7 نتیجه برای بشری
مهدی بشری سهقلعه، سیدحمید رضا صادقی، عبدالصالح رنگ آور،
جلد 14، شماره 52 - ( علوم و فنون کشاورزی ومنابع طبیعی، علوم آب و خاک تابستان 1389 )
چکیده
اطلاع از چگونگی فرآیند فرسایش و میزان توانایی حمل رسوب بر اساس مطالعات انجام شده در کرت های اندازه گیری برای بررسی فرآیندهای موجود در تحقیقات فرسایش مورد استفاده قرار می گیرد. لیکن، انجام بررسی در خصوص امکان تعمیم نتایج حاصل از کرتهای آزمایشی به حوزه های آبخیز کمتر مورد توجه قرار گرفته است. از این رو، در تحقیق حاضر سعی شد تا دقت کرت های مختلف فرسایش خاک در برآورد روان آب و رسوب حوزه های آبخیز کوچک مورد بررسی قرار گیرد. به منظور انجام تحقیق، تعداد 12 کرت آزمایشی با طول های 2، 5، 10، 15، 20 و 25 متر و عرض ثابت 2 متر در دو دامنه شمالی و جنوبی یکی از حوزه های آبخیز پایگاه تحقیقاتی حفاظت خاک سنگانه واقع در شمال شرقی استان خراسان رضوی مستقر گردید. به منظور بررسی دقت کرت های مورد بررسی، مقادیر روان آب و رسوب خروجی از کرت ها و حوزه آبخیز محاط بر آن به مساحت حدود 1 هکتار با استفاده از مخازن، جمع آوری، اندازهگیری و برای مقایسه مورد استفاده قرار گرفت. در طول مدت تحقیق از اواخر آبان 1385 تا خرداد 1386 به عنوان دوره بارندگی منطقه، 12 رگبار منجر به روان آب به وقوع پیوست که کلیه داده های حاصل در خروجی کرت ها شامل روان آب، رسوب و غلظت جمعآوری و نهایتاً مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل دلالت بر افزایش دقت کرت های مورد مطالعه در برآورد روان آب و رسوب حوزه های آبخیز کوچک با افزایش طول آنها داشته و طول مناسب آنها برای تخمین صحیح هر یک از متغیرهای روان آب و رسوب به میزان طول متوسط شیب حوزه آبخیز و بیش از 20 متر بوده است.
ربانه روغنی، سعید سلطانی، حسین بشری،
جلد 16، شماره 61 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-پاييز 1391 )
چکیده
شاخص نوسان جنوبی (Southern Oscillation Index, SOI) و الگوهای دمای سطح آب اقیانوس (Sea Surface Temperature, SST) بر بارش بسیاری از مناطق جهان تأثیرگذار است. در این پژوهش، روابط میان بارش ماهانه و فصلی ایران با SOI و SST اقیانوسهای آرام و هند بررسی شد. برای این منظور، از دادههای ماهانه بارش 50 ایستگاه سینوپتیک در ایران استفاده شد. به کمک نرمافزار Rainman سری فصلی و ماهانه بارش هر ایستگاه با چهار روش (میانگین SOI، فازهای SOI، فازهای SST اقیانوس آرام و فازهای SST اقیانوس هند) با در نظر گرفتن زمانپیشی (Lead-time) صفر الی سه ماه، به گروههای مختلف تقسیم گردید و اختلافات میان گروههای بارش به کمک آزمونهای آماری ناپارامتری کروسکال- والیس و کلموگروف- اسمیرنف تحلیل شد. صحت استفاده از روابط معنیدار در پیشبینی احتمالی بارش ایران به کمک آزمون LEPS (Linear Error in Probability Space) برآورد شد. نتایج نشان داد که شاخص SOI در فصل تابستان (ژوئیه - سپتامبر) بهطور غیرهمزمان با بارشهای ماه اکتبر (مهر) و پائیزه (اکتبر- دسامبر) در نواحی غرب و شمالغرب ایران و سواحل غربی دریای خزر رابطه معنیدار و پایداری دارد. بهطوریکه فازهای النینو (منفی) و لانینا (مثبت) اغلب بهترتیب با افزایش و کاهش بارش در این نواحی همراه هستند. استفاده از میانگین SOI جهت پیشبینی بارش نواحی ذکر شده مناسب است، اما الگوهای SST اقیانوسهای آرام و هند بهدلیل رابطه ضعیف با بارش ایران و یا ناپایداری روابط، جهت پیشبینی بارشهای ایران مناسب به نظر نمیرسند. بنابراین به دلیل اینکه بارشهای ایران در تمامی فصول تنها در ارتباط با شاخص SOI و SST اقیانوسهای آرام و هند نمیباشند، نرمافزار Rainman به عنوان ابزاری جامع برای مدیریت منابع آب ایران در کلیه فصول سال به شمار نمیآید. پیشنهاد میشود تأثیر دور سایر نوسانات اقیانوسی- اتمسفری با بارش ایران بررسی شود و براساس شاخصهای نوسانات مؤثر بر بارش ایران، مدلی شبیه Rainman برای پیشبینی بارش ایران تهیه شود.
مائده ملائیرنانی، حسین بشری، مهدی بصیری، محمدرضا مصدقی،
جلد 18، شماره 70 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-زمستان 1393 )
چکیده
پایداری خاکدانههای خاک بهعنوان یک شاخص کلیدی برای ارزیابی کیفیت و سلامت خاک مراتع درنظر گرفته میشود. بسیاری از عوامل و ویژگیها مانند بافت، کربن آلی، آهک، نسبت جذب سدیم و رسانایی الکتریکی خاک بر پایداری خاکدانههای خاک مؤثرند. تأثیر این فاکتورها بر پایداری خاکدانهها در 71 نمونه خاک در چهار منطقه (2 منطقه در مناطق نیمهخشک و 2 منطقه در مناطق خشک) از استان اصفهان بررسی شد. پایداری خاکدانهها بهروش الک تر اندازهگیری شد. برای بهینهسازی شرایط آزمایش برای خاکهای مورد بررسی، سه زمان الککردن (5، 10 و 15 دقیقه) بهمنظور اعمال تنشهای هیدرومکانیکی متفاوت در آب استفاده شد و اثر آنها بر پایداری خاکدانههای 10 خاک انتخابی از بین خاکهای مورد بررسی ارزیابی شد. پایداری خاکدانهها با استفاده از شاخصهای میانگین وزنی قطر (MWD) و میانگین هندسی قطر (GMD) خاکدانهها محاسبه شد. پایداری خاکدانهها در همه زمانهای الککردن با یکدیگر تفاوت معنیداری در سطح 1/0 درصد با یکدیگر نشان دادند. زمان 10 دقیقه الککردن خاکدانهها برای ارزیابی پایداری ساختمان خاک در این مناطق مناسبتر بود، زیرا در این زمان اختلاف بین پایداری ساختمانی خاکها بهتر مشخص شد. از میان ویژگیهای ذاتی خاک، مقدار کربن آلی بیشترین نقش را در پایداری خاکدانههای خاک در همهی مناطق داشت. علاوه بر مقدار کربن آلی، رسانایی الکتریکی خاک در پایداری خاکدانهها در مراتع مناطق استپی که شرایط خشکتری دارند، اهمیت بیشتری داشت. در مقایسه با توزیع نرمال و شاخص MWD، توزیع لوگ-نرمال و شاخص GMD بهتر توانستند توزیع اندازه خاکدانهها را در مناطق مورد بررسی استان اصفهان نشان دهند. بنابراین ارزیابی و پایش پایداری خاکدانهها و مقدار کربن آلی میتواند اطلاعات ارزشمندی در خصوص روند تغییرات مثبت و منفی عملکرد مراتع در نتیجه انجام روشهای مدیریتی فراهم نماید.
عبدالحسین بوعلی، حسین بشری، رضا جعفری، محسن سلیمانی،
جلد 21، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1396 )
چکیده
برای ارزیابی صحیح پتانسیل بیابانزایی در اکوسیستمهای مختلف باید از شاخصها و روشهای مناسب استفاده نمود. در این تحقیق بیابانزایی منطقه سگزی واقع در شرق اصفهان با استفاده از فاکتورهای مؤثر در معیار خاک مدل مدالوس ارزیابی و با استفاده از شبکههای باور بیزین (BBN) یک مدل علت و معلولی برای بررسی بیابانزایی این منطقه استفاده شد. برخی ویژگیهای خاک از جمله بافت، میزان سدیم و کلر محلول در خاک، مواد آلی، نسبت جذبی سدیم (SAR)، هدایت الکتریکی (EC) و میزان گچ مربوط به 17 پروفیل خاک در منطقه استفاده شد. با انجام تجزیه و تحلیلهای سناریوهای مختلف و حساسیت سنجی در مدل شبکه باور بیزین، تأثیر عوامل مؤثر بر کیفیت خاک منطقه بر روند بیابانی شدن منطقه بررسی شد. نتایج نشان داد که روش تلفیقی حاضر میتواند عدم اطمینان ناشی از تأثیر ویژگیهای مختلف خاک بر روند بیابانی شدن را نشان دهد. براساس نتایج مدل مدالوس 28/28 درصد از منطقه دارای کیفیت نامناسب و 72/71 درصد از منطقه دارای وضعیت متوسط از لحاظ کیفیت خاک بودند. آنالیز حساسیت در هر دو مدل نشان داد که مواد آلی، SAR و EC مؤثرترین عوامل ادافیکی مؤثر در بیابانی شدن منطقه میباشند. ارزیابی اثرات روشهای مختلف مدیریتی بر این متغیرها میتواند مدیران را کمک کند که استراتژیهای مناسب مدیریتی برای کنترل فرآیند بیابانی شدن اتخاذ نمایند.
عبدالحسین بوعلی، رضا جعفری، حسین بشری،
جلد 21، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاييز 1396 )
چکیده
این مقاله با هدف بررسی شدت بیابانزایی در دشت سگزی واقع در بخش شرقی شهرستان اصفهان، با توجه به معیار کیفیت آب زیرزمینی مورد استفاده در مدل مدالوس انجام شد. شبکههای باور بیزین (BBNs) نیز برای تبدیل مدل مدالوس به یک مدل پیشبینی کننده که قابلیت نشان دادن روابط علت و معلولی را داراست مورد استفاده قرار گرفت. با برداشت دادههای 12 حلقه چاه آب زیرزمینی در منطقه (1391-1392) و استفاده از تکنیکهایی نظیرکریجینگ و معکوس فاصله وزنی، نقشه تغییرات مکانی دادهای کیفیت آب شامل میزان کلر، نسبت جذب سدیم، هدایت الکتریکی، مجموع مواد محلول در آب و پی اچ و همچنین میزان افت سطح آب بهصورت پیوسته در محیط GIS ایجاد گردید. اثرات تغییرات شاخصهای کیفیت آب بر شدت بیابانزایی منطقه با انجام تجزیه و تحلیلهای حساسیت سنجی و بررسی سناریوهای مختلف در مدل BBNs انجام شد. با توجه به نتایج حاصل از مدل مدالوس بهدلیل کیفیت پایین آبهای زیرزمینی، بیابانزایی در منطقه مورد مطالعه در کلاس شدید طبقهبندی شد. تجزیه و تحلیل حساسیت هر دو مدل نشان داد که افت سطح آب، وضعیت یون کلرید و شرایط هدایت الکتریکی آبهای منطقه بهعنوان مهمترین پارامترهای دخیل در بیابانزایی منطقه از لحاظ شرایط آبهای زیرزمینی بودند. ضریب تبیین بین خروجی مدل مدالوس و BBNs، 0/63 بهدست آمد که در سطح اطمینان 95٪ معنیدار بود. این نتایج نشان دادکه استفاده از مدل BBNs در ارزیابی بیابانزایی بهخوبی میتواند عدم اطمینان از نتایج ارزیابی را به مدیران نشان داده و آنها را در تصمیمگیری در مورد روشهای مناسب مدیریت اراضی یاری نماید.
مهرداد کاظمی، حمیدرضا کریم زاده، مصطفی ترکش اصفهانی، حسین بشری،
جلد 22، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1397 )
چکیده
بررسی روابط بین پوشش گیاهی و عوامل محیطی به شناخت عوامل مؤثر بر رشد و استقرار گونههای گیاهی و همچنین شناسایی رویشگاهها کمک میکند. هدف از این پژوهش، بررسی اثرات قرق 33 ساله و چرای مدیریت شده (سیستم چرای تناوبی- استراحتی) بر توزیع پوشش گیاهی و برخی خصوصیات خاک، در ایستگاه شهید حمزوی حنا در منطقه سمیرم استان اصفهان است. در این مطالعه تعداد شش ترانسکت (سه ترانسکت موازی و سه ترانسکت عمود بر شیب عمومی منطقه) به طول 100 متر در هر منطقه مستقر و در راستای هر ترانسکت 10 پلات دو متر مربعی مستقر و میزان تاج پوشش، تولید، تراکم و فهرست گونههای گیاهی موجود ثبت شد. در هر منطقه مدیریتی (قرق و چرای مدیریت شده)، 18 پلات بهطور تصادفی- سیستماتیک انتخاب و در هر پلات پنج نمونه خاک از عمق صفر تا30 سانتیمتری برداشت شد و سپس نمونهها مخلوط و یک نمونه مرکب بهعنوان شاهد پلات، انتخاب شد. عوامل اسیدیته، قابلیت هدایت الکتریکی، کربنات کلسیم، ماده آلی، فسفر قابل استفاده، نیتروژن کل، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، درصد رطوبت اشباع، ظرفیت تبادل کاتیونی، درصد ذرات رس، سیلت، شن و شن خیلی ریز در آزمایشگاه تعیین شد. شاخصهای پوشش گیاهی در دو منطقه با استفاده از آزمون تی مستقل مقایسه شدند. آنالیز تطبیقی متعارفی و آنالیز خوشهای نشان داد که مهمترین خصوصیات مؤثر در تفکیک گروههای گیاهی، ظرفیت تبادل کاتیونی، آهک، درصد سنگریزه، فسفر قابل استفاده و عامل مدیریت است. چرای مدیریت شده باعث افزایش معنیدار تولید (352 در مقابل 2/184 کیلوگرم در هکتار) و درصد تاج پوشش گیاهی (46/25 در مقابل 37/18) و تغییر برخی از خصوصیات خاک شده است (5% = α). همچنین قرق باعث افزایش تراکم گونههای گیاهی (03/3 در مقابل 02/2 بوته در مترمربع) بهصورت معنیداری شده است. این مطالعه نشان داد که چرای مدیریت شده در مراتع نیمه خشک بهتر از قرق بلندمدت، بر بهبود و توسعه برخی خصوصیات خاک و توزیع پوشش گیاهی تأثیر میگذارد. بنابراین توصیه میشود، از قرق بلندمدت در مراتع نیمهخشک جلوگیری شود.
فاطمه هادیان، رضا جعفری، حسین بشری، مصطفی ترکش،
جلد 23، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - ويژهنامه سيل و فرسايش خاک - زمستان 1398 )
چکیده
در مناطق خشک و نیمهخشک رطوبت خاک یکی از مهمترین فاکتورهای تأثیرگذار بر تولید اکوسیستمها محسوب میشود. هدف از مطالعه حاضر بررسی تغییرات فصلی رطوبت خاک و پوشش گیاهی در استان اصفهان است. بدینمنظور دادههای دمای سطح زمین (LST) و شاخص گیاهی NDVI مودیس برای محاسبه TVDI بهکار گرفته شد و میزان رطوبت خاک در فصل رویش در چند عمق خاک (شامل 5، 10، 20، 30 سانتیمتر) اندازهگیری شد. تغییرات فصلی LST و NDVI در اقلیمهای مختلف نیز بررسی شد. نتایج نشان داد تغییرات NDVI و LST در این منطقه بسته به نوع اقلیم و خاک، دارای الگوی متفاوتی بوده است و میزان تاج پوشش گیاهی بر LST و نوسان آن تأثیر زیادی میگذارد. تغییرات NDVI در فنولوژی گیاهان در مناطق مرطوب در مقایسه با نیمهخشک و خشک بیشتر بود. پایش رطوبت خاک حاکی از آن بود که بسته به شرایط فصلی، همبستگی رطوبت اعماق خاک متفاوت بوده است، از اینرو در اوایل فصل رطوبت سطح خاک (5-0 سانتیمتر) اما در اواسط فصل بهدلیل شکل ساختمان و عمق ریشه در بوتهزارها، رطوبت خاک عمیقتر (30-10 سانتیمتر) بیشترین همبستگی را با TVDI داشتند. بنابراین، یافتههای این پژوهش اهمیت فصل رویش، شرایط خاک و درصد تاج پوشش و نوع گیاهان را در بررسی مطالعات رطوبت خاک توسط دادههای ماهورهای بیان میدارد.