محمد ایروانی، محمود سلوکی، عبدالمجید رضائی، براتعلی سیاسر، شیرعلی کوهکن،
جلد ۱۲، شماره ۴۵ - ( پاییز ۱۳۸۷ )
چکیده
۲۰ لاین امید بخش جو در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار، بهمنظور بررسی تنوع و روابط موجود بین صفات زراعی با عملکرد و اجزای آن، در سال زراعی ۸۵-۱۳۸۴ در ایستگاه تحقیقاتی مرکز تحقیقات کشاورزی سیستان مورد کشت قرار گرفتند. هر کرت آزمایشی شامل شش ردیف کاشت بهطول ۵ متر و عرض ۲/۱ متر بود. فاصله بین ردیفها ۲۰ سانتیمتر و مساحت هر کرت آزمایشی ۶ متر بود. ۲۴ صفت زراعی با استفاده از ۵ بوته تصادفی رقابت کننده، در دو ردیف میانی هر کرت اندازهگیری شدند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین لاینها در بیشتر صفات اختلاف معنیداری در سطح ۱% وجود دارد. لاین پنجم با میانگین عملکرد ۴۰۶ گرم در مترمربع و لاین هفتم با میانگین ۳۰۹ گرم در مترمربع به ترتیب بیشترین و کمترین میزان تولید را داشتند. صفت عملکرد با صفت تعداد سنبله در مترمربع بیشترین همبستگی مثبت را داشت. در تجزیه عاملی صفات، هفت عامل مستقل مجموعاً ۸۲ در صد از تغییرات کل را توجیه نمودند. دو عامل اول با نامهای عامل اجزای عملکرد و عامل ظرفیت پنجهزنی گیاه در مجموع ۴۱ درصد از تغییرات را توجیه کردند. بهطور کلی میتوان چنین نتیجه گرفت که صفاتی که به عملکرد دانه و ظرفیت پنجهزنی گیاه بستگی دارند مانند تعداد دانه در سنبله اصلی، وزن هزار دانه، تعداد دانه در گیاه، روز تا رسیدگی فیزیولوژیک، روز تا سنبله دهی و با اهمیت کمتر صفات تعداد پنجه بارور، تعداد کل پنجه در گیاه و طول پدانکل صفات مهمتری برای گزینش لاینهای با عملکرد بالا هستند. در درجه بعدی صفات روز تا ظهور جوانه، تعداد گره، تعداد سنبله در مترمربع قرار دارند. وزن دانه در بوته، عملکرد بیولوژیک، طول ریشک و صفات مرتبط با برگ پرچم از اهمیت کمتری در برآورد عملکرد برخوردار هستند.
خدیجه علی زاده یلوجه، محمود سلوکی، ابوبکر جوهرعلی، علی اکبر عبادی، آذرخش ترابی،
جلد ۱۳، شماره ۴۷ - ( (الف) -بهار ۱۳۸۸ )
چکیده
در این تحقیق پاسخ به کشت بساک سه هیبرید برنج ایندیکا × ایندیکای هتروتیک (بهار۱، IR۷۵۲۲۱H و IR۶۹۶۸۸H) روی چهار محیط کشت کالوسزا (N۶، N۶ تغییریافته، Chu و Chu تغییریافته) در مؤسسه تحقیقات برنج کشور بررسی شد. هیبریدهای مورد مطالعه از طریق تعیین درصد کالوسهای ایجاد شده از بساکهای مرحله اواسط تک هستهای تا اوایل مرحله دو هستهای و تعداد گیاهچههای باززایی شده از کالوسها در محیطهای کشت فوق، مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که ژنوتیپ، ترکیب محیط کشت و اثر متقابل آنها روی درصد کالوسزایی، باززایی گیاه سبز، باززایی گیاه آلبینو و باززایی کل بهطور معنیداری اثر داشتند. مقایسه میانگینها نشان داد که بهترین هیبرید از نظر عکسالعمل به تولید کالوس، هیبرید IR۷۵۲۲۱H (۶۴/۱%) و به باززایی کل (۲۴/۱۲%) و گیاه سبز(۴۳/۳%)، هیبرید بهار۱ بودند. بیشترین گیاه آلبینو را هیبرید IR۷۵۲۲۱H (۶۶/۱۰%) و کمترین آن را هیبرید IR۶۹۶۸۸H (۴۵/۶%) تولید نمودند. بهترین محیط کشت کالوسزایی برای تولید کالوس محیط کشت N۶ تغییریافته (۲%) و برای باززایی کل (۸۲/۲۱%)، تولید گیاه سبز (۶/۵%) و آلبینو (۲۲/۱۶%) محیط کشت Chuتغییریافته بودند. هر چند ژنوتیپها در محیطهای کشت مختلف نتایج گوناگونی نشان دادند و پاسخ به کشت بساک آنها کم بود ولی با تغییر در محیطهای کشت میتوان پاسخ به کشت بساک را افزایش داد.