23 نتیجه برای سلیمانی
احمد سلیمانی پور، علیرضا نیکویی، ابوالقاسم باقری،
جلد 9، شماره 1 - ( بهار 1384 )
چکیده
پژوهش حاضر، به منظور بررسی مسایل و تنگناهای موجود در طول مسیر بازاریابی گل محمدی و فرآوردههای آن و همچنین ارائه راه حلهای مناسب جهت ارتقای کارایی بازاریابی این محصول، صورت پذیرفت. بر پایه نتایج به دست آمده از بررسی مسیر بازاریابی گل محمدی و فرآوردههای آن، بازار این محصول در هر دو گروه سنتی و صنعتی مورد بررسی ناکارا میباشد به طوری که شاخص کارایی برای گلاب سنتی 9/92 درصد و برای گلاب تولید شده در واحدهای صنعتی به طور متوسط معادل 55 درصد بوده است. علاوه بر این، با در نظر گرفتن قیمت عوامل بازاریابی، سهم هر یک از عوامل در قیمت نهایی محصول محاسبه شد.
نتایج بررسیهای انجام شده نشان میدهد در بین عوامل بازار، واحدهای تبدیلی از بالاترین سهم برخوردارند. در مقایسه واحدهای تبدیلی، واحدهای سنتی با 2/47 درصد، سهم بالاتری از قیمت خرده فروشی را نسبت به واحدهای صنعتی به خود اختصاص دادهاند. این سهم برای واحدهای گلابگیری صنعتی به طور متوسط 5/44 درصد به دست آمده است. بر اساس نتایج به دست آمده، سهم عوامل
تولید کننده، خرده فروش، عمده فروش و واسطهها به ترتیب در مکانهای بعدی قرار دارند. نتایج محاسبه ضریب هزینه بازاریابی نشان میدهد 70درصد قیمت خردهفروشی گلاب تولید شده از یک کیلوگرم گل محمدی در واحدهای سنتی مربوط به هزینههای بازاریابی این محصول بوده است. این میزان برای واحدهای صنعتی با ظرفیت بالا و پایین به ترتیب 7/67 و 4/65 درصد بوده است.
محمد جواد سلیمانی،
جلد 9، شماره 2 - ( تابستان 1384 )
چکیده
بیماریهای پوسیدگی طوقه و ریشه گیاهان ناشی از گونههای قارچ فوزاریوم خسارات شدیدی را روی تعدادی از محصولات زراعی در همدان باعث میشوند. پتانسیل بیماریزایی برخی از گونههای این جنس در ایجاد بیماریهای مخرب میتواند عامل محدود کنندهای در تولید محصولات کشاورزی به ویژه غلات و سیب زمینی در همدان محسوب شود. این پژوهش با هدف بررسی و تعیین تأثیر احتمالی آفتابدهی خاک بر روند جمعیت گونههای Fusarium در شرایط آب هوایی همدان صورت گرفته است. بدین منظور آزمایشهای مزرعهای در خاک با آلودگی طبیعی به قارچ مذکور و در قالب طرح آزمایشی بلوکهای کاملاً تصادفی صورت گرفته است. نمونه برداری خاک از تیمارهای مختلف 3- 5 و 8 هفته بعد از پلاستیککشی از اعماق مختلف خاک صورت گرفته و شمارش تعداد زادمایههای قارچ در محیطهای کشت انتخابی انجام شده است. نتایج نشان داده است که جمعیت قارچ در خاکهای تیمار شده (تیمارهای 5 و 8 هفتهای) در مقایسه با شاهد و تیمار3 هفتهای به صورت معنیداری کاهش یافته است. مطابق یافتههای به دست آمده کنترل بیماریهای خاکزاد ناشی از قارچ فوزاریوم در شرایط آب و هوایی خنک همدان نیز با استفاده از روش گرما دهی مرطوب خاک امکانپذیر میباشد.
مجید سلیمانی، محمد شاهدی،
جلد 10، شماره 1 - ( بهار 1385 )
چکیده
یکی از عوامل مهم تأثیرگذار بر کیفیت تبدیل یا به عبارتی ضایعات ناشی از خرد شدن برنج در مرحله تبدیل به برنج سفید و در نتیجه ارزش اقتصادی آن، نحوه اعمال فرایند خشککردن و کنترل پارامترها در خشککن میباشد. به منظور بررسی عوامل مؤثر بر کیفیت تبدیل محصول و ارتباط آنها با یکدیگر، رقم بینام که یکی از ارقام متداول برنج استان گیلان با کیفیت تبدیل و مقاومت بافتی متوسط است، با رطوبت اولیه 5/20% مورد استفاده قرار گرفت. فرایند خشک کردن محصول در قالب طرح کاملاً تصادفی با 20 تیمار توسط 3 فاکتور: درجه حرارت هوای خشککن(در پنج سطح: 30، 40، 50، 60 و 70 درجه سانتیگراد)، سرعت جریان هوای خشککن (در دو سطح 5/0 و 2 متربرثانیه) و رطوبت شلتوک در انتهای فرایند (در دو سطح 5/10 و 14 درصد بر پایه تر، به ترتیب معادل 7/11 و 3/16 درصد بر پایه خشک) در 4 تکرار انجام شد. نتایج به دست آمده از آزمایشها نشان داد که افزایش درجه حرارت و سرعت جریان هوا در خشککن باعث کاهش زمان و برعکس باعث افزایش ثابت سرعت کاهش رطوبت( K ) در محصول میشود. همچنین مشخص شد کاهش رطوبت نهایی محصول علیرغم این که باعث افزایش معنیدار زمان فرایند میشود ولی بر ثابت K اثر معنیدار ندارد. آزمون همبستگی نشان داد که در دامنه رطوبتی مشخص(5/20% الی 14% و یا 5/20% الی 5/10%) میزان ضایعات (درصد شکستگی) برنج در مرحله تبدیل با زمان خشک شدن همبستگی منفی و با ثابت K همبستگی مثبت دارد در حالی که این دو شاخص با مقاومت خمشی محصول به ترتیب همبستگی مثبت و منفی دارند. برازش خصوصیات کیفی شامل ضایعات در مرحله تبدیل و مقاومت خمشی محصول برحسب زمان و یا ثابت سرعت خشک شدن مشخص کرد که با استفاده از متغیر زمان میتوان برآورد دقیقتری برای خصوصیات کیفی مذکور به دست آورد.
مجید سلیمانی، محمد شاهدی،
جلد 10، شماره 2 - ( تابستان 1385 )
چکیده
منحنیهای همدما در کنترل رطوبت بذر و رطوبت نسبی محیط اطراف آن طی دوره نگهداری و همچنین کنترل فرایند خشکشدن و طراحی خشککن حائز اهمیت است. با توجه به اهمیت این منحنیها، پژوهشی در قالب دو آزمایش فاکتوریل با 3 فاکتور: هیبرید (شامل هیبریدهای 647 و 704)، دما (در 6 سطح در دامنه 5 الی 55 درجه سانتیگراد) و رطوبت نسبی (در دامنه 10 تا 90 درصد) به طور مستقل برای پدیدههای جذب و دفع رطوبت انجام گرفت. برای فراهم ساختن رطوبت نسبی در دامنه مورد نظر از محلول گلیسرول استفاده شد. آزمایشها نشان داد که محلول این ماده میتواند شرایط مورد نظر را تأمین کند. البته رابطه میان غلظت و رطوبت نسبی، رابطهای غیر خطی و به میزان کم وابسته به دما بود. نتایج حاصل از مقایسه میانگینها نشان داد که عوامل درجه حرارت، رطوبت نسبی و هیبرید، هرسه بر رطوبت تعادلی جذب و دفع در سطح 1% دارای اثر معنیدار هستند که البته در این میان رطوبت نسبی از اهمیت و تأثیر بیشتر برخوردار است. مقایسه هیبریدها نشان داد که در شرایط محیطی یکسان، هیبرید 704 رطوبت تعادلی بالاتری نسبت به هیبرید 647 دارد که این مسأله بیانگر بالاتر بودن قابلیت نگهداری و فعالیت آبی کمتر هیبرید 704 است. انطباق مشاهدات بر مدلهای ریاضی غیرخطی هندرسن، چانگ- فاست و اسوین پس از تعیین ضرایب منتج به این نتیجه شد که مدل اسوین برای منحنیهای جذب و دفع هیبرید 704 و جذب 647 و مدل چانگ- فاست برای منحنی دفع هیبرید 647 مدلهای دقیقتر و مناسبتری است.
کریم سلیمانی، رضا تمرتاش، فاطمه علوی، صدیقه لطفی،
جلد 11، شماره 40 - ( تابستان 1386 )
چکیده
دادههای ماهوارهای به منظور گسترش و مدیریت منابع مرتعی همواره قادر است در تأمین اطلاعات لازم در جنبههای مختلف جوامع گیاهی منجمله بیوماس نقش مهمی را ایفا نماید. منطقه مورد مطالعه در زیر حوضه سفیدآب، از حوضه آبخیز سد لار، قسمت مرکزی رشتهکوههای البرز در شمال کشور با اقلیم نیمه مرطوب معتدل واقع شده است. به منظور بررسی قابلیت دادههای ماهوارهای در برآورد تولید از دادههای سنجنده TM باتوجه به تعدد باندها دراین سنجنده که امکان محاسبه شاخصهای بیشتری را فراهم میساخت، استفاده گردید. در این تحقیق دادههای میدانی باروش نمونهبرداری تصادفی – سیستماتیک متعلق به 20 واحد نمونهبرداری در 200 پلات جمعآوری گردید. برای تشخیص مختصات جغرافیایی واحدهای نمونهبرداری و پیکسلهای مربوط در دادههای رقومی از دستگاه تعیین موقعیت همراه با Benchmarc نزدیک به منطقه استفاده شد. برای محاسبه شاخصهای گیاهی و برای اینکه تعین محل نمونه برداری بر روی پیکسلهای مربوطه در روی تصویر ماهوارهای به درستی و با خطای کمتری انجام شود، میانگین رقومی 9 پیکسل مربوط به واحدهای نمونهبرداری از تصاویر تصحیح شده استخراج گردید. سپس همبستگی بین دادههای زمینی و شاخصهای گیاهی حاصل از ترکیب باندهای مختلف ارزیابی و پس از آن، شاخصهای گیاهی مناسب تشخیص داده شدند. در نهایت محاسبات و بررسیهای آماری برای معرفی مدل مناسب ارائه گردید که پس از آزمایش مدلها نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بین شاخصهای گیاهی مناسب و دادههای میدانی همبستگی قابل ملاحظهای وجود دارد. بنابراین امکان تخمین دقیق تولید مراتع از طریق استفاده از اطلاعات لندست تی ام به همراه نقاط کنترل زمینی وجود دارد.
سیدمسعود ضیائی، محمد کافی، جواد شباهنگ، حمیدرضا خزاعی، محمدرضا سلیمانی،
جلد 13، شماره 47 - ( (ب)-بهار 1388 )
چکیده
بهمنظور بررسی اثر تراکم بوته و مرحله فنولوژیک برداشت بر عملکرد روغن و پروتئین کوشیا آزمایشی بهصورت کرتهای خرد شده با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقات شوری دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در بهار سال 1386به اجرا درآمد. در کرتهای اصلی تراکم بوته در چهار سطح (10، 20، 30 و 40 بوته در مترمربع) و در کرت فرعی برداشت در دو مرحله (رسیدگی کامل و 50 درصد گلدهی) قرار گرفتند. اثر تراکم بر عملکرد دانه، وزن هزار دانه، شاخص برداشت، درصد و عملکرد روغن و عملکرد پروتئین در مرحله رسیدگی معنیدار (05/0≥ P) گردید. در مرحله گلدهی نیز اثر تراکم بر عملکرد علوفه و عملکرد پروتئین معنیدار شد. نتایج نشان داد که تفاوت معنیداری بین عملکرد ماده خشک، درصد و عملکرد پروتئین بین مرحله رسیدگی کامل و گلدهی وجود داشت. بیشترین عملکرد دانه (2590 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد روغن کوشیا (7/357 کیلوگرم در هکتار) مربوط به تراکم 20 بوته و کمترین آن مربوط به تراکم 10 بوته در مترمربع بود. بیشترین عملکرد پروتئین (3390 کیلوگرم در هکتار) نیز مربوط به تراکم 30 بوته در مترمربع با برداشت در زمان 50 درصد گلدهی بود. با توجه به نتایج بهدست آمده جهت حصول حداکثر عملکرد کیفی بهتر است تراکم 30 بوته در مترمربع اعمال شود و علوفه کوشیا در زمان 50 درصد گلدهی برداشت شود. جهت تولید دانه و روغن در شرایط آب و هوایی مشهد بهترین تراکم 20 بوته در مترمربع بود.
محمود شیخ زین الدین، مهرنوش تدینی، شهرام دخانی، صبیحه سلیمانیان زاد،
جلد 13، شماره 48 - ( تابستان 1388 )
چکیده
ترشح پلی ساکاریدهای خاص توسط برخی باکتر ی های اسید لاکتیک، حین فرایند تخمیر، باعث بهبود و یژگی های حسی و پایداری محصولات تخمیری ازجمله ماست می شود. هدف از این مطالعه اندازه گیری مقدار پلی ساکاریدهای مترشحه در چند نمونه ماست سنتی و ماست های تولید شده از : S و 2 S صنعتی و بررسی اثر این ترکیب برخصو صیات فیزیکی محصول می باشد. سه نمونه ماست سنتی ( 1 با هم مقایسه شدند. نتایج به دست آمده نشان داد (I) تولید شده از شیر گاو ) و یک نمونه صنعتی : G مخلوط شیر گاو و گوسفند و ماست مقدار ،pH ، بین نمونه های آزمایش شده تفاوت معنی داری به لحاظ ویژگ ی های فیزیکی و شیمیایی شامل مقدار چربی، ماده خشک غیر چرب پلیساکاریدهای مترشحه، گرانروی، کشداری و حساسیت به آب اندازی وجود دارد . بررسی آماری نمون ه ها در قالب طرح کاملاً تصادفی در .(P <٠/ حاکی از این است که هم بستگی بین پلیساکاریدهای مترشحه با گرانروی و کاهش حساسیت به آ باندازی معنی دار است ( ٠٥ حالی که در نمونه های مذ کور هم بستگی معنیداری بین خصوصیات فیزیکی مورد بررسی و میزان چربی و یا ماده خش ک بدون چرب در دامنه مورد مطالعه مشاهده نشد . در مرحله دوم، به منظورحذف اثر ترکیب شیمیایی شیر و بررسی اثر پلی ساکاریدهای مترشحه نمونه های ماست با استفاده از شیر فاقد چربی و ماس ت های بررسی شده در مرحله قبل، به عنوان آغازگر، تولید شدند . در این نمونه ها اختلاف معنیداری بین مقدار پلی سا کاریدهای مترشحه و هم چنین خصوصیات فیز یکی آنها مشاهده شد . از طرفی در نمون ه های تولید شده هم بستگی معنی داری بین خصوصیات فیزیکی و مقدار پلی ساکاریدهای مترشحه نیز وجود داشت.
سیده زهره موسوی خطیر، عطاء الله کاویان، کریم سلیمانی،
جلد 14، شماره 53 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک، پاییز 1389 )
چکیده
در تحقیق حاضر به منظور مدلسازی و تهیه نقشه پهنهبندی خطر زمین لغزش حوزه آبخیز سجارود از روش تحلیل آماری رگرسیون لجستیک چند متغیره استفاده شده است. ابتدا نقشه پراکنش زمین لغزشهای منطقه شامل 95 نقطه لغزشی به عنوان متغیر وابسته تهیه شد و عدد یک به حضور و عدد صفر به 95 نقطه تصادفی عدم حضور زمین لغزش تعلق گرفت. ده عامل مؤثر بر وقوع زمین لغزشهای منطقه شامل ارتفاع از سطح دریا، درجه شیب، جهت شیب، شکل شیب، بارندگی، فاصله از گسل، فاصله از شبکه زهکشی، فاصله از جاده، کاربری اراضی و سنگ شناسی به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شدند. تأثیر هر متغیر مستقل بر وقوع و عدم وقوع زمین لغزش بر اساس ضرایبی که در معادله رگرسیون لجستیک ایجاد میشوند، مشخص شد. تفسیر ضرایب نشان داد که شبکه جاده مهمترین نقش را در بروز زمین لغزشهای منطقه برعهده دارد. ارتفاع از سطح دریا، شکل شیب، بارندگی و فاصله از گسل به دلیل عدم همبستگی آماری با وقوع زمین لغزش از مدل نهایی حذف شدند. پس از انتقال معادله نهایی احتمال وقوع به نرمافزار Arc/view 3.2a، نقشه پهنهبندی خطر زمین لغزش منطقه تهیه شد. نتایج ارزیابی صحت نشان داد صحت کلی نقشه تولیدی 3/85 درصد است. بر این اساس 53 درصد از مساحت حوزه در منطقه خیلی کم خطر، 3/18 درصد در منطقه کم خطر، 21 درصد در منطقه با خطر متوسط و 7/7 درصد مساحت حوزه در منطقه پرخطر قرار گرفتند. صحت مدل آماری و نقشه پهنهبندی حاصل بر اساس آمارههای -2LL ، R2 ناگلکرک و R2 کوکس و اسنل ارزیابی و مورد تأیید قرار گرفت.
شامحمد یوسفوند، محمود حبیبنژاد، کریم سلیمانی، مریم رضایی پاشا،
جلد 17، شماره 65 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-پاییز 1392 )
چکیده
چکیده
فرسایشپذیری خاک و شکلگیری و گسترش فرسایش آبکند، تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله مقدار املاح محلول خاک و سازندهای زمینشناسی میباشد. در این مطالعه تلاش شده است تا تأثیر عوامل خاکی و سازندها بر روی فرسایش آبکندی در حوزه آبخیز سیف آباد در استان لرستان مورد بررسی قرار گیرد. بدین منظور گسترش حجمی و سطحی 17آبکند در 12 سال اخیر (1388-1376)، با استفاده از عکسهای هوایی و مطالعات صحرایی مورد بررسی قرار گرفت. نمونههای خاک نیز در فاصله 50 درصدی طول هر آبکند از دو افق سطحی (cm30-0) و عمقی (بیشتر از cm30) برداشته شدند. فاکتورهایEC، PH، درصد سیلت، درصد رس، درصد شن، درصد آهک مورد اندازهگیری قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل دادهها در نرمافزار SPSS14 و با اسنفاده از آزمونهای ناپارامتری کروسکال والیس و من ویتنی انجام شد. جهت بررسی ارتبا ط بین حجم رسوب آبکندها و عوامل خاکی از ضریب همبستگی Spearman استفاده گردید. نتایج نشان داد که در خاک سطحی تنها عامل PH رابطه مثبت معنیداری(سطح 1%) با رسوبزایی آبکندها دارد. درخاک عمقی نیز فاکتورهای درصد سیلت رابطه مثبت معنیدار(سطح 1 %) و درصد شن نیز رابطه منفی معنیدار (سطح 5 % ) با حجم رسوب آبکندها دارند. هیچ رابطه معنیداری بین سازندهای زمینشناسی و تولید رسوب آبکندها یافت نشد.
جهانگیر عابدی کوپائی، جهانگیر خواجه علی، رعنا سلیمانی، راضیه ملائی،
جلد 18، شماره 67 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك- بهار- 1393 )
چکیده
با توجه به افزایش بلا یای طبیعی مانند خشکسالی و هجوم آفات، به کارگیری راه کارهایی در زمینه بهبود استفاده از آب و مدیریت به منظور
کاهش اثر این بلا یا ضروری است . جهت مطالعه اثر تنش رطوبتی و تنش آفات بر عملکرد گیاه ذرت، آزمایشی در دو قطعه زمین سمپاشی
شده و سمپاشی نشده در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا گردید . آزمایش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی به صورت
فاکتوریل در سه سطح تنش شدید ( ۵۰ % نیاز آبی )، تنش ملایم ( ۷۵ % نیاز آبی ) و بدون تنش و چهار دوره رشد گیاه شامل : جوانه زنی تا
خوشهدهی، از خوشه دهی تا شیره بستن دانه ها، از شیره بستن تا برداشت و در سراسر دوره رشد گیاه با چهار تکرار د ر سال ۱۳۸۴ اجرا شد .
نتایج نشان داد که اعمال تنش رطوبتی باعث کاهش ۶ تا ۶۲ درصد ی عملکرد دانه گرد ید و هم چنین سایر صفات زراعی ذرت به جز
درصد پروت ئین را نیز کاهش داد، که در منطقه سمپاشی نشده نسبت به منطقه سمپاشی شده، کاهش درصفات بیشتری شده مشاهده شد .
اعمال تنش رطوب تی و آفات درصد پروت ئین را به تر تیب ۱۳ % و ۳% درصد افز ایش دادند . در شرایط سمپاشی و حذف تنش آفات، اعمال
کم آبیاری بخصوص در مراحل اول رشد گیاه ذرت تا اوایل مرحله شیره بستن دانهها در شرایط کمبود آب قابل توصیه است.
علی خنامانی، اسماعیل دودانگه، فرشاد سلیمانی ، حمیدرضا کریمزاده، سعید سلطانی،
جلد 18، شماره 67 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك- بهار- 1393 )
چکیده
منابع آب زیرزمینی به عنوان مهمترین منبع آب شیرین به حساب میآیند. نیاز فزاینده به منابع آب در ایران، موجب بهرهبرداری بیرویه و سبب برهم زدن تعادل طبیعی منابع آب زیرزمینی شده است، بطوریکه تراز سفرههای آبدار در بسیاری از مناطق کشور منفی شده است. هدف از این تحقیق، بررسی روند تغییرات برخی از خصوصیات آبهای زیرزمینی دشت سگزی اصفهان طی دورهی آماری 1374 تا 1387 میباشد. بدین منظور، دادههای مورد نیاز از سازمان آب منطقهای اصفهان تهیه و آزمون همگنی با آزمون تام (ران- تست) در سطح اطمینان 95 درصد بر روی دادهها انجام گردید. جهت بررسی استقلال دادهها نیز از توابع خودهمبستگی مربوط به سریهای زمانی (ACF) استفاده شد، بدین صورت که میزان خودهمبستگی دادهها در تاخیرهای زمانی مختلف محاسبه و در نهایت از آزمون من-کندال جهت ارزیابی روند سریهای زمانی تغییرات خصوصیات آبهای زیرزمینی استفاده شد. نتایج آزمون ران- تست نشان داد تمامی سری های مورد استفاده در این تحقیق همگن میباشند (Pvalue > 0.05). نتایج آزمون تحلیل روند برای چاههای منطقه، نشان دهنده روند معنیدار افزایش میزان کلر در منابع آب زیرزمینی منطقه میباشد (P value > 0.05). همچنین میزان کلسیم نیز 3 واحد افزایش نشان میدهد. نتایج همچنین نشان داد که تمامی سری های مورد استفاده در این تحقیق تصادفی هستند و آزمون تحلیل روند من- کندال میتواند شاخص مناسبی برای ارزیابی روند موجود در دادهها باشد. به دلیل بهرهبرداری بیرویهای که از منابع آب زیرزمینی صورت میگیرد، با افزایش عمق سطح آب، بر میزان املاح مختلف شوری مانند کلر و سدیم افزوده میگردد که این موضوع بر شدت تخریب منابع سطحی زمین مانند خاک و پوشش گیاهی میافزاید که این وضعیت بیشتر در چاههای محدوده اراضی کشاورزی مشاهده میگردد.
پریسا احمدپور، محسن سلیمانی،
جلد 19، شماره 73 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-پاییز 1394 )
چکیده
گیاهپالایی یک فناوری کم هزینه و سازگار با محیط زیست است که در آن از پتانسیل گیاهان برای پالایش محیطهای آلوده به آلایندههای آلی و معدنی استفاده میکنند. این مطالعه جهت بررسی پتانسیل گیاه Jatropha curcas برای پالایش یک خاک آلوده به کادمیم (در غلظتهای صفر، 25 ،50، 75، 100 و150 میلیگرم کادمیم در کیلوگرم خاک) در یک دوره 5 ماهه انجام شد. شاخص تجمع زیستی (نسبت غلظت فلز در ریشه گیاه بهمیزان غلظت آن در خاک)، شاخص جابجایی (نسبت غلظت فلز در شاخساره گیاه بهمیزان غلظت آن در خاک) و درصد کارایی برداشت (درصد مقدار فلز در کل زیستتوده خشک گیاه بهمقدار فلز موجود در محیط خاک) تعیین شد. میزان انباشت فلز کادمیم در ریشه بیشتر از ساقه و در ساقه بیشتر از برگ گیاه بود. بیشترین میزان غلظت کل کادمیم (حدود 1100 میلیگرم در کیلوگرم وزن خشک( و بیشترین درصد کارایی برداشت کادمیم بهترتیب در تیمارهای 150 و 25 میلیگرم کادمیم در کیلوگرم خاک مشاهده شد. شاخص تجمع زیستی گیاه بیشتر از یک و شاخص جابجایی آن کمتر از یک بود. اگرچه نتایج بیانگر پتانسیل این گونه برای تثبیت کادمیم در خاکهای آلوده به این فلز یبود؛ با این وجود انجام پژوهشهای بیشتر در عرصه نیز نیاز است.
سیدمحمدعلی زمردیان، آرمینا سلیمانی،
جلد 21، شماره 1 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- بهار 1396 )
چکیده
پدیده فرسایش یکی از مهمترین عوامل تخریب سازههای آبی است. لذا اصلاح خاک جهت بهبود کیفیت آن و کاهش فرسایش، امری مهم بهشمار میرود. با توجه به اثرهای زیانبار موادی همچون آهک و خاکستر بر محیط زیست و توسعه روز افزون بهکارگیری فناوری نانو در شاخههای مختلف علوم مهندسی، استفاده از ذرات نانو بهعنوان مواد افزودنی نوین، روشی کارآمد تلقی میشود. در این تحقیق، برای بررسی تأثیر ماده افزودنی نانوسیلیس در کنترل فرسایش ماسه، از دستگاه تابع فرسایش (EFA) استفاده شده است. نمونههای حاوی نانوسیلیس با مقادیر صفر، 1، 5/1، 2 و 4 درصد وزنی خاک خشک در قالب تراکم استاندارد متراکم گردیده و بهوسیله یک فلوم بسته تحت دبیهای متغیر مورد آزمایش فرسایشپذیری قرار گرفتند. پارامترهای فرسایشپذیری بهدست آمده نشان داد که با افزودن 5/1 درصد وزنی نانوسیلیس به خاک خشک، فرسایشپذیری نسبت به نمونه شاهد 92 درصد کاهش مییابد. نتایج نشان میدهد که تراکم نمونهها در درصد رطوبت بهینه سبب میشود خاک بیشترین مقاومت در برابر فرسایش را از خود نشان دهد. نتایج تصویر میکروسکوپی (SEM) نشان میدهد که با افزودن ذرات نانوسیلیس به خاک خشک، ساختار خاک متراکمتر میشود، که این امر موجب کاهش فرسایشپذیری میگردد.
عبدالحسین بوعلی، حسین بشری، رضا جعفری، محسن سلیمانی،
جلد 21، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1396 )
چکیده
برای ارزیابی صحیح پتانسیل بیابانزایی در اکوسیستمهای مختلف باید از شاخصها و روشهای مناسب استفاده نمود. در این تحقیق بیابانزایی منطقه سگزی واقع در شرق اصفهان با استفاده از فاکتورهای مؤثر در معیار خاک مدل مدالوس ارزیابی و با استفاده از شبکههای باور بیزین (BBN) یک مدل علت و معلولی برای بررسی بیابانزایی این منطقه استفاده شد. برخی ویژگیهای خاک از جمله بافت، میزان سدیم و کلر محلول در خاک، مواد آلی، نسبت جذبی سدیم (SAR)، هدایت الکتریکی (EC) و میزان گچ مربوط به 17 پروفیل خاک در منطقه استفاده شد. با انجام تجزیه و تحلیلهای سناریوهای مختلف و حساسیت سنجی در مدل شبکه باور بیزین، تأثیر عوامل مؤثر بر کیفیت خاک منطقه بر روند بیابانی شدن منطقه بررسی شد. نتایج نشان داد که روش تلفیقی حاضر میتواند عدم اطمینان ناشی از تأثیر ویژگیهای مختلف خاک بر روند بیابانی شدن را نشان دهد. براساس نتایج مدل مدالوس 28/28 درصد از منطقه دارای کیفیت نامناسب و 72/71 درصد از منطقه دارای وضعیت متوسط از لحاظ کیفیت خاک بودند. آنالیز حساسیت در هر دو مدل نشان داد که مواد آلی، SAR و EC مؤثرترین عوامل ادافیکی مؤثر در بیابانی شدن منطقه میباشند. ارزیابی اثرات روشهای مختلف مدیریتی بر این متغیرها میتواند مدیران را کمک کند که استراتژیهای مناسب مدیریتی برای کنترل فرآیند بیابانی شدن اتخاذ نمایند.
فاطمه حسینی، محمدرضا مصدقی، محمدعلی حاج عباسی، محمدرضا سبزعلیان، محسن سلیمانی، مژگان سپهری،
جلد 21، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1396 )
چکیده
آبگریزی بر بسیاری از ویژگیهای خاک از جمله پایداری خاکدانهها مؤثر است. بافت خاک و ماده آلی حاصل از بقایای گیاهی و ترشحات ریشه گیاهان و ریزجانداران از منابع اصلی ایجاد پوششهای آبگریز در خاک میباشند. از مهمترین علفهای دائمی و سرمادوست گیاه فسکیوی بلند (Festuca arundinacea Schreb.) است که رابطه همزیستی با قارچ اندوفیت Epichloë coenophaila برقرار میکند و این همزیستی سبب افزایش مقاومت گیاه به تنشهای زیستی و غیرزیستی و تغییر سرعت تجزیه بقایا و ویژگیهای مختلف خاک میشود. در این پژوهش اثر بقایای گیاه فسکیوی بلند حاوی اندوفیت (E+) و عاری از اندوفیت (E−) در سه سطح صفر، یک و دو درصد بر کربن آلی، تنفس میکربی پایه، رس قابل پراکنش و شاخص آبگریزی (به روش جذبپذیری ذاتی) در چهار خاک با بافت مختلف بررسی شد. بقایای گیاهان E+ و E− با نمونههای خاک مرطوب مخلوط و تحت 10 چرخه تر و خشک شدن قرار گرفته و در گرمخانه (دمای °C 25) به مدت 2 ماه نگهداری شده و در پایان ویژگیهای ذکرشده اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که با ریزشدن بافت، کربن آلی و رس قابل پراکنش افزایش و تنفس میکربی پایه و شاخص آبگریزی خاک کاهش یافت. افزایش مقدار بقایا سبب افزایش کربن آلی و تنفس میکربی پایه و کاهش رس قابل پراکنش گردید. آبگریزی خاک با افزایش مقدار ترکیبات آبگریز (در سطح 1 درصد) و با افزایش تخلخل خاک (در سطح 2 درصد) بهترتیب افزایش و کاهش یافت. نوع بقایا (اندوفیت) اثر معنیداری بر جذبپذیری آبی و اتانول و همچنین شاخص آبگریزی خاک نداشت اما بقایای گیاهان E+ سبب افزایش معنیدار کربن آلی و کاهش معنیدار رس قابل پراکنش خاک شد. با توجه به نتایج این پژوهش میتوان دریافت که بقایای گیاه فسکیوی بلند به ویژه در حضور اندوفیت با افزایش ذخیره کربن آلی، شاخص آبگریزی و کاهش رس قابل پراکنش (شاخص ناپایداری ساختمان) سبب بهبود کیفیت فیزیکی خاک میشود. این گیاهان و بقایای حاصل از آنها دارای پتانسیل زیادی برای کاربرد در طرحهای حفاظت خاک در مراتع و زمینهای کشاورزی میباشند.
مهناز زارع خورمیزی، عطااله کاویان، کریم سلیمانی، کاظم نصرتی،
جلد 21، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1396 )
چکیده
لازمه اجرای برنامه های حفاظت آب و خاک و کنترل رسوب، کسب اطلاعات از اهمیت نسبی منابع رسوب و سهم آنها در تولید رسوب و در نتیجه شناسایی مناطق بحرانی در درون آبخیز است. به همین منظور در این مطالعه جهت تعیین سهم رسوب دهی هر یک از کاربری ها بهعنوان منابع رسوب در حوضه آبخیز کند در استان تهران، 35 ردیاب ژئوشیمیایی و کربن آلی در 45 نمونه از منابع رسوب و 11 نمونه رسوب آبخیز، اندازه گیری گردید. براساس نتایج آزمون کروسکال والیس، از بین 35 ردیاب اندازهگیری شده، 10 ردیاب شامل آلومینیوم (Al)، آرسنیک (As)، برلیم (Be)، کلسیم (Ca)، مولیبدن (Mo)، فسفر (P)، سرب (Pb)، گوگرد (S)، روی (Zn) و کربن آلی (OC)، با سطح معنی داری کمتر از یک درصد، توانایی تفکیک منابع رسوب را داشتند. سپس با استفاده از تحلیل تشخیص، 5 ردیاب کربن آلی (OC)، گوگرد (S)، فسفر (P)، روی (Zn) و آرسنیک (As) با ضریب معنیداری 000/0، بهعنوان ترکیب بهینه انتخاب شدند که با تأیید 8/97 درصد قادر به تفکیک منابع رسوب شدند. درنهایت نتایج حاصل از مدل ترکیبی چند متغیره نشان داد که میانگین سهم کاربری باغ، مرتع و اراضی مسکونی در تولید رسوب بهترتیب 54/1، 27/14 و 18/84 درصد و مجموع مربعات خطا نیز 33/0 بود. نتایج این مطالعه می تواند در انتخاب روش مناسب کنترل رسوب در منطقه مطالعاتی مورد استفاده قرار گیرد.
سید حسین روشان، قربان وهاب زاده، کریم سلیمانی، عبدالواحد خالدی درویشان،
جلد 21، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاييز 1396 )
چکیده
برداشت شن و ماسه از بستر بسیاری از رودخانههای کشور منجر به تغییرات مورفولوژیکی، هیدرولوژیکی و ژئومورفولوژیکی آنها شده است. پژوهش حاضر به بررسی تأثیرات برداشت شن و ماسه از بستر رودخانه برروی ویژگیهای رسوبشناسی رسوبات بستر رودخانه زارم رود واقع در استان مازندران میپردازد. بدینمنظور با تعیین چهار مقطع قبل و چهار مقطع بعد از مکان برداشت، نمونهبرداری از رسوبات بستر بهروش ترکیبی و در چند کرت معین در عرض رودخانه انجام و سپس ویژگیهای ریخت سنجی رسوبات از جمله قطرهای بزرگ (a)، متوسط (b) و کوچک (c)، گردشدگی (Rc)، فاکتور شکل (Sf)، قطر ظاهری (D)، کرویت (S) و نسبت پهنی (W) در آزمایشگاه اندازهگیری و در محیط نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج این پژوهش نشان داد که تغییرات آمارههای رسوبی a، b، c، Sf، D، S و W در مقاطع قبل و بعد از مکان برداشت دارای اختلاف معنیداری است ولی آماره Rc اختلاف معنیداری را نشان نمیدهد. کاهش قطرهای سه گانه رسوبی بعد از محل برداشت ناشی از شکستگی رسوبات در محل برداشت بوده بهطوری که کرویت ذرات نیز در این محل کاهش یافته است. عامل گردشدگی رسوبات بعد از مکان برداشت تا فاصله 600 متری از مکان برداشت دارای روندی کاهشی است و سپس افزایش پیدا میکند.
صلاح الدین زاهدی، کاکا شاهدی، محمود حبیب نژادروشن، کریم سلیمانی، کورش دادخواه،
جلد 21، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1396 )
چکیده
عمق خاک مشخصه مهمی از خاک است که جهت ارائه مشخصات زیرسطحی حوضه آبخیز در مدلهای هیدرولوژیکی توزیعی مورد استفاده قرار میگیرد. عمق خاک نفوذ آب و به تبع آن تولید رواناب، ذخیره رطوبت زیرسطحی، حرکت عمودی و افقی رطوبت، ضخامت قسمت اشباع و عمق ریشه گیاه در خاک را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. هدف از این پژوهش توسعه یک مدل آماری است که بتواند الگوهای مکانی عمق خاک در یک حوضه آبخیز را از متغیرهای توپوگرافی و پوشش زمین که بهترتیب از مدل رقومی ارتفاع (DEM) و تصاویر ماهوارهای قابل استخراج هستند پیشبینی کند. مدل رقومی زمین با مقیاس مکانی 10 متر با استفاده از نقشههای 1:25000 تهیه و مورد استفاده قرار گرفت. تصویر ماهوارهای 6 May 2015 سنجنده OLI لندست 8 تهیه گردید. عمق خاک، انحنای توپوگرافیک، نوع کاربری اراضی و وضعیت پوشش گیاهی پارامترهای عمدهای بودند که در مجموع 426 نقطه نمونهبرداری در 4 زیر حوضه آبخیز اندازهگیری شدند. از تبدیل باکس کوکس بهمنظور نرمالسازی دادههای عمق خاک اندازهگیری شده و تمامی پارامترهای توضیح دهنده عمق خاک استفاده گردید. مدل پیشبینی آماری Random Forest با 336 نقطه برای کالیبره کردن و 93 نقطه برای آزمون و 31 متغییر توضیحی (18 متغیر بهدست آمده از DEM و 13 متغیر بهدست آمده از تصویر ماهواره) و با درنظر گرفتن عمق خاک بهعنوان خروجی مدل اجرا گردید. خطای پیشبینی مجموعه دادههای اعتبارسنجی با درنظر گرفتن 93 نمونه جهت آزمون مدل با ضریب کارایی نش- ساتکلیف، NSE = 0689محاسبه گردید. نتایج نشان دادند که کاربری اراضی، سطح ویژه حوضه آبخیز، شاخص گیاهی تفاضلی نرمال شده ((NDVI، شاخص جهت شیب (Aspect)، شیب (Slope) و مؤلفه نخست آنالیز تجزیه به مؤلفههای اصلی ((PCA1 مهمترین متغیرهای توضیحی در برآورد عمق خاک هستند.
عطااله کاویان، مهندس اعظم علیپور، کریم سلیمانی، لیلا غلامی،
جلد 23، شماره 1 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- بهار 1398 )
چکیده
یکی از جدیترین مشکلات زیستمحیطی که امروزه بسیاری از مناطق دنیا با آن روبهرو هستند، باران اسیدی است. این پدیده اثرات مخرب زیستمحیطی بسیاری دارد که یکی از مهمترین آنها آلودگی و تخریب خاک است. باران اسیدی اثر آنی بر خاک داشته و سبب تجزیه و پراکنده شدن ذرات خاک میشود. این اولین گام برای شروع فرسایش خاک است. بنابراین در این پژوهش به بررسی اثر pHهای مختلف باران اسیدی به همراه تغییرات شدت بر پاشمان خاک در شرایط آزمایشگاهی و با استفاده از شبیهساز باران و فنجان پاشمان پرداخته شد. برای انجام آزمایشها از باران اسیدی با pH های 75/3، 25/4 ، 25/5 و باران معمولی در سه شدت 40، 60 و 80 میلیمتر بر ساعت استفاده و درنهایت 36 نمونه برای تجزیه و تحلیل اماری برداشت شد. بهمنظور انجام تحلیلهای آماری از نرمافزارهای 23SPSS و 2013EXCEL و آزمونهای آنالیز واریانس یکطرفه و دوطرفه در سطح معنیداری 95 درصد استفاده شد. نتایج نشان داد در شدتهای 40 و 60 میلیمتر بر ساعت، نرخ پاشمان در تمامی تیمارهای pH باران تفاوت معنیداری داشتند و باران اسیدی با pH 75/3 بیشترین مقدار پاشمان را ایجاد کرد. درحالیکه این تفاوت در شدت 80 میلیمتر بر ساعت علیرغم افزایش عددی مقدار پاشمان در تیمارهای با pH 75/3 و 25/4، تفاوت معنیدار نشد. همچنین نتایج مقایسه میانگینها نشان داد که با افزایش شدت، مقدار پاشمان خاک نیز افزایش مییابد. درنهایت آزمون تجزیه واریانس دو طرفه نشان داد اعمال همزمان دو فاکتورتغییرات pH و شدت باران اثر متقابلی در پاشمان خاک بر هم نداشتند.
حامد عالی پور، علی نیکبخت، نعمت الله اعتمادی، محسن سلیمانی، فرهاد رجالی،
جلد 23، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1398 )
چکیده
زوال درختان یک بیماری فیزیولوژیکی پیچیده است که از برهمکنش بین عوامل متعددی منشأ میگیرد که یکی از عوامل آن تنش فلزات سنگین است و درنهایت منجر به مرگ تدریجی درخت میشود. این مطالعه در طی سالهای 96-1395 بهمنظور بررسی پاسخ گیاه سرو نقرهای( G arizonica Cupressus ) به تلقیح با قارچهای میکوریزا (Rhizophagus irregularis و Funneliformis mosseae و ترکیب دو گونه) و باکتری محرک رشد Pseudomonas flourescens در حضور غلظتهای مختلف کادمیوم (خاک زراعی بدون آلودهسازی و خاک آلوده به فلز سنگین کادمیوم در غلظتهای 5، 10، 15 و 20 میلیگرم در کیلوگرم)، در گلخانه گروه علوم باغبانی دانشگاه صنعتی اصفهان بهصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی در سه تکرار اجرا شد. در این پژوهش برهمکنش قارچ در باکتری در کادمیوم بر غلظت پتاسیم و آهن، ارتفاع و سلامت ظاهری نهال سرو نقرهای معنیدار بود. با افزایش غلظت کادمیوم در غالب تیمارها میزان آغشتگی میکوریزایی، غلظت عناصر فسفر، پتاسیم و آهن، ارتفاع، وزن خشک اندام هوایی و سلامت ظاهری گیاهان کاهش و درصد نشت یونی و محتوای پرولین افزایش یافت. اثر مثبت هردو میکروارگانیسم (قارچ و باکتری)، روی غلظت پتاسیم و آهن، ارتفاع، وزن خشک نهال و وضعیت ظاهری گیاه مشاهده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که تلقیح نهال سرو نقرهای با ترکیب قارچ میکوریزا و باکتری سودوموناس میتواند اثر مثبتی بر رشد و بقای این گونه درختی در شرایط تنش کادمیوم داشته باشد، لذا به نظر میرسد که کاربرد این میکروارگانیسمها در مناطق صنعتی میتواند بهعنوان یک راهکار نوین برای جلوگیری از کاهش رشد و زوال درختان موجود در فضای سبز مورد استفاده قرار گیرد.