5 نتیجه برای سیروس قبادی
میترا محمدی بازرگانی، بدرالدین ابراهیم سیدطباطبائی، عبدالمجید رضایی، سیروس قبادی،
جلد 8، شماره 2 - ( تابستان 1383 )
چکیده
بهینهسازی باززایی گیاه پنبه برای دو رقم ساحل و ورامین با استفاده از مریستم انتهایی با هدف انتقال ژن از طریق آگروباکتریوم صورت گرفت. در این بررسی مریستم انتهایی از گیاهچههای 4 تا 5 روزه دو رقم جدا گردید و در محیط ویژه ساقه زایی (MS Murashige & Skoog,) تغییر یافته بدون تنظیمکننده رشد) قرار داده شدند. پس از 2- 5/1 ماه مریستمهایی که تولید ساقه و برگ نمودند به منظور ریشهزایی در یک طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار ریشهزایی: 1ـ MS تغییر یافته بدون تنظیم کننده رشد 2ـ یک دوم MS به همراه 1/0 میلیگرم در لیـتر اینـدول بوتــیریک اسیـد (IBA)(Indole-3-butyric Acid) ،ـ 3- یک دوم MS به هـمراه 1/0 میلـیگـرم در لیتر نفـتالین استـیک اسید (NAA) (a-Naphtaleneacetic Acid) و 4ـ یک دوم MS به همراه 1/0 میلیگرم در لیتر ایندول استیک اسید (IAA) (Indoleacetic Acid) در چهار تکرار ارزیابی شدند. پس از 2- 5/1 ماه تجزیه و تحلیل آماری دادهها نشان داد که بهترین محیط ریشهزایی برای دو رقم ساحل و ورامین محیط حاوی تنظیمکننده رشد IBA است. همچنین نتایج بیانگر آن بود که ریشهزایی رقم ورامین بهتر از رقم ساحل میباشد.
طاهره محمودی قهساره، بدرالدین ابراهیم سید طباطبایی، سیروس قبادی، آقا فخر میرلوحی،
جلد 8، شماره 3 - ( پاییز 1383 )
چکیده
اهمیت هاپلوییدها در زمینه ژنتیک و اصلاح گیاهان برای مدتهای طولانی است که شناخته شده است. به نژادی از طریق تولید گیاهان هاپلویید، روشی مناسب برای تسریع برنامههای اصلاحی و مطالعات ژنتیکی در گندم است. روشهای معمول مورد استفاده برای ایجاد گیاهان هاپلویید در گندم شامل کشت بساک، کشت میکروسپور، تلاقی بین جنسی گندم* Hordeum bulbosum و گندم * ذرت میباشد. در این پژوهش از روش تلاقی گندم × ذرت و کشت بساک برای تولید گیاهان هاپلویید در شش ژنوتیپ گندم استفاده شد. نتایج این بررسی نشان داد که تولید هاپلوییدی از هر دو روش وابسته به ژنوتیپ بوده و از پتانسیل بالایی برخوردار میباشد. یکی از مشکلات عمده کشت بساک بازده پایین گیاهان سبز هاپلویید است. در این ارزیابی، از روش کشت بساک، 7/70% از گیاهان باززا شده گیاهچههای آلبینو، و 3/29% از آنها سبز بودند در حالیکه در روش تلاقی گندم با ذرت تمام گیاهچههای حاصل از این تلاقی سبز و از نظر سطح پلوییدی، هاپلویید بودند. بهطور کلی چنین نتیجهگیری شد که روش تلاقی گندم و ذرت، روشی عملی و مناسب برای ایجاد گیاهان هاپلویید در ژنوتیپهای گندم است و در مقایسه با روش کشت بساک از پتانسیل بالاتری در تولید هاپلویید برخوردار است. روش کشت بساک بهدلیل تنوع مورفولوژیکی در گیاهان سبز و تولید گیاهان آلبینو برای اهداف خاصی توصیه میشود.
احد یامچی، فردوس رستگار جزی، سیروس قبادی، امیر موسوی، علی اصغر کارخانهای،
جلد 8، شماره 4 - ( زمستان 1383 )
چکیده
پرولین به عنوان یک اسمولایت مهم، در تعدیل فشار اسمزی سلول تحت تنش کم آبی نقش اساسی دارد. در سلولهای گیاهی، آنزیم دلتا-1- پرولین- 5- کربوکسیلات سنتتاز ( P5CS) وجود دارد که تحت شرایط خشکی، فعالیت این آنزیم تشدید شده و مقدار پرولین را در داخل سلول به حدی بالا میبرد که از خسارت زیاد کم آبی به گیاه جلوگیری میکند. در این پژوهش، ژن کد کننده آنزیم P5CS که تحت کنترل پروموتور 35S ویروس موزاییک گل کلم قرارداشت در ناقل دوگانه pBI121 حاوی ژنهای gus و nptII کلون شد و سپس این ناقل به باکتری Agrobacterium tumefaciens سویه( C58(pGV3101 انتقال یافت. باکتری اخیر برای تولید گیاهان توتون تراریخته حاوی ژن p5cs به کار گرفته شد. با تکثیر قطعه 765 جفت بازی توالی داخل ژن p5cs از گیاهان تراریخته و نیز تشکیل رنگ آبی در بافت این گیاهان، انتقال موفقیت آمیز کلون حاوی ژن p5cs به داخل گیاهان توتون به روش انتقال با آگروباکتریوم تأیید شد. میزان پرولین تولید شده در این گیاهان تحت آبیاری معمولی و نیز تنش 5 روزه کم آبی اندازهگیری شد و نتایج آزمایش نشان داد که در مقایسه با گیاهان شاهد، توتونهای تراریخته مقدار زیادی پرولین در حد 91/96 تا 891/1330 میلیگرم پرولین در هر گرم برگ در شرایط آبیاری طبیعی تولید کردهاند. این غلظت پرولین در شرایط تنش 5 روزه کم آبی بیشتر بوده و در حدود 204/445 تا 77/2039 تخمین زده شد. تفاوت تولید سطح پرولین در گیاهان شاهد و نیز گیاهان تراریخته، تحت آبیاری معمولی و کم آبی، نشان داد که بیان ژن p5cs در گیاهان تراریخت باعث افزایش تحمل به تنش خشکی در این گیاهان میشود که این یافتهها شاید بتواند برای یافتن راه حلی برای مقابله با تنش کم آبی در محصولات مهم کشاورزی مفید باشد.
مسعود بهار، سیروس قبادی، وحید عرفانی مقدم، احد یامچی، مجید طالبی بداف، محمد مهدی کابلی، علی اکبر مختارزاده،
جلد 10، شماره 2 - ( تابستان 1385 )
چکیده
به منظور تعیین تنوع ژنتیکی بین برخی تودههای بومی یونجه زراعی، شش جمعیت ایرانی بمی، رهنانی، نیک شهری، همدانی (از منطقه اصفهان)، همدانی (ازمنطقه شیراز)، یزدی و یک جمعیت رنجر آمریکایی با 24 جایگاه ریز ماهواره طراحی شده از مناطق (Expressed Sequence Tags (ESTs گیاه Medicago truncatula و سه جایگاه ریز ماهوارهای شناسایی شده از کتابخانه ژنومی M. sativa ارزیابی شدند. بر اساس نتایج تکثیر باندهای مورد نظر و میزان چند شکلی، از بین آغازگرهای به کار رفته چهار جایگاه (EST-SSR (AW9,BEE,TC6,TC7 و یک جایگاه ریز ماهواره ژنومی (AFct32) برای تخمین تنوع ژنتیکی میان جمعیتهای یونجه مورد بررسی مناسب تشخیص داده شدند. در مجموع 46 آلل برای این جایگاهها در جمعیتهای یونجه ردیابی شد. تعداد آللهای هر جمعیت در هر جایگاه از شش تا یازده متغیر بود و شاخص تنوع ژنتیکی جایگاهها در میان جمعیتها از 62/0 تا 87/0 برآورد شد. تجزیه و تحلیل روابط ژنتیکی بر اساس اطلاعات EST-SSR، جمعیت رنجر آمریکایی را به طور کامل از جمعیتهای یونجه ایرانی متمایز نمود. بنابراین به نظر میرسد که والدین این یونجه متفاوت از جمعیتهای ایرانی باشد. بر اساس دندروگرام رسم شده، جمعیتهای یونجه ایرانی به دو گروه اصلی تقسیم شدند. ارقام سردسیری همدانی و رهنانی در یک گروه و ارقام گرمسیری بمی، یزدی و نیک شهری در گروه دیگر قرار گرفتند. موقعیت مناطق ریز ماهوارههای EST در ناحیه کد شونده ژنوم، احتمالاً قابلیت استفاده از این نوع نشانگرها را برای روشن کردن روابط بین جمعیتهای یونجه افزایش میدهد
مسعود بهار، حمید رضا محمدی، سیروس قبادی،
جلد 10، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده
به دلیل افزایش تعداد ارقام سیب زمینی و اهمیت تولید غدههای بذری با خلوص ژنتیکی بالا، شناسایی دقیق و نیز ارزیابی ژنتیکی ارقام از فعالیتهای مستمر در تحقیقات مربوط به اصلاح سیب زمینی محسوب میشود. برای دستیابی به یک روش قابل اعتماد جهت شناسایی 28 رقم سیب زمینی، کارایی 10 نشانگر ریزماهوارهای که در مطالعات سایر محققین چند شکلی مناسبی نشان داده بودند، بررسی شد. جفت آغازگرهای ریزماهواره مورد استفاده از 3 تا 10 آلل در بین 28 رقم سیب زمینی و در مجموع 57 آلل تکثیر کردند که متوسط تعداد آللها به ازای هر جفت آغازگر 7/5 بود. تعداد ارقام هتروزیگوت (افرادی که بیش از یک آلل تکثیر کردند) از 6 تا 28 رقم متغیر بود و تعداد متوسط آنها به ازای هر جفت آغازگر 18 رقم برآورد شد. تجزیه خوشهای به روش UPGMA و با ضریب جاکارد، 28 رقم سیب زمینی را در دو گروه مجزا گروهبندی کرد. بر اساس دندروگرام ترسیم شده ارقام آمریکایی کنبک، فلوریدا و آتلانتیک در یک گروه قرار گرفتند و رقم استانبولی که یک رقم ناشناخته در ایران محسوب میشود. در گروه ارقام اروپایی دسته بندی شد. احتمال داده میشود که این رقم بههمراه سایر ارقام ناشناخته که در مناطق مختلف کشور کاشته میشوند از اروپا به ایران وارد شده میباشد. نتایج بهدست آمده در این تحقیق نشان داد که استفاده از ریزماهوارهها برای تعیین رابطه ژنتیکی ارقام سیب زمینی و ارزیابی خلوص بذری مناسب میباشد.