29 نتیجه برای امیری
عبدالمجید رضائی، رضا امیری،
جلد 2، شماره 1 - ( بهار 1377 )
چکیده
به منظور بررسی صحت فرضیات تجزیه دایآلل از تلاقیهای 6 ژنوتیپ یولاف زراعی و وحشی استفاده گردید. صفات تعداد روز تا گردهافشانی، ارتفاع گیاه در گردهافشانی و رسیدگی و همچنین درصد پروتئین ساقه و دانه بررسی شد. در تجزیه دایآلل به روش گریفینگ، میانگین مربعات تلاقیهای معکوس برای کلیه صفات معنیدار بود، اما بر مبنای تجزیه واریانس هیمن، اثر پایه مادری برای هیچ یک از صفات معنیدار نگردید. لذا برای بررسی صحت مدل و سه فرض فقدان آللهای چندتایی، عدم وجود پیوستگی ژنی و اثرات متقابل بین مکانهای ژنی از میانگین تلاقیهای دوطرفه و رگرسیون Wr روی Vr، تجزیه واریانس Wr + Vr و Wr – Vr استفاده گردید. هیچکدام از روشها برای ارتفاع در رسیدگی و تعداد روز تا گردهافشانی اریبی نشان ندادند و لذا تجزیه هیمن برای تخمین پارامترهای ژنتیکی انجام شد. برای ارتفاع گیاه در گردهافشانی و درصد پروتئین ساقه، شیب خط رگرسیون به ترتیب واجد و فاقد اختلاف معنیدار با یک و صفر بود. برای این دو صفت با حذف یک والد از جدول دایآلل، اریبی برطرف گردید. برای درصد پروتئین دانه نیز، با توجه به این که برای صحت مدل نیاز به حذف دو والد بود، از محاسبه پارامترهای ژنتیکی صرفنظر گردید. در مجموع روش رگرسیون Wr روی Vr نسبت به تجزیه واریانسWr + Vrو Wr – Vr از اعتبار بیشتری جهت بررسی صحت مدل ژنتیکی برخوردار بود. همچنین نتایج تجزیه هیمن و جینکز در دو حالت صحت و عدم صحت فرضیات مدل ژنتیکی، نشان داد که پارامترهای ژنتیکی به شدت تحت تأثیر اریبی مدل قرار گرفته و برآوردهای کاملاً متفاوتی برای آنها به دست میآید. روش گریفینگ کمتر از روش هیمن و جینکز تحت تأثیر اریبی مدل ژنتیکی قرار گرفت. بدین ترتیب به نظر میرسد که آزمونهای اولیه برای بررسی صحت فرضیات مدل ژنتیکی هیمن و جینکز و اطمینان از صحت نتایج از طریق روشهای ارائه شده امری ضروری است.
علی اشرف امیری نژاد، مجید باقر نژاد،
جلد 2، شماره 4 - ( 10-1377 )
چکیده
در این تحقیق چگونگی کلسیمی شدن خاکها در شرایط نیمه خشک کرمانشاه و اثرات توپوگرافی بر روی فرآیند مذکور مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور بر اساس مطالعات خاکشناسی انجام شده، تعداد 5 پروفیل انتخاب و پس از مطالعات صحرایی و آزمایشگاهی، تغییرات کربنات کلسیم معادل آنها بررسی گردید. ردیف توپوگرافی مورد مطالعه شامل رسوبات آبرفتی و واریزههای بادبزنی شکل، دشتهای آبرفتی دامنهای، و فلاتهای قدیمی بوده و رژیمهای رطوبتی و حرارتی خاک منطقه نیز به ترتیب زریک و ترمیک میباشد. نتایج حاصله نشان میدهد که توزیع مجدد کربناتها و سیر تکامل خاکسازی در منطقه در چهار مرحله مجزا گروهبندی میشود، که در متن مقاله به آن پرداخته شده است. تجمع کربنات کلسیم در سولوم خاکهای مورد مطالعه نیز به دو شکل اصلی میباشد. یکی در بین لایههای شنی موجود در نیمرخ خاکهای با بافت ریز، که این تجمع در اثر تغییر ناگهانی بافت و کاهش نفوذپذیری صورت گرفته است، و دیگری در افقهای زیرین خاکهای با مواد مادری آهکی بوده است. بررسیهای مرفولوژیک نشان میدهد که علاوه بر انتقال کربناتها به شکل محلول و سوسپانسیون از افقهای بالایی، حرکت فیزیکی مواد ریز آهکی به افقهای زیرین نیز ممکن است در کلسیمی شدن خاکها موثر بوده باشد. به عبارت دیگر آهک ممکن است به شکل ذرات ریز از بین درز و شکاف ناشی از درصد بالای رسهای قابل انبساط انتقال یافته و در افقهای پایینی تجمع یابد. وجود کانیهای رسی ایلیت، کلریت، اسمکتیت و پالی گورسکیت توسط مطالعات مینرالوژی تشخیص داده شد. تغییر پدوژنیک ایلیت و کلریت موجب تشکیل اسمکتیت و پالی گورسکیت شده است.
رضا امیری، عبدالمجید رضایی، محمد شاهدی، شهرام دخانی،
جلد 3، شماره 3 - ( 7-1378 )
چکیده
این مطالعه به منظور ارزیابی قابلیت روش کروماتوگرافی مایع فاز معکوس با کارایی بالا (RP-HPLC) در بررسی پروتئینهای ذخیرهای و تنوع ژنتیکی آن در ایزولاینهای بهاره و پاییزه، ارقام زراعی و بومی گندم نان اجرا گردید. پروتئینهای گلیادین حاصل از آرد 5 بذر تصادفی از هر ژنوتیپ، با روش RP-HPLC تجزیه شدند. در این روش از ستون Nucleosil C18 300A و یک ستون محافظ و حلال متحرک استونیتریل حاوی TFA استفاده شد.
کلیه شرایط انتخاب شده برای تجزیه پروتئینهای ذخیرهای، اهداف این مطالعه را با منظور نمودن سرعت و بازده جداسازی مناسب تأمین نمود. تحت این شرایط تعداد اجزای حاصل از تجزیه گلیادینها بیشتر از ریزواحدهای تجزیه الکتروفورز بود. به علاوه نتایج کمی حاصل از تجزیه RP-HPLC، تجزیه و تحلیل آماری دادهها را آسان نمود. همچنین تجزیه گلیادینها با روش RP-HPLC قابلیت بالایی در شناسایی ژنهای چاودار داشت، به طوری که به سهولت حضور سکالینهای امگا در ژنوم رقم فلات را معلوم کرد. بنابراین نتیجهگیری شد که تجزیه RP-HPLC پروتئینهای گلیادین میتواند کارآیی روش الکتروفورز را داشته باشد و حتی در مواردی جایگزین آن شود. نتایج تجزیه خوشهای پلیپپتیدهای گلیادین بیانگر افزایش تدریجی تنوع ژنتیکی از ایزولاینها تا ارقام بومی بود. در مجموع، در بین ارقام بومی، گندمهای علی آباد، عقدا، سفید بافقی، قرمز بافقی، شهداس و سرخه از تنوع ژنتیکی بیشتری برخوردار بودند.
رضا امیری، عبدالمجید رضایی،
جلد 5، شماره 2 - ( تابستان 1380 )
چکیده
به منظور بررسی ارتباط میان مقدار رسوب با کیفیت SDS و کیفیت نانوایی گندم، زیرواحدهای گلوتنین ژنوتیپهای مختلف (ارقام ایرانی و خارجی) به وسیله کروماتوگرافی مایع با کارایی زیاد و فاز معکوس تجزیه گردیدند. ارتفاع رسوب هر ژنوتیپ به عنوان معیار غیرمستقیم ارزیابی ارزش نانوایی در نظر گرفته شد. ضرایب همبستگی بیانگر ارتباط بیشتر نقاط فراز گلوتنین با وزن مولکولی کم و مقدار رسوب بودند.
تجزیه مؤلفههای اصلی وجود ارتباط میان برخی از زیرواحدها و مقدار رسوب را تأیید نمود. با استفاده از رگرسیون مرحلهای، دو زیرواحد با وزن مولکولی کم و چهار زیرواحد با وزن مولکولی زیاد انتخاب گردید، که به ترتیب 2/70 و 7/18 درصد از تغییرات مقدار رسوب را توجیه نمودند. بر اساس نتایج رگرسیون مرحلهای، تابع تشخیصی تعیین شد که کارایی زیادی را در جداسازی درست ژنوتیپهای کاملاً متفاوت (ارقام بومی و زراعی ایرانی) داشت، و نشان داد که ارتباط به دست آمده میان زیرواحدهای گلوتنین و مقدار رسوب به گونه چشمگیری ژنتیکی بوده و آثار زیرواحدهای با وزن مولکولی کم و زیاد بر مقدار رسوب افزایشی است. بنابراین، به نظر میرسد که میتوان از این روش، و بر پایه اجزای بیشتری از زیرواحدهای پروتئین (نه تنها زیرواحدهای گلوتنین با وزن مولکولی زیاد)، کیفیت نان را در بسیاری از زمینههای ژنتیکی برآورد نمود.
رضا امیریچایجان، محمد هادی خوش تقاضا،
جلد 7، شماره 4 - ( زمستان 1382 )
چکیده
سیستمهای سنتی و قدیمی خشککردن شلتوک در ایران ضایعات زیادی را بهعلت خشکشدن غیریکنواخت، در فرایند تولید برنج باعث میشود. در این پژوهش برای کاهش میزان ترکخوردگی و افزایش سرعت خشکشدن در دمای بالاتر از دمای متداول، از روش بستر سیال برای خشککردن شلتوک بهرهگیری شده است. برای خشککردن نمونهها از یک دستگاه خشککن آزمایشگاهی بهرهگیری شد. آزمایشهای خشککردن، شامل بررسی زمان خشککردن و درصد ترک خوردگی دانههای شلتوک در سه شرایط بستر ثابت، حداقل سیالسازی و سیال کامل و در دماهای 40، 60، 80 درجه سانتیگراد انجام شد.
نتایج نشان داد که در شرایط حداقل سیالسازی میزان ترکخوردگی دانه نسبت به شرایط بستر ثابت، در دماهای 40، 60 و 80 درجه سانتیگراد، بهترتیب حدود 57%، 68% و 75% کاهش یافت. در حالیکه این کاهش در شرایط بستر سیال کامل نسبت به بستر ثابت در دماهای مذکور بهترتیب حدود 40%، 54% و 65% بود. کمترین زمان خشککردن شلتوک، در روش حداقل سیالسازی و بیشترین زمان، در روش بسترثابت طول کشید. نتایج بهدست آمده نشان داد که روش حداقل سیالسازی دارای کمترین مقدار ترکخوردگی و زمان خشک شدن در تمام دماهای مورد آزمایش است.
فاضل امیری، مهدی بصیری، مجید ایروانی،
جلد 9، شماره 2 - ( تابستان 1384 )
چکیده
با توجه به سطح وسیع مراتع کشور و تنوع جوامع و تیپهای گیاهی آن، شناخت روشهای صحیح، دقیق، کم هزینه و سریع جهت ارزیابی میزان بهرهبردای از گونههای مرغوب مرتعی از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. در این پژوهش، کارآیی روشهای متداول ارزیابی میزان بهرهبرداری از گونه E. ceratoides در قرق حنا، واقع در شهرستان سمیرم مورد بررسی قرارگرفت. در این پژوهش میانگینهای بهرهبرداری به دست آمده از روشهای مختلف با میانگین بهرهبرداری به دست آمده از روش قفسهای زوجی (شاهد) با استفاده از آزمون دانکن مقایسه گردید. همچنین صحت، هزینه و سرعت روشهای مطالعه شده نیز به کمک شاخص نسبت صحت به هزینه و تحلیل سلسله مراتبی (AHP) ارزیابی شد. نتایج به دست آمده نشان داد که میانگین به دست آمده از روشهای واحد مرجع، طول سرشاخه، شاخص تولید، شمارش گیاه و شمارش ساقه دارای اختلاف معنیداری با میانگین روش شاهد بود، ولی روش شمارش ساقه در بین روشهای مذکور سریعترین و کم هزینهترین روش میباشد ( آزمون دانکن، 05/0>P). میانگین بهرهبرداری به دست آمده از روش قبل و بعد از چرا و تخمین چشمی ( به صورت نمونه برداری مضاعف) در بین روشهای مورد بررسی کمترین اختلاف را با میانگین روش شاهد داشت( آزمون دانکن، 05/0 >P) ولی نسبت به روشهای دیگر پر هزینه و زمانبر میباشند. میانگین به دست آمده از روش ارتفاع - وزن علاوه بر آنکه فاقد اختلاف معنیدار با میانگین روش شاهد بود، از لحاظ زمان و هزینه نیز در بین روشهای مورد بررسی که از صحت قابل قبولی برخوردار بودهاند، سریعترین و کم هزینهترین روش بود ( آزمون دانکن، 05/0>P).
جعفر امیری، مجید راحمی،
جلد 10، شماره 3 - ( پاییز 1385 )
چکیده
این پژوهش به منظور بررسی تغییرات مواد شبه جیبرلیک اسید در طول دوره چینه سرمایی (0، 10، 20، 30 روز در 10oC) و بدون چینه سرمایی در بذر ارقام آربکئین و زرد، انجام شد. در آزمایش اول، عصارهگیری از بذرهای دو رقم آربکئین و زرد با اتانول (80%) انجام گردید و سپس با اتیل استات، خالص گردید. با استفاده از روش کروماتوگرافی لایهای مواد شبه جیبرلیک اسید از عصاره جدا شد. به منظور مقایسه فعالیت بیولوژیکی کاهو قسمتهای جدا شده، توسط TLC از آزمون هیپوکوتیل کاهو استفاده شد. نتایج بهدست آمده از آزمایش اول نشان داد که در هر دو رقم با افزایش مدت چینه سرمایی مقدار مواد شبه جیبرلیک اسید افزایش مییابد. در آزمایش دوم عصارهگیری از قسمتهای مختلف بذر بدون چینه سرمایی صورت گرفت. نتیجه آزمایش دوم نشان داد که در هر دو رقم، میزان مواد شبه جیبرلیک اسید آن در رویان بیشتر از سایر قسمتهای بذر میباشد.
لیلا خدائی، حشمت الله رحیمیان، رضا امیری، محمود مصباح، اصغر میرزائی اصل، سید کمال کاظمی تبار،
جلد 11، شماره 1 - ( بهار 1386 )
چکیده
نرعقیمی ژنتیکی صفتی است که در چغندر قند به وسیله یک جفت آلل مغلوب (aa) کنترل میشود. وجود صفت نرعقیمی ژنتیکی در یک رگه یا جمعیت چغندر قند موجب تسهیل در انجام تلاقیهای لازم در انتقال صفات مهم نظیر مقاومت به بیماریها میشود. همچنین با استفاده از نرعقیمی ژنتیکی میتوان تنوع ژنتیکی جمعیتهای تکجوانه چغندرقند را افزایش داد. چنانچه صفت نرعقیمی ژنتیکی را بتوان با نشانگرهای مولکولی نشانمند نمود زمان و هزینهای که برای انتقال آن به یک زمینه ژنتیکی دیگر لازم است، به شدت کاهش مییابد. در این بررسی، برای نشانمند کردن ژن نرعقیمی ژنتیکی از 302 آغازگر RAPD به همراه روش BSA استفاده شد. از مخلوط DNA 8 گیاه نر بارور و 8 گیاه نرعقیم از دو جمعیت 231 و 261 استفاده شد. ابتدا آغازگرها روی تودهها آزمون گردید و پس از شناسایی آغازگرهای چند شکل در بین دو توده، این آغازگرها روی تک بوتههای تشکیل دهنده هر کدام از تودهها آزمون شدند. چنانچه در این مرحله هم چند شکلی آغازگر تائید شد، در مرحله بعدی از آن در آزمون بقیه تک بوتههای دو جمعیت 231 و 261 استفاده گردید. در پایان 10 نشانگر در جمعیت 231 و6 نشانگر در جمعیت 261 شناسایی شد که فاصله آنها از مکان ژنی نرعقیمی ژنتیکی کمتر از 50 سانتیمورگان بود. از میان این نشانگرها، نشانگر ناجفت AB 8-18-600 کمترین فاصله را با مکان ژنی نرعقیمی ژنتیکی داشت. این نشانگر فقط 3 نوترکیبی در جمعیت 231 و یک نوترکیبی در جمعیت 261 نشان داد، در نتیجه فاصله این نشانگر از مکان ژنی نرعقیمی ژنتیکی در مجموع این دو جمعیت برابر 3/5 سانتیمورگان برآورد شد.
فاضل امیری، سید جمال الدین خواجه الدین، کوشیار مختاری،
جلد 12، شماره 44 - ( تابستان 1387 )
چکیده
رسته بندی بخشی از اکولوژی آماری است که در سال های اخیر توسعه و تکامل بسیاری یافته است. هدف نهائی از انجام رسته بندی پیدا کردن آن دسته از عوامل محیطی است که در تعیین ساختار اکولوژیک گونه های گیاهی اهمیت دارند. به منظور شناخت اثر عوامل محیطی بر استقرار و رشد کمی و کیفی گونه Bromus tomentellus، درمنطقه فریدن اصفهان، از روش رسته بندی استفاده شد. برای این منظور 15 سایت مورد مطالعه قرار گرفت. در هر سایت متغیرهای تراکم و درصد پوشش و عوامل خاک شامل هدایت الکتریکی (EC)، اسیدیته خاک (pH)، درصد آهک (CaCO3)، سنگ و سنگریزه، مقادیر رس، سیلت، شن و عناصر سدیم، کلسیم، پتاسیم، منیزیم، کلر، SAR، نسبت کربن به ازت (OC، (C/N در افقهای سانتی متر (30 - 0) Aو سانتی متر (60 - 30) Bو در طول یک خط ترانسکت اندازهگیری شد. ماتریس ویژگی های محیطی و گونهای تهیه شد. با استفاده از نرم افزار CANOCO و PC-ORD و به روش RDA، ارتباط خصوصیات گونهای با ویژگیهای محیطی تعیین گردید. نتایج این تحقیق نشان میدهد که بین تاج پوشش و تراکم گونهای با عوامل خاکی، هم بستگی معنی دار وجود دارد. این نتایج حاکی است که C/N در افقA و میزان قلیائیت در افق B بیشترین تأثیر را بر تراکم و درصد پوشش گونهB. tomentellus، دارند. عواملی چون میزان هدایت الکتریکی ، اسیدیته خاک و... بر خصوصیات رشد گونه مورد مطالعه تأثیر چندانی ندارند.
زلیخا امیری، جعفر اصغری، خدابخش پناهی کرداغری،
جلد 12، شماره 46 - ( (لف)-زمستان 1387 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر رژیمهای آبیاری و ترکیبهای کودی مختلف بر دو رقم سیبزمینی، آزمایشی به صورت کرتهای دوبارخردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقات کشاورزی فریدن اصفهان در سال زراعی 83-1382 اجرا شد. در این مطالعه دو رقم آریندا و نویتا در کرتهای اصلی، آبیاری پس از تبخیر 70، 140 و 210 میلیمتر آب از سطح تشتک )به ترتیب آبیاری مطلوب، تنش خشکی متوسط و تنش خشکی شدید)، در کرتهای فرعی و ترکیبهای کودی به ترتیب شامل 1- 40 کیلوگرم در هکتار سولفات روی، 2- 40 کیلوگرم در هکتار سولفات منگنز،3- سولفات روی و سولفات منگنز هر کدام 40 کیلوگرم در هکتار و 4- 20 تن کود دامی پوسیده در هکتار در کرتهای فرعی فرعی مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که عملکرد غده در متر مربع، متوسط وزن غده و تعداد کل غدهها در رقم آریندا بیشتر از رقم نویتا است. با کاهش آبیاری میزان عملکرد غده در متر مربع و متوسط وزن غده کاهش یافت. بیشترین تعداد غده بذری (با قطر 35 تا 55 میلیمتر) و بازاری (مجموعه غدههای درشت و بذری) و کمترین تعداد غده ریز (قطرکمتر از 35 میلیمتر) تحت تنش خشکی متوسط حاصل گردید. تیمارهای مصرف Zn + Mn و کود دامی، عملکرد و متوسط وزن غده بیشتری نسبت به بقیه تیمارها تولید کردند. هیچ یک از اثرات متقابل معنیدار نگردید. رقم آریندا، آبیاری مطلوب و مصرف کود دامی به همراه کودهای کم مصرف روی و منگنز بیشترین عملکرد غده را تولید کرد. در صورتی که هدف تولید محصول بذری باشد رقم آریندا در شرایط تنش خشکی متوسط میتواند تولید تعداد غدههای بذری بیشتری کند.
سیدعلی محمد مدرس ثانوی، بهمن امیری لاریجانی، شیوا خالص رو،
جلد 13، شماره 47 - ( (ب)-بهار 1388 )
چکیده
بهمنظور مطالعه صفات مورفولوژیک و عملکرد هیبریدهای پربرگ ذرت و مقایسه آنها با هیبریدهای تجارتی آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس در سال زراعی 84-85 با سه تکرار و بهصورت بلوکهای کامل تصادفی انجام شد. پس از انجام آزمایشهای مربوط به سازگاری و شناسایی اینبردلاینهای پربرگ وارداتی و لاینهای تجارتی موجود در کشور، بهترین اینبردلاینها انتخاب گردیدند و هیبریدها )سینگل کراسها) از تلاقی اینبردهای واراداتی انتخابی و همچنین از تلاقی اینبردهای وارداتی با اینبردهای تجارتی ایرانی بهدست آمدند و مورد مقایسه و بررسی قرار گرفتند. بین تعداد برگهای بالا و پایین بلال، عملکرد بیولوژیک، طول بلال، ارتفاع گیاه و فاصله بین تاسل و بلال، طول میانگره، ارتفاع بلال، سطح برگهای بالا و پایین بلال در سینگلکراسها تفاوت معنیداری در سطح 1% وجود داشت. هیبرید لیفی a4×b7 بالاترین و هیبریدهای تجارتی پایینترین تعداد برگهای بالای بلال را دارا بودند. بیشتر هیبریدهای دارای ژن پربرگ (Lfy1) تعداد برگهای بالا و پایین بلال بیشتری نسبت به هیبریدهای تجارتی داشتند. تعدادی از سینگلکراسهای پربرگ عملکردی مشابه هیبریدهای تجارتی داشتند و تعدادی نیز عملکرد بالاتری تولید نمودند. افزایش قابل ملاحظه پتانسیل عملکرد در ذرت پربرگ به آسانی قابل توجیه است زیرا که ژن پربرگی بهراحتی تولید سطح برگ را در ذرت تقریباً به دو برابر افزایش میدهد. بهعلت افزایش تعداد برگها در سینگل کراسهای پربرگ و افزایش نیافتن ارتفاع گیاه به ازای افزایش هر برگ فاصله میانگرهها در این هیبرید نسبت به هیبریدهای تجارتی کاهش یافت. سینگل کراس پربرگ a4×b2 و هیبرید تجارتی SC108 بهترتیب بیشترین (t/ha 22/10) و کمترین (t/ha 37/6) عملکرد دانه را تولید نمودند. بهطور کلی میتوان نتیجه گرفت که سینگل کراسهای لیفی a4×b7 و a4×b2 هر دو از نظر تولید ماده خشک بهتر از سایر سینگل کراسها بوده و سینگل کراس پربرگ a4×b2 ماکزیمم عملکرد دانه را داشت.
رضا امیری چایجان، محمدهادی خوش تقاضا، غلامعلی منتظر، سعید مینایی، محمد رضا علیزاده،
جلد 13، شماره 48 - ( تابستان 1388 )
چکیده
هدف از این پژوهش، بر اورد ضر یب تبد یل شلتوک به برنج سفید در خشک کردن بستر سیال به کمک شبکه ها ی عصبی مصنوعی است . هفت عامل مؤثر در عملکرد خشک کن های بستر سیال به عنوان متغیرهای مستقل برای شبکه عصبی مصنوعی در نظر گرفته شد . این متغیرها عبارت اند از رطوبت نسبی هوای محیط، دمای هوای محیط، سرعت هوای ورودی، عمق بستر شلتوک، دمای هوای ورودی، رطوبت اولیه و رطوبت نهایی شلتوک. تعداد ٢٧٤ آزمایش برای ایجاد الگوهای آموزش و ارزیابی به وسیله یک خشککن آزمایشگاهی انجام گردید. سپس نمونه هایی از محفظه خشک کن جدا و عملیات پوست کنی و سفید کردن با دستگاه های آزمایشگاهی انجام گرفت. ضریب تبدیل میانگین، به عنوان ضریب تبدیل آزمایش منظور شد . از شبکه ها و الگوریتم های یادگیری متعدد برای آموزش الگوهای موجود استفاده شد . نتایج ٧ و الگوریتم آموزش لونبرگ - مارکوارت و تابع آستانه تانژانت -١٣-٧- بررسی ها نشان داد که شبکه پس انتشار پیشر و با توپولوژی ١ ٠ در شر ایط / ٩٥ درصد و خطای متوسط مطلق ٠١٩ / سیگمویید قادر است راندمان تبدیل شلتوک ر ا به برنج سفید با ضریب تعیین ٤٨ مختلف خشک کردن شلتوک در گستره بستر سیال پیش بینی نماید هم چنین نتایج نشان داد که دمای هو ای ورودی و میزان رطوبت نهایی شلتوک، بیشترین تأثیر را بر ضریب تبدیل شلتوک به برنج سفید در خشک کردن بستر سیال دارند.
حسین طبری، صفر معروفی، حمید زارع ابیانه، رضا امیری چایجان، محمدرضا شریفی، علی محمد آخوندعلی،
جلد 13، شماره 50 - ( علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك زمستان 1388 )
چکیده
معمولاً برای ارزیابی منابع آب مرتبط با برف در حوضه های کوهستانی، از آب معادل برف استفاده می شود. در این تحقیق، با بهره گیری از داده های مشاهده ای، کاربرد رگرسیون غیرخطی، شبکه عصبی مصنوعی و همچنین بهینه سازی پارامترهای شبکه با روش الگوریتم ژنتیک در برآورد ضخامت برف و آب معادل آن بررسی شد. بدین منظور مقادیر برآورد شده با شبکه عصبی مصنوعی، روش تلفیقی شبکه عصبی- الگوریتم ژنتیک و روش رگرسیونی با مقادیر مشاهده شده مقایسه گردید. بدین-منظور اندازهگیریهای صحرایی در بهمن سال 1384 در سراب کارون انجام گردید. همچنین ضریب همبستگی، میانگین مربع خطا و میانگین خطای مطلق برای ارزیابی کارایی مدلهای مختلف شبکه های عصبی مصنوعی و رگرسیون غیرخطی مورد استفاده قرارگرفت. با توجه به نتایج به دست آمده، روش های شبکه عصبی مصنوعی و شبکه عصبی تلفیق یافته با الگوریتم ژنتیک در برآورد آب معادل برف مناسب تشخیص داده شدند. به طور کلی از میان روشهای به کار رفته، روش شبکه عصبی تلفیق یافته با الگوریتم ژنتیک بهترین نتیجه (84/0r=، 041/0MSE= و 051/0MAE=) را در بر داشته است. با توجه به پارامترهای مورد بررسی، ارتفاع از سطح دریا، مهمترین پارامتر مؤثر جهت برآورد آب معادل برف است.
الهام امیری، علی اکبر محبوبی، محمد رضا مصدقی، حسین شیرانی،
جلد 18، شماره 68 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-تابستان- 1393 )
چکیده
در این پژوهش اثر ساختمان خاک در انتقال بروماید غیرفعال تحت شرایط جریان اشباع و غیراشباع بررسی گردید. تیمارهای ساختمان خاک شامل ستونهای خاک دستنخورده (ساختمان منشوری و دانهای) و خاک دستخورده (ساختمان تکدانه) بودند. غلظت ثابتی از برومید (M 005/0) بر سطح ستونها تحت شرایط جریان ماندگار اعمال شد. برای شرایط اشباع، شدت جریانی برابر با بیشترین هدایت هیدرولیکی اشباع (Ks) خاکها و برای ایجاد شرایط غیراشباع، شدت جریانی برابر نصف کمترین Ks روی ستونها اعمال گردید. آبشویی ستونها تا حجم آب خروجی 5 حجم آب منفذی ( PV) ادامه یافت. غلظت برومید خروجی با فواصل PV2/0 توسط الکترود انتخابگر برومید اندازهگیری شد. منحنی رخنه برومید برای ساختمان تکدانه S شکل و نزدیک به الگوی جریانهای پیستونی و مویینهای بود. در دو ساختمان منشوری و دانهای، منحنی رخنه در ابتدا دارای شیب تند و سپس شیب ملایمتر و کشیده بود. مسیرهای ترجیحی موجب خروج زود هنگام برومید از ستونهای خاک در این دو ساختمان شد. کشیدگی منحنی رخنه بیانگر نقش مهم پخشیدگی و پراکنش در انتقال برومید در این خاکها میباشد. در شرایط اشباع، جبهه برومید نسبت به شرایط غیراشباع به علت غالبیت جریان تودهای و جریان سریعتر در منافذ درشت زودتر به انتهای ستون رسید. نتایج این پژوهش اهمیت ساختمان خاک، مسیرهای ترجیحی و شرایط جریان را در انتقال املاح نشان میدهد.
محمد نخعی، وهاب امیری،
جلد 18، شماره 69 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-پاييز- 1393 )
چکیده
مدل سازی جریان آب و انتقال مواد محلول در محیطهای متخلخل دارای اشباعشدگی متغیر نیازمند اطلاعات تکمیلی و دقیق خصوصیات هیدرولیکی خاک میباشد. خصوصیات هیدرولیکی که در این مطالعه با استفاده از حل معکوس تعیین شدهاند هدایت هیدرولیکی غیراشباع K(h) و تابع نگهداشت آب θ(h) میباشد. در روش حل معکوس فرض میشود که K(h) و θ(h) را همانند پارامترهای انتقال بهصورت همزمان و با استفاده از دادههای جریان ناپایدار و بهکارگیری آنها در حل معکوس معادلات حاکم بر جریان و انتقال مواد تعیین کرد. بهمنظور دستیابی بهنتایجی واحد، قابل شناسایی و پایدار در موقعیتها و شرایط مختلف آزمایشی، آزمایش عددی جدید توزیع مجدد مورد ارزیابی و استفاده قرار گرفت. برای مطالعه شکل تابع هدف در حالت کمترین مقدار آن، سطوح پاسخ برای پارامترهای تخمینی تهیه شد. حساسیت خروجیهای مدل نسبت به تغییر پارامترهای ورودی نیز محاسبه و تحلیل شد. نتایج آزمایش توزیع مجدد نشان میدهد زمانیکه متغیرهای خروجیهای مدل بهاندازه کافی به پارامترهای بهینه شده حساس نیست عدم یگانگی جواب افزایش مییابد. مقادیر تخمینی پارامترها به بزرگی خطای دادههای اندازهگیری شده حساس است. در این آزمایش، تخمین پارامتر براساس دادههای بار فشار حل یگانهای را در اختیار قرار میدهد. بهدلیل جریان ترجیحی در نمونه، مشاهدات کششسنجی میتواند نتایج اشتباهی برای حل معکوس مساله مورد نظر ارائه دهد. استفاده از اطلاعات هدایت هیدرولیکی میتواند یگانگی جواب را بیشتر کرده و خطای تخمین پارامترهای تجربی α و n را کاهش دهد. آنالیز حساسیت میتواند ابزار مفیدی برای تعیین زمان بهینه و توزیع موقعیت نقاط مشاهداتی در آزمایش باشد.
امید بابامیری، یعقوب دینپژوه،
جلد 20، شماره 77 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاییز 1395 )
چکیده
هدف این مطالعه مقایسه و واسنجی تعداد ۲۰ روش مختلف تخمین تبخیر- تعرق گیاه مرجع (0ET) مبتنی بر سه روش کلی دمای هوا، تابش خورشید و انتقال جرم در حوضه آبریز دریاچه ارومیه میباشد. برای این منظور از اطلاعات ۱۰ ایستگاه هواشناسی همدید در دوره آماری ۲۰۱۰-۱۹۸۶ استفاده شد. نتایج روشهای مذکور با خروجی روش فائو پنمن- مانتیث (۵۶PMF-) مقایسه شد. واسنجی روشها برای یکایک ایستگاهها و تمام ماهها و در طول دوره آماری مذکور انجام شد. ارزیابی عملکرد روشها با آمارههایR2،RMSE ، MBE و MAE بهعمل آمد. نتایج نشان داد که واسنجی روشها عملکرد آنها را بهطور قابل ملاحظهای بهبود میدهد. بعد از واسنجی، از بین روشهای بر مبنای دمای هوا، روش هارگریوز (HG) با ضریب تبیین ۹۶/۰=۲R، از بین روشهای کلی تابش، روش دورنبوس- پروئیت ((DP با ضریب ۲R معادل ۹۸۲/۰ و از بین روشهای مبتنی بر انتقال جرم، بعد از واسنجی، روش مییر (M) با ۲R معادل ۸۹۵/۰ بهعنوان بهترین روش در حوضه مورد مطالعه شناخته شدند. بهطورکلی، عملکرد روشهای مبتنی بر تابش پس از واسنجی بهتر از سایر روشها در این حوضه بود. بنابراین، روش DP پس از واسنجی برای تخمین 0ET در حوضه دریاچه ارومیه از دقت بالاتری برخوردار بوده و قابل توصیه میباشد.
احمد حیدری، حسین حاجیآقا علیزاده، علیرضا یزدان پناه، جعفر امیری پریان،
جلد 20، شماره 78 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1395 )
چکیده
بیشتر اراضی زیر کشت ذرت در استان همدان بهصورت سنتی با گاوآهن برگرداندار و یکسری ادوات خاکورزی ثانویه آماده میشود. در سالهای اخیر استفاده از سیستمهای خاکورزی حفاظتی مورد استقبال قرار گرفته است. این پژوهش در قالب طرح آماری کرتهای خردشده (اسپلیت پلات) با ۶ تیمار و ۳ تکرار انجام شد. روشهای خاکورزی شامل: ۱T- روش مرسوم، شخم با گاوآهن برگرداندار + سیکلوتیلر مجهز به غلطک ۲T- خاکورز مرکب، گاوآهن قلمی مجهز به غلطک و ۳T- خاکورزی نواری با تیغههای قلمی بهعنوان کرت اصلی و دو روش کوددهی شامل ۱F- پخش سطحی کود فسفاته قبل از کاشت ۲F- جایگذاری نواری کود فسفاته به هنگام کاشت بهعنوان کرت فرعی درنظر گرفته شد. برخی از خواص فیزیکی خاک شامل، سرعت نفوذ آب در خاک، مقاومت خاک (شاخص مخروطی) و چگالی ظاهری خاک و نیز عملکرد و اجزا عملکردی ذرت دانهای اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که روشهای خاکورزی و عمق خاک اثر معنیدار بر چگالی ظاهری و شاخص مخروطی خاک دارند. همچنین اثر روش خاکورزی بر سرعت نفوذ آب در خاک معنیدار شد. اثر روش کوددهی بر عملکرد ذرت در سطح احتمال ۱% معنیدار شد. جایگذاری نواری کود به هنگام کاشت با میانگین عملکرد دانه، ۱۰۸۶۲ کیلوگرم در هکتار نسبت به پخش سطحی کود با میانگین عملکرد دانه، ۹۹۶۵ کیلوگرم در هکتار برتری داشت. اگرچه تأثیر روشهای مختلف خاکورزی بر عملکرد دانه ذرت معنیدار نشد اما تیمار ۲T با میانگین عملکرد دانه، ۱۰۹۱۳ کیلوگرم در هکتار نسبت به دو تیمار دیگر (۱T با میانگین عملکرد دانه، ۱۰۱۰۶ کیلوگرم در هکتار و ۳T با میانگین عملکرد دانه، ۱۰۲۲۲ کیلوگرم در هکتار) برتری داشت.
فاضل امیری، طیبه طباطبایی، سیما ولیپور،
جلد 22، شماره 1 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- بهار 1397 )
چکیده
هدف از تحقیق، ارزیابی مکانی کیفیت آبهای زیرزمینی در محل دفن زبالههای شهری قائمشهر با استفاده از شاخص کیفیت آب زیرزمینی ایران (IRWQIGC) است. برای انجام تحقیق، از 11 حلقه چاه منطقه با سه تکرار در بهمن ماه 1393 نمونه گرفته شد و با ارزیابی پارامترهای -NO3، Ecoli، EC، pH، TH، SAR، 3-PO4، BOD5، COD و DO در نمونهها با روشهای استاندارد متد اندازهگیری و کیفیت آبهای زیرزمینی با استفاده از IRWQIGC تعیین شد. توصیفی آماری پارامترها در محیط SPSS صورت گرفت. نقشه تغییرات مکانی پارامترها در محیط ArcGIS ترسیم شد. نتایج شاخص IRWQIGC نشان داد که 15/0 درصد از سطح منطقه در طبقه بد، 85/98 درصد در طبقه نسبتاً بد، 1 درصد در طبقه متوسط قرارگرفته است. نتایج تغییرات مکانی پارامترها نشان داد که از جنوب به شمال و شمال شرق منطقه از کیفیت آب کاسته میشود. ارزیابی تغییرات کیفیت آب در نزدیکی محل دفن زباله نشان داد که 56/2149 مترمربع از مساحت کل، پتانسیل نسبتاً بدی را برای تغذیه آبهای زیرزمینی منطقه دارد.
علی اشرف علی اشرف امیری نژاد، ستاره قطبی،
جلد 22، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1397 )
چکیده
کیفیت خاک، بهصورت توانایی یک خاک در انجام وظایف آن، بهعنوان بخشی اساسی از زیستگاه بشری، تعریف میشود. در این پژوهش، اثرات تغییر کاربری اراضی (تبدیل اراضی جنگلی به زمینهای کشاورزی) بر کیفیت فیزیکی خاک، در منطقه گیلانغرب مورد مطالعه قرار گرفت. برای انجام این تحقیق، نمونههای خاک از لایههای سطحی و تحتالارضی دو نوع کاربری و از دو موقعیت قله و شانه شیب حوضههای میاندار و ویژنان برداشت شد. ویژگیهای فیزیکی خاک، از قبیل بافت خاک و توزیع اندازه ذرات، هدایت هیدرولیکی اشباع خاک، جرم مخصوص ظاهری، میانگین وزنی قطر خاکدانهها، ظرفیت نگهداری رطوبت و درصد کربن آلی خاک اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که تغییر کاربری مناطق جنگلی به اراضی کشاورزی، موجب کاهش شدید درصد ماده آلی خاک (بهمیزان 52 درصد) و افزایش درصد سیلت، شن و جرم مخصوص ظاهری خاک میشود، همچنین جنگلتراشی موجب کاهش میانگین وزنی قطر خاکدانهها (از 39/0 به 14/0 میلیمتر در حوضه میاندار)، کاهش میزان رس، کاهش تخلخل و بهدنبال آن کاهش ظرفیت نگهداری رطوبت و کاهش هدایت هیدرولیکی اشباع خاک (از 34/10 به 86/1 سانتیمتر در ساعت) شده است. بهطورکلی، نتایج ثابت میکند که تغییر کاربری اراضی جنگلی به کشاورزی، سبب کاهش شدید کیفیت فیزیکی خاک و قابلیت تولید آن میشود.
محسن جهان، بهزاد امیری،
جلد 22، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاييز 1397 )
چکیده
تحلیل عاملی یکی از تکنیکهای آماری چند متغیره است که بین متغیرهای به ظاهر بیارتباط، رابطه برقرار کرده و محقق را در یافتن دلایل پنهان وقوع یک رخداد یاری میکند. بهمنظور بررسی اثر مقادیر مختلف آبیاری و محلولپاشی اسیدهیومیک و تعیین عاملهای مؤثر بر کارایی مصرف آب کنجد، ذرت و لوبیا، آزمایشی در سال زراعی 94- 1393 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه فردوسی مشهد بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوک کامل تصادفی به تفکیک برای سه گیاه کنجد، ذرت و لوبیا با سه تکرار انجام شد. سطوح آبیاری (50 و 100 درصد نیاز آبی گیاهان مورد مطالعه) در کرتهای اصلی و کاربرد (شش کیلوگرم در هکتار) و عدم کاربرد اسیدهیومیک در کرتهای فرعی قرار گرفتند. نتایج آزمایش نشان داد که در کنجد، بیشترین عملکرد دانه و ماده خشک در تیمار 100 درصد نیاز آبی و محلولپاشی اسیدهیومیک بهدست آمد. در ذرت، محلولپاشی اسیدهیومیک در شرایط تأمین 50 درصد نیاز آبی منجر به تولید بیشترین وزن دانه در بوته، ارتفاع بوته، شاخص سطح برگ و پهاش خاک شد. بیشترین وزن دانه در بوته، ارتفاع بوته، شاخص سطح برگ، سرعت رشد محصول و میزان فسفر خاک در زراعت لوبیا در تیمار 100 درصد نیاز آبی و محلولپاشی اسیدهیومیک بهدست آمد. نتایج تجزیه عاملی نشان داد که در کنجد متغیرهای عملکرد دانه، عملکرد ماده خشک، وزن دانه در بوته، ارتفاع بوته، شاخص سطح برگ، سرعت رشد محصول، فسفر و کارایی مصرف آب در عامل اول و متغیرهای نیتروژن خاک، پهاش و شوری خاک در عامل دوم قرار گرفتند. در ذرت، عملکرد دانه با متغیرهای عملکرد ماده خشک، شاخص سطح برگ، سرعت رشد محصول، فسفر، شوری و پهاش خاک و کارایی مصرف آب و در لوبیا، با متغیر کارایی مصرف آب روی یک عامل قرار گرفت. بهطورکلی، یافتههای این پژوهش نشان داد که شناسایی متغیرهای تأثیرگذار در هر عامل و نامگذاری منطقی آن با توجه به دانش اکوفیزیولوژیکی گیاه زراعی میتواند زمینهساز مدیریت مستقیم متغیرهای مؤثر در آن عامل در جهت بهبود کارایی مصرف آب باشد.