۸ نتیجه برای روستا
مهرداد توده روستا، جواد میرمحمد صادقی،
جلد ۷، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۸۲ )
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی وضعیت توزیع درآمد کشاورزان در دو ناحیه دشت و کوه شهرستان ساوجبلاغ استان تهران بود. دادههای پژوهش از طریق پرسشنامه و مصاحبه حضوری با ۳۵۰ کشاورز، که از طریق نمونهگیری طبقهای متناسب و تصادفی انتخاب گردیدند، به دست آمد. برای تحلیل نتایج از تکنیکهای ضریب جینی، مقایسه پنجکها و مقایسه میانگینهای متغیرهای مختلف استفاده شد.
نتایج نشان داد که میزان نابرابری درآمد در ناحیه کوه بیشتر از ناحیه دشت است. میانگین درآمد در پنجک پنجم دشت و کوه به گونهای چشمگیر بیشتر از پنجکهای دیگر آنها بود، و این موضوع در ناحیه کوه شدت زیادتری داشت. نابرابری توزیع در مورد زمین نیز دیده شد. منابع درآمد کشاورزان از فعالیتهای کشاورزی (زراعت، دامداری و باغداری) و غیر کشاورزی (شغل دوم و درآمدهای دیگر) بود. نابرابری در توزیع درآمد کل در نواحی دشت و کوه بیشتر از منابع کشاورزی نشأت میگرفت، و درآمدهای غیر کشاورزی در این نابرابری نقش کمتری داشتند. نابرابری درآمدهای کشاورزی در دشت به ترتیب به دامداری، باغداری و زراعت، و در کوه به دامداری، زراعت و باغداری مربوط میشد.
سیدمحمدعلی جلالی حاجی آبادی، سیدعبدالحسین ابوالقاسمی، علیرضا جعفری، محمد روستائی علیمهر، محمود حقیقیان رودسری،
جلد ۸، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۳ )
چکیده
تعداد ۲۰۰ قطعه جوجه گوشتی سویه آرین در طرحی کاملاً تصادفی به منظور برآورد اثر مقادیر گلوکوسینولاتهای جیره بر عملکرد جوجههای گوشتی در دوره آغازین (۰-۲۱روز) و رشد (۲۲-۴۲روز)، مورد آزمون قرار گرفتند. مقادیر گلوکوسینولاتهای جیره در دوره آغازین صفر، ۵/۷، ۱۵، ۵/۲۲و ۳۰ میکرومول در گرم ( به ترتیب تیمارهای آغازین ۱، ۲، ۳، ۴ و ۵) و در دوره رشد صفر، ۷/۵، ۴/۱۱،
۱/۱۷ و ۸/۲۲ میکرومول در گرم ( به ترتیب تیمارهای رشد ۱، ۲، ۳، ۴ و ۵) جیره بود. مصرف خوراک جوجهها در دوره رشد تحت تأثیر سطح گلوکوسینولاتهای جیره قرار گرفت (P<۰,۰۵) و کمترین مصرف خوراک در تیمار رشد۵ دیده شد. کمترین اضافه وزن جوجهها در دوره آغازین و رشد به ترتیب در تیمار آغازین۵ و تیمار رشد۵ مشاهده شد(P<۰.۰۵). ضریب تبدیل غذایی تیمار آغازین۵ با سایر تیمارهای دوره آغازین و تیمار رشد۵ با دیگر تیمارها در این دوره تفاوت معنیدار داشت(P<۰.۰۵). در دوره آغازین بین اضافه وزن و سطح گلوکوسینولاتهای جیره و گلوکوسینولاتهای مصرفی همبستگی منفی بالا ( به ترتیب ۳/۹۵- و۷/۹۴- درصد) و در دوره رشد همبستگی منفی نسبتاً بالایی (به ترتیب ۵/۶۹- و۴/۷۲- درصد) وجود داشت.
این پژوهش نشان داد که سطح گلوکوسینولاتهای جیره در دورههای آغازین و رشد به ترتیب نباید بیش از ۳۶/۱۱ و ۱۱/۸ میکرومول در گرم جیره باشد. همچنین بیشترین مقدار کنجاله کلزایی که در دوره آغازین و رشد میتواند در جیره جوجههای گوشتی به کار برده شود به ترتیب برابر ۱۳ و ۸ درصد جیره است.
عبدالله بحرانی، زین العابدین طهماسبی سروستانی،
جلد ۱۱، شماره ۴۰ - ( تابستان ۱۳۸۶ )
چکیده
درک فیزیولوژیکی انتقال مجدد نیتروژن توسط گیاه به منظور دستیابی به ارقام با کیفیت بیشتر، از اهمیت ویژهای در فیزیولوژی گیاهی برخوردار است. در این راستا از یک رقم گندم نان و یک رقم گندم دوروم با درصدهای متفاوت پروتئین تحت سطوح مختلف مقدار و زمان مصرف نیتروژن با استفاده از طرح آماری اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در سال زراعی ۸۱-۱۳۸۰ در منطقه شیراز استفاده شد. ارقام به عنوان فاکتور اصلی شامل فلات و یاواروس و مقادیر و زمانهای مصرف نیتروژن به صورت فاکتوریل به عنوان فاکتورهای فرعی در نظر گرفته شدند. مقادیر نیتروژن در سه سطح شامل ۴۰،۸۰ و۱۶۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار و زمانهای مصرف آن نیز در سه سطح بهترتیب شامل مصرف تمام نیتروژن در زمان کاشت T۱ =۱/۲همراه با کاشت و۲/۱ زمان طویل شدن ساقه = ۱/۳T۲ همراه با کاشت،۳/۱ زمان طویل شدن ساقه ۳/۱ زمان ظهور سنبله= T۳بودند. نتایج بهدست آمده حاکی از آن بود که بین ارقام از نظر مقدار نیتروژن برگ پرچم در مرحله رسیدگی، انتقال و کارایی انتقال مجدد نیتروژن از برگ پرچم به سمت دانه، درصد پروتئین دانه و نیز عملکرد دانه اختلاف معنی داری وجود دارد. رقم یاواروس با انتقال مجدد بیشتر نیتروژن و کاراتر بودن در این انتقال، درصد پروتئین دانه بالاتری را به ایجاد کرد. افزایش در مقدار و نیز تقسیط نیتروژن بر اغلب خصوصیات مورد اندازهگیری تأثیر مثبت معنی داری داشت. اثرات متقابل معنی داری بین ارقام، مقدار و زمان مصرف نیتروژن وجود داشت که غالباٌ حاکی از کاراتر بودن رقم یاواروس در انتقال مجدد نیتروژن از برگ پرچم با مقادیر و زمانهای مصرف نیتروژن بود. به طور کلی به نظر میرسد کارایی انتقال مجدد نیتروژن عامل مهمی در افزایش پروتئین دانه در گندم است. همچنین بالا رفتن عملکرد دانه موجب کاهش درصد پروتئین دانه میگردد.
کوکب عنایتی، محمد جواد روستا، آزاده وکیلی،
جلد ۱۵، شماره ۵۶ - ( علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك - تابستان ۱۳۹۰ )
چکیده
با توجه به تأثیر ساختمان خاک و پایداری خاکدانهها بر فرسایش پذیری خاک و لزوم افزایش پایداری و مقاومت خاکدانهها در برابر عوامل فرسایندهای مانند باد و آب، این تحقیق روی نمونه خاک سطحی (عمق۲۰-۰ سانتیمتر) جمعآوری شده از اراضی زراعی حساس به فرسایش واقع در دشت چاهو (شهرستان مهر) در جنوب استان فارس انجام شد. آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با ۱۰ تیمار در ۳ تکرار اجرا شد و تیمارها عبارت بودند از شاهد (بدون افزودن ماده اصلاحکننده)، گچ خالص، کاه و کلش خرد شده گندم، کود دامی، کاه و کلش همراه با گچ، کود دامی همراه با گچ هر کدام به میزان ۱ درصد وزنی، سیمان در سطوح ۳/۰، ۶/۰ و ۹/۰ درصد وزنی و گچ همراه با سیمان ۹/۰ درصد وزنی. یک، چهار و هفت ماه پس از اعمال تیمارها با برداشت نمونههای ۵۰ گرمی از هر تیمار، میزان خاکدانههای با اندازههای ۵۳ تا ۴۰۰۰ میکرومتر به روش الکتر اندازهگیری شد و میانگین وزنی- قطر (MWD) آنها محاسبه گردید. نتایج نشان داد که کاربرد تیمارهای کود دامی و کاه و کلش به تنهایی یا همراه با گچ، متناسب با کاهش مقدار خاکدانههای با اندازه µm>۱۰۶ باعث افزایش خاکدانههای با اندازه µm< ۱۰۶ شدهاند. همچنین، تأثیر این تیمارها در افزایش میزان MWD ناشی از افزایش بیشتر خاکدانههای با اندازه µm<۱۰۰۰ بوده است. با توجه به نتایج به دست آمده از این تحقیق، میتوان کاربرد این تیمارها را برای افزایش مقاومت خاکهای سیلت لوم حساس در شرایط مشابه پیشنهاد نمود.
رضا باقری، غلامعلی اکبری، محمدحسین کیانمهر، زینالعابدین طهماسبی سروستانی،
جلد ۱۶، شماره ۵۹ - ( علوم فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك-بهار - ۱۳۹۱ )
چکیده
آزمایشی در سال زراعی ۸۸–۱۳۸۷ در مزرعه تحقیقاتی پردیس ابوریحان دانشگاه تهران، به منظور ارزیابی آزادسازی تدریجی نیتروژن از کود پلت شده دامی و اوره بر کارایی مصرف نیتروژن و خصوصیات مرفولوژیک و عملکرد دانه ذرت انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. عوامل مورد مطالعه شامل نحوه مصرف کود: به صورت پخش در سطح زمین و مصرف کود به صورت پلت و عامل دوم تلفیق چهار سطح کود نیتروژن و دامی به ترتیب، (۴۶+ ۶۰۰ و ۹۲+۶۰۰ و ۱۳۸+۶۰۰ و ۱۸۴+۶۰۰ ) کیلوگرم در هکتار بود. کرت شاهد بدون مصرف کود نیتروژن به منظور محاسبه کارایی مصرف نیتروژن در نظر گرفته شد که در محاسبات آماری وارد نگردید. در این تحقیق یک ماشین پلت کننده از نوع اکسترودر به منظور تهیه پلتها طراحی و ساخته شد. افزایش مقدار نیتروژن باعث کاهش معنیدار (۱%>P) کارایی مصرف نیتروژن و کارایی زراعی و افزایش معنیدار (۱%>P) کارایی فیزیولوژیک شد. بیشترین کارایی مصرف نیتروژن، کارایی زراعی و کارایی فیزیولوژیک به تیمار توزیع کود به صورت پلت اختصاص داشت. همچنین بیشترین ارتفاع بوته و قطر ساقه و قطر بلال متعلق به تیمار پلت بود ولی تعداد برگ در هر بوته تحت تأثیر روش توزیع کود قرار نگرفت. بیشترین عملکرد دانه به تیمار پلت اختصاص داشت. به طوری که بیشترین میزان عملکرد دانه و درصد پروتئین دانه از کاربرد ۱۸۴ کیلوگرم کود نیتروژن به صورت پلت به دست آمد.
شمسالله ایوبی، روحاله تقیزاده، زینب نمازی، علی ذوالفقاری، فاطمه روستایی صدرآبادی،
جلد ۲۰، شماره ۷۶ - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان ۱۳۹۵ )
چکیده
استفاده از دادههای کمکی رقومی و ارتباط آنها با دادههای مشاهداتی صحرایی از طریق روشهای کامپیوتری که اصطلاحاً نقشهبرداری رقومی خاک خوانده میشود، نسبت به روشهای سنتی نقشهبرداری خاک قابلاعتمادتر و کم هزینهتر است. بنابراین در مطالعه حاضر، از مدلهای شبکه عصبی مصنوعی و k نزدیکترین همسایگی جهت پیشبینی مکانی شوری خاک در منطقهای خشک به وسعت ۷۰۰ کیلومتر مربع در شمال شهرستان اردکان استفاده گردید. در این منطقه براساس روش شبکهبندی منظم ۱۸۰ نمونه خاک مشخصشده و سپس نمونهبرداری و خصوصیات فیزیکی- شیمیایی خاک اندازهگیری شدند. متغیرهای محیطی استفاده شده در این مطالعه شامل پارامترهای استخراج شده از مدل رقومی ارتفاع، دادههای تصویر ETM+ ماهواره لندست و هدایت الکتریکی ظاهری (اندازهگیری شده توسط دستگاه هدایتگر الکترومغناطیس) بودند. نتایج این تحقیق نشان داد که مدل k نزدیکترین همسایگی دارای دقت بیشتری نسبت به شبکه عصبی مصنوعی بهمنظور پیشبینی شوری خاک است. بهطوریکه این مدل بهخوبی توانسته ارتباط قوی بین دادههای شوری خاک و اطلاعات محیطی برقرار کند. مجموع ریشه مربعات خطا و ضریب تبیین مدل k نزدیکترین همسایگی بهترتیب ۷۳/۱۸ و ۹۲/۰ است. نتایج نشان داد که برای پیشبینی شوری خاک، هدایت الکتریکی ظاهری، شاخصهای سنجش از دور و شاخص خیسی مهمترین پارامترها بودند.
عباسعلی ولی، فاطمه روستایی،
جلد ۲۱، شماره ۴ - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان ۱۳۹۶ )
چکیده
فرسایش بادی مهمترین فرایند ژئومورفیک و عامل اصلی تغییر چشمانداز در مناطق خشک و نیمهخشک شناخته شده است. در این پژوهش با استفاده از شاخص طوفان گرد و غبار بهعنوان روشی مناسب برای پایش طولانی مدت فرسایش بادی با استفاده از دادههای اقلیمی در ایران مرکزی پرداخته شد، در همین راستا تحلیل روند فرسایش بادی با استفاده از مقادیر استاندارد شده شاخص طوفان گرد و غبار و مؤلفههای آن شامل طوفان گرد و غبار شدید، طوفان گرد و غبار متوسط و طوفان محلی و با بهرهگیری از آزمون آماری ناپارامتریک من کندال در ایران مرکزی طی سالهای ۱۹۶۵ تا ۲۰۱۴ صورت گرفت. نتایج بهدست آمده حاکی از تشدید فرسایش بادی در سالهای اخیر میباشد، بهطوری که روند شاخص طوفان گرد و غبار در ۳۰ سال اخیر (۱۹۸۵ تا ۲۰۱۴) بیش از سه برابر نسبت به ۲۰ سال ماقبل آن (۱۹۶۵ تا ۱۹۸۵) افزایش داشته است. بخشهای مرکزی و جنوبی ایران مرکزی بیشترین شدت فرسایش بادی را نشان میدهند و با نزدیک شدن به شمال حوزه از شدت فرسایش بادی کاسته میشود. بنابراین با توجه به حساسیت این مناطق علاوه بر درنظر گرفتن در برنامههای پیشگیری، بایستی در برنامههای احیا و کنترل نیز مد نظر قرار گیرند.
محمد جواد روستا، صادق افضلی نیا، علی داد کرمی،
جلد ۲۴، شماره ۱ - ( علوم آب و خاک - بهار ۱۳۹۹ )
چکیده
با توجه به مزایای مختلف کاربرد روشهای خاکورزی حفاظتی در اراضی کشاورزی از جمله کاهش اثرات تغییر اقلیم از طریق کاهش انتشار گاز دیاکسید کربن به جو، ناشی از ترسیب کربن در خاک، این پژوهش با دو تناوب گندم- پنبه و گندم- کنجد در ایستگاه تحقیقات کشاورزی بختاجرد شهرستان داراب (جنوب شرقی استان فارس) با دارای اقلیم گرموخشک، در یک خاک لوم بهمدت چهار سال با هدف بررسی و مقایسه میزان ترسیب کربن در روشهای مختلف خاکورزی حفاظتی با روش مرسوم، انجام شد. نتایج نشان داد در تناوب گندم- پنبه، بیشترین و کمترین مقدار کل ترسیب کربن در عمق ۲۰-۰ سانتیمتری خاک با میانگین ۱۷/۱۶۰ و ۱۳/۸۱۰ تن در هکتار بهترتیب با کاربرد روش بدون خاکورزی و خاکورزی مرسوم بهدست آمد. بنابراین، کشت مستقیم گندم و پنبه باعث شد مقدار کل ترسیب کربن نسبت به روش خاکورزی مرسوم ۲۴/۲۶ درصد افزایش یابد که ارزش زیستمحیطی مقدار افزایش ترسیب کربن در این عمق نسبت به روش کشت مرسوم معادل ۱۰۳/۲۷۴ میلیون ریال است. در تناوب گندم- کنجد، بیشترین و کمترین مقدار کل ترسیب کربن با میانگین ۲۵/۸۵۰ و ۱۲/۵۰۵ تن در هکتار بهترتیب در روش بدون خاکورزی و خاکورزی مرسوم حاصل شد. بنابراین، کشت مستقیم گندم و کنجد مقدار کل ترسیب کربن در عمق ۲۰-۰ سانتیمتری خاک را نسبت به روش خاکورزی مرسوم بیش از ۱۰۰ درصد (۱/۰۷ برابر) افزایش داد که ارزش زیستمحیطی آن نسبت به روش کشت مرسوم معادل ۴۱۲ میلیون ریال محاسبه شد. در تناوب گندم- پنبه و گندم- کنجد در شرایط مشابه، روش بدون خاکورزی میتواند جایگزین روش خاکورزی مرسوم شود.