جستجو در مقالات منتشر شده


5 نتیجه برای آقایی

ریحانه عموآقایی، اکبر مستأجران، گیتی امتیازی،
جلد 7، شماره 2 - ( تابستان 1382 )
چکیده

آزوسپیریلوم ‌برازیلنس یکی از میکروارگانیسم‌های تثبیت کننده نیتروژن مولکولی است که در هم‌یاری با ریشه غلات و گرامینه‌های دیگر، رشد و نمو آنها را تقویت می‌کند. در این پژوهش دانه‌های گندم از سه رقم قدس، امید و روشن، با دو سویه از باکتری آزوسپیریلوم‌ برازیلنس (Do1 و Sp7 ) تلقیح شدند. آلوده‌سازی، میزان محصول و رشد و نمو ارقام گندم را افزایش داد، ولی این پاسخ کاملاً وابسته به نوع سوش باکتری و رقم زراعی بود. بیشترین عملکرد، وزن هزار دانه، شمار دانه در سنبله و وزن خشک ریشه و ساقه در تلقیح با سویه Sp7 در رقم روشن به دست آمد. این در حالی است که سویه Do1 بهترین اثر بر این شاخص‌های رشد را در رقم قدس ایجاد کرده است. پاسخ رقم امید در همه حال کمتر از دو رقم زراعی دیگر بود. بنابراین، انتخاب سوش‌های سازگار و متناسب با هر رقم زراعی برای تحریک افزایش عملکرد و تقویت رشد و نمو ارقام گندم ضروری است. بررسی اثر سوش‌ها بر محتوای نیتروژن دانه نیز نتایج مشابهی داشت. مشاهده فعالیت نیتروژنازی سوش‌های آزوسپیریلوم در آزمایش‌های In vitro، و افزایش معنی‌دار محتوای نیتروژن در برخی از ارقام آغشته به باکتری، این فرضیه را که “تثبیت زیستی نیتروژن به وسیله آزوسپیریلوم ممکن است در مورد آثار سودمند مشاهده شده در شاخص‌های رشد گیاه پاسخ‌گو باشد” تأیید کرد. در مقایسه فعالیت نیتروژنازی در دو سویه، میزان احیای استیلنی سویه Do1، 1/5 برابر سویه Sp7 بود. هم‌چنین، اثر سویه Do1 بر شاخص‌های رشد، عملکرد و محتوای نیتروژن دانه نیز چشم‌گیرتر از سویه Sp7 بود. از آن جا که سویه Do1 یک سویه بومی، ولی سویه Sp7 یک سوش ایزوله از برزیل است، می‌توان نتیجه گرفت که ایزوله‌های محلی باکتری باید نسبت به سویه‌های بیگانه و غیر بومی ترجیح داده شوند، چون سازگاری بیشتری نسبت به گیاهان محیط و شرایط خاک آن منطقه نشان می‌دهند.
جواد پوررضا، محمد علی ادریس، حشمت اله خسروی‌نیا، علی آقایی،
جلد 8، شماره 3 - ( پاییز 1383 )
چکیده

در قالب طرح کاملاً تصادفی، اثر شش ماده افزودنی مختلف به بستر شامل آهک، اسید کلریدریک، زئولیت، زاج‌سفید، پادآمونیاک و اسیدهای چرب بر میزان ازت، pH ، درجه حرارت رطوبت و بار میکروبی بستر جوجه‌های گوشتی مورد بررسی قرار گرفت. هر یک از مواد مذکور به میزان یک کیلوگرم در متر مربع به کار برده شد. تعداد 616 قطعه جوجه‌گوشتی (نر و ماده) به 28 گروه 22 قطعه‌ای تقسیم شدند و هر چهار گروه به یکی از هفت تیمارهای آزمایشی از یک‌روزگی تا 56 روزگی اختصاص یافتند. همه تیمارها با جیره یکسان تغذیه و در طول دوره آزمایش معیارهای فوق‌الذکر اندازه‌گیری شدند. رطوبت بستر تحت تأثیر معنی‌دار تیمارها واقع نشد. pH بستر تحت تأثیر معنی‌دار تیمارهای آزمایشی قرار گرفت (05/p<0) به طوری که در سن 21 روزگی کمترین pH مربوط به زاج‌سفید و بیشترین مربوط به آهک بود. روند تغییر pH در پایان دوره به نحوی بود که pH همه تیمارها تقریباً یکسان بود و اختلاف معنی‌داری بین آنها مشاهده نشد. درجه حرارت بستر تحت تأثیر معنی‌دار تیمارها قرار نگرفت. اختلاف بین تیمارها از لحاظ ازت بستر و بار میکروبی معنی‌دار بود. هم‌بستگی هم‌بستگی بین pH و ازت بستر معنی‌دار و منفی بود (95/0-= r). اثر تیمارها بر فسفر محلول معنی دار بود و بستر‌های حاوی زاج سفید و پاد آمونیاک به طور معنی داری فسفر محلول کمتری داشتند. هم‌بستگی بین فسفر محلول و pH مثبت و برابر 48/0=r بود. نتایج نشان داد که استفاده از برخی مواد افزودنی بستر می‌توانند در کاهش pH ، فسفر محلول و افزایش ازت بستر مؤثر باشند و این تأثیر با افزایش زمان احتمالاً به دلیل مصرف‌شدن مواد موثره این گونه افزودنی‌ها کاهش می‌یابد.
ریحانه عموآقایی،
جلد 10، شماره 3 - ( پاییز 1385 )
چکیده

گیاه کما یکی از گونه‌های مرتعی اصفهان و چهار محال و بختیاری است که هم اکنون گستره‌های طبیعی آن در معرض نابودی قرار گرفته است. یافتن پاره‌ای اطلاعات در زمینه خواب اولیه و فاکتورهای مؤثر در شکست خواب و شرایط بهینه جوانه‌زنی دانه برای بازسازی عرصه‌های این گیاه ضروری است. بنابراین در این پژوهش دو آزمایش فاکتوریل با طرح کاملاً تصادفی به اجرا در آمد. اولین آزمایش با 6 تکرار برای ارزیابی فاکتورهای سن بذر، نور و طول مدت سرمادهی بردرصد جوانه‌زنی بذرهای کما اجرا شد. در دومین آزمایش، اثر مدت زمان سرمادهی و سن بذر بر T50 بذرها در 3 تکرار مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که یکسال ذخیره سازی بذرها، درصد جوانه‌زنی آنها را کاهش داده است. ولی این کاهش از نظر آماری معنی‌دار نبود. دانه‌های یک‌ساله نسبت به دانه‌های تازه برداشت شده T50 بزرگ‌تری داشتند که کاهش بنیه و سرعت جوانه‌زنی را نشان می‌داد. آنالیز داده‌ها نشان داد که اثر نور در سطح 1% معنی‌دار بود. میزان جوانه زنی در برابر نور 6/45 درصد بیش از تاریکی مطلق بود. بنابراین بذرهای کما فتوبلاستیک مثبت بوده وجوانه زنی آنها وابسته به نور است. هم‌چنین شرایط سرد و مرطوب، تأثیر معنی‌داری بر جوانه زنی بذرهای کما داشت. پیش سرمای مرطوب 9-7 هفته بهترین تیمار برای شکست خواب بذرهای کما بود. این مدت زمان سرمادهی بنیه بذرها را بهبود بخشید و سرعت جوانه زنی را تقویت کرد اما نتوانست جایگزین اثر نور شود. در هر شرایطی نور در طی آزمون برای حصول نتایج بهینه لازم بود. نیاز به نور و سرما ممکن است در راستای سازگاری به شرایط اکولوژیک زیستگاه این گیاه در چهارمحال و بختیاری باشد.
ریحانه عموآقایی،
جلد 11، شماره 40 - ( تابستان 1386 )
چکیده

گیاه کما یکی از گیاهان علوفه‌ای است که جوانه‌زنی بذرهایش با مشکل مواجه است. خصوصیات خواب دانه و شرایط بهینه جوانه‌زنی بذرهای این گیاه تا کنون توصیف نشده است. تحقیق حاضر به منظور بررسی اثر استفاده از جبرلین و سرمادهی مرطوب روی تحریک جوانه‌زنی بذرهای کما طراحی شده است. در ابتدا یک آزمایش فاکتوریل در قالب یک طرح کاملاً تصادفی در شش تکرار برای ارزیابی فاکتورهای: مدت زمان سرمادهی مرطوب در C 3 ° در 5 سطح (9و0،3،5،7، هفته)، غلظت‌های GA3 در سه سطح (PPm 0،500،1000) و زمان تیمار GA3 در سه سطح ( قبل از سرمادهی، حین مدت سرمادهی و پس از سرمادهی) به اجرا در آمد. در دومین آزمایش، اثر مدت زمان سرمادهی و جبرلین روی T50 بذور در 6 تکرار مورد بررسی قرار گرفت. بهترین تیمار برای تحریک جوانه‌زنی بذرهای کما 7 هفته سرمادهی مرطوب در C 3 ° و یا 3 هفته سرمادهی همراه با فرو بردن در محلول  500PPm GA3 بود. این تیمارها به طور معنی‌داری در مقایسه با نمونه‌های شاهد، درصد جوانه‌زنی بذرهای را افزایش و در مقابل زمان رسیدن به 50% جوانه‌زنی بذرهای (T50) را کاهش دادند. افزودن GA3 در حین مدت زمان سرمادهی بسیار مؤثرتر بود و افزودن GA3 پس از زمان سرمادهی هیچ افزایش معنی‌داری در درصد جوانه‌زنی ایجاد نکرد. هم‌چنین افزایش غلظت از  500PPm به  1000PPm GA3 تأثیر معنی‌داری نداشت و نمی‌توانست کلاً جای تأثیر سرما را بگیرد. نتایج نشان می‌دهند که دانه‌های بذور کما یک نوع خواب فیزیولوژیکی درونی را نشان می‌دهند که می‌تواند به وسیله تیمارهای سرمادهی مرطوب و جبرلین رفع شود.
سپیده آقایی، مهدی قیصری، محمد شایان نژاد،
جلد 27، شماره 2 - ( علوم آب و خاک- تابستان 1402 )
چکیده

در مناطق خشک و نیمه‌خشک به‌دلیل کمبود میزان بارندگی و محدودیت آب امکان زیر سطح بردن تمام اراضی تحت کشاورزی فاریاب امکان‌پذیر نیست. به همین دلیل کشت‌های متراکم با روش آبیاری قطره‌ای که آب را در محدوده ریشه گیاه توزیع می‌کند می‌تواند گزینه مناسبی برای تولید و ارتقاء بهره‌وری آب باشد. اهداف این پژوهش شامل مقایسه عملکرد و بهره‌وری آب گندم در دو الگوی توزیع آب در آبیاری قطره‌ای- نواری و سطحی (آبیاری درجا) در آبیاری کامل و تنش رطوبتی در شرق استان اصفهان بود. تیمارهای آزمایشی شامل دو سامانه آبیاری (آبیاری قطره‌ای- نواری و سطحی) و سه سطح مختلف آبیاری (یک سطح آبیاری کامل (W1)، دو سطح کم‌آبیاری شامل دور آبیاری دو برابر و عمق برابر با آبیاری کامل (W2) و دریافت نصف مقدارآب در تیمار آبیاری کامل و آبیاری همزمان با آبیاری کامل (W3)) بودند. در آبیاری سطحی آبیاری یکجا بدون رواناب با راندمان 100 درصد اعمال شد. عملکرد در سطح آبیاری کامل در سامانه آبیاری قطره‌ای 5338/4 کیلوگرم در هکتار و در سامانه آبیاری سطحی یکجا 5772/8 کیلوگرم در هکتار بود. اعمال تنش در دو سامانه آبیاری نتایج متفاوتی به‌دلیلی تفاوت در الگوی خیس‌شدگی داشت. در سامانه آبیاری قطره‌ای بیشترین کاهش محصول در تیمار W2 و در سامانه آبیاری سطحی بیشترین کاهش محصول در تیمار W3 بود. همچنین، بیشترین شاخص بهره‌وری آب در سامانه آبیاری قطره‌ای 1/44kg/m3 مربوط به تیمار W3 و در سامانه آبیاری سطحی 1/46kg/m3 مربوط به تیمار آبیاری W2 بود. در سامانه آبیاری قطره‌ای مدیریت کم آبیاری دور ثابت عمق متغیر بهترین گزینه مدیریت کم آبیاری است. اما در آبیاری سطحی روش کم‌آبیاری دور متغیر عمق ثابت (به‌عبارتی حذف یک آبیاری یا افزایش دور آبیاری) بهترین گزینه مدیریت کم‌آبیاری است.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb