5 نتیجه برای امری
علی محمدی، مصطفی چرم، نادر حسینی زارع، هادی عامریخواه، امیر رمضانپور اصفهانی،
جلد 17، شماره 65 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-پاییز 1392 )
چکیده
این مطالعه به بررسی معادلات جذب سطحی لانگ مویر و فرندلیچ در رسوبات سه ایستگاه (پل پنجم اهواز، دارخوین و خرمشهر) در دو فصل کمآبی و پرآبی رودخانه کارون پرداخته است. برازش دادهای حاصل از آزمایشهای جذب سطحی کادمیوم روی رسوبات با معادله لانگمویر و فرندلیچ سازگار هستند. براساس آزمایشات انجام شده بین ضریب b معادله لانگ مویر با درصد مواد آلی و درصد رس در دو فصل کمآبی و پرآبی اختلافی معنیداری در سطح 01/0 وجود دارد. ولی در مورد ضریب K این معادله در دو فصل کم-آبی و پرآبی اختلاف معنیداری با درصد مواد آلی یا درصد رس وجود ندارد. همچنین بین ضریب Kf معادله فروندلیچ با درصد ماده آلی در سطح 05/0 و برای رس در سطح 01/0 رابطه معنیدار برقرار است. آزمون مقایسه میانگینها برای مقایسه دو فصل کمآبی و پر-آبی نشان میدهد که رابطه معنیداری بین ضرایب معادله لانگ مویر در دو فصل کمآبی و پرآبی بهدست نیامده است اما در معادله فروندلیج، بین ضرایب (kf) در دو فصل کمآبی و پرآبی اختلاف معنیداری در سطح 01/0 وجود دارد. در مجموع سه ایستگاه، مقدار جذب سطحی کادمیوم بهوسیله رسوبات در فصل کمآبی بیش از فصل پرآبی میباشد و رسوبات مربوط به پل پنجم اهواز بهدلیل بافت شنی دارای شدت جذب پایین و ظرفیت کم بوده و توانایی خیلی کمتری نسبت به رسوبات دارخوین و خرمشهر در جذب و نگهداری عناصر سنگین کادمیوم دارا میباشند.
کورش شیرانی، علیرضا عرب عامری،
جلد 19، شماره 72 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-تابستان 1394 )
چکیده
این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر در ایجاد پدیده زمین لغزش و تعیین مناطق دارای پتانسیل زمین لغزش در حوضه دزعلیا با استفاده از روش رگرسیون لجستیک انجام شده است. به این منظور ابتدا مهمترین عوامل مؤثر در زمین لغزش مانند شیب، جهت شیب، ارتفاع از سطح دریا، بارندگی، فاصله از جاده، فاصله از گسل، تراکم شبکه زهکشی، کاربری اراضی و سنگشناسی بررسی و خصوصیات مربوط به هر یک از آنها شناسایی شدند. سپس نقشه پراکنش زمین لغزش از طریق انجام عملیات میدانی با استفاده از GPS و تصاویر ماهوارهای تهیه و رقومی گردید. در مرحله بعد با بهکارگیری روش رگرسیون لجستیک اقدام به تهیه نقشه پهنهبندی خطر زمین لغزش گردید. با توجه به مقدار ضرایب بهدست آمده میتوان گفت که لایه طبقات ارتفاعی مهمترین عامل در وقوع زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه میباشد. مقدار شاخص ROC نیز برابر 917/0 بهدست آمده است که مقدار بسیار بالایی را نشان میدهد و حاکی از آن است که حرکات تودهای مشاهده شده، رابطه قوی با مقادیر احتمال حاصل از مدل رگرسیون لجستیک دارد.
علیرضا عرب عامری، کورش شیرانی،
جلد 21، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاييز 1396 )
چکیده
روند روبه رشد و توسعه شهرستان شاهرود در سالهای اخیر، استراتژی مدیریت منابع آب زیرزمینی در این منطقه را بیش از پیش ایجاب میکند. هدف از این پژوهش انتخاب مکانهای بهینه تغذیه مصنوعی سفرههای آب زیرزمینی با استفاده از رویکرد ترکیبی AHP-TOPSIS گروهی میباشد. تحقیق حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی مبتنی بر روشهای میدانی و کتابخانهای است. بدینصورت که پس از مشخص کردن منطقه مورد مطالعه با استفاده از تصاویر ماهوارهای و عکسهای هوایی، به بازدید از منطقه پرداخته شده است و معیارها و زیر معیارها با استفاده از مطالعات میدانی و کتابخانهای مشخص گردید که شامل ۵ معیار و ۱۲ زیرمعیار میباشد. در گام بعد اقدام به انتخاب مکانهای بهینه تغذیه مصنوعی با روش ترکیبی گردید که شامل طراحی ساختار سلسله مراتبی از موضوع، تهیه ماتریسهای مقایسات زوجی و قرار دادن آنها در اختیار خبرگان برای بهدست آوردن ارزش معیارها و زیر معیارها و نهایتاً رتبهبندی مناطق با استفاده از روش TOPSIS است. نتایج نشان داد که معیارهای لیتولوژی، شیب، عمق سطح آب زیرزمینی و کاربری اراضی بیشترین تأثیر را در تعیین عرصههای مساعد برای تغذیه مصنوعی سفرههای آب زیرزمینی داشتهاند. بهمنظور اعتبارسنجی روش، از عرصههای کنترلی استفاده گردید. نتایج اعتبارسنجی موید دقت بالای روش (۰۲/۸۷)، در شناسایی مناطق مستعد برای تغذیه مصنوعی میباشد. در مجموع از کل منطقه مطالعاتی به مساحت 25/7603 کیلومتر مربع، ۷۳/۶ درصد (۹۷/۵۱۳ کیلومتر مربع) در کلاس بسیار مساعد و ۸۲/۱۲ درصد (۷۳/۹۷۴ کیلومتر مربع) در کلاس مساعد قرار گرفت.
محمد عامریان، سید ابراهیم هاشمی گرم دره، عذرا کرمی،
جلد 24، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - پاییز 1399 )
چکیده
امروزه یکی از چالشهای بزرگ جهان کمبود آب، بهخصوص در بخش کشاورزی است. این پژوهش به بررسی اثر همزمان نوع آبیاری و کمآبیاری با استفاده از پساب تصفیه شده شهری، بر زیستتوده، عملکرد دانه، اجزای عملکرد و کارآیی مصرف آب در ذرت دانهای سینگل کراس 704 میپردازد. این تحقیق در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با دو نوع آبیاری (آبیاری شیاری (F) و قطرهای(T) ) و سه تیمار کمآبیاری 100 (D1)، 75 (D2) و 55 (D3) درصد نیاز آبی و در سه تکرار در سال 1396 در مزرعه تحقیقاتی پردیس ابوریحان، دانشگاه تهران در شهرستان پاکدشت اجرا شد. نتایج نشان داد که بیشترین عملکرد زیستتوده گیاهی برابر 2/426 کیلوگرم در متر مربع برای تیمار آبیاری قطرهای کامل بهدست آمد و بین تیمارهای D1 و D2 اختلاف معنیدار وجود نداشت. بیشترین عملکرد دانه 1/240 کیلوگرم در متر مربع برای تیمار آبیاری قطرهای کامل مشاهده شد. بیشترین کارآیی مصرف آب زیستتوده برای تیمار 75 درصد آبیاری قطرهای و برابر با 5/3 کیلوگرم بر متر مکعب آب مصرفی بهدست آمد. بنابراین سیستم آبیاری قطرهای با 75 درصد نیاز آبی سیستم بهینه است و استفاده از آن توصیه میشود.
مهدی فیض اله پور، بهروز محمدی یگانه، مریم امری،
جلد 29، شماره 4 - ( علوم آب و خاک- زمستان 1404 )
چکیده
با بهرهگیری از دمای سطح زمین، اطلاعات مهمی در زمینه تأثیر کاربری اراضی بر فرایندهای بیلان انرژی به دست میآید؛ بنابراین هدف از این پژوهش بررسی روند تغییرات LST در اثر تغییر کاربری اراضی دهستان گوراب است. برای مدلهای طبقهبندی حداکثر احتمال (MLC) و ماشین بردار پشتیبانی (SVM)، چهار نوع کاربری پهنههای آبی، زمین بایر، زمین زراعی و جنگل از سال 2013 تا 2024 تعیین شد. بررسیها نشان داد که وسعت پهنههای آبی در دوره خشک از 0/9 کیلومترمربع در سال 2013 به 0/4 کیلومترمربع در سال 2024 رسیده و 0/5 کیلومترمربع کاهش یافته است. در مقابل، وسعت پهنه جنگلی از 136/1 کیلومترمربع در دوره خشک سال 2013 به 147/2 کیلومترمربع در سال 2024 افزایش یافته است. مقادیر ضریب کاپا برای هر یک از مدلهای SVM و MLC در دوره مرطوب سال 2021 به ترتیب معادل 53/94و 68/7 به دست آمد. بر این اساس دیده شد که مدل MLC از دقت بیشتری برخوردار است. برای انطباق شاخصهای طیفی با مقادیر LST، مقادیر NDVI، NDSI و NDWI محاسبه شد. تغییرات کاربری زمین در بازه زمانی 2013 تا 2024 بر دمای سطح زمین تأثیر گذاشته و باعث نوسان دمایی از 11/5 درجه سانتیگراد تا 21/18 درجه سانتیگراد در فصل مرطوب و 31/81 تا 31/45 درجه سانتیگراد در فصل خشک شده است. بیشترین مقادیر LST متعلق به خاک بایر بوده و پهنههای آبی و پوشش گیاهی دارای کمترین مقادیر LST هستند. در بین شاخصهای طیفی بیشترین همبستگی مثبت به میزان 0/64 متعلق به شاخص NDWI بوده و در سال 2024 دیده شد. بیشترین همبستگی منفی نیز به میزان 0/66- متعلق به شاخص NDVI در سال 2024 بوده است. در بازه زمانی 11 سال، مساحت پهنههای جنگلی 8/15 درصد افزایش و اراضی زراعی 33/5 درصد کاهش داشتهاند. در این بین بیشترین تغییر متعلق به زمینهای زراعی بوده و مساحت آن از 35/5 کیلومترمربع به 23/6 کیلومترمربع کاهش یافته است.