۱۲ نتیجه برای سروش
حسین رحیم سروش، علی مؤمنی،
جلد ۱۰، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۵ )
چکیده
به منظور تعیین ساختار ژنتیکی شماری از صفات مهم زراعی و همچنین قابلیتهای ترکیبپذیری عمومی و خصوصی آنها به منظور استفاده در برنامههای اصلاحی برنج، تعداد ۸ ژنوتیپ برنج در قالب تجزیه لاین× تستر مورد بررسی قرار گرفتند. کلیه ژنوتیپها، شامل ۱۵ نسل F۱ به همراه ۸ ژنوتیپ والدی، در سال ۱۳۸۰، برای۱۱ صفت مهم زراعی و کمّی از جمله عملکرد و اجزای آن، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با ۳ تکرار بررسی شدند. واریانس قابلیتهای ترکیبپذیری عمومی ( GCA ) و خصوصی ( SCA ) برای اغلب صفات معنیدار شد. از میان ژنوتیپهای مورد بررسی ارقام خزر و سالاری دارای ترکیب پذیری عمومی مثبت و معنیدار برای عملکرد دانه بودند درحالیکه برای صفت تعداد پنجه بارور ارقام سالاری و کانتو دارای قابلیت ترکیبپذیری عمومی مثبت و معنیداری بودند. تلاقیهای سنگجو/دمسیاه، لاین۲۱۳/ سالاری و کانتو/حسنسرایی دارای قابلیت ترکیبپذیری خصوصی مثبت و معنیدار برای صفت عملکرد دانه بودند. سهم واریانس افزایشی برای صفات تعداد دانه پر درخوشه و تعداد روز تا ۵۰ درصد گلدهی، عرض دانه، وزن هزار دانه بیشتر از واریانس غالبیت بوده در حالیکه برای سایر صفات میزان واریانس غالبیت بر افزایشی فزونی داشت. بنابراین ژنوتیپهای با ترکیبپذیری عمومی معنیدار میتوانند به عنوان یکی از ارقام والدینی در برنامه اصلاح صفات مورد بررسی، استفاده شوند و تلاقیهای با ترکیبپذیری خصوصی معنیدار، میتوانند در برنامه تولید واریتههای برنج هیبرید مورد استفاده قرار گیرند.
مریم فضلعلی پور، بابک ربیعی، حبیب اله سمیع زاده لاهیجی، حسین رحیم سروش،
جلد ۱۱، شماره ۴۲ - ( زمستان ۱۳۸۶ )
چکیده
استفاده از روشهای گزینش چند صفتی برای انتخاب گیاهان مطلوب از نظر مجموعهای از صفات کمی مؤثرتر از روش انتخاب مستقیم میتواند باشد. در این تحقیق، ۸۷ بوته F ۲ حاصل از تلاقی بین ارقام غریب و IR۲۸ برنج، به منظور ارایه شاخصهای گزینشی مناسب برای اصلاح عملکرد و صفات مرتبط با آن، در مزرعه تحقیقاتی مؤسسه تحقیقات برنج کشور (رشت) در سال زراعی ۱۳۸۳ مورد ارزیابی قرار گرفتند. صفات مورد مطالعه شامل تعداد روز از کاشت بذرهای جوانه زده تا رسیدگی کامل، ارتفاع بوته، طول خوشه، طول و عرض برگ پرچم، تعداد خوشه در بوته، تعداد دانه پر در خوشه، تعداد کل دانه در خوشه، وزن صد دانه، عملکرد دانه در بوته، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، طول و عرض دانه بود. نتایج حاصل نشان داد که در بین صفات اندازهگیری شده، وزن صد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت هر کدام با مقدار ۹۹/۰ و عرض برگ پرچم با مقدار ۳۵/۰ به ترتیب بیشترین و کمترین میزان وراثتپذیری عمومی را به خود اختصاص دادند. نتایج تجزیه علیت نشان داد که عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و تعداد دانه پر در خوشه اثرات مستقیم مثبت بر روی عملکرد دانه داشتند. برآورد پنج شاخص گزینشی مختلف براساس دو شاخص بهینه و پایه نشان داد که با استفاده از گزینش بر مبنای صفاتی نظیر عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و تعداد دانه پر در خوشه، با توجه به اثرات مستقیم ژنتیکی (ضرایب علیت ژنتیکی) و وراثتپذیری آنها به عنوان ارزشهای اقتصادی، میتوان به شاخصهای برتر و مناسب جهت اصلاح جمعیت دست یافت. به علاوه نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از هر دو شاخص بهینه و پایه، پیشرفت ژنتیکی تقریباً مشابهی برای صفات مورد مطالعه ارایه میدهند . به هر حال استفاده از شاخص پایه به دلیل سهولت محاسبات و تفسیر نتایج بر شاخص بهینه ارجحیت داشته و پیشنهاد میگردد.
محمدرضا زکائی خسروشاهی ، محمود اثنی عشری،
جلد ۱۲، شماره ۴۵ - ( پاییز ۱۳۸۷ )
چکیده
تأثیر غلظتهای مختلف پوترسین برون زاد بر عمر پس از برداشت میوه های توت فرنگی، زردآلو، هلو و گیلاس هر یک به صورت جداگانه، در قالب طرح های کاملاً تصادفی و در سه تکرار مطالعه شد. میوهها در محلول پوترسین به غلظت های ۳/۰، ۵/۰، ۱و۲ میلیمولار به مدت ۵ دقیقه برای توت فرنگی و ۵/۰، ۱، ۲، ۳ و ۴ میلیمولار به مدت ۱۰ دقیقه برای سایر میوه ها و نیز آب مقطر (شاهد) غوطهور شده و سپس به یخچال منتقل گردیدند. طول انبارمانی با کاربرد پوترسین به طور معنیداری در تمامی میوه ها افزایش یافت. این ماده تولید اتیلن و میزان از دست دادن آب میوه ها را کاهش داد و از نرم شدن بافت آنها طی انبارداری جلوگیری نمود. در طول نگهداری، اسیدیته قابل تیتراسیون میوه های تیمار نشده روند کاهشی و pH آب میوه روند افزایشی نشان داد. با استفاده از پوترسین دو روند مذکور همچنان وجود داشت اما شتاب آنها نسبت به شاهد بسیار کمتر بود. استفاده از پوترسین مواد جامد محلول را در گیلاس افزایش و در سایر میوه ها کاهش داد.
حمید دهقان منشادی، محمدعلی بهمنیار، سروش سالک گیلانی، امیر لکزیان،
جلد ۱۶، شماره ۶۰ - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-تابستان ۱۳۹۱ )
چکیده
شاخصهای بیولوژیکی بهعلت وابستگی به موجودات زنده خاک از ارکان کیفیت خاک محسوب میشوند. به منظور بررسی آثار کاربرد کودهای کمپوست و ورمیکمپوست غنی شده با کود شیمیایی و کود شیمیایی بر تغییرات کربن آلی، تنفس میکروبی، بیوماس میکروبی و فعالیت آنزیم اورهآز خاک، در ریزوسفر گیاه دارویی ریحان، تحقیقی بهصورت اسپلیت پلات با بلوکهای کامل تصادفی و در ۳ تکرار در سال ۱۳۸۵ آغاز گردید. فاکتور اصلی در شش سطح کودی، ۲۰ و ۴۰ تن کمپوست غنی شده ، ۲۰ و ۴۰ تن ورمیکمپوست غنی شده در هکتار، کود شیمیایی و تیمار شاهد (بدون مصرف کود آلی و شیمیایی) و فاکتور فرعی نیز سالهای کوددهی (دو (۱۳۸۵و۱۳۸۸)، سه (۱۳۸۵، ۱۳۸۶ و ۱۳۸۸) و چهار سال (۱۳۸۵، ۱۳۸۶، ۱۳۸۷، ۱۳۸۸) در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که کاربرد کمپوست و ورمیکمپوست در کلیه سطوح، باعث افزایش میزان کربن آلی خاک، تنفس میکروبی، بیوماس میکروبی و فعالیت آنزیم اورهآز نسبت به تیمار شاهد شد (۰۵/۰(P<، اما روند افزایش در بین تیمارها مشابه نبود. بیشترین میزان کربن آلی، تنفس میکروبی، بیوماس میکروبی و فعالیت آنزیم اورهآز در تیمار ۴۰ تن ورمیکمپوست غنی شده با چهار سال مصرف پیاپی مشاهده شد. در سطوح بالای مصرف کمپوست، روند کاهشی در فعالیت آنزیم اوره آز دیده شد.
فاطمه سروش، بهروز مصطفیزاده فرد، سید فرهاد موسوی، فریبرز عباسی،
جلد ۲۳، شماره ۱ - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- بهار ۱۳۹۸ )
چکیده
نفوذ، مهمترین ویژگی در طراحی و مدیریت هر سامانه آبیاری سطحی است. از آنجاییکه هیدرولیک جریان در جویچههای مارپیچی در مقایسه با جویچههای استاندارد متفاوت است، باید دقت روشهای تخمین پارامترهای نفوذ برای طراحی و مدیریت بهینه آبیاری جویچهای گردشی ارزیابی شود. این پژوهش با هدف مقایسه دقت روشهای دو نقطهای الیوت و واکر و دو زمانی در تخمین پارامترهای معادله نفوذ آبیاری جویچهای گردشی با استفاده از چهار سری داده مزرعهای انجام شد. دقت توابع نفوذ برآورد شده با انجام شبیهسازی غیرماندگار جریان با استفاده از مدل کم- تغییر/ کم جریان اعتبارسنجی شد. نتایج نشان داد که منحنیهای پیشروی پیشبینی شده به روش الیوت و واکر (با میانگین RMSE، ۶۸/۰ دقیقه) قابل مقایسه با روش دو زمانی (با میانگین RMSE، ۶۶/۰ دقیقه) بود. ضریب راندمان نش ساتکلیف هیدروگراف خروجی شبیهسازی شده با روشهای دو زمانی و دو نقطهای بهترتیب ۸۹/۰ و ۵۰/۰ بود که نشانگر قدرت پیشبینی بهتر روش دو زمانی است. علاوه بر این روش دو زمانی، کل حجم نفوذ را با خطای نسبی (۵/۱- درصد) کمتر از روش دو نقطهای (۲/۴۷- درصد) پیشبینی میکند. بنابراین استفاده از دادههای پس از پیشروی (مانند روش دو زمانی) برای برآورد پارامترهای تابع نفوذ، شبیهسازی جریان در جویچههای گردشی را بهبود میبخشد.
فاطمه سروش، اکرم سیفی،
جلد ۲۳، شماره ۲ - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان ۱۳۹۸ )
چکیده
ارزیابی خصوصیات هیدروشیمیایی آبهای زیرزمینی بهمنظور برنامهریزی و مدیریت منابع آب به لحاظ کیفیت ضروری است. در تحقیق حاضر، از روش خوشهبندی نگاشت خودسازمانده (SOM) برای یافتن خوشههای همگن پارامترهای هیدروشیمیایی در منابع آبهای (چاه، چشمه و قنات) استان کرمان استفاده و طبقهبندی کیفی مصارف شرب و آبیاری بر اساس خوشههای SOM انجام شد. الگوهای پارامترهای کیفی آب با صفحات SOM مصور گردید و الگوهای مشابهی برای آن پارامترها مشاهده شد که با یکدیگر همبسته بودند و یک منبع مشابه را نشان میدادند. طبق نتایج SOM، تعداد ۷۲۹ نمونه آب مورد بررسی، در چهار خوشه طبقهبندی شدند و خوشههای ۱، ۲، ۳ و ۴ بهترتیب شامل ۷۳، ۶/۲، ۶/۷ و ۱۴/۱ درصد از نمونههای آب زیرزمینی بودند. روند افزایش هدایت الکتریکی در خوشههای مورد بررسی بهترتیب بهصورت خوشه ۱، ۴، ۳ و ۲ بود. شاخص کیفیت آب مبتنی بر وزندهی آنتروپی (EWQI) نشان داد که همه منابع آب دارای کیفیت عالی و خوب به لحاظ شرب (۳۶/۳ درصد)، در خوشه ۱ قرار گرفتهاند. بر طبق دیاگرام ویلکاکس، تعداد ۴۳۵ نمونه آب ( ۸۱/۷ درصد) موجود در خوشه ۱ دارای شرایط مناسب برای آبیاری بودند و ۲۸۵ مورد دیگر که در هر چهار خوشه پراکنده بودند، کیفیت نامناسبی به لحاظ آبیاری نشان دادند. بر اساس دیاگرام پایپر، Na-Cl رخساره غالب در خوشههای ۲، ۳ و ۴ بود و رخسارههای غالب خوشه ۱ بهصورت Ca-HCO۳، Na-Cl و Ca-Mg-Cl بودند. این مطالعه نشان داد که روش SOM میتواند بهطور موفقیتآمیزی برای طبقهبندی و توصیف آب زیرزمینی از نظر هیدروشیمی و کیفیت آب برای اهداف شرب و کشاورزی در مقیاس استانی استفاده شود.
سروش برخورداری، سید مهدی هاشمی شاهدانی، احد باقرزاده خلخالی،
جلد ۲۳، شماره ۳ - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاییز ۱۳۹۸ )
چکیده
تلفات ناشی از تراوش و بهرهبرداری دو عامل اصلی کاهش راندمان انتقال و توزیع در کانالهای آبیاری است. این پژوهش به بررسی میزان تأثیر دو راهکار پوشش و خودکارسازی بهعنوان راهکارهای کاربردی کاهش تلفات پرداخته است. برای تحقق هدف مذکور، با استفاده از مدل Seep/w کاهش میزان نشت در طول کانال خاکی مغان، با استفاده از راهکار پوششدار کردن مورد بررسی قرار گرفت. همچنین شبیهسازی بهرهبرداری این کانال با استفاده از مدل هیدرودینامیک ICSS در دو حالت بهرهبرداری موجود و سامانه کنترل خودکار پیشبین (MPC) با هدف بررسی بهبود توزیع آب انجام شد. نتایج پژوهش حاکی از توانایی ۱۰ درصدی به کارگیری پوشش در کاهش تلفات نشت بود. همچنین ارزیابی بهرهبرداری قبل و بعد از به کارگیری اتوماسیون مشخص کرد که کنترلگر علاوه بر کاهش ۱۵ درصدی تلفات بهرهبرداری، فرآیند توزیع و تحویل را نیز به نحو مطلوبی بهبود داده است. بهطوری که حداقل مقادیر محاسبه شده شاخص راندمان و کفایت تحویل آب در امتداد بازههای کانال، بهترتیب برابر ۱۰۰ و ۸۳ درصد حاصل شده است. علیرغم محدودیتهای مالی و ملاحظات اجرائی در پیادهسازی پروژههای مدرنسازی و بهسازی شبکههای آبیاری، به کارگیری دو راهبرد پیشنهادی بهصورت مجزا و یا همزمان، بسته به اهداف مدیران شبکه و نیز پتانسیل هر راهبرد در کاهش تلفات انتقال و توزیع توصیه میشود.
سمیرا زندی فر، زهره ابراهیمی خوسفی، محمد خسروشاهی، مریم نعیمی،
جلد ۲۴، شماره ۳ - ( علوم آب و خاک - پاییز ۱۳۹۹ )
چکیده
وقوع پدیده فرسایش بادی و انتشار ذرات گردوغبار یکی از عوامل مهم و تهدید کننده محیط زیست بهشمار میرود. تغییر اقلیم و تناوب وقوع خشکسالیها، نقش مهمی بر تشدید و یا تضعیف این رخدادها داشته است. هدف اولیه پژوهش حاضر، بررسی روند تغییر چهار عنصر مهم اقلیمی (بارندگی، دما، سرعت باد و رطوبت نسبی) و شاخص توفان گردوغبار (DSI) در شهرستان قزوین با استفاده از آزمون من کندال پیش سفید شده و تعیین ارتباط بین آنها بر اساس روش رگرسیون خطی چندگانه است. ارزیابی وضعیت خشکسالیهای هواشناسی بر اساس دو شاخص بارش استاندارد شده و شاخص بارش و تبخیر و تعرق استاندارد شده و تحلیل اثر آنها بر میزان فعالیت رخدادهای گردوغبار هدف بعدی این پژوهش، در منطقه مطالعاتی است. بدین منظور پس از تهیه و پردازش دادههای اقلیمی و محاسبه شاخص توفان گردوغبار، نسبت به بررسی روند تغییرات و ارتباط پارامترهای اقلیمی و رخدادهای گردوغبار اقدام شد. نتایج حاصل نشان داد که روند تغییرات سالانه بارندگی و رطوبت نسبی در شهرستان قزوین، افزایشی و روند تغییرات سالانه سرعت باد و دمای متوسط هوا، کاهشی بوده است. همچنین بررسی روند تغییرات ماهانه رخدادهای گردوغبار نشان داد که تنها در ماه ژولای روند کاهشی شدیدی در وقوع پدیده فرسایش بادی و انتشار ذرات گردوغبار داخلی، رخ داده است. در مقیاس فصلی به استثنای فصل زمستان که بدون روند گزارش شده است، در سایر فصول، از شدت وقوع این رویدادها به میزان قابل توجهی کاسته شده است. اثر خشکسالی هواشناسی بر رخداد فرسایش بادی در سطح اطمینان ۹۹ درصد، ۱۱ درصد برآورد شد. بهطور کلی، این یافتهها بیانگر سیر کاهشی تخریب اراضی و بیابانزایی ناشی از فرسایش بادی در شهرستان قزوین است.
فاطمه سروش، فرشاد فتحیان،
جلد ۲۵، شماره ۱ - ( علوم آب و خاک - بهار ۱۴۰۰ )
چکیده
در این مطالعه، تغییرات مکانی و زمانی متغیرهای اقلیمی نظیر تبخیر از تشت (Ep)، دما (T)، ساعات آفتابی (SD)، رطوبت نسبی (RH)، سرعت باد (W) و بارش (P) و بررسی رابطه شیب روند آنها با ارتفاع برای ۶۸ ایستگاه هواشناسی در سرتاسر ایران طی دوره زمانی ۲۰۱۶- ۱۹۸۷ در مقیاسهای زمانی فصلی و سالانه بررسی شدند. تحلیل روند متغیرهای اقلیمی نشان میدهد که طی ۳۰ سال گذشته، اغلب مناطق ایران گرمتر و خشکتر شدهاند، اگرچه روندها در همه این مناطق معنیدار نبوده است. بررسی ارتباط بین شیب روند متغیرهای اقلیمی و ارتفاع نشان میدهد که در دوره مورد مطالعه در مقیاس سالانه، ارتباط معنیداری بین شیب روند سنجههای اقلیمی و ارتفاع وجود ندارد (۰/۱<p). لیکن در فصل زمستان، نرخ افزایش دما (حداقل، حداکثر و میانگین)، ساعات آفتابی (۰/۱>p) و نرخ کاهش بارش (۰/۰۱>p) و رطوبت نسبی (۰۰۱/۰>p) بهطور معنیداری با افزایش ارتفاع تشدید شده است. نرخ افزایش دمای میانگین (۰/۰۵>p)، دمای حداکثر (۰/۱>p) و ساعات آفتابی (۰/۰۰۱>p) در تابستان بهطور معنیداری در ارتفاعات کمتر از مناطق پَست بوده است. در فصل پاییز، شیب روند تغییرات دمای حداقل و میانگین (۰/۰۵>p) با ارتفاع ارتباط منفی معنیدار داشته و نرخ افزایش بارش و رطوبت نسبی (۰/۰۵>p) در ارتفاعات افزایش سریعتری را نشان داده است. بهنظر میرسد که بیشترین تغییرات اقلیمی در دو فصل پاییز و زمستان رخ داده است. نتایج نشان میدهد که در فصل زمستان، بیشترین نرخ گرمایش (دماهای حداقل، حداکثر و میانگین) و کاهش رطوبت نسبی مربوط به پهنه ارتفاعی ۲۰۰۰-۱۵۰۰ متری است، اما بیشترین کاهش بارش مربوط به پهنه ارتفاعی ۲۵۰۰-۲۰۰۰ متری است. در فصل پاییز، بیشترین نرخ کاهش دماهای حداقل و میانگین در پهنه ارتفاعی ۲۵۰۰-۲۰۰۰ متری و بیشترین افزایش بارش در دو پهنه ارتفاعی ۵۰۰-۰ و ۲۵۰۰-۲۰۰۰ متری رخ داده است.
علیرضا عمادی، رامین فضل اولی، سروین زمان زاد قویدل، رضا سبحانی، سروش نصرتی اختر،
جلد ۲۷، شماره ۳ - ( علوم آب و خاک-پاییز ۱۴۰۲ )
چکیده
منابع آبهای زیرزمینی بهعنوان یﮑﯽ از ﺿﺮوریﺗﺮیﻦ نیازهای بشر ﻧﻘﺶ کلیدی در فرایندﻫﺎی اﻗﺘﺼﺎدی و ﺳﯿﺎﺳﯽ جوامع دارد. تغییرات اقلیمی و کاربری اراضی، کمیت و کیفیت منابع آبهای زیرزمینی محدوده مطالعاتی تهران-کرج را با چالشهای جدی مواجه کرده است. هدف اصلی در این مطالعه، توسعه روشی مبتنی بر مدلهای هوشمند منفرد شامل روشهای سامانه استنتاجی فازی- عصبی تطبیقی (ANFIS) و برنامهریزی بیان ژن (GEP) و ترکیبی- موجک (WANFIS، WGEP) برای تخمین زمانی و مکانی متغیرهای سختی کل (TH)، کل مواد جامد محلول (TDS) و هدایت الکتریکی (EC) در منابع آبهای زیرزمینی محدوده تهران-کرج در دوره آماری ۱۷ ساله (۱۳۹۹-۱۳۸۳)، است. نتایج نشان داد که مدلهای ترکیبی- موجک نسبت به مدل¬های منفرد در تخمین سه متغیر منتخب از عملکرد بیشتری برخوردار هستند. بهطوری که درصد بهبود عملکرد مدل WANFIS نسبت به ANFIS و مدل WGEP نسبت به GEP با درنظر گرفتن شاخص ارزیابی ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE) بهترتیب برای سه متغیر TH، TDS و EC (۱۸/۰۱۸, ۲۳/۷۱۳ درصد)، (۱۲/۵۸۱، ۳۳/۱۱۶ درصد) و (۶/۴۳۳، ۱۲/۹۹۵ درصد) بهدست آمد. نتایج حاکی از انطباق بسیار زیاد مکانی و زمانی مقادیر تخمینی مدل WGEP با مقادیر مشاهداتی برای هر سه متغیر کیفی در محدوده تهران-کرج، است. نتایج نشان داد که غلظت متغیرهای کیفی منابع آبهای زیرزمینی از شمال به سمت جنوب محدوده مطالعاتی در هر سه متغیر کیفی روند صعودی دارد. در مناطق شهری آلودگیهای ناشی از فاضلاب و افزایش جمعیت و همچنین در مناطق کشاورزی استفاده از کودهای شیمیایی، نفوذ آنها به منابع آبهای زیرزمینی و برداشت بیرویه از منابع آبهای زیرزمینی باعث تشدید آلودگی آنها میشود. بنابراین، در محدوده مطالعاتی تهران-کرج تغییرات اقلیمی و نوع کاربری اراضی به شدت با وضعیت کیفیت منابع آب زیرزمینی رابطه مستقیم دارد.
سید مرتضی ابطحی، محمد خسروشاهی،
جلد ۲۷، شماره ۴ - ( علوم آب و خاک-زمستان ۱۴۰۲ )
چکیده
عملیات بیولوژیک مقابله با فرسایش بادی باید در بستر آرام ماسهزارها صورت گیرد و این کار به دلیل وجود بادهای با سرعت زیاد همواره با مشکلاتی مواجه است؛ بنابراین پیششرط لازم برای متوقف کردن جابهجایی ماسهها، ایجاد موانع بر سر راه حرکت آنها است تا طی چند سال اول، گیاهان کاشته شده از آسیب باد مصون مانده و پایدار شوند. در این پروژه روشهای مختلف جلوگیری از فرسایش بادی اعم از ایجاد بادشکن و ریگپاشی با هدف افزایش سرعت آستانه فرسایش باد، در ماسهزارهای ابوزید آباد کاشان که تحت فرسایش شدید باد است، مورد ارزیابی قرار گرفت. بادشکنهای مورداستفاده شامل توری با درصد تخلخل ۵۰ درصد بهصورت شطرنجی به ابعاد ۲/۵ در ۲/۵ متر، پنبهچوبهای برداشت شده از مزارع پنبه بهصورت شبکهای به ابعاد ۵*۵ متر بود. ارتفاع و فاصله بادشکنها به کمک سرعت آستانه باد و بیشینه سرعت باد منطقه محاسبه شد. ریگپاشی روی تپههای ماسهای و کفههای رسی - نمکی مجاور آن با تراکم ۵۰ و ۳۰ درصد مورد آزمایش قرار گرفت. بهمنظور مقایسه میزان جابهجایی خاک در تیمارهای یادشده و شاهد، از شاخصهای چوبی مدرج به ارتفاع یک متر و تلههای رسوبی استفاده شد. در این پژوهش هزینه اجرای هر روش بهطور جداگانه محاسبه و با هزینه پاشش مالچ نفتی مقایسه شد. نتایج نشان داد، ریگ پاشی ۵۰ درصد با تثبیت ۱۰۰ درصدی، بهترین عملکرد را به لحاظ تثبیت ماسههای روان و همچنین ثبات و پایداری دارد. هزینه اجرای روشهای ریگپاشی ۵۰ درصد، بادشکن چوبی و بادشکن توری بهترتیب برابر ۱۲۲/۵، ۱۵۶ و ۵۲۴ میلیون ریال در هکتار بود؛ بنابراین روش ریگپاشی ۵۰ درصد بهعنوان بهترین روش جلوگیری از فرسایش با کمترین هزینه و همچنین سازگار با محیطزیست معرفی شد.
سید مرتضی ابطحی، محمد خسروشاهی،
جلد ۲۸، شماره ۴ - ( علوم آب و خاک-زمستان ۱۴۰۳ )
چکیده
فرسایش بادی و گردوغبار ناشی از آن امروزه بهصورت یک معضل زیستمحیطی، نهتنها مناطق بیابانی بلکه کل کشور را تحت تأثیر خود قرار داده و هزینههای بسیاری در پی داشتهاست. مبارزه با فرسایش بادی در بسیاری از مناطق بیابانی با بهرهگیری از مالچهای نفتی و کشت گیاهان سازگار، از دهه ۴۰ آغاز شده است. اما استفاده گسترده از مالچهای نفتی علاوه بر مشکلات زیستمحیطی، بهدلیل هزینههای زیاد خریداری، جابهجایی و پاشش، صرفه اقتصادی ندارد. بدین منظور در این پژوهش، کارایی پنج مالچ غیرنفتی و شیمیایی در احیای بیولوژیک تپههای ماسهای حاشیه نوار ریگ بلند کاشان بررسی شد. این پژوهش در قالب طرح کامل تصادفی تحت تیمار مالچ شامل: شاهد (بدون مالچ)، مالچ پلیمری، پتاس، فارس، پایا و آکرلیکی در ۳ تکرار (۳ تپه ماسهای) انجام شد و میزان بادبردگی (به کمک شاخصهای چوبی تعبیه شده در تپهها)، زندهمانی گیاهان کشتشده بهصورت قلمه و نهال، درصد رطوبت و دمای عمق ۱۵ سانتیمتری هر تکرار، اندازهگیری و مورد تجزیه واریانس قرار گرفت. مشاهده شاخصهای چوبی نشان داد که مالچهای فارس، پایا و آکرلیکی باتوجهبه میزان بادبردگی (تقریباً بدون بادبردگی) به لحاظ استحکام از مقاومت تقریباً یکسانی برخوردارند. در مالچ فارس پس از گذشت هشت ماه از پاشش، ترکهای ریزی دیده شد که ناشی از دست دادن انعطاف است. بررسی آمار دمای خاک نشان داد که تیمارهای تحت مالچ، تفاوت دمایی چندانی نسبت به تیمار شاهد ندارد که این خود مزیت مالچهای مورد استفاده را نشان میدهد. مقایسه دادههای درصد رطوبت خاک، گویای درصد زیاد رطوبت در تیمار مالچ پتاس بود. بررسی درصد زندهمانی گیاهان کشتشده در تیمارهای پایا و آکرلیکی بیشتر بود. باتوجهبه نتایج این پژوهش مالچهای آکرلیکی، پایا و فارس برای تثبیت ماسههای روان توصیه میشود. از محدودیتهای پژوهش در عرصههای بیابانی، غیر قابل کنترل بودن شرایط محیطی و انسانی است؛ بنابراین محصور کردن کل عرصه مالچپاشی و استفاده از دستگاه تونل بادی سیار در محل اجرای طرح و تعیین میزان بادبردگی در سرعتهای مختلف پیشنهاد میشود.