15 نتیجه برای اولیایی
حمیدرضا اولیایی، ابراهیم ادهمی، هوشنگ فرجی، پیام فیاض ،
جلد 15، شماره 56 - ( علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك - تابستان 1390 )
چکیده
درختان جنگلی در نتیجه عوامل مختلفی بر خاک زیر سایهانداز خود تأثیرگذار هستند. مطالعه ارتباط میان درختان و خاک یکی از عوامل اساسی در مدیریت و آمایش جنگلهاست. اکوسیستم جنگلی زاگرس یکی از مهمترین اکوسیستمهای جنگلی در حال تخریب در ایران است. بلوط ایرانی (Quercus brantii) مهمترین گونه درختی این جنگلهاست. این مطالعه به منظور بررسی اثر درخت بلوط بر برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک سایهانداز در سه منطقه جنگلی اطراف یاسوج صورت گرفت. این تحقیق با استفاده از یک طرح فاکتوریل ٢×3×3 (3 عمق، 3 منطقه و 2 فاصله) و در قالب طرح کاملاً تصادفی در 4 تکرار انجام شد. نمونههای خاک از 3 عمق20-0، 40-20 و 60-40 سانتیمتری در زیر و خارج سایهانداز برداشته شد. بر اساس نتایج به دست آمده درخت بلوط در اکثر موارد موجب افزایش معنیدار کربن آلی، نیتروژن کل، فسفر قابل جذب، پتاسیم تبادلی، هدایت الکتریکی، آهن، منگنز و روی گردیده و بر میزان pH، کربنات کلسیم معادل و مس کاهش معنیداری داشته است. براساس این نتایج تاج پوشش این درخت بر بافت خاک اثر معنیداری نداشته است. با توجه به آثار ذکر شده مشخص میشود که حضور این درختان عامل مهمی در تغییر خصوصیات خاک این جنگلها بوده است.
محمدجواد فریدونی، هوشنگ فرجی، حمیدرضا اولیایی، ابراهیم ادهمی،
جلد 16، شماره 60 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-تابستان 1391 )
چکیده
تأثیر پساب تصفیه شده شهری و نیتروژن بر ویژگیهای شیمیایی خاک در کشت ذرت شیرین، در سال 1388 در منطقه یاسوج ارزیابی گردید. عامل اصلی آزمایش شامل آبیاری در 5 سطح ، آبیاری مزرعه با آب معمولی در کل فصل رشد (1I)؛ نیمه اول فصل رشد گیاه، آبیاری با پساب تصفیه شده و بقیه فصل رشد، آبیاری با آب معمولی (2I)؛ نیمه اول فصل رشد، آبیاری با آب معمولی و بقیه فصل رشد، آبیاری با پساب تصفیه شده (3I)؛ آبیاری یک در میان با آب معمولی و پساب تصفیه شده (4I)؛ آبیاری مزرعه با پساب تصفیه شده در کل فصل رشد (5I) و عامل فرعی شامل نیتروژن در سه سطح (0=0N، 80=80N و 160=160N کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار) بود. نتایج نشان داد که غلظت عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم موجود در خاک، تحت تیمار آبیاری 5I، اختلاف معنیداری با سایر سطوح نشان داد. تأثیر آبیاری بر مقدار کربن آلی و EC خاک معنیدار شد. بیشترین و کمترین مقدار کربن آلی خاک بهترتیب در سطح آبیاری 5I معادل 45/0 درصد و 1I معادل 33/0 درصد بهدست آمد. بیشترین و کمترین مقدار EC خاک بهترتیب در سطح آبیاری 5I معادل 0/2 دسیزیمنس بر متر و در سطح آبیاری 1I معادل 4/1 دسیزیمنس بر متر دیده شد. تأثیر آبیاری بر pH خاک معنیدار نگردید. تأثیر آبیاری و برهمکنش آبیاری و نیتروژن بر غلظت عناصر آهن، روی، مس و منگنز در خاک معنیدار نشد. همچنین تأثیر کود نیتروژن بر غلظت نیتروژن خاک معنیدار گردید. بیشترین و کمترین غلظت نیتروژن در خاک بهترتیب در سطوح کودی 160N و 0N، معادل 034/0 و 030/0 درصد بهدست آمد.
حمیدرضا اولیایی،
جلد 16، شماره 62 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-زمستان 1391 )
چکیده
اکسیدها و هیدروکسیدهای آهن و منگنز از ترکیبات بسیار فعال در خاک هستند. این ترکیبات نسبت به تغییر شرایط محیطی خاک حساس بوده و اغلب در طول خاکرخ حرکت مینمایند. از اینرو مقدار شکلهای مختلف شیمیایی این ترکیبات و نسبت میان آنها بهعنوان شاخصی در مطالعات تکامل خاک بهکار میرود. این مطالعه به منظور بررسی آثار پستی و بلندی و شرایط زهکشی بر شکلهای شیمیایی آهن و منگنز در طول یک کاتنا در منطقه دشت روم در استان کهگیلویه صورت گرفت. نتایج نشان داد که حداکثر مقدار آهن و منگنز پدوژنیک (Fed و Mnd) در سطوح پایدارتر ژئومورفیک بوده و میزان آن با افزایش عمق عمدتاً کاهش مییابد. همچنین خاکرخهای دارای شرایط اکوییک دارای مقادیر بیشتر آهن با تبلور ضعیف (Mno و Feo) و مقادیر کمتر Fed و Mnd هستند. روابط مثبت و معنیداری میان Feo، Mno، Fet، Mnt و میزان رس در خاکها دیده شد. نتایج نشان داد که شرایط اکوییک موجب افزایش نسبتهای Feo/Fed ، Mno/Mnd و Mnd/Fed بهترتیب به میزان 1/3، 3/4 و 9/1 برابر و کاهش 6/2 برابری در شاخص تبلور آهن گردید. بالاتر بودن مقدار میانگین Mnd/Fed در خاک اکوییک نسبت به خاک غیر اکوییک احتمالاً نشاندهنده افزایش بیشتر میزان منگنز پدوژنیک نسبت به آهن پدوژنیک در شرایط اکوییک بوده است.
حمیدرضا اولیایی، مهدی نجفی قیری،
جلد 17، شماره 65 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-پاییز 1392 )
چکیده
شالیزارها تأمینکننده نیاز تغذیهای حدود نیمی از جمعیت جهان میباشند. تشکیل این خاکهای تحت دخالت انسان مرتبط با عملیات شلهکاری (پادلینگ)، رژیمهای غرقاب و زهکشی، تشکیل کفه شخم و فرایندهای اکسایشی-کاهشی خاص میباشد. این مطالعه به منظور بررسی اثر کشت طولانیمدت برنج بر ویژگیهای فیزیکوشیمیایی و کانیشناسی رس در سه مزرعه برنج در منطقه یاسوج و مقایسه با اراضی بکر مجاور صورت گرفت. نتایج نشان داد که کشت طولانیمدت برنج موجب افزایش در میزان رس، کربن آلی، رطوبت اشباع، ظرفیت تبادل کاتیونی، کلاس فعالیت تبادل کاتیونی، هدایت الکتریکی و کاهش میزان کربنات کلسیم معادل خاک شدهاست. همچنین این کاربری منجر به افزایش میزان آهن عصارهگیریشده با اگزالات ) (Feo، آهن کل) (Fet و کاهش میزان آهن عصارهگیریشده با دی-تیونات ) (Fed شدهاست. نوع کانیهای رسی در دو کاربری تفاوت چندان زیادی را نشان ندادند. اما از نظر مقدار، در خاکهای شالیزاری افزایش نسبتاً زیاد اسمکتیت بهویژه در افقهای سطحی دیده شد. اسمکتیت تشخیص داده شده در خاکهای شالیزاری دارای بار لایهای کمتر و درجه تبلور بالاتر در مقایسه با خاکهای غیرشالیزاری بوده است. تغییر شکل ایلیت و کلریت به کانیهای انبساطپذیر دلیل احتمالی برای کاهش این کانیها در خاکهای شالیزاری است.
حمیدرضا اولیایی، صفورا حیدرماه، ابراهیم ادهمی، مهدی نجفی قیری،
جلد 18، شماره 68 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-تابستان- 1393 )
چکیده
سرعت آزادسازی پتاسیم غیرتبادلی از خاکها میتواند وضعیت حاصلخیزی پتاسیم را تحت تأثیر قرار دهد. در این مطالعه سینتیک آزادسازی پتاسیم توسط عصارهگیری متوالی با کلرید کلسیم 01/0 مولار در 12 نمونه خاک سطحی استان کهگیلویه بررسی گردید. نتایج نشان داد که مقدار پتاسیم غیرتبادلی آزاد شده در پایان آزمایش در دامنهی 9/89 تا 9/460 میلیگرم بر کیلوگرم (میانگین 4/195) بوده است. مقادیر کربنات کلسیم، پتاسیم غیرتبادلی، ظرفیت تبادل کاتیونی و میزان کانی میکا از عوامل مؤثر بر آزادسازی پتاسیم در خاکهای مورد مطالعه میباشند. بیشترین آزادسازی پتاسیم در خاکهای آلفیسولز رخ داد که علت اصلی آن احتمالاً وجود مقادیر زیادتر رس و کانی میکا میباشد. بهطور کلی آزادسازی پتاسیم از خاکها براساس تکامل آنها روند آلفیسولز> اینسپتیسولز> انتی-سولز را نشان داد. دادههای حاصل از مطالعات با مدلهای مختلف سینتیکی برازش داده شد و براساس آن معادلات الوویچ، تابع توانی و پارابولیک آزاد شدن پتاسیم از خاکهای منطقه را بهنحو قابل قبولی توصیف نمودند. انطباق دادههای سینتیکی با این معادلات نشان میدهد که آزادسازی پتاسیم غیرتبادلی از خاکهای منطقه توسط فرآیند پخشیدگی کنترل میشود.
مهدی نجفی قیری، حمیدرضا اولیایی،
جلد 18، شماره 69 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-پاييز- 1393 )
چکیده
اگر چه افزودن مواد بهساز به خاک جهت تغییر وضعیت پتاسیم خاک نیست، اما تأثیرات جانبی این مواد میتواند در توزیع پتاسیم بین شکلهای محلول، تبادلی و غیرتبادلی خاک مهم باشد. در پژوهش حاضر تأثیر افزودن مقدار 2 درصد زئولیت، 2 درصد ورمیکمپوست و 1 درصد زئولیت+ 1 درصد ورمیکمپوست روی10 خاک آهکی استان فارس در 5 راسته ، مورد بررسی قرار گرفت. آزمایشها بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. نمونهها به مدت 90 روز در دمای 2±22 درجه سلسیوس و 50 درصد رطوبت اشباع نگهداری شده و سپس شکلهای مختلف پتاسیم در آنها اندازهگیری گردید. افزودن زئولیت سبب افزایش 279 میلیگرم بر کیلوگرم در پتاسیم تبادلی، کاهش 24 میلیگرم بر کیلوگرم در پتاسیم غیرتبادلی و عدم تغییر معنیدار پتاسیم محلول شد. کاربرد ورمیکمپوست اگر چه شکل محلول و تبادلی پتاسیم را افزایش داد اما این تأثیر بیشتر در جهت افزایش پتاسیم محلول بود (افزایش 139 میلیگرم بر کیلوگرم). ترکیب زئولیت+ورمیکمپوست سبب افزایش هر سه شکل پتاسیم گردید. افزایش پتاسیم محلول درنتیجه کاربرد ورمیکمپوست میتواند احتمال آبشویی پتاسیم را افزایش دهد؛ اما کاربرد زئولیت میتواند با نگهداشتن پتاسیم در فاز تبادلی از آبشویی و تثبیت پتاسیم جلوگیری کند.
حمیدرضا اولیایی، مهدی نجفی قیری،
جلد 18، شماره 70 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-زمستان 1393 )
چکیده
پستی و بلندی و کاربری اراضی از عوامل مهم تأثیرگذار بر تشکیل خاک میباشند. اشکال شیمیایی اکسید آهن و پذیرفتاری مغناطیسی (χ) بهطور گستردهای جهت ارزیابی تکامل خاک به کار رفتهاند. این مطالعه بهمنظور بررسی عوامل ذکرشده بر تغییرات χ صورت گرفت. یک ردیف پستی و بلندی در دشت مادوان در شمال شهر یاسوج انتخاب و 9 خاکرخ (با کاربری شالیزار و غیرشالیزار) در آن حفر و از افقهای مشخصه نمونه خاک برداشته شد. پذیرفتاری مغناطیسی نمونههای خاک بهوسیله دستگاه Bartington Dual Frequency، MS2 Meter در فرکانسهای 46/0و 6/4 کیلوهرتز اندازهگیری شد. نتایج نشان دادند که بهطورکلی خاکهای شالیزاری دارای χ، پذیرفتاری مغناطیسی وابسته به فرکانس (χfd%) و آهن عصاریگیری شده با دیتیونات (Fed) کمتر (بهترتیب 1/3 ، 6/2 و 7/1 برابر) و آهن عصارهگیری شده با اگزالات (Feo) و نسبت اکسید آهن فعال (Feo/Fed) بیشتر (بهترتیب 5 و 2/7 برابر) نسبت به خاکهای غیرشالیزاری بود. بیشترین میزان χ بهطورعمده در فیزیوگرافیهای پایدارتر (پلاتو و دشت دامنهای) با کاربری غیرشالیزار و کمترین مقدار مربوط به خاک موقعیت تراس رودخانهای با کاربری شالیزاری مشاهده شد. همچنین افزایش χ در سطح خاکهای غیرشالیزاری 17 درصد بیشتر از خاکهای شالیزاری بودهاست. ارتباط مثبت و معنیداری میان χ و برخی خصوصیات خاک از جمله Fed، میزان رس و χfd% بهدست آمد.
غزاله سادات ذریه، ابراهیم ادهمی، رضا نقیها ، حمیدرضا اولیایی، رضا مستوفی زاده قلمفرسا،
جلد 19، شماره 73 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-پاییز 1394 )
چکیده
این مطالعه برای جداسازی و شناسایی گونههای قارچی حل کننده فسفر و ارزیابی توانایی آنها بهصورت کیفی و کمی آنها انجام شد. آزمایش بر 5 نمونه خاکهای جنگلی اطراف کوه سپیدلار استان کهگیلویه و بویراحمد انجام شد و توانایی قارچهای جداسازی شده در دو محیط کشت PVK و مایع بررسی گردید. آزمون کمی با تیمارهای قارچی شاهد، چهار جدایه و آسپرجیلوس نیجر با سه تکرار انجام شد. جدایههای برتر این دو محیط کشت توسط روش ITS-PCR شناسایی شد. از میان قارچها، 4 قارچ هاله بسیار بزرگ و روشن روی محیط کشت پیکواسکای ایجاد کردند. نتایج نشان داد که ترتیب مقدار فسفر محلول در قارچهای مورد مطالعهبهصورت شاهد< قارچ 4> قارچ 3> قارچ 2< آسپرجیلوس نیجر> قارچ 1 بود. جدایههای برتر 1 و 2 بهترتیب قارچ کلادوسپوریوم کلادوسپوریودس و ایوپنیسیلیوم روبیدوروم شناسایی شدند. این اولین گزارش از توانایی این قارچها در سطح گونه برای انحلال فسفر است.
سیروس شاکری، سیدعلی ابطحی، نجفعلی کریمیان ، مجید باقرنژاد ، حمیدرضا اولیایی،
جلد 19، شماره 73 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-پاییز 1394 )
چکیده
این تحقیق بهمنظور بررسی سینتیک آزادسازی پتاسیم غیرتبادلی درافقهای سطحی و زیرسطحی سریهای غالب خاکهای استان کهگیلویه و بویراحمد، با عصارهگیرهای معدنی و آلی انجام شد. عصارهگیری متوالی پتاسیم غیرتبادلی با کلرید کلسیم 01/0 مولار و اگزالیک اسید 01/0 مولار در 17 مرحله و بهمدت 1948 ساعت در دو تکرار بر روی 64 نمونه سطحی و عمقی خاکرخهای انتخابی انجام شد. سپس برای بررسی سینتیک آزادسازی پتاسیم غیرتبادلی، دادههای آزادسازی پتاسیم با معادلات مختلف سینتیکی شامل الوویچ، مرتبه اول، تابع توانی و پخشیدگی پارابولیک برازش داده شدند. نتایج نشان داد که میانگین پتاسیم غیرتبادلی (پتاسیم استخراج شده با اسید نیتریک) خاکهای مطالعه شده 356 میلیگرم بر کیلوگرم بود. کلرید کلسیم و اگزالیک اسید تنها بخش کوچکی از پتاسیم غیرتبادلی را آزاد کردند بهطوری که اگزالیک اسید حدود 52 درصد و کلرید کلسیم نیز حدود 58 درصد از پتاسیم غیرتبادلی را آزاد کردند. مقدار پتاسیم غیرتبادلی آزاد شده توسط اگزالیک اسید تقریباً در همه نمونهها کمتر از پتاسیم غیرتبادلی آزاد شده با کلرید کلسیم بود که دلیل اصلی آن میتواند ظرفیت بافری بالای خاکهای آهکی و خنثی شدن اگزالیک اسید توسط آهک باشد. ضریب سرعت آزادسازی (b) معادلههای الوویچ و پخشیدگی پارابولیک همبستگی معنیداری با پتاسیم غیرتبادلی و تعدادی از خصوصیات فیزیکو شیمیایی خاک نشان دادند. همچنین با توجه بهضرایب تبیین و اشتباه استاندارد برآورد، بهترتیب معادلههای الوویچ، تابع توانی، مرتبه اول و پخشیدگی پارابولیک بهعنوان بهترین معادلهها برای پیشبینی آزادسازی پتاسیم غیرتبادلی خاکهای استان پیشنهاد شدند.
مرضیه حسینی، ابراهیم ادهمی، حمیدرضا اولیایی،
جلد 22، شماره 1 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- بهار 1397 )
چکیده
در میان فلزات سنگین کادمیم دارای اهمیت ویژهای است، زیرا سمیت آن برای گیاه تا 20 برابر سایر فلزات سنگین است. پژوهش حاضر بهمنظور بررسی روند تغییرات کادمیم قابل جذب خاک در طول زمان و ارتباط آن با خصوصیات خاک انجام شد. تیمارها شامل 13 نمونه خاک و دو سطح کادمیم (5/12 و 25 میلیگرم در کیلوگرم خاک) بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با دو تکرار بود. در زمانهای 5، 10، 20، 30، 60 و 90 روز پس از خوابانیدن، کادمیم قابل عصارهگیری با DTPA اندازهگیری شد. نتایج این پژوهش نشان داد که با افزایش سطح کادمیم مصرفی کادمیم قابل عصارهگیری با DTPA در تمامی خاکها افزایش یافت. کادمیم قابل قابل عصارهگیری با DTPA در طی زمان کاهش یافت، با این وجود باز هم در پایان آزمایش بخش زیادی از کادمیم اضافه شده به خاک به شکل قابل استفاده باقی ماند. در بین خصوصیات خاک کربنات کلسیم معادل همبستگی منفی معنیداری با کادمیوم قابل عصارهگیری با DTPA در بیشتر زمانها و هر دو سطح کادمیم مصرفی نشان داد. میان کادمیم قابل عصارهگیری با DTPA با pH و میزان شن خاک ارتباط منفی معنیدار و با کربن آلی خاک ارتباط مثبت و معنیداری وجود داشت. همچنین نتایج حاصل از برازش دادههای قابلیت جذب کادمیم با معادلات سینتیکی نشان داد که معادله تابع نمایی مناسبترین معادله توصیف کننده سینتیک تغییرات قابلیت جذب کادمیم در خاکهای مورد مطالعه بود.
علی چراغی تبار، ابراهیم ادهمی، حمیدرضا اولیایی،
جلد 22، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1397 )
چکیده
پژوهش حاضر برای بررسی وضعیت قابلیت جذب و توزیع شکلهای شیمیایی روی و ارتباط آنها با خصوصیات خاک در سی نمونه خاک آهکی استانهای کرمانشاه و ایلام انجام شد. عصارهگیری پیدرپی با نیترات منیزیم (شکل محلول + تبادلی)، استات سدیم با pH=5 (شکل کربناتی)، هیپوکلرید سدیم با 5/8 pH= (شکل آلی)، هیدروکسیلآمین هیدروکلرید pH=2 (شکل متصل به اکسیدهای منگنز)، هیدروکسیلآمین هیدروکلرید 25/0 مولار (شکل متصل به اکسیدهای آهن بیشکل)، اگزالات آمونیوم 2/0 مولار (شکل متصل به اکسیدهای آهن متبلور) و اسید نیتریک 7 مولار (شکل باقیمانده) در دو تکرار انجام شد. مقدار DTPA-Zn در محدوده 34/0 تا 7/3 میلیگرم در کیلوگرم خاک بود. روی محلول + تبادلی، متصل به اکسیدهای منگنز و روی متصل به اکسیدهای آهن متبلور در حد تشخیص دستگاه جذب اتمی نبودند. فراوانی شکلهای شیمیایی روی بهصورت شکل آلی< کربناتی < متصل با اکسیدهای آهن بیشکل < باقیمانده بود. شکل آلی روی، شکل متصل به اکسیدهای آهن بیشکل و روی باقیمانده با کربنات کلسیم معادل همبستگی منفی و معنیداری نشان دادند. چنین به نظر میرسد که عامل اصلی کنترل کننده محتوای روی خاکهای مورد مطالعه، کربنات کلسیم است.
رؤیا آزادی خواه، محمد صدقی اصل، ابراهیم ادهمی، حمیدرضا اولیایی، علیداد کرمی، شاهرخ سعدی پور،
جلد 23، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1398 )
چکیده
مطالعه حاضر با هدف ارزیابی توزیع مکانی نفوذ آب به خاک با استفاده از زمینآمار در مقیاس ناحیهای روی 400 هکتار از اراضی دشت منصورآباد واقع در شهرستان لارستان از توابع استان فارس انجام گرفت. در این پژوهش در 78 نقطه بهصورت شبکهای منظم به فواصل 100×100 متر نمونهبرداری و اندازهگیریها انجام شد و با استفاده از نرمافزارهای GS+ و ArcGIS بهترین مدل واریوگرامی از بین مدلهای خطی، نمایی، گوسی و کروی با بیشترین2R و کمترین خطا تعیین شد. بدینمنظور ویژگیهای نفوذ آب به خاک (cm/min) با استفاده از روش استوانه دوگانه، هدایت الکتریکی (dS/m)، اسیدیته، درصد رطوبت اشباع، درصد اندازه ذرات (شن، سیلت و رس)، مقدار کلسیم، منیزیم و سدیم و توزیع مکانی پارامترهای نفوذ آب به خاک مدلهای کوستیاکوف و فیلیپ اندازهگیری و با استفاده از روشهای زمینآماری درونیابی و پهنهبندی شد. نتایج نشان داد، در بین ویژگیهای مختلف، شدت نفوذ آب به خاک (i) بیشترین ضریب تغییرات (2/274) را داشت و تصمیمگیری بر اساس روشهای میانگینگیری معمول خطای فراوانی را همراه خواهد داشت. در بین مدلهای نفوذ آب به خاک، مدل کوستیاکوف و فیلیپ بهترتیب بهترین مدل تجربی و فیزیکی در منطقه بودند. بهترین مدل نیمتغییرنما برای شدت نفوذ نهایی، ضرایب S و A مدل فیلیپ و ضریب a مدل کوستیاکوف گوسی و برای ضریب b مدل کوستیاکوف نمایی بود. ساختار مکانی شدت نفوذ و ضرایب نفوذ a و b مدل کوستیاکوف و ضرایب S و A مدل فیلیپ قوی بود. بهترین میانیاب برای شدت نفوذ روش کوکریجینک با فاکتور کمکی درصد سیلت، برای ضریب S مدل فیلیپ، روش وزن دادن عکس فاصله (IDW)، برای ضرایب a و b مدل کوستیاکوف، بهترتیب روش کریجینگ و IDW بود.
حمیدرضا اولیایی، فاطمه مهماندوست، ابراهیم ادهمی، رضا نقی ها،
جلد 23، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1398 )
چکیده
تغییر کاربری اراضی از قبیل تغییر جنگل به اراضی زیر کشت بهطور معمول اثرات مخربی بر شاخصهای کیفی خاک دارد. این مطالعه بهمنظور بررسی اثرات تغییر کاربری بر ویژگیهای زیستی، شیمیایی و حاصلخیزی خاک در منطقه مختار شهر یاسوج صورت گرفت. پنج نمونه خاک (30-0 سانتیمتر)، از سه کاربری جنگل متراکم، جنگل تخریبشده و زراعت دیم برداشت و ویژگیهای بالا در قالب طرح کاملاً تصادفی اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که در پی تغییر کاربری اراضی جنگلی به دیم، مقادیر هدایت الکتریکی (56 درصد)، ماده آلی (67 درصد)، نیتروژن کل (71 درصد)، فسفر (20 درصد)، پتاسیم قابل دسترس (48 درصد)، تنفس پایه (42 درصد)، تنفس برانگیخته (63 درصد)، جمعیت قارچ (23 درصد)، آنزیمهای اسید فسفاتاز (59 درصد) و آلکالین فسفاتاز (79 درصد) کاهش یافتند. درحالی که جمعیت باکتری (20 درصد) و pH (5 درصد) در کاربری زراعی نسبت به جنگل متراکم افزایش یافت و مقدار فسفر قابل جذب تفاوت معنیداری را نشان نداد. نتایج نشان داد که در پی تغییر کاربری ماده آلی خاک و ویژگیهای مرتبط با آن بهمیزان بیشتری تحت تأثیر قرار گرفتند. بنابراین بهمنظور نگهداشت کیفیت خاک، عملیات مدیریتی مناسب از جمله اجتناب از قطع درختان در اراضی شیبدار، چرای بیرویه در مراتع و افزودن مواد آلی به خاک در کاربری دیم توصیه میشود.
سمانه فلاحتی، ابراهیم ادهمی، حمیدرضا اولیایی،
جلد 27، شماره 1 - ( علوم آب و خاک- بهار 1402 )
چکیده
با توجه به اهمیت نیکل و اثرات افزودنیهای معمول به خاک در توزیع شکلهای نیکل، این پژوهش برای ارزیابی اثر بافت خاک، زئولیت و ورمیکمپوست بر تغییرات شکلهای نیکل در طی زمان انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل شامل دو سطح ورمیکمپوست (صفر و 2% وزنی)، سه سطح زئولیت (صفر، 4% وزنی زئولیت فیروزکوه و 4% وزنی زئولیت سمنان) و دو بافت خاک (رسی و لومشنی) در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار انجام شد. تیمارها با سطوح 50 و 100 میلیگرم نیکل در کیلوگرم خاک آلوده شدند. در زمانهای 20 و 60 روز شکلهای نیکل عصارهگیری و اندازهگیری شدند. در خاکهای اولیه نیکل کربناتی در خاک لوم شنی بیشتر از خاک رسی بود درحالی که شکلهای نیکل همراه با اکسیدهای منگنز- آهن، همراه با ماده آلی و باقیمانده در خاک رسی بیشتر بود. در خاک لومشنی مقدار بیشتری از نیکل در شکلهای تبادلی و کربناتی بازیابی شد درحالی که بازیابی نیکل در شکلهای همراه با اکسیدهای منگنز- آهن، آلی و باقیمانده در خاک رسی بیشتر بود. مصرف زئولیت سبب کاهش معنیدار نیکل تبادلی و کربناتی در خاک رسی در روز 60 و سطح 100 نیکل شد. نیکل تبادلی در اثر مصرف ورمیکمپوست در روز 20 در هر دو سطح نیکل کاهش یافت. مصرف ورمیکمپوست سبب کاهش نیکل همراه با اکسیدهای آهن و منگنز در هر دو خاک و زمان مورد مطالعه شد و شکل آلی نیکل در هر دو خاک و سطوح نیکل با کاربرد ورمیکمپوست افزایش یافت. گذشت زمان بهصورت کلی سبب کاهش نیکل تبادلی شد ولی اثر زمان بر شکل کربناتی نیکل بستگی به بافت خاک داشت. گذشت زمان اثری بر نیکل همراه با اکسیدهای منگنز- آهن و نیکل باقیمانده نداشت، ولی نیکل همراه با ماده آلی را در خاک رسی افزایش داد.
حمیدرضا اولیایی، ابراهیم ادهمی، مهدی نجفی قیری،
جلد 27، شماره 3 - ( علوم آب و خاک-پاییز 1402 )
چکیده
منابع خاکی از اجزای مهم زیستبوم بوده که کیفیت آن باید در نظر گرفته شود. از عوامل مهم اثرگذار بر کیفیت خاکها، تغییر کاربری آنها است. پژوهش حاضر بهمنظور بررسی اثرهای تغییر کاربری اراضی و جنگلتراشی بر برخی ویژگیهای حاصلخیزی و زیستی خاک در منطقه جنگلی یاسوج انجام شد. در این منطقه از چهار کاربری جنگل متراکم، جنگل تُنُک، اراضی جنگلتراشیشده (فرسایشیافته) و کشت دیم و در هر کاربری از دو کلاس شیب و در هر کاربری از 10 نقطه سطحی بهصورت تصادفی نمونهبرداری انجام شد. پانزده ویژگی حاصلخیزی و زیستی خاک با روشهای متداول اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که کاربریهای جنگل متراکم و اراضی فرسایش یافته، بهترتیب بهترین و بدترین شرایط را از نظر شاخصهای اندازهگیری شده داشتند. در میان ویژگیهای اندازهگیری شده مقادیر آلکالاین فسفات، تنفس برانگیخته، نیتروژن، تنفس پایه، اسید فسفاتاز، منگنز و روی بهترتیب بیشترین کاهش و مقادیر فسفر و پتاسیم کمترین کاهش را در تغییر کاربری از جنگل متراکم به اراضی فرسایشیافته داشتند. یافتهها نشان داد که تبدیل زیستبومهایی چون جنگلها بـه اراضـی زراعی و یا جنگلتراشی، با کاهش شدید شاخصهای حاصلخیزی و زیستی خـاک همراه بوده و بنابراین برنامههای حفاظتی از این عرصهها باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.