جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای افتخاری

محمدرضا رضوانی، ابوالقاسم گلیان، فریدون افتخاری شاهرودی ، حسن نصیری مقدم،
جلد 4، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده

تعداد 720 قطعه نیمچه لگهورن سفید های لاین، از 14 تا 20 هفتگی، با دو رژیم غذایی کم انرژی و پرانرژی (2600 تا 3200 کیلوکالری انرژی قابل متابولیسم در کیلوگرم) تغذیه شدند. مرغ‌های تغذیه شده با هر یک از این دو سطح انرژی، به طور جداگانه در دوره تخم‌گذاری (20-44 هفتگی)، با شش رژیم غذایی شامل سه سطح انرژی کم، متوسط و پرانرژی (2600، 2750 و 2900 کیلوکالری انرژی قابل متابولیسم در کیلوگرم)، و در دو سطح چربی مکمل (صفر و دو درصد) تغذیه گردیدند.

سطح انرژی دوره پرورش بر درصد تولید تخم مرغ، وزن تخم مرغ، مصرف خوراک روزانه، ضریب تبدیل خوراک و سن بلوغ جنسی در طی دوره تخم‌گذاری تأثیری نداشت. در صورتی که نیمچه‌های تغذیه شده با جیره پرانرژی، در شروع تخم‌گذاری وزن بیش‌تری نسبت به جیره کم‌انرژی داشتند. درصد تولید و وزن تخم مرغ در طول دوره تخم‌گذاری، با استفاده از دو درصد چربی مکمل در جیره، به طور قابل ملاحظه‌ای بهبود یافت. اما خوراک مصرفی و ضریب تبدیل تحت تأثیر چربی مکمل قرار نگرفت. میانگین‌های ضریب تبدیل، مصرف خوراک و درصد تولید تخم مرغ در طی دوره تخم‌گذاری، در جیره کم انرژی بیش‌تر از پرانرژی بود، اما وزن تخم مرغ تحت تأثیر انرژی جیره قرار نگرفت.


مریم زهروی، حسن نصیری مقدم، فریدون افتخاری شاهرودی، محسن دانش مسگران،
جلد 5، شماره 3 - ( 7-1380 )
چکیده

به منظور بررسی اثر نوع منبع و سطح کلسیم جیره غذایی و اندازه ذرات سنگ آهک بر ویژگی‌های تولیدی و سختی استخوان درشت نی، آزمایشی با استفاده از 384 قطعه جوجه گوشتی انجام گرفت. جوجه‌ها تا هفت روزگی با یک جیره آغازین تجارتی تغذیه، و سپس به طور تصادفی به 64 گروه شش قطعه‌ای تقسیم شدند، به گونه‌ای که از نظر میانگین وزن بدن میان گروه‌ها اختلاف معنی‌داری وجود نداشت (4/5± 2/82 گرم). از روز هشتم تیمارهای آزمایشی به جوجه‌ها اختصاص یافت. تیمارها شامل نوع منبع کلسیمی (سنگ آهک و پوسته صدف)، سطح کلسیم (100 و 85 درصد سطح تـوصیه شده NRC) و اندازه ذرات سنگ آهک ریز (کوچک‌تر از 15/0 میلی‌متر)، متـوسط (3/0 تا 18/1 میلی‌متر) و درشت (18/1 تا 75/4 میلی‌متر) بودند.

نتایج نشان داد که درصد ابقای ظاهری فسفر در سنین 21 و 56 روزگی، مقدار خاکستر، ماده خشک و طول و ضخامت استخوان درشت نی در سن 56 روزگی، در جوجه‌های تغذیه شده با سنگ آهک بیشتر از گروه‌های تغذیه شده با پوسته صدف بود (05/0>P) سطح کلسیم 85 درصد توصیه شده NRC، در برابر سطح کلسیم 100 درصد NRC، به گونه معنی‌داری غذای مصرفی و ضریب تبدیل غذایی را، به ویژه در دوره آغازین کاهش (001/0>P) ، و درصد ابقای ظاهری کلسیم را در سنین 21 و 42 روزگی افزایش داد (05/0>P) سطح کلسیم معادل 100 درصد NRC در مقایسه با سطح کلسیم 85 درصد NRC، درصد ابقای ظاهری فسفر را در سنین 21 و 42 روزگی و ضخامت استخوان درشت نی را در سنین 56 روزگی (01/0>P) و مقدار ماده خشک، مقدار و درصد خاکستر استخوان درشت نی را در سن 42 روزگی به طور معنی‌داری افزایش داد (05/0>P) ذرات سنگ آهک در اندازه درشت و متوسط، در مقایسه با ذرات ریز، مقدار غذای مصرفی و ضریب تبدیل غذایی را، به ویژه در دوره آغازین، کاهش معنی‌داری دادند. ذرات متوسط سنگ آهک در سطح کلسیم 85 درصد NRC، و ذرات درشت در سطح کلسیم 100 درصد NRC، به طور معنی‌داری معیارهای مربوط به رشد و آهکی شدن استخوان درشت نی و درصد ابقای ظاهری کلسیم و فسفر را افزایش دادند (05/0>p) در سطح کلسیم 85 درصد NRC، اندازه‌ی ذرات درشت و متوسط سنگ آهک در مقایسه با ذرات ریز آن، به گونه معنی‌داری درصد جوجه‌های مبتلا به فلجی پا را کاهش دادند (05/0>P) .


بهروز دستار، ابوالقاسم گلیان، محسن دانش مسگران، فریدون افتخاری شاهرودی، حسن کرمانشاهی،
جلد 8، شماره 4 - ( زمستان 1383 )
چکیده

دو آزمایش با استفاده از جوجه خروس‌های گوشتی سویه تجاری راست به منظور تعیین احتیاجات لیزین و اسیدهای آمینه گوگرد دار قابل هضم در مرحله اول رشد (سن 6 تا 16 روزگی) انجام شد. برای هر آزمایش یک جیره پایه متشکل از ذرت و کنجاله سویا حاوی 19 درصد پروتئین خام و 3200 کیلوکالری انرژی قابل سوخت و ساز تهیه شد. جیره پایه آزمایش تعیین احتیاجات لیزین حاوی 7/0 درصد لیزین و جیره پایه آزمایش تعیین احتیاجات اسیدهای آمینه گوگرد دار حاوی 445/0 درصد متیونین + سیستین بود. برای تهیه سایر تیمارهای مربوط به هر آزمایش مقادیر متفاوتی از اسید آمینه مصنوعی مربوطه جایگزین نشاسته شد تا سطوح مختلف اسید آمینه به‌دست آید. در هر آزمایش یک جیره شاهد متشکل از ذرت و کنجاله سویا حاوی 3200 کیلو کالری انرژی قابل سوخت و ساز و 23 درصد پروتئین به منظور مقایسه در نظر گرفته شد. تمام اسیدهای آمینه ضروری، به استثنای اسید آمینه تحت آزمایش، 10 درصد بالاتر از مقادیر توصیه شده توسط انجمن ملی تحقیقات در نظر گرفته شد. نتایج این آزمایش نشان می‌دهد که احتیاجات لیزین و اسیدهای آمینه گوگرد دار قابل هضم برای بیشینه رشد بر اساس مدل آستانه‌ای به ترتیب 04/1 و 0/846 درصد و بر اساس تابع نمایی 01/1 و 841/0 درصد است.
محمد رضا بحرینی بهزادی، فریدون افتخاری شاهرودی، دیل ون ولک،
جلد 9، شماره 1 - ( بهار 1384 )
چکیده

در این پژوهش تعداد 1182، 1099 و 1099 رکورد مربوط به صفات وزن تولد، افزایش وزن روزانه از تولد تا شیرگیری و وزن شیرگیری بره‌های گوسفند کرمانی استفاده شد. این اطلاعات در طی 5 سال ( 1372 تا 1376) در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند کرمانی شهر بابک جمع آوری شده بود. اثر سال تولد، سن مادر و جنس بره بر کلیه صفات معنی دار بود. نوع تولد تأثیر معنی‌داری بر وزن تولد بره‌ها نداشت ولی اثر آن بر دو صفت دیگر معنی‌دار بود. برای برآورد مؤلفه‌های (کو)واریانس و پارامترهای ژنتیکی از مدل دام یک متغیره و دو متغیره و روش حداکثر درست‌نمایی محدود شده استفاده شد. براساس مناسب‌ترین مدل دام برازش یافته، وراثت‌پذیری مستقیم وزن تولد، افزایش وزن روزانه از تولد تا شیرگیری و وزن شیرگیری به ترتیب 06/0 ± 10/0 ، 08/0± 21/0 و 09/0 ± 22/0 و وراثت‌پذیری مادری برای سه صفت فوق به ترتیب 04/0± 27/0، 05/0 ± 15/0 و 05/0 ± 19/0 برآورد شد. هم‌بستگی ژنتیکی مستقیم و فنوتیپی بین وزن تولد- افزایش وزن روزانه از تولد تا شیرگیری، وزن تولد- وزن شیرگیری و افزایش وزن روزانه از تولد تا شیرگیری- وزن شیرگیری به ترتیب 85/0 و 41/0، 82/0 و 48/0 و 99/0 و 99/0 برآورد شد. عدم حضور اثر مادری در مدل دام سبب برآورد بیش از حد وراثت‌پذیری مستقیم شد. بنابراین اثر مادری یک منبع مهم تنوع برای صفات رشد اولیه در گوسفند کرمانی است و در صورتی که از آن صرف نظر شود، باعث ارزیابی ژنتیکی ناصحیح بره‌ها می‌شود.
عطیه بهلولی، عباسعلی ناصریان، رضا ولی زاده، فریدون افتخاری شاهرودی،
جلد 13، شماره 47 - ( (الف) -بهار 1388 )
چکیده

٥٧ روز شیر دهی ، و میانگین تولید ± ٦٣٤ کیلوگرم وزن زنده، ٦ ± در ا ین آزمایش از هشت رأس گاو اصیل هلشتاین چند شکم زایش با ٤٤ ٤ با ٢ تکرار، هر دوره ٢١ روز ( ١٤ روز عادت پذیری و × ٤٧ کیلوگرم استفاده شد . آزمایش در قالب طرح مربع لاتین ٤ ± شیر روزانه ٣ ١٥ درصد ( ١٠ درصد و ٤ ( ٥ درصد، ٣ ( ٧ روز رکورد برداری )، انج ام گرفت . جیره های آزمایشی شامل ١) صفر درصد (جیره شاهد )، ٢ فراورده فرعی پسته در ماده خشک جیره بودند، که فراورده فرعی پسته جایگزین سیلاژ ذرت در جیره شاهد شدند . متابولی ت های خونی ٢ ساعت پس از مصرف خوراک )، مصرف ماده خشک روزان ه، تولی د شیر روزانه و درصد ترکیبات آن به طور معنی داری تحت تأثیر تیمارها ) با افزایش سطح فراورده فرعی (FCM) و تصحیح شده بر اساس ٤ درصد چربی (ECM) قرار نگرفتند . تولید شیر تصحیح شده اقتصادی هم چنین با .(P<٠/ در تیمار ۴ نس بت به سایر تیمارها معنی دار بود ( ٠٥ ECM پسته در جیره به طور خطی کاهش یافتند، به طوری که کاهش با یک روند خطی کاهش یافتند و ADF و NDF ، افزایش سطح فراورده فرعی پسته در جیره، قابلیت هضم ظاهری ماده خشک، ماده آلی زمان فعالیت نشخوار و جویدن نیز به تنهایی یا به ازای مصرف روزانه ماده .(P<٠/ این کاهش در تیمار ٤ نسبت به تیمار ٣ معنی دار شد ( ٠٥ با افزایش سطح فراورده فرعی پسته در جیره ب ه صورت خطی و در تیمار ٤ نسبت به تیمار ٣ ب ه طور ADF خشک، دیواره سلولی یا با توجه به نتایج این آزمایش، ب ه نظر م یرسد این خوراک نم ی تواند جایگزین کا ملی برای بخش .(P<٠/ معنی داری کاهش یافتند ( ٠٥ علوف های جیره باشد، اما همراه با سایر علوف ههای خو شخوراک تا سطح ١٠ درصد ماده خشک جیره می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
علیرضا افتخاری، مهدی فرحپور، حسین ارزانی، جلال عبدالهی،
جلد 13، شماره 47 - ( (الف) -بهار 1388 )
چکیده

به‌منظور بررسی گونه‌های مورد چرای دام اهلی و حیات وحش و تعیین سهم هر کدام از علوفه مراتع منطقه پشتکوه یزد، ترجیح این دو دسته دام در انتخاب گیاهان و قسمت‌های مختلف گیاهان انتخاب شده، مطالعه گردید. این بررسی در دو رویشگاه مرتعی واقع در دو تیپ گیاهی (Boiss.)Sojak Scariola orientalis ،Artemisia sieberi Besser و Aellenia subaphylla (C.A.Mey.)Aellen ، Artemisia sieberi که توسط مرکز تحقیقات یزد در قا لب طرح ملی ارزیابی مراتع مناطق مختلف آب وهوایی احداث شده بود اجرا گردید. دو مکان مرتعی مورد بررسی از میان دیگر مکان‌های مرتعی احداث شده به گونه‌ای انتخاب شدند که دارای بیشترین تشابه در پوشش گیاهی باشند(با میزان تشابه 72 درصد). مکان دشت کالمند در منطقه قرق کالمند بدون چرای دام اهلی (گوسفند و بز) و مورد چرای آهو است و مکان دیگر با نام جاده دهشیر مورد چرای دام‌های اهلی است.آمار برداری از پوشش گیاهی در هردو رویشگاه نشان داد که گزینش هر دو دسته دام؛ چه در موردگیاهان و چه قسمت‌های مختلف گیاهان مشابه است. هر دو دسته دام به گونه‌هایی مثل Artemisia sieberi و Scariola orientalis و L. Bromus tectorum و Stipa barbata Desf.و (Forsk.)A schers. Et Schwein Noaea mucronata و Launaea acanthodes(Boiss)o.Kuntze علاقه‌مند بودند و از گونه‌هایی مثل Astragalus albispinus L. و (Jaub.& spach)Boiss Acantholimon scorpiurs به‌علت خشبی و خاردار بودن چرا نکرده بودند. هردو دسته دام علاقه‌مند به چرا از جوانه‌های تازه روئیده، برگ‌های تازه، گل و به‌طور کلی قسمت‌های غیر خشبی که در قسمت‌های خارجی گیاهان قرار داشتند، بودند. با استناد بر نتایج این تحقیق پیشنهاد می‌شود که در براورد ظرفیت چرای مراتع منطقه پشتکوه یزد به‌علت ترجیح مشابه دام اهلی و حیات وحش میزان نیاز علوفه حیات وحش منطقه تعیین و از ظرفیت چرای مراتع منطقه کم شود.
علیرضا افتخاری، مسعود میرمحمدصادقی، احمد جلالیان،
جلد 27، شماره 2 - ( علوم آب و خاک- تابستان 1402 )
چکیده

استفاده از روش های مبتنی بر زیست‌فناوری در قلمرو مهندسی ژئوتکنیک به تولد دانش نوین بیوژئوتکنولوژی انجامیده است و مطالعات متعددی نیز با استفاده از این دانش نو در مسائل مختلف ژئوتکنیکی از جمله کاهش نفوذپذیری و افزایش مقاومت برشی به‌ویژه در خاک‌های ماسه‌ای انجام شده و نتایج مطلوبی حاصل شده است. با این وجود، در زمینه‌ی بهبود خواص مکانیکی خاک‌های رسی، به‌ویژه کاهش تورم خاک‌های متورم‌شونده که یکی از انواع خاک‌های مسئله دار محسوب می‌شود، با استفاده از بیوژئوتکنولوژی پژوهش‌های اندکی صورت پذیرفته است. علت عمده تورم خاک‌های متورم شونده وجود رس‌های مونت‌موریلونیتی در این نوع خاک‌ها است. استفاده از مواد افزودنی شیمیایی برای پایدارسازی خاک‌های متورم شونده نظیر آهک و سیمان، یک عمل متداول است. با این حال نگرانی‌های زیست‌محیطی مربوط به تولید گازهای گلخانه‌ای ناشی از تولید مواد شیمیایی و نیز اثرات مخربی که این مواد بر روی محیط زیست و خاک‌ها دارد پژوهشگران را به استفاده از جایگزین‌های تثبیت کننده پایدار دیگری ترغیب کرده است. فرایند رسوب میکروبی کلسیت (MICP) Microbial Induced Carbonate Precipitation روشی است که می‌تواند یک راه حل بالقوده برای حل این مشکل باشد. هدف از این پژوهش بررسی میزان اثرگذاری روش (MICP) بر روی تورم‌پذیری خاک‌های رسی متورم‌شونده و نیز تأثیر آن بر روی مقاومت مکانیکی این نوع از خاک‌ها بوده است. بدین‌منظور با استفاده از باکتری Sporosarcina pasteurii و کلسیم کلراید و اوره به‌عنوان مواد مغذی بر روی یک خاک رسی با حد روانی 53، آزمایشات تورم یک بعدی، آزمایش مقاومت فشاری تک‌محوری و آزمایش حدود اتربرگ انجام شد. به‌منظور طراحی آزمایش‌ها و نیز تحلیل آماری نتایج، روش تاگوچی مورد استفاده قرار گرفت. این روش آزمایش‌ها را به‌طریق فاکتوریل جزئی طراحی می‌‌کند و تعداد آنها را بدون اثر قابل توجه در نتایج کاهش می‌دهد. به این منظور چهار فاکتور غلظت باکتری، نسبت مولاریته مواد غذایی، مدت زمان تیمار کردن و رطوبت خاک با 4 سطح تغییرات انتخاب شد. پس از انجام آزمایش‌ها و استخراج نتایج مشاهده شد که روش (MICP) در کاهش پتانسیل تورمی خاک‌های متورم‌شونده مؤثر واقع شده و نیز باعث افزایش قابل توجهی بر روی مقاومت فشاری محدود نشده خاک و مقاومت برشی زهکشی نشده آن می‌شود.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb