محمد جعفر ملکوتی، محمد بابااکبری، ساره نظامی،
جلد ۱۳، شماره ۴۹ - ( علوم آب وخاک پاییز ۱۳۸۸ )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر منابع مختلف کودهای محتوی نیتروژن پایه، بر عملکرد، کارایی نیتروژن (NUE)Nitrogen Use Efficiency و درصد بازیافت نیتروژن (NARF) Fraction Nitrogen Apparent Recovery، در گندم آبی(.Triticum aestivum L)، آزمایشی دو ساله در ایستگاه تحقیقات خاک و آب کرج از سال ۱۳۸۳ اجرا گردید. آزمایش در سال اول در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با ۶ تیمار و ۳ تکرار انجام شد. تیمار اول ( شاهد) شامل مصرف تمامی عناصر غذایی پر مصرف و کممصرف- (ریزمغذی) منهای نیتروژن)؛ تیمار دوم = مصرف ۱۵۰ کیلوگرم در هکتار نیتروژن از منبع اوره به عرف گندمکاران پیشرو (سه بار سرک اوره)؛ تیمار سوم = یک سوم نیتروژن از منبع اوره با پوشش گوگردی (SCU) به صورت پایه + دو سرک اوره؛ تیمار چهارم= مصرف تمام ۱۵۰ کیلوگرم نیتروژن به صورت پایه از منبع SCU؛ تیمار پنجم= مصرف ۱۵۰ کیلوگرم در هکتار نیتروژن از منبع اوره در دو سرک اوره (عرف زارعین معمولی) و تیمار ششم = یک سوم نیتروژن از منبع کود کامل پرمصرف به صورت پایه + دو سرک اوره انجام شد. پس از بررسی نتایج سال اول، مقادیر عناصر غذایی مازاد موجود در کودهای کامل پرمصرف (فسفر، پتاسیم و روی) و SCU (گوگرد) تأمین، مقدار نیتروژن مصرفی تا ۱۸۰ کیلوگرم در هکتار افزایش داده شد و هفت تیمار به شرح تیمار اول= شاهد؛ تیمار دوم = دو سرک اوره؛ تیمار سوم = سه سرک اوره؛ تیمار چهارم = پنج سرک اوره با آب آبیاری؛ تیمار پنجم = اوره پایه زیر بذر+ چهار سرک اوره؛ تیمار ششم = اوره پایه از منبع SCU + چهار سرک اوره و تیمار هفتم = اوره پایه از منبع کود کامل پرمصرف + چهار سرک اوره اعمال گردید. پس از عملیات آمادهسازی زمین، طرح پیاده گردید. سایر کودهای مورد نیاز بر اساس آزمون خاک تأمین شد. نتایج حاصله در سال اول نشان داد، عملکرد دانه در تیمارهای دوم و ششم (۵۱۴۵ و ۵۰۶۷ کیلوگرم در هکتار) در مقایسه با شاهد ( ۳۰۶۸ کیلوگرم در هکتار) بهطور معنیداری در سطح یک درصد افزایش یافت. NUE (۸/۱۳ و ۲/۱۳ کیلوگرم در کیلوگرم) و NARF (۲/۴۱ و ۲/۳۸ درصد) نیز در این دو تیمار در گروه برتر قرارگرفتند. در سال دوم، بیشترین عملکرد (۶۳۳۵ کیلوگرم در هکتار)، کارایی (۲/۱۶ کیلوگرم در کیلوگرم) و بازیافت نیتروژن (۵۰ درصد) در تیمار ششم مشاهده شد. علت افزایش عملکرد، NUE و NARF در سال دوم آزمایش عمدتاً مربوط به جایگزینی SCU و کود کامل پرمصرف با اوره پایه، افزایش مقدار نیتروژن و تعداد دفعات تقسیط بود. بازده اقتصادی برای هر دو سال محاسبه و همین تیمارها در گروه برتر قرار گرفته و میانگین آنها بدون اعمال هرگونه یارانه به ترتیب ۱۴، ۸ و ۴ گردید. به رغم آنکه بازده اقتصادی تیمار دوم بیشترین بود. لیکن به دلایل متعددی از جمله افزایش عملکرد هکتاری دانه گندم، افزایش NUE و NARF، ذخیرهسازی عناصر غذایی بیشتر در خاک ذخیرهسازی، جلوگیری از هدررفت (آبشویی و تصعید) نیتروژن و حفظ محیط زیست، جایگزینی یک سوم اوره مصرفی (قبل از کاشت) با کود کامل پرمصرف و یا SCU مورد تأیید قرار گرفت. بنابراین، اجرائی نمودن نتایج حاصله در چند استان گندمخیز کشور، توصیه میگردد.
علی رضا واعظی، سمیرا رضایی پور، محمد بابااکبری،
جلد ۲۳، شماره ۳ - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاییز ۱۳۹۸ )
چکیده
اطلاعات محدودی درباره تأثیر مقدار بقایای گیاهی در جهتهای خاکورزی بر عملکرد گندم (Triticum aestivum L.) در مناطق دیم وجود دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر سطوح گوناگون بقایای گندم و جهت خاکورزی بر عملکرد و اجزای عملکرد گندم دیم رقم سرداری در سال زراعی ۹۵-۱۳۹۴ در منطقه دیمخیز زنجان انجام شد. پنج سطح بقایای گندم (صفر، ۲۵، ۵۰، ۷۵ و ۱۰۰ درصد پوشش سطح) در دو حالت شخم زمین (در امتداد شیب و روی خطوط تراز) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در زمینی با شیب ۱۰ درصد، مصرف و با خاک مخلوط شدند. نتایج نشان داد که عملکرد و اجزای عملکرد دانه تحت تأثیر شیب زمین و بقایای گندم و نیز برهمکنش آنها قرار گرفتند. در خاکورزی روی خطوط تراز، عملکرد دانه (۷۸/۱ تن در هکتار)، وزن هزار دانه (۲۶/۴۲ گرم)، وزن کل بقایای گندم (۷۸/۸۹۴ کیلوگرم در هکتار) و ارتفاع بوتهها (۱۱/۵۵ سانتیمتر) نسبت به شخم موازی شیب بهترتیب به اندازه ۳۲/۵، ۰۱/۵، ۱۹/۱۶ و ۳۶/۱ درصد بیشتر بود. بالاترین عملکرد دانه در جهت خاکورزی روی خطوط تراز با مصرف ۷۵ درصد بقایا (۴۵/۲ تن در هکتار) بهدست آمد که نسبت به شرایط بدون کاربرد بقایا در شخم موازی شیب، ۵۳ درصد بیشتر بود. بنابراین استفاده از بقایای گندم و برگرداندن آنها به خاک همراه با خاکورزی روی خطوط تراز پیش از کشت گندم، بهعنوان روشهای مدیریتی مناسب خاک برای دستیابی به عملکرد گندم بیشتر در کشتزارهای دیم منطقه است.
علی رضا واعظی، سمیرا رضائی پور، محمد بابااکبری، فرشته آذری فام،
جلد ۲۷، شماره ۳ - ( علوم آب و خاک-پاییز ۱۴۰۲ )
چکیده
بهبود ویژگیهای فیزیکی خاک و افزایش نگهداشت آب در خاک از راهکارهای مدیریتی در حفظ منابع آب و خاک و افزایش عملکرد محصول در کشتزارهای دیم گندم هستند. این پژوهش بهمنظور بررسی نقش جهت خاکورزی و مقدار مصرف کاه و کلش گندم در بهبود برخی ویژگیهای فیزیکی خاک در یکی از کشتزارهای دیم گندم در زنجان انجام شد. آزمایش مزرعهای در دو جهت خاکورزی: موازی شیب و روی خطوط تراز و پنج سطح کاه و کلش گندم (اختلاط بقایای گندم به مقدار صفر، ۲۵، ۵۰، ۷۵ و ۱۰۰ درصد پوشش سطح معادل با ۶ تن در هکتار) در قالب طرح بلوکهای کاملا تصادفی با سه تکرار اجرا شد. در مجموع ۳۰ کرت به ابعاد ۲ متر در ۵ متر احداث شد. بر اساس نتایج، نفوذپذیری و محتوای رطوبتی خاک بهشدت تحت تأثیر جهت خاکورزی بودند؛ در حالی که اثرهای آن بر ظرفیت نگهداری خاک چشمگیر نبود. این ویژگی فیزیکی خاک تحت تأثیر ویژگیهای ذاتی خاک از جمله توزیع اندازه ذرات بود. تغییر جهت خاکورزی از موازی شیب به روی خطوط تراز موجب بهبود نفوذپذیری خاک (۱۱ درصد) و محتوای رطوبتی (۹درصد) شد. همه ویژگیهای فیزیکی خاک تحت تأثیر مقدار مصرف کاه و کلش گندم قرار گرفتند. افزایش محتوای رطوبتی خاک در تیمارهای مالچدهی شده همگام با افزایش ظرفیت نگهداری آب خاک و سرعت نفوذ آب بود. بیشترین مقدار رطوبت حجمی خاک در تیمار ۱۰۰ درصد مالچ (۱۰/۶۲درصد) بود که نسبت به تیمار شاهد ۱۱ درصد افزایش نشان داد. با این حال تفاوتی معنیدار بین تیمار ۱۰۰ درصد مالچ و تیمار ۷۵ درصد وجود نداشت. بهطور کلی این مطالعه نشان داد، بهکارگیری سطح ۷۵ درصد مالچ کاه وکلش و خاکورزی روی خطوط تراز در کشتزارهای دیم بهعنوان راهکار اساسی برای بهبود ویژگیهای فیزیکی خاک و مهار هدررفت آب در کشتزارهای دیم مناطق نیمهخشک است.