14 نتیجه برای ادهمی
عبدالمجید رونقی، ابراهیم ادهمی، نجف علی کریمیان،
جلد 6، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
قابلیت جذب عناصر کممصرف، از جمله روی، برای رشد بهینه گیاهان حایز اهمیت است. قابلیت جذب روی در خاکهای آهکی ایران، به دلیل وجود مقدار زیاد کربنات کلسیم و پهاش بالا، نسبتاً کم است. کاربرد زیاد فسفر ممکن است سبب بروز کمبود روی در گیاه شود. هدف از این آزمایش مطالعه تأثیر فسفر و روی بر رشد و ترکیب شیمیایی ذرت (Zea mays L) در شرایط گلخانهای بود. آزمایش به صورت فاکتوریل، شامل پنج سطح فسفر (صفر، 25، 50، 100 و 200 میکروگرم فسفر در گرم خاک از منبع فسفات دیهیدروژن پتاسیم) و سه سطح روی (صفر، 5 و 10 میکروگرم روی در گرم خاک از منبع سولفات روی)، در چارچوب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار اجرا شد. طول دوره رشد 60 روز بود و در پایان آن گیاهان از نزدیکی سطح خاک برداشت شدند.
نتایج نشان داد که وزن ماده خشک بخش هوایی ذرت با مصرف فسفر و یا روی افزایش یافت. کاربرد فسفر، غلظت و جذب کل فسفر را در گیاه افزایش، ولی غلظت روی را کاهش داد و بر جذب کل روی تأثیر نداشت. مصرف روی، غلظت فسفر را در قسمت هوایی ذرت کاهش، ولی غلظت و جذب کل روی را افزایش داد. نسبت فسفر به روی با کاربرد فسفر افزایش و با مصرف روی کاهش یافت. مصرف فسفر و روی سبب افزایش غلظت آهن در گیاه شد، ولی غلظت منگنز را کاهش داد و تأثیری بر غلظت مس نداشت. پیش از هر گونه توصیه کودی، برای ارزیابی دقیقتر پاسخ رشد به مصرف فسفر و روی، به بررسیهای بیشتری در شرایط مزرعهای نیاز میباشد.
حمیدرضا اولیائی، ابراهیم ادهمی، محمدرضا چاکرحسینی، مجید رجائی، علی کسرائیان،
جلد 12، شماره 46 - ( (ب)-زمستان 1387 )
چکیده
اندازهگیری پذیرفتاری مغناطیسی (χ) به طور گستردهای جهت ارزیابی تکامل نیمرخ خاک به کار رفته است. 14 نیمرخ خاک در دامنه نسبتاً گستردهای از شرایط اقلیمی در استان فارس مورد مطالعه قرار گرفتند. عصارهگیر سیترات - بی کربنات - دی تیونات (CBD) و تصاویر میکرو کت اسکن جهت ارزیابی منشاء پذیرفتاری مغناطیسی استفاده گردیدند. نتایج نشان داد که نمونههای خاک، 23 تا 91 درصد از پذیرفتاری مغناطیسی خود را پس از تیمارCBD از دست دادند که بیانگر اختلاف در منشاء (پدوژنیک یا لیتوژنیک) پذیرفتاری مغناطیسی بوده است. کاهش پذیرفتاری مغناطیسی به مقدار زیادتری در خاکهای با تکامل پروفیلی بیشتر و همچنین در سطح خاک غالباً مشاهده گردید. کاهش پذیرفتاری مغناطیسی وابسته به فرکانس (χfd) پس از تیمار CBD، 22 تا 89 درصد بوده است. رابطه مثبت و معنیداری میان میزان کاهش پذیرفتاری مغناطیسی پس از تیمار CBD و پذیرفتاری مغناطیسی وابسته به فرکانس در خاکهای مطالعه شده مشاهده گردید. تصاویر میکرو کت اسکن با قدرت تفکیک فضایی 33 میکرومتر، حضور ذرات اکسید مغناطیسی آهن (مگنتیت) لیتوژنیک را نشان داد.
رویا مولوی، مجید باقرنژاد، ابراهیم ادهمی،
جلد 13، شماره 49 - ( علوم آب وخاک پاییز 1388 )
چکیده
آتش به صورت گسترده برای تمیز کردن مزارع در ایران استفاده میشود در حالی که اطلاعات کمی از اثر آن بر خصوصیات خاک به ویژه خصوصیات مینرالوژیکی خاک در دسترس میباشد. تحقیق حاضر به منظور ١) مقایسه برخی از ویژگیهای فیزیکوشیمیایی خاک سوخته و نسوخته و ٢) بررسی امکان تحول کانیهای موجود در لایه سطحی خاک بر اثر افزایش دما صورت گرفت. نمونهها از عمق 5- 0 و 15- 5 سانتیمتری قسمت سوخته و نسوخته یک خاک زراعی در منطقه تخت جمشید و خاک جنگل بمو که در آنها آتشسوزی رخ داده بود با 4 تکرار برداشته شدند. تجزیههای فیزیکوشیمیایی روی نمونههای نسوخته و سوخته صورت گرفت. همچنین کانیهای موجود در جزء رس خاکها در عمق 5-0 سانتیمتری خاک نسوخته و سوخته و نمونههای خاک تیمار شده در دماهای 300 و 600 درجه سانتیگراد به مدت 2، 4، 8 و 12 ساعت در آزمایشگاه، توسط دستگاه پراش پرتو ایکس مطالعه گردید. در ناحیه جنگلی پهاش و شن در عمق 5- 0 سانتیمتری خاک سوخته افزایش یافت در صورتی که مقدار فسفر و پتاسیم قابل جذب در هر دو عمق نمونهبرداری خاک جنگلی افزایش نشان داد. در خاک زراعی تغییرات خواص فیزیکی و شیمیایی در اثر آتشسوزی از نظر آماری معنیدار نبود. نتایج حاصل از پراش پرتو ایکس کاهش شدت پیکهای کلریت و ایلیت در نمونه خاکهای زراعی و جنگلی سوخته را نشان داد. در تیمار دمایی ٣٠٠ درجه سانتیگراد اعمال شده در مدت زمانهای متفاوت کلریت و ایلیت با مقدار نسبی کمتر نسبت به خاک نسوخته در هر دو منطقه نمونهبرداری شده مشاهده شد در حالی که در تیمار دمایی ٦٠٠ درجه سانتیگراد با زمانهای ٨ و ١٢ ساعت، پیکهای مربوط به کلریت و ایلیت بر خلاف زمانهای ٢ و ٤ ساعت مشاهده نشد. پیک کوارتز در خاک جنگلی و زراعی سوخته و تیمارهای دمایی ٣٠٠ و ٦٠٠ درجه سانتیگراد بدون تغییر مشاهده شد.
حمیدرضا اولیایی، ابراهیم ادهمی، هوشنگ فرجی، پیام فیاض ،
جلد 15، شماره 56 - ( علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك - تابستان 1390 )
چکیده
درختان جنگلی در نتیجه عوامل مختلفی بر خاک زیر سایهانداز خود تأثیرگذار هستند. مطالعه ارتباط میان درختان و خاک یکی از عوامل اساسی در مدیریت و آمایش جنگلهاست. اکوسیستم جنگلی زاگرس یکی از مهمترین اکوسیستمهای جنگلی در حال تخریب در ایران است. بلوط ایرانی (Quercus brantii) مهمترین گونه درختی این جنگلهاست. این مطالعه به منظور بررسی اثر درخت بلوط بر برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک سایهانداز در سه منطقه جنگلی اطراف یاسوج صورت گرفت. این تحقیق با استفاده از یک طرح فاکتوریل ٢×3×3 (3 عمق، 3 منطقه و 2 فاصله) و در قالب طرح کاملاً تصادفی در 4 تکرار انجام شد. نمونههای خاک از 3 عمق20-0، 40-20 و 60-40 سانتیمتری در زیر و خارج سایهانداز برداشته شد. بر اساس نتایج به دست آمده درخت بلوط در اکثر موارد موجب افزایش معنیدار کربن آلی، نیتروژن کل، فسفر قابل جذب، پتاسیم تبادلی، هدایت الکتریکی، آهن، منگنز و روی گردیده و بر میزان pH، کربنات کلسیم معادل و مس کاهش معنیداری داشته است. براساس این نتایج تاج پوشش این درخت بر بافت خاک اثر معنیداری نداشته است. با توجه به آثار ذکر شده مشخص میشود که حضور این درختان عامل مهمی در تغییر خصوصیات خاک این جنگلها بوده است.
محمدجواد فریدونی، هوشنگ فرجی، حمیدرضا اولیایی، ابراهیم ادهمی،
جلد 16، شماره 60 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-تابستان 1391 )
چکیده
تأثیر پساب تصفیه شده شهری و نیتروژن بر ویژگیهای شیمیایی خاک در کشت ذرت شیرین، در سال 1388 در منطقه یاسوج ارزیابی گردید. عامل اصلی آزمایش شامل آبیاری در 5 سطح ، آبیاری مزرعه با آب معمولی در کل فصل رشد (1I)؛ نیمه اول فصل رشد گیاه، آبیاری با پساب تصفیه شده و بقیه فصل رشد، آبیاری با آب معمولی (2I)؛ نیمه اول فصل رشد، آبیاری با آب معمولی و بقیه فصل رشد، آبیاری با پساب تصفیه شده (3I)؛ آبیاری یک در میان با آب معمولی و پساب تصفیه شده (4I)؛ آبیاری مزرعه با پساب تصفیه شده در کل فصل رشد (5I) و عامل فرعی شامل نیتروژن در سه سطح (0=0N، 80=80N و 160=160N کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار) بود. نتایج نشان داد که غلظت عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم موجود در خاک، تحت تیمار آبیاری 5I، اختلاف معنیداری با سایر سطوح نشان داد. تأثیر آبیاری بر مقدار کربن آلی و EC خاک معنیدار شد. بیشترین و کمترین مقدار کربن آلی خاک بهترتیب در سطح آبیاری 5I معادل 45/0 درصد و 1I معادل 33/0 درصد بهدست آمد. بیشترین و کمترین مقدار EC خاک بهترتیب در سطح آبیاری 5I معادل 0/2 دسیزیمنس بر متر و در سطح آبیاری 1I معادل 4/1 دسیزیمنس بر متر دیده شد. تأثیر آبیاری بر pH خاک معنیدار نگردید. تأثیر آبیاری و برهمکنش آبیاری و نیتروژن بر غلظت عناصر آهن، روی، مس و منگنز در خاک معنیدار نشد. همچنین تأثیر کود نیتروژن بر غلظت نیتروژن خاک معنیدار گردید. بیشترین و کمترین غلظت نیتروژن در خاک بهترتیب در سطوح کودی 160N و 0N، معادل 034/0 و 030/0 درصد بهدست آمد.
حمیدرضا اولیایی، صفورا حیدرماه، ابراهیم ادهمی، مهدی نجفی قیری،
جلد 18، شماره 68 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-تابستان- 1393 )
چکیده
سرعت آزادسازی پتاسیم غیرتبادلی از خاکها میتواند وضعیت حاصلخیزی پتاسیم را تحت تأثیر قرار دهد. در این مطالعه سینتیک آزادسازی پتاسیم توسط عصارهگیری متوالی با کلرید کلسیم 01/0 مولار در 12 نمونه خاک سطحی استان کهگیلویه بررسی گردید. نتایج نشان داد که مقدار پتاسیم غیرتبادلی آزاد شده در پایان آزمایش در دامنهی 9/89 تا 9/460 میلیگرم بر کیلوگرم (میانگین 4/195) بوده است. مقادیر کربنات کلسیم، پتاسیم غیرتبادلی، ظرفیت تبادل کاتیونی و میزان کانی میکا از عوامل مؤثر بر آزادسازی پتاسیم در خاکهای مورد مطالعه میباشند. بیشترین آزادسازی پتاسیم در خاکهای آلفیسولز رخ داد که علت اصلی آن احتمالاً وجود مقادیر زیادتر رس و کانی میکا میباشد. بهطور کلی آزادسازی پتاسیم از خاکها براساس تکامل آنها روند آلفیسولز> اینسپتیسولز> انتی-سولز را نشان داد. دادههای حاصل از مطالعات با مدلهای مختلف سینتیکی برازش داده شد و براساس آن معادلات الوویچ، تابع توانی و پارابولیک آزاد شدن پتاسیم از خاکهای منطقه را بهنحو قابل قبولی توصیف نمودند. انطباق دادههای سینتیکی با این معادلات نشان میدهد که آزادسازی پتاسیم غیرتبادلی از خاکهای منطقه توسط فرآیند پخشیدگی کنترل میشود.
سمانه فلاحتی، ابراهیم ادهمی،
جلد 19، شماره 71 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-بهار 1394 )
چکیده
مطالعه حاضر برای ارزیابی اثر ورمیکمپوست و زئولیت بر سینتیک تثبیت نیکل انجام شد. آزمایش بهصورت فاکتوریل شامل دو سطح ورمیکمپوست (صفر و 2% وزنی)، سه سطح زئولیت (صفر، 4% وزنی زئولیت فیروزکوه و زئولیت سمنان) و بافت خاک (رسی و لومشنی) در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار بود. خاکها با سطوح 50 و 100 میلیگرم نیکل در کیلوگرم تیمار شدند. در زمانهای 5، 10، 20، 30، 60 و 90 روز مقدار نیکل قابل عصارهگیری با DTPA اندازهگیری شد. در خاک بافت شنی میزان تحرک نیکل و باقیماندن نیکل در شکل قابل جذب بیشتر از خاک رسی بود. حضور ورمیکمپوست در خاک لومشنی، نیکل قابل جذب را به شکل معنیداری در تمام زمانها افزایش داد. حضور زئولیت بر تثبیت نیکل اثر معنیدار نداشت. روند کاهش قابلیت جذب نیکل در زمانهای مورد مطالعه از دو مرحله نسبتاً سریع و آهسته تشکیل شده است. در مرحله اول که تا روز 30 ادامه یافت شیب آهنگ تثبیت نیکل زیاد بود اما در ادامه از شدت آهنگ تثبیت نیکل بهشدت کاسته شد. دادههای تغییرات نیکل قابل جذب در طی زمان برازش قابل قبولی با معادلات الوویچ ساده و تابع نمایی نشان دادند. بهنظر میرسد که حضور ورمیکمپوست در خاکهای بافت سبک، اثر بیشتری بر عدم تثبیت نیکل و باقیماندن نیکل در شکل قابل جذب داشته باشد. از سوی دیگر بهنظر میرسد که در خاکهای آهکی زئولیت اثر چندانی بر تثبیت نیکل ندارد.
غزاله سادات ذریه، ابراهیم ادهمی، رضا نقیها ، حمیدرضا اولیایی، رضا مستوفی زاده قلمفرسا،
جلد 19، شماره 73 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-پاییز 1394 )
چکیده
این مطالعه برای جداسازی و شناسایی گونههای قارچی حل کننده فسفر و ارزیابی توانایی آنها بهصورت کیفی و کمی آنها انجام شد. آزمایش بر 5 نمونه خاکهای جنگلی اطراف کوه سپیدلار استان کهگیلویه و بویراحمد انجام شد و توانایی قارچهای جداسازی شده در دو محیط کشت PVK و مایع بررسی گردید. آزمون کمی با تیمارهای قارچی شاهد، چهار جدایه و آسپرجیلوس نیجر با سه تکرار انجام شد. جدایههای برتر این دو محیط کشت توسط روش ITS-PCR شناسایی شد. از میان قارچها، 4 قارچ هاله بسیار بزرگ و روشن روی محیط کشت پیکواسکای ایجاد کردند. نتایج نشان داد که ترتیب مقدار فسفر محلول در قارچهای مورد مطالعهبهصورت شاهد< قارچ 4> قارچ 3> قارچ 2< آسپرجیلوس نیجر> قارچ 1 بود. جدایههای برتر 1 و 2 بهترتیب قارچ کلادوسپوریوم کلادوسپوریودس و ایوپنیسیلیوم روبیدوروم شناسایی شدند. این اولین گزارش از توانایی این قارچها در سطح گونه برای انحلال فسفر است.
مرضیه حسینی، ابراهیم ادهمی، حمیدرضا اولیایی،
جلد 22، شماره 1 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- بهار 1397 )
چکیده
در میان فلزات سنگین کادمیم دارای اهمیت ویژهای است، زیرا سمیت آن برای گیاه تا 20 برابر سایر فلزات سنگین است. پژوهش حاضر بهمنظور بررسی روند تغییرات کادمیم قابل جذب خاک در طول زمان و ارتباط آن با خصوصیات خاک انجام شد. تیمارها شامل 13 نمونه خاک و دو سطح کادمیم (5/12 و 25 میلیگرم در کیلوگرم خاک) بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با دو تکرار بود. در زمانهای 5، 10، 20، 30، 60 و 90 روز پس از خوابانیدن، کادمیم قابل عصارهگیری با DTPA اندازهگیری شد. نتایج این پژوهش نشان داد که با افزایش سطح کادمیم مصرفی کادمیم قابل عصارهگیری با DTPA در تمامی خاکها افزایش یافت. کادمیم قابل قابل عصارهگیری با DTPA در طی زمان کاهش یافت، با این وجود باز هم در پایان آزمایش بخش زیادی از کادمیم اضافه شده به خاک به شکل قابل استفاده باقی ماند. در بین خصوصیات خاک کربنات کلسیم معادل همبستگی منفی معنیداری با کادمیوم قابل عصارهگیری با DTPA در بیشتر زمانها و هر دو سطح کادمیم مصرفی نشان داد. میان کادمیم قابل عصارهگیری با DTPA با pH و میزان شن خاک ارتباط منفی معنیدار و با کربن آلی خاک ارتباط مثبت و معنیداری وجود داشت. همچنین نتایج حاصل از برازش دادههای قابلیت جذب کادمیم با معادلات سینتیکی نشان داد که معادله تابع نمایی مناسبترین معادله توصیف کننده سینتیک تغییرات قابلیت جذب کادمیم در خاکهای مورد مطالعه بود.
علی چراغی تبار، ابراهیم ادهمی، حمیدرضا اولیایی،
جلد 22، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1397 )
چکیده
پژوهش حاضر برای بررسی وضعیت قابلیت جذب و توزیع شکلهای شیمیایی روی و ارتباط آنها با خصوصیات خاک در سی نمونه خاک آهکی استانهای کرمانشاه و ایلام انجام شد. عصارهگیری پیدرپی با نیترات منیزیم (شکل محلول + تبادلی)، استات سدیم با pH=5 (شکل کربناتی)، هیپوکلرید سدیم با 5/8 pH= (شکل آلی)، هیدروکسیلآمین هیدروکلرید pH=2 (شکل متصل به اکسیدهای منگنز)، هیدروکسیلآمین هیدروکلرید 25/0 مولار (شکل متصل به اکسیدهای آهن بیشکل)، اگزالات آمونیوم 2/0 مولار (شکل متصل به اکسیدهای آهن متبلور) و اسید نیتریک 7 مولار (شکل باقیمانده) در دو تکرار انجام شد. مقدار DTPA-Zn در محدوده 34/0 تا 7/3 میلیگرم در کیلوگرم خاک بود. روی محلول + تبادلی، متصل به اکسیدهای منگنز و روی متصل به اکسیدهای آهن متبلور در حد تشخیص دستگاه جذب اتمی نبودند. فراوانی شکلهای شیمیایی روی بهصورت شکل آلی< کربناتی < متصل با اکسیدهای آهن بیشکل < باقیمانده بود. شکل آلی روی، شکل متصل به اکسیدهای آهن بیشکل و روی باقیمانده با کربنات کلسیم معادل همبستگی منفی و معنیداری نشان دادند. چنین به نظر میرسد که عامل اصلی کنترل کننده محتوای روی خاکهای مورد مطالعه، کربنات کلسیم است.
رؤیا آزادی خواه، محمد صدقی اصل، ابراهیم ادهمی، حمیدرضا اولیایی، علیداد کرمی، شاهرخ سعدی پور،
جلد 23، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1398 )
چکیده
مطالعه حاضر با هدف ارزیابی توزیع مکانی نفوذ آب به خاک با استفاده از زمینآمار در مقیاس ناحیهای روی 400 هکتار از اراضی دشت منصورآباد واقع در شهرستان لارستان از توابع استان فارس انجام گرفت. در این پژوهش در 78 نقطه بهصورت شبکهای منظم به فواصل 100×100 متر نمونهبرداری و اندازهگیریها انجام شد و با استفاده از نرمافزارهای GS+ و ArcGIS بهترین مدل واریوگرامی از بین مدلهای خطی، نمایی، گوسی و کروی با بیشترین2R و کمترین خطا تعیین شد. بدینمنظور ویژگیهای نفوذ آب به خاک (cm/min) با استفاده از روش استوانه دوگانه، هدایت الکتریکی (dS/m)، اسیدیته، درصد رطوبت اشباع، درصد اندازه ذرات (شن، سیلت و رس)، مقدار کلسیم، منیزیم و سدیم و توزیع مکانی پارامترهای نفوذ آب به خاک مدلهای کوستیاکوف و فیلیپ اندازهگیری و با استفاده از روشهای زمینآماری درونیابی و پهنهبندی شد. نتایج نشان داد، در بین ویژگیهای مختلف، شدت نفوذ آب به خاک (i) بیشترین ضریب تغییرات (2/274) را داشت و تصمیمگیری بر اساس روشهای میانگینگیری معمول خطای فراوانی را همراه خواهد داشت. در بین مدلهای نفوذ آب به خاک، مدل کوستیاکوف و فیلیپ بهترتیب بهترین مدل تجربی و فیزیکی در منطقه بودند. بهترین مدل نیمتغییرنما برای شدت نفوذ نهایی، ضرایب S و A مدل فیلیپ و ضریب a مدل کوستیاکوف گوسی و برای ضریب b مدل کوستیاکوف نمایی بود. ساختار مکانی شدت نفوذ و ضرایب نفوذ a و b مدل کوستیاکوف و ضرایب S و A مدل فیلیپ قوی بود. بهترین میانیاب برای شدت نفوذ روش کوکریجینک با فاکتور کمکی درصد سیلت، برای ضریب S مدل فیلیپ، روش وزن دادن عکس فاصله (IDW)، برای ضرایب a و b مدل کوستیاکوف، بهترتیب روش کریجینگ و IDW بود.
حمیدرضا اولیایی، فاطمه مهماندوست، ابراهیم ادهمی، رضا نقی ها،
جلد 23، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1398 )
چکیده
تغییر کاربری اراضی از قبیل تغییر جنگل به اراضی زیر کشت بهطور معمول اثرات مخربی بر شاخصهای کیفی خاک دارد. این مطالعه بهمنظور بررسی اثرات تغییر کاربری بر ویژگیهای زیستی، شیمیایی و حاصلخیزی خاک در منطقه مختار شهر یاسوج صورت گرفت. پنج نمونه خاک (30-0 سانتیمتر)، از سه کاربری جنگل متراکم، جنگل تخریبشده و زراعت دیم برداشت و ویژگیهای بالا در قالب طرح کاملاً تصادفی اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که در پی تغییر کاربری اراضی جنگلی به دیم، مقادیر هدایت الکتریکی (56 درصد)، ماده آلی (67 درصد)، نیتروژن کل (71 درصد)، فسفر (20 درصد)، پتاسیم قابل دسترس (48 درصد)، تنفس پایه (42 درصد)، تنفس برانگیخته (63 درصد)، جمعیت قارچ (23 درصد)، آنزیمهای اسید فسفاتاز (59 درصد) و آلکالین فسفاتاز (79 درصد) کاهش یافتند. درحالی که جمعیت باکتری (20 درصد) و pH (5 درصد) در کاربری زراعی نسبت به جنگل متراکم افزایش یافت و مقدار فسفر قابل جذب تفاوت معنیداری را نشان نداد. نتایج نشان داد که در پی تغییر کاربری ماده آلی خاک و ویژگیهای مرتبط با آن بهمیزان بیشتری تحت تأثیر قرار گرفتند. بنابراین بهمنظور نگهداشت کیفیت خاک، عملیات مدیریتی مناسب از جمله اجتناب از قطع درختان در اراضی شیبدار، چرای بیرویه در مراتع و افزودن مواد آلی به خاک در کاربری دیم توصیه میشود.
سمانه فلاحتی، ابراهیم ادهمی، حمیدرضا اولیایی،
جلد 27، شماره 1 - ( علوم آب و خاک- بهار 1402 )
چکیده
با توجه به اهمیت نیکل و اثرات افزودنیهای معمول به خاک در توزیع شکلهای نیکل، این پژوهش برای ارزیابی اثر بافت خاک، زئولیت و ورمیکمپوست بر تغییرات شکلهای نیکل در طی زمان انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل شامل دو سطح ورمیکمپوست (صفر و 2% وزنی)، سه سطح زئولیت (صفر، 4% وزنی زئولیت فیروزکوه و 4% وزنی زئولیت سمنان) و دو بافت خاک (رسی و لومشنی) در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار انجام شد. تیمارها با سطوح 50 و 100 میلیگرم نیکل در کیلوگرم خاک آلوده شدند. در زمانهای 20 و 60 روز شکلهای نیکل عصارهگیری و اندازهگیری شدند. در خاکهای اولیه نیکل کربناتی در خاک لوم شنی بیشتر از خاک رسی بود درحالی که شکلهای نیکل همراه با اکسیدهای منگنز- آهن، همراه با ماده آلی و باقیمانده در خاک رسی بیشتر بود. در خاک لومشنی مقدار بیشتری از نیکل در شکلهای تبادلی و کربناتی بازیابی شد درحالی که بازیابی نیکل در شکلهای همراه با اکسیدهای منگنز- آهن، آلی و باقیمانده در خاک رسی بیشتر بود. مصرف زئولیت سبب کاهش معنیدار نیکل تبادلی و کربناتی در خاک رسی در روز 60 و سطح 100 نیکل شد. نیکل تبادلی در اثر مصرف ورمیکمپوست در روز 20 در هر دو سطح نیکل کاهش یافت. مصرف ورمیکمپوست سبب کاهش نیکل همراه با اکسیدهای آهن و منگنز در هر دو خاک و زمان مورد مطالعه شد و شکل آلی نیکل در هر دو خاک و سطوح نیکل با کاربرد ورمیکمپوست افزایش یافت. گذشت زمان بهصورت کلی سبب کاهش نیکل تبادلی شد ولی اثر زمان بر شکل کربناتی نیکل بستگی به بافت خاک داشت. گذشت زمان اثری بر نیکل همراه با اکسیدهای منگنز- آهن و نیکل باقیمانده نداشت، ولی نیکل همراه با ماده آلی را در خاک رسی افزایش داد.
حمیدرضا اولیایی، ابراهیم ادهمی، مهدی نجفی قیری،
جلد 27، شماره 3 - ( علوم آب و خاک-پاییز 1402 )
چکیده
منابع خاکی از اجزای مهم زیستبوم بوده که کیفیت آن باید در نظر گرفته شود. از عوامل مهم اثرگذار بر کیفیت خاکها، تغییر کاربری آنها است. پژوهش حاضر بهمنظور بررسی اثرهای تغییر کاربری اراضی و جنگلتراشی بر برخی ویژگیهای حاصلخیزی و زیستی خاک در منطقه جنگلی یاسوج انجام شد. در این منطقه از چهار کاربری جنگل متراکم، جنگل تُنُک، اراضی جنگلتراشیشده (فرسایشیافته) و کشت دیم و در هر کاربری از دو کلاس شیب و در هر کاربری از 10 نقطه سطحی بهصورت تصادفی نمونهبرداری انجام شد. پانزده ویژگی حاصلخیزی و زیستی خاک با روشهای متداول اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که کاربریهای جنگل متراکم و اراضی فرسایش یافته، بهترتیب بهترین و بدترین شرایط را از نظر شاخصهای اندازهگیری شده داشتند. در میان ویژگیهای اندازهگیری شده مقادیر آلکالاین فسفات، تنفس برانگیخته، نیتروژن، تنفس پایه، اسید فسفاتاز، منگنز و روی بهترتیب بیشترین کاهش و مقادیر فسفر و پتاسیم کمترین کاهش را در تغییر کاربری از جنگل متراکم به اراضی فرسایشیافته داشتند. یافتهها نشان داد که تبدیل زیستبومهایی چون جنگلها بـه اراضـی زراعی و یا جنگلتراشی، با کاهش شدید شاخصهای حاصلخیزی و زیستی خـاک همراه بوده و بنابراین برنامههای حفاظتی از این عرصهها باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.