363 نتیجه برای زاد
محمد لغوی، سیدرضا اشرفی زاده،
جلد 1، شماره 2 - ( دو فصلنامه 1376 )
چکیده
تأثیر سه محدوده از رطوبت خاک (10-8، 12-10 و 14-12 درصد) و سه عمق شخم (15، 20 و 25 سانتیمتر) بر مقاومت کششی، مقاومت ویژه و توان مالبندی مورد نیاز یک گاوآهن قلمی 7 شاخه، در یک خاک لوم رسی، با استفاده از آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی بررسی گردید. تأثیر عمق شخم بر هر سه پارامتر فوق معنیدار بود، به طوری که مقاومت کششی و توان مالبندی، هر دو با افزایش عمق شخم فزونی یافت، ولی مقاومت ویژه روندی نزولی را با عمق شخم نشان داد. رطوبت خاک در محدوده مورد مطالعه تأثیر معنیداری بر مقاومت کششی و مقاومت ویژه نداشت، هرچند که هر دو پارامتر در محدوده رطوبت 12-10 درصد به حداقل رسید. در این محدوده رطوبتی، توان مالبندی مورد نیاز گاوآهن نیز کاهش معنیداری نسبت به دو محدوده رطوبتی دیگر داشت که این پدیده را میتوان ناشی از نزدیک شدن خاک مورد مطالعه به بهترین حالت تردی در این محدوده رطوبتی دانست. بررسی شاخص مقاومت نفوذ در خاک، قبل و بعد از عملیات شخم، حاکی از وجود سخت لایهای در عمق 8 تا 20 سانتیمتری از سطح خاک بود که با انجام شخم برطرف شد، ولی لایه فشرده جدیدی در زیر عمق شخم، در اثر عبور تیغههای چیزل ایجاد گردید. مقایسه نتایج این تحقیق با یافتههای سایر پژوهشگران نشان داد که مقادیر به دست آمده برای مقاومت کششی و مقاومت ویژه گاوآهن قلمی، در حد قابل قبولی به میانگین نتایج سایر پژوهشگران نزدیک میباشد. همچنین مقایسه آن با گاوآهن برگرداندار در شرایط مشابه، یافتههای محققین قبلی را، مبنی بر این که مقاومت واحد گاوآهن قلمی در حدود نیمی از مقاومت واحد گاوآهن برگرداندار است مورد تأیید قرار داد.
سیدفرهاد موسوی، احمد محمدزاده، احمد جلالیان، حسین صمدی بروجنی،
جلد 1، شماره 2 - ( دو فصلنامه 1376 )
چکیده
یکی از مشکلات اساسی ذخیره و بهرهبرداری از آبهای سطحی برای مصارف شرب، کنترل سیل، برقابی و کشاورزی، مسئله رسوبگذاری در مخازن سدها و سر آمدن عمر مفید آنهاست. عمر مفید یک سد معادل مدت زمانی است که حدود 80 درصد حجم اولیه مخزن آن از رسوب پر شود. عمر مفید تابعی از مقدار رسوبات وارده، وزن مخصوص مواد رسوبی و بازده (راندمان) تلهاندازی مخزن سد میباشد. بازده تلهاندازی رسوب به خصوصیات ذرات رسوب، عمر مفید مخزن، شکل مخزن، روش بهرهبرداری از مخزن و نسبت ظرفیت ذخیره به میزان جریان ورودی بستگی دارد. هدف از این تحقیق، محاسبه بازده تلهاندازی رسوب در تعدادی از سدهای خاکی کوچک و تعیین روابط حاکم بر عناصر مؤثر در آن در منطقه استان چهارمحال و بختیاری بوده است. بدین منظور، تعداد 14 سد خاکی کوچک در اطراف شهرکرد و بروجن، با ارتفاع کمتر از 15 متر و ظرفیت کمتر از یک میلیون متر مکعب انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. چون هیچگونه اندازهگیری میزان رسوب وارده به این مخازن وجود نداشت، برای برآورد مقدار رسوب وارده به سدها از مدل تجربی MPSIAC استفاده شد. این مدل، 9 عامل مؤثر در فرسایش و رسوبدهی حوزهها شامل زمینشناسی سطحی، خاک، آب و هوا، رواناب، پستی و بلندی، پوشش زمین، کاربری زمین، فرسایش سطحی و فرسایش رودخانهای را در نظر میگیرد. عوامل نهگانه در حوزه بالا دست سدها بررسی شده و میزان رسوب وارده به مخازن در طی یک سال تخمین زده شده است. با نقشهبرداری از مخازن سدها و مقایسه نقشههای حجم – ارتفاع اولیه و ثانویه، مقدار رسوب تهنشین شده در طی کل دوران بهرهبرداری از سدها به دست آمد. بازده تلهاندازی رسوب در هر مخزن محاسبه شد. نتایج حاصل نشان میدهد بازده تلهاندازی رسوب در سدهای مورد مطالعه از 4/10 تا 9/68 درصد متغیر است. منحنیهای جدیدی برای پیشبینی تلهاندازی رسوب در سدهای کوچک رسم شده است.
محمد رجب زاده، آقا فخر میرلوحی،
جلد 2، شماره 2 - ( 4-1377 )
چکیده
جهت تعیین تراکم مطلوب برنج آزمایشی در سال 1374 در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار به مرحله اجرا در آمد. رقم “زایندهرود” در فواصل ردیف 15، 25 و 35 سانتیمتر و فواصل کپه در روی ردیف 10، 15 و 20 سانتیمتر، به صورت نشاکاری، با 3 نشا در هر کپه کشت گردید. میانگین ارتفاع بوتهها، تنها در مراحل خوشهدهی و گردهافشانی به طور معنیداری تحت تأثیر فاصله ردیف قرار گرفت و در هر دو مرحله، بیشترین ارتفاع در فاصله ردیفهای کمتر دیده شد. افزایش فاصله ردیف کاشت موجب تاخیر و طولانیتر شدن دوره خوشهدهی و گردهافشانی گردید که این امر نیز موجب برخورد دوره پر شدن دانهها با شرایط جوی نامساعد آخر فصل رشد گردید. افزایش فاصله ردیف، اگر چه باعث افزایش معنیداری در قدرت پنجهزنی شد، اما تعداد پنجه در واحد سطح را به طور معنیداری کاهش داد. کاهش فاصله ردیف باعث محدودیت رشد رویشی پس از مرحله گردهافشانی شد و در نتیجه سرعت رشد خوشه و نسبت وزن خشک خوشه به وزن خشک کل اندام هوایی افزایش معنیداری یافت. با کاهش فاصله ردیف، بدون تغییر در وزن هزار دانه و درصد دانههای کامل در هر خوشه، تعداد خوشه در واحد سطح به طور معنیدار افزایش و در مقابل، تعداد دانه در هر خوشه کاهش یافت. در فاصله ردیفهای بیشتر، اگر چه عملکرد در واحد گیاه بالاتر بود و شاخص برداشت افزایش یافت، اما به دلیل کافی نبودن تعداد بوته در واحد سطح، محصول کمتری تولید شد. اثر فاصله کپه بر روی اکثر صفات مورد بررسی از لحاظ آماری معنیدار نبود. نتایج استفاده از روش رگرسیون مرحلهای و بررسی ضرایب مسیر نشان داد که تعداد خوشه در واحد سطح، نقش اول را در تعیین عملکرد ایفا میکند. حداکثر عملکرد با آرایش کاشت 15 × 15 سانتیمتر به دست آمد، که به نظر میرسد میتواند در مناطق برنجکاری استان اصفهان توصیه گردد.
مسعود عزت احمدی، حمداله کاظمی، محمدرضا شکیب، مصطفی ولیزاده،
جلد 2، شماره 2 - ( 4-1377 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر سطوح و زمانهای مختلف مصرف کود ازته بر روی رشد و نمو و عملکرد دانه گندم بهاره رقم قدس، آزمایشی در سال زراعی 74-1373 در مزارع تحقیقاتی دانشکده کشاورزی تبریز واقع در اراضی کرکج، به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا گردید.
کرتهای اصلی به پنج سطح کود ازته (صفر، 40، 80، 120 و 160 کیلوگرم ازت خالص در هکتار) و کرتهای فرعی به پنج زمان مصرف کود ازته (تماماً در زمان کاشت، 2/1در زمان کاشت + 2/1در مرحله پنجهزنی، 2/1در زمان کاشت + 2/1در مرحله سنبله رفتن، 3/1در زمان کاشت + 3/1در مرحله پنجهزنی + 3/1در مرحله سنبله رفتن و در زمان کاشت + 1/4مرحله پنجهزنی + 4/1در مرحله ساقه رفتن +4/1 در مرحله سنبله رفتن) اختصاص یافت.
ارزیابی نتایج نشان داد که اثر سطوح کود ازته بر روی عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک معنیدار، ولی اثر تقسیط کود ازته و نیز اثرات متقابل سطوح و زمانهای مختلف مصرف کود ازته بر روی این صفات معنیدار نبود. مراحل نمو گندم تحت تأثیر سطوح مختلف کود ازته و زمانهای متفاوت مصرف آن قرار نگرفت. میزان تجمع ماده خشک، شاخص سطح برگ و سرعت رشد محصول نسبت به درجه – روزهای رشد در طول فصل رشد با افزایش میزان ازت مصرفی در مقایسه با سطوح پایین آن بالاتر بود. شاخص سطح برگ و سرعت رشد محصول با گذشت زمان و تا مرحله گردهافشانی افزایش و سپس کاهش یافت. سرعت رشد محصول در مرحله خمیری نرم به صفر رسیده و پس از آن منفی گردید. تغییرات میزان رشد نسبی و میزان جذب خالص نسبت به درجه روزهای رشد در سطوح مختلف کود ازته روند کاهشی داشت، به طوری که در ابتدای فصل رشد حداکثر بوده و با گذشت زمان تا صفر کاهش یافته و سپس منفی گردید. زمانهای مختلف مصرف کود ازته و اثرات متقابل میزان و زمان مصرف ازت در طول فصل رشد تأثیر چندانی بر روی روند تغییرات شاخصهای مورد مطالعه نداشت.
بهروز مصطفی زاده، سیدفرهاد موسوی، محمدحسین شریفبیانالحق،
جلد 2، شماره 3 - ( 7-1377 )
چکیده
به منظور بررسی اثر شیب زمین، دبی قطرهچکان، حجم آب آبیاری و بافت خاک روی جبهه رطوبتی و خیسشدگی سطحی خاک از یک منبع نقطهای، مطالعات صحرایی بر روی سه خاک با نفوذپذیری متفاوت، سه دبی قطرهچکان (4، 8 و 12 لیتر بر ساعت)، چهار شیب سطحی زمین (صفر، 2، 5 و 10 درصد) و پنج حجم آب آبیاری (10، 20، 30، 40 و 50 لیتر) در سه تکرار انجام گردید. نتایج حاصل نشان داد که با افزایش دبی قطرهچکان سطح خیس شده افزایش مییابد. تغییرات سطح خیس شده با افزایش دبی قطرهچکان در مزارع آزمایشی مسطح و مزارع آزمایشی شیبدار با بافت خاک سبک کاهش یافت. در مزارع آزمایشی شیبدار با بافت خاک سنگین، در شیبهای بالای 5 درصد تغییرات سطح خیس شده با افزایش دبی افزایش یافت، ولی در شیبهای زیر 5 درصد تا حدودی از روند صعودی افزایش سطح خیس شده با افزایش دبی کاسته شد. با توجه به این که با افزایش دبی، سطح خیس شده افزایش مییابد، در یک حجم مساوی آب آبیاری، در دبیهای پایین، عمق جبهه خیس شده بیشتر بود، ولی در مجموع حجم خیس شده جبهه رطوبتی با افزایش دبی بیشتر گردید. حجم آب آبیاری تأثیر مستقیمی بر حجم جبهه رطوبتی نشان داد و با افزایش حجم آب آبیاری حجم جبهه خیس شده افزایش یافت. تأثیر حجم آب آبیاری بر حجم خیس شده خاک بیشتر از تأثیر دبی قطرهچکان بر این حجم به دست آمد. به طور کلی در خاکهای با بافت سنگین نسبت به خاکهای با بافت سبک، سطح خیس شده افزایش یافت و جبهه رطوبتی از عمق کمتری برخوردار بود. با افزایش شیب زمین، سطح خیس شده و انحراف جبهه رطوبتی در جهت شیب افزایش یافت،که این افزایش تحت تأثیر نفوذپذیری خاک، دبی قطرهچکان و حجم آب آبیاری قرار داشت.
علیرضا آذربایجانی، محمود شیوازاد، علی اکبر یوسف حکیمی،
جلد 2، شماره 3 - ( 7-1377 )
چکیده
تغذیه دانه جو به میزان بالا به مرغان تخمگذار، موجب کاهش مصرف خوراک و کوچک شدن اندازه تخم مرغها میشود. جهت رفع مشکلات تغذیهای دانه جو در مرغان تخمگذار از مواد شیمیایی مانند آنزیم تجاری مؤثر بر جو (فین فید)، آنتی بیوتیک اکسی تتراسیکلین، سولفات مس، سولفات منیزیوم و بیکربنات سدیم استفاده گردید. افزودن مواد شیمیایی همچون آنتی بیوتیک، بیکربنات سدیم، سولفات مس و سولفات منیزیوم، تأثیری بر عملکرد مرغان تخمگذار تغذیه شده با جو نداشت، جز این که سولفات مس باعث افزایش جزئی در وزن تخم مرغ گردید. افزودن آنتی بیوتیک و بیکربنات سدیم ضخامت پوسته تخم مرغ را افزایش داد. افزودن آنزیم به جیره مرغان تخمگذار تغذیه شده با جیره پایه جو، موجب بهبود عملکرد مرغان تخمگذار گردید. مرغان تخمگذار بالغ به خوبی توانستند جیرههای حاوی سطوح بالای جو به همراه آنزیم را تحمل کنند و چنین جیرهای برای مرغان تخمگذار تفاوت محسوسی با جیره شاهد ذرت نداشت.
سیدفرهاد موسوی، بهروز مصطفی زاده، شکراله آبسالان،
جلد 2، شماره 4 - ( 10-1377 )
چکیده
این تحقیق برای دستیابی به عملکرد مدیریت فعلی آبیاری نواری در استان کهگیلویه و بویراحمد در مزارع گندم، یونجه و چغندر قند، در دو شهر بویراحمد و گچساران انجام گرفته است. مزارع آزمایشی شامل 5 مزرعه گندم، 8 مزرعه یونجه و 5 مزرعه چغندر قند بود که در مراحل مختلف رشد مورد آزمایش واقع شدند. این بررسی بر روی نوارهای مرسوم از نظر ابعاد، شیب و برای مدیریتهای رایج بین زارعین در اراضی مذکور انجام شد. روابط عوامل کمبود رطوبت مجاز، میزان کمبود رطوبت خاک قبل از آبیاری و عمق آب نفوذ یافته نشان داد که در اکثر موارد کم آبیاری و یا آبیاری تنشی انجام گرفته است. این نحوه آبیاری بر روی تأمین کمبود رطوبت مورد نیاز گیاهان تأثیر مثبت داشت. در آبیاریهای اول تا سوم مزارع، طیف بازده کاربرد آبیاری به ترتیب 8/40 تا 100، 2/52 تا 100 و 6/61 تا 100 درصد اندازهگیری شد. نمودارهای پیشروی، پسروی و پسروی ایدهآل تأثیر شیب و طول نوار بر زمان قطع جریان ورودی و یکنواختی توزیع آب در نوار را نشان داد. رسم نیمرخ نفوذ آب به نوار میزان کم آبیاری را معین کرد. بررسی نتایج نشان داد که ضعف مدیریت آبیاری عمدتاً ناشی از سه عامل عدم آگاهی زارعین از وضعیت رطوبتی خاک و تشخیص زمان مناسب آبیاری، عدم تناسب میزان آب موجود یا استحصال شده با آب مورد نیاز برای سطوح زیر کشت و ضعف برنامهریزی آبیاری میباشد که منجر به اتلاف آب و کاهش عملکرد آبیاری میگردد.
محمود عظیمی، سیروس مسیحا، محمد مقدم ، مصطفی ولیزاده،
جلد 3، شماره 4 - ( 10-1378 )
چکیده
به منظور بررسی میزان تنوع ژنتیکی در پیازهای بومی ایران آزمایشی در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز انجام پذیرفت. تعداد 16 توده پیاز بومی برای صفات مختلف، در شرایط مزرعهای و از نظر پروتئینهای کلی بذر با الکتروفورز عمودی SDS-PAGE مورد ارزیابی قرار گرفت.
بر اساس تجزیه واریانس دادهها، بین تودهها از نظر رنگ برگ، سفتی بافت پیاز، میانگین عملکرد پیاز تک بوته و تعداد لایههای خوردنی پیاز اختلاف معنیداری وجود داشت. تودههای همدان 148-98، اراک 96-98، اراک 87-98، زنجان 223-98 و اراک 103-98 به ترتیب بالاترین میانگین عملکرد تک بوته را به خود اختصاص دادند. به طور کلی اختلاف معنیدار بین تودهها از نظر بسیاری از صفات، نشانگر وجود تنوع ژنتیکی در ژرمپلاسم پیاز ایرانی میباشد. نتایج حاصل از تجزیه کلاستر تودهها برای صفات زراعی و میانگین عملکرد تک بوته مشابه هم بود و 16 توده ارزیابی شده در 4 گروه متفاوت قرار گرفتند. تجزیه کلاستر بر مبنای الگوهای نواربندی، دو گروه متفاوت را در بر داشت و با نتایج تجزیه کلاستر برای صفات زراعی مطابقت نداشت. با انجام تجزیه به مولفههای اصلی، دو مولفه اول 58/97% از کل واریانس متغیرهای اولیه را توجیه کردند. عملکرد مهمترین نقش را در تبیین مولفه اول داشت و در مرتبه بعدی وزن خشک قرار داشت. در مولفه دوم وزن خشک و قطر پیاز بیشترین تاثیر را دارا بودند. در مجموع، تجزیه به مولفههای اصلی نیز توانست گروههای حاصل از تجزیه کلاستر برای صفات زراعی را از همدیگر متمایز نماید. هر کدام از گروهها از نظر برخی صفات برتر از سایر گروهها بودند. به عنوان مثال گروه متشکل از تودههای همدان، زنجان و اراک از بیشترین عملکرد تک بوته، وزن خشک و قطر پیاز برخوردار بود.
بهروز مصطفی زاده، مسعود فرزام نیا،
جلد 4، شماره 3 - ( 7-1379 )
چکیده
در این تحقیق عملکرد هیدرولیکی آبیاری جویچهای با سه روش مدیریت دبی جریان، شامل روشهای اعمال شده توسط زارع (سنتی)، واکر و اسکوگربو، و کاهش دبی در سه مزرعه آزمایشی لورک، شرودان و دانشگاه صنعتی اصفهان، برای سه مرحله آبیاری مورد مقایسه قرار گرفت.
در هر یک از مزارع آزمایشی، با در نظر گرفتن حداقل سه تکرار برای هر آزمایش، اطلاعات لازم برای هر یک از روشهای فوق، شامل شکل هندسی، طول و شیب جویچه، بافت خاک، پیشروی سطحی آب، دبی ورودی و دبی خروجی جویچه جمعآوری گردید. پارامترهای معادله نفوذ کوستیاکف – لوییس، با استفاده از روش بیلان حجم تعیین شد. سپس نسبت نفوذ عمقی، نسبت پایاب و بازده کاربرد آب محاسبه گردید. نتایج نشان داد که همواره نسبت نفوذ عمقی در روش کاهش دبی بیشتر از روش واکر و اسکوگربو (6/18 درصد در مقایسه با 7/13 درصد)، و نسبت پایاب در روش کاهش دبی کمتر از روشهای واکر و اسکوگربو و سنتی (به ترتیب 4/12 درصد در مقایسه با 16 و 6/20 درصد) است. تاثیر این دو عامل، یعنی نسبت نفوذ عمقی و نسبت پایاب، سبب گردید که بازده کاربرد در روش سنتی کمتر از روشهای کاهش دبی واکر و اسکوگربو (به ترتیب 7/42 درصد در مقایسه با 69 و 70 درصد) باشد. در مجموع، روش کاهش دبی در مزارع با بافت خاک سنگین، در مقایسه با مزارع با بافت خاک سبک، دارای بازده کاربرد بیشتری (9/73 درصد در مقایسه با 2/51 درصد) بود.
امین علیزاده، قربانعلی قربانی، غلامحسین حق نیا،
جلد 4، شماره 4 - ( 10-1379 )
چکیده
به منظور مقایسه اثر دو روش آبیاری قطرهای و جویچهای با مقادیر مختلف آب (محاسبه شده بر مبنای 50، 75، و100 درصد تبخیر تشت کلاس A در فاصله آبیاریها، پس از اعمال ضرایب مربوطه)، در عملکرد کیفیت گوجهفرنگی (رقم پتوارلی)، آزمایشی در شرایط زراعی، در ایستگاه تحقیقات کشاورزی مشهد با بافت خاک لوم سیلتی اجرا شد. طرح آزمایشی به صورت فاکتوریل، در قالب بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار انجام پذیرفت.
نتایج آزمایش نشان داد که بیشترین عملکرد مربوط به آبیاری قطرهای با جایگزینی معادل 100 درصد آب تبخیر شده از تشت، و به مقدار 51 تن در هکتار بود، که نسبت به روش جویچهای با مقدار آب مشابه، 5/4 تن در هکتار افزایش داشت. کاهش آب به میزان 25 و 50 درصد، عملکرد کل را در روش جویچهای به ترتیب 57/27 و 29/64 درصد، و در روش قطرهای به ترتیب 7/34 و 95/67 درصد کاهش داد. با این وجود، کارایی مصرف آب در روش قطرهای با هر نوع تیمار آبیاری، حدوداً دو برابر مقدار آن در روش جویچهای برآورد گردید. تاثیر دو روش آبیاری بر خصوصیات کیفی و درصد عناصر غذایی میوه یکسان بود. در هر دو روش، درصد مواد جامد محلول در میوه با کاهش مقدار آب مصرفی افزایش داشت، اما با کاهش مقدار آبیاری درصد آب میوه کاهش یافت.
صلاح کوچک زاده،
جلد 5، شماره 1 - ( بهار 1380 )
چکیده
پایههای کناری پلها معمولاً در ناحیه میادین غرقاب رودخانهها قرار میگیرند، جایی که توزیع سرعت جریان و تنش برشی بستر در مقطع عرضی، به طور قابل ملاحظهای غیریکنواخت است. تاکنون اثر هندسه مقطع و غیریکنواختی توزیع پارامترهای یاد شده بر پدیده آبشستگی، در مجاری با مقاطع مرکب، به طور جامع مورد بررسی قرار نگرفته است. در این تحقیق، که به منظور ارزیابی اثر انتقال جانبی در اندازه حرکت در جریانهای مرکب، بر میزان عمق آبشستگی اطراف پایههای کناری پلها صورت گرفته، اعماق مشاهده شده آبشستگی در جریانهای متداخل و نامتداخل مورد مقایسه قرار گرفته است.
نتایج نشان میدهد که در نسبتهای کوچک اعماق جریان در میدان غرقاب، λa، به کل عمق جریان (H)، که انتقال جانبی اندازه حرکت شدید میباشد، میزان آبشستگی در جریانهای متداخل میتواند تا حدود 30% نسبت به مقدار آن در جریانهای نامتداخل افزایش یابد (λa/H<0.3). به این ترتیب، اهمیت انتقال جانبی اندازه حرکت در میدانهای مرکب جریان، و اثر آن بر برآوردهای مهندسی روشن میشود. اما استنباط جامع و متقن برای ارائه نتایج کاربردی باید مبتنی بر طیف وسیعی از دادهها باشد، که خود ضرورت انجام مطالعات تفصیلی برای تعیین اثر پارامترهای مختلف بر پدیده آبشستگی در جریان مرکب را تبیین میکند.
محمود شیوازاد، علی رضا صیداوی،
جلد 5، شماره 1 - ( بهار 1380 )
چکیده
به منظور بررسی امکان رشد جبرانی با تغییر تراکم مواد مغذی جیره در جوجههای گوشتی ماده آمیخته آرین، آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با استفاده از جیرههای استاندارد و رقیق طراحی و اجرا شد. در این تحقیق منظور از جیره استاندارد، جیره بیان شده در دفترچه راهنمای مدیریت پرورش جوجههای آمیخته گوشتی آرین، توصیه شده به وسیله شرکت سهامی طیور کشور بود. جیره رقیق هم جیرهای بود که بر حسب شرایط کشور در مرغداریهای ایران تهیه و مصرف میگردد. ولی در هر دو جیره نسبت انرژی قابل سوخت و ساز به مواد مغذی ثابت نگهداشته شده بود. جوجهها در هفت تیمار مورد بررسی، به ترتیب در دوران آغازین، رشد و پایانی از جیرههای استاندارد و استاندارد و استاندارد، استاندارد و رقیق و رقیق، رقیق و استاندارد و رقیق، رقیق و رقیق و استاندارد، رقیق و استاندارد و استاندارد، رقیق و رقیق و رقیق، و بالاخره استاندارد و استاندارد و رقیق استفاده کردند. هر تیمار دارای سه تکرار، و هر تکرار شامل 30 قطعه جوجه بود. آزمایش در فصل پاییز، روی بستر، با استفاده از 630 قطعه جوجه ماده آمیخته گوشتی آرین به مدت هشت هفته انجام شد. در این آزمایش مشخص شد در تیمارهایی که پس از اعمال جیره رقیق در دوره آغازین، از جیرههای استاندارد در دوران رشد و پایانی استفاده نمودند، افزایش وزن جوجهها کاهش معنیداری نسبت به دیگر تیمارها نداشت. اما میزان مصرف خوراک به طور معنیداری کمتر از تیمارهای دیگر بوده و بازده خوراک بهتری نیز داشتند. در این تیمارها درصد تلفات به طور معنیداری در سطح پایینتری قرار داشت، و شاخص تولید بهتر از دیگر تیمارها بود. ویژگیهای لاشه، شامل درصد امعا و احشا، و نیز چربی شکمی تفاوت معنیداری نشان نداد. ولی هزینه خوراک به ازای تولید هر کیلو مرغ زنده در تیمار حاوی جیرههای رقیق، در هر سه مرحله پرورش جوجههای گوشتی، کمتر از سایر تیمارها بود.
عبدالرحمن برزگر، احمد کوچک زاده،
جلد 5، شماره 2 - ( تابستان 1380 )
چکیده
کاربرد کودهای شیمیایی، بقایای گیاهی و لجن فاضلاب از جمله مواردی است که باعث تجمع کادمیم در خاک و گیاه میگردد. در استان خوزستان و در اراضی زیر کشت نیشکر، میانگین کود مصرفی شامل 400 کیلوگرم دیآمونیوم فسفات و همین میزان اوره میباشد. از چهار کشت و صنعت هفت تپه، کارون، شعیبیه و غزالی، با سابقه کشت 36، 20، 2 و 1 سال، تعداد 101 نمونه خاک از عمق صفر تا 30 سانتیمتری برداشت گردید. نمونههای خاک از این ایستگاهها، به تفکیک از کف جوی، روی پشته و خاکهای کشت نشده و مجاور، به فاصله تقریبی 100 متر برداشت، و غلظت کادمیم، کلر، قابلیت هدایت الکتریکی، درصد رس و مواد آلی اندازهگیری گردید.
نتایج بـه دست آمده نشان میدهد کـه بـا افزایش کلر، درصد رس و ماده آلی، میزان تجمع کادمیم در خاک افزایش مییابد. میزان این عنصر در جوی حداقل، و در کنترل (کشت نشده) حداکثر میباشد. همچنین، نتایج نشان داد که غلظت این عنصر در خاک هفت تپه 02/0 میلیگرم در کیلوگرم و در کارون 03/0 میلیگرم در کیلوگرم کاهش داشته است.
همایون ظهیرالدینی، سید رضا میرایی آشتیانی، محمود شیوازاد، علی نیکخواه،
جلد 5، شماره 2 - ( تابستان 1380 )
چکیده
اثر سطوح مختلف انرژی جیره بر عملکرد جوجههای آمیخته گوشتی آرین و نیز بازدهی اقتصادی جیرهها در دو آزمایش مشابه بررسی گردید. آزمایشها به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی، با پنج جیره و دو جنس انجام گرفت. جیرههای غذایی به ترتیب محتـوی 2800، 2900، 3000، 3100 و 3200 کیلوکالری انـرژی قابل متابولیسم در کیلوگرم برای دوره آغازین (0-4 هفتگی) و 2900، 3000، 3100، 3200 و 3300 کیلوکالری انرژی قابل متابولیسم در کیلوگرم برای دوره رشد (4-7 هفتگی) بودند. نسبت انرژی قابل متابولیسم به مواد مغذی در تمام جیرهها ثابت نگهداشته شد. آزمایش اول در فصل تابستان و آزمایش دوم در فصل پاییز اجرا گردید.
در هر دو آزمایش، افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی با افزایش تراکم انرژی در جیره بهبود یافت (01/0>P)میزان مصرف خوراک فقط در تابستان تحت تأثیر نوع جیره واقع شد (01/0>P) ، به طوری که جوجههای تغذیه شده با جیرههای حاوی پایینترین سطح انرژی، خوراک کمتری نسبت به سایر گروههای آزمایشی مصرف نمودند. همچنین، نسبت چربی محوطه شکمی به وزن لاشه جوجهها، فقط در آزمایش اول تحت تأثیر نوع جیره واقع شد، و در جیره حاوی پایینترین سطح انرژی کمتر از سایر گروهها بوده است (01/0>P) .هزینه خوراک مصرف شده به ازای تولید هر کیلو مرغ زنده در هر دو نوبت آزمایش، بـه طور معکوس تحت تأثیر نـوع جیره غذایی قرار گرفت (01/0>P) ، به طوری که با کاهش تراکم انرژی جیره، بازده اقتصادی افزایش یافت. برتری جنس نر به لحاظ افزایش وزن، ضریب تبدیل غذایی، ذخیره کمتر چربی در محوطه شکمی و هزینه کمتر خوراک به ازای تولید یک کیلو وزن زنده در هر دو آزمایش معنیدار بوده است (01/.0>P).
عباس رضایی زاد، بهمن یزدی صمدی، محمدرضا احمدی، حسن زینالی،
جلد 5، شماره 3 - ( 7-1380 )
چکیده
به منظور تعیین روابط میان عملکرد و اجزای آن، تجزیه همبستگیها، و پی بردن به آثار مستقیم و غیرمستقیم صفات گوناگون بر عملکرد، تعداد 240 ژنوتیپ سویا در سال زراعی 77-1376 در مزرعه آموزشی و پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران در چارچوب طرح بدون تکرار آگمنت بررسی گردید.
نتایج نشان داد که شمار دانه در بوته دارای بیشترین ضریب همبستگی مثبت و معنیدار (92/0=r) با عملکرد دانه در بوته میباشد، و بعد از آن صفات عملکرد بیولوژیک بوته و شمار غلاف در بوته قرار داشتند (به ترتیب با 86/0=r و 67/0=r). از نتایج رگرسیون گام به گام معلوم شد که شمار دانه در بوته، وزن صد دانه و شمار دانه در غلاف سه صفت سهیم در عملکرد هستند، ولی نتایج علیت مشخص کرد که فقط دو صفت از سه صفت یاد شده (شمار دانه در بوته و وزن صد دانه) برای گزینش از اهمیت چشمگیری برخوردار میباشند. تجزیه رگرسیون گام به گام دوباره بدون در نظر گرفتن متغیر شمار دانه در بوته انجام گرفت، و از نتایج آن معلوم شد که شمار غلاف در بوته، وزن صد دانه، ارتفاع بوته و شمار روز از کاشت تا 90% رسیدن، در عملکرد سهیم هستند. تجزیه علیت این بار نشان داد که بخش عمده همبستگی ارتفاع بوته و شمار روز از کاشت تا 90% رسیدن با عملکرد دانه، مربوط به اثر غیرمستقیم آنها از طریق متغیرهای دیگر است. در این پژوهش مشخص گردید که سه متغیر شمار دانه در بوته، وزن صد دانه و شمار غلاف در بوته اثر زیادی بر عملکرد دانه دارند، و در برنامههای اصلاحی سویا باید مدنظر قرار گیرند.
حسین آزادی، عزت الله کرمی،
جلد 5، شماره 3 - ( 7-1380 )
چکیده
تعاونی، یکی از تشکلهایی است که به سبب پیشرفتها و موفقیتهای درخشانش، به عنوان نهادی که در پاسخگویی به دشواریهای بنیادین توسعه تلاش دارد، همواره مورد توجه کشورهای گوناگون قرار گرفته است. روند تکاملی راهاندازی این نهادها و فلسفه وجودی تشکیل آنها، همگام با نظریات توسعه و به منظور پاسخگویی به اهداف اساسی آن نضج یافته است، چنان که برداشت ناقص و نگرش بسته و ابتدایی از این نهادها به عنوان تشکلهایی وابسته و دولتی، که فلسفه وجودی آنها غالباً در چارچوب افزایش تولید مطرح میشد، کم کم جای خود را به نهادهایی مردمی و مستقل، با زیربنای فلسفی همکاری و برابری اعضا داده، و بدین ترتیب پاسخگویی به اهداف جدید توسعه را در اولویت قرار داده است. پژوهش حاضر، با هدف تعیین میزان موفقیت تشکلهای مکانیزاسیون استان فارس (شامل 12 شرکت مکانیزه، 24 تعاونی روستایی و 8 تعاونی تولید) در دستیابی به اهداف کهن و جدید توسعه، با بهرهگیری از روش پژوهش پیمایشی انجام گردید.
نتایج نشان داد که واحدهای مکانیزه تعاونیهای تولید در ایجاد درآمد بیشتر برای کشاورز، همکاری افراد روستایی در سطح جامعه، افزایش برابری و رفاه شغلی، در مقایسه با دیگر تشکلها، موفقیت بیشتری نشان میدهند، در حالی که شرکتهای مکانیزه بیشترین انعطافپذیری و مشارکت را در تصمیمات مربوط به انجام فعالیتهای کشاورزی و نیز نحوه پرداخت اجرت میان تشکلهای گوناگون دارا میباشند. به سخن دیگر، تعاونیهای تولیدی در مجموع توانستهاند در دستیابی به اهداف توسعه (افزایش درآمد، مشارکت بیشتر، کاهش نابرابری و افزایش رفاه) موفقیت بیشتری کسب نمایند. پس از این واحدها، شرکتهای مکانیزه قرار دارند. در هر حال، تعاونیهای روستایی پایینترین سطح موفقیت را نشان دادند.
ابوالقاسم عبدالله زاده، محمد شاهدی،
جلد 5، شماره 3 - ( 7-1380 )
چکیده
در سالهای اخیر کیفیت نانهای ایرانی به شدت کاهش یافته است. یکی از دلایل آن مناسب نبودن کیفیت آردهای موجود در کشور میباشد، که باید به کمک روشهای ویژهای بهبود یابد. در این پژوهش تأثیر دو بهبود دهنده اسیداسکوربیک، در سه سطح 20، 40 و 60 قسمت در میلیون، و منو و دیگلیسرید، در سه سطح 5/0، 1 و 5/1 درصد، بر سه آرد تهیه شده از سه رقم گندم روشن، مهدوی و قدس، تولید شده در منطقه اصفهان بررسی گردید. نتـایج آزمایشهای رئولوژیک خمیـر نشان داد که اسیداسکوربیک و منـو و دیگلیسرید در بهبـود ویـژگیهای رئـولوژیک خمیـر اثر چشمگیری دارند، به گونهای که باعث افزایش پایداری خمیر در برابر آمیختن، افزایش کشش خمیر، افزایش ضریب پایداری خمیر، و افزایش انرژی مورد نیاز برای رسم منحنی اکستنسوگرام میگردند. ضمن این که اثر اسیداسکوربیک در بهبود ویژگیهای رئولوژیک خمیر به مراتب بیشتر از اثر منو و دیگلیسرید میباشد. نتایج آزمون بیاتی نشان میدهد که منو و دیگلیسرید نقش بسزایی در به تعویق انداختن بیاتی دارد، و اسیداسکوربیک نیز کم و بیش در به تعویق انداختن بیاتی مؤثر است. بررسیها نشان میدهد که استفاده از دو بهبود دهنده اسید اسکوربیک در سطح 60 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم آرد، و منو و دیگلیسرید حداکثر در سطح 5/0 درصد، میتواند در افزایش کیفیت نان تافتون نقش بسزایی داشته باشد.
یحیی ابراهیم زاده، جواد پوررضا،
جلد 5، شماره 4 - ( 10-1380 )
چکیده
اثر داروهای یونوفور (سالینومایسین، لازالوسید و نسبت ترکیبی آنها) بر ترکیب لاشه جوجههای گوشتی و نیز ارتباط این داروها با سه سطح متیونین، در 1215 قطعه جوجه یک روزه گوشتی تجارتی (آرین)، شامل 81 گروه و 15 قطعه در هر گروه آزمایش گردید. این آزمایش در چارچوب طرح پایه کامل تصادفی، به صورت آزمایش فاکتوریل 3×3×3 شامل سه نوع دارو با سه سطح (صفر، سطح توصیه شده و 5/1 برابر سطح توصیه شده) و سه سطح متیونین (صفر، 1/0% و 2/0%) مورد تجزیه آماری قرار گرفت. نتـایج نشان داد کـه اثـر جنس در کلستـرول و تـریگلیسرید پلاسما، درصد خاکستر استخوان و درصد چربی حفره شکمی معنیدار (01/0 > P ) است. نوع دارو اثری بر صفات مذکور نداشت. سطح دارو درصد خاکستر استخوان، درصد لاشه خالص و درصد چربی حفره شکمی را بـه طور معنیداری (بـه تـرتیب در سطح 01/0، 01/0 و 001/0) تحت تأثیر قرار داد.
همچنین، سطح متیونین به طور معنیداری (01/0>P) بر کلسترول و تریگلیسرید پلاسما تأثیر گذاشت. اثر متقابل نوع دارو و سطح دارو بر کلسترول و تریگلیسرید پلاسما معنیدار (05/0>P) بود. اثر متقابل سطح دارو و متیونین بر کلسترول و تریگلیسرید معنیدار (01/0>P) گردید. از این نتایج چنین دریافت میشود که سطح این داروها ترکیب لاشه جوجههای گوشتی را تحت تأثیر قرار میدهد و مکمل متیونین تأثیری در تعدیل اثر این داروها بر ترکیب لاشه ندارد.
علی عرفانی، غلامحسین حق نیا، امین علیزاده،
جلد 6، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
به منظور آگاهی از تأثیر کاربرد فاضلابهای تصفیه شده خانگی بر عملکرد و کیفیت کاهو (Lactuca sativa) و ویژگیهای خاک، آزمایشی در یک خاک با بافت لومرسی، که بر پایه سیستم ردهبندی Fine loamy mixed mesic Calcixerollic Xerochrepts نام دارد، در چارچوب طرح بلوکهای کامل تصادفی، در مزرعه دانشکده کشاورزی دانشگاه مشهد انجام شد. تیمارها عبارت بودند از: T1 (آبیاری با فاضلاب تصفیه شده خانگی)، T2 (آبیاری با فاضلاب تصفیه شده خانگی + آب چاه به تناوب)، T3 (آبیاری با آب چاه + کود حیوانی، گاوی)، T4 (آبیاری با آب چاه + کاربرد نیتروژن و فسفر) و T5 (آبیاری با آب چاه، شاهد). نتایج تجزیه شیمیایی آب چاه نشان داد که این آب برای کشاورزی محدودیت خاصی ندارد.
نتایج به دست آمده از این آزمایش مشخص کرد که عملکرد کاهو در کلیه تیمارها افزایش داشت. در مقایسه با تیمار شاهد، بیشترین عملکرد تر اندام هوایی کاهو (برگ) به ترتیب در تیمارهای T3 و T1، و بیشترین افزایش وزن خشک برگ کاهو به ترتیب در تیمارهای T1 و T3 دیده شد. نتایج تجزیه گیاه نشان داد که غلظت عناصر غذایی پرمصرف و سنگین در اندام هوایی و ریشه کاهو، در کلیه تیمارهای آزمایش نسبت به تیمار شاهد افزایش داشته است. در تیمار T1 آزمایش، غلظت آهن بیشترین و غلظت کادمیوم کمترین بوده است. آلودگیهای میکروبی در تیمار T2 آزمایش به مراتب بیش از دیگر تیمارها بود. تجزیه خاک سطحی (0-30 سانتیمتر) نشان داد که با کاربرد فاضلاب، قابلیت هدایت الکتریکی عصاره اشباع، نیتروژن کل، فسفر قابل جذب، بُر محلول و عناصر سنگین خاک افزایش داشت، ولی مقدار آن زیر مرز استانداردهای ارائه شده به وسیله مجامع بینالمللی بوده و هیچ گونه تأثیر سوئی بر خاک نداشته است. تفاوتهای ایجاد شده در ویژگیهای دیگر گیاهی و خاک چندان نیست، هر چند ضروری است به نتایج حاصله در سالهای بعد نیز توجه گردد.
محمدعلی حاج عباسی، احمد جلالیان، جمال الدین خواجه الدین، حمیدرضا کریم زاده،
جلد 6، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
خاکهای مراتع استان چهارمحال و بختیاری به خاطر پستی و بلندی، ساختمان ضعیف و کم بودن مواد آلی، عموماً در معرض تخریب و فرسایش میباشد. تبدیل این مراتع به زمینهای کشاورزی و انجام عملیات خاکورزی، شدت تخریبپذیری در این خاکها را افزایش میدهد. در این پژوهش عوامل دخیل در شاخص کشتپذیری و برخی از ویژگیهای حاصلخیزی خاک، در سه موقعیت مرتعی بکر، تبدیل شده تحت کشت، و تبدیل شده کاملاً تخریب شده بررسی گردیده است. این عوامل عبارتند از: بافت و مقدار رس، مواد آلی، درصد اشباع، شاخص مخروطی، نیتروژن، فسفر، پتاسیم، جرم مخصوص ظاهری، شاخص خمیری، میانگین وزنی قطر خاکدانهها و توزیع اندازهای خاکدانهها. حدود 20 سال انجام عملیات کشت و کار باعث تغیر محسوسی در بافت و مقدار رس گردیده است. در خاک مرتع تخریب شده، جرم مخصوص ظاهری خاک حدود 20% افزایش یافته، و مواد آلی خاک به میزان 30% کمتر از دو خاک مرتعی بکر و تحت کشت میباشد. درصد اشباع (تخلخل کار) در خاک مرتع دست نخورده و مرتع تحت کشت حدود 25% بیشتر از مرتع تخریب شده بود. خاک مرتع دست نخورده مقاومت کمتری نسبت به فرو رفتن میله فروسنج از خود نشان داد. در خاک مرتع دست نخورده مقادیر نیتروژن کل و فسفر قابل جذب نیز بیشتر بود. اندازه میانگین خاکدانههای خاک مرتعی دست نخورده در عمق صفر تا 10 سانتیمتری سه برابر خاک مرتعی تخریب شده میباشد. نتایج این پژوهش نشان داد که برخورد با منابع طبیعی بایستی هماهنگ با پتانسیل کاری طولانی مدت آنها باشد، یعنی استفاده از این منابع بایستی با کلیه پدیدهها و قوانین طبیعی ماندگاری آنها همخوانی داشته باشد. در صورت توجه نکردن به چنین قوانینی، به مرور کیفیت خاک کاهش مییابد و اگر مدیریتی متناسب با موقعیت خاک جایگزین نگردد، ممکن است خاک برای مدت زیادی توان بهرهدهی خود را از دست بدهد.