در این مقاله ساختار هزینه و تولید محصول برنج با استفاده از یک تابع هزینه ترانسلاگ و با بهرهگیری از آمارهای مقطعی سال 1376 استان گیلان، که توسط اداره کل آمار و اطلاعات وزارت کشاورزی تهیه شده، مورد مطالعه قرار گرفته است. با توجه به نقش ویژه نهاده زمین و محدودیتهای حاکم بر آن و ممکن نبودن تغییر آن در کوتاه مدت، تابع هزینه ترانسلاگ در دو حالت متغیر بودن کلیه نهادهها (بلند مدت) و ثابت بودن نهاده زمین (کوتاه مدت)، با استفاده از روش رگرسیون به ظاهر نامرتب تکراری (ISUR) برآورد گردیده است. نتایج نشان میدهد که:
1. هم در کوتاه مدت و هم در بلند مدت امکان جایگزینی تکنیکی نهادههای تولید به صورت ضعیف وجود دارد.
2. کششهای خودقیمتی نهادهها و کششهای متقاطع قیمتی کوچکتر از یک، ولی علامت کششهای متقاطع قیمتی بین نهادهها مثبت است. بر پایه این نتیجه میتوان انتظار داشت که با تغییرات قیمت نهادهها امکان جانشینی بین نهادهها به صورت محدود وجود دارد.
3. تولید برنج در گیلان در شرایطی که بتوان کلیه نهادهها از جمله زمین را تغییر داد، از ویژگی بازده صعودی نسبت به مقیاس برخوردار است. بنابراین، با افزایش سطح تولید میتوان انتظار کاهش هزینه و در نتیجه کاهش قیمت برنج را داشت.
4. در منطقه مورد بررسی نهادههای به کار گرفته شده در محصول برنج همگن نیستند، ولی میتوان گفت نهادههایی که با قیمت بیشتری ارائه شدهاند از کیفیت بیشتری برخوردار بوده و در نتیجه هزینه کل بهرهبرداران را کاهش دادهاند.
5. با توجه به بیکشش بودن ساختار تولید برنج، هم از نظر تکنیکی و هم از نظر واکنش به قیمتها، میتوان گفت که تولید این محصول نسبت به تغییرات قیمت چندان انعطافپذیر نیست و تنها با افزایش زیاد در قیمت محصول برنج میتوان شاهد تغییر چشمگیر در میزان تولید آن بود.
6. با توجه به این که امکان جانشینی عوامل تولید در تولید محصول برنج چندان نیست، با تغییر جزئی در قیمت نسبی نهادهها نمیتوان تغییرات اساسی در ساختار تولید این محصول به وجود آورد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |