8 نتیجه برای احمدزاده
زینت احمدزاده، بیژن حاتمی،
جلد 7، شماره 3 - ( پاییز 1382 )
چکیده
سفیدبالک گلخانه (Trialeurodes vaporariorum West) یکی از آفات مهم گیاهان زراعی و زینتی در مزارع و گلخانههاست، که عموماً با استفاده از سموم شیمیایی و عوامل کنترل بیولوژیک با آن مبارزه میشود. در این پژوهش، به طور جداگانه تأثیر رها سازی تخم بالتوری سبز (Chrysoperla carnea Steph) درون کیسههای مخصوص به نام کرایزوبگ علیه پوره آفت در نسبتهای رها سازی 1:1، 1:5، 1:10، 1:15 و 1:20 (شکار:شکارگر)، و نیز اثر سه حشرهکش کونفیدر (محلول غلیظ قابل حل در آب 35 درصد)، پرمترین (امولسیون 25 درصد) و دیمیلین (پودر قابل حل در آب 25 درصد)، به ترتیب در غلظتهای 3/0 میلیلیتر، 3/0 میلیلیتر و 15/0 گرم در یک لیتر آب، بر جمعیت پورههای آفت روی گیاه گوجه فرنگی بررسی شد. در یک آزمایش، تخم بالتوری در نسبتهای مختلف روی 150 پوره از سنین مختلف آفت رها شد، و تیمار شاهد نیز شامل کیسه بدون تخم بود. یازده روز بعد، میزان مرگ و میر پورههای آفت در اثر شکارگری بالتوری سبز محاسبه گردید. در آزمایش دیگر، تاثیر سه حشرهکش فوق بررسی و در تیمار شاهد فقط آب پاشیده شد. هر دو آزمایش در چارچوب طرح بلوک کامل تصادفی با چهار تکرار و در شرایط گلخانه با میانگین دمای5± 25 درجه سانتیگراد، رطوبت نسبی 50 تا 60 درصد و شرایط نوری 10 ساعت تاریکی و 14 ساعت روشنایی انجام شد. میانگینهای دادهها با آزمون چند دامنهای دانکن مقایسه شدند. نتایج نشان داد که یک بار رها سازی تخم بالتوری سبز در نسبت 1:1، باعث حداکثر 42/52 درصد مرگ و میر در جمعیت پورههای آفت میشود، و رها سازیهای دوباره شکارگر ضروری است. از میان سموم شیمیایی نیز با یک بار سم پاشی، حشرهکش کونفیدر با بیشترین تأثیر، حدود 88 درصد مرگ و میر جمعیت آفت را در پی داشت. اگرچه تأثیر حشرهکش بیشتر از رها سازی شکارگر بود، ولی هیچ کدام از دو روش باعث کنترل مؤثر آفت نشدند. بنابراین، به نظر میرسد در مبارزه با این آفت، اولاً کاربرد مجدد تیمارها مورد نیاز است، و ثانیاً احتمالاً تلفیق دو روش مبارزه شیمیایی و بیولوژیک باعث نتیجه بهتری خواهد شد.
بیژن حاتمی، زینت احمدزاده،
جلد 9، شماره 4 - ( زمستان 1384 )
چکیده
سفید بالک گلخانه Trialeurodes vaporarioum West یکی از آفات مهم گیاهان زراعی و زینتی در مزارع و گلخانههاست که معمولاً با استفاده از سموم شیمیایی و یا عوامل کنترل بیولوژیک کنترل میشود. در این مطالعه تأثیر استفاده جداگانه و توأم حشرهکش کونفیدر و بالتوری سبز (Chrysoperla carnea (Steph علیه سنین مختلف پورگی آفت روی گیاه گوجه فرنگی در هفت تیمار و سه تکرار بررسی شد. تیمارها شامل شکارگر تنها، حشرهکش تنها و چهار تیمار تلفیقی حشرهکش و بالتوری سبز بودند که در آنها رهاسازی شکارگر به ترتیب در فواصل 5، 10، 15 و 20 روز پس از سم پاشی انجام شد. آب پاشی در شاهد و سم پاشی در تیمار حشرهکش تنها و رهاسازی شکارگر در سایر تیمارها هر 10 روز یک بار تکرار گردید. در تیمارهای استفاده توأم سم و بالتوری، سم پاشی فقط یک بار در ابتدای آزمایش انجام شد. نتایج نشان دادند که بین تیمارهای مختلف، اختلاف معنیداری وجود دارد. یک یا دو بار سمپاشی و یا رهاسازی بالتوری باعث کنترل آفت نگردید. حذف جمعیت آفت تقریباً بعد از سم پاشی سوم در تیمار حشرهکش تنها و یا با رهاسازی سوم در تیمار تلفیقی حشرهکش + رهاسازی بالتوری در روز بیستم بعد از سم پاشی مشاهده شد. این دو تیمار نشان دادند که تأثیر یکسانی در کنترل آفت دارند. همچنین در تیمار حشرهکش + رهاسازی بالتوری در روز پنجم بعد از سم پاشی، پس از پنج بار رهاسازی، جمعیت آفت کنترل شد. بین تیمار شکارگر تنها با تأثیر کمتر از تیمار حشرهکش تنها، اختلاف معنیداری وجود داشت. به طور کلی، میتوان اظهار نمود که اعمال تیمار تلفیقی حشرهکش و بالتوری سبز مناسبترین و مطلوبترین گزینه ممکن در کنترل آفت در دراز مدت میباشد.
شیراحمد سارانی، عباس شریفی تهرانی، مسعود احمدزاده، محمد جوان نیکخواه،
جلد 11، شماره 42 - ( زمستان 1386 )
چکیده
هدف از انجام تحقیق دستیابی به روشهای سالم و غیر شیمیایی مبارزه با بیماریهای گیاهی بهخصوص امکان کنترل بیولوژیکی بیماری مرگ گیاهچه کلزا با استفاده از باکتریهای آنتاگونیست و جداسازی مؤثرترین جدایههای باکتری و مطالعه تولید متابولیتهای ضد قارچی آنها میباشد. 257 جدایه باکتری از ریزوسفر و ریشه کلزا سالم و آلوده به قارچ Rhizoctonia solani در استانهای گلستان، مازندران، گیلان و تهران جدا شد. با استفاده از روش کشت متقابل، توانایی آنتاگونیستی جدایههای باکتریایی علیه قارچ بررسی شد و نتایج نشان داد 60 جدایه، دارای خاصیت آنتاگونیستی میباشند. با استفاده از آزمونهای فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و مورفولوژیکی، جدایههای P1 ، P2 و P3 تحت عنوان Pseudomonas fluorescens شناسایی شدند. این جدایهها با تولید آنتی بیوتیک و مواد فرار، مانع از رشد میسلیوم قارچ شدند. همچنین این جدایهها برخی متابولیتهای ضد میکروبی دیگر از جمله سیانید هیدروژن، پروتئاز و سیدروفور را تولید مینمایند. جدایه P3 بهترین تأثیر را در جلوگیری از رشد قارچ در شرایط آزمایشگاهی نشان داد. تأثیرجدایهها بر کاهش بیماری در شرایط گلخانه در مقایسه با شاهد دارای تفاوت معنیدار در سطح پنج درصد داشت. جدایه P3 بیشترین تأثیر را در کاهش بیماری در شرایط گلخانه نشان داد. روش آغشته سازی خاک با سوسپانسیون باکتری نسبت به روش آغشته سازی بذر نتیجه بهتری داد.
احمد کریمی، مسعود نوشادی، محسن احمدزاده،
جلد 12، شماره 46 - ( (ب)-زمستان 1387 )
چکیده
در این تحقیق برای بررسی اثر ماده اصلاحی ایگیتا بر رشد گیاه، وضعیت پژمردگی، امکان ادامه حیات گیاه، تعیین توانایی نگهداری و جذب رطوبت در خاک، دور آبیاری و میزان آب مصرفی، اقدام به کاشت گیاه آفتابگردان (Helianthus annuus L.) در سه نوع خاک سطحی با بافت رسی، لومی و شنی گردید. این آزمایش در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار که شامل ٤٥ تیمار بود، اجرا شد. تیمارهای اصلی شامل چهار سطح کاربرد ماده اصلاحی ایگیتا (٠٥/٠، ١/٠، ٢/٠ و ٣/٠ درصد وزنی) و یک تیمار شاهد بدون استفاده از این ماده، بودند. نتایج بهدست آمده در این بررسی عبارتاند از: 1- افزودن این ماده به خاک باعث تغییراتی در درصد فازهای جامد، گاز و مایع موجود در خاک شده است. در این آزمایش با کاربرد ٠٥/٠، ١/٠، ٢/٠ و ٣/٠ درصد وزنی از ماده ایگیتا افزایش حجم قبل از کاشت بین 40ـ10 درصد برای خاک رسی، بین ٣٢- ٥ درصد برای خاک لومی و بین 37ـ9 درصد برای خاک شنی میباشد. ٢- در اثر کاربرد ایگیتا جذب عناصر غذایی (نیتروژن، فسفر و پتاسیم) افزایش یافت. بیشترین جذب عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم در خاکهای رسی، لومی و شنی به ترتیب در مقادیر کاربرد 05/0، 1/0 و 3/0 درصد ایگیتا میباشد که این مقادیر در سطح اطمینان 90 درصد معنیدار میباشد. ٣- افزودن این ماده به خاک باعث افزایش ظرفیت نگهداری رطوبت و آب قابل استفاده در خاک شده و در نتیجه دور آبیاری زیاد میگردد. افزایش دور آبیاری در خاک رسی بین 130ـ30، در خاک لومی بین 120ـ60 و در خاک شنی بین 300ـ150 درصد است. مقدار صرفهجویی در مصرف آب، در خاک رسی 30 درصد، در خاک لومی 40 درصد و در خاک شنی حدود 70 درصد میباشد. ٤- افزودن ماده اصلاحی به خاک باعث به تعویق انداختن زمان پژمردگی گیاه گردید. در خاکهای با بافت رسی و لومی با کاربرد ٣/٠درصد ماده اصلاحی زمان وقوع نقطه پژمردگی موقت به ترتیب از ٤ روز به ١٠ روز (١٥٠درصد افزایش)، و در خاک شنی از ٤ روز به ١٢ روز (٢٠٠درصد افزایش) تغییر یافته است. زمان وقوع پژمردگی دائم نیز در خاک رسی از ٨ روز به ١٢ روز (٥٠درصد افزایش)، در خاک لومی از ٧ روز به ١٢ روز (4/71 درصد افزایش) و در خاک شنی از ٩ روز به ١٤ روز (5/55 درصد افزایش) تغییر یافته است. بنابراین افزایش این ماده اصلاحی بین ٥٠ تا ٧١ درصـد زمان وقوع پژمردگـی دائم و بین ١٥٠ تا ٢٠٠ درصد زمان وقوع پژمردگی موقت را به تأخیر انداخته است.
حجت احمدزاده، احمد فاخری فرد، محمدعلی قربانی، مسعود تجریشی،
جلد 25، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - پاییز 1400 )
چکیده
در مدیریت ریسک خشکسالی موضوع تحلیل منطقهای خشکسالی بسیار حائز اهمیت بهنظر می¬رسد. در این مقاله با ارائه شاخص خشکسالی هیدرولوژیکی منطقهای جدید (RDI) به این موضوع مهم پرداخته شده است. برای این منظور حوضه آبریز آجیچای بهعنوان منطقه مورد مطالعه انتخاب شد. برای تحلیل منطقهای خشکسالی هیدرولوژیکی ابتدا برای هر یک ایستگاههای آبسنجی حوضه سری زمانی شاخص خشکسالی جریان (SDI) محاسبه شد. سپس بهمنظور تعیین مناطق همگن به لحاظ خشکسالی هیدرولوژیکی از تحلیل خوشهبندی بهروش k-means استفاده شد. بر اساس نتایج خوشهبندی 6 منطقه همگن در حوضه تشخیص داده شد. برای هر یک از این مناطق سری زمانی RDI برای دوره
1393-1365 محاسبه شد. نتایج نشان داد که طی دوره مورد مطالعه در هر یک از مناطق 1، 2، 3، 4، 5 و 6 بهترتیب 3/84، 3/83 ، 9/78، 1/80 و 1/82 درصد از مواقع ترسالی و خشکسالی خفیف رخ داده است. همچنین در همه مناطق مجموع درصد وقوع خشکسالی (متوسط و به بالا) از مجموع درصد وقوع ترسالی (متوسط و به بالا) بیشتر است. طوری که طی دوره مورد مطالعه در مناطق 2 و 3 مجموع درصد وقوع خشکسالی (متوسط و به بالا) نسبت به مجموع درصد وقوع ترسالی (متوسط و به بالا) بیش از دو برابر است.
حجت احمدزاده، احمد فاخری فرد، محمدعلی قربانی، مسعود تجریشی،
جلد 26، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - پاییز 1401 )
چکیده
بهمنظور مدیریت بهینه منابع آب یک حوضه، تعیین میزان تبخیروتعرق واقعی و بررسی روند زمانی آن ضروری است. در این راستا در مقاله حاضر به شبیهسازی سری زمانی تبخیروتعرق واقعی و تحلیل روند آن با توجه روند مؤلفههای اقلیمی و کاربری اراضی در حوضه آجیچای طی دوره 1394-1366پرداخته شد. به این منظور، مدل جامع SWAT برای حوضه آجیچای تنظیم، واسنجی و صحتسنجی شد. همچنین متوسط تبخیروتعرق واقعی شبیهسازی شده محصولات (در سالهای پرباران) با مقادیر نظیر در سند ملی آب مقایسه شد. نتایج آزمون روند منکندال نشان داد که بارندگی سالانه در اکثر ایستگاههای هواشناسی روند نزولی داشته و در 10 ایستگاه، روند بارندگی بهطور معنیداری کاهش یافته است. درحالی که دمای حداکثر سالانه در همه ایستگاهها و دمای حداقل در اکثر آنها روند افزایشی معنیدار داشته است. بررسی نقشههای کاربری اراضی نشان داد که سطح کشت آبی حوضه طی دوره مورد مطالعه 39 درصد افزایش داشته است. بر اساس نتایج تحقیق تبخیروتعرق پتانسیل حوضه با شیب 2/54 میلیمتر در سال دارای روند افزایشی معنیدار بوده است. نتایج نشان داد که با وجود روند صعودی تبخیروتعرق پتانسیل و سطح اراضی کشاورزی آبی، تبخیروتعرق واقعی حوضه بهدلیل کاهش بارندگی، با نرخ 2/2 میلیمتر در سال روند کاهشی معنیدار داشته است.
فرهاد نعیمی هوشمند، فریبرز احمدزاده کلیبر،
جلد 26، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - پاییز 1401 )
چکیده
مدلهای هیدرولوژیک برای ارزیابی و پیش¬بینی میزان آب قابل استحصال حوضهها، تحلیل فراوانی سیل و تدوین استراتژی¬های مقابله با سیلابها روز به روز در حال گسترش است. در این مطالعه از مدل HEC-HMS و الحاقیههای HEC-GeoHMS وArc Hydro در محیط ArcGIS برای شبیهسازی هیدروگرافهای سیلاب طراحی در حوضه آبریز آیدوغموش واقع در شمال غرب ایران استفاده شد. برای محاسبه تلفات بارش، تبدیل بارش به رواناب، روندیابی و جریان پایه بهترتیب از روش -CN SCS، -UH SCS، ماسکینگهام و مدل ثابت ماهانه استفاده شد. در واسنجی مدل با دو رخداد واقعی سیل، میانگین مقادیر قدر مطلق باقیماندهها، مجموع مربع باقیماندهها و مجذور پیک وزنی میانگین مربعات خطا، برای حجم سیلاب بهترتیب برابر 2/75، 5/91 و 5/32 و برای دبی اوج بهترتیب برابر 8/9، 8/0 و 8/0 بهدست آمد. صحتسنجی مدل نیز با مقدار یک درصد خطا در دبی اوج و 19 درصد خطا در حجم سیلاب مناسب ارزیابی شد. برای بارشهای حداکثر 24 ساعته، توزیع لوگ پیرسون تیپ 3 بهعنوان مناسبترین توزیع در نرمافزار SMADA تعیین و بارشهای طراحی با دورههای بازگشت مختلف استخراج شد. به این ترتیب برای دوره بازگشت 2 تا 1000 سال دبی اوج و حجم سیلاب طراحی بهترتیب برابر 18/8 تا 415/6 مترمکعب بر ثانیه و 5/7 تا 87/9 میلیون مترمکعب شبیهسازی شد.
فریبرز احمدزاده کلیبر، مهدی فولادی پناه،
جلد 27، شماره 2 - ( علوم آب و خاک- تابستان 1402 )
چکیده
استفاده از تابعهای انتقالی برای پیشبینی پارامترهای رطوبتی خاک بهعنوان روشهای علمی و در عین حال اقتصادی مورد تأکید و پژوهش پژوهشگران است. در این پژوهش، ظرفیت زراعی (FC) و نقطه پژمردگی دائم (PWP) خاک با استفاده از سه تابع انتقالی رگرسیونی (خطی و غیرخطی)، مدل ماشین بردار پشتیبان (SVM) و مدل برنامهریزی بیان ژن (GEP) براساس سه شاخص ارزیابی عملکرد ضریب تعیین (R2)، مجذور میانگین مربعات خطا (RMSE) و نسبت اختلاف توسعه یافته (DDR) در دشت ارسباران در شمال غرب ایران شبیهسازی شده است. پارامترهای مستقل شامل درصد رس (Cl)، درصد سیلت (Si)، درصد شن (Sa)، درصد مواد آلی (OC)، چگالی ظاهری (ρb) و چگالی حقیقی (ρs) خاک بودند که با استفاده از آزمون گاما، متغیرهای درصد Si، ρb و ρs برای پیشبینی پارامتر FC و متغیرهای ρb و ρs برای پیشبینی پارامتر PWP انتخاب شدند. نتیجه پژوهش نشان داد هر سه تابع انتقالی قادر به پیشبینی FC و PWP هستند اما مدل SVM دارای بهترین عملکرد در میان این سه گروه تابع انتقالی است بهطوری که مقدار شاخصهای (R2، RMSE، DDRmax) در فرایندهای آموزش و آزمون برای پارامتر FC بهترتیب (0/9908، 0/5517، 17/50) و (0/9785، 0/7004، 11/62) و برای پارامتر PWP بهترتیب (0/9872، 0/5764، 2/85) و (0/8389، 1/187، 3/09) بهدست آمدند.