جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای دشتی

اعظم رضوی نسب، احمد تاج آبادی پور، حسین شیرانی، حسین دشتی،
جلد 13، شماره 47 - ( (الف) -بهار 1388 )
چکیده

با توجه به شور بودن مناطق پسته‌کاری و کمبود مواد آلی در این مناطق، به‎منظور بررسی تأثیر نیتروژن، شوری و ماده آلی بر میزان رشد و مرفولوژی ریشه پسته (رقم بادامی زرند)، آزمایش گلخانه‎ای به‎صورت فاکتوریل، در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار صورت گرفت. تیمارها شامل چهار سطح نیتروژن (0، 60، 120 و 180 میلی‎گرم در کیلوگرم خاک از منبع اوره)، چهار سطح شوری (0، 800، 1600 و 2400 میلی‏گرم کلرید سدیم در کیلوگرم خاک) و سه سطح ماده آلی (0، 2 و 4 درصد وزنی از منبع کود گاوی) بود. با افزایش شوری، وزن خشک برگ، ساقه و ریشه، چگالی ریشه و تعداد برگ سبز، به‎طور معنی‏داری کاهش یافت. هرچند کاربرد نیتروژن تا سطح 120 میلی‌گرم بر کیلوگرم خاک، تأثیر معنی‎داری در میزان رشد نداشت، ولی بالاترین سطح نیتروژن (180 میلی‎گرم در کیلوگرم خاک)، احتمالاً به‎علت عدم تعادل یونی و آثار نامطلوب بر جذب سایر عناصر غذایی، باعث کاهش رشد برگ، ساقه و ریشه به‌ترتیب به میزان 15، 35 و 32 درصد گردید. در سطوح پایین شوری، نیتروژن توانست تا حدی وضعیت رشد را بهبود بخشد، اما در بالاترین سطح شوری، بالاترین سطح نیتروژن هم نتواست صدمات ناشی از شوری را جبران کند. با کاربرد 2 درصد ماده آلی و آثار مطلوب آن بر خصوصیات فیزیکی و تغذیه‎ای خاک، وزن خشک برگ و ریشه، ارتفاع ساقه و چگالی ریشه به‌ترتیب به میزان 12، 33، 10 و 45 درصد نسبت به شاهد، افزایش نشان داد.
لیلا امیدی، حسین دشتی، وحید مظفری، احمد تاج آبادی‌پور ،
جلد 14، شماره 52 - ( علوم و فنون کشاورزی ومنابع طبیعی، علوم آب و خاک تابستان 1389 )
چکیده

این تحقیق با هدف بررسی مصرف متعادل کودهای سولفات روی و مس و روش‎های محلول‎پاشی و جای‎گذاری موضعی (چالکود) و اثر زمان‎های متفاوت محلول‎پاشی بر خصوصیات کمی و کیفی پسته، در یکی از باغ‎های رفسنجان در قالب طرح بلوک‎های کامل تصادفی با 12 تیمار و سه تکرار در دو سال متوالی به اجرا در آمد. تیمارها شامل مصرف متوسط خاکی روی و مس خالص به ترتیب به میزان 2/54 و 1/11 کیلوگرم در هکتار و هم‎چنین مصرف زیاد خاکی روی و مس خالص به ترتیب به میزان 3/81 و 7/16 کیلوگرم در هکتار و محلول‎پاشی مس خالص به میزان 15/0 کیلوگرم بر هکتار از منبع سولفات مس و محلول‎پاشی روی خالص به میزان 8/1 کیلوگرم در هکتار از منبع سولفات روی 34% (محلول در 1000 لیتر آب) در 3 زمان اسفند (اواخر دوره خواب)، فروردین (بعد از گل‎دهی) و پاییز (بعد از برداشت) به‎کار برده شدند. نتایج سال اول نشان داد، بیشترین میزان عملکرد مربوط به تیمار محلول‎پاشی مس در اسفند بود. هم‎چنین خصوصیات کیفی از جمله نسبت پسته‎های خندان به دهن‎بسته با کاربرد این تیمار به طور معنی‎داری افزایش یافت. درصد پروتئین نیز تحت تأثیر تیمارهای محلول‎پاشی مس در اسفند و روی در فروردین به ترتیب 22 و 5/16 درصد نسبت به شاهد افزایش یافت، اندازه‎گیری عناصر غذایی در برگ نشان داد محلول‎پاشی توام روی و مس در اسفندماه غلظت روی را 119 درصد نسبت به شاهد افزایش داد. در سال دوم، بیشترین میزان عملکرد مربوط به تیمار محلول‎پاشی روی در اسفند بود. هم‎چنین برخی از خصوصیات کیفی مانند تعداد دانه در هر اونس با کاربرد تیمار محلول‎پاشی مس در مهرماه به طور معنی‎دار افزایش یافت. بیشترین و کمترین نسبت‎ خندانی به دهن‎بسته بودن در تیمارهای چالکود متوسط و چالکود زیاد به‎دست آمد. با کاربرد چالکود زیاد درصد پروتئین نسبت به شاهد به‎طور معنی‎داری کاهش یافت. غلظت عنصر روی برگ در تیمار محلول‎پاشی روی اسفندماه افزایش یافت و غلظت مس برگ تحت تأثیر کاربرد محلول‎پاشی‌‎های مس و توأم روی و مس مهرماه قرار گرفت. اثر تیمارهای اعمال شده بر درصد چربی و غلظت عناصر اندازه‎گیری شده در ساقه در هر دو سال معنی‎دار نبود. به‎دلیل شور و آهکی بودن خاک‎های تحت کشت پسته، مصرف خاکی عناصر کم مصرف (روی و مس) عملکرد را به‎ ‎طور معنی‎‎داری تحت تأثیر قرار نداد.
حسین شیرانی، الهام ریزه‌بندی، حسین دشتی، محمد رضا مصدقی، مجید افیونی،
جلد 15، شماره 55 - ( علوم فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك بهار 1390 )
چکیده

عوامل مختلفی بر تراکم‌پذیری و خواص فیزیکی خاک تأثیر دارند که یکی از مهم‌ترین آنها مواد آلی است. هدف از این پژوهش، بررسی اثر تفاله‌های پسته بر برخی خواص فیزیکی دو نوع خاک، قبل و بعد از عمل تراکم و منحنی تراکم دو نوع خاک بود. این پژوهش به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در شرایط گلخانه‌ای اجرا شد. تیمارهای اعمال شده شامل تفاله‌های پسته در 4 سطح (صفر، 3، 6 و 9 درصد وزنی) و بافت خاک در دو سطح (لوم رسی سیلتی و شنی) بود. در این تحقیق از تفاله‎های پسته (پوست تازه پسته، خوشه‎های بدون دانه و مقداری برگ درخت) به‌عنوان ماده آلی استفاده شد. نتایج نشان داد که سطوح بالای تفاله قبل از عمل تراکم، موجب کاهش معنی‌دار جرم ویژه ظاهری خاک شنی شد، ولی بر جرم ویژه ظاهری خاک رسی تأثیری معنی‌دار نداشت. این در حالی بود که مقاومت فروپذیری هر دو خاک در اثر افزودن تفاله پسته به‌طور معنی‌داری کاهش یافت. هم‌چنین، منحنی رطوبتی هر دو نوع بافت خاک با افزودن ماده آلی به سمت بالاتر انتقال یافت. بدین معنی که ظرفیت نگه‌داری رطوبت در خاک در یک مکش معین افزایش پیدا کرد. پس از عمل تراکم، با افزایش سطوح بقایا، جرم ویژه ظاهری خاک کاهش یافت، به‌طوری‌که منحنی تراکم هر دو نوع خاک، در اثر افزودن تفاله‌های پسته به سمت پایین‌تر انتقال پیدا کرد. بدین معنی که حداکثر جرم ویژه ظاهری خاک، در سطوح بالاتر بقایا کاهش و رطوبت بحرانی (رطوبت معادل جرم ویژه حداکثر) افزایش یافت که این اثر در خاک ریزبافت چشمگیرتر بود. اثر تفاله پسته بر مقاومت فروپذیری خاک شنی پس از عمل تراکم، فقط در بالاترین سطح (9 درصد وزنی) معنی‌دار بود. ولی در مورد خاک لوم رسی سیلتی، سطح کمتر تفاله پسته نیز، مقاومت فروپذیری را نسبت به شاهد کاهش داد.
مهدی انصاری عزآبادی، حسین شیرانی، حسین دشتی، احمد تاج‌آبادی‌پور،
جلد 15، شماره 57 - ( علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك -پاییز 1390 )
چکیده

خاک‌های آهکی و گچی، عواملی محدودکننده برای جذب برخی عناصر غذایی توسط گیاه و تولید محصول هستند. اغلب خاک‌ در ایران آهکی و گچی می‌باشند. بنابراین هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر کربنات کلسیم و گچ بر قابلیت جذب برخی عناصر غذایی و رشد گیاه ذرت بود. این مطالعه در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه ولی عصر (عج) رفسنجان انجام شد. تیمارها به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار اعمال شدند. تیمارها شامل کربنات کلسیم در سه سطح (صفر، 20 و 40 گرم در صد گرم خاک)، گچ در سه سطح (صفر، 15 و 30 گرم در صد گرم خاک) و بافت خاک در دو سطح (شن و لوم رسی سیلتی) بود. نتایج نشان داد که افزایش مقدار کربنات کلسیم به هر دو نوع بافت خاک در بالاترین سطح موجب کاهش معنی‌دار سطح برگ (80 و 15 درصد کاهش به‌ترتیب برای بافت شنی و لوم رسی سیلتی)، وزن خشک (70 و 14 درصد کاهش به‌ترتیب برای بافت شنی و لوم رسی سیلتی)، ارتفاع گیاه (شیب 7/0- برای خاک شنی و 15/0- برای خاک ریزبافت)، جذب آهن (شیب 67/9- برای خاک شنی و 3/11- برای خاک ریزبافت) و روی (شیب 24/0- برای خاک شنی و 1- برای خاک ریزبافت) اندام هوایی شد، ولی تأثیر معنی‌داری بر جذب مس اندام هوایی نداشت. افزایش مقدار گچ به خاک شنی، باعث کاهش معنی‌دار سطح برگ (80 درصد کاهش)، وزن خشک (62 درصد کاهش) و جذب مس اندام هوایی (شیب 93/1-) شد، ولی اثر معنی‌داری بر ارتفاع و جذب روی اندام هوایی نداشت. کاربرد گچ، جذب آهن اندام هوایی در خاک ریز‌بافت را به‌طور معنی‌داری کاهش داد (شیب 86/24-)، در صورتی که بر جذب آن در خاک درشت بافت اثر معنی‌داری نداشت.
یعقوب حبیب‌زاده، محمدرضا زردشتی، علیرضا پیرزاد، جلال جلیلیان،
جلد 16، شماره 60 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-تابستان 1391 )
چکیده

برای بررسی تأثیر رژیم‌های مختلف آبیاری و قارچ‌ریشه‌ها بر رشد و عملکرد لاین NM92 ماش سبز، یک آزمایش مزرعه‌ای به صورت کرت‌های خرد شده در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی (آبیاری پس از 50، 100، 150 و 200 میلی‌متر تبخیر از تشتک تبخیرکلاس A به عنوان فاکتور اصلی و سه سطح قارچ‌ریشه، بدون مایه‌زنی با قارچ-ریشه، مایه‌زنی با گونه‌های Glomus mosseae و intraradices G. به‌عنوان فاکتور فرعی)، با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه ارومیه و در سال 1388 انجام شد. نتایج نشان داد که آبیاری پس از 50 میلی‌متر تبخیر از تشتک و مایه‌زنی با intraradices G. بیشترین عملکرد دانه (به ترتیب با 5/1678 و 6/1537 کیلوگرم در هکتار)، وزن خشک کل، وزن خشک برگ، شاخص سطح برگ، سرعت رشد محصول، سرعت رشد نسبی و میزان جذب خالص را داشت. در حالی‌که آبیاری پس از 200 میلی‌متر تبخیر از تشتک و در شرایط بدون تلقیح با قارچ‌ریشه کم‌ترین عملکرد دانه (به ترتیب با 2/1154 و 9/1301 کیلوگرم در هکتار) را تولید کردند. با کاهش فواصل آبیاری، وزن خشک کل، وزن خشک برگ، شاخص سطح برگ، سرعت رشد محصول، سرعت رشد نسبی و میزان جذب خالص افزایش یافت. هر چند تنش کم‌آبی باعث کاهش عملکرد دانه شد، ولی تلقیح با قارچ‌ریشه شدت اثر آن را کاهش داد و کاربرد هر دو گونه قارچ‌ریشه موجب افزایش معنی‌دار (در سطح احتمال 5 درصد) عملکرد دانه نسبت به شاهد شد.
صفر معروفی، نصرالدین پارسافر، قاسم رحیمی، فرشاد دشتی،
جلد 16، شماره 61 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-پاييز 1391 )
چکیده

این تحقیق در شرایط گلخانه‌ای و در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار و چهار که تیمار شامل فاضلاب خام، فاضلاب تصفیه شده، ترکیب فاضلاب تصفیه شده و آب چاه به نسبت 50 درصد و ترکیب فاضلاب خام و آب چاه به نسبت 50 درصد بودند، در درون لایسیمتر انجام گردید. لایسیمترها در مهر ماه 1388ساخته شدند و با یک خاک دو لایه پر گردیدند. لایه بالایی (0-30 سانتی‌متر) و لایه پایینی (30-70 سانتی‌متر) به‌ترتیب لوم شنی و لوم رسی شنی بودند. آبیاری لایسیمترها پنج ماه بدون کشت گیاه صورت گرفت تا خاک به شرایط مطلوب برسد. در مجموع هشت آبیاری، با دوره یازده روزه صورت گرفت. پس از هر بار آبیاری نمونه‌های زه آب و فاضلاب ورودی جهت تعیین درصد انتقال عناصر سنگین (آهن، روی، مس، منگنز، سرب، نیکل و کادمیم) جمع‌آوری گردیدند. نتایج نشان داد که اثر تیمارهای آبیاری بر درصد انتقال عناصر سنگین معنی‌دار بوده و کمترین میانگین در فاضلاب خام مشاهده گردید. هم‌چنین بیشترین درصد انتقال عناصر آهن، مس، روی، سرب و نیکل در تیمار ترکیب فاضلاب خام و آب مشاهده گردید. روند تغییرات درصد انتقال عناصر سنگین با گذشت زمان در بیشتر موارد افزایشی مشاهده گردید.
ساره فراحی، محسن حمیدپور، حسین شیرانی، حسین دشتی، محمد حشمتی،
جلد 17، شماره 66 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك، زمستان 1392 )
چکیده

این تحقیق به‌منظور بررسی اثر مونت‌موریلونیت طبیعی و اصلاح شده با پلی‌اکریل‌آمید بر جذب کادمیم از محلول‌های آبی انجام شد. تمامی آزمایش‌های هم‌دماهای جذب در 1/0 5/5pH=، در الکترولیت زمینه نیترات کلسیم و در 7 سطح غلظت کادمیم (5/1 تا 10 میلی‌گرم در لیتر) انجام گرفت. مطالعات جذب وابسته به pH در محدوده‌ی pH بین 4 تا 5/8 انجام شد. غلظت کادمیم به‌کار رفته در آزمایش‌های جذب وابسته ‌به pH ، 10 میلی‌گرم در لیتر بود. پس از رسم نمودار هم‌دما‌های جذب، مدل‌های فروندلیچ، لانگمویر و کوبله- کوریگان بر داده‌ها برازش داده شدند. هم‌دماهای جذب کادمیم تحت تأثیر پلی‌اکریل‌آمید قرار گرفتند. مدل‌های فروندلیچ، لانگمویر و کوبله-کوریگان جذب کادمیم را در تمامی سیستم‌های مورد بررسی، به‌خوبی توصیف کردند؛ ولی مدل کوبله-کوریگان با بیشترین ضریب تبیین (R2) و کمترین خطا (SEE) بهترین برازش را بر داده‌ها داشت. مقادیر ضریبA همدمای کوبله-کوریگان به ترتیب 4/0 و 94/0 در سوسپانسون‌های حاوی مونت‌موریلونیت طبیعی واصلاح شده بودکه نشان دهنده افزایش تمایل کادمیم برای جذب روی سطوح مونت‌موریلونیت در حضور لیگاند پلی‌اکریل‌آمید می‌باشد. حداکثر ظرفیت جذب کانیها (qmax)تعیین شده به وسیله مدل لانگمویر برای کانی‌های مونت‌موریلونیت طبیعی واصلاح شده به ترتیب 6/0 و 7/0 میلی‌گرم بر گرم بود. نتایج مطالعات جذب وابسته به pH نشان داد که با افزایشpH ، میزان جذب کادمیم به‌وسیله‌ مونت‌موریلونیت طبیعی افزایش یافت، در حالی‌که توسط مونت‌موریلونیت اصلاح شده کاهش یافت.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb