۷ نتیجه برای زارعیان
پرویز احسانزاده، عباس زارعیان بغدادآبادی،
جلد ۷، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۲ )
چکیده
به منظور بررسی اثر رقم و تراکم بر مراحل رشد، عملکرد، اجزای عملکرد و ویژگیهای رشد گیاه گلرنگ آزمایشی به صورت فاکتوریل و در چارچوب طرح بلوک کامل تصادفی در چهار تکرار، در سال ۱۳۷۸، در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان به اجرا درآمد. ارقام اراک ۲۸۱۱ و کوسه گلرنگ در چهار تراکم ۶/۱۶، ۲/۲۲، ۳/۳۳ و ۵۰ بوته در متر مربع (فواصل روی ردیف ۱۲، ۹، ۶ و ۴ سانتیمتر) با فواصل ردیف یکسان ۵۰ سانتیمتر کشت شد.
در میان مراحل مختلف رشد، تراکم بوته تنها بر مرحله آغاز تکمهدهی اثر معنیداری داشت. همچنین، اثر رقم بر مراحلی نظیر سبز شدن، تکمهدهی، آغاز گلدهی و ۵۰ درصد گلدهی معنیدار بود و بر بقیه مراحل نمو تأثیر معنیداری نداشت. رقم کوسه دیررستر از رقم اراک ۲۸۱۱ بود. شمار شاخه فرعی در بوته، شمار طبق در شاخه فرعی، شمار دانه در طبق و شاخص برداشت به طور معنیداری با افزایش تراکم بوته کاهش یافتند. اثر کاهشهای ذکر شده، به وسیله افزایش شمار بوته در واحد سطح جبران شد، به طوری که عملکرد دانه دو ژنوتیپ گلرنگ با تغییر تراکم گیاهی تغییر معنیداری پیدا نکرد. به رغم این که رقم اراک ۲۸۱۱ برتری معنیداری در صفاتی همچون شمار طبق در شاخه فرعی و وزن هزار دانه و برتری نسبی غیر معنیداری در صفات دیگر داشت، ولی عملکرد دانه دو رقم از نظر آماری تفاوت معنیداری نداشت. اثر تراکم بوته و رقم بر شاخصهای رشد مانند شاخص سطح برگ، دوام سطح برگ و سرعت رشد محصول معنیدار نبود. بر پایه نتایج به دست آمده در این آزمایش، میتوان گفت که دو رقم یاد شده در تراکمهای اول و دوم، در شرایط آب و هوایی اصفهان قابل کشت و تولید میباشند.
محمدجواد زارعیان، سیدسعید اسلامیان، حمیدرضا صفوی،
جلد ۲۰، شماره ۷۵ - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- بهار ۱۳۹۵ )
چکیده
این مطالعه بهمنظور بررسی اثرات تغییر اقلیم بر تبخیر و تعرق و تعادل آن با منابع آب حوضه زاینده رود انجام گرفته است. دو ایستگاه شاخص هواشناسی در حوضه زایندهرود شامل ایستگاههای اصفهان و چلگرد که بهترتیب در شرق و غرب حوضه واقع شدهاند، بهعنوان ایستگاههای مورد بررسی انتخاب شدند. براساس روش وزندهی، ترکیبی از ۱۵ مدل GCM ایجاد گردید و الگوهای تغییر اقلیم شامل ایدهآل، متوسط و بحرانی تعریف گردیدند. با استفاده از الگوهای ارائه شده پیشنهادی، اثرات تغییر اقلیم روی دما و تبخیر و تعرق ایستگاه اصفهان و بارندگی ایستگاه چلگرد تحت دو سناریوی انتشار ۲A و ۱ B مورد بررسی قرار گرفت. دو شاخص برای مشخص نمودن وضعیت تعادل آب کشاورزی حوضه درنظر گرفته شد. نسبت تبخیر و تعرق شرق حوضه به بارندگی غرب حوضه بهعنوان شاخص EPR ( تعادل در آب موجود و مصرف آب کشاورزی) و نسبت کمبود حداکثر کمبود آب به نیاز آبی کشاورزی بهعنوان شاخص کمبود حداکثر (MD) درنظر گرفته شد. نتایج نشان داد که دمای سالانه شرق حوضه بین ۶۳/۰ تا ۱۳/۱ درجه سلسیوس افزایش پیدا خواهد کرد. کاهش بارندگی غرب حوضه نیز بین ۵/۶ تا ۳۰ درصد در الگوهای خوشبینانه تا بحرانی تغییر می نماید. فصل تابستان بیشترین مقدار افزایش دما و فصل زمستان بیشترین مقدار کاهش بارندگی را نشان دادند. سناریوی انتشار ۲ A افزایش دما و کاهش بارندگی را بیش از سناریوی انتشار ۱ B نشان داد. همچنین نتایج نشان دهنده افزایش ۱/۳ تا ۸/۴ درصدی تبخیر و تعرق پتانسیل در حوضه زایندهرود بود. مقدار شاخص EPR حوضه زایندهرود در الگوهای تغییر اقلیم مختلف، بین ۱۳ تا ۵۲ درصد و شاخص MD بین ۹ تا ۳۵ درصد افزایش مییابد. نتایج نشاندهنده بر هم خوردن تعادل مصرف آب کشاورزی در شرق حوضه با بارندگی در غرب حوضه است. بهعبارت دیگر در این شرایط بایستی برنامهریزی و مدیریت ویژهای برای ایجاد پایداری منابع آب در حوضه آبریز زاینده رود اتخاذ نمود.
محمدامین امینی، غزاله ترکان، سید سعید اسلامیان، محمدجواد زارعیان، علی اصغر بسالت پور،
جلد ۲۳، شماره ۱ - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- بهار ۱۳۹۸ )
چکیده
در پژوهش حاضر، از داده های میانگین بارش ماهانه ۲۷ ایستگاه سینوپتیک، کلیماتولوژی، بارانسنجی و تبخیرسنجی واقع در حوضه زایندهرود و اطراف آن برای دوره آماری ۲۰۱۴-۱۹۷۰ استفاده شد. پیش از درونیابی، داده های مفقود در هر ایستگاه توسط روش نسبت نرمال بازسازی شد. همچنین برای کنترل کیفی از آزمون های دیکی- فولر و شاپیرو- ویلک به ترتیب برای بررسی مانایی و نرمال بودن استفاده شد. در ادامه این داده ها با شش روش درونیابی مکانی شامل روش های معکوس وزنی فاصله، همسایگی طبیعی، اسپلاین منظم، اسپلاین کششی، کریگیدن معمولی و کریگیدن عام پهنه بندی شدند و هر یک از روش ها توسط تکنیک اعتبار متقابل با شاخص های MAE، MBE و RMSE ارزیابی شدند. نتایج نشان داد از میان روش های درونیابی مکانی، روش همسایگی طبیعی با مقدار MAE برابر ۲۴/۰ بهترین عملکرد را برای درونیابی بارش در میان تمامی روش ها در این منطقه داشته است. همچنین در بین روشهای کریگیدن معمولی، کریگیدن عام، اسپلاین و معکوس وزنی فاصله به ترتیب کریگیدن نمایی با مقدار MAE برابر ۵۴/۰، کریگیدن عام با روند درجه دوم با مقدار MAE برابر ۵۰/۰، اسپلاین کششی با مقدار MAE برابر ۵۴/۰ و معکوس وزنی فاصله با توان۴ با مقدار MAE برابر ۵۷/۰ از کمترین خطا نسبت به سایر روش های همخانواده خود برخوردار بودند.
سعید طغیانی خوراسگانی، سعید اسلامیان، محمدجواد زارعیان،
جلد ۲۵، شماره ۴ - ( علوم آب و خاک - زمستان ۱۴۰۰ )
چکیده
در دهه¬های اخیر با توجه به رشد جمعیت جهان و همچنین افزایش مصرف سرانه آب، کمبود آب به معضلی جهانی تبدیل شده است. بنابراین، برنامهریزی و مدیریت منابع آب با هدف جلوگیری از خطرات احتمالی از قبیل سیلاب و خشکسالی در آینده از جمله اقدامات مهم مدیریت منابع آب است. یکی از اقدامات مهم برای جلوگیری از خطرات احتمالی و پیش¬بینی آینده، مدل¬سازی بارش- رواناب است. این پژوهش با هدف بررسی کارایی مدل هیدرولوژیک WetSpa در برآورد رواناب سطحی در حوضه آبخیز اسکندری که از زیرحوضههای مهم حوضه آبریز زاینده رود میباشد، انجام شد. در این پژوهش از ایستگاه¬های سینوپتیک داران و فریدون¬شهر بهمنظور جمع¬آوری اطلاعات هواشناسی در حوضه آبخیز اسکندری استفاده شده است. همچنین، بهمنظور مطالعه جریان رودخانه پلاسجان، از داده¬های روزانه ایستگاه هیدرومتری اسکندری، واقع در خروجی حوضه استفاده شده است. داده¬های اقلیمی به همراه نقشه¬های رقومی ارتفاع، بافت خاک و کاربری اراضی بهعنوان ورودی به مدل WetSpa وارد شد. در نهایت به ارزیابی توانایی مدل WetSpa در تخمین رواناب سطحی رودخانه پرداخته شد. برای ارزیابی و واسنجی مدل از دبی مشاهده¬شده در ایستگاه هیدرومتری در خروجی حوضه استفاده شد. واسنجی مدل برای دوره آماری(۱۹۹۲-۲۰۰۰) و اعتبارسنجی آن برای دوره آماری (۲۰۰۱-۲۰۰۴) انجام شد. در دوره واسنجی از روش سعی و خطا برای واسنجی پارامترهای مدل استفاده شد. نتایج شبیه¬سازی تطابق خوبی را بین دبی شبیه¬سازی شده با دبی اندازه¬گیری شده نشان داد. در مطالعه حاضر، در مرحله واسنجی ضریب نش- ساتکلیف برابر ۰/۷۳ و در مرحله صحت¬سنجی برابر ۰/۷۵ بدست¬آمد که نشان¬دهنده توانایی خوب و قابل قبول مدل، در برآورد رواناب سطحی حوضه مورد مطالعه است.
محمدجواد زارعیان،
جلد ۲۶، شماره ۲ - ( علوم آب و خاک - تابستان ۱۴۰۱ )
چکیده
این مطالعه با هدف بررسی اثرات تغییر اقلیم بر تغییرات دما و بارش ۴ ایستگاه هواشناسی سینوپتیک مهم استان یزد (شامل یزد، بافق، مروست و رباط پشت بادام) صورت گرفته است. بر این اساس، ترکیبی از خروجی جدیدترین مدلهای AOGCM ارائه شده در گزارش ششم ارزیابی IPCC (CMIP۶) مورد استفاده قرار گرفت. برای ترکیب این مدلها، از روش وزندهی بر اساس شاخص ترکیبی کلینگ-گوپتا (KGE) استفاده شد. پس از وزندهی مدلها، مقدار تغییرات ماهانه دما و بارش در هر ماه بر اساس سناریوهای انتشار SSP۱۲۶، SSP۲۴۵ و SSP۵۸۵ محاسبه شده و با استفاده از مدل ریزمقیاس نمایی LARS-WG، سری زمانی روزانه دادههای دما و بارش ایستگاههای هواشناسی مختلف، استخراج شد. نتایج نشان داد که مدلهای CanESM۵ و BCC-CSM۲-MR، بهترتیب بیشترین توانایی را در شبیهسازی دما و بارش دوره تاریخی در تمامی ایستگاههای مختلف هواشناسی دارا هستند. همچنین نتایج نشان داد که در تمامی سناریوهای انتشار، دمای سالانه افزایش و بارندگی سالانه کاهش پیدا خواهد کرد. دمای سالانه این منطقه در ایستگاههای مختلف بین ۰/۲ تا ۰/۶ درجه سانتیگراد افزایش و بارش نیز بین ۲/۹ تا ۱۳/۷ درصد کاهش خواهد یافت. همچنین بیشترین میزان افزایش دما و کاهش بارندگی در این منطقه، بهترتیب در فصول بهار و فصل پاییز رخ خواهند داد.
محمد جواد زارعیان، رضا سراج ابراهیمی، حسین دهبان،
جلد ۲۸، شماره ۳ - ( علوم آب و خاک-پاییز ۱۴۰۳ )
چکیده
در این مطالعه، اثر تغییر اقلیم بر دمای بیشینه و بیشینه بارش روزانه در ۱۶ ایستگاه هواشناسی واقع در حوضه آبریز سفیدرود، در دوره زمانی سالهای ۲۰۲۳ تا ۲۰۵۲ بررسی شدهاست. بدین منظور ۱۰ مدل AOGCM مربوط به ششمین گزارش ارزیابی IPCC (CMIP۶) بر اساس توانایی آنها در شبیهسازی دما و بارش دوره تاریخی (سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۴) رتبهبندی شدند. سپس خروجی دمای بیشینه و بارش روزانه مربوط به بهترین مدل در هر ایستگاه، با استفاده از مدل ریزمقیاس نمایی LARS-WG تحت سه سناریوی انتشار SSP۱۲۶، SSP۲۴۵ و SSP۵۸۵ در دوره زمانی سالهای ۲۰۲۳ تا ۲۰۵۲ استخراج شدند. همچنین از آزمون من - کندال (در سطح آماری ۹۵ درصد) برای بررسی روند تغییر در متوسط سالانه دما و بارش بیشینه استفاده شد. نتایج نشان داد که مدلهای مختلف AOGCM در نواحی مختلف حوضه، دارای دقتهای متفاوتی در شبیهسازی دمای بیشینه و بارش هستند و دقتهای آنها در شبیهسازی دما بهتر از شبیهسازی بارش بودند. بهطور کلی، مدل IPSL-CM۶A-LR بهترین عملکرد را در شبیهسازی دمای بیشینه و مدل HadGEM۳-GC۳۱-LL بهترین عملکرد را در شبیهسازی بارش نشان دادند. همچنین نتایج نشان دادند که متوسط سالانه دمای بیشینه در سناریوهای انتشار مختلف بین ۰/۹ تا ۲/۸ درجه سانتیگراد افزایش خواهد یافت. متوسط بیشینه بارش سالانه نیز در سناریوهای انتشار مختلف، بین ۶/۸- تا ۱۷/۷ میلیمتر تغییر خواهد کرد.
حمیدرضا اولیایی، علیرضا صالحی، غلامرضا زارعیان،
جلد ۲۸، شماره ۴ - ( علوم آب و خاک-زمستان ۱۴۰۳ )
چکیده
آگاهی از توزیع مکانی ویژگیهای خاک بهعنوان عامل اساسی برای برنامهریزی کشاورزی پایدار در نظر گرفته میشود. روشهای زمینآماری بهطور گستردهای بهمنظور تعیین تغییرپذیری مکانی ویژگیهای خاک در نقاط ناشناخته استفاده میشود. این پژوهش بهمنظور ارزیابی روشهای زمینآماری بهمنظور پهنهبندی برخی ویژگیهای حاصلخیزی منطقه دارنگان با کاربریهای مختلف (زراعی- باغی و مرتعی) در جنوب غرب شیراز انجام شد. ۱۳۴ نمونه خاک سطحی با الگوی شبکهای، از کاربریهای مختلف برداشت و ویژگیهای حاصلخیزی آنها اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که بهترین مدل با بیشترین دقت، برای فسفر، نمایی ساده، پتاسیم و آهن، J-Bessel، کلسیم و منگنز، مدل Stable، نیتروژن و منیزیم، چندوجهی کروی و روی مدل گوسی و مس، مدل منطقی درجه دوم بودهاند. ساختار مکانی برای روی، ضعیف، برای نیتروژن، پتاسیم و منگنز متوسط و برای سایر متغیرها قوی برآورد شد. بر اساس نقشههای پهنهبندی، ۹۶، ۲۸ و۲۴ درصد از اراضی مورد مطالعه بهترتیب با کمبود نیتروژن، فسفر و پتاسیم مواجه هستند. در ارتباط با عناصر ریزمغذی نیز ۷۸ و ۶۳ درصد از اراضی بهترتیب دارای کمبود آهن و روی هستند. مقایسه آماری ویژگیهای مطالعهشده بیانگر تفاوت معنیدار مقادیر فسفر، پتاسیم، آهن، منگنز، کلسیم، منیزیم و ظرفیت تبادل کاتیونی در کاربریهای مختلف است.