جستجو در مقالات منتشر شده


196 نتیجه برای سعید

جواد پوررضا، سعید مصلحی،
جلد 2، شماره 1 - ( بهار 1377 )
چکیده

به منظور برآورد ارزش غذایی ارزن و چربی حیوانی (پیه) برای جوجه‌های گوشتی دو آزمایش انجام شد. در آزمایش اول، انرژی قابل سوخت و ساز با تصحیح ازت برای ارزن و چربی حیوانی، به روش سیبالد تعیین شد. انرژی قابل سوخت و ساز تصحیح شده برای ازت 3260(AMEn) کیلوکالری در کیلوگرم برای ارزن (دانه کامل)، 3204 کیلوکالری در کیلوگرم برای ارزن آسیاب شده،‌ 3237 کیلوکالری در کیلوگرم برای ارزن غربال و آسیاب  شده و 8166 کیلوکالری در کیلوگرم برای پیه به دست آمد. به منظور تعیین اثرات جایگزینی ارزن به جای ذرت در جیره‌های با درصد متفاوت چربی، یک آزمایش فاکتوریل 5 × 3 طراحی شد که در این آزمایش عامل چربی با سه سطح صفر، 3 و 6 درصد و عامل جایگزینی ارزن به جای ذرت با پنج سطح صفر، 25، 50، 75 و 100 درصد بررسی شد. هر یک از پانزده جیره در چهار تکرار، هر تکرار شامل دوازده جوجه مورد آزمایش قرار گرفت. کلیه جیره‌ها هم انرژی و هم پروتئین بودند. وزن بدن، مصرف غذا و ضریب تبدیل غذایی، به طور گروهی در هر هفته تعیین گردید. بین سطوح جایگزینی ارزن به جای ذرت در سن 56 روزگی، اختلاف معنی‌داری از نظر وزن بدن، مصرف غذا و ضریب تبدیل غذایی مشاهده نشد. با افزایش سطح چربی حیوانی، وزن بدن، مصرف غذا و ضریب تبدیل غذا (05/0 > p) یافت. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که ارزن از ارزش انرژی‌زائی زیادی برخوردار است و به نظر می‌رسد در افزایش وزن جوجه‌های گوشتی، حداقل با ذرت برابر باشد. چربی حیوانی (پیه) به عنوان منبع انرژی، تا سطح 3 درصد قابل استفاده است ولی بیش از آن تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر بهبود بازده غذایی جوجه‌های گوشتی ندارد.


محمد لغوی، سعید بهنام،
جلد 2، شماره 4 - ( 10-1377 )
چکیده

در این تحقیق تأثیر سه محدوده از رطوبت خاک (12-10، 15-13 و 18-16 درصد بر مبنای وزن خشک) و سه عمق شخم (15، 20 و 25 سانتیمتر) بر مقاومت کششی، مقاومت ویژه و توان مالبندی مورد نیاز گاوآهن بشقابی سه خیش و همچنین بر میزان خرد شدن و برگردان شدن خاک، با استفاده از آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی، در یک خاک لوم رسی مورد بررسی قرار گرفت. تأثیر رطوبت خاک در محدوده مورد مطالعه بر کلیه معیارهای عملکردی فوق‌الذکر به استثنای میزان برگردان شدن خاک بسیار معنی‌دار بود، به طوری که میانگینهای مقاومت کششی، مقاومت ویژه و توان مالبندی مورد نیاز در طیف رطوبتی 15-13 درصد به حداقل رسید. تأثیر عمق شخم تنها بر مقاومت کششی و توان مالبندی معنی‌دار بود، به طوری که میانگینهای این دو پارامتر با افزایش عمق شخم به طور قابل توجهی فزونی یافت ولی مقاومت ویژه تنها روندی نزولی را نشان داد. به منظور تعیین شاخصی کمی که بیان کننده میزان خرد شدن خاک توسط ادوات خاک‌ورزی باشد، یک دستگاه مجموعه الکهای دوار قابل اتصال و حمل توسط تراکتور طراحی و ساخته شد. با استفاده از این دستگاه اندازه‌گیری قطر متوسط وزنی (MWD) کلوخه‌های حاصل از اجرای عملیات شخم در داخل مزرعه مقدور گردید. نتایج نشان داد در حالی که عمق شخم تأثیری بر MWD نداشت، تأثیر رطوبت خاک بسیار معنی‌دار بود، به طوری که درشت‌ترین کلوخه‌ها به هنگام انجام شخم در رطوبت 12-10 درصد تشکیل گردید. روند کاهش اندازه کلوخه‌ها با افزایش رطوبت خاک تا بالاترین سطح رطوبت مورد مطالعه (18-16 درصد) ادامه یافت و در این رطوبت کلوخه‌هایی با میانگین   8/33 میلیمتر تشکیل گردید که نسبت به طیف رطوبتی 12-10 درصد در حدود 72 درصد کاهش داشت. تأثیر عمق شخم و رطوبت خاک بر میزان برگردان شدن خاک توسط گاوآهن بشقابی معنی‌دار نبود. میانگین کلی درصد برگردان خاک در سطوح مختلف عمق شخم و رطوبت خاک در حدود 54 درصد بود که با گزارشهای سایر محققین مطابقت داشت.
محمدعلی ادریس، جواد پوررضا، سعید انصاری،
جلد 3، شماره 1 - ( 1-1378 )
چکیده

این تحقیق به منظور بررسی صفت تولید تخم مرغ بر روی گله‌ای از مرغان بومی اصفهان و نیز آمیخته‌های آنها با سه نژاد خارجی اصلاح شده به اجرا درآمد. صفات سن بلوغ جنسی، وزن اولین تخم مرغ، تعداد و وزن تخم مرغ، مصرف غذا و ضریب تبدیل غذایی و تولید تخم مرغ طی دوره تخمگذاری (سن بلوغ تا 52 هفتگی) به طور انفرادی بر روی 774 مرغ آماربرداری گردید. نتایج حاصله نشان می‌دهد که از نظر وزن اولین تخم مرغ تفاوت معنی‌داری در بین چهار گروه ژنتیکی وجود ندارد (05/0>p)، در حالی که صفات سن بلوغ جنسی، تعداد و وزن تخم مرغ، مصرف غذا و ضریب تبدیل غذایی به طور معنی‌داری تحت تأثیر گروه ژنتیکی قرار گرفته است (01/0>p). مقدار ضرایب وراثت‌پذیری اعداد ادغام شده کلیه گروهها (به روش اجزاء واریانس پدری) برای صفات سن بلوغ جنسی،‌ وزن اولین تخم مرغ، تعداد تخم مرغ، وزن تخم مرغ، مصرف غذا و ضریب تبدیل غذایی به ترتیب 10/0 ±24/0، 08/0 ±03/0، 12/0 ±41/0، 12/0 ±48/0، 09/0 ±13/0 و 09/0 ±18/0 برآورد شد. در تجزیه کلی داده‌ها، تولید تخم مرغ از بلوغ تا 34 هفتگی همبستگی ژنتیکی و فنوتیپی مثبتی با تولید تخم مرغ تا 52 هفتگی نشان داد (71/0 = rp و 11/0  74/0 = rg). این مقادیر مبین وجود یک رابطه نسبتاً مناسب در کل گروهها است. به علاوه تولید تخم مرغ تا 34 هفتگی همبستگی منفی با ضریب تبدیل غذایی طی همین دوره داشته است (81/0- = rp و 53/0 rg=-92/0, rg). برآوردهای تنوع ژنتیکی و فنوتیپی در این مطالعه نشان می‌دهد که انتخاب بر اساس تولید تخم مرغ تا 34 هفتگی نه تنها می‌تواند به طور مؤثری برای بهبود تولید تخم مرغ در طی دوره تخمگذاری استفاده بشود، بلکه ممکن است منجر به افزایش عملکرد در کل دوره تخمگذاری گردد.
حشمت اله خسروی نیا، محمدعلی ادریس، جواد پوررضا ، سعید انصاری،
جلد 3، شماره 1 - ( 1-1378 )
چکیده

تعداد 1200 قطعه جوجه نر و ماده شجره‌دار از سه گروه ژنتیکی مشتمل بر 90 گروه پدری، برای برآورد مقادیر ضرایب توارث‌پذیری و روابط فنوتیپی و ژنتیکی و همچنین بررسی اثرات جنس و محیط نگهداری بر صفات وزن بدن، افزایش وزن، مصرف و ضریب تبدیل خوراک مورد استفاده واقع شد. گروههای ژنتیکی شامل آمیخته‌های مرغهای بومی با یک نژاد خارجی (گروه A)، مرغهای بومی که برای 2 نسل بر مبنای وزن 8 هفتگی تحت تأثیر انتخاب بوده‌اند (گروه B) و یک گروه شاهد از مرغهای بومی (گروه C) بود. تمام جوجه‌ها به تفکیک گروههای پدری تا سن چهار هفتگی در قفسهای زمینی نگهداری شدند. سپس جهت دستیابی به ضریب تبدیل خوراک، 498 قطعه از جوجه‌ها از سن 4 تا 10 هفتگی به قفسهای انفرادی انتقال یافتند. نتایج حاصله نشان داد که گروه ژنتیکی آمیخته در مقایسه با دو گروه دیگر، برای تمام صفات وزن بدن در سنین 2، 3، 6، 8 و 10 هفتگی و همچنین افزایش وزن، مصرف و ضریب تبدیل خوراک در مقاطع سنی 6-4، 8-6، 10-8 و 10-4 هفتگی برتری قابل توجهی دارد. دو گروه ژنتیکی B و C علیرغم برتریهای گروه B در اغلب صفات، تفاوت معنی‌داری نشان ندادند. توارث‌پذیری‌های برآورد شده بر اساس اجزاء واریانس پدری برای صفات مربوط به رشد، حاکی از ماهیت توارثی متوسط به بالا برای این صفات بود. همچنین مقادیر برآورد شده برای مصرف خوراک در سنین مختلف جهت تمام گله در دامنه‌ای از 15/0 تا 44/0 قرار داشت که در هر سن خاص پایین‌تر از مقادیر حاصله برای ضریب تبدیل خوراک بود. همبستگیهای ژنتیکی و فنوتیپی بین صفات مربوط به رشد مثبت و اکثراً بالا بود. لیکن همبستگیهای بین صفات تغذیه‌ای در سنین مختلف، تنوع بالایی نشان دادند.
سیدفرهاد موسوی، جعفر جمشیدنژاد عنبرانی، سیدسعید اسلامیان ، ناصر رستم،
جلد 3، شماره 2 - ( 4-1378 )
چکیده

تخمین مقدار سیلابها، روشی برای جلوگیری از خسارات ناشی از وقوع آنها می‌باشد. این تخمین پایه و اساس طراحی انواع ابنیه هیدرولیکی، سرریز سدها، طرحهای آبخیزداری و کنترل و مهار سیلاب است. به وسیله روشهایی نظیر کریگر، جارویس – مایر، سیپرس کریک و استدلالی (منطقی) مقدار دبی حداکثر سیلاب محاسبه می‌شود. روش استدلالی – احتمالی نیز روش دیگری برای تخمین مقدار اوج سیلاب است که به صورت زیر بیان می‌شود:

Q(y) = F.C(y). I(tc,y).A

که در آن Q = حداکثر دبی سیلاب (متر مکعب بر ثانیه)، y = دوره برگشت (سال)، C = ضریب رواناب با دوره برگشتA ،  y= مساحت حوضه (کیلومتر مربع)، I = شدت بارندگی (میلیمتر بر ساعت) برای دوره برگشت معین و مدتی معادل زمان تمرکز حوضه و F = ضریب تبدیل واحدها که در صورت کاربرد واحدهای فوق برابر 278/0 می‌باشد. تخمین ضریب رواناب، (C(y، یکی از مشکلات این روش است. این ضریب تاکنون به طور تجربی تعیین شده و مقدار آن از جداولی که در مراجع مختلف وجود دارد به دست می‌آید. در تحقیق حاضر از برنامه کامپیوتری TR برای تجزیه و تحلیل آمار حداقل 10 سال 18 ایستگاه آبسنجی و 6 ایستگاه ثبات بارندگی استفاده شده است. این تحقیق در قسمتی از حوضه آبریز دریای مازندران (بخش مرکزی و شرقی حوضه آبریز شماره یک ایران)، در حوضه رودخانه‌هایی نظیر اترک، تجن، چالوس، سرداب‌رود، سیاه‌رود، گرگان‌رود، صفارود، کسیلیان، بابل‌رود و نکا انجام گردید. ضرایب رواناب با دوره برگشت 2، 5، 10، 25، 50 و 100 سال این زیر حوضه‌ها محاسبه و سپس منحنیهای هم ضریب رواناب در محدوده طول جغرافیایی 51 درجه و 13 دقیقه تا 55 درجه و 23 دقیقه و نیز عرض جغرافیایی 36 درجه و 32 دقیقه تا 37 درجه و 13 دقیقه با استفاده از نرم‌افزار سورفر رسم گردید. نتایج نشان داد که : 1) مقادیر ضرایب رواناب به دست آمده کمتر از مقادیر داده شده در جداول تجربی است، 2) با افزایش دوره برگشت، ضریب رواناب افزایش می‌یابد و 3) کاربرد مقادیر به دست آمده ضرایب رواناب در سه حوضه آبریز منطقه نشان داد که با استفاده از منحنیهای هم ضریب رواناب می‌توان دبی‌های حداکثر لحظه‌ای را با دقت بهتری تخمین زد.


ستار چاوشی بروجنی، سیدسعید اسلامیان،
جلد 3، شماره 3 - ( 7-1378 )
چکیده

مطالعه تناوب سیلاب در مناطق خشک به دلیل تعداد کم ایستگاه‌های هیدرومتری، کمبود آمار و وجود داده‌های پراکنده ناشی از وقوع جریانهای نادر، بسیار مشکل می‌باشد. تحلیل منطقه‌ای سیلاب یکی از روشهای مناسب جهت غلبه بر چنین مشکلاتی می‌باشد. در این تحقیق یکی از روشهای تحلیل منطقه‌ای سیلاب به نام روش هیبرید مورد بررسی قرار گرفته است. منطقه مورد مطالعه شامل 17 حوضه همگن واقع در استانهای اصفهان و چهارمحال و بختیاری می‌باشد. نخست با استفاده از رگرسیون چندگانه بین دبی سیلاب با دوره‌های مختلف بازگشت، به عنوان عامل وابسته و خصوصیات فیزیکی و اقلیمی حوضه، به عنوان عوامل مستقل، مهم‌ترین عوامل فیزیکی و اقلیمی مرتبط با سیلاب که عبارت از سطح و ارتفاع متوسط حوضه بودند تعیین گردید. مدل‌های تناوب سیل هیبرید مرتبط با این دو عامل تعیین و با مدل‌های رگرسیون چندگانه در این منطقه مقایسه گردید. مقایسه مقادیر نسبی خطای مدل‌های هیبرید و رگرسیون نشان می‌دهد که در دوره‌های بازگشت کوتاه، دقت مدل هیبرید بیشتر از روش رگرسیون بوده ولی در دوره‌های بازگشت بالا، دقت مدل رگرسیون بیشتر از روش هیبرید می‌باشد.
سیدسعید اسلامیان، والی سلیمی، ستار چاوشی بروجنی،
جلد 4، شماره 2 - ( 4-1379 )
چکیده

یکی از عوامل اساسی در طراحی پروژه‌های آبی، بده اوج لحظه‌ای سیل است. روش‌های مختلفی برای تخمین بده اوج لحظه‌ای سیل با دوره‌های بازگشت مختلف ارائه شده است. در روش‌های منطقه‌ای تخمین سیلاب، عموماً از خصوصیات فیزیکی، اقلیمی و هیدرولوژیک حوزه‌های آبخیز به منظور تعیین مدل‌های فراوانی سیل استفاده می‌شود. هدف از این تحقیق، ارائه یک مدل برآورد بده لحظه‌ای با دوره‌های بازگشت مورد نظر، در حوزه‌های آبخیز غرب ایران، شامل زیرحوزه‌های قره‌سو، گاماسیاب، کشکان، سیمره، سزار و آبشینه، که تنها دارای آمار بده حداکثر متوسط روزانه هستند، می‌باشد.

آمار بده اوج لحظه‌ای و بده حداکثر متوسط روزانه، در یک دوره آماری 21 سال، از سالنامه‌های وزارت نیرو، برای 11 ایستگاه آب سنجی حوزه‌های آبخیز استخراج گردید. نسبت بده اوج لحظه‌ای به بده حداکثر متوسط روزانه (پارامتر R)، میانگین و انحراف معیار این نسبت در طول دوره‌های آماری برای ایستگاه‌های هیدرومتری و خصوصیات فیزیوگرافیک حوزه‌ها شامل مساحت، طول آبراهه اصلی، ارتفاع متوسط، شیب متوسط، طول مستطیل معادل، نسبت گردی، نسبت طولی، ضریب گراولیوس، تراکم شبکه، زمان تمرکز، نسبت برجستگی و قطر دایره معادل محاسبه گردید. با ایجاد رگرسیون خطی بین متغیرهای فیزیوگرافیک و میانگین و انحراف معیار پارامتر R، معادلات مدل شامل معادلات محاسبه میانگین و انحراف معیار پارامتر R به دست آمد. مهم‌ترین نتیجه تحقیق حاضر این است که از آمار ایستگاه‌های آب‌سنجی دارای اشل (ایستگاه‌های درجه 2)، می‌توان با دقت نسبتاً خوبی بده اوج لحظه‌ای را با دوره‌های بازگشت مختلف برآورد نمود.


جواد کرامت، سعید ملک،
جلد 5، شماره 1 - ( بهار 1380 )
چکیده

به منظور بررسی رنگ ملاس چغندرقند و امکان جای‌گزینی آن با کارامل مصرفی صنایع غذایی، به ویژه نوشابه‌سازی، مقداری از ملاس رقیق شده، پس از تنظیم pH، از یک ستون رزین آمبرلایت به عنوان رزین جاذب ترکیبات رنگی گذرانده شد، و رنگ آن به کمک الکل اسیدی جدا گردید. بیشترین درصد جداسازی (3/76%) در شرایط میزان رقت ملاس برابر با 10 درجه بریکس و مقدار رزین برابر 150 میلی‌لیتر به دست آمد. حلال جداسازی، و رنگ جامد به کمک تبخیر توسط خشک‌کن تصعیدی تولید شد. ویژگی‌های رنگ تولیدی از جمله قابلیت حل، میزان خاکستر، قند و قدرت رنگ‌دهی تعیین گردید. هم‌چنین، پایداری رنگ تولید شده در شرایط مختلف، از جمله pHهای اسیدی، دما و نور مورد بررسی قرار گرفت. علاوه بر آن، شاخص‌های کمی محلول رنگ به کمک دستگاه هانترلب تعیین شد. رنگ تولیدی با کارامل مورد مصرف در نوشابه سیاه زمزم مقایسه شد، و ملاحظه گردید که طول موج حداکثر جذب در آنها تقریباً یکسان است. هم‌چنین، از نظر حساسیت به تغییر pH نیز کاملاً مشابه بودند. نوشابه‌های تولید شده با رنگ تولیدی و کارامل، از نظر انبارداری در شرایط مختلف دما و نور نیز با یکدیگر مقایسه شدند، و مشخص شد که رنگ تولید شده بسیار مناسب‌تراست.

به طور کلی، نتیجه‌گیری شد که رنگ تولیدی جانشین بسیار مناسبی برای کارامل وارداتی در تولید نوشابه‌های گازدار سیاه رنگ می‌باشد. پودر رنگ تولید شده به عنوان جانشین بخشی از پودر کاکائو در تولید شیرکاکائو نیز به کار رفت. آزمایش‌های تشخیص حسی نشان داد که می‌توان به میزان تولید 20% پودر رنگ تولیدی را جانشین پودر کاکائو نمود. کارامل تولید شده از ملاس از نظر بهداشتی کاملاً سالم است.

 ارزیابی اقتصادی نیز بر اساس هزینه‌های ثابت و متغیر و قیمت فعلی ملاس انجام شد، و قیمت تولید هر گرم رنگ حدود 10 ریال برآورد گردید. بنابراین، تولید کارامل از ملاس کاملاً اقتصادی است.


محمدعلی ایزدبخش، سید سعید اسلامیان، سید فرهاد موسوی،
جلد 5، شماره 2 - ( تابستان 1380 )
چکیده

سیل از جمله پدیده‌هایی است که همواره مورد توجه پژوهشگران هیدرولوژی قرار دارد. در این بررسی، مدل برآورد یکی از شاخص‌های مهم بیان‌کننده سیلاب، یعنی حداکثر دبی میانگین روزانه در چند حوزه آبریز غرب ایران تعیین گردید. زیرحوزه‌های مورد بررسی عبارتند از گاماسیاب، قره‌سو، سیمره، کشکان (حوزه آبریز کرخه)، سزار (حوزه آبریز دز) و آبشینه (حوزه آبریز قره چای). پس از تهیه آمار دبی‌های میانگین روزانه ایستگاه‌های هیدرومتری، از سال‌های آماری موجود 30 سال دوره مشترک آماری انتخاب شد، و با کمک نرم‌افزارهای HYFA و TR تحلیل فراوانی روی داده‌های سیلاب انجام گرفت، و بهترین توزیع آماری توسط آزمون‌های نیکویی برازش برگزیده شد. سپس دبی یا دوره‌های بازگشت 2، 5، 10، 25، 50، 100، 500 و 1000 ساله برآورد گردید. مدل‌سازی توسط تحلیل منطقه‌ای و به کمک روش رگرسیون چندگانه میان دبی و ویژگی‌های فیزیوگرافیک حوزه‌ها انجام شد. معیار اصلی گزینش مدل، ضریب تبیین اصلاح شده بود، و سطح معنی‌دار بودن، خطای استاندارد و نمودارهای دبی مشاهده شده و محاسبه شده، درستی مدل را کنترل نمودند. بدین ترتیب، مدل‌هایی با شکل‌ها و پارامترهای گوناگون از میان مدل‌های توانی، نمایی، خطی و لگاریتمی انتخاب شد، ولی مدل توانی بیشتر از دیگر مدل‌ها برای منطقه به کار رفت. بر پایه نتایج این پژوهش، پارامترهای طول آبراهه اصلی، تراکم زه‌کشی، و زمان تمرکز بیشترین تأثیر را در تولید دبی داشتند. از تحلیل خطا چنین برآمد که هر چه دوره بازگشت افزایش پیدا کند میزان خطای برآورد مدل‌ها نیز افزایش می‌یابد، به گونه‌ای که در دوره بازگشت 1000 ساله مقدار خطا به 2/32 درصد رسید.
نادر ساکنیان دهکردی، برات قبادیان، سعید مینایی،
جلد 5، شماره 2 - ( تابستان 1380 )
چکیده

دستگاهی که بتواند مالچ را در داخل خاک تزریق کند و ظرفیت نگهداری رطوبت خاک را بهبود بخشد مورد نیاز است. هدف از این پژوهش، طراحی و ساخت یک دستگاه زیرشکن با تیغه و مکانیزمی است که بتواند سبوس برنج را در خاک تزریق کند. پارامترهای مورد نظر در عملیات زیرشکن مورد توجه قرار گرفته و شیوه ارائه شده می‌تواند به عنوان روشی خاص برای تزریق سبوس مطرح گردد. دستگاه پس از طراحی و ساخت به آسانی به وسیله تراکتور به کار گرفته شد. عملیات زیرشکنی و تزریق سبوس در عمق‌ها و مقادیر مختلف در زیر خاک به خوبی انجام گرفت. این شیوه به عنوان روشی تلفیقی به نمودارهای حفاظتی، که توسط مورگان ارایه شده است، اضافه می‌گردد.
قدرت الله سعیدی،
جلد 5، شماره 4 - ( 10-1380 )
چکیده

بزرک (.Linum usitatissimum L) گیاهی است دانه روغنی با سازگاری گسترده، که روغن ژنوتیپ‌های معمولی آن به لحاظ ترکیب خاص اسیدهای چرب مصارف صنعتی دارد. روغن ژنوتیپ‌های جدید حاصل از جهش‌زایی، از نظر ترکب اسیدهای چرب مانند روغن آفتاب‌گردان بوده و می‌تواند به مصارف خوراکی برسد. این پژوهش به منظور بررسی تنوع ژنتیکی ویژگی‌های زراعی و پتانسیل تولید ژنوتیپ‌های با کیفیت روغن خوراکی و صنعتی بزرک در منطقه اصفهان انجام گردید. در این پژوهش، به منظور ارزیابی ژنوتیپ‌ها از طرح آماری ارزیابی مقدماتی آگمنت استفاده شد.

 نتایج نشان داد که میانگین شمار گیاهچه در متر مربع، در ژنوتیپ‌های با کیفیت روغن خوراکی و صنعتی به ترتیب 178 و 367، و دارای ضریب تغییرات 70 و 10 درصد بود. طول دوره رشد ژنوتیپ‌ها نیز متنوع و در دو گروه با کیفیت روغن خوراکی و صنعتی به ترتیب 89-116 و 89-128 روز بود. ارتفاع گیاه در ژنوتیپ‌های با کیفیت روغن خوراکی و صنعتی به ترتیب بین 57 تا 86 و 49 تا 73 سانتی‌متر نوسان داشت. عملکرد دانه نیز تنوع چشم‌گیری نشان داد، به طوری که ژنوتیپ‌های با کیفیت روغن خوراکی دارای عملکرد دانه 429-2651 کیلوگرم در هکتار و ضریب تغییرات 35 درصد، و ژنوتیپ‌های با کیفیت روغن صنعتی دارای عملکرد 779-2389 کیلوگرم و ضریب تغییرات 25 درصد بودند. در این بررسی عملکرد دانه در گیاه هم‌بستگی زیاد و مثبت با شمار انشعابات پایه‌ای (**77/0=r) و شمار کپسول در گیاه (**93/0=r)، ولی هم‌بستگی زیاد و منفی با شمار گیاه در واحد سطح (**66/0-=r) نشان داد. بر پایه نتایج حاصل از تجزیه رگرسیون، شمار کپسول در گیاه، شمار بذر در کپسول و وزن دانه به ترتیب مهم‌ترین اجزای عملکرد دانه در گیاه شناخته شدند (96/0=R2)، ولی شمار کپسول در گیاه به تنهایی بیشترین سهم را در تعیین عملکرد دانه داشت (87/0=R2).


سعیدرضا وصال، عبدالرضا باقری، عباس صفرنژاد،
جلد 6، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده

به منظور بررسی پاسخ آندروژنیک ارقام نخود، دو رقم پیروز و کرج 31-60-12، که به ترتیب نماینده‌ای از تیپ‌های دسی و کابلی هستند، برای انجام کشت بساک انتخاب شدند. بساک‌های حاوی میکروسپورهای تک‌هسته‌ای منتخب از غنچه‌های گل تیمار شده در شرایط سرما (7 تا 10 روز)، در محیط کشت پایه MS حاوی غلظت‌های متفاوت دو تنظیم کننده رشدی توفوردی (1، 2 و 3 میلی‌گرم در لیتر) و کینتین (1/0، 2/0 و 5/0 میلی‌گرم در لیتر) کشت گردیدند. برای باززایی، از محیط‌های کشت MS و بلیدز تغییر یافته با ترکیبات مختلف تنظیم کننده‌های رشد و غلظت متفاوت ساکارز استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر تنظیم کننده‌های رشدی توفوردی و کینتین در القای کالوس بسیار معنی‌دار است، و با افزایش غلظت هرکدام از این تنظیم کننده‌ها میزان القای کالوس به طور معنی‌داری کاهش یافت. محیط کشت حاوی غلظت‌های کم هر دو تنظیم کننده رشدی (1 و 2/0 میلی‌گرم در لیتر به ترتیب برای توفوردی و کینتین) بهترین واکنش القای کالوس را در پی داشت. هم‌چنین، اثر متقابل ژنوتیپ × غلظت‌های توفوردی نیز معنی‌دار شد، به طوری که رقم پیروز نسبت به رقم دیگر، در واکنش به غلظت‌های متفاوت توفوردی، پاسخ بهتری به القای کالوس از خود نشان داد. تمایز کالوس‌ها و القای اندام‌زایی در محیط کشت MS حاوی NAA و BA با سه درصد ساکارز، و جنین‌زایی در کالوس‌های حاصل از بساک در محیط کشت بلیدز غنی شده با 5/0 میلی‌گرم در لیتر کینتین و 10 درصد ساکارز اتفاق افتاد. بررسی سیتولوژیک کالوس‌ها، وجود سلول‌های هاپلویید و تنوع کروموزومی را به اثبات رساند. بنابراین، بهینه کردن غلظت تنظیم کننده‌های رشد در محیط کشت القا، و استفاده از محیط‌های کشت مختلف پایه با غلظت مشخصی از ساکارز، می‌تواند بهبود باززایی از بساک‌های نخود را به دنبال داشته باشد. به نظر می‌رسد تعیین مشخصه کالوس‌ها از مرحله القا تا باززایی، و نیز تعیین اثر پیش‌تیمار سرما در آزمایش‌های بعدی بتواند در بهبود پاسخ به کشت بساک در نخود مورد استفاده قرار گیرد.
فهیمه شاهین‌ نیا، عبدالمجید رضایی، عباس سعیدی،
جلد 6، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده

به منظور بررسی میزان تنوع و مطالعه هم‌بستگی میان صفات مرتبط با کیفیت نانوایی از طریق تجزیه ضرایب مسیر، 145 ژنوتیپ گندم نان مرکب از 90 لاین اصلاحی و 55 رقم بومی و زراعی مورد آزمایش قرار گرفتند. از صفات درصد پروتئین، حجم رسوب زلنی، حجم رسوب با SDS، سختی دانه، وزن حجمی (هکتولیتر)، حجم نان، درصد رطوبت دانه و جذب آب، به عنوان معیارهای غیر مستقیم برای ارزیابی کیفیت نانوایی ژنوتیپ‌ها استفاده شد. صفات سختی دانه، حجم رسوب زلنی و حجم رسوب با SDS، به ترتیب با ضرایب تغییرات 51/13، 83/11 و 03/11 از بیشترین میزان تنوع برخوردار بودند. نتایج تجزیه عامل‌ها برای ژنوتیپ‌ها بر مبنای صفات کیفی گویای نقش دو عامل پنهانی در توجیه 23/98 درصد از تنوع کل داده‌ها بود. این عوامل به ترتیب عامل شاخص پروتئین دانه و حجم نان نام‌گذاری شدند. نتایج مطالعه هم‌بستگی میان صفات کیفی، بر رابطه مستقیم و معنی‌دار درصد پروتئین و حجم رسوب با SDS، با دیگر صفات مرتبط با کیفیت نانوایی گواهی داد. در رگرسیون مرحله‌ای، درصد پروتئین به عنوان صفت توجیه کننده مقدار زیادی از تغییرات صفات کیفی دیگر، در مراحل اول و دوم به مدل وارد شد. هم‌چنین،‌ تجزیه ضرایب مسیر نشان دهنده اهمیت اثر مستقیم و معنی‌دار صفات درصد پروتئین، حجم رسوب زلنی، حجم نان، درصد رطوبت دانه و درصد جذب آب و اثر غیر مستقیم این صفات از طریق درصد پروتئین بر تغییرات حجم رسوب با SDS بود. تجزیه خوشه‌ای بر پایه صفات کیفی نشان دهنده ظرفیت مطلوب ژنوتیپ‌های زراعی و بومی از حیث صفات مرتبط با کیفیت و کمیت پروتئین، در مقایسه با ژنوتیپ‌های گروه‌های دیگر (به‌ طور عمده لاین‌های اصلاحی) بود.
غلامحسین طهماسبی، ‌رحیم عبادی، ناصر تاج ‌آبادی، منصور آخوندی، سعید فرج،
جلد 6، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده

زنبور عسل کوچک یکی از دو گونه زنبور عسل موجود در ایران است که در نواحی جنوبی کشور زندگی می‌کند، و نقش مهمی در گرده‌افشانی گیاهان این منطقه ایفا می‌نماید. در این پژوهش تلاش شد وضعیت توده‌های زنبور عسل کوچک در ایران، و نیز اثر شرایط جغرافیایی و اقلیمی در تغییرات مورفولوژیک و جدا شدن این توده‌ها بررسی گردد. بدین منظور بیش از 400 نمونه زنبور کارگر از 40 کلنی مربوط به 26 شهرستان و 9 استان جمع‌آوری، و اندازه‌گیری دوازده صفت مورفولوژیک آنها با روش روتنر (1978) انجام شد. برای تعیین مختصات جغرافیایی و متغیرهای اقلیمی، از میانگین این متغیرها در طول عمر ایستگاه‌های سینوپتیک هر منطقه و یا میانگین متغیرها در ایستگاه‌های هواشناسی مناطق استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده‌های به دست آمده با روش تجزیه به مؤلفه‌های اصلی انجام گردید. نتایج نشان داد که گونه زنبور عسل کوچک دارای دو توده جداگانه در نواحی جنوبی ایران است. مناطق جنوب غربی با عرض جغرافیایی بیشتر و با زنبوران بزرگ‌تر در یک گروه، و مناطق جنوب شرقی با عرض جغرافیایی کمتر با زنبوران کوچک‌تر در گروهی دیگر قرار می‌گیرند. بررسی هم‌بستگی صفات ظاهری با شرایط جغرافیایی و متغیرهای اقلیمی نشان داد که صفات مربوط به اندازه جثه، اندازه بال و پای زنبوران عسل کوچک با عرض جغرافیایی هم‌بستگی مثبت و با طول جغرافیایی هم‌بستگی منفی، و نیز با میزان بارندگی سالیانه منطقه هم‌بستگی منفی معنی‌دار دارد، ولی با صفات مربوط به درجه حرارت، رطوبت نسبی، سرعت باد، حداقل درجه حرارت و ... هم‌بستگی معنی‌داری ندارد. نتایج این پژوهش به طور کلی نشان داد که مناطق شمالی‌تر، مرتفع‌تر و پرباران‌تر دارای زنبوران بزرگ‌تری است. این نتیجه با قانون برگمن، که معتقد است حیوانات مناطق شمالی‌تر و سردتر دارای جثه بزرگ‌تری هستند، هم‌خوانی دارد.
قدرت ‌الله سعیدی،
جلد 6، شماره 3 - ( پاییز 1381 )
چکیده

بزرک (Linum usitatissimum L) با کیفیت روغن خوراکی می‌تواند به عنوان یک محصول دانه روغنی در منطقه اصفهان کشت گردد. برای حصول عملکرد مطلوب و تولید موفق این گیاه، تاریخ کاشت از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این آزمایش به منظور بررسی اثر تاریخ کاشت و ژنوتیپ بر عملکرد، اجزای عملکرد و دوره رسیدگی در بزرک با کیفیت روغن خوراکی در مزرعه پژوهشی دانشگاه صنعتی اصفهان در سال 1379 انجام شد. در این بررسی از طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار، و به صورت کرت‌های خرد شده استفاده گردید. تاریخ کاشت به عنوان فاکتور اصلی دارای هفت سطح (26 مهر، 25 آبان، 25 اسفند، 25 فروردین، 25 اردیبهشت، 24 خرداد و 25 تیر) و ژنوتیپ به عنوان فاکتور فرعی شامل چهار لاین اصلاحی بزرک با کیفیت روغن خوراکی بود. شمار کپسول در بوته، شمار دانه در کپسول، وزن صد دانه و عملکرد دانه برای همه ژنوتیپ‌ها در تاریخ کاشت اول (26 مهر) بیشترین بود. میانگین عملکرد دانه در نخستین تاریخ کاشت تقریباً دو و سه برابر عملکرد دانه در تاریخ‌های کاشت دوم و سوم، و تقریباً هشت برابر آن در سه تاریخ کاشت آخر بود. در تاریخ کاشت دوم نیز به خاطر پایین بودن دما بذرها به طور کلی سبز نشدند. عملکرد دانه و دوره رسیدگی به طور معنی‌دار تحت تأثیر متقابل ژنوتیپ و تاریخ کاشت قرار گرفت. به طور کلی، تأخیر در کاشت با کاهش میزان سبز شدن، شمار روز تا رسیدگی، عملکرد دانه و اجزای آن در تمام ژنوتیپ‌ها همراه بود، ولی تاریخ کاشت آخر موجب افزایش شمار روزهای تا رسیدگی و شمار دانه در کپسول گردید. نتایج تجزیه رگرسیون نشان داد که وزن دانه، شمار دانه در کپسول و شمار گیاهچه در متر مربع، به ترتیب مهم‌ترین اجزای سهیم در ایجاد تغییرات عملکرد دانه بودند. ولی شمار کپسول در بوته و شمار دانه در کپسول به ترتیب بیشترین نقش را در ایجاد تنوع عملکرد دانه در بوته داشتند.
سعید قدیری ‌راد، بیژن حاتمی، غلامحسین اسدی،
جلد 6، شماره 4 - ( زمستان 1381 )
چکیده

در بررسی‌ زیست‌شناسی‌ مگس‌ شکارگر Leucopis glyphinivora Tanas، طول‌ عمر حشرات‌ کامل‌ حدود هشت‌ روز و میانگین تولید تخم‌ توسط‌ هر ماده‌ 7/35 عدد بود. دوره‌ جنینی‌، سه‌ سن‌ لاروی‌ و پوپاریوم‌ به‌ ترتیب‌ 7/2، 16/2، 48/3، 7/5 و 45/8 روز، و یک‌ نسل‌ آن‌ حدود یک‌ ماه‌ طول‌ کشید. کارایی‌ این‌ شکارگر با قرار دادن‌ تخم‌ آن‌ در مجاورت‌ حشرات‌ کامل‌ شته‌ سیاه‌ باقلا به‌ ترتیب‌ به‌ نسبت‌های‌ 1 به‌ 1، 1 به‌ 2، 1 به‌ 4، 1 به‌ 8 و 1 به‌ 16 روی‌ گیاه‌ باقلا بررسی‌ شد. لاروهای‌ سن‌ اول‌ تنها از پوره‌های‌ سن‌ اول‌ و دوم‌ شته‌ تغذیه‌ می‌کردند. نسبت‌های‌ 1 به‌ 4، 1 به‌ 8 و 1 به‌ 16 شکارگر به‌ شکار، به‌ ترتیب‌ باعث‌ 9/97، 8/98 و 61 درصد کاهش‌ جمعیت‌ شته‌ گردید، در حالی‌ که‌ در نسبت‌های‌ 1 به‌ 1 و 1 به‌ 2، لاروهای‌ شکارگر به‌ دلیل‌ ترک‌ گیاه‌ میزبان‌ برای‌ جستجوی‌ پوره‌های‌ ریز شکار، در کاهش‌ جمعیت‌ آن‌ ناموفق‌ بودند. بنابراین‌، لاروهای‌ این‌ شکارگر صرفاً در یک‌ محدوده‌ خاص‌ از ساختار سنی‌ و جمعیتی‌ شته‌ میزبان‌ کارایی‌ داشتند.
سید سعید اسلامیان، ستار چاوشی بروجنی،
جلد 7، شماره 1 - ( بهار 1382 )
چکیده

روش‌های بسیاری برای بررسی سیلاب حوزه‌های آبخیز وجود دارد، که از جمله می‌توان به تحلیل منطقه‌ای سیلاب اشاره کرد. رهیافت تحلیل منطقه‌ای سیلاب متکی بر ویژگی‌های فیزیکی، اقلیمی و اکولوژیک حوزه‌های آبخیز بوده، از روش‌های آماری در بررسی داده‌های مشاهداتی جریان استفاده می‌کند. این رهیافت دارای شیوه‌های متعددی است. هاسکینگ و والیس با گسترش روش گشتاور وزنی احتمال، آماره‌های گشتاور خطی را به عنوان رهیافتی جدید در تحلیل تناوب سیل حوزه‌های آبخیز ارائه نمودند. تئوری گشتاورهای خطی اساس پژوهش حاضر را تشکیل می‌دهد. در این پژوهش 27 ایستگاه هیدرومتری واقع در منطقه مرکزی ایران بررسی گردید. با استفاده از نمودار گشتاور خطی، منحنی چولگی خطی در برابر کشیدگی خطی و مناسب‌ترین توزیع‌های قابل برازش برای هر یک از ایستگاه‌های مطالعاتی تعیین شد. سپس به منظور حذف ایستگاه‌های غیر همگن، آزمون‌های همگنی مبتنی بر پارامترهای ناهماهنگی و ناهمگنی انجام گرفت و سرانجام دو ایستگاه بارز و گبرآباد به عنوان ایستگاه‌های ناهمگن شناخته شدند. در مرحله بعد، آزمون نیکویی برازش به منظور تعیین مناسب‌ترین تابع توزیع منطقه انجام، و به ترتیب توزیع‌های لجستیک تعمیم یافته، مقادیر حد تعمیم یافته، نرمال تعمیم یافته، پیرسون نوع سوم و پارتو تعمیم یافته مناسب‌ترین توزیع برای منطقه شناخته شدند. در نهایت، مقادیر تخمینی دبی با تناوب مختلف در منطقه تعیین، و پارامترهای منطقه‌ای توزیع‌های منتخب ارائه گردید.
زهرا عباسی، قدرت‌اله سعیدی، آقافخر میرلوحی،
جلد 7، شماره 1 - ( بهار 1382 )
چکیده

بزرک از گیاهان دانه روغنی با سازگاری وسیع است، که در بیشتر مناطق جهان کشت می‌شود. روغن بزرک معمولی به لحاظ میزان زیاد اسید چرب لینولنیک (50%<)، به عنوان روغن خشک شونده در صنعت به کار می‌رود. ژنوتیپ‌های جدید حاصل از پروژه‌های جهش‌زایی دارای اسید لینولنیک بسیار کمی (2% >) بوده و می‌توانند به مصارف خوراکی برسند. رنگ زرد بذر به عنوان یک نشانه ظاهری برای ژنوتیپ‌های با کیفیت روغن خوراکی، در جدا کردن آنها از ژنوتیپ‌های معمولی با کیفیت روغن صنعتی، که عموماً دارای رنگ بذر قهوه‌ای می‌باشند، مورد توجه است. در این پژوهش لاین‌های مختلف با ترکیب کامل دو رنگ بذر (زرد و قهوه‌ای) و دو میزان اسید لینولنیک (زیاد و کم)، در چارچوب طرح بلوک کامل تصادفی، برای صفات زراعی، به ویژه عملکرد دانه و اجزای آن، در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان در سال 1379 ارزیابی گردید. نتایج نشان داد که لاین‌های با میزان زیاد اسید لینولنیک، نسبت به لاین‌های با میزان کم، به صورت معنی‌دار عملکرد دانه بیشتری (حدود 12%) داشتند. ولی هیچ‌کدام از صفات زراعی دیگر و نیز اجزای عملکرد دانه به طور معنی‌دار تحت تأثیر میزان اسید لینولنیک قرار نگرفتند. صفات شمار گیاهچه در متر مربع، شمار انشعاب در بوته، شمار کپسول در بوته و عملکرد دانه در بوته به صورت معنی‌دار به رنگ بذر بستگی داشتند، به نحوی که لاین‌های با رنگ بذر زرد نسبت به لاین‌های با رنگ بذر قهوه‌ای دارای میزان سبز شدن کمتر، ولی شمار انشعاب، شمار کپسول و عملکرد دانه در بوته بیشتری بودند. افزایش عملکرد دانه در بوته در لاین‌های با رنگ بذر زرد نسبت به لاین‌های با رنگ بذر قهوه‌ای، ناشی از کاهش تراکم بوته، و در نتیجه افزایش شمار کپسول در بوته در این لاین‌ها بوده است. لاین‌های با رنگ بذر زرد و قهوه‌ای از لحاظ عملکرد دانه تفاوت معنی‌دار نداشتند. بنابراین، تأثیر کاهش تراکم بوته بر عملکرد دانه در لاین‌های با رنگ بذر زرد از طریق افزایش شمار انشعاب و شمارکپسول در بوته، و نتیجتاً عملکرد دانه در بوته جبران گردیده است.
محمد مظهری، سعید یزدانی،
جلد 7، شماره 2 - ( تابستان 1382 )
چکیده

پژوهش‌های مربوط به‌ سود حاصل‌ از به کارگیری‌ نوآوری‌های‌ مختلف (تغییر تکنیکی‌) عمدتاً در چارچوب‌ بازارهای‌ رقابتی‌ انجام‌ گرفته‌ است. این پژوهش‌ها نشان‌ می‌دهد که‌ چنانچه‌ ساختار بازار مورد بررسی‌ غیر رقابتی‌ باشد، تعیین‌ سود حاصل‌ از تغییر تکنیکی‌ در چارچوب‌ رقابتی‌، تحریف‌ نتایج ‌را برای‌ گروه‌های‌ مختلف‌ در بر خواهد داشت. در همین‌ زمینه، با توجه‌ به‌ ساختار غیر رقابتی‌ بازار خرید گوجه‌فرنگی‌ در استان‌ خراسان‌، میزان‌ سود حاصل‌ از به کارگیری‌ نوآوری‌ بیولوژیک‌ برای‌ کشاورزان‌، تبدیل‌ کنندگان‌ و کل‌ جامعه،‌ با استفاده‌ از روش‌ مازاد اقتصادی‌، محاسبه‌ گردیده‌ است. نتایج‌ پژوهش‌ نشان ‌می‌دهد که‌ در شرایط غیر رقابتی‌ حاکم‌ بر بازار خرید گوجه‌فرنگی‌ خام‌ در استان‌ خراسان‌، به‌ دلیل‌ قدرت‌ بازار تبدیل‌ کنندگان‌ در خرید گوجه‌فرنگی‌ خام‌، سود بالقوه‌ ناشی‌ از به کارگیری‌ ارقام‌ هیبرید، برای‌ کشاورزان‌ و کل‌ جامعه‌ به‌ ترتیب‌ در حدود 58 درصد و 5/12 درصد نسبت‌ به‌ بازار رقابتی‌ کاهش‌ می‌یابد. طبعاً به دلیل‌ ساختار غیر رقابتی‌ بازار خرید گوجه‌فرنگی‌ خام‌ و کاهش‌ سود کشاورزان‌ نسبت‌ به‌ حالت‌ رقابتی‌، انگیزه‌ آنها برای پذیرش‌ نوآوری‌ کاهش‌ پیداخواهد کرد.
عباسعلی قیصری، رامین بهادران، سید سعید تدین‌فر،
جلد 7، شماره 2 - ( تابستان 1382 )
چکیده

به منظور بررسی امکان استفاده از ضایعات بوجاری درجه یک و دو و ضایعات ماکارونی، 360 قطعه جوجه گوشتی نژاد لهمن در سن 21 روزگی به 36 گروه 10 قطعه‌ای تقسیم شدند. هر یک از مواد غذایی مورد نظر در سطوح صفر (شاهد)، 15، 30 و 45 درصد در جیره‌های آزمایشی تا سن 56 روزگی به جوجه‌ها داده شد. انرژی قابل سوخت و ساز تصحیح شده برای نیتروژن هر یک از مواد غذایی فوق نیز با استفاده از روش پیشنهادی سیبالد تعیین شد. در کل دوره آزمایش بین مصرف خوراک گروه شاهد با گروه‌های تغذیه شده با ضایعات بوجاری درجه یک و ماکارونی اختلاف معنی‌دار وجود داشت (05/. > P). استفاده از هر یک از مواد خوراکی مورد آزمایش در مقایسه با گروه شاهد، بر وزن بدن، افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی جوجه‌ها در کل دوره پرورش تأثیر معنی‌داری نداشت. با این وجود، بهترین ضریب تبدیل غذایی مربوط به گروه‌هایی بود که با جیره‌های دارای سطوح مختلف ضایعات ماکارونی و بوجاری درجه یک تغذیه شده بودند. انرژی قابل سوخت و ساز ضایعات ماکارونی و ضایعات بوجاری درجه یک و دو نیز به ترتیب 3700، 3270 و 2870 کیلوکالری در کیلوگرم تعیین شد. به طور کلی، نتایج این آزمایش نشان داد که در طی مراحل مختلف رشد و پایانی جوجه‌های گوشتی، می‌توان از ضایعات بوجاری درجه یک و ماکارونی، به ترتیب تا سطوح 30 و 45 درصد جیره، بدون مشاهده هیچ اثر سوئی بر عملکرد آنها استفاده کرد.

صفحه 1 از 10    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb