شادرخ سماوی، افسانه ترکیان و پژمان خدیوی،
دوره 21، شماره 2 - ( 10-1381 )
چکیده
ساخت یک مدار مجتمع با سطح کمتر، علاوه بر کاهش هزینۀ ساخت لازم، اغلب منجر به اثرات مثبتی در کاهش توان مصرفی و افزایش قدرت پردازش می شود. برای ساخت یک مدار مجتمع که قابلیت انجام یک تابع منطقی را داشته باشد و در عین حال مساحت کمتری اشغال کند، باید بتوان آن تابع منظقی را در تکنولوژی CMOS با نفوذ پیوسته ساخت. برای این کار باید مسیر اویلر پیوسته ای برای آن تابع منطقی به دست آورد. هر انفصال در ناحیۀ نفوذ باعث افزایش مساحت و کاهش کارایی می شود.
برای طراحی یک تابع منطقی در تکنولوژی CMOS ایستا، روشهای مختلفی ارائه شده که اکثر آنها بر پایه روش اهاراست. در این مقاله الگوریتمی ارائه شده که برای یک تابع منطقی می تواند مسیر اویلر را پیدا کند و ساخت مدار مجتمع را با نفوذ پیوسته و حداقل سطح، امکانپذیر می سازد. چنانچه تابع مورد نظر به هیچ عنوان مسیر اویلر پیوسته ای نداشته باشد می توان، زیر مسیرهای اویلر غیرپیوسته ای به دست آورد. علاوه بر آن، الگوریتم پیشنهادیف اطلاعات کاملی از مسیر اویلر پیدا شده ارائه می دهد که به انجام جانمایی و ساخت مدار مجتمع آن تابع منطقی، کمک می کند.
واژگان کلیدی: طراحی VLSI، روش اهارا، CMOS، نفوذ پیوسته، سلول استاندارد.
سیما ترکیان، علی شفیعی، محمدرضا طرقی نژاد، مرتضی صفری،
دوره 35، شماره 3 - ( نشریه مواد پیشرفته در مهندسی- پاییز 1395 )
چکیده
در این پژوهش تاثیر زمان عملیات زیر صفر روی رفتار تریبولوژیکی و ریزساختار فولاد سخت شونده سطحی 5120AISI ، مورد بررسی قرار گرفته است. به این منظور نمونههای دیسکی شکل در دمای 920 درجه سانتیگراد به مدت 6 ساعت کربندهی و در هوا خنک شدند و پس از آستنیتهکردن درروغن سرمایش شدند؛ سپس بلافاصله پس از سرمایش و سنباده زنی، نمونهها به مدت 1، 24، 30 و 48 ساعت در نیتروژن مایع نگهداری شدند و در دمای 200 درجه سانتیگراد بهمدت 2 ساعت بازگشت شد. آزمون سایش به روش گلوله روی دیسک با استفاده از ساچمه کاربید تنگستنی با دو بار 80 و 110 نیوتن انجام شد. بهمنظور مشاهده کاربیدها از محلول کلرید مس (5 گرم)+ هیدروکلریک اسید (100 میلیلیتر) + اتانول (100 میلیلیتر) استفاده شد. سختی نمونهها به روش ویکرز با بار 300 نیوتن قبل و بعد از بازگشت اندازهگیری شد. درصدآستنیت باقیمانده از روش تفرق اشعه X محاسبه شد؛ میزان آستنیت باقیمانده در نمونه CHT، 8 درصد، 1DCT، 4 درصد و در بقیهی نمونهها به میزانی کاهش یافته است که در الگوی پراش پیکی مشاهده نشد. نتایج نشان داد که عملیات زیر صفر عمیق منجر به افزایش سختی در تمام نمونهها شده و میزان مقاومت سایشی در نمونهها در هر دو بار اعمالی 80 و 110 نیوتن، در زمانهای 1 و 24 ساعت نسبت به نمونه عملیات زیر صفر نشده افزایش و در نمونههای 30 و 48 ساعت عملیات زیر صفر شده کاهش یافته است؛ بهگونهای که نمونهی 48 ساعت عملیات زیر صفر شده دارای کمترین مقاومت سایشی است. علت افزایش سختی نمونهها بهدلیل کاهش میزان آستنیت باقیمانده در اثر عملیات زیر صفر عمیق و دلیل کاهش مقاومت سایشی نمونهها پس از 24 ساعت، رشد کاربیدها و توزیع غیریکنواخت آن در ریزساختار و در نتیجه ضعیف شدن زمینه بوده است؛ بنابراین مدت زمان 24 ساعت عملیات زیر صفر عمیق بر فولاد 5120 زمانی بهینه است.