19 نتیجه برای بش
علی نیکخواه، بهنام آبشت،
جلد 3، شماره 4 - ( 10-1378 )
چکیده
با توجه به کمبود بارز خوراک دام در کشور، استفاده از فرآوردههای جنبی کارخانجات صنایع غدایی و کشتارگاهها در جیره غذایی دامها به خصوص دامهای پرواری یک ضرورت است. جهت مطالعه اثر پیه بر قابلیت هضم جیره، توان تولیدی و ترکیبات لاشه گوسالههای نر در حال رشد هلشتاین، تعداد 24 رأس گوساله با متوسط وزن 191 کیلوگرم، با جیرههای کامل 1، 2، 3 و 4 که به ترتیب حاوی صفر، 5/2، 0/5 و 5/7 درصد پیه و پروتئین خام یکسان بودند، به مدت 125 روز در شرایط محیطی یکسان تغذیه شدند. قابلیت هضم ظاهری جیرهها، افزایش وزن روزانه، ضریب تبدیل غذایی، درصد لاشه و قطعات آن در گوسالهها اندازهگیری گردید.
افزودن پیه به جیرهها بر قابلیت هضم ظاهری ماده خشک، ماده آلی، پروتئین خام و انرژی کل اثری نداشت، ولی قابلیت هضم ظاهری دیواره سلولی را به طور معنیداری کاهش (01/0>P)و قابلیت هضم ظاهری چربی جیرهها را افزایش (05/0>P) داد. میانگین افزایش وزن روزانه گوسالههای تغذیه شده با جیرههای 1، 2، 3 و 4 به ترتیب برابر 56/1، 61/1، 69/1 و 75/1 کیلوگرم و به همین ترتیب ضریب تبدیل خوراک (ماده خشک) برابر 63/4، 31/4، 12/4 و 98/3 بود که از نظر آماری اختلاف معنیدار (05/0>P) داشتند. وزن بدن خالی و وزن لاشه گرم با افزودن چربی در جیره افزایش (01/0>P)یافت ولی درصد لاشه گرم و درصد وزن بدن خالی نسبت به وزن زنده تحت تأثیر سطوح مختلف پیه قرار نگرفت. اقتصادیترین سطح مصرف پیه در این آزمایش 5/2 درصد بود.
محسن فلاحتی عنبران، علیاکبر حبشی، مسعود اصفهانی، سید ابوالقاسم محمدی، بهزاد قرهیاضی،
جلد 10، شماره 3 - ( پاییز 1385 )
چکیده
یونجههای یکساله از خویشاوندان نزدیک یونجه زراعی بوده که به منظور تولید علوفه، حفاظت خاک، تناوب زراعی، تثبیت بیولوژیک ازت و کود سبز مورد استفاده قرار میگیرند. در این تحقیق تنوع ژنتیکی درون و بین گونهای و روابط خویشاوندی 4 گونه یونجه یکساله دیپلوئید (M. truncatula، M. rigidula، M. orbicularis و M. minima) و دو گونه یکساله تتراپلوئید ( .M. rugosa Desr و .M. scutellata Mill) مورد بررسی قرار گرفت. دیانآی ژنومی استخراج شده از نمونههای گیاهی با 6 جفت آغازگر ریزماهواره تحت واکنش زنجیرهای پلیمراز قرار گرفته و محصولات آنها روی ژل پلیآکریلآمید واسرشتهساز الکتروفورز شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که مجموعاً 25 آلل چند شکل در بین گونههای مورد مطالعه وجود داشت. میانگین تنوع ژنتیکی درون گونهای از صفر در دو گونه M. rugosa و .M. scutellata Millتا 114/0 در گونه M. minima متغیر بود. تنوع ژنتیکی کل به تنوع درون و بین گونهای با استفاده از تجزیه واریانس مولکولی تفکیک گردید. بر اساس نتایج به دست آمده تنوع ژنتیکی درون و بینگونهای در سطح احتمال 5 درصد معنیدار و میزان تنوع بینگونهای به مراتب بیشتر از تنوع درون گونهای بود. مقایسه فاصله دو به دوی گونهها نشان داد که تفاوت معنیداری در بین تمام گونههای مورد بررسی وجود دارد. تجزیه خوشهای با استفاده از روش دورترین همسایه و تجزیه به مؤلفههای اصلی دو گونه تتراپلوئید M. rugosa و .M. scutellata Mill را در یک گروه قرار داد که نشان دهنده احتمال وجود جد مشترک برای این دو گونه میباشد. این دو گونه در تمام جایگاهها به استثنای AFca16 دارای الگوی باندی مشابه بودند.گونههای دارای غلاف درشت و صاف دارای تنوع ژنتیک کمتری نسبت به گونههای غلاف ریز و خاردار بودند که احتمالاً اندازه و خاردار بودن غلاف نقش مهمی در تکامل یونجههای یکساله داشته است. این پژوهش نشان داد که نشانگرهای ریزماهواره در تعیین میزان تنوع ژنتیکی درون و بین گونهای و روابط خویشاوندی و تکاملی گونههای یونجه کارایی بالایی دارند.
حسین مهرابی بشر آبادی،
جلد 12، شماره 44 - ( تابستان 1387 )
چکیده
استان کرمان بزرگترین تولید کننده خیار و گوجهفرنگی گلخانهای در کشور است. در این تحقیق با استفاده از نمونه تصادفی 309 تایی در سال 1384، نرخ بازده و دوره بازگشت سرمایه در سبزی و صیفی، توتفرنگی و گلهای بریده در گلخانههای استان کرمان محاسبه و با کشت سبزی و صیفی در فضای باز، مقایسه شده است. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که متوسط نرخ بازده در گلخانههای سبزی و صیفی، گلهای بریده و توتفرنگی بهترتیب حدود 20، 14 و 23درصد و در سبزی و صیفی فضای باز حدود 8/45 درصد است. دوره بازگشت سرمایه در گلخانههای سبزی و صیفی، گلهای بریده و توتفرنگی بهترتیب حدود 8/29 و 7 سال است. مقایسه سبزی و صیفی گلخانهای با فضای باز نشان میدهد که تولید در گلخانه، داری اشتغالزایی بیشتر، عملکرد بهتر، استفاده بهتر از منابع تولید و قیمت فروش بهتراست اما دارای بازده اقتصادی کمتر، هزینه تولید بیشتر، باقیمانده سموم بیشتر و نیازهای سرمایهای زیادتری در مقایسه با فضای باز است. افزایش میزان و دوره باز پرداخت اعتبارات، گسترش گلخانههای فلزی، توسعه تحقیقات در زمینه بهبود عملکرد و گسترش گلخانهها در ناحیه 5، از عمدهترین توصیههای سیاستی این تحقیق است.
علی اکبر حبشی، امیر موسوی، مینا کاویانی، صغری خوشکام، علیمردان رستمی،
جلد 12، شماره 46 - ( (لف)-زمستان 1387 )
چکیده
خرما (.Phoenix dactylifera L) به صورت سنتی از طریق پاجوش تکثیر میشود. در این روش مشکلاتی مانند محدود بودن تعداد پاجوشها، پرهزینه بودن و کند بودن دوران رشد آنها وجود دارد، بنابراین تکثیر از طریق روشهای کشت بافت حائز اهمیت است. در این تحقیق برای بهینهسازی و تعیین بهترین ترکیب هورمونی و محیط کشت برای ریز ازدیادی در خرما از بافت مریستمی پاجوشهای 2 تا 3 ساله ارقام کبکاب، استعمران، پیارم و برهی به عنوان ریزنمونه استفاده شد. ریزنمونهها بعد از ضد عفونی درمحیط کشت MS حاوی مقادیر مختلف از 2,4-D, NAA و 2ip به عنوان محیط کالوسزایی در تاریکی در دمای 1±27 درجه سانتیگراد قرار داده شدند. نتایج نشان داد که بیشترین و بهترین تحریک کالوسزایی برای ارقام مختلف در محیط کشت حاوی 100 میلیگرم در لیتر 2,4-D ، 20 میلیگرم در لیتر NAA و 3 میلیگرم در لیتر 2ip بوده است. رقم کبکاب نسبت به ارقام دیگر از واکنش بهتری (25/87 درصد) نسبت به محیط کشت کالوسزایی برخوردار بود. بعد از ازدیاد کالوس، به منظور القای جنینزایی،کالوسها وارد محیط کشت جنینزایی حاوی مقادیر مختلف BAP، کینیتین و NAA شدند. بهترین محیط کشت برای جنینزایی سوماتیکی حاوی 2 میلیگرم در لیتر BAP، 2 میلیگرم در لیتر کینیتین و 1/0 میلیگرم در لیتر NAA بود. ارقام کبکاب و استعمران نسبت به دو رقم دیگر از جنینزایی بالاتری برخوردار بودند. جنینهای رویشی به منظور ریشهدار شدن در محیط MS بدون هورمون قرار داده شدند. گیاهچههای ریشهدار شده برای سازگار کردن در شرایط کنترل شده به گلدان و در نهایت به گلخانه منتقل شدند.
بشیر سالاری، محدثه شمس الدین سعید، اعظم عسکریان سرداری،
جلد 12، شماره 46 - ( (لف)-زمستان 1387 )
چکیده
به منظور بررسی اثرات پیشتیمار کلرید سدیم بر برخی صفات زراعی و فیزیولوژیکی ذرت هیبرید سینگل کراس 704 در شرایط تنش شوری آزمایشی در سال 1384 در دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید باهنر کرمان به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام گرفت. تیمارها شامل پنج سطح شوری (آب معمولی به عنوان شاهد 1، 4، 8، 12و 16 دسیزیمنس بر متر) و چهار محلول نمکی جهت پیشتیمار به همراه آب معمولی (شاهد 1ds/m)( 4، 8، 12و 16 دسیزیمنس بر متر) بودند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها نشان داد که شوری و پیشتیمار بذور اثر معنیداری را بر درصد سبز شدن، میانگین مدت سبز شدن، طول ساقه، طول ریشه، تعداد برگ، محتوای نسبی آب برگ، نشت یونی غشا و نسبت یونی K+/Na+ داشتند (01/0P<). با افزایش شوری به 16 دسیزیمنس بر متر کلیه صفات مذکور (به استثنای میانگین مدت سبز شدن و نشت یونی غشا) به ترتیب 05/49%، 49/33%، 97/23%، 64/18%، 05/14% و 20/40% کاهش و میانگین مدت سبز شدن و نشت یونی غشا با افزایش غلظت نمک به ترتیب 2/1 و 3/1 برابر نسبت به شاهد افزایش یافتند. همچنین مقایسه میانگینها نشان داد که پیشتیمار بذرها، اثرات منفی حاصل از تنش شوری را کاهش داد و کلیه صفات مذکور در شرایط پیشتیمار افزایش معنیداری نسبت به عدم اعمال پیشتیمار نشان دادند. نتایج نشان داد که پیشتیمار کلرید سدیم ممکن است به عنوان یک روش مناسب برای افزایش مقاومت گیاه ذرت تحت شرایط شوری به کار رود.
مهدی بشری سهقلعه، سیدحمید رضا صادقی، عبدالصالح رنگ آور،
جلد 14، شماره 52 - ( علوم و فنون کشاورزی ومنابع طبیعی، علوم آب و خاک تابستان 1389 )
چکیده
اطلاع از چگونگی فرآیند فرسایش و میزان توانایی حمل رسوب بر اساس مطالعات انجام شده در کرت های اندازه گیری برای بررسی فرآیندهای موجود در تحقیقات فرسایش مورد استفاده قرار می گیرد. لیکن، انجام بررسی در خصوص امکان تعمیم نتایج حاصل از کرتهای آزمایشی به حوزه های آبخیز کمتر مورد توجه قرار گرفته است. از این رو، در تحقیق حاضر سعی شد تا دقت کرت های مختلف فرسایش خاک در برآورد روان آب و رسوب حوزه های آبخیز کوچک مورد بررسی قرار گیرد. به منظور انجام تحقیق، تعداد 12 کرت آزمایشی با طول های 2، 5، 10، 15، 20 و 25 متر و عرض ثابت 2 متر در دو دامنه شمالی و جنوبی یکی از حوزه های آبخیز پایگاه تحقیقاتی حفاظت خاک سنگانه واقع در شمال شرقی استان خراسان رضوی مستقر گردید. به منظور بررسی دقت کرت های مورد بررسی، مقادیر روان آب و رسوب خروجی از کرت ها و حوزه آبخیز محاط بر آن به مساحت حدود 1 هکتار با استفاده از مخازن، جمع آوری، اندازهگیری و برای مقایسه مورد استفاده قرار گرفت. در طول مدت تحقیق از اواخر آبان 1385 تا خرداد 1386 به عنوان دوره بارندگی منطقه، 12 رگبار منجر به روان آب به وقوع پیوست که کلیه داده های حاصل در خروجی کرت ها شامل روان آب، رسوب و غلظت جمعآوری و نهایتاً مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل دلالت بر افزایش دقت کرت های مورد مطالعه در برآورد روان آب و رسوب حوزه های آبخیز کوچک با افزایش طول آنها داشته و طول مناسب آنها برای تخمین صحیح هر یک از متغیرهای روان آب و رسوب به میزان طول متوسط شیب حوزه آبخیز و بیش از 20 متر بوده است.
مهدی تیموری، محمدرضا قنبرپور، محمد بشیر گنبد، مریم ذوالفقاری، سمیه کاظمی کیا،
جلد 15، شماره 57 - ( علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك -پاییز 1390 )
چکیده
تفکیک دبی پایه همواره یکی از موضوعات مهم در هیدرولوژی بوده و در مناطق خشک و نیمه خشکی مثل ایران نقش حیاتی در مدیریت منابع آب دارد. در این مقاله، مقایسه بین روشهای متداول خودکار تجزیه هیدروگراف جریان شامل روش تجربی حداقل محلی و روش فیلتر رقومی یک پارامتره با پارامترهای فیلترینگ مختلف 9/0 تا 975/0 و دو پارامتره بر اساس شاخص جریان پایه برای برآورد دبی پایه صورت گرفت. بدین منظور از بررسی جریان روزانه تعدادی از ایستگاههای هیدرومتری استان آذربایجان غربی در یک دوره 31 ساله استفاده شد. برای انجام این مقایسه از روش گرافیکی و مطابقت با جریان مشاهداتی روزانه و ضریب همبستگی بین آنها به همراه شاخص دبی پایه استفاده شد. هدف اصلی این تحقیق، تشخیص مناسبترین روش تفکیک هیدروگراف جریان و برآورد دبی پایه است. نتایج نشان داد که جریان پایه در روشهای مختلف بخش زیادی از کل جریان را تشکیل داده و دارای نوسانات زیادی نیز میباشد. اگرچه روش فیلتر رقومی دو پارامتره از لحاظ هیدرولوژیک انعطاف پذیرتر از دیگر روشهاست، ولی روش فیلتر رقومی یک پارامتره نیز مشروط به انتخاب پارامتر فیلترینگ مناسب - که در این منطقه 925/0 است - دارای صحت برآورد مناسب میباشد. همچنین شاخص دبی پایه نیز در حوزههای آبخیز مورد مطالعه با استفاده از روش منتخب فیلتر رقومی دو پارامتره بین 54/0 تا 78/0 متغیر است
ربانه روغنی، سعید سلطانی، حسین بشری،
جلد 16، شماره 61 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-پاييز 1391 )
چکیده
شاخص نوسان جنوبی (Southern Oscillation Index, SOI) و الگوهای دمای سطح آب اقیانوس (Sea Surface Temperature, SST) بر بارش بسیاری از مناطق جهان تأثیرگذار است. در این پژوهش، روابط میان بارش ماهانه و فصلی ایران با SOI و SST اقیانوسهای آرام و هند بررسی شد. برای این منظور، از دادههای ماهانه بارش 50 ایستگاه سینوپتیک در ایران استفاده شد. به کمک نرمافزار Rainman سری فصلی و ماهانه بارش هر ایستگاه با چهار روش (میانگین SOI، فازهای SOI، فازهای SST اقیانوس آرام و فازهای SST اقیانوس هند) با در نظر گرفتن زمانپیشی (Lead-time) صفر الی سه ماه، به گروههای مختلف تقسیم گردید و اختلافات میان گروههای بارش به کمک آزمونهای آماری ناپارامتری کروسکال- والیس و کلموگروف- اسمیرنف تحلیل شد. صحت استفاده از روابط معنیدار در پیشبینی احتمالی بارش ایران به کمک آزمون LEPS (Linear Error in Probability Space) برآورد شد. نتایج نشان داد که شاخص SOI در فصل تابستان (ژوئیه - سپتامبر) بهطور غیرهمزمان با بارشهای ماه اکتبر (مهر) و پائیزه (اکتبر- دسامبر) در نواحی غرب و شمالغرب ایران و سواحل غربی دریای خزر رابطه معنیدار و پایداری دارد. بهطوریکه فازهای النینو (منفی) و لانینا (مثبت) اغلب بهترتیب با افزایش و کاهش بارش در این نواحی همراه هستند. استفاده از میانگین SOI جهت پیشبینی بارش نواحی ذکر شده مناسب است، اما الگوهای SST اقیانوسهای آرام و هند بهدلیل رابطه ضعیف با بارش ایران و یا ناپایداری روابط، جهت پیشبینی بارشهای ایران مناسب به نظر نمیرسند. بنابراین به دلیل اینکه بارشهای ایران در تمامی فصول تنها در ارتباط با شاخص SOI و SST اقیانوسهای آرام و هند نمیباشند، نرمافزار Rainman به عنوان ابزاری جامع برای مدیریت منابع آب ایران در کلیه فصول سال به شمار نمیآید. پیشنهاد میشود تأثیر دور سایر نوسانات اقیانوسی- اتمسفری با بارش ایران بررسی شود و براساس شاخصهای نوسانات مؤثر بر بارش ایران، مدلی شبیه Rainman برای پیشبینی بارش ایران تهیه شود.
سینا بشارت، وحید رضاوردنژاد، حجت احمدی، هیراد عبقری ،
جلد 17، شماره 65 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-پاییز 1392 )
چکیده
مدلهای مختلفی برای جذب آب بهوسیله ریشه ارائه شده است. در این تحقیق با استفاده از دادههای تبخیر و تعرق و درصد رطوبت خاک بهدست آمده از لایسیمتر و دادههای توزیع ریشه در خاک درخت زیتون، دقت مدل جذب ریشه در تخمین تغییرات درصد رطوبت خاک مورد ارزیابی قرار گرفت. عمق لایسیمتر 120 سانتیمتر و از نوع وزنی بود که از خاک لوم- رسی پر شد. در دوره آزمایش مقادیر ورود و خروج آب در لایسیمتر ثبت گردید و مقادیر دقیق تبخیر و تعرق ستون خاک محاسبه شد. تغییرات رطوبت خاک عمقی توسط دستگاه رطوبت سنج (TDR) نصب شده در لایسیمتر در دوره آزمایش بهصورت کامل ثبت گردید. برای تعیین نقش توزیع ریشه در خاک، مدل فدس با استفاده از تراکم طولی ریشه استفاده گردید. معادلات حرکت جریان بهصورت عددی حل شد که در حل این معادلات دادههای تبخیر و تعرق بهصورت دادههای ورودی استفاده شد و تغییرات رطوبت خاک شبیهسازی شده با تغییرات رطوبت خاک اندازهگیری شده جهت تأیید مدل جذب آب توسط ریشه مورد مقایسه قرار گرفت. مقایسات نشان داد که متوسط خطای نسبی مدل فدس 10 درصد بود. براساس نتایج حاصل از این تحقیق، حدود 90 درصد جذب ریشه درخت زیتون در عمق صفر تا 40 سانتی-متری صورت میگیرد.
نادیا بشارت، احمد تاجآبادیپور ، وحید مظفری،
جلد 18، شماره 67 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك- بهار- 1393 )
چکیده
بهمنظور بررسی تأثیر کاربرد فسفر بر رشد، روابط آبی و غلظت عناصر نهالهای پسته (رقم بادامی زرند) تحت تنش آبی، آزمایش گلخانهای بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام گرفت. تیمارها شامل 6 سطح فسفر (0، 30، 60، 90، 120 و 150 میلیگرم فسفر در کیلوگرم خاک از منبع اسید فسفریک) و 3 دور آبیاری (2، 4 و 8 روز) بودند. نتایج نشان داد که با افزایش تنش آبی، پارامترهای رشدی بهطور معنیداری کاهش پیدا کرد. بهطوری که با افزایش دور آبیاری به 8 روز، وزن خشک اندام هوایی و ریشه، نسبت وزن خشک اندام هوایی به ریشه، سطح برگ، تعداد برگ و ارتفاع ساقه نسبت به شاهد کاهش یافتند. تنش آبی همچنین موجب کاهش معنیدار پارامترهای فتوسنتزی شد. غلظت فسفر و روی نیز با افزایش تنش آبی روندی کاهشی داشتند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که کاربرد فسفر تأثیر معنیداری بر پارامترهای رشدی، شدت تعرق و فتوسنتز نداشت. چنین بهنظر میرسد که میزان فسفر عصارهگیری شده به روش اولسن (35/5 میلیگرم در کیلوگرم خاک) برای رشد بهینه نهالهای پسته کافی بوده و بنابراین، عکسالعمل مثبت رشدی به کاربرد فسفر دیده نشد. با افزایش کاربرد فسفر، غلظت فسفر افزایش و غلظت روی کاهش یافت.
مائده ملائیرنانی، حسین بشری، مهدی بصیری، محمدرضا مصدقی،
جلد 18، شماره 70 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-زمستان 1393 )
چکیده
پایداری خاکدانههای خاک بهعنوان یک شاخص کلیدی برای ارزیابی کیفیت و سلامت خاک مراتع درنظر گرفته میشود. بسیاری از عوامل و ویژگیها مانند بافت، کربن آلی، آهک، نسبت جذب سدیم و رسانایی الکتریکی خاک بر پایداری خاکدانههای خاک مؤثرند. تأثیر این فاکتورها بر پایداری خاکدانهها در 71 نمونه خاک در چهار منطقه (2 منطقه در مناطق نیمهخشک و 2 منطقه در مناطق خشک) از استان اصفهان بررسی شد. پایداری خاکدانهها بهروش الک تر اندازهگیری شد. برای بهینهسازی شرایط آزمایش برای خاکهای مورد بررسی، سه زمان الککردن (5، 10 و 15 دقیقه) بهمنظور اعمال تنشهای هیدرومکانیکی متفاوت در آب استفاده شد و اثر آنها بر پایداری خاکدانههای 10 خاک انتخابی از بین خاکهای مورد بررسی ارزیابی شد. پایداری خاکدانهها با استفاده از شاخصهای میانگین وزنی قطر (MWD) و میانگین هندسی قطر (GMD) خاکدانهها محاسبه شد. پایداری خاکدانهها در همه زمانهای الککردن با یکدیگر تفاوت معنیداری در سطح 1/0 درصد با یکدیگر نشان دادند. زمان 10 دقیقه الککردن خاکدانهها برای ارزیابی پایداری ساختمان خاک در این مناطق مناسبتر بود، زیرا در این زمان اختلاف بین پایداری ساختمانی خاکها بهتر مشخص شد. از میان ویژگیهای ذاتی خاک، مقدار کربن آلی بیشترین نقش را در پایداری خاکدانههای خاک در همهی مناطق داشت. علاوه بر مقدار کربن آلی، رسانایی الکتریکی خاک در پایداری خاکدانهها در مراتع مناطق استپی که شرایط خشکتری دارند، اهمیت بیشتری داشت. در مقایسه با توزیع نرمال و شاخص MWD، توزیع لوگ-نرمال و شاخص GMD بهتر توانستند توزیع اندازه خاکدانهها را در مناطق مورد بررسی استان اصفهان نشان دهند. بنابراین ارزیابی و پایش پایداری خاکدانهها و مقدار کربن آلی میتواند اطلاعات ارزشمندی در خصوص روند تغییرات مثبت و منفی عملکرد مراتع در نتیجه انجام روشهای مدیریتی فراهم نماید.
ندا خانمحمدی، سینا بشارت،
جلد 20، شماره 77 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاییز 1395 )
چکیده
طراحی درست سیستم آبیاری قطرهای نیازمند آگاهی کافی از نحوه توزیع جریان آب در خاک بهصورت افقی و عمودی و مدل کردن ابعاد پیاز رطوبتی تشکیل یافته تحت منبع نقطهای میباشد. کارهای آزمایشگاهی و صحرایی با توجه به محدودیت زمانی و مالی در این راستا مناسب نبوده و کاربرد نرمافزارهای دقیق جهت تعیین معادلات مختلف در شرایط متفاوت ضروری بهنظر میرسد. هدف از این تحقیق، ارائه مدلهایی ساده جهت برآورد ابعاد پیاز رطوبتی در دبیها و بافتهای مختلف در سیستم آبیاری قطرهای است. بدینمنظور مدل
D ۲HYDRUS- برای چهار دبی مختلف در یک بافت خاک و نیز کلاسهای مختلف بافت خاک برای یک دبی کاربردی اجرا شد. مقادیر حاصل از اجرای نرمافزار که شامل عمق و حداکثر قطر جبهه رطوبتی بود نسبت به زمان برازش یافت. نتایج شاخصهای آماری برای تمامی معادلات حاصله (۹۶/۰R>، ۱۲/۲RMSE< و ۳۸/۱MAD<) حاکی از دقت مناسب معادلات مربوطه جهت تعیین ابعاد پیاز رطوبتی تحت منبع نقطهای است. همچنین نتایج حاصله نشان داد که حداکثر و حداقل عمق و قطر جبهه رطوبتی، بهترتیب، مربوط به بافتهای شنیلومی و سیلت میباشد.
عبدالحسین بوعلی، حسین بشری، رضا جعفری، محسن سلیمانی،
جلد 21، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1396 )
چکیده
برای ارزیابی صحیح پتانسیل بیابانزایی در اکوسیستمهای مختلف باید از شاخصها و روشهای مناسب استفاده نمود. در این تحقیق بیابانزایی منطقه سگزی واقع در شرق اصفهان با استفاده از فاکتورهای مؤثر در معیار خاک مدل مدالوس ارزیابی و با استفاده از شبکههای باور بیزین (BBN) یک مدل علت و معلولی برای بررسی بیابانزایی این منطقه استفاده شد. برخی ویژگیهای خاک از جمله بافت، میزان سدیم و کلر محلول در خاک، مواد آلی، نسبت جذبی سدیم (SAR)، هدایت الکتریکی (EC) و میزان گچ مربوط به 17 پروفیل خاک در منطقه استفاده شد. با انجام تجزیه و تحلیلهای سناریوهای مختلف و حساسیت سنجی در مدل شبکه باور بیزین، تأثیر عوامل مؤثر بر کیفیت خاک منطقه بر روند بیابانی شدن منطقه بررسی شد. نتایج نشان داد که روش تلفیقی حاضر میتواند عدم اطمینان ناشی از تأثیر ویژگیهای مختلف خاک بر روند بیابانی شدن را نشان دهد. براساس نتایج مدل مدالوس 28/28 درصد از منطقه دارای کیفیت نامناسب و 72/71 درصد از منطقه دارای وضعیت متوسط از لحاظ کیفیت خاک بودند. آنالیز حساسیت در هر دو مدل نشان داد که مواد آلی، SAR و EC مؤثرترین عوامل ادافیکی مؤثر در بیابانی شدن منطقه میباشند. ارزیابی اثرات روشهای مختلف مدیریتی بر این متغیرها میتواند مدیران را کمک کند که استراتژیهای مناسب مدیریتی برای کنترل فرآیند بیابانی شدن اتخاذ نمایند.
عبدالحسین بوعلی، رضا جعفری، حسین بشری،
جلد 21، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاييز 1396 )
چکیده
این مقاله با هدف بررسی شدت بیابانزایی در دشت سگزی واقع در بخش شرقی شهرستان اصفهان، با توجه به معیار کیفیت آب زیرزمینی مورد استفاده در مدل مدالوس انجام شد. شبکههای باور بیزین (BBNs) نیز برای تبدیل مدل مدالوس به یک مدل پیشبینی کننده که قابلیت نشان دادن روابط علت و معلولی را داراست مورد استفاده قرار گرفت. با برداشت دادههای 12 حلقه چاه آب زیرزمینی در منطقه (1391-1392) و استفاده از تکنیکهایی نظیرکریجینگ و معکوس فاصله وزنی، نقشه تغییرات مکانی دادهای کیفیت آب شامل میزان کلر، نسبت جذب سدیم، هدایت الکتریکی، مجموع مواد محلول در آب و پی اچ و همچنین میزان افت سطح آب بهصورت پیوسته در محیط GIS ایجاد گردید. اثرات تغییرات شاخصهای کیفیت آب بر شدت بیابانزایی منطقه با انجام تجزیه و تحلیلهای حساسیت سنجی و بررسی سناریوهای مختلف در مدل BBNs انجام شد. با توجه به نتایج حاصل از مدل مدالوس بهدلیل کیفیت پایین آبهای زیرزمینی، بیابانزایی در منطقه مورد مطالعه در کلاس شدید طبقهبندی شد. تجزیه و تحلیل حساسیت هر دو مدل نشان داد که افت سطح آب، وضعیت یون کلرید و شرایط هدایت الکتریکی آبهای منطقه بهعنوان مهمترین پارامترهای دخیل در بیابانزایی منطقه از لحاظ شرایط آبهای زیرزمینی بودند. ضریب تبیین بین خروجی مدل مدالوس و BBNs، 0/63 بهدست آمد که در سطح اطمینان 95٪ معنیدار بود. این نتایج نشان دادکه استفاده از مدل BBNs در ارزیابی بیابانزایی بهخوبی میتواند عدم اطمینان از نتایج ارزیابی را به مدیران نشان داده و آنها را در تصمیمگیری در مورد روشهای مناسب مدیریت اراضی یاری نماید.
رضا جمالی، سینا بشارت، مهدی یاسی، افشین امیرپور دیلمی،
جلد 22، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاييز 1397 )
چکیده
شبکه آبیاری و زهکشی زرینهرود با مساحت 65000 هکتار، مهمترین شبکه حوضه دریاچه ارومیه است که به طور مستقیم با دریاچه در ارتباط است. با بحران کنونی دریاچه، بررسی کارایی وضعیت موجود شبکه در برنامه نجات دریاچه ارومیه ضروری است. هدف از این مطالعه، ارزیابی راندمانهای انتقال، توزیع، کاربرد و بهره وری آبیاری در سطح مزارع شبکه است. سه محصول از الگوی کشت منطقه با بیشترین سطح زیر کشت (چغندر 10 درصد، یونجه 22 درصد و گندم 38 درصد) انتخاب شد. روش غالب آبیاری منطقه بهصورت آبیاری سطحی است. در سطح شبکه، رطوبت خاک مزرعه در قبل و بعد از آبیاری، خصوصیات فیزیکی و هیدرولیکی خاک و حجم مصرف آب برای آبیاری اندازهگیری شد. نتایج نشان میدهد که متوسط راندمان انتقال در کانالهای با پوشش بتنی شبکه حدود 79 درصد است که در دامنه 33 درصد (در کانالهای کوچکتر) تا 100 درصد (در کانالهای بزرگتر) قرار دارد. راندمان توزیع آب در شبکه، به طور متوسط 76 درصد است که بین 50 و 100 درصد متغیر است. راندمان کاربرد آب در مزارع براساس تحلیل بیلان رطوبتی خاک، از 41 درصد در بافت خاک لوم رسی شنی تا 66 درصد برای بافت رسی متغیر بوده است. براساس تحلیل دادههای میزان برداشت محصول، هزینههای تولید و قیمت فروش محصول، کارایی مصرف آب (برحسب کیلوگرم محصول بهازای هر مترمکعب آب مصرفی) از 4/0 برای یونجه مسن تا 1/5 برای چغندرقند متفاوت است. میزان بهرهوری آب در این شبکه (برحسب ریال بهازای هر مترمکعب آب مصرفی) بین 2740 برای یونجه با سن بالای 10 سال و 6900 برای گندم است. میتوان نتیجه گرفت که در صورت محدودیت آب، به لحاظ اقتصادی اولویت کشت بهترتیب گندم، چغندرقند و یونجه خواهد بود.
افشین خورسند، محمد بزانه، سینا بشارت، کامران زینال زاده،
جلد 22، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1397 )
چکیده
سیستمهای آبیاری قطرهای زیرسطحی، بیشترین تحویل آب و مواد غذایی به منطقه ریشه را در مقایسه با سیستمهای آبیاری دیگر (کرتی و جویچهای) دارا هستند. اهداف این پژوهش، ارزیابی پیشروی جبهه رطوبتی شبیهسازی شده آبیاری قطرهای زیرسطحی توسط مدل HYDRUS 2D با دادههای اندازهگیری شده در مزرعه است. در این پژوهش، آبیاری قطرهای با روش T-Tape در مزرعهای با خاک لومشنی توسط دو قطرهچکان در زمانهای مختلف انجام گرفت. برای تعیین میزان رطوبت خاک از دستگاه رطوبتسنج Wet استفاده شد. ارزیابی مقادیر شبیهسازی با مقادیر اندازهگیری شده رطوبت حجمی خاک با استفاده از ضریب تعیین و پارامترهای خطای نسبی و ریشه میانگین مربعات خطای نرمال شده انجام گرفت. بر اساس نتایج، ریشه میانگین مربعات خطای نرمال شده پیشبینی رطوبت حجمی خاک برای قطرهچکانهای عمق 20 و 40 سانتیمتری بهترتیب در محدوده 10 تا 19 و 10 تا 13 درصد محاسبه شد. همچنین متوسط خطای نسبی برای قطرهچکانهای عمق 20 و 40 سانتیمتری بهترتیب در محدوده 16- تا 5- و 8 تا 11 درصد محاسبه شد. مقدار متوسط ضریب تعیین برای قطرهچکانهای عمق 20 و 40 سانتیمتری بهترتیب، 87/0 و 98/0 بهدست آمد. همچنین پنج سناریو (F1، F2، T1، T2 و S1) برای بررسی مقدار عمق آب ذخیره شده در پروفیل خاک و بیلان حجمی آب مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدل در پیشبینی رطوبت حجمی خاک، دارای دقت قابل قبول است.
مهرداد کاظمی، حمیدرضا کریم زاده، مصطفی ترکش اصفهانی، حسین بشری،
جلد 22، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1397 )
چکیده
بررسی روابط بین پوشش گیاهی و عوامل محیطی به شناخت عوامل مؤثر بر رشد و استقرار گونههای گیاهی و همچنین شناسایی رویشگاهها کمک میکند. هدف از این پژوهش، بررسی اثرات قرق 33 ساله و چرای مدیریت شده (سیستم چرای تناوبی- استراحتی) بر توزیع پوشش گیاهی و برخی خصوصیات خاک، در ایستگاه شهید حمزوی حنا در منطقه سمیرم استان اصفهان است. در این مطالعه تعداد شش ترانسکت (سه ترانسکت موازی و سه ترانسکت عمود بر شیب عمومی منطقه) به طول 100 متر در هر منطقه مستقر و در راستای هر ترانسکت 10 پلات دو متر مربعی مستقر و میزان تاج پوشش، تولید، تراکم و فهرست گونههای گیاهی موجود ثبت شد. در هر منطقه مدیریتی (قرق و چرای مدیریت شده)، 18 پلات بهطور تصادفی- سیستماتیک انتخاب و در هر پلات پنج نمونه خاک از عمق صفر تا30 سانتیمتری برداشت شد و سپس نمونهها مخلوط و یک نمونه مرکب بهعنوان شاهد پلات، انتخاب شد. عوامل اسیدیته، قابلیت هدایت الکتریکی، کربنات کلسیم، ماده آلی، فسفر قابل استفاده، نیتروژن کل، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، درصد رطوبت اشباع، ظرفیت تبادل کاتیونی، درصد ذرات رس، سیلت، شن و شن خیلی ریز در آزمایشگاه تعیین شد. شاخصهای پوشش گیاهی در دو منطقه با استفاده از آزمون تی مستقل مقایسه شدند. آنالیز تطبیقی متعارفی و آنالیز خوشهای نشان داد که مهمترین خصوصیات مؤثر در تفکیک گروههای گیاهی، ظرفیت تبادل کاتیونی، آهک، درصد سنگریزه، فسفر قابل استفاده و عامل مدیریت است. چرای مدیریت شده باعث افزایش معنیدار تولید (352 در مقابل 2/184 کیلوگرم در هکتار) و درصد تاج پوشش گیاهی (46/25 در مقابل 37/18) و تغییر برخی از خصوصیات خاک شده است (5% = α). همچنین قرق باعث افزایش تراکم گونههای گیاهی (03/3 در مقابل 02/2 بوته در مترمربع) بهصورت معنیداری شده است. این مطالعه نشان داد که چرای مدیریت شده در مراتع نیمه خشک بهتر از قرق بلندمدت، بر بهبود و توسعه برخی خصوصیات خاک و توزیع پوشش گیاهی تأثیر میگذارد. بنابراین توصیه میشود، از قرق بلندمدت در مراتع نیمهخشک جلوگیری شود.
فاطمه هادیان، رضا جعفری، حسین بشری، مصطفی ترکش،
جلد 23، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - ويژهنامه سيل و فرسايش خاک - زمستان 1398 )
چکیده
در مناطق خشک و نیمهخشک رطوبت خاک یکی از مهمترین فاکتورهای تأثیرگذار بر تولید اکوسیستمها محسوب میشود. هدف از مطالعه حاضر بررسی تغییرات فصلی رطوبت خاک و پوشش گیاهی در استان اصفهان است. بدینمنظور دادههای دمای سطح زمین (LST) و شاخص گیاهی NDVI مودیس برای محاسبه TVDI بهکار گرفته شد و میزان رطوبت خاک در فصل رویش در چند عمق خاک (شامل 5، 10، 20، 30 سانتیمتر) اندازهگیری شد. تغییرات فصلی LST و NDVI در اقلیمهای مختلف نیز بررسی شد. نتایج نشان داد تغییرات NDVI و LST در این منطقه بسته به نوع اقلیم و خاک، دارای الگوی متفاوتی بوده است و میزان تاج پوشش گیاهی بر LST و نوسان آن تأثیر زیادی میگذارد. تغییرات NDVI در فنولوژی گیاهان در مناطق مرطوب در مقایسه با نیمهخشک و خشک بیشتر بود. پایش رطوبت خاک حاکی از آن بود که بسته به شرایط فصلی، همبستگی رطوبت اعماق خاک متفاوت بوده است، از اینرو در اوایل فصل رطوبت سطح خاک (5-0 سانتیمتر) اما در اواسط فصل بهدلیل شکل ساختمان و عمق ریشه در بوتهزارها، رطوبت خاک عمیقتر (30-10 سانتیمتر) بیشترین همبستگی را با TVDI داشتند. بنابراین، یافتههای این پژوهش اهمیت فصل رویش، شرایط خاک و درصد تاج پوشش و نوع گیاهان را در بررسی مطالعات رطوبت خاک توسط دادههای ماهورهای بیان میدارد.
مهدی نجفی قیری، حمدی رضا بوستانی، علی رضا محمودی، فرشته دهقان پور، مهدی بش،
جلد 23، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1398 )
چکیده
گون بادکنکی (Astragalus fasciculifolius) از جمله گونههایی است که در مناطق خشک و نیمهخشک جنوب ایران پراکنش خوبی دارد و میتواند بهسرعت در کنار جادهها استقرار یابد. پژوهش حاضر بهمنظور بررسی تأثیر جاده و شدت ترافیک آن بر ویژگیهای فیزیکوشیمیایی و قابلیت استفاده عناصر غذایی کنار جاده و بررسی غلظت عناصر در بخشهای هوایی گونه گون بادکنکی بود. 30 نمونه خاک و گیاه بهصورت تصادفی از کنار جادهها و فاصله 100 متری از لبه جادهها جمعآوری و برخی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک و قابلیت استفاده عناصر اندازهگیری شد. غلظت عناصر در اندامهای هوایی گیاه نیز اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که خاکهای کنار جاده دارای مقدار شن و آهک بیشتر و سیلت و pH کمتری بودند. خاکهای کنار جاده اصلی دارای مقدار پتاسیم کمتر و آهن، منگنز، روی و مس بیشتری نسبت به اراضی اطراف بودند درحالی که این تفاوت برای جادههای فرعی درباره مقدار آهن و مس وجود نداشت. غلظت عناصر در گیاه نیز تحت تأثیر جاده قرار گرفت و مقدار فسفر، پتاسیم، منگنز و روی افزایش معنیداری در گیاهان کنار جاده نشان داد. غلظت فسفر، آهن، روی و مس گیاه در جادههای اصلی و غلظت آهن و روی گیاه در جادههای فرعی ارتباط معنیداری با مقدار آن عناصر در خاک داشتند. تأثیر جادهها بر تغییرات ویژگیهای خاک و عناصر غذایی مربوط به افزودهشدن ترکیبات بستر جاده و انتشار ترکیبات حاصل از تردد وسایل نقلیه است. بهطور کلی میتوان نتیجهگیری کرد که خاکهای کنار جاده، شرایط رطوبتی و تغذیهای مناسبتری برای استقرار گونه Astragalus fasciculifolius نسبت به خاکهای اراضی اطراف دارند.