حسین ارزانی، محمد جنگجو، حسین شمس، سعید محتشمنیا، مجید آقامحسنی فشمی، حسن احمدی، محمد جعفری، علی اصغر درویش صفت، احسان شهریاری،
جلد 10، شماره 1 - ( بهار 1385 )
چکیده
شایستگی مرتع و از طرفی قابلیت چرایی مرتع از موارد مهم در امر آنالیز و ارزیابی مراتع بوده و شناخت عوامل مؤثر بر آن، خود از اهمیت زیادی برخوردار است. از آنجایی که تقریباً همه اجزای اکوسیستم مرتعی روی تعیین شایستگی مرتع تأثیر میگذارند، بنابراین از بین عوامل فیزیکی و پوشش گیاهی سه عامل تولید علوفه، منابع آب و حساسیت به فرسایش انتخاب شد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تناسب مراتع لار، دشت بکان، سیاهرود و اردستان و ارائه مدلی برای چرای گوسفند میباشد. این تحقیق در 4 منطقه به ترتیب 2 منطقه سیاهرود و لار در رشتهکوههای البرز، اردستان در منطقه مرکزی و دشت بکان در منطقه زاگرس انجام گرفت. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در مناطق مورد مطالعه از بین عوامل فیزیکی شیب، دوری از منابع آب و فرسایش بیشتر از عوامل گیاهی در تعیین قابلیت چرایی نقش داشتند. به طور کلی در منطقه سیاهرود، فراوانی گیاهان سمی، شیب تند، موقتی بودن منابع آب سازندهای حساس به فرسایش عوامل محدودکننده بودند. شیب زیاد، حساسیت سنگ و خاک به فرسایش و نحوه بهرهبرداری از اراضی در منطقه لار قابلیت آن را کاهش میداد. در منطقه اردستان تولید کم، وجود گیاهان مهاجم، دوری از منابع آب، نحوه بهرهبرداری از اراضی و فرسایشهای فعلی باعث کاهش شایستگی آن میشوند. در منطقه دشت بکان شیب، نحوه پراکنش منابع آب و عدم وجود منابع دائمی آب، ایجاد محدودیت میکنند. به طور کلی هر نوع بهره برداری از زمین نیازمندیهای مشخص و هر واحد اراضی کیفیت معینی دارد و در خصوص بهرهبرداری از مراتع برای چرای گوسفند، رعایت ظرفیت چرا، توجه به آمادگی مرتع و به کاربردن برنامههای اصلاحی در مراتع مورد مطالعه میتواند در افزایش قابلیت مراتع برای چرای گوسفند کمک کند.
کاظم نصرتی، حسن احمدی، فرود شریفی،
جلد 16، شماره 60 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-تابستان 1391 )
چکیده
شناخت سهم و یا جداسازی منابع رسوب به عنوان ابزاری در پیشبینی فرسایش، اعتبارسنجی مدلهای فرسایش و رسوب، پایش بیلان رسوب و در نتیجه در تعیین مناسبترین عملیات کنترل فرسایش و رسوب و حفاظت خاک در مقیاس حوزه آبخیز مورد نیاز است. تفکیک خاک فرسایش یافته به چندین منبع با استفاده از ردیابهای طبیعی رویکردی جامع در مطالعات فرسایش و رسوب محسوب میشود. هدف از این تحقیق، به عنوان نخستین مطالعه، بررسی تغییرات مکانی ردیابهای بیوشیمیایی و کارایی این ردیابها در جداسازی منابع رسوب در سطح حوزه آبخیز تحت تأثیر انواع کاربری اراضی و فرسایش آبی، و کاربرد آنها به عنوان منشأیاب و تعیین سهم نسبی منابع رسوب است. به این منظور چهار فعالیت آنزیمی به عنوان ردیاب بیوشیمیایی در 42 نمونه منابع رسوب و 14 نمونه رسوب اندازهگیری گردید. نتایج تحلیل توابع تشخیص نشان داد ترکیب بهینه دو ردیاب شامل اورهآز و دهیدروژناز با تایید بیش از 92 درصد تفکیک منابع رسوب قادر به جداسازی منابع رسوب در منطقه مطالعاتی هستند. مدل منشأیابی منابع رسوب براساس ترکیب بهینه ردیابهای حاصل از تحلیل توابع تشخیص اجرا و درصد سهم نسبی هر یک از منابع رسوب تعیین گردید. نتایج نشان داد میانگین سهم نسبی رسوب (خطای استاندارد ± میانگین) از واحدهای کاری مرتع- فرسایش سطحی، اراضی کشاورزی-فرسایش سطحی، مرتع- فرسایش آبراههای و اراضی دیم- فرسایش سطحی بهترتیب برابر با مقادیر 3/5±3/11، 8/3±1/8، 5/8±75 و 5/2±6/3 درصد است. بدین ترتیب میتوان نتیجه گرفت منشأیابی با استفاده از ردیابهای بیوشیمیایی، میتواند باعث تحول و ارتقای مدلهای منشأیابی گشته و گام نخستی برای ایجاد ابزاری نوین برای تکمیل رویکرد منشأیابی در آینده باشد.