4 نتیجه برای شیری
شیرین میرمحمدی، حسین اللهیاری، محمدرضا نعمت اللهی، علیرضا صبوری، سارا ضرغامی، شهره خاقانی،
جلد 13، شماره 47 - ( (ب)-بهار 1388 )
چکیده
شته مومی کلم Brevicoryne brassicae L. از جمله مهمترین آفاتی است که قادر است خسارت اقتصادی شدیدی روی کلزا ایجاد نماید. در این بررسی اثر چهار رقم مختلف کلزا: Zarfam، Licord، Hyola 401 و SLM046 روی پارامترهای زیستی و نرخ ذاتی افزایش جمعیت شته مومی کلم در شرایط آزمایشگاهی (دمای 1±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی10±70 درصد و دوره نوری 14 : 10 (روشنایی: تاریکی) بررسی شد. نتایج بررسی اثر رقم ها روی زیست شناسی نشان داد که حداکثر طول دوره پورگی، طول دوره پوره-زایی، و طول عمر حشره کامل مربوط به رقم Licord بود و بیشترین میزان پوره زایی شته روی رقم Hyola 401 دیده شد. تفاوت معنیداری بین مراحل مختلف نموی و میزان پوره زایی شته روی ارقام مورد بررسی دیده نشد. نرخ ذاتی افزایش جمعیت شته روی رقم های مختلف به روش یات و وایت برآورد شد. مقدار نرخ ذاتی افزایش جمعیت روی رقم های Zarfam، Licord، Hyola 401 و SLM046 به ترتیب 316/0، 324/0، 341/0، 322/0 (ماده بر ماده بر روز) محاسبه شد. اگرچه کمترین میزان نرخ ذاتی افزایش جمعیت روی رقم Zarfam به دست آمد، تجزیه آماری نشان داد که بین نرخهای محاسبه شده روی رقم های مختلف اختلاف معنیداری وجود ندارد.
شیرین جهانبخشی، محمدرضا رضایی، محمدحسن سیاریزهان،
جلد 18، شماره 70 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-زمستان 1393 )
چکیده
گیاهپالایی یکی از روشهای پاکسازی خاکهای آلوده است که با انباشت عناصر سنگین در بافتهای گیاهان، خروج این عناصر را از خاکهای آلوده امکانپذیر میکند. لذا برای رسیدن بهاین هدف، این پژوهش، بهصورت کشت گلدانی و در قالب طرح کاملاً تصادفی در سال 1390 در دانشگاه بیرجند انجام شد. از دو گونه گیاهی اسفناج و شاهی بهمنظور بررسی حذف یا کاهش غلظت دو فلز کادمیوم و کروم استفاده شد. در این مطالعه از سطوح مختلف کادمیوم با استفاده از نمک کلریدکادمیوم (5، 50 و100 میلیگرم بر کیلوگرم) و کروم با استفاده از نمک کلریدکروم (3) (50، 100 و150 میلیگرم بر کیلوگرم) و همچنین شاهد (سطح صفر) برای هر گونه با سه تکرار استفاده شد .نتایج نشان داد که غلظت کادمیوم و کروم در اندامهای هوایی اسفناج و شاهی بهطور معنیداری (01/0P<) تحت تأثیر غلظت تیمارهای بهکار رفته در خاک بودند. در گونه اسفناج با افزایش غلظت کادمیوم و کروم در خاک، میزان غلظت هر دو فلز در اندامهای هوایی افزایش نشان داد. در گونه شاهی با افزایش غلظت کادمیوم در خاک، میزان غلظت آن در اندامهای هوایی افزایش اما غلظت کروم کاهش نشان داد. همچنین مقایسه میزان غلظت کادمیوم و کروم در اندامهای هوایی دو گونه اسفناج و شاهی نیز نشان داد که هر دوگونه از نظر میزان غلظت کادمیوم، رفتار مشابه و از نظر میزان غلظت کروم رفتار متفاوتی نشان دادند. بنابراین، براساس نتایج، هر دو گونه اسفناج و شاهی برای گیاهجذبی کادمیوم و کروم در فناوری گیاهپالایی مناسب میباشند و در غلظتهای بالای کروم استفاده از گیاه شاهی جهت گیاهپالایی توصیه نمیشود.
امیررضا کشتکار، شیرین محمدخان، رقیه هوشمندی، صادق دلفاردی،
جلد 21، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاييز 1396 )
چکیده
امروزه حوزههای آبخیز بهعنوان واحدهای برنامهریزی و مدیریتی بسیاری از مسائل در جهت توسعه پایدار مورد توجه قرار گرفتهاند. مدیریت منابع در حوزه آبخیز، بهعنوان یک اصل جدید برای برنامهریزی توسعه و مدیریت منابع آب، خاک و گیاه با تأکید بر شرایط اجتماعی- اقتصادی منطقه، بهمنظور معیشت پایدار و بدون آسیبپذیری برای گیاه و ساکنان یک حوضه درنظر گرفته شده است. زمانی این اهداف محقق خواهند شد که مدیریتی صحیح بر منابع حوزههای آبخیز اعمال شود و این مدیریت بایستی بتواند تمامی فرآیندهای مخرب موجود در سیستم را کاهش داده و فرآیندهای سازنده را تقویت نماید. تحقیق حاضر با هدف مدیریت بیولوژیک منابع حوزه آبخیز با رویکرد سناریوسازی، به ارزیابی و الویتبندی گزینههای مدیریت بیولوژیک در حوزه آبخیز دلیچای پرداخته است. با بررسی شرایط حوضه و لحاظ نمودن ابعاد فنی، اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیک اجرای گزینهها، چهار فعالیت مدیریت بیولوژیک تعیین و 16 سناریوی مدیریتی در منطقه تدوین گردید. سپس با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی وزن معیارها تعیین و درنهایت با استفاده از مدل تاپسیس، بهترین گزینه مدیریتی، تعیین گردید. نتایج حاصل از اجرای مدل تاپسیس حاکی از آن بود که در بین چهار معیار سنجش گزینههای مدیریتی پیشنهادی نسبت به هدف، معیارهای اجتماعی، اکولوژیک، اقتصادی و فیزیکی بهترتیب در اولویتهای اول تا چهارم و سناریو شماره 10 که شامل فعالیتهای مدیریت چرا و کپهکاری بود، بهعنوان برترین سناریو و الویت اول تعیین گردید. همچنین نتایج نشان داد، که تکنیکهای تصمیمگیری چند معیاره از توانایی و قابلیت بالایی در بیان ابعاد گوناگون مسئله برخوردار بوده و ابزار مناسبی برای الویتبندی و مدیریت بهینه منابع حوزههای آبخیز میباشند.
حسین حکیمی خانسر، علی حسین زاده دلیر، جواد پارسا، جلال شیری،
جلد 26، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - تابستان 1401 )
چکیده
پیشبینی دقیق فشار آب حفرهای در بدنه سدهای خاکی در زمان ساخت با روشهای دقیق یکی از مهمترین ارکان در مدیریت پایداری سدهای خاکی است. هدف کلی از این تحقیق توسعه مدلهای ترکیبی، بر مبنای سیستم استنتاج عصبی فازی و الگوریتمهای بهینهسازی فرا ابتکاری است. در این راستا الگوریتمهای فرا ابتکاری بهینهساز شامل الگوریتم ژنتیک (GA)، ازدحام ذرات (PSO)، تفاضل تکاملی (DE)، کلونی مورچگان برای فضای پیوسته (ACOR)، جستجوی هارمونی (HS)، رقابت استعماری (ICA)، کرم شب تاب (FA) و گرگ خاکستری(GWO) بهمنظور بهبود عملکرد آموزش سیستم استنتاج عصبی فازی، استفاده شد. سه ویژگی شامل تراز خاکریزی، زمان ساخت سد و تراز مخزن (آبگیری) حاصل از ابزار دقیق سد بهعنوان ورودی مدلهای ترکیبی انتخاب شدند. ارزیابیهایی انجام شده از مقایسه مدلهای ترکیبی با شاخصهای آماری، نشاندهنده دقت قابل قبول هر هشت مدل ترکیبی است. نتایج تحقیق نشان داد مدل ترکیبی الگوریتم ژنتیک در دوره آزمون با مقادیر ، RMSE، NRMSE وMAE بهترتیب برابر با مقادیر0/9540، 0486/، 0/1232 و 0/0345، بهترین عملکرد را نسبت به سایر الگوریتمهای بهینهساز دارد. همچنین الگوریتمهای ترکیبی ANFIS-GA، ANFIS-PSO، ANFIS-ICA،ANFIS-HS عملکرد بهتری را نسبت بهANFIS-GWO، ANFIS-FA، ANFIS-ACOR و ANFIS-DE در بهبود آموزش شبکه ANFIS و پیشبینی فشار آب حفرهای در بدنه سدهای خاکی در زمان ساخت، دارند.