جستجو در مقالات منتشر شده


52 نتیجه برای صادقی

جواد پوررضا، جواد میرمحمدصادقی،
جلد 2، شماره 2 - ( 4-1377 )
چکیده

به منظور مطالعه امکان جایگزینی سطوح مختلف جو با ذرت در جیره جوجه‌های گوشتی از 600 قطعه جوجه یکروزه گوشتی تجارتی، از سن 1 تا 56 روزگی استفاده شد. در یک طرح کاملاً تصادفی، هر یک از 10 جیره آزمایشی که در آنها جو با و بدون پیه در سطوح صفر (گروه شاهد)،‌ 5، 10، 20 و 40 درصد جایگزین ذرت شده بود به 4 تکرار 15 جوجه‌ای داده شد. جیره‌ها از لحاظ انرژی و ازت یکسان بودند. در سن 42، 49 و 56 روزگی از هر تکرار یک مرغ و یک خروس ذبح و چربی حفره بطنی آنها اندازه‌گیری شد. اضافه وزن بدن، غذای مصرفی و ضریب تبدیل غذا در اثر سطوح مختلف جو، با و بدون پیه، در سن 42 روزگی اختلاف معنی‌داری نداشتند. افزایش میزان جو تاثیری بر وزن بدن در سن 56 روزگی نداشت. افزودن 4 درصد پیه باعث بهبود نسبی ضریب تبدیل غذا در جیره‌های حاوی سطوح جو گردید. چربی حفره بطنی در اثر افزودن 4 درصد پیه در خروسها و مرغها افزایش یافت. افزایش سن کشتار باعث افزایش چربی حفره بطنی در هر دو جنس شد. چربی حفره بطنی در مرغها بیشتر از خروسها بود.
علیرضا صادقی ماهونک، فخری شهیدی،
جلد 5، شماره 1 - ( بهار 1380 )
چکیده

اثر ضد قارچی دی استات سدیم در جلوگیری از رشد برخی از کپک‌های عامل فساد نان، ابتدا در محیط کشت، و سپس در نان مسطح بررسی شد. دریک آزمایش مقدماتی اثر غلظت‌های مختلف دی استات سدیم در سطح صفر، 1000، 2000، 3000، 4000 و 5000 قسمت در میلیون، در جلوگیری از رشد کپک‌های .Aspergillus niger، Aspergillus sp.، Rhizopus sp و .Penicillium sp در محیط کشت مطالعه گردید. معلوم شد هرچه غلظت دی استات سدیم افزایش یابد رشد کپک‌ها کندتر می‌شود، به طوری که در غلظت 5000 قسمت در میلیون، پس از گذشت پنج روز رشد کپک‌ها بسیار محدود می‌گردد. با توجه به نتایج حاصل از این بخش، اثر ضد کپکی غلظت‌های مختلف دی استات سدیم در نان مسطح نیز مورد ارزیابی قرار گرفت. در این بخش از پژوهش .Aspergillus sp به عنوان کپک شاخص انتخاب شد.

 نتایج نشان داد که چنانچه میزان 3000 قسمت در میلیون دی استات سدیم به نان افزوده شود، نه تنها رشد کپک را به تاخیر می‌اندازد، از بیات شدن نان نیز تا حد زیادی می‌کاهد. این غلظت دی استات سدیم هیچ گونه اثر منفی بر بافت نان نداشت، و زمان ماندگاری نان را به چهار روز رساند. غلظت‌های بیشتر، رشد کپک را کندتر می‌کند اما بر بافت و طعم نان تاثیر منفی دارد. لذا غلظت 3000 قسمت در میلیون دی استات سدیم برای افزایش زمان ماندگاری نان مسطح پیشنهاد می‌گردد.


محمد لغوی، احمد ملاصادقی،
جلد 6، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده

بازده کششی دو نوع تراکتور میان قدرت متداول در ایران، یعنی تراکتورهای مسی فرگوسن 285 و یونیورسال 650 در عملیات شخم توسط گاوآهن برگردان‌دار ارزیابی و مقایسه گردید. آزمون مزرعه‌ای در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز به صورت فاکتوریل در چارچوب طرح بلوک‌های کامل تصادفی، در مزرعه‌ای با بافت خاک لوم‌رسی‌شنی و میانگین رطوبت 18 درصد در عمق صفر تا 30 سانتی‌متری انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل سه نوع یا وضعیت تراکتور (یونیورسال 650، مسی فرگوسن 285 بدون سنگین‌سازی چرخ‌ها و مسی فرگوسن 285 با سنگین کردن چرخ‌ها توسط آب نمک) و سه سطح عمق شخم سطحی (10 تا 15 سانتی‌متر)، متوسط (15 تا 20 سانتی‌متر) و عمیق (20 تا 25 سانتی‌متر) بود. سرعت اجرای شخم در کلیه تیمارها در حدود چهار کیلومتر در ساعت ثابت نگه داشته شد. پارامترهای مورد اندازه‌گیری و مقایسه شامل نیروی کشش مال‌بندی، مقاومت کششی، درصد لغزش چرخ‌های محرک و بازده کششی تراکتور بود. نتایج نشان داد که عمده‌ترین اختلاف بین سه نوع یا وضعیت تراکتورها مربوط به لغزش چرخ‌های محرک است، به طوری که میانگین درصد لغزش در سه سطح شخم در مورد تراکتور یونیورسال 650 کمترین (6/12%) و در تراکتور مسی فرگوسن 285 بدون سنگین‌سازی چرخ‌ها بیشترین (27%) بود، که با سنگین‌سازی چرخ‌های محرک به 7/17 درصد کاهش یافت. هم‌چنین، در حالی که افزایش درصد لغزش تراکتور یونیورسال 650 با افزایش عمق شخم شدید نبود (7/9% به 5/16%)، تراکتور مسی فرگوسن 285 سنگین‌سازی نشده شدیدترین تغییرات را نشان داد (11% به 48%). تجزیه و تحلیل آماری بازده کششی تیمارها نشان داد که تغییر معنی‌داری در بازده کششی تراکتور یونیورسال 650 با افزایش عمق شخم حاصل نگردید، و با میانگین بازده 8/73% دارای عملکرد مطلوبی بود، در حالی که بازده کششی تراکتور مسی فرگوسن 285 سنگین‌سازی نشده، که در شرایط شخم سطحی بیش از 75% بود، با افزایش عمق شخم به 46% کاهش یافت. سنگین‌سازی چرخ‌های محرک تراکتور مسی فرگوسن 285 روند نزولی بازده کششی را با افزایش عمق به طور چشم‌گیری بهبود بخشید، و حداقل آن را به حدود 63% ارتقا داد. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد که تراکتور مسی فرگوسن 285، چنانچه سنگین‌سازی نگردد، تنها در انجام عملیات خاک‌ورزی سطحی بازده مطلوب دارد، و برای شخم متوسط و عمیق باید از تراکتور یونیورسال 650 و یا مسی فرگوسن 285 سنگین شده استفاده نمود.
علی اصغر طالبی، احسان رخشانی، سیدابراهیم صادقی، یعقوب فتحی‌پور،
جلد 6، شماره 3 - ( پاییز 1381 )
چکیده

باروری، طول دوره رشد و طول عمر حشرات کامل شته گردو [Chromaphis juglandicola Kalt] و زنبور پارازیتویید آن [Trioxys pallidus Hal] در اطاق رشد با دمای 2±26 درجه سانتی‌گراد، رطوبت نسبی 5±60 درصد و دوره نوری 8:16 (روشنایی:تاریکی) بررسی گردید. جمعیت‌های شته گردو و زنبور پارازیتویید آن در اتاق رشد روی نهال‌های گردو پرورش داده شدند. با محاسبه طول دوره رشد، باروری روزانه و نسبت جنسی شته و زنبور پارازیتویید و تشکیل جدول زندگی ویژه باروری، آهنگ طبیعی افزایش جمعیت (rm)، میزان تولید مثل خالص (R0) و میانگین طول مدت هر نسل بر حسب روز (TC) محاسبه شد. میزان تولید مثل خالص (میانگین تعداد نتاج ماده تولید شده توسط هر ماده در هر نسل) و آهنگ طبیعی افزایش جمعیت در شته گردو به ترتیب 69/34 عدد و 278/0، و در زنبور پارازیتویید به ترتیب 85/53 عدد و 385/0 بود. میانگین طول مدت هر نسل در شته گردو 75/12 روز و در زنبور پارازیتویید 35/10 روز برآورد شد. جمعیت شته گردو و زنبور پارازیتویید در مدت یک هفته (rw) به ترتیب 001/7 و 81/14 برابر افزایش می‌یابد، و مدت زمان لازم برای دو برابر شدن جمعیت (dt) به ترتیب 49/2 و 8/1 روز است. طول دوره پیش از بلوغ زنبور (دوره جنینی، لاروی و شفیرگی) در ترکیبی از پوره‌های سنین مختلف شته در نرها 34/0±14/9 روز و در ماده‌ها 21/0±16/9 روز، و میانگین دوره رشد پیش از بلوغ شته گردو (دوره پورگی) 10/0±30/9 روز بود. طول دوره پیش از بلوغ زنبور پارازیتویید با افزایش سن پورگی شته میزبان کاهش می‌یابد. طول عمر حشرات بالغ زنبور پارازیتویید در نرها 22/0±17/6 روز و در ماده‌ها 23/0±87/6 روز، و در شته گردو 94/0±24/12 روز برآورد گردید.
علی اعلمی، محمد تائب، عباس لطفی، یعقوب صادقیان مطهر،
جلد 7، شماره 1 - ( بهار 1382 )
چکیده

به‌ منظور بررسی‌ تنوع‌ ژنتیکی‌ ارقام‌ و گونه‌های‌ پسته‌ ایرانی‌ از سه‌ آنزیم‌ استراز، پراکسیداز و مالات‌ دهیدروژناز در 30 ژنوتیپ‌ مختلف‌ پسته‌ استفاده‌ شد. نمونه‌ها از برگ‌های‌ تازه‌ درختان‌ پسته تهیه‌ گردید. برای‌ این‌ منظور از بافر استخراج‌ حاوی‌ 20 درصد ساکارز، 01/0 مولار دی‌تیوتری‌تول‌، دو درصد پلی‌اتیلن‌ گلایکول‌ و 8 درصد پلی‌ونیل‌ پلی‌پیرولیدن‌ استفاده‌ شد. برای‌ جداسازی ایزوآنزیم‌ها تکنیک‌ ایزوالکتریک‌ فوکوسینگ‌ با ژل‌ پلی‌اکریل‌آمید با غلظت‌ دو درصد وزنی‌ حجمی‌ آمفولیت‌ به کار رفت. نتایج‌ چندشکلی‌ زیادی‌ را در هر سه سیستم‌ آنزیمی‌ نشان‌ داد، که‌ بیشترین‌ آن‌ مربوط به‌ آنزیم‌ استراز بود. تعداد 19 باند در آنزیم‌ استراز و 28 باند برای‌ آنزیم‌ مالات‌ دهیدروژناز دیده‌ شد، که‌ در دامنه گسترده‌ای از شیب‌ pH پراکنده‌ بودند. برای‌ آنزیم‌ پراکسیداز در یک‌ دامنه‌ باریک‌ pH، 11 باند مشاهده‌ شد. نتایج‌ حاصل‌ از گروه‌بندی‌ ژنوتیپ‌ها، بر اساس‌ سه سیستم‌ آنزیمی‌ مذکور، آنها را در 8 گروه‌ اصلی‌ و 20 گروه‌ فرعی‌ تقسیم‌ نمود، به‌ نحوی‌ که‌ میزان‌ تشابه‌ ژنتیکی‌ از سمت‌ ارقام‌ رایج‌ باغی‌ به‌ سمت‌ گونه‌ها کاهش‌ یافته‌، در نهایت‌ گونه‌ها در سه‌ گروه‌ انتهایی‌ قرار گرفتند. واریته‌ سرخس‌ به‌ عنوان‌ فرم‌ وحشی‌ گونه‌ ورا، حد واسط ارقام‌ رایج‌ باغی‌ با گونه‌های دیگر قرار گرفت‌.
مهرداد توده روستا، جواد میرمحمد صادقی،
جلد 7، شماره 2 - ( تابستان 1382 )
چکیده

هدف از این پژوهش بررسی وضعیت توزیع درآمد کشاورزان در دو ناحیه دشت و کوه شهرستان ساوجبلاغ استان تهران بود. داده‌های پژوهش از طریق پرسش‌نامه و مصاحبه حضوری با 350 کشاورز، که از طریق نمونه‌گیری طبقه‌ای متناسب و تصادفی انتخاب گردیدند، به دست آمد. برای تحلیل نتایج از تکنیک‌های ضریب جینی، مقایسه پنجک‌ها و مقایسه میانگین‌های متغیرهای مختلف استفاده شد. نتایج نشان داد که میزان نابرابری درآمد در ناحیه کوه بیشتر از ناحیه دشت است. میانگین درآمد در پنجک پنجم دشت و کوه به گونه‌ای چشم‌گیر بیشتر از پنجک‌های دیگر آنها بود، و این موضوع در ناحیه کوه شدت زیادتری داشت. نابرابری توزیع در مورد زمین نیز دیده شد. منابع درآمد کشاورزان از فعالیت‌های کشاورزی (زراعت، دامداری و باغداری) و غیر کشاورزی (شغل دوم و درآمدهای دیگر) بود. نابرابری در توزیع درآمد کل در نواحی دشت و کوه بیشتر از منابع کشاورزی نشأت می‌گرفت، و درآمدهای غیر کشاورزی در این نابرابری نقش کمتری داشتند. نابرابری درآمدهای کشاورزی در دشت به ترتیب به دامداری، باغداری و زراعت، و در کوه به دامداری، زراعت و باغداری مربوط می‌شد.
علی‌اکبر براتی، جواد میرمحمد صادقی، احمد خاتون‌آبادی،
جلد 8، شماره 2 - ( تابستان 1383 )
چکیده

با توجه به افزایش روزافزون جمعیت و محدودیت توسعه سطح زیرکشت اراضی زراعی، اشتغال به مشاغل غیرکشاورزی در سطح مناطق روستایی اجتناب ناپذیر است. هدف این پژوهش بررسی عوامل موثر بر عرضه نیروی کار خانوارهای روستایی در مشاغل غیرکشاورزی در سطح روستاست. برای این منظور یک نمونه 300 خانواری از بین خانوارهای روستایی شهرستان قوچان در سال 1380-1379 بررسی شد، که این تعداد با استفاده از روش نمونه‌گیری طبقه‌بندی تصادفی انتخاب شدند. داده‌ها از طریق پرسشنامه و مصاحبه حضوری جمع‌آوری گردید. برای تحلیل از یک معادله رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که، 1- سطح دستمزد و سابقه کار غیرکشاورزی فرد بر عرضه کار به مشاغل غیرکشاورزی اثر مثبت داشت و 2- این اثر در مورد تعداد روز کار زارع در مزرعه منفی بود. در نهایت با توجه به این‌که دستمزد حاصل از مشاغل غیرکشاورزی بالاتر از کشاورزی بود، پیشنهاد می‌شود برای بهبود درآمد روستاییان، مشارکت آنها در مشاغل غیرکشاورزی در سطح نواحی روستایی تسهیل و تشویق شود.
احمد زارع شحنه، حسن صادقی‌پناه،
جلد 8، شماره 4 - ( زمستان 1383 )
چکیده

به منظور بررسی آثار سرعت رشد جنین بر غلظت‌های گلوکز، کلسترول، تری گلیسرید، کل پروتئین و اوره پلاسما، 16 رأس میش سالم و آبستن ورامینی در یک طرح آزمایشی کاملاً تصادفی به 4 گروه 4 رأسی تقسیم شدند که در فصل جفت‌گیری به ترتیب با قوچ نژاد ورامینی ( گروه اول )، قوچ نژاد مغانی( گروه دوم )، قوچ نژاد افشاری (گروه سوم) و قوچ نژاد شال ( گروه چهارم ) جفت‌گیری کرده بودند. بنابراین انتظار می‌رفت با توجه به ظرفیت ژنتیکی متفاوت پایه پدری، سرعت رشد جنین در هر کدام از گروه‌ها متفاوت باشد. با توجه به یکسان بودن جیره برای هر 4 گروه انتظار می‌رفت که تفاوت در سرعت رشد جنین بر بسیج ذخائر چربی و پروتئین بدن میش‌ها اثر متفاوت گذاشته و غلظت متابولیت‌های خون مادر را تغییر دهد. بنابراین با نمونه‌گیری خون از سیاهرگ وداج میش‌ها طی دو ماه آخر آبستنی (هفته‌ای یک‌بار پیش از وعده غذای صبح و در هفته آخر یک روز در میان) و یک هفته پس از زایمان (یک روز در میان ) غلظت متابولیت‌های خون مادر اندازه‌گیری شد. میزان گلوکز، کلسترول و تری گلیسرید پلاسما در بین 4 گروه تفاوت نداشت. میزان کل پروتئین پلاسما در میش‌هایی که جنین‌های سنگین‌تر داشتند (پایه پدری شال) کمتر و در میش‌هایی که جنین‌های سبک‌تر داشتند (پایه پدری ورامینی) به طور معنی‌داری بیشتر بود (05/0>p). برعکس ، غلظت اوره پلاسما در میش‌هایی که جنین‌های سنگین‌تر داشتند (پایه پدری شال) بیشتر و در میش‌هایی که جنین‌های سبک‌تر داشتند (پایه پدری ورامینی) کمتر بود. به نظر می‌رسد میش‌هایی که جنین‌های سنگین‌تر داشتند، توانسته‌اند گلوکز مورد نیاز را تأمین کنند که بخشی از آن با هزینه کردن امینواسیدها انجام شده است.
محمد نقی غلامی روچی، جواد میرمحمد صادقی، عباسعلی دهقانی،
جلد 9، شماره 1 - ( بهار 1384 )
چکیده

هدف از این پژوهش اندازه‌گیری بهره‌وری کل عوامل تولید (TFP (Total Factor Productivity صنایع کوچک روستایی استان اصفهان که شامل شش نوع صنایع غذایی، نساجی، فلزی، کانی غیر‌فلزی، شیمیایی و سلولزی بودند، بود. برای این منظور 60 کارگاه از 166 کارگاه صنایع کوچک روستایی موجود که در سال 1380 زیر نظر سازمان جهاد کشاورزی کار می‌کردند انتخاب شدند. اطلاعات مقطعی سال 1380 به دست آمده از طریق پرسش‌نامه از این 60 کارگاه داده‌های این تحقیق را تشکیل داد. توزیع نوع این60 کارگاه به نسبت توزیع نوع آنها در جامعه 166 کارگاهی بود. تحلیل استنباطی این پژوهش شامل دو بخش بود. در بخش اول TFP صنایع کوچک روستایی به کمک تابع تولید کاب - داگلاس تخمین زده شد که در آن ارزش تولید کارگاه‌ متغیر وابسته و هزینه‌های سرمایه، تعداد کل ساعت نیروی کار، هزینه مواد اولیه و هزینه سوخت و آب کارگاه متغیرهای مستقل را تشکیل می‌دادند. در بخش دوم عوامل مؤثر بر TFP این صنایع تحلیل گردید. برای این منظور با استفاده از ضرایبی که در بخش اول تخمین زده شده بود و نیز ارقام واقعی متغیرها، TFP هر کارگاه ‌محاسبه شد. سپس یک مدل رگرسیونی دیگر تخمین زده شد که در آن متغیر وابسته TFP های محاسبه شده و متغیر‌های مستقل شامل میانگین تعداد کل فرزندان نیروی کار، درصد نیروی کار تولیدی با تحصیلات ابتدایی و بالاتر، تعداد روز تعطیلی کارگاه در سال، متغیر مجازی برای وجود مرکز تحقیقات در کارگاه، بیمه بودن کل نیروی کار، عضویت کارگاه در اتحادیه و چند متغیر دیگر بود. نتایج بخش اول نشان داد که TFP صنایع غذایی بیشتر از TFP سایر انوع صنایع بود و بین TFP صنایع نساجی، فلزی، کانی غیر‌فلزی، شیمیایی و سلولزی اختلاف معنی‌داری وجود نداشت. نتایج رگرسیون بررسی عوامل مؤثر بر TFP نشان داد که وجود مرکز تحقیقات در کارگاه، بیمه بودن کل نیروی کار و میانگین تعداد فرزندان نیروی کار روی TFP کارگاه اثر مثبت داشت. ولی سطح تحصیلات نیروی کار تولیدی، مساحت ساختمان‌های کارگاه و تعداد روز تعطیلی آنها اثر منفی داشت.
مسعود علیخانی، علی اسدی الموتی، غلامرضا قربانی، ناصر صادقی،
جلد 9، شماره 3 - ( پاییز 1384 )
چکیده

گیاه آفتابگردان با دانه و بدون دانه در یک طرح فاکتوریل 2×2×2×2 با سه تکرار با استفاده از چند افزودنی در سطل‌های پلاستیکی به صورت آزمایشگاهی سیلو گردید. افزودنی‌ها به شکل فاکتوریل در سطوح زیر اضافه شدند: ملاس به میزان 4 درصد وزن تر، اوره به میزان 5/0 درصد وزن تر و باکتری با نام تجاری آگروس(Agroos) و به میزان 6 گرم در تن علوفه. به طور کلی تهیه آفتابگردان سیلو شده به صورت گیاه کامل (دانه دار بودن) در مقابل تهیه سیلاژ بدون طبق (بی‌دانه) منجر به تولید سیلاژهایی با pH ، غلظت دیواره سلولی و خاکستر کمتر و در مقابل غلظت پروتئین خام، چربی خام (انرژی زایی) بیشتر شد، ولی از لحاظ تولید اسید لاکتیک و تجزیه‌پذیری ماده خشک اختلاف معنی داری بین این دو دسته وجود نداشت. (05/0
سید صفدر حسینی، ابراهیم حسن‌پور، سید یعقوب صادقیان،
جلد 10، شماره 3 - ( پاییز 1385 )
چکیده

رسول نخستین رقم ایرانی منوژرم هیبرید چغندر قند است که پس از 8 سال تلاش پژوهشی سرانجام در سال 1379 در مؤسسه تحقیقات و تهیه بذر چغندرقند توسعه داده شد. این رقم علاوه بر پرمحصول بودن، مقاوم به بولتینگ و بیماری لکه‌برگی چغندرقند می‌باشد و در اغلب نقاط چغندرکاری ایران نتایج قابل‌قبولی داده است. هدف پژوهش حاضر انجام برآوردی از نرخ بازده سرمایه‌گذاری دولت برای توسعه‌‌ این رقم با بهره‌گیری از رهیافت مازاد اقتصادی و استفاده از داده‌های حاصل از مزارع نمونه می‌باشد. نتایج به ‌دست آمده نشان داد که نرخ بازده داخلی اجتماعی سرمایه‌گذاری برای توسعه این رقم برابر 117 درصد می‌باشد. صرفه‌جویی ارزی حاصل از معرفی این رقم در اثر کاهش واردات شکر، حدود 7/28 میلیون دلار برآورد گردید. نتایج حاصله نشان‌دهنده پربازده بودن این سرمایه‌گذاری و وجود کم ‌سرمایه‌گذاری در حوزه تحقیقات کشاورزی است.
محمد مرادی شهربابک، مصطفی صادقی، سید رضا میرائی آشتیانی، محمدباقر صیادنژاد،
جلد 10، شماره 3 - ( پاییز 1385 )
چکیده

در این پژوهش از رکوردهای زایش اول مربوط به 95945 رأس گاو هلشتاین، که طی سال‌های 1371 تا 1379 در 651 گله توسط مرکز اصلاح نژاد دام کشور جمع‌آوری شده است، استفاده شد. رکوردها بر اساس 305 روز شیردهی و دوبار دوشش در روز تصحیح شدند. داده‌ها براساس سطح تولید گله- سال به سه گروه تولیدی پایین (کمتر از 5275 کیلوگرم)، متوسط (6874- 5275 کیلوگرم) و بالا (بیشتر از 6874 کیلوگرم) دسته‌بندی شدند. برآورد مؤلفه‌های واریانس و کوواریانس و پارامترهای ژنتیکی با استفاده از مدل حیوانی یک صفتی برای هر یک از دسته‌ها و با استفاده از مدل حیوانی سه صفتی برای مقدار شیر در سطوح تولیدی و روش حداکثر درستنمایی محدود شده و الگوریتم بی‌نیاز از مشتق‌گیری (DFREML) انجام شد. نتایج آزمون بارتلت در بین هر سه سطح تولید گله- سال معنی‌دار (P<0.001) بوده و نشان دهنده عدم یک‌نواختی واریانس‌ها در بین سه سطح تولیدی می‌باشد. وراثت‌پذیری در تجزیه یک‌صفتی و سه‌صفتی مشابه و برای سطوح تولید پائین، متوسط و بالا به ترتیب 2047/0، 2764/0 و 1959/0 بود. هم‌بستگی‌های ژنتیکی بین سطوح تولیدی در دامنه80 تا 85 درصد و حداکثر هم‌بستگی ژنتیکی بین سطح تولید بالا و پائین قرار داشت، که این نتایج دال بر اثر ناهمگنی واریانس بر برآورد پارامترهای ژنتیکی صفات مورد مطالعه می‌باشد. بیشترین مقدار هم‌بستگی رتبه‌ای ارزش‌های اصلاحی بین مدل یک‌صفتی و سه‌صفتی مربوط به سطح تولید متوسط بوده و میانگین تغییرات رتبه ارزش‌های اصلاحی حیوانات مشترک در 1 درصد گاوهای ماده برتر بیشتر از 5 درصد گاوهای نر برتر بود. تجزیه داده‌ها با استفاده از مدل سه صفتی باعث انتخاب درصد بیشتری از گاوهای ماده برتر در گله‌های با سطح تولید بالا شد.
خلیل جلیلی، سید حمیدرضا صادقی، داود نیک کامی،
جلد 10، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده

عدم وجود مدیریت صحیح استفاده از اراضی در یک حوزه آبخیز، تأثیرات نامناسبی بر منابع موجود در آن دارد. بهینه سازی کاربری اراضی یکی از راه‌کارهای مناسب برای دست‌یابی به توسعه پایدار و کاهش هدررفت منابع می‌باشد. تحقیق حاضر در حوزه آبخیز بریموند به مساحت 9572 هکتار در استان کرمانشاه به منظور تعیین مناسب‌ترین ترکیب کاربری اراضی شامل باغ، کشت آبی، کشت دیم و مرتع جهت کمینه‌سازی فرسایش خاک و بیشینه سازی سود صورت گرفت. برای انجام تحقیق حاضر، مقادیر فرسایش، سود خالص و نیز نقشه‌های تهیه شده طبق استانداردهای استفاده از اراضی به عنوان ورودی توابع هدف و محدودیت‌های مدل بهینه‌سازی کاربری اراضی استفاده شد. مدل برنامه ریزی خطی چند هدفی تهیه و با استفاده از روش سیمپلکس در نرم افزار ADBASE حل شد. نتایج به‌دست آمده از تحقیق، ضمن معرفی کاربری بهینه اراضی حوزه آبخیز بریموند، میزان کاهش فرسایش خاک و افزایش سود سالانه را به ترتیب 78/7 درصد و 62/118 درصد ارائه نمود. بهینه‌سازی انجام شده بر کاهش اراضی دیم و افزایش اراضی باغی در منطقه تأکید دارد. نتایج به‌دست آمده از تحلیل حساسیت نیز نمایانگر تأثیر پذیری زیاد توابع هدف از حداکثر سطح اراضی کشاورزی آبی و باغی است.
افسانه مظاهری، بیژن حاتمی، جهانگیر خواجه‌علی، سید ابراهیم صادقی،
جلد 11، شماره 41 - ( پاییز 1386 )
چکیده

سوسک شاخک بلند سارتا Aeolesthes sarta، یکی از مخرب‌ترین آفات چوبخوار درختان مثمر و غیرمثمر در ایران می‌باشد. در این پژوهش برخی از پارامترهای تولید مثلی آن در شرایط آزمایشگاه با رهاسازی حشرات کامل هم‌سن تازه ظاهر شده (1 تا 2 روز پس از خروج از مکان‌های زمستان‌گذران) به صورت جفت‌های جداگانه روی قطعات بریده شده تنه درخت اوجا درون قفس، در 15 تکرار مطالعه شد. از این داده‌ها در تهیه جدول باروری سوسک چوبخوار سارتا نیز استفاده گردید. بر اساس نتایج این پ‍ژوهش حشرات ماده به طور میانگین 2/0±9/3 روز پس از رهاسازی شروع به تخم‌گذاری نمودند و میانگین دوره تخم‌گذاری این حشره 6/0±6/16 روز به طول انجامید. میانگین تعداد تخم گذاشته شده توسط هر حشره ماده 5/17±6/122 عدد تعیین شد. طول عمر حشرات نر 6/0±26 و طول عمر حشرات ماده 4/0±4/29 روز بود. حشرات ماده در طول دوره تخم‌ریزی هیچ‌گونه تلفاتی نداشتند، بنابراین مقادیر نرخ ناخالص تولیدمثل (GRR) و نرخ خالص تولید مثل (R0 یا NRR) (نسل/ماده/ماده) برابر و معادل 7/8±6/61 به دست آمد. نرخ ذاتی رشد جمعیت (rm)، میانگین طول مدت هر نسل (T) و مدت زمان لازم برای دو برابر شدن جمعیت (t) به ترتیب 5-24/0±0067/0 نتاج ماده به ازای هر ماده در روز، 4/0±5/612 و 6/3±7/102 روز برآورد شد. نرخ متناهی افزایش جمعیت (λ) (روز/ماده/ماده)، 5-24/0±006/1 تعیین شد. در این آزمایش پایین بودن مقدار نرخ ذاتی رشد جمعیت مربوط به سه عامل سن بالای افراد تولیدمثل کننده (میانگین 602 روز)، طول عمر پایین آنها در طول دوره تولیدمثل (حداکثر 22 روز) و طولانی بودن میانگین طول مدت یک نسل (5/612 روز) می‌باشد.
علیرضا صادقی، فخری شهیدی، سید علی مرتضوی، مهدی نصیری محلاتی، سید حامد رضا بهشتی،
جلد 12، شماره 43 - ( بهار 1387 )
چکیده

هدف اصلی از انجام این پژوهش، بررسی امکان استفاده از آنزیم آلفا آمیلاز Termamyl 2-x در تولید مالتودکسترین با استفاده از نشاسته ذرت و تسهیل فرایند صنعتی تولید مالتودکسترین بود. پس از بررسی‌های آزمایشگاهی، فرایند مذکور در مقیاس پایلوت پلنت انجام شد. مراحل فرایند شامل تهیه سوسپانسیون نشاسته، تنظیم pH، افزودن آنزیم، گرم کردن سوسپانسیون در طی همزدن آن، کنترل مداوم اکی‌والان دکستروز و مواد جامد محلول، غیر فعال‌سازی آنزیم پس از رسیدن به اکی‌والان دکستروز مورد نظر، جداسازی بخش‌های محلول با استفاده از سانتریفوژ و در نهایت خشک‌کردن محلول حاصل از سانتریفوژ به روش پاششی بود. در این پژوهش، مقدار اکی‌والان دکستروز بر حسب ماده‌ی خشک، تحت تاثیر سه غلظت آنزیم (2/0، 25/0 و 3/0 میلی‌لیتر به ازاء هر کیلوگرم نشاسته) و در سه دمای متفاوت (60 ، 65 و70 درجه سانتی‌گراد) در طول زمان هیدرولیز و pH ثابت 6 مورد ارزیابی قرار گرفت. آنالیز آماری نتایج حاصل در قالب طرح کاملاً تصادفی، به روش فاکتوریل و در پنج تکرار صورت پذیرفت. جهت بررسی رابطه بین اکی‌والان دکستروز و عوامل مؤثر بر آن از رگرسیون چند‌متغیره استفاده شد. در انتها نیز مدلی جهت تخمین مقدار اکی‌والان دکستروز در ماده‌ خشک بر حسب مقدار آنزیم مصرفی، دما و زمان هیدرولیز در محدوده‌های مورد ارزیابی، ارایه گردید. نتایج حاصل نشان می‌دهند که مقادیر اکی‌والان دکستروز فراورده تولیدی تحت تأثیر غلظت‌های مختلف آنزیم (در دما و زمان یکسان هیدرولیز) به‌طور معنی‌داری (05/0≥ P) با یکدیگر تفاوت دارند. ضمن این‌که جهت تولید مالتودکسترین با اکی‌والان دکستروز بالا، بهترین مقدار مصرف آنزیم و دمای بهینه‌ فرایند هیدرولیز پس از 300 دقیقه به ترتیب 25/0 میلی‌لیتر به ازای هر کیلوگرم نشاسته و 70oC  به‌دست آمد. در این شرایط، کمترین میزان نشاسته هیدرولیز نشده و فعالیت باقی‌مانده آنزیم نیز مشاهده گردید.


سید حمیدرضا صادقی، حمیدرضا پورقاسمی، مجید محمدی، حشمت اله آقارضی،
جلد 12، شماره 46 - ( (لف)-زمستان 1387 )
چکیده

عدم وجود و یا کمبود آمار و اطلاعات در زمینه فرسایش خاک و تولید رسوب در بسیاری از حوزه های آبخیز کشور، استفاده از روش های تجربی مناسب برای برآورد شدت و مقادیر فرسایش خاک و تولید رسوب را گریزناپذیر می نماید. در این تحقیق، میزان کارآیی مدل USLE و نسخ مختلف آن شامل MUSLE-S، AOF، MUSLT، MUSLE-E، USLE-M و AUSLE در کرت استاندارد در تیمارهای دیم، شخم رها شده و مرتع در مقیاس رگبار ارزیابی شده است. برای این منظور کلیه متغیرهای مورد نیاز و ورودی مدل های مذکور در سه کرت مستقّر در هر تیمار در ایستگاه تحقیقات منابع طبیعی خسبیجان در شهرستان اراک محاسبه و به منظور اجرای مدل های مذکور مورد استفاده قرار گرفت. نتایج به دست آمده از به کارگیری هر یک از مدل ها با مقادیر رسوب اندازه گیری شده 12 رگبار مقایسه و نهایتاً کارآیی و دقّت مدل های مذکور در هر یک از تیمارهای مورد بررسی ارزیابی شد. نتایج ارزیابی ضمن تأیید ارتباط آماری خوب بین برآوردهای بسیاری از مدل ها با یکدیگر نمایان گر عدم توانایی و کارآیی مدل های مذکور در برآورد رسوب ناشی از رگبارها در تیمارهای مورد مقایسه بوده اند. حال آن که ارتباط معنی دار تخمین های حاصل از مدل MUSLE-E (99/0r=) و غیرمعنی‌دار MUSLE-S و MUSLE-E (50/0r<) با مقادیر مشاهده ای به ترتیب در کاربری های مرتع، و دیم و شخم رهاشده مورد تأیید قرار گرفت.
آرش کوچکی، علیرضا صادقی، فخری شهیدی، سید علی مرتضوی، مهدی نصیری محلاتی،
جلد 13، شماره 47 - ( (الف) -بهار 1388 )
چکیده

 هدف اصلی از انجام این پژوهش، بررسی امکان استفاده از خمیرترش دارای کشت های آغازگر اختصاصی جهت فراوری نان بربری و کاهش بیاتی آن بود . ابتدا برای تهیه خمیرترش، سلول های تازه میکروبی با تعداد کلنی معین، توسط سانتریفوژ از کشت اولیه باکتری های ٠% وزنی از مخمر خشک فعال / ١% وزنی نسبت به آرد از این سلول ها و ٢٥ / اسید لاکتیک جدا شدند. سپس معادل ٥ ١٦ و ٢٤ ساعت، تأثیر ، با مقادیر یکسانی از آب و آرد مخلوط گردید. تأثیر فاکتور زمان تخمیر در سه سطح ٨ Saccharomyces cerevisiae sanfransicencis Lactobacillus - ٣٢ و ٣٦ درجه سانت ی گراد و تأثیر سه نوع کشت آغازگر ١ ، فاکتور دمای تخمیر در سه سطح ٢٨ و ٣- مخلوط هر دو لاکتوباسیل به نسبت مساوی، بر تهیه خمیرترش ارزیابی شد. پس از فراوری یکسان Lactobacillus plantarum -٢ نمونه ها جهت بررسی میزان بیاتی از آزمای ش های سفتی بافت و حجم مخصوص نان استفاده شد. حجم مخصوص نان های تولیدی و سفتی ۴۸ و ۷۲ ساعت پس از پخت، تعیین گردید. این آزمای شها در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی، به ، بافت آنها در تناوب های زمانی یک، ۲۴ روش فاکتوریل و با چهار تکرار انجام شدند . جهت بررسی رابطه بین عوامل مؤثر بر تخمیر با سفتی بافت و حجم مخصوص نان از رگرسیون چند متغیره اس تفاده شد و مدل های رگرسیونی بر حسب نوع کشت آغازگر به منظور پیش بینی میزان بیاتی ارائه گردید. نتایج حاصل ۴۸ و ۷۲ ساعت پس از پخت در مقایسه با نمونه ، نشان می دهند تأثیر خمیرترش در کاهش بیاتی نان بربری، در فواصل زمانی یک، ۲۴ علاوه بر این در فاصله زمانی ۷۲ ساعت پس از پخت، نمونه فراوری شده توسط .(P ≤۰/ شاهد، معن یدار است ( ۰۵ در دمای تخمیر ۳۲ درجه سانت یگراد و زمان تخمیر ۲۴ ساعت دارای بیشترین مقدار افزایش حجم و کمترین میزان بیاتی بود. L. plantarum


سید محمد علی جلالی حاجی آبادی، علی اصغر صادقی، نصرالله محبو بی صوفیانی ، محمد چمنی، غلامحسین ریاضی،
جلد 13، شماره 47 - ( (الف) -بهار 1388 )
چکیده

به منظور بررسی اثر ال کارنیتین بر رشد و برخی فراسنجه های (پارامترهای ) خونی ماهی قز ل آلای رنگین کمان پرواری، آزمایشی با ۱۳۰ گرم به مدت ۸ هفته انجام گرفت . ماهی های آزمایشی در یک طرح کاملاً تصادفی به ۹ گروه ۱۶ ± ۱۴۴ قطعه ماهی با میانگین وزنی ۵ قطعه ای در ۳ تیمار و سه تکرار تقسیم شدند . تیمارهای آزمایشی شامل سه سطح صفر، ۱ و ۲ گرم مکمل ال کارنیتین در کیلوگرم جیره بود . نتایج نشان داد که میزان رشد ویژه، وزن کل بدن، افزایش وزن و نسبت بازده پروتئین در سطح یک گرم ال کارنیتین در کیلوگرم جیره به طور مشابه ضریب تبدیل غذایی نیز در اثر مصرف ال کارنیتین در سطح یک گرم، در مقایسه با جیره .(P<۰/ افزایش معنی دار یافت ( ۰۵ و چربی خام (P<۰/ شاهد بهبود نشان داد . در همین سطح از ال کارنیتین جیره، میزان پروتئین خام گوشت فیله ماهی افزایش معن یدار ( ۰۵ در م قایسه با جیره شاهد نشان داد . کلسترول، پروتئین تام، گلوبولین و آلبومین سرم خون نیز در پایان (P<۰/ آن کاهش معنی داری ( ۰۱ در حالی که میزان گلوکز خون تحت تأثیر ال کارنیتین قرار نگرفت . (P<۰/ آزمایش تحت تأثیر ال کارنیتین جیره افزایش معنی دار یافت ( ۰۵ مکمل ال کارنیتین سبب کاهش شاخص چربی محوط ه شکمی و افزایش شاخص کبدی شد . در مجموع نتایج این تحقیق نشان داد که افزودن یک گرم ال کارنیتین به هر کیلوگرم از جیره غذایی ماهی قزل آلای رنگین کمان سبب بهبود بازده و عملکرد ماهی در دوره رشد م یشود.
علی اکبری، محمد شاهدی، ناصر همدمی، شهرام دخانی، مرتضی صادقی،
جلد 13، شماره 47 - ( (ب)-بهار 1388 )
چکیده

تولید ورقه‌های گوجه‌فرنگی خشک شده یکی از راه‌های کاهش ضایعات زیاد گوجه‌فرنگی تازه در کشور محسوب می‌شود. کیفیت محصول خشک شده به‌وسیله معیارهایی مانند چروکیدگی، قابلیت جذب مجدد آب و رنگ محصول ارزیابی می‌گردد. در این تحقیق، با ساخت یک دستگاه خشک‌کن خورشیدی، ورقه‌های گوجه‌فرنگی در آن خشک شده و با روش سنتی خشک کردن خورشیدی مقایسه گردید. هم‌چنین در یک آون آزمایشگاهی (در دماهای 50، 60، 70 و 80 ) نیز، خشک‌کردن انجام شد و مشخص گردید که شدت افت رطوبت در دماهای بالاتر هوا بیشتر است. هم‌چنین در منحنی‌های شدت افت رطوبت محصول، یک دوره سرعت ثابت و یک دوره سرعت نزولی دیده شد. با خشک‌کردن ورقه‌های گوجه‌فرنگی در یک دستگاه خشک‌کن خورشیدی و در روش خشک‌کردن سنتی آفتابی نیز نتیجه‌گیری شد که سرعت خشک‌شدن در خشک‌کن خورشیدی بین 17 تا 45 درصد بیشتر از روش سنتی است. بررسی تغییرات درصد چروکیدگی طی خشک‌کردن در دماهای مختلف هوا نیز نشان داد که اثر دمای هوای خشک‌کن روی چروکیدگی محصول معنی‌دار نیست. هم‌چنین مشخص‌شد که قابلیت جذب مجدد آب محصول نیز مستقل از دمای هوای خشک‌کن است. در مورد رنگ نیز محصول خشک شده در دمای پایین هوا(حدود 50)، دارای رنگ قرمزتر و روشن‌تری نسبت به دمای 80 بود.
حسین رضا شهبازی، علی اصغر صادقی، حسن فضائلی، غلام رضا رئیس علی، محمد چمنی،
جلد 13، شماره 47 - ( (ب)-بهار 1388 )
چکیده

در این تحقیق، نمونه‌های باگاس نیشکر با مقادیر مختلف (صفر ،100، 200 و 300 کیلوگری) توسط یک شتاب‌دهنده الکترونی مدل TT200، جهت ارزیابی آثار پرتو الکترونی بر فراسنجه های تجزیه‌پذیری ماده خشک و الیاف نامحلول در شوینده های خنثی و اسیدی، پرتوتابی شدند. نمونه‌ها جهت تجزیه شیمیایی ابتدا خشک و سپس آسیاب شدند. فراسنجه های تجزیه پذیری شکمبه ای نمونه ها با روش کیسه های نایلونی در 3 رأس گاو فیستولا گذاری شده با وزن 400 کیلوگرم در زمان‌های صفر، 6، 12، 24، 48، 72 و 96 ساعت اندازه گیری شد. داده‌های حاصل با مدل غیرخطی ارسکوف و مکدونالد جهت محاسبه فراسنجه‌های تجزیه‌پذیری ماده خشک و الیاف نامحلول در شوینده‌های خنثی و اسیدی برازش گردید. تجزیه آماری داده‌های مربوط به فراسنجه‌های مختلف تجزیه‌پذیری و تجزیه‌پذیری مؤثر با استفاده از نرم‌افزار SAS انجام شد. پس از تجزیه واریانس با استفاده از طرح آماری کاملاً تصادفی، میانگین‌ها با آزمون جدید چند دامنه‌ای دانکن مورد مقایسه قرار گرفتند. با افزایش دز پرتوتابی الکترونی، بخش سریع تجزیه (a) ماده خشک و الیاف نامحلول در شوینده های خنثی و اسیدی به صورت خطی افزایش یافت. در حالی که بخش کند تجزیه (b) الیاف نامحلول در شوینده های خنثی و اسیدی و ثابت نرخ تجزیه‌پذیری (c) ماده خشک ابتدا کاهش و سپس افزایش یافت. تجزیه‌پذیری مؤثر ماده خشک و الیاف نامحلول در شوینده های خنثی و اسیدی با افزایش دز پرتوتابی به طور خطی افزایش یافت. پرتو الکترونی با دزهای 100، 200 و 300 کیلوگری، تجزیه‌پذیری مؤثر ماده خشک و الیاف نامحلول در شوینده های خنثی و اسیدی را به ترتیب به مقدار 7، 11 و 16 2، 5 و 7 3، 7 و 10 درصد در نرخ عبور 5 درصد در ساعت (r) افزایش داد.

صفحه 1 از 3    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb