جستجو در مقالات منتشر شده


19 نتیجه برای امام

حجت امامی، غلامرضا ثواقبی فیروزآبادی، مهدی شرفاء،
جلد 9، شماره 2 - ( تابستان 1384 )
چکیده

موضوع آلودگی خاک توسط مواد شیمیایی باعث افزایش نگرانی‌هایی در مورد محیط زیست شده است. آب‌شویی مواد به آب‌های زیرزمینی و حرکت این مواد در خاک، مشکلات زیادی را برای آلودگی ماتریکس خاک، محلول خاک و آب زیرزمینی زیر آن به وجود می‎آورد. ازاین رو، به منظور بررسی تأثیر جریان ترجیحی(Prefrential Flow)، ساختمان خاک و کمپلکس‌های آلی بر تحرک و آب‌شویی فلزات کادمیوم، سرب و روی آزمایشی به صورت فاکتوریل با کرت‌های خردشده در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمارهای خاک دست‌نخورده (U)، دست‌خورده (D) و دست‌خورده حاوی 3 درصد ماده آلی (O) به مدت یک ماه با محلول‌های حاوی غلظت‌های 20 میلی‌‌گرم در لیتر عناصر کادمیوم، سرب و روی آب‌شویی شدند و غلظت کادمیوم، سرب و روی در فواصل زمانی مختلف در محلول خروجی اندازه‌گیری شد. نتایج به دست آمده نشان داد که عناصر تفاوت معنی‌داری در سطح آماری یک درصد با یکدیگر در محلول خروجی داشتند و ترتیب تحرک آنها به صورت Zn>Pb>Cd بود. هم چنین بین تیمارهای مختلف خاک نیز در سطح آماری یک درصد تفاوت معنی‌داری وجود داشت و غلظت هر سه عنصر کادمیوم، سرب و روی در تیمارهای U و O بیشتر از تیمار D بود. علاوه‌ بر این بین فواصل زمانی آب‌شویی (حجم منفذها(Pore Volumes)) تفاوت معنی‌داری مشاهده شد(در سطح 1%). به طوری‌ که کادمیوم در تیمارهای U ، O و D به ترتیب 3 ، 3 و5 روز پس از آب‌شویی تفاوت معنی‌داری را در محلول خروجی نشان داد. ولی سرب در هر سه تیمار خاک 11 روز پس از آب‌شویی تفاوت معنی‌داری در محلول خروجی داشت و غلظت روی فقط در تیمار O در زما‌ن‌های مختلف آب‌شویی روند مشخصی داشت و پس از 8 روز آب‌شویی تفاوت معنی‌داری در این تیمار مشاهده شد.
فرحناز ممتازی، یحیی امام، نجفعلی کریمیان،
جلد 9، شماره 3 - ( پاییز 1384 )
چکیده

در یک پژوهش مزرعه‌ای دوساله با استفاده از طرح کرت‌های خردشده در قالب بلوک‌های کامل تصادفی با چهار تکرار، در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز واقع در باجگاه، ویژگی‌های رشد و عملکرد گندم زمستانه رقم شیراز در واکنش به سه تاریخ کاشت و چهار تراکم بوته مورد بررسی قرار گرفت. تاریخ‌های کاشت (15آبان، 15آذر، 15دی ) را کرت‌های اصلی و چهار تراکم (150، 250، 350، 450 بوته در متر مربع) را کرت‌های فرعی تشکیل می‌دادند. نتایج نشان داد که کاشت تأخیری با کاهش عملکرد دانه همراه بود، به نحوی که عملکرد دانه در تاریخ کاشت 15 دی به طور معنی‌داری کمتر از تاریخ‌های کاشت 15 آبان و 15 آذر بود. به علاوه، با تأخیر در کاشت مراحل نموی بوته‌ها با سرعت بیشتری سپری شد و بوته‌ها دوره رشد خود را سریع‌تر به پایان رساندند. روند تغییرات شاخص سطح برگ و وزن خشک بوته‌ها نیز تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفت، به طوری‌که در تاریخ کاشت زودتر و تراکم کاشت زیادتر، شاخص سطح برگ بیشتری در هر نمونه برداری به دست آمد. با تأخیر در کاشت تعداد ساقه بارور در واحد سطح مزرعه کاهش یافت، گرچه در تراکم‌های زیادتر تعداد ساقه‌ بیشتری در واحد سطح تولید شد، ولی در مرحله مرگ و میر پنجه‌ها کاهش شدیدتری در تعداد ساقه در مترمربع در این تراکم‌ها مشاهده گردید. بررسی روند تغییرات وزن خشک شاخساره در طول فصل نشان داد که در تراکم‌های زیادتر و تاریخ کاشت زودتر، وزن خشک بیشتری تولید شد، که این موضوع در ارتباط با زمین پوشی زودتر و دریافت بیشتر تابش پاییزی بود. در مجموع، بر اساس نتایج پژوهش حاضر برای مناطق آب و هوایی مشابه با محل اجرای این پژوهش، گندم زمستانه را می‌توان برای گذران مطلوب مراحل رشد و نمو خود و تولید عملکرد قابل قبول، تا نیمه آذرماه و با تراکم 250 بوته در مترمربع کشت کرد.
سارا شریف، مهری صفاری، یحیی امام،
جلد 10، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده

پژوهش‌های زیادی در زمینه کاهش تأثیرات سوء تنش خشکی و به‌دست آوردن میزان رشد مناسب در شرایط کمبود آب صورت گرفته و کاربرد تنظیم کننده‌های رشد گیاهی یکی از مهم‌ترین روش‌های پیشنهادی است. در یک پژوهش گلخانه‌ای در دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید باهنر کرمان، تأثیر چهار سطح خشکی 25، 45، 65 و 85 درصد ظرفیت مزرعه و سه غلظت مختلف کلرمکوات‌ کلراید (CCC) صفر، 1500 و 3000 میلی‌گرم در لیتر بر برخی از صفات جو پاییزه رقم والفجر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به‌دست آمده نشان داد که افزایش غلظت سایکوسل از صفر به 3000 میلی‌گرم در لیتر موجب کاهش معنی‌دار ارتفاع بوته گردید. محتوای نسبی آب تحت تأثیر ماده کندکننده رشد سایکوسل در شرایط خشکی افزایش نشان یافت. تعداد پنجه‌ها و وزن خشک ریشه و شاخساره، در نتیجه کاربرد سایکوسل در شرایط خشکی نیز افزایش یافت. هم‌چنین مشخص شد که استفاده از تیمار سایکوسل، نسبت وزن خشک ریشه به شاخساره، تعداد دانه در سنبله و تعداد سنبله را در شرایط خشکی و بدون تنش افزایش می‌دهد. به ‌نظر می‌رسد برای دست‌یابی به حداکثر عملکرد دانه رقم والفجر در حالت‌های مختلف خشکی، استفاده از 3000 میلی گرم در لیتر سایکوسل قابل توصیه باشد.
محمود رضا تدین، یحیی امام،
جلد 11، شماره 1 - ( بهار 1386 )
چکیده

به منظور بررسی واکنش‌های فیزیولوژیک دو رقم جو تحت تنش شوری، آزمایشی گلخانه‌ای در سال 1382-1383 در دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل ارقام افضل و ریحان و پنج سطح شوری : صفر،4، 8، 12و 14 دسی زیمنس بر متر با4 تکرار در قالب طرح کاملا تصادفی بود. تحت سطوح تنش شوری، درصد سبز شدن گیاهچه‌ها، تعداد پنجه، ارتفاع گیاه، تعداد و مساحت برگ در هر بوته و وزن خشک گیاه کاهش یافت، هر چند مقادیر کاهش برای رقم افضل (متحمل) در مقایسه با رقم ریحان (حساس) کمتر بود. با افزایش شدت تنش، غلظت یون سدیم اندام هوایی، در رقم ریحان بیشتر از رقم افضل بود در حالی که نسبت + K+ /Na در رقم افضل بیشتر از رقم ریحان بود. هم‌چنین با افزایش شدت تنش،هدایت روزنه ای، تعرق و فتوسنتز برگ‌ها کاهش یافت، ولی غلظتCO2 زیر روزنه‌ای فقط تا سطح شوری8 دسی زیمنس بر مترکاهش و پس از آن در هر دو رقم در سطح تنش12دسی زیمنس بر متر افزایش یافت. دمای برگ نیز با ازدیاد تنش شوری در هر دو رقم افزایش یافت. بر اساس نتایج این آزمایش، درشرایط تنش شوری، تعداد ساقه بارور در هر بوته، تعداد سنبلک در سنبله، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه و شاخص برداشت در رقم ریحان نسبت به رقم افضل کاهش بیشتری یافت. نتایج این پژوهش هم‌چنین نشان داد که تنش شوری، فرایندهای فیزیولوژیک مانند هدایت روزنه‌ای، تعرق، فتوسنتز و اجزای عملکرد دانه را در رقم متحمل(افضل)کمتراز رقم حساس(ریحان) تحت تأثیر قرار می‌دهد. غلظت کمتر یون سدیم و نسبت بیشتر + K+ /Na در اندام هوایی می‌تواند به‌عنوان معیاری در انتخاب ارقام متحمل جو جهت کشت در شرایط تنش شوری مد نظر قرار گیرد.
یحیی امام، عبدالمهدی رنجبری، محمدجعفر بحرانی،
جلد 11، شماره 1 - ( بهار 1386 )
چکیده

تنش خشکی یکی از مهم‌ترین عوامل محدود کننده عملکرد گیاهان زراعی است. به منظور مطالعه تأثیر تنش خشکی بر عملکرد دانه و اجزای آن در 9 ژنوتیپ گندم نان و یک ژنوتیپ گندم دوروم آزمایش مزرعه‌ای طی سال زراعی 83-1382 در منطقه باجگاه شیراز انجام شد. این آزمایش در قالب دو طرح بلوک کامل تصادفی جدا از هم با دو سطح رطوبتی مطلوب و تنش خشکی پس از گل‌دهی با سه تکرار طراحی و اجرا شد. تنش خشکی پس از گل‌دهی سبب کاهش عملکرد دانه و اجزای آن در تمامی ژنوتیپ‌ها گردید. میانگین صفات در شرایط تنش خشکی کاهش معنی‌دار یافت (5% ≥ p )، با این وجود، کاهش تعداد سنبلک در سنبله و سنبله در متر مربع معنی‌دار نبود. کاهش تعداد دانه در سنبله و وزن هزار دانه، علت اصلی افت عملکرد دانه در شرایط تنش خشکی بود. ژنوتیپ گهر بیشترین عملکرد دانه (4149 کیلوگرم در هکتار) را در شرایط تنش خشکی تولید کرد، در حالی‌که در شرایط مطلوب بیشترین عملکرد دانه (6674 کیلوگرم در هکتار) از ژنوتیپ نیک نژاد به‌دست آمد. براساس شاخص حساسیت به تنش، ژنوتیپ‎های کوهدشت و Boholh-15 به ترتیب کمترین و بیشترین حساسیت به تنش را از خود بروز دادند. تجزیه هم‌بستگی عملکرد دانه با اجزای آن نشان داد که در شرایط تنش خشکی، تعداد سنبله در متر مربع (751/0= r) و عملکرد بیولوژیک (707/0= r) بالاترین هم‌بستگی را با عملکرد دانه دارند(5% ≥ p )، در حالی‌که در شرایط مطلوب، بالاترین هم‌بستگی با عملکرد دانه متعلق به تعداد دانه در سنبله (864/0= r) و عملکرد بیولوژیک (848/0= r) بود. بر این اساس، می‌توان گزینش ژنوتیپ‌ها برای عملکرد دانه زیادتر را در هر شرایط رطوبتی با استفاده از صفات دارای بیشترین ضریب هم‌بستگی با عملکرد دانه انجام داد. در مجموع، به نظر می‌رسد ژنوتیپ‌های گهر و نیک نژاد به دلیل داشتن پتانسیل عملکرد دانه بالاتر در شرایط مشابه با پژوهش حاضر قابل توصیه باشند.
سید حسین محمدی، محمود خدام باشی امامی، عبدالمجید رضایی،
جلد 11، شماره 40 - ( تابستان 1386 )
چکیده

به منظور برآورد قابلیت‌های ترکیب‌پذیری عمومی و خصوصی و سایر پارامترهای ژنتیکی مربوط به عملکرد و اجزای آن، از تلاقی‌های دای آلل یک طرفه 9 رقم گندم استفاده گردید. در این بررسی، نتاج F2 به همراه والدها در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهرکرد مورد ارزیابی قرار گرفتند. تفکیک میانگین مربعات ژنوتیپ‌ها به میانگین‌های مربعات قابلیت ترکیب‌پذیری عمومی (GCA) و خصوصی (SCA) به روش 2 و مدل مختلط گریفینگ مبین وجود اختلاف بسیار معنی‌دار بین ارقام از نظر قابلیت ترکیب‌پذیری عمومی برای کلیه صفات مورد بررسی بود. قابلیت ترکیب‌پذیری خصوصی تلاقی‌ها برای تمام صفات به جز طول برگ پرچم، طول سنبله اصلی، ارتفاع بوته و عملکرد دانه در بوته معنی‌دار گردید. نسبت بالای میانگین مربعات GCA به میانگین مربعات SCA برای طول برگ پرچم، طول سنبله اصلی، ارتفاع بوته و عملکرد دانه در بوته حاکی از اهمیت بسیار زیاد اثرات افزایشی ژن‌ها و اثرات ناچیز غیر افزایشی در بروز این صفات بود. برای صفات عرض برگ پرچم، تعداد دانه در سنبله اصلی و طول آخرین میانگره سهم واریانس افزایشی ژن‌ها و برای صفت وزن آخرن میانگره سهم واریانس غیر افزایشی ژن‌ها در کنترل ژنتیکی صفت بیشتر بود. با توجه به برآوردهای میانگین درجه غالبیت عمل ژن برای طول برگ پرچم، عرض برگ پرچم، ارتفاع بوته، عملکرد دانه در بوته، طول سنبله اصلی، طول آخرین میانگره و وزن آخرین میانگره از نوع غالبیت نسبی بود. بر اساس برآورد اثرات GCA رقم سفید علی آباد برای صفات طول برگ پرچم ، عرض برگ پرچم، ارتفاع بوته، عملکرد دانه در بوته، طول سنبله اصلی و طول آخرین میانگره ترکیب پذیر عمومی مناسبی است.
محمودرضا تدین، یحیی امام،
جلد 11، شماره 42 - ( زمستان 1386 )
چکیده

  به منظور بررسی اثر مقادیر متفاوت آب دریافتی در مراحل مختلف رشد در سیستم آبیاری تکمیلی، بر فرایندهای فتوسنتزی و عملکرد دانه گندم تحت شرایط دیم، پژوهشی مزرعه‌ای در قالب طرح آماری کرت‌های دو بار خرد شده در سال‌های زراعی 84-83 و 85-84 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز به اجرا در آمد. تیمار کرت‌های اصلی شامل آبیاری تکمیلی در ٥ سطح: بدون آبیاری (دیم)، آبیاری در مراحل: ساقه رفتن، غلاف رفتن، گل‌دهی و پر شدن دانه ، تیمار کرت‌های فرعی شامل ٢ رقم گندم به نام‌های آگوستا و فاین- ١٥ و تیمار کرت‌های فرعی فرعی شامل کود نیتروژن در 3 سطح صفر، 40 و 80 کیلوگرم در هکتار بود. نتایج نشان داد که در هر دو سال آزمایش، سرعت فتوسنتز، میزان هدایت روزنه‌ای، غلظت CO2 زیر روزنه‌ای و سرعت تعرق، در تیمار آبیاری تکمیلی در مرحله ساقه رفتن نسبت به سایر تیمارها برتری معنی‌دار داشت . به‌علاوه، در هر ٤ تیمار آبیاری تکمیلی و در مراحل مختلف رشد، میزان پارامترهای فتوسنتز، هدایت روزنه‌ای و تعرق با کاهش میزان آب دریافتی در هر کرت آزمایشی کاهش یافت. بیشترین عملکرد دانه در هر دو سال آزمایش، از تیمار آبیاری تکمیلی در مرحله ساقه رفتن و کمترین مقدار از تیمار دیم حاصل شد. بیشترین میزان پارامتر‌های فتوسنتزی، اجزای عملکرد و عملکرد دانه از برهمکنش تیمارهای آبیاری تکمیلی در مرحله ساقه رفتن × رقم فاین-15 و سطح 80 کیلوگرم نیتروژن در هکتار به‌دست آمد. آبیاری تکمیلی در مرحله ساقه رفتن در سال 84-83 و 85-84 منجر به افزایش عملکردی به ترتیب حدود 200 و 221 درصد، در مقایسه با تیمار دیم گردید. بنابراین، به نظر می‌رسد آبیاری تکمیلی در مرحله ساقه رفتن تأثیر بارزی بر عملکرد دانه ارقام گندم دیم دارد و در صورت تأمین آب کافی در دیمزارها می‌توان با یک آبیاری تکمیلی در زمان مناسب، عملکرد گندم دیم را تا دو برابر افزایش داد.


هادی کوهکن، منوچهر مفتون، یحیی امام،
جلد 12، شماره 44 - ( تابستان 1387 )
چکیده

نیتروژن معمولاً در زمین‌های زراعی و غیرزراعی ایران به‌علت نبود ماده آلی کافی در خاک کم است. از طرف دیگر سمیت بور عمدتاً در مناطق خشک و نیمه‌خشک این کشور جایی که خاک‌ها یا آب‌های آبیاری حاوی میزان نسبتاً بالایی از این عنصر هستند، شایع است. نتایج تحقیقات نشان می‌دهد که افزودن برخی عناصر مانند نیتروژن تأثیر سوء سطوح بالای بور را کاهش می‌دهد. جهت بررسی برهمکنش بور و نیتروژن بر رشد و ترکیب شیمیایی برنج آزمایش گلخانه‌ای به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا" تصادفی با شش سطح بور ( صفر، 5/2، 5، 10، 20 و 40 میلی‌گرم در کیلوگرم خاک به‌صورت اسید بوریک) و چهار سطح نیتروژن ( صفر، 75، 150 و 300 میلی‌گرم در کیلوگرم خاک به‌صورت اوره) با سه تکرار در یک خاک آهکی انجام شد. کاربرد بور سبب کاهش وزن خشک قسمت هوایی گردید و با مصرف نیتروژن سمیت بور به‌ویژه در سطوح پایین آن کاهش یافت. به‌علاوه افزودن بور غلظت بور و نیتروژن را در قسمت هوایی برنج افزایش داد. مصرف نیتروژن غلظت نیتروژن را افزایش ولی غلظت بور در گیاه کاهش داد. غلظت نیتروژن و غلظت کلروفیل اندازه‌گیری شده به روش شیمیایی با افزایش قرائت کلروفیل‌متر سیر صعودی دارند. غلظت کلروفیل با افزایش سطح بور کاهش یافت. افزودن نیتروژن غلظت کلروفیل را افزایش و تأثیر سوء سطوح بالای بور بر این پارامتر را کاهش داد. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که در خاک‌های با بور بالا، کاربرد نیتروژن با کاهش اثرات سوء سمیت بور رشد برنج را افزایش می‌‌دهد
حمیدرضا بلوچی، سید علی محمد مدرس ثانوی، یحیی امام، محسن برزگر،
جلد 12، شماره 45 - ( پاییز 1387 )
چکیده

خشکی، تابش ماورای بنفش و افزایش غلظت دی‌اکسیدکربن، سه تنش عمده محیطی هستند که آینده غذایی بشر را تحت تأثیر قرار خواهند داد. این پژوهش در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس تهران در سال‌ 1385، به‌منظور بررسی صفات کیفی برگ پرچم گندم دوروم تحت تأثیر سطوح مختلف دی‌اکسیدکربن (400 و 900 میکرو مول بر مول هوا)، اشعه ماورای بنفش (UV-A, B, C) و کمبود آب آبیاری (به میزان 60٪ ظرفیت مزرعه) اجرا گردید. نتایج نشان داد که با افزایش شدت اشعه ماورای بنفش میزان رنگدانه‌های آنتوسیانین، فلاونوئیدها و کاروتنوئیدهای برگ گندم دوروم افزایش ‌یافت. اما با افزایش غلظت گاز دی‌اکسیدکربن و کمبود آب میزان آنها به‌طور معنی‌داری کاهش یافت. در این مطالعه اثر متقابل دی‌اکسیدکربن و مقدار آب آبیاری بر میزان آنتوسیانین و کربوهیدرات‌ها معنی‌دار نبود. هم‌چنین اثر متقابل بین سه عامل مورد آزمایش بر مقادیر آنتوسیانین، کاروتنوئیدها و کلروفیل a و a+b معنی‌دار نشد. میزان پروتئین‌های برگ با تنش کم آبی کاهش یافت. هم‌چنین با افزایش شدت تشعشع ماورای بنفش و غلظت دی‌اکسیدکربن در شرایط تنش آبی میزان پروتئین‌های محلول برگ گندم دوروم کاهش نشان داد. با توجه به نتایج فوق می‌توان گفت که رویداد سه تنش عمده محیطی در آینده با کاهش تولید رنگیزه‌های برگ و کاهش حفاظت گیاه در برابر اثرات منفی این تنش‌ها همراه با کاهش پروتئین‌های محلول برگ منجر به کاهش عملکرد کمّی و کیفی رقم گندم مورد بررسی خواهد شد.
علی شعبانی، علی اکبر کامگار حقیقی، علیرضا سپاسخواه، یحیی امامی، تورج هنر،
جلد 13، شماره 49 - ( علوم آب وخاک پاییز 1388 )
چکیده

با توجه به اهمیت کشت کلزا در ایران جهت تولید روغن و روش کم آبیاری که یکی از روش‌های مدیریتی در هنگام بروز خشکسالی و کمبود آب می‌باشد تحقیق حاضر به منظور بررسی تأثیر تنش رطوبتی بر عوامل فیزیولوژیک گیاه کلزا، در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز در طی سال‌های زراعی 84-83 و 85-84 انجام گردید. آزمایش روی رقم لیکورد در قالب طرح بلوک‌های کاملاً تصادفی انجام شد. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از: تیمار شاهد یا تیمار آبیاری در کل دوره رشد، تیمار تنش آبی در مرحله رشد رویشی مجدد در بهار، تیمار تنش آبی در مرحله گل‌دهی و تشکیل غلاف، تیمار تنش آبی در مرحله رسیدن دانه و تیمار دیم با آبیاری تکمیلی در اول دوره رشد در زمان جوانه‌زنی. نتایج نشان داد کمبود آب سبب کاهش ارتفاع بوته (به خصوص در تیمار دیم)، وزن خشک گیاه (به ویژه در تیمار تنش آبی پیوسته در دوره رشد گیاه)، شاخص سطح برگ، پتانسیل آب گیاه و افزایش دمای پوشش سبز گیاه به دلیل کاهش تبخیر و تعرق گردید. شاخص سطح برگ کلزا در اثر اعمال تنش خشکی کاهش می‌یابد که این کاهش در تیمار تنش در مرحله رشد رویشی در اوایل بهار به طور موقت شدیدتر می‌شود ولی با اتمام تنش افزایش می‌یابد. سرعت کاهش شاخص سطح برگ در انتهای دوره رشد در تیمار تنش در مرحله رسیدن دانه بیشتر از بقیه تیمارهاست.
نگار نور مهناد، محمدرضا نوری امامزاده ئی، بهزاد قربانی، عبدالرحمن محمدخانی،
جلد 13، شماره 50 - ( علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك زمستان 1388 )
چکیده

در مناطق خشک و نیمه خشک، کمبود آب از عوامل اصلی کاهش تولید محسوب می‌شود. در چنین شرایطی، کم‌آبیاری به عنوان یک راهبرد مدیریتی مهم برای تعدیل شرایط تنش آبی توصیه شده است. این پژوهش به منظور بررسی تأثیر دو نوع مدیریت آبیاری (کم‌آبیاری سنتی و بخشی) بر برخی خصوصیات فیزیولوژیک، فنولوژیک و راندمان مصرف آب گیاه گوجه‌‌فرنگی انجام شده است. به این منظور یک طرح کاملاً تصادفی با پنج تیمار آبیاری و چهار تکرار تعریف شد. تیمارهای آبیاری شامل کم‌آبیاری DI75 و DI50 (به ترتیب تأمین 75 و 50 درصد نیاز آبی) بود که در آنها آب مورد نیاز گیاه به طور معمول به تمام محیط ریشه داده می‌شد و تیمارهای آبیاری بخشی PRD75 و PRD50 (تأمین 75 و50 درصد نیاز آبی) که آب مورد نیاز گیاه در هر بار آبیاری فقط به یک سمت محیط ریشه داده می‌شد و بخش تر و خشک به طور متناوب جابه‌جا می‌شدند. تیمار FI (تأمین 100 درصد نیاز آبی) نیز به عنوان تیمار شاهد در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که بیشترین راندمان مصرف آب (28/6 کیلوگرم بر متر مکعب) در تیمارPRD75 و کمترین راندمان (98/1کیلوگرم بر متر مکعب) در تیمار DI50 به دست آمد. راندمان مصرف آب در تیمار کم‌آبیاری معمولی (DI50) 67 درصد کاهش و در تیمار آبیاری بخشی ((PRD75 6/4 درصد افزایش نسبت به تیمار شاهد داشت. اندازه‌گیری وضعیت آب گیاه نشان داد که در تمام مراحل، همواره میزان آماس نسبی در تیمارهای PRD نسبت به تیمارهای DI بالاتر بود. نتایج تجزیه واریانس قطر روزنه برگ بیانگر معنی‌دار شدن اثر تیمارها در سطح 5 درصد بود. به‌طوری‌که با افزایش آب آبیاری، قطر روزنه‌ها نیز افزایش یافت. به علاوه قطر بازشدگی روزنه‌ها در تیمارهای آبیاری کامل و کم‌آبیاری سنتی بیشتر از تیمارهای آبیاری بخشی بود. از نظر تعداد روزنه در واحد سطح برگ، تیمار آبیاری کامل بیشترین و تیمارDI50 کمترین تعداد روزنه را دارا بودند (به ترتیب 04/10509 و 4/6904). از نظر خصوصیات فنولوژیک بین تیمارهای آبیاری به لحاظ درجه- روز مورد نیاز تا زمان میوه‌دهی و درجه- روز مورد نیاز تا زمان برداشت در سطح 5 درصد تفاوتی مشاهده نشد.
مریم زاهدی‌فر، نجفعلی کریمیان، عبدالمجید رونقی، جعفر یثربی، یحیی امام،
جلد 14، شماره 54 - ( مجله علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی، علوم آب و خاک، زمستان 1389 )
چکیده

اثر سطوح فسفر (0، 25، و 50 میلی‌گرم در کیلوگرم خاک به صورت Ca(H2PO4)2 ) و ماده آلی (0 و 2% وزنی به صورت کود گوسفندی) بر توزیع فسفر ولی روی در اندام‌ها و مراحل مختلف رشد گندم (Triticum aestivum L.) و ارتباط آن با فسفر و روی خاک در شرایط گلخانه بررسی شد. در تمام تیمارها، غلظت فسفر اندام هوایی با رشد گیاه کاهش یافت. غلظت فسفر شاخساره و برگ پرچم از مرحله هفتم تا نهم رشد کاهش و در سنبله افزایش یافت. با ادامه رشد، جذب کل فسفر سنبله، روی در شاخساره، کل اندام هوایی، برگ پرچم، و سنبله افزایش یافت. جذب کل فسفر اندام هوایی از مرحله سوم تا نهم رشد افزایش یافت درحالی که جذب کل فسفر شاخساره و برگ پرچم از مرحله هفتم تا نهم کاهش یافت. غلظت فسفر و روی خاک، با کاربرد فسفر و ماده آلی و با رشد گیاه افزایش یافت. روند تغییرات فسفر و روی در اندام هوایی، شاخساره، و برگ پرچم مشابه بود، لذا به نظر می‌رسد تجزیه برگ پرچم برای تعیین غلظت فسفر و روی برای پیش‌بینی وضعیت تغذیه این عناصر در گیاه در مواردی که چنین اطلاعاتی نیاز است استفاده شود.
عاطفه مهدوی، محمدرضا نوری امام‌زاده‌یی، رسول مهدوی نجف‌آبادی، سیدحسن طباطبائی،
جلد 15، شماره 56 - ( علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك - تابستان 1390 )
چکیده

استان چهارمحال و بختیاری طی سال‌های اخیر دچار محدودیت شدید دسترسی به منابع آب سطحی و در نتیجه اعمال فشار بهره‌برداری بر منابع آب زیرزمینی شده است. به همین لحاظ تقویت منابع آب زیرزمینی به کمک منابع سطحی یا تغذیه مصنوعی، یکی از راه‌های جبران این فشار محسوب می‌شود. هدف از انجام این تحقیق تعیین محل‌های مناسب جهت اجرای طرح تغذیه مصنوعی به روش منطق فازی است. عوامل مؤثر در مکان‌یابی در نظر گرفته شده عبارت‌اند از شیب، نفوذپذیری سطحی، ضخامت قسمت غیر اشباع آبرفت، کیفیت شیمیایی آب، کاربری اراضی و شبکه آبراهه‌ای. لایه اطلاعاتی مربوط به هر پارامتر بر اساس منطق فازی، در نرم‌افزارهای Arc View 3.2a و Arc GIS 9.3، کلاسه‌بندی و وزن‌دهی شد و با عملگر حاصل‌ضرب جبری عملیات تلفیق شاخصه‌ها انجام گرفت. نتایج به دست آمده از تلفیق نشان می‌دهد که 79/4 درصد از کل حوضه مناسب و 94/17 درصد نیز نسبتاً مناسب است. جهت تعیین میزان تأثیرگذاری عامل کاربری اراضی بر نتیجه کار، این لایه روی نقشه‌های جواب به صورت جداگانه اعمال شد. مشاهده شد که درصد تناسب اراضی به یک سوم کاهش پیدا کرد. در مجموع حدود 30 نقطه با ذکر ویژگی‌های اجرایی هر یک، معرفی شدند
حجت امامی، مهدی شرفا، محمدرضا نیشابوری،
جلد 16، شماره 59 - ( علوم فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك-بهار - 1391 )
چکیده

اندازه‌گیری مستقیم هدایت هیدرولیکی غیراشباع (K(h) یا K(θ)) بسیار دشوار و وقت‌گیر است و در بسیاری از مدل‌های کاربردی، اغلب پیش‌بینی هدایت هیدرولیکی براساس اندازه‌گیری‌های منحنی مشخصه رطوبتی خاک و هدایت هیدرولیکی اشباع (Ks) انجام می‌شود. با وجود این، استفاده از KS به عنوان یک مرجع در بسیاری از مدل‌های تخمینی ممکن است باعث بیش برآورد K(θ) در ناحیه خشکی شود. بنابراین در این پژوهش از هدایت هیدرولیکی نقطه عطف منحنی مشخصه رطوبتی (Ki) و Ks به عنوان مرجع برای برآورد K(h) استفاده گردید. برای اندازه‌گیری K(h)، 30 نمونه خاک براساس تنوع بافت (8 کلاس بافتی از شنی تا رسی) و سایر ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی از دشت کرج جمع‌آوری شدند. علاوه بر اندازه‌گیری Ks، مقادیر K(θ) در نمونه‌های دست‌نخورده با استفاده از روش جریان خروجی چند مرحله‌ای در مکش‌های ماتریک 1/0، 2/0، 3/0، 5/0، 7/0 و 1 بار و نقطه عطف منحنی مشخصه رطوبتی به کمک ستون آب آویزان و دستگاه صفحه فشاری اندازه‌گیری شد. سپس مقادیر K(h) و پخشیدگی هیدرولیکی D(θ) اندازه‌گیری شده با مقادیر تخمینی از مدل‌های وان‌گنوختن و بروکس و کوری (با فرضیات معلم و بردین) مقایسه شدند. نتایج نشان داد که در 80 درصد نمونه‌ها مدل وان‌گنوختن- معلم با Ki دقیق‌ترین و بهترین مدل برای پیش‌بینی K(θ) بود. یعنی استفاده از Ki به عنوان مرجع در مدل وان‌گنوختن– معلم، باعث برازش بهتر مدل با داده‌های اندازه‌گیری شده گردید. هم‌چنین در 7/6 درصد موارد (دو نمونه خاک رس شنی) مدل بروکس و کوری-‌معلم با Ki و در 3/13 درصد خاک‌ها (دو نمونه رس سیلتی و دو نمونه لوم رسی سیلتی)، مدل وان‌گنوختن– معلم دارای برازش خوبی بر داده‌های اندازه‌گیری شده K(h) بود. علاوه بر این، در 20 درصد موارد (چهار نمونه لوم رسی و دو نمونه لوم سیلتی) دقت و کارآیی مدل‌های وان‌گنوختن– معلم با Ki و وان‌گنوختن– معلم در برآورد K(h) تقریباً یکسان بود. براساس آزمون t-Student میانگین پارامترهای RMSE و GSDER در مدل وان‌گنوختن-‌معلم با Ki در سطح آماری 1%، به طور معنی-داری کمتر از مدل وان‌گنوختن-‌معلم بود. در 90 درصد از نمونه‌های خاک مورد بررسی، مدل‌های وان‌گنوختن- معلم و بروکس و کوری- بردین برازش خوبی بر داده‌های اندازه‌گیری شده D(θ) داشتند، ولی در مواردی مدل وان‌گنوختن- بردین با Ki بهترین مدل برای برآورد D(θ) بود.
عبدالرحمان محمدخانی، محمدرضا نوری‌امامزاده‌ای، اعظم میرجلیلی،
جلد 17، شماره 66 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك، زمستان 1392 )
چکیده

در این پژوهش اثر چهار تیمار آبیاری موضعی ریشه (FULL‏, ‏‎1PRD50‎, ‎2PRD50‎, ‎3PRD50‎) بر تولید میوه و راندمان مصرف آب گوجه فرنگی در یک طرح کاملاً تصادفی در پنج تکرار مورد بررسی قرار گرفت. در تیمار شاهد (FULL)، کل آب مورد نیاز گیاه به‌طور یکنواخت در تمام محیط ریشه به‌کار برده شد. در تیمار‌های 1PRD50، ‎‎2PRD50‎‎ و ‎‎3PRD50‎‎ ریشه‌ها به دو ناحیه مجزا از هم تقسیم و به اندازه 50 درصد تیمار شاهد به ترتیب یک، دو و سه مرتبه یک طرف ریشه به‌‌طور متوالی آبیاری شد. نتایج شان داد، بیشترین میانگین وزن میوه در تیمار آبیاری کامل (44/43 گرم) و کمترین آن در تیمار PRD50 3 (57/24 گرم) دیده شد. بیشترین قطر (1/43 میلی‌متر) و تعداد میوه (46 عدد) در تیمار شاهد و کمترین این ویژگی‌ها ( به‌ترتیب 6/15 میلی‌متر و 20 عدد) در تیمار ‎3PRD50‎ دیده شد. بیشترین عملکرد میوه و عملکرد بازار پسند در تیمار شاهد و سپس در تیمار آبیاری بخشی متناوب (1PRD50) حاصل شد. بیشترین راندمان مصرف آب در تیمار آبیاری موضعی متناوب ریشه (48 درصد بیش از شاهد) و کمترین آن در تیمار ‎‎3PRD50‎‎ (27 درصد کمتر از شاهد) ملاحظه شد. در کل آبیاری بخشی متناوب (1PRD50) برای تولید گوجه‌فرنگی قابل توصیه است.
حامد کاشی، هادی قربانی، صمد امامقلی زاده، سیدعلی اصغر هاشمی،
جلد 18، شماره 67 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك- بهار- 1393 )
چکیده

تغییر غیر علمی کاربری اراضی و اعمال خاک‌ورزی تأثیر زیادی بر ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی خاک دارد. در این پژوهش به بررسی اثرات تبدیل اراضی بکر به زمین‌های کشاورزی پرداخته شده است. برای این امر ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی خاک مانند نفوذپذیری، ظرفیت تبادل کاتیونی، هدایت الکتریکی، اسیدیته، جرم مخصوص ظاهری، تخلخل، میزان سدیم، پتاسیم و مجموع کلسیم و منیزیم، درصد ماده آلی، نسبت جذب سدیم (SAR) و درصد آهک مورد آزمایش و مقایسه قرار گرفت. بدین منظور از 50 نقطه از زمین‌های کشاورزی و 50 نقطه از زمین‌های بکر نمونه‌برداری انجام گرفت. پس از انجام آزمایشات مربوطه نتایج حاصل مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که تغییر کاربری اراضی بکر مورد مطالعه به اراضی کشاورزی تغییرات معنی‌داری را در میزان ماده آلی خاک و اسیدیته ایجاد نکرده است در حالی که هدایت الکتریکی خاک در اثر این تغییر کاربری به طرز قابل توجهی افزایش یافته است. به جز پارامترهای اسیدیته، SAR، درصد ماده آلی و درصد آهک خاک، سایر پارامترها در اثر این تغییر کاربری دچار افت کیفی قابل توجهی شده‌اند. ضرایب هم‌بستگی مؤثرترین فاکتورها بر تغییرات هر یک از پارامترها نیز مورد مطالعه قرار گرفته است. بر اساس نتایج به دست آمده سدیم در میزان هدایت الکتریکی خاک، جرم مخصوص ظاهری در تخلخل و ظرفیت تبادل کاتیونی خاک، سدیم و مجموع کلسیم و منیزیم در SAR خاک، هدایت الکتریکی در نفوذپذیری خاک و مجموع کلسیم و منیزیم روی ماده آلی خاک، بیشترین تأثیرگذاری را نشان دادند.
نگار نورمهناد، سیدحسن طباطبایی، عبدالرحیم هوشمند، محمدرضا نوری امامزاده‌ای، شجاع قربانی دشتکی،
جلد 18، شماره 68 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-تابستان- 1393 )
چکیده

عموماً خاک‌های خشک به‌راحتی آب را جذب می­کنند. اما در همه خاک‌ها این خصوصیت دیده نمی­شود. بعضی از خاک­ها (خاک­های آب­گریز) در برابر مرطوب شدن از خود مقاومت نشان می­دهند. با توجه به‌اهمیت موضوع و مطالعات کم صورت گرفته در زمینه آب‌گریزی خاک، هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر حرارت بر آب‌گریزی و برخی از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک می­باشد. به این‌منظور خاک اولیه پس از ترکیب با کمپوست در دماهای 100، 200، 300، 400 و 500 درجه سانتی­گراد در آون یا کوره به‌مدت 30 دقیقه حرارت داده شد. نتایج نشان داد که پس از انجام تست­های آب‌گریزی، تیمار شاهد (خاک اولیه- حرارت ندیده) و خاک حرارت دیده در دمای 300 درجه به‌ترتیب دارای زمان نفوذ قطره آب (WDPT) و درصد محلول اتانول (MED) برابر با 45 ثانیه و 17%، 80 ثانیه و 23% بودند. به‌این ترتیب خاک مورد‌نظر در ابتدا دارای آب‌گریزی اندک بود و سپس با حرارت دادن در 300 درجه آب‌گریزی قوی در آن ایجاد شد و با بالاتر رفتن دما، ناگهان آب‌گریزی از بین رفت. بافت خاک نیز در اثر حرارت در دماهای بالا (400 و 500 درجه) تغییر کرد و از لومی به لوم شنی تبدیل شد. که علت آن همجوشی ذرات رسی و ایجاد ذراتی با اندازه شن می­باشد. درصد ماده آلی نیز در تیمارهای مختلف با افزایش دما کاهش یافت. مقدار pH عصاره اشباع نیز تا 200 درجه کاهش و پس از آن در تیمار 500 درجه به‌دلیل افزایش خاکستر موجود در خاک، افزایش یافت. کاهش مواد آلی و معدنی و سوختن آنها در اثر حرارت موجب شد در تمام تیمارهای حرارتی با بالا رفتن دما هدایت الکتریکی عصاره اشباع خاک کاهش یابد.
علی نوری امام زاده یی، منوچهر حیدرپور، محمدرضا نوری امام‌زاده‌یی، بهزاد قربانی،
جلد 21، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1396 )
چکیده

جریان‌های سیلابی با ایجاد آب‌شستگی موضعی در کناره‌های پایه پل‌ها، از عوامل تهدید‌کننده پایداری پل محسوب می‌شوند. یکی از روش‌های کاهش آب‌شستگی موضعی تقویت بستر در مقابل تنش‌های وارده است. از جمله روش‌هایی که به‌صورت ‌مستقیم در کاهش و کنترل آب‌شستگی موضعی پایه‌های پل می‌تواند مناسب واقع شود، به‌کار بردن ژئوتکستایل در اطراف پایه پل می‌باشد. در تحقیق حاضر، تأثیر لایه ژئوتکستایل در کاهش آب‌شستگی موضعی تک پایه استوانه‌ای مورد بررسی قرارگرفت و بهترین الگوی پوشش برای بیشترین تأثیر به‌دست آمد، به‌طوری که لایه‌هایی با اشکال دایروی و بیضی به‌صورت نسبتی از قطر پایه در اطراف پایه قرار گرفت و عملکرد هر کدام با حالت پایه بدون محافظ مقایسه گردید. نتایج آزمایش‌ها نشان داد که با نصب لایه ژئوتکستایل با پوشش بیضوی در کنار پایه عمق نهایی آب‌شستگی به D25/1 می‌رسد. همچنین در مقایسه ژئوتکستایل و طوقه به ابعاد D2، کارکرد ژئوتکستایل در تأخیر فرایند آب‌شستگی حدود 40 برابر بیشتر از کارایی طوقه است ولی طوقه عمق نهایی آب‌شستگی را بیشتر کاهش می‌دهد.


محمد کیانپور، مهدی پژوهش، صمد امامقلی زاده،
جلد 26، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - پاییز 1401 )
چکیده

انسان‌ها همواره برای استفاده از منابع طبیعی و برطرف‌کردن نیازهای خود درصدد تغییر زمین و اراضی آن هستند. یکی از تغییرات کاربری که برای بهره‌مندی از منابع آبی پایدار رخ می‌دهد، سدسازی است. احداث سد از همان مراحل آغازین تا بهره‌برداری، پیامدهای مثبت و منفی زیادی را برای محیط‌ زیست به‌همراه دارد. هدف از انجام این تحقیق بررسی اثر سد گتوند بر تغییر کاربری اراضی، با توجه ‌به مشکل برخورد مسیر جریان آب به گنبدهای نمکی و تجمع حجم زیادی از نمک، پشت دریاچه سد است؛ لذا به این منظور از تصاویر سنجنده TM ماهواره لندست ۵ برای سال ۱۳۷۰، سنجنده ETM+ ماهواره لندست ۷ برای سال ۱۳۸۷ و سنجنده OLI ماهواره لندست ۸ برای سال ۱۳۹۹ برای طبقه‌بندی تصاویر و همچنین تهیه نقشه‌های کاربری اراضی حوضه مورد مطالعه استفاده شد. با بررسی و ارزیابی نقشه‌های کاربری از منطقه نتایج تحقیق نشان داد که اراضی کشاورزی پس از بهره‌برداری از سد در حال توسعه است. در طول دوره مطالعه اراضی بایر در حال کاهش و همچنین وسعت آب منطقه در حال افزایش است. طی سال‌های ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۹ با گسترش جمعیت، مناطق مسکونی با افزایش مساحت همراه بود. مراتع و مرغزارها نیز در طی دوره اول روند افزایشی و در دوره دوم روند کاهشی داشته‌اند. نتایج صحت طبقه‌بندی به روش شیء‌گرا برای سه مقطع زمانی ۱۳۷۰، ۱۳۸۷ و ۱۳۹۹ به‌ترتیب 0/92، 0/97 و 0/93 به‌دست آمد. به‌طور کلی طبق نتایج این تحقیق می‌توان بیان کرد که ساخت سد باعث افزایش سطح زیر کشت اراضی شده است و در مقابل با افزایش جمعیت و گسترش شهرنشینی در محدوده ساخت سد، باعث تخریب و کاهش مساحت مراتع می‌شود.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb