جستجو در مقالات منتشر شده


17 نتیجه برای رسولی

حمیدرضا رحمانی، محمود کلباسی، شاپور حاج‌رسولیها،
جلد 4، شماره 4 - ( 10-1379 )
چکیده

سرب حاصل از سوخت وسایل نقلیه به عنوان مهم‌ترین و بیشترین منبع آلوده‌کننده محیط ذکر گردیده است. تحقیق حاضر به منظور بررسی آلودگی خاک به وسیله ذرات سرب خارج شده از اگزوز اتومبیل‌ها در بزرگراه‌های رشت – انزلی (منطقه انزلی)، کلاچای – رامسر (منطقه رامسر)، تهران – کرج (منطقه کرج) و تهران – اصفهان (منطقه دلیجان) صورت گرفت. در هر بزرگراه راستایی به طول 100 متر عمود بر جاده، در یک یا دو طرف انتخاب گردید و در فواصل و عمق‌های مشخص از جاده نمونه‌برداری به عمل آمد. نمونه‌های خاک به آزمایشگاه منتقل شد و بعضی از خصوصیات فیزیکوشیمیایی، و هم‌چنین غلظت سرب کل نمونه‌ها بعداز عصاره‌گیری، با اسید نیتریک پنج مولار تعیین گردید.

نتایج نشان داد که غلظت سرب در حاشیه بزرگراه‌ها، به ویژه در سطح خاک، در مقایسه با غلظت زمینه بسیار بیشتر است، و با افزایش فاصله از جاده به صورت نمایی کاهش می‌یابد. در مورد عمق خاک (به استثنای یک مورد)، بیشترین غلظت سرب در هر فاصله از جاده، در عمق سطحی خاک (صفر تا پنج سانتی‌متر) اندازه‌گیری شد، که نشان‌دهنده جذب تثبیت سرب در سطح خاک می‌باشد. غلظت سرب نمونه‌های خاک حاشیه جاده‌ها با حجم ترافیک هم‌بستگی مستقیم و خوبی داشت.


فرشید نوربخش، شاپور حاج‌ رسولیها، گیتی امتیازی،
جلد 5، شماره 3 - ( 7-1380 )
چکیده

شدت فعالیت آنزیم اوره‌آز نقش مهمی در کاربرد مؤثر کود اوره و ارزیابی آسیب‌های بالقوه زیست محیطی دارد. در این پژوهش فعالیت آنزیم اوره‌آز در 20 خاک گوناگون از مناطق خشک و نیمه خشک استان اصفهان اندازه‌گیری شد، تا هم‌بستگی آن با برخی از ویژگی‌های مهم فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیک خاک تعیین گردد. نمونه‌برداری از خاک به دو روش استریل و غیراستریل انجام شد، و ویژگی‌های مورد نظر در آنها معین گردید. دامنه فعالیت آنزیم اوره‌آز برای خاک‌های مورد بررسی 3/5-2/79 میکروگرم آمونیوم آزاد شده به ازای یک گرم خاک، در دو ساعت انکوباسیون تعیین شد.

 نتایج حاصل از بررسی هم‌بستگی‌های خطی نشان داد که از میان ویژگی‌های خاک، درصد کربن آلی با فعالیت آنزیم اوره‌آز بیشترین هم‌بستگی را دارد (***899/0=r). میان فعالیت آنزیم اوره‌آز و درصد هیچ یک از ذرات شن، سیلت و رس هم‌بستگی معنی‌داری دیده نشد. فعالیت آنزیم اوره‌آز و درصد نیتروژن کل خاک هم‌بستگی بسیار معنی‌داری با یکدیگر داشتند (***797/0=r). هم‌چنین، فعالیت اوره‌آز با هدایت الکتریکی عصاره اشباع نیز به طور معکوس هم‌بستگی معنی‌دار نشان داد (*499/0-=r)، لیکن با نسبت جذب سدیم (pH ، (SAR درصد آهک و ظرفیت تبادل کاتیونی هم‌بستگی معنی‌داری به دست نیامد. میان جمعیت کل باکتری‌ها (باکتری‌های رشد یافته در محیط آگار مغذی) و قارچ‌ها (قارچ‌های رشد یافته در محیط پوتیتو دکستروزآگار) با فعالیت آنزیم رابطه معنی‌داری وجود نداشت، ولی شمار باکتری‌های رشد یافته در محیط اوره آگار، با فعالیت آنزیم اوره‌آز هم‌بستگی معنی‌دار نشان دادند (*47/0=r). نتیجه بررسی هم‌بستگی‌های چندمتغیره گام به گام نشان داد که پس از ورود درصد کربن آلی به مدل، پارامترهای دیگر نمی‌توانند به ضریب هم‌بستگی مدل بیافزایند. بنابراین، مدل به صورت یک متغیره خواهد بود. به طور کلی، نتایج نشان می‌دهد که مهم‌ترین عامل کنترل کننده فعالیت آنزیم اوره‌آز در خاک‌های مورد آزمایش درصد کربن آلی خاک است.


سیدعلی صفوی، غلامرضا رسولیان،
جلد 6، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده

برای بررسی اثر بیماری‌زایی قارچ Verticillium lecanii روی شته نخودفرنگی (Acyrthosiphon pisum) از فرم تجارتی قارچ (ورتالک) استفاده گردید. پوره‌های سن دوم شته نخودفرنگی با غلظت‌های 104، 105، 106، 107 و 108 کنیدی در میلی‌لیتر قارچ و تیمار شاهد با آب مقطر و ماده خیس‌کننده Tween-80 محلول‌پاشی شد. هر غلظت با 30 شته و در سه تکرار بررسی گردید. شته‌های تیمار شده در دمای 1±23 درجه سانتی‌گراد، رطوبت نسبی 3±97% و دوره نوری 8:16 ساعت (نور : تاریکی) نگهداری و روی ساقه‌های یونجه پرورش یافتند. واحدهای آزمایشی به طور روزانه و به مدت 12 روز نمونه‌برداری، و حشرات مرده و پوره‌های تازه متولد شده از روی گیاه حذف گردید.

فراورده ورتالک تلفات چشم‌گیری در شته‌های تیمار شده ایجاد کرد، به طوری که میانگین درصد مرگ و میر از 93/6±55/45% در غلظت 104 کنیدی در میلی‌لیتر به 45/4±55/95% در غلظت 108 کنیدی در میلی‌لیتر افزایش یافت. LC50 محاسبه شده 104×14/5 کنیدی در میلی‌لیتر بود، که نشان‌دهنده بیماری‌زایی زیاد قارچ روی شته نخودفرنگی است. مقادیر LT50 با استفاده از آزمون بقا برای غلظت‌های 105، 106، 107 و 108 کنیدی در میلی‌لیتر، به ترتیب 10، 8، 5/6 و 5 روز محاسبه شد. برای غلظت 104 کنیدی در میلی‌لیتر مقدار LT50 در طول مدت بررسی به دست نیامد. مقادیر آهنگ تولیدمثل ویژه (R0) با افزایش غلظت کنیدی کاهش چشم‌گیری یافت. میانگین مقدار R0 از 38/5±15/28 در شاهد به 81/1±15/5 در غلظت 108 کنیدی در میلی‌لیتر کاهش پیدا کرد. نتایج به دست آمده نشان می‌دهد که ورتالک می‌تواند به عنوان عامل کنترل کننده موثری برای شته نخودفرنگی محسوب گردد. پژوهش‌های تکمیلی در شرایط طبیعی، و نیز ارزیابی این فراورده علیه آفات دیگر توصیه می‌شود.


توحید نجفی میرک، عباسعلی زالی، عبدالهادی حسین‌زاده، غلامرضا رسولیان، عباس سعیدی،
جلد 7، شماره 4 - ( زمستان 1382 )
چکیده

شته روسی گندم یکی از آفات مهم غلات، به‌ویژه گندم و جو در بسیاری از مناطق غله‌خیز جهان محسوب می‌شود. استفاده از ارقام مقاوم به‌عنوان روشی بسیار مؤثر برای کنترل این آفت شناخته شده است. به‌منظور ارزیابی مقاومت ارقام و لاین‌های گندم به شته روسی، شمار 13 رقم گندم نان و 15 لاین گندم دوروم به همراه دو رقم شاهد مقاوم و حساس در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار در شرایط گلخانه کشت شد. در هر تکرار از هر ژنوتیپ سه گیاهچه در یک گلدان پلاستیکی به عنوان یک واحد آزمایشی در نظر گرفته شد. در مرحله 2-1 برگی تعداد پنج پوره سنین 5-4 شته روی هر کدام از گیاهچه‌ها رهاسازی شد. 21 روز پس از رهاسازی، درصد پیچیدگی برگ‌ها و درصد زردی یا کلروز برگ‌ها مورد اندازه‌گیری قرار گرفت. علی‌رغم وجود هم‌بستگی بسیار بالا (%80) بین میزان پیچیدگی و میزان کلروز برگ‌ها، غربال ژنوتیپ‌ها بر اساس هر دو صفت انجام شد. تجزیـه واریانس داده‌ها، تنوع ژنیتیکی زیادی بین ژنوتـیپ‌ها برای هر دو صـفت نشان داد، به طوری‌که لاین‌های گنـدم دوروم DW2، DW8، DW12، DW9، DW14، DW4، DW7، DW3 و رقم آزادی با داشتن پیچیدگی برگ و میزان کلروز برگ کمتر نسبت به شاهد مقاوم، به عنوان مقاوم‌ترین ژنوتیپ‌ها و لاین گندم دوروم DW13 و رقم شیرودی و M-75-7 که هم دارای پیچیدگی برگ بیشتری و هم دارای میزان کلروز برگ بیشتری نسبت به شاهد حساس بودند، به‌عنوان حساس‌ترین آنها به بیوتیپ مورد آزمایش شته روسی شناخته شدند. مقایسه گروهی ژنوتیپ‌ها نشان داد که در کل، لاین‌های گندم دوروم مقاوم‌تر از ارقام گندم نان هستند. گروه‌بندی ژنوتیپ‌ها با بهره‌گیری از تجزیه خوشه‌ای بر اساس دو صفت مذکور بیانگر همین نتیجه بود.
فاطمه رسولی، منوچهر مفتون،
جلد 12، شماره 46 - ( (ب)-زمستان 1387 )
چکیده

ماده آلی و نیتروژن کل در اکثر خاک‌های آهکی ایران کم است و مصرف مدام کودهای نیتروژن‌دار سبب آلودگی آب‌های سطحی و زیرزمینی و اثرات زیانبار محیطی دیگر می‌شود و لذا مصرف توأم نیتروژن و ماده آلی به منظور تأمین بخشی از نیاز نیتروژنی گیاه، بهبود خصوصیات فیزیکو شیمیایی خاک و حفاظت محیط زیست از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. تحقیق حاضر به منظور مطالعه تأثیر مصرف دو ماده آلی با یا بدون نیتروژن بر رشد و ترکیب شیمیایی برنج و خصوصیات شیمیایی خاک انجام شد. آزمایش در قالب طرح کامل تصادفی با سه تکرار در گلدان انجام گردید. تیمارها شامل دو منبع ماده آلی (کمپوست زباله شهری و کود دامی)، چهار سطح ماده آلی (0، 1، 2 و 4 درصد) و سه سطح نیتروژن (N) (0، 75 و150 میلی‌گرم در کیلوگرم)، در برنج بود. مصرف کمپوست و کود دامی سبب افزایش وزن خشک برنج گردید. بیشترین وزن خشک با مصرف 4 درصد کمپوست و 150 میلی‌گرم نیتروژن حاصل شد. رشد برنج با مصرف کود دامی تا سطح 2 درصد افزایش و با مصرف بیشترکود دامی، احتمالاً به دلیل افزایش املاح محلول خاک کاهش یافت. اثر افزایشی نیتروژن بر رشد برنج تنها در سطح یک درصد کود دامی مشاهده شد و در سطوح بالاتر، اثر نیتروژن در تشدید اثر شوری یا سمیت آمونیم سبب کاهش رشد برنج گردید. میانگین غلظت نیتروژن با افزایش کود دامی افزایش و با کمپوست کاهش یافت. افزودن نیتروژن، غلظت نیتروژن، آهن و منگنز برنج را افزایش داد. تجمع فسفر، پتاسیم، نیتروژن، آهن، منگنز، کلراید و سدیم در بوته‌های برنج غنی شده با هر یک از دو ماده آلی بیشتر از تیمار شاهد بود. نتایج نمونه‌های خاک پس از برداشت گیاه نشان می‌دهد که ترکیبات آلی همه ویژگی‌های شیمیایی خاک را بهبود بخشیده است. به علاوه خاک تیمار شده با کود دامی حاوی مقادیر بیشتری از املاح محلول، کلر، پتاسیم، کربن آلی، نیتروژن کل، فسفر، آهن و منگنز قابل استفاده و مقادیر کمتری از عناصر روی، مس ، سرب، کادمیم و نسبت جذبی سدیم بود.
محمد رحمانیان، حبیب خداوردی‌لو، میرحسن رسولی صدقیانی، یونس رضایی‌دانش، محسن برین،
جلد 15، شماره 58 - ( علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-زمستان 1390 )
چکیده

همزیستی‌های ریشه گیاهان و ریزجانداران خاک بویژه قارچ ریشه‌های آربسکولار‌(AM) و باکتری‌های افزاینده رشد گیاه (PGPR) بخشی اساسی و کارآمد از سامانه ریشه گیاهان است. این همزیستی‌ها نقش اساسی در کارآیی ریشه در جذب و بهبود رشد گیاه در مکان‌های شدیداً تخریب شده مانند مکان‌های آلوده به فلزهای سنگین دارند. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر مایه‌زنی خاک با میکروب‌های بردبار به فلزهای سنگین بر زیست‌فراهمی سرب و کادمیم در خاک، رشد گیاه و جذب فلز به‌وسیله گیاهان ارزن (Pennisetum glaucum)، بیدگیاه (Triticum repens) و یونجه وحشی (Medicago sativa) بود. یک نمونه خاک با غلظت‌های مختلف کادمیم یا سرب آلوده شد (خاک 1). هم‌چنین، برای تهیه مایه مایه‌زنی دارای سویه‌های بومی مناطق آلوده، از خاک کشتزارهای یونجه پیرامون معادن سرب و روی زنجان نمونه‌برداری (خاک 2) و با نسبت وزنی یک به پنج به خاک 1 افزوده شد. گیاهان ارزن، بیدگیاه و یونجه‌ وحشی در گلدان‌ و در شرایط گلخانه کشت شدند. در پایان فصل رشد، کارکرد ماده خشک بخش هوایی و غلظت سرب و کادمیوم در گیاه و خاک اندازه‌‌گیری شد. یافته‌ها نشان داد که عملکرد نسبی گیاهان و غلظت سرب در گیاهان در شرایط عدم مایه‌زنی میکروبی، بیشتر از تیمارهای مشابه در شرایط مایه‌زنی میکروبی بود. با این حال، غلظت کادمیم در گیاهان در شرایط مایه‌زنی میکروبی، بیشتر بود. بیدگیاه بالاترین اندوزش کادمیم و سرب را در میان گیاهان بررسی شده داشت.
ندا مرادی، میرحسن رسولی صدقیانی، ابراهیم سپهر، بابک عبدالهی،
جلد 16، شماره 62 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-زمستان 1391 )
چکیده

اسیدهای آلی می‌توانند بر فراهمی جذب فسفر توسط خاک‌ها تأثیر داشته باشند. به منظور بررسی تأثیر اسید سیتریک و اسید اگزالیک بر ویژگی‌های جذب فسفر پنج نمونه خاک با خواص مختلف از خاک‌های آهکی استان آذربایجان غربی تهیه شد. به 5/2 گرم از خاک‌ها غلظت‌های فسفر از صفر تا 20 میلی‌گرم بر لیتر (از منبع KH2PO4) و 5 میلی‌مول بر لیتر از اسیدهای آلی اضافه و هم دماهای جذب فسفر ایجاد شد. داده‌های جذب فسفر به مدل‌های فروندلیچ، لانگمویر و خطی برازش داده شدند. نتایج نشان داد داده‌های جذب فسفر با معادله‌های فروندلیچ (97/0r2=، 01/0P <) و خطی (95/0r2=، 01/0P <) برازش خوبی نشان دادند. متوسط ضریب توزیع، n معادله فروندلیچ و گنجایش بافری تعادلی در معادله خطی در اثر تیمار با اسید سیتریک به‌ترتیب 30، 12 و17 درصد و در اثر تیمار با اسید اگزالیک به‌ترتیب 43، 27 و14 درصد کاهش یافت. به‌طورکلی اسید اگزالیک نسبت به اسید سیتریک به‌طور چشمگیری حداکثر جذب و ثابت انرژی پیوند (k) در خاک‌ها را کاهش داد و نیاز استاندارد فسفر (SPR) در اثر افزودن اسیدهای آلی به‌طور متوسط 57 درصد نسبت به شاهد کاهش یافت. می‌توان نتیجه‌گیری کرد که اسیدهای آلی سبب کاهش جذب فسفر توسط خاک‌ها می‌شوند.
سکینه عبدی، مهدی تاج بخش، بابک عبدالهی مندولکانی، میر حسن رسولی صدقیانی،
جلد 17، شماره 64 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-تابستان 1392 )
چکیده

برگرداندن بقایای گیاهی به خاک به‌ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک از ارکان مهم پایداری اکوسیستم‌های کشاورزی است. تحقیق حاضر در سال‌های 1388 و 1389 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه به‌صورت طرح بلوک‌های کامل تصادفی در چهار تکرار به اجرا گذاشته شد. در این آزمایش گیاهان شبدر سفید، اسپرس، ارزن مرواریدی، سورگوم علوفه‌ای و منداب به‌عنوان کود سبز در نظر گرفته شد و فرآیند تغییرات کربن آلی خاک، نیتروژن و معدنی شدن آن طی دوره‌های بعد از افزودن گیاهان به خاک بررسی گردید. واحدهای آزمایشی در 50 درصد آب ظرفیت زراعی آبیاری شدند. در هر دو سال اجرای تحقیق، نیتروژن کل و آمونیومی خاک تحت تاثیر نوع کود سبز قرار گرفتند. هم‌چنین لیگنین و سلولز بقایا، عوامل اصلی کنترل‌کننده معدنی شدن نیتروژن و میزان تجزیه بقایا بودند. در هر دو سال اجرای تحقیق بیشترین مقدار کربن آلی خاک در اثر تجزیه بقایای ارزن مرواریدی حاصل شد. نسبت C/N خاک در ماه‌های اول، سوم و پنجم بعد از اختلاط بقایای گیاهان اسپرس و شبدر سفید با خاک، کاهش معنی‌داری از خود نشان داد. نیتروژن نیتراتی نیز بیشترین مقدار را بعد از افزودن بقایای اسپرس و شبدر سفید داشت. با توجه به نتایج حاصل از این تحقیق گیاهان شبدر سفید و اسپرس به‌دلیل افزایش نیتروژن کل و معدنی قابل استفاده برای گیاه بعدی، می‌تواند به‌عنوان بهترین کود سبز در بین گیاهان مورد مطالعه معرفی گردد.
میرحسن رسولی صدقیانی، سارا اجلالی ، ساناز اشرفی سعیدلو،
جلد 19، شماره 73 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-پاییز 1394 )
چکیده

کرم‌های خاکی به‌دلیل نقش اساسی در بهبود خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک، مهم‌ترین جزء فون خاک محسوب می‌شوند. به‌منظور بررسی تأثیر کرم‌های‌ خاکی بر برخی از خواص شیمیایی خاک و شاخص‌های رشد گیاه، آزمایشی به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در شرایط گلخانه‌ای به‌مدت 140 روز اجرا گردید. فاکتور اول شامل حضور یا عدم حضور کرم‌های خاکی (Eisenia foetida)، فاکتور دوم مواد آلی مختلف شامل شاهد (بدون مواد آلی)، کمپوست ضایعات هرس سیب و انگور، کاه‌ و‌کلش گندم، ضایعات عرقیات گیاهی و هرس درختان سیب و انگور و فاکتور سوم شامل حضور یا عدم حضور گیاه ذرت (برای بررسی خواص منطقه ریزوسفر) بود. در پایان دوره رشد، برخی خصوصیات شیمیایی خاک شامل مقادیر نیتروژن کل، کربن آلی، آمونیوم و نیترات و شاخص‌های رشد گیاه اندازه‌گیری شدند. نتایج نشان داد که کاربرد موادآلی و کرم‌خاکی تأثیر معنی‌داری بر خصوصیات شیمیایی اندازه‌گیری شده داشت. کمپوست ضایعات هرس (PWC) در مقایسه با سایر بقایای آلی بیشترین تأثیر را در مقدار آمونیوم و نیترات داشت، به‌طوری که میزان این عناصر را به‌ترتیب 7/1 و 3/3 برابر در مقایسه با تیمار بدون مواد آلی (شاهد) افزایش داد. همچنین در تیمار کمپوست ضایعات هرس (PWC)، مقدار کربن آلی در خاک ریزوسفر نسبت به‌غیر ریزوسفر از 9/0 به 32/1 درصد افزایش نشان داد. حضور کرم‌های خاکی شاخص‌های رشد گیاه از جمله اندام هوایی و وزن خشک ریشه گیاه را به‌ترتیب 34 و 30 درصد نسبت به‌شرایط بدون کرم‌های‌ خاکی افزایش داد. مقادیر آمونیوم و نیترات خاک در شرایط حضور کرم ‌خاکی به‌ترتیب 32 و 49 درصد افزایش نشان داد. به‌طور کلی استفاده از مواد آلی مختلف با تلقیح کرم‌خاکی نتایج مطلوب‌تری نسبت به شرایط عدم حضور کرم خاکی به‌همراه داشت.


میرحسن رسولی صدقیانی، سعید صادقی آزاد، محسن برین، ابراهیم سپهر، بهنام دولتی،
جلد 20، شماره 78 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1395 )
چکیده

پتاسیم فراوان‌ترین عنصر غذایی موجود در بخش سطحی خاک بوده که بخش اعظم آن غیرقابل‌ دسترس برای گیاه می‌باشد. مطالعه حاضر با هدف جداسازی باکتری‌های حل‌ کننده پتاسیم از خاک ریزوسفری و ارزیابی توانایی کمی پتاسیم آزاد شده توسط سویه‌ها از منابع مختلف سیلیکاته انجام شد. بدین‌منظور بررسی‌های آزمایشگاهی و نیز گلخانه‌ای با گیاه ذرت (Zea mays L.) رقم سینگل کراس ۶۴۰ به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار اجرا شد. عامل‌های آزمایشگاهی شامل منبع پتاسیم (چهار سطح)، زمان انکوباسیون (هفت سطح) و تلقیح میکروبی (شش سویه) و فاکتورهای گلخانه‌ای شامل منبع پتاسیمی (۵ سطح) و تلقیح میکروبی (چهار سطح) بودند. نتایج نشان داد که از بین سویه‌ها، سویه ۱۳KSB دارای بیشترین قطر هاله انحلال (۲۵ میلی‌متر) و شاخص حلالیت (سه) بود. بالاترین مقدار پتاسیم آزاد شده (۳۲/۳ میکروگرم بر میلی‌لیتر) از منبع بیوتت بوده که توسط سویه ۱ KSB پس از ۱۰ روز انکوباسیون به‌دست آمد. تلقیح میکروبی، وزن خشک ریشه و ارتفاع گیاه را به‌ترتیب ۳۰ و ۲۵ درصد نسبت به شاهد افزایش داد. همچنین میانگین مقدار پتاسیم و وزن خشک بخش هوایی گیاهان در تیمار میکروبی در کانی‌های سیلیکاته به‌ترتیب ۷۵/۳ و ۵۷/۱ برابر بیش از تیمار شاهد به‌‌دست آمد. می‌توان نتیجه‌گیری کرد که تلقیح باکتریایی سبب آزادسازی پتاسیم از کانی‌های سیلیکاتی و بهبود رشد گیاه می‌شود.


ساناز اشرفی سعیدلو، میرحسن رسولی صدقیانی، محسن برین،
جلد 21، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاييز 1396 )
چکیده

تأثیر آتش‌سوزی بر خاک‌ها به‌‌شدت و مدت آتش‌سوزی بستگی دارد. به‌منظور بررسی تأثیر آتش‌سوزی و زمان‌های پس از آن بر برخی خواص فیزیکی و شیمیایی خاک، تعداد 80 نمونه خاک (سوخته و غیرسوخته) از دو عمق سطحی (5 -0 سانتی‌متری) و زیرسطحی (20-5 سانتی‌متری) با سابقه آتش‌سوزی متفاوت شامل 2 و 12 ماه پس از آتش‌سوزی به‌صورت تصادفی برداشت گردیدند. برخی از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در نمونه‌های تهیه شده اندازه‌گیری شدند. نتایج نشان‌دهنده وجود اختلاف معنی‌دار از نظر میزان pH، EC، وزن مخصوص ظاهری و آمونیوم در خاک‌هایی با سابقه آت ش‌سوزی متفاوت بود. به‌طوری که مقدار این پارامترها بلافاصله پس از آتش‌سوزی در خاک‌های سوخته در مقایسه با خاک‌های شاهد (غیرسوخته) افزایش نشان داد ولی پس از گذشت 12 ماه به سطوح قبل از آتش‌سوزی رسید. مقدار نیتروژن کل در خاک‌هایی با 2 و 12 ماه سابقه آتش‌سوزی به‌ترتیب به میزان 18/1 و 11/1 برابر نسبت به خاک‌های شاهد افزایش یافت. مقدار کربن آلی در عمق سطحی خاک‌های سوخته با 2 و 12 ماه سابقه آتش‌سوزی نسبت به خاک‌های شاهد به‌ترتیب 25/37 و 7/24 درصد افزایش یافت. همچنین آتش‌سوزی منجر به کاهش معنی‌دار مقدار رس (25/29 درصد) در مناطق سوخته در مقایسه با خاک‌های شاهد شد. به‌طوری که توزیع اندازه ذرات خاک در مناطق شاهد در کلاس‌های بافتی رسی تا لومی و در مناطق سوخته در کلاس‌های بافتی لوم‌رسی تا لوم‌شنی قرار گرفت. به‌طور کلی آتش‌سوزی منجر به تغییرات محسوسی در خواص خاک شده که احیاء این شرایط به بیش از یک سال زمان نیاز دارد.
 


میرحسن رسولی صدقیانی، حبیب خداوردیلو، محسن برین، سولماز کاظم علیلو،
جلد 22، شماره 1 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- بهار 1397 )
چکیده

استفاده از گیاهان و میکروب‌های خاک  روشی نوید بخش برای پالایش سبز خاک‌های آلوده به فلزات سنگین است. این مطالعه به‌‌منظور ارزیابی پتانسیل میکروبی خاک با سطوح غلظت­ کادمیم (صفر،  10، 30 و 100 میلی‌گرم بر کیلوگرم) و تیمار میکروبی شامل تلقیح قارچ ریشه ­های آربوسکولار (AMF) ترکیبی از گونه­ هایFunneliformis mosseae ، Rhizophagus irregularis و Rhizophagus fasciculatus و باکتری­ های محرک رشد گیاه (PGPR) ترکیبی از گونه­ های Pseudomonas  شامل برخی سویه­ هایP. fluorescens ، P.putida و
 
P. aeruginosa در حضور گیاه گل گندم انجام شد. خاک مورد استفاده  با نمک نیترات کادمیم به ­طور یکنواختی برای ایجاد غلظت­ های مختلف کادمیم آلوده شد. خاک آلوده شده استریل و سپس با AMF و PGPR مایه ­زنی شد. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت کادمیم در خاک، درصد کلنیزاسیون، فراوانی باکتری­ های ریزوسفری، عملکرد و عملکرد نسبی شاخساره­ به‌طور معنی‌داری (05/0P≤) کاهش یافت، درحالیکه مقدار پرولین، غلظت کادمیم در شاخساره و ریشه به ­طور معنی‌داری (05/0P≤) افزایش یافت. میانگین کادمیم استخراج شده در تیمارهای ­PGPR و AMF به ­ترتیب بیش از 8/1 و 8/2  و فاکتور انتقال کادمیم به ­ترتیب بیش از 2/1 و 5/1 برابر تیمارهای مشابه شاهد بود. چنین استنباط شود که مایه‌زنی میکروبی علاوه‌ بر افزایش زیست‌توده گیاه، در افزایش کارآیی پالایش ­سبز کادمیم توسط گیاه نقش مهمی ایفا می­کند.

میرحسن رسولی صدقیانی، حسن کریمی، ساناز اشرفی سعیدلو، حبیب خداوردیلو،
جلد 22، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1397 )
چکیده

با توجه به اثرات نامطلوب  سرب بر ویژگی‌های خاک و سلامت انسان، بررسی روش‌­های اصلاح و پاک‌سازی این آلاینده­ ضروری به‌نظر می‌­رسد. به‌منظور ارزیابی تأثیر اسید هیومیک در اصلاح خاک‌­های آلوده به سرب، در حضور گیاه افسنتین، آزمایشی به‌­صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک­ کامل تصادفی در سه تکرار انجام گرفت. فاکتورهای آزمایش شامل غلظت­‌های مختلف سرب (منبع نمک نیترات سرب به شکل جامد) (0، 250، 500 و 1000 میلی­گرم بر کیلوگرم خاک) و سطوح متفاوت اسید هیومیک (0، 100 و 200 میلی­‌گرم بر کیلوگرم خاک) بودند. در پایان دوره رشد برخی از خصوصیات خاک و گیاه اندازه‌گیری شدند. بر اساس نتایج به‌دست آمده، با افزایش غلظت سرب در خاک، مقدار تنفس پایه خاک، کربن زیست‌­توده میکروبی خاک، وزن خشک ریشه و شاخسار، محتوای نسبی آب برگ و غلظت آهن و روی در شاخسار کاهش یافت. به‌­طوری‌که میانگین تنفس پایه خاک و کربن زیست­توده میکروبی خاک در تیمار 1000Pb به‌ترتیب 60 و 1/51 درصد نسبت به تیمار 0Pb کمتر بود. مقدار تجمع سرب در ریشه و شاخسار به‌دنبال افزایش غلظت این عنصر در خاک به‌طور معنی­دار افزایش یافت. به گونه­‌ای که بیشترین غلظت سرب شاخسار (10/37 میلی­گرم بر کیلوگرم) و ریشه (1/38 میلی­گرم بر کیلوگرم) در تیمار 1000Pb مشاهده شد. همچنین نتایج حاکی از تأثیر مثبت اسید هیومیک بر غلظت آهن، روی و سرب شاخسار بود، به‌نحوی­‌که غلظت این عناصر در 200HA  به‌ترتیب 25/1، 64/1و 66/1 برابر در مقایسه با 0HA افزایش نشان دادند. مقدار پرولین برگ بر اثر افزایش غلظت سرب در خاک به‌طور معنی­دار افزایش یافت، لیکن کاربرد 200 میلی­گرم بر کیلوگرم اسید هیومیک، منجر به کاهش 5/54 درصدی مقدار پرولین نسبت به تیمار شاهد شد. به‌­طورکلی تأثیر اسید هیومیک بر افزایش جذب سرب توسط گیاه و بهبود خواص بیولوژیک خاک و افزایش فراهمی و حلالیت سرب، نشان‌دهنده­ توانایی بالای آن در ارتقای کارایی پالایش سبز است. همچنین با توجه به نتایج به‌دست آمده در این مطالعه، افسنتین، گیاهی غیرانباشتگر بوده لذا نمی­توان از این گیاه برای اهداف گیاه‌­پالایی استفاده کرد.

رقیه واحدی، میرحسن رسولی صدقیانی، محسن برین،
جلد 23، شماره 1 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- بهار 1398 )
چکیده

پیرولیز ضایعات هرس درختان با تبدیل شدن به بیوچار همراه با تلقیح میکروبی از راهکارهای بهبود خصوصیات بیولوژیک در خاک­ های آهکی است. به‌منظور بررسی تأثیر بیوچار بر برخی از خصوصیات بیولوژیکی خاک در حضور میکروارگانیسم ­ها آزمایشی به‌صورت فاکتوریل با طرح کاملاً تصادفی تحت شرایط گلخانه در رایزوباکس اجرا شد. فاکتورها شامل مواد آلی (بیوچار ضایعات هرس و شاهد)، تلقیح میکروبی (قارچ میکوریز آربوسکولار و باکتری PGPR) و خاک (خاک ریزوسفر و غیرریزوسفر) بودند. پس از پایان دوره رشد گیاه گندم، تنفس میکروبی (BR)، تنفس برانگیخته با سوبسترا (SIR)، کربن زیست‌توده میکروبی (MBC)، فسفر زیست‌توده میکروبی ((MBP، آنزیم‌های فسفاتاز اسیدی (ACP) و قلیایی (ALP) در خاک­ های ریزوسفری و غیرریزوسفری تعیین شد. نتایج نشان داد که کاربرد بیوچار و تلقیح میکروبی باعث افزایش BR، SIR، MBC، MBP، ALP و کاهشACP  نسبت به تیمار شاهد شد. به‌طوری که بیشترین افزایش مقدار BR، SIR و MBC مربوط به تیمار تلقیح میکوریزی بیوچار بود. افزایش 2/67 برابری فعالیت  ACPنسبت به تیمار شاهد در تیمار بیوچار تلقیح باکتریایی مشاهده شد. همچنین بیوچار ضایعات هرس مقدار MBC،  MBPوALP را ‌به‌ترتیب 45/65، 56/22 و35/62 درصد در خاک ریزوسفر نسبت به غیرریزوسفر افزایش داد. تلقیح میکروبی منجر به افزایش 1/31 و 1/41 برابری MBP و ACP در خاک ریزوسفری در مقایسه با خاک غیر ریزوسفر شد. تلقیح باکتریایی در خاک ریزوسفری 28/31 درصد فعالیت آنزیم ACP در مقایسه با خاک غیرریزوسفر افزایش داد. چنین استنباط می‌شود که کاربرد بیوچار در شرایط تلقیح میکروبی منجر به بهبود خواص بیولوژیکی خاک می‌شود.

رقیه واحدی، میرحسن رسولی صدقیانی،
جلد 23، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1398 )
چکیده

استفاده از روابط همزیستی بین قارچ میکوریز و ترکیبات آلی تحرک عناصر غذایی ریزمغذی را در ریزوسفر تحت‌ تأثیر قرار می‌دهند و زیست‌فراهمی عناصر غذایی ریز مغذی در گیاه را بهبود می‌بخشند. به‌‌منظور ارزیابی تأثیر کاربرد بیوچار و کمپوست بقایای هرس درختان سیب و انگور و قارچ میکوریزی بر زیست‌فراهمی عناصر ریزمغذی در خاک آهکی در ریزوسفر گندم آزمایش گلخانه‌ای با کشت گندم در شرایط رایزوباکس انجام شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل منابع آلی (بیوچار، کمپوست و شاهد)، تلقیح میکروبی (قارچ AMF و بدون تلقیح) در خاک ریزوسفری بودند. در پایان دوره رشد، ماده آلی (OM) و زیست‌فراهمی عناصر آهن، روی، مس و منگنز در خاک‌های ریزوسفری و جذب این عناصر در گیاه اندازه‌گیری شد. نتایج نشان داد که ماده آلی، آهن، روی، مس و منگنز در خاک ریزوسفری تحت تأثیر منابع آلی و تلقیح میکوریزی افزایش معنی‌داری داشتند، به‌طوری که کاربرد بیوچار در شرایط تلقیح میکوریزی منجر به افزایش 74/23 و 19/28 درصدی آهن و منگنز نسبت به شرایط بدون تلقیح در خاک ریزوسفری شد. حضور قارچ میکوریز سبب افزایش زیست‌فراهمی 94/60 و 29/54 درصدی روی و مس در تیمار کمپوست در مقایسه با تیمار بدون تلقیح شد. کاربرد منابع آلی و تلقیح میکوریزی سبب افزایش جذب عناصر ریزمغذی و وزن خشگ گیاه گندم شد.

میرحسن رسولی صدقیانی، راضیه ابراهیمی، رقیه واحدی،
جلد 24، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - پاییز 1399 )
چکیده

به‌منظور بررسی کارایی جذب (PACE) و مصرف فسفر (PUTE) گیاه ذرت در حضور میکروارگانیسم‌های حل کننده فسفات، آزمایش گلخانه‌ای به‌صورت فاکتوریل شامل منابع فسفاته (تری‌کلسیم فسفات و خاک فسفات) و تلقیح میکروبی (شاهد، تغذیه با فسفر محلول، تلقیح با باکتری، تلقیح با قارچ و تلقیح تلفیقی قارچ و باکتری) اجرا شد. در پایان دوره رشد، وزن خشک، مقدار فسفر گیاه و فسفر خاک اندازه­گیری و شاخص PACE، فسفر کارایی (PE) و PUTE محاسبه شد. نتایج نشان داد که اثر متقابل منابع فسفاته و تلقیح میکروبی بر مقدار فسفر اندام هوایی گیاه، فسفر خاک، PUET و PE معنی‌دار شد. به­طوری که تیمار تلقیح قارچی با منبع تری‌‌کلسیم فسفات مقدار فسفر بخش هوایی را 7 برابر در مقایسه با تیمار شاهد منبع خاک فسفاته افزایش داد. PUET در تیمار شاهد از منبع تری‌کلسیم فسفات 2/35 برابر بیشتر از فسفر محلول مشاهده شد تیمار تلقیح قارچی 1/61 برابر PACE در مقایسه با تیمار تلقیح توأم باکتری و قارچ افزایش داد. همچنین، بیشترین PE (99 درصد) از تیمار تلقیح قارچی از منبع تری‌کلسیم فسفات حاصل شد. به‌طور کلی، در خاک‌های آهکی با فراهمی پایین فسفر، تلقیح میکروارگانیسم‌ها به‌همراه منابع کم محلول فسفر می‌تواند سبب رفع نیاز فسفاته گیاه شود.

رقیه موسوی، میرحسن رسولی صدقیانی، دکتر ابراهیم سپهر، محسن برین،
جلد 27، شماره 1 - ( علوم آب و خاک- بهار 1402 )
چکیده

مطالعه همدماهای جذب سطحی، از جمله روش‌های ارزیابی فراهمی فسفر در خاک است که می‌تواند اطلاعات مفیدی در ارتباط با توانایی هر خاک در جذب فسفر و عوامل مؤثر بر آن‌ها ارائه کند. در این پژوهش برای بررسی تأثیر بیوچار تولید شده از پیرولیز در دمای 350 درجه سانتی‌گراد و غنی‌شده با انواع ترکیبات، بر رفتار جذب سطحی فسفر یک آزمایش به‌صورت دسته‌ای با غلظت‌های فسفر (0 تا 35 میلی‌گرم در لیتر) در دو خاک با قابلیت هدایت الکتریکی متفاوت (S2=15dS m-1 و 2= S1) با انواع تیمارهای بیوچاری شامل بیوچار ساده بقایای هرس سیب- انگور (BC)، مخلوط بیوچار با خاک فسفات (BC-RP)، بیوچار غنی‌شده با اسید فسفریک و خاک فسفات (BC-H3PO4-RP)، بیوچار غنی‌شده با اسید کلریدریک و خاک فسفات (BC-HCl-RP)، سوپرفسفات تریپل (TSP) و شاهد (Cont) انجام شد. بر اساس نتایج، تیمارهای بیوچار در کاهش جذب سطحی فسفر در هر دو خاک مؤثر بودند؛ به‌طوری‌ که در اثر تیمار انواع بیوچار غنی‌شده BC- H3PO4-RP و BC-HCl-RP حداکثر جذب فسفر خاک S1 (خاک غیر شور) به‌ترتیب 14 و 23 درصد و خاک S2 (خاک شور) به‌ترتیب 26 و 19 درصد کاهش یافت. همچنین، مصرف این تیمارها پارامترهای شدت جذب لانگمویر (KL) خاک S1 را به‌ترتیب به 0/085 و 0/066 و خاک S2 به‌ترتیب به 0/11و 0/15 لیتر بر میلی‌گرم، ظرفیت جذب فروندلیچ (KF) خاک S1 به‌ترتیب به 19/2 و 22/5 و خاک S2 به 28/2 و 28/1 لیتر بر کیلوگرم کاهش دادند. در این پژوهش، بیوچارهای غنی‌شده با بلوکه‌کردن مکان‌های تثبیت فسفر و افزایش فراهمی فسفر، نیاز استاندارد فسفر محاسبه شده هر دو خاک را بطور معنی‌دار کاهش داد. بنابراین، غنی‌سازی بیوچار می‌تواند به‌عنوان راهکار مؤثری در افزایش قابلیت فراهمی فسفر و کاهش نیاز به مصرف کود در شرایط شور و غیر شور مطرح باشد که از این‌رو نیاز به پژوهش‌های گسترده‌تر آزمایشگاهی و مزرعه‌ای است.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb