2 نتیجه برای سیفالله امین
مسعود نوشادی، سیفالله امین، نوروز ملکی،
جلد 7، شماره 1 - ( بهار 1382 )
چکیده
استفاده روزافزون از علفکشهایی مانند آترازین، نگرانیهایی را در خصوص آلودگی خاک و آبهای زیرزمینی ایجاد کرده است. پژوهش حاضر در مزرعه آزمایشی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز روی خاک سری دانشکده صورت گرفته و تغییرات غلظت و حرکت آترازین را در عمقهای مختلف خاک، و در زمانهای متفاوت در طول دوره رشد بررسی نموده است. همچنین، پتانسیل آلودگی خاک و آبهای زیرزمینی در اثر آترازین بررسی، و مدل PRZM-2 برای شبیهسازی غلظت آترازین ارزیابی شده است. آزمایش در یک مزرعه ذرت با سه پلات به ابعاد 1119 متر (209 متر مربع) انجام شده و در هر پلات آترازین به مقدار 5/3 کیلوگرم آ. آی.در هکتار به کار رفته است. برای اندازهگیری غلظت آترازین در خاک در طول فصل رشد، نمونههای خاک از عمقهای 0-100 سانتیمتر در لایههای 10 سانتیمتری، در هفت زمان مختلف جمعآوری گردید. دادههای به دست آمده نشان داد که غلظت آترازین با گذشت زمان در پروفیل خاک کاهش می یابد، به طوری که حداکثر عمقی که آترازین در آن ردیابی گردید 50 سانتیمتر بود. پارامترهای آماری شامل ME، EMSE، EF و CRM، برای مقایسه دادههای مشاهده شده و پیشبینی شده توسط مدل PRZM-2 استفاده گردید، که برای کلیه دادهها در همه زمانها و عمقهای خاک به ترتیب 78/2 ، 12/73 ، 0/49 ،0/25 میلیگرم در کیلوگرم خاک است. نتایج شبیهسازی دارای همخوانی نسبتا"خوبی با دادههای مشاهده شده میباشد. بنابراین، میتوان از مدل PRZM-2 برای شبیهسازی حرکت آترازین در خاک و آلودگی آبهای زیرزمینی استفاده کرد.
سید محمد جعفر ناظمالسادات، بهزاد بیگی، سیفالله امین،
جلد 7، شماره 1 - ( بهار 1382 )
چکیده
آگاهی از توزیع جغرافیایی الگوهای بارش، به دلیل استفاده گسترده آن در کشاورزی، منابع آب، صنعت، توریسم، بهرهبرداری از سدها و نیز دانش آبیاری، حائز اهمیت است. با استفاده از روش تحلیل مؤلفههای اصلی (PCA)، که یک روش بهینه ریاضی است، منطقهبندی بارندگی زمستانه در ناحیه جنوب مرکزی ایران (استانهای فارس، بوشهر و کهگیلویه و بویراحمد) بررسی گردید. با میانگینگیری از دادههای بارندگی در ماههای دی، بهمن و اسفند، سری زمانی فصلی بارندگی برای هر ایستگاه محاسبه، و سپس ماتریس همبستگی بین دادههای نرمال شده تشکیل گردید. در مرحله بعد اندازه مقادیر ویژه، بردارهای ویژه، سری زمانی مؤلفههای اصلی و عوامل بارگذاری نیز تعیین شد. با استفاده از روش آزمون Screet مؤلفههای اصلی و شمار آنها مشـخص گردید. مؤلفههای اول و دوم، که مجموعاً 1/68% از کل واریانس دادههای اولیه را توجیه مینمودند، به عنوان مؤلفههای اصلی در نظر گرفته شد و برای پهنهبندی بارندگی از آنها استفاده گردید. روش دوران داده شده عوامل بارگذاری به عنوان راه حل مناسب در تعیین گستره جغرافیایی مربوط به این مؤلفهها مورد آزمون و تأیید قرار گرفت.
نتایج نشان داد که عوامل بارگذاری دوران داده شده متناظر با مؤلفه اول، در سطح گستردهای از منطقه مورد بررسی دارای مقادیر بسیار زیادی است. بنابراین، سری زمانی PC1، که 4/60% از کل واریانس دادههای خام را توجیه میکند، میتواند به عنوان نماینده دادههای بارندگی بخش وسیعی از استانهای فارس، بوشهر، و کهگیلویه و بویراحمد به کار رود. بردارهای بارگذاری متناظر با دومین مؤلفه اصلی (PC2) مقادیر بسیار زیادی را برای منطقه بوانات در شمال استان فارس نشان داد، و این ناحیه به عنوان منطقه مستقل متناظر با دومین مؤلفه در نظر گرفته شد. بارندگی این منطقه از استان فارس همبستگی ضعیفی با بارندگی مناطق مجاور داشت. به نظر میرسد بارندگی ناحیه بوانات عموماً از تودههای بارانزای مدیترانهای ناشی میشود که از شمال و غرب وارد این ناحیه میگردند. برای دیگر ایستگاههای مورد بررسی، علاوه بر سیستمهای مدیترانهای، تودههای بارانزای ناشی از جریان سودانی نقش بسیار اساسی در تولید بارش زمستانه ایفا میکنند.