12 نتیجه برای صفری
امیرمظفرامینی، رضا صفری شالی،
جلد 6، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده
نوشتار حاضر دستاوردهای یک پژوهش میدانی است که تأثیر آموزش اعضای شرکتهای تعاونی کشاورزی مرغداران استان تهران را در موفقیت این شرکتها مورد ارزیابی قرار میدهد .در بررسی و تحلیل دادههای این پژوهش از آزمونهای مختلف آماری نظیر آزمون استقلال، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون دانکن استفاده شده است.
یافتههای پژوهش نشان میدهد که بین دو متغیر آموزش وموفقیت شرکتها، رابطهای مستقیم و معنیدار وجود دارد .هرچه آموزشهای ارائه شده مرتبط با شغل و یا مسئولیت اعضای شرکت بیشتر باشد، این شرکتها از موفقیت افزونتری برخوردار میشوند. نتایج دیگر پژوهش گویای این واقعیت است که در شرکتهایی که هیئتهای مدیرهآنها از سطح تخصصی بالاتری برخوردارند، آموزش بیشتری ارائه شده است. در این شرکتها مشارکت اعضا در افزایش میزان سرمایه، در مقایسه با شرکتهایی که آموزش کمتری داشتهاند، بیشتر است .
علی اکبر صفری سنجانی، گیتی امتیازی، حسین شریعتمداری،
جلد 6، شماره 3 - ( پاییز 1381 )
چکیده
مواد آلی و کانیهای رسی خاک بیشتر آنزیمهای ریزجانداران آن را جذب و نگهداری کرده، به پایداری آنها در خاک میافزایند. این پژوهش برای روشنتر شدن سهم هر یک از بخشهای آلی و کانی خاک از فعالیت آنزیمهای سلولولیتیک بیجنبش شده در آن انجام گردید. آنزیم سلولاز روی برخی از نگهدارندههای آلی و کانی خاک بیجنبش شد. فعالیت آنزیمهای اگزوگلوکاناز و اندوگلوکاناز بیجنبش شده در زمانهای مختلف اندازهگیری شد. پایداری آنزیمهای اگزوگلوناز و اندوگلوکاناز بیجنبش شده، به نگهدارنده آن بسیار وابسته بود. پس از 20 روز نگهداری در دمای چهار درجه سانتیگراد، کاهش فعالیت آنزیمهایی که روی نگهدارندههای آلی مانند آویسل بیجنبش شده بودند ناچیز بود. در برابر آن، کاهش فعالیت آنزیمهایی که روی خاک و کانیهای آن بیجنبش شده بودند نسبتاً زیاد بود. از سوی دیگر، فعالیت آنزیمهای اگزوگلوکاناز و اندوگلوکاناز بیجنبش شده روی آویسل و ماندههای کشاورزی به اندازه چشمگیری بیشتر از خاک و کانیهای رسی آن بود. بنابراین، شاید بتوان گفت که بخش بزرگی از فعالیت آنزیمهای سلولولیتیک خاک وابسته به آنزیمهایی است که روی ماندههای کشاورزی در خاک نگهداری و بیجنبش شدهاند. پوشاندن هر یک از نگهدارههای کانیهای رسی، خاک و آویسل با هیدروکسید آلومینیم (چهار میلیمول بر گرم) به اندازه چشمگیری بر مقدار و فعالیت آنزیمهای بیجنبش شده روی آنها افزود. فعالیت آنزیمهای اگزوگلوکاناز و اندوگلوکاناز بیجنبش شده روی خاک و کانیهای همیون شده با کلسیم بیشتر از آنزیمهای بیجنبش شده روی خاک و کانیهای همیون شده با پتاسیم بود. ولی این پیامدها شاید وابسته به پیامد ویژه کاتیون کلسیم در روش ارزیابی، و نیز فعالیت این آنزیمها باشد. به هر حال، پیامدهای کاتیون همیون کننده بر آنزیمهای بیجنبش شده روی آویسل چشمگیر نبوده است.
محمدرضا صفری مطلق، فریدون پاداشت دهکایی، قربانعلی حجارود،
جلد 9، شماره 2 - ( تابستان 1384 )
چکیده
بیماری لکه قهوهای (Brown spot) برنج، یکی از بیماریهای بذرزاد برنج است که در کلیه مراحل رشد گیاه از خزانه تا مزرعه، روی گیاه دیده میشود و خساراتی را از نظر کیفی و کمَی روی محصول، به وجود میآورد. از این رو بررسیهایی در زمینههای مختلف بیماریزایی جدایههای مختلف عامل این بیماری و واکنش برخی ارقام در مقابل آن صورت گرفت. برای این منظور 120 جدایه از نمونههای گیاهی آلوده برنج جمعآوری شده از 91 مزرعه در سطح استان گیلان در محیط غذایی PDA جداسازی شدند. از مجموع جدایههای به دست آمده، 15 % Bipolaris oryzae، 75% Bipolaris victoriae و 10 % Bipolaris sp. بودند. بررسی بیماریزایی جدایههای سه گونه از قارچ Bipolaris، یعنی B. oryzae ، B. victoriae و B. sp روی برنج رقم خزر، در محیط دسیکاتور انجام گرفت که علائم ایجاد شده توسط این سه گونه متفاوت بوده ، از لکههای نکروتیک تا خشک شدن برگ را شامل میشوند. برای بررسی واکنش ارقام برنج نسبت به قارچ عامل بیماری، 8 رقم برنج به اسامی«بجار، خزر، سپیدرود، دمسفید، حسنسرایی، بینام، ندا، نعمت» به ترتیب در دو مرحله برگ و بذر(خوشه) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان داد که در مرحله برگ، تفاوت معنیداری از نظر میزان آلودگی بین ارقام مذکور وجود نداشت، در حالیکه در مرحله بذر (خوشه)، براساس آزمون دانکن (5%)، در سه گروه قرار گرفتند که ارقام «ندا، سپیدرود، خزر، بینام» با کمترین میزان آلودگی نسبت به سایر ارقام مورد آزمایش در گروه اول، ارقام «بجار، دمسفید، حسنسرایی» در گروه دوم و رقم «نعمت» در گروه سوم، قرار گرفتند، هر چند که براساس جدول تجزیه واریانس، تفاوت معنیداری نشان ندادند.
کامبیز رستمی، محمد رضا مصدقی، علی اکبر محبوبی ، علی اکبر صفری سنجانی،
جلد 12، شماره 44 - ( تابستان 1387 )
چکیده
انتقال و پالایش باکتریهای بیماریزا در محیطهای متخلخل و آبهای زیرزمینی از اهمیت ویژهای برخوردار است. در سال های اخیر بررسی عوامل مؤثر بر پالایش و انتقال باکتریها مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش اثر مقادیر مختلف سولفات کلسیم و کربنات کلسیم بر جذب و پارامترهای پالایش باکتری سودوموناس فلورسنس در ستونهای شنی تحت شرایط رطوبتی اشباع بررسی شد. چهار سطح صفر، 5 ،10 و 20 درصد کربنات کلسیم و سه سطح صفر، 5 و 10 درصد سولفات کلسیم در مخلوط با شن (25/0-15/0 میلیمتر) بهعنوان تیمارهای اصلی (بهصورت فاکتوریل) و در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار اعمال گردید. مخلوطهای مذکور در سیلندرهای پیرکس به طول 20 و قطر 7 سانتی متر ریخته و شرایط جریان اشباع ماندگار با شدت جریان یکسان در آنها ایجاد شد. سوسپانسیون با غلظت 106 باکتری سودوموناس فلورسنس در سانتیمتر مکعب (C0) بهصورت تزریق پلهای روی ستونها اعمال شد. آزمایش تا خروج زهآب از زیر ستون برابر پنج حجم آب منفذی (PV) ادامه یافت. هنگام آبشویی، غلظت باکتری (C) در زهآب با فواصل 0/25PVاندازه گیری شد. پس از پایان آبشویی، فراوانی باکتری در لایه های 5-0، 10-5، 15-10 و 20-15 سانتیمتر از ستونها نیز اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که اثر مقادیر کربنات کلسیم بر نگهداری و پالایش باکتری در لایههای 10-5 و 15-10 سانتی متری در سطح آماری 1 درصد و در لایه20-15 در سطح آماری 5 درصد معنیدار شد. همچنین اثر مقادیر سولفات کلسیم در لایه های 15-10 و 20-15 سانتیمتری در سطح آماری 5 درصد معنیدار شد. اثر متقابل سولفات کلسیم X کربنات کلسیم بر پالایش باکتری در لایههای 10-5 ، 15-10 و 20-15 سانتی متری در سطح آماری 1 درصد معنیدار گردید. نیمرخ غلظت باقی مانده و ضریب پالایش به خوبی نشاندهنده کاهش میزان پالایش باکتری با افزایش عمق در تیمارها بود. بنابراین می توان گفت معنی دار بودن اثر تیمارهای بهکار رفته در لایه های سطحی نشان دهنده پالایش فیزیکی بیشتر در این لایه ها می باشد. بنابراین ظرفیت پالایش بالای کانی های کربناته و سولفاته می تواند از انتقال باکتری در محیطهای متخلخل اشباع و بهدنبال آن آلودگی آب های زیرزمینی بکاهد.
محمدباقر فرهنگی، محمدرضا مصدقی، علیاکبر صفری سنجانی، علیاکبر محبوبی،
جلد 16، شماره 59 - ( علوم فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك-بهار - 1391 )
چکیده
در کشاورزی برای بهبود حاصلخیزی خاک از کودهای گاوی بهرهگیری میشود. اشرشیا کولی معمولترین کلیفرم رودهای کود گاوی است، که به عنوان شاخص آلودگی آبهای زیرزمینی مورد بررسی قرار میگیرد. هدف این پژوهش بررسی چگونگی حرکت باکتری اشرشیا کولی آزادشده از کود گاوی در شرایط جریان غیراشباع خاک، در مزرعه است. لایسیمترهایی (به قطر درونی 5/20 و ارتفاع cm50) در مزرعهای با بافت خاک لوم رسی کار گذاشته شدند. کنترل جریان غیراشباع در پتانسیل ماتریک cm 5- با دستگاه نفوذسنج مکشی انجام گرفت. پس از برقراری جریان ماندگار، کود گاوی تازه هوا-خشک به میزان Mg ha-1 10 (براساس وزن خشک) روی لایسیمترها ریخته شد. نمونهگیری با نمونهگیرهای پلاستیکی کارگذاشته شده در عمقهای 20 و cm 40 لایسیمتر و در زمانهای 1، 2، 4، 6، 12 و 24 ساعت پس از آغاز آبشویی کود انجام گرفت. فراوانی اشرشیا کولی در واحد حجم محلول خروجی از نمونهگیرها (C) و آب ورودی (C0) به روش زنده (شمارش پلیت) شمارش گردید. اثر عمق خاک، زمان نمونهبرداری و اثر متقابل آنها بر C و C0/ Cمعنیدار شد (در سطح آماری 1%). در همه زمانها شاخص نسبی جذب باکتری (SR) در مجموع دو لایه کمتر بود و با افزایش عمق خاک میزان پالایش هم بیشتر شد. با تصحیح غلظت ورودی برای لایه دوم دیده شد که SR در این لایه (cm 40-20) قابل توجه بوده و در زمانهای 4 و 6 ساعت بیشتر از لایه اول به دست آمد. نقش لایه رویین خاک در پالایش باکتری برجسته بود ولی وجود جریانهای ترجیحی به ویژه در زمانهای آغازین باعث انتقال باکتریها تا لایه دوم شد. کاهش دما در کاهش آزادشدن باکتری از کود و افزایش گرانروی آب تأثیرگذار بوده و سبب کاهش شدید غلظت باکتری محلول خاک در زمان h 24 شد. در کل نتایج این پژوهش نشان داد که افزون بر لایه رویین، لایه زیرین خاک با توجه به درصد بیشتر رس و آهک میتواند در پالایش باکتریها کارایی ویژهای داشته باشد.
یاسر صفری، عیسی اسفندیارپور بروجنی،
جلد 17، شماره 65 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-پاییز 1392 )
چکیده
بهمنظور بررسی دقت روش ارزیابی تناسب کیفی اراضی در واحدهای همگون نقشه خاک دشت شهرکرد برای محصولات آبی عمده منطقه (سیبزمینی، چغندر قند، گندم و یونجه)، نقشه تناسب کیفی اراضی براساس نتایج مته شاهد برای هر یک از محصولات مزبور به روش محدودیت ساده تهیه شد. سپس، تعداد 100 مته در قالب شبکه نمونهبرداری منظم با فاصله 375 متر در کل منطقه حفر گردید و پس از نمونهبرداری و انجام آزمایشهای لازم، درجه تناسب کیفی واحدهای نقشه خاک منطقه برای محصولات مذکور با در نظر گرفتن تمامی متهها تعیین شد. در پایان، میزان همخوانی نتایج کل متهها با مته شاهد هر واحد بررسی گردید. نتایج نشان داد که متوسط میزان همخوانی نتایج مته شاهد هر واحد نقشه با دیگر متههای آن واحد، در سطوح کلاس و زیرکلاس تناسب، بهترتیب 60 و 38 درصد است. بنابراین، استفاده از واحدهای نقشه خاک بهعنوان واحدهای تناسب اراضی بهدلیل تعمیم نتایج مته شاهد به کل واحد میتواند تا حد زیادی گمراهکننده باشد. در نتیجه، استفاده از این کار در مدیریت پایدار اراضی و کشاورزی دقیق توصیه نمیشود. در هر حال، با استفاده از فنون جدیدی چون علم زمینآمار میتوان در زمینه بهبود روشهای نقشهبرداری سنتی خاک گام برداشت.
عیسی اسفندیارپور بروجنی، یاسر صفری،
جلد 18، شماره 67 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك- بهار- 1393 )
چکیده
مقایسهی تغییرات تناسب اراضی در واحدهای نقشهی خاک از نقطهنظر شاخصهای تفرق خاک میتواند ارزیابی خوبی از دقت نقشههای خاک باشد. پژوهش حاضر میکوشد تا معنیدار بودن یا نبودن تفرق کارکردی خاکها را با بکارگیری دو شاخص تفرق شانن و سیمپسون در دو واحد نقشهی تفصیلی خاک برای کشت آبی محصولات گندم و سیبزمینی در سطوح کلاس و زیرکلاس تناسب اراضی دشت فرادنبه بررسی کند. پس از حفر 35 مته در واحد نقشهی D و 47 مته در واحد نقشهی E و نمونهبرداری از عمقهای صفر تا 25، 25 تا 50، 50 تا 75 و 75 تا 100 سانتیمتری آنها، کلاس و زیرکلاس تناسب کیفی اراضی منطقه برای هر محصول به روش محدودیت ساده بهدست آمد. هرچند مقدار عددی هر دو شاخص تفرق از سطح کلاس به زیرکلاس افزایش یافت؛ لیکن تنها در سطح زیرکلاس، تفاوت معنیدار بین میانگین تفرق کارکردی دو واحد در سطح اعتماد 95 درصد وجود داشت. معنیدار شدن تفاوت شاخصهای تفرق در سطح زیرکلاس، بدون تأثیرپذیری از نوع کاربری اراضی و نوع شاخص تفرق محاسباتی رخ داد. بنابراین، استفاده از شاخصهای تفرق بهعنوان یک راهکار تکمیلی برای بررسی تغییرات درونواحدی نقشههای خاک، فراهمآورندهی اطلاعات مفیدی است.
قربان وهابزاده، عطا صفری، محمدحسین فرهودی، حمیدرضا عبدالهی، حسن فتحیزاد، غلامرضا خسروی،
جلد 18، شماره 70 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-زمستان 1393 )
چکیده
دراین تحقیق، میزان تولید و تحویل رسوب توسط جادههای جنگلی دارابکلا با استفاده از مدل SEDMODL برآورد گردیده و سپس به منظور ارزیابی نتایج مدل، بهصورت مستقیم میزان رسوبدهی در جادههای مذکور با استفاده از شبیهساز باران اندازهگیری گردید. برای ارزیابی نتایج از آزمون t جفتی، BIAS، RE و RMSE استفاده شد. نتایج نشان داد که میزان تولید رسوب از سطح جادههای مورد مطالعه طبق مدل SEDMODL و اندازهگیری مستقیم تحت شبیهسازی باران بهترتیب 97/420 و 19/341 تن در سال و میزان تحویل رسوب به آبراههها با نسبت تحویل رسوب بهترتیب معادل 42% و 51%، حدود 58/177 و 02/174 تن در سال میباشد. همچنین، نتایج روشهای آماری BIAS، RE و RMSE برای مدل مذکور بهترتیب 04/0، 59/17 و 71/0 بوده و اختلاف معنیداری در سطح اطمینان 95% بین دادههای مشاهدهای و برآوردی مشاهده نگردید. لذا مدل مذکور دقت و کارایی مناسب جهت برآورد میزان رسوبدهی جادههای جنگلی دارابکلا را دارا میباشد. با بررسی فاکتورهای مؤثر در تولید و انتقال رسوب براساس مقدار عددی امتیازات هر فاکتور در حین اجرای مدل مشخص گردید که در بین عوامل ورودی مدل، فاکتورهای شیب طولی جاده، بارندگی و تحویل رسوب بهترتیب تأثیرگذارترین عوامل در تولید و انتقال رسوب میباشند.
اسماعیل اسفندیاری اخلاص، محسن نائل، جواد حمزه ئی، علی اکبر صفری سنجانی، محسن شکل آبادی،
جلد 22، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1397 )
چکیده
ارزیابی و مقایسه پایداری اکولوژیک سیستمهای مختلف کشت، یک ضرورت اجتنابناپذیر برای رسیدن به کشاورزی پایدار است. این ارزیابی از طریق مطالعه کیفیت خاک میسر است. از اینرو، بهمنظور بررسی اثرات میانمدت نظامهای مختلف خاکورزی حفاظتی (بدون خاکورزی و خاکورزی کمینه) و گیاه پوششی بر شناسههای زیستی کیفیت خاک، آزمایشی فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در منطقه دستجرد (همدان) اجرا شد. خاکورزی در سه سطح (NT: بدون خاکورزی، MT: خاکورزی کمینه و CT: خاکورزی مرسوم) و گیاه پوششی در دو سطح (C1: خلر و C2: بدون گیاه پوششی) در چهار سال زراعی بهصورت پیدرپی، اعمال شد. نمونهبرداری خاک در چهارمین سال زراعی (93-1392) و در دو گام (1- قبل از کشت گیاه پوششی و 2- پس از برداشت گیاه اصلی) و با سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد بیشتر شناسههای بررسی شده در این مطالعه (کربن آلی کل، کربن فعال، تنفس پایه و فعالیت آنزیم فسفاتاز)، بهطور معنیداری تحت تأثیر گیاه پوششی، خاکورزی و زمان نمونهبرداری قرار گرفتند. بیشترین مقدار این ویژگیها در تیمار NT-C1، در زمان دوم نمونهبرداری و کمترین مقدار در تیمار CT-C2، در زمان اول نمونهبرداری مشاهده شد. برای مثال، پس از گذشت چهار سال از کاربرد تیمارها، میانگین اندازه کربن فعال خاک از 927 میلیگرم بر کیلوگرم در تیمار خاکورزی مرسوم + بدون گیاه پوششی به 1350 میلیگرم بر کیلوگرم در خاکورزی حفاظتی + گیاه پوششی خلر رسیده است. از این رو، بهترین مدیریت جهت حفظ و بهبود کیفیت خاک، خاکورزیهای حفاظتی همراه با گیاه پوششی خلر شناسایی شد.
زهرا نوری، محمدامیر دلاور، یاسر صفری،
جلد 24، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - زمستان 1399 )
چکیده
در پژوهش حاضر، امکان اصلاح برخی ویژگیهای شیمیایی یک خاک شور و سدیمی طی افزودن سطح پنج درصد وزنی بقایای یونجه و دو نوع بیوچار تولید شده از باگاس نیشکر و پوست گردو بهصورت مستقل و همزمان با گچ، سولفات آلومینیم و مخلوط این دو بررسی شد. این پژوهش در سه تکرار در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی بهصورت گلدانی انجام شد. نمونههای خاک پس از اعمال تیمارها بهمدت چهار ماه در رطوبت ظرفیت مزرعه خوابانیده و برخی از مهمترین ویژگیهای شیمیایی خاک اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که بقایای یونجه بیشترین کارایی را در کاهش پهاش خاک داشته و کاربرد مخلوط این نوع بقایا با گچ مقدار پهاش خاک را از 13/9 در تیمار شاهد به 24/7 کاهش داد. تیمارهای گچ، سولفات آلومینیم و مخلوط این دو با افزایش غلظت یونهایی از جمله کلسیم و سولفات موجب افزایش غلظت الکترولیت خاک و درنتیجه افزایش قابلیت هدایت الکتریکی تا حدود سه برابر بیشتر از تیمار شاهد شدند. تیمارهای مورد استفاده با جایگزینی برخی یونها بهجای سدیم تبادلی موجب افزایش غلظت سدیم محلول و درنتیجه بالا رفتن نسبت جذب سدیم خاک شدند. بیشترین افزایش نسبت جذب سدیم را کاربرد همزمان بیوچار پوست گردو و گچ رقم زده و این ویژگی را از 6/22 در تیمار شاهد تا 3/54 افزایش داد. آزادسازی پتاسیم از تیمارهای آلی و بهبود شرایط عمومی خاک در پی افزودن تیمارهای شیمیایی موجب افزایش پتاسیم تبادلی خاک شد؛ درحالی که افزایش فسفر قابل دسترس خاک کمتر تحت تأثیر کاربرد تیمارهای شیمیایی قرار گرفت. در مجموع، بهنظر میرسد که اثرات اصلاحی تیمارهای آلی و معدنی مورد استفاده تکمیل کننده یکدیگر هستند و از اینرو، کاربرد همزمان آنها نهتنها ویژگیهای نامطلوب شیمیایی خاکهای شور و سدیمی را بهبود میدهد، بلکه افزایش کیفیت حاصلخیزی این خاکها را نیز رقم میزند.
صابر جمالی، حسین بانژاد، عباس صفریزاده ثانی، بهناز هادی،
جلد 26، شماره 1 - ( علوم آب و خاک - بهار 1401 )
چکیده
بهمنظور بررسی اثر تنشهای آبی و شوری بر عملکرد و اجزای عملکرد گیاه دارویی نعنا فلفلی آزمایشی بهصورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه فردوسی مشهد در سال 98-1397 با 3 تکرار اجرا شد. تیمارهای مورد بررسی در این پژوهش 4 سطح آبیاری (100 (I1)، 85 (I2)، 70 (I3) و 55 درصد ظرفیت زراعی (I4)) و 4 سطح شوری (0/9 (EC1)، 1/9(EC2)، 2/5 (EC3) و 3/4 دسیزیمنس بر متر (EC4)) بود. نتایج نشان داد که کاهش آب بهمیزان 15، 30 و 45 درصدی ظرفیت زراعی منجر به کاهش در صفات وزن تر اندام هوایی (بهترتیب 15/8، 28/4 و 30/1 درصد)، وزن خشک اندام هوایی (بهترتیب 7/1، 11/5 و 11/5 درصد) و وزن خشک ریشه (بهترتیب 4/6، 9/2 و 9/2 درصد) شد. همچنین، نتایج نشان داد که استفاده از شوری EC2، EC3 و EC4 بهترتیب منجر به کاهش 12/7، 28/5 و 34/0 درصد (وزن تر اندام هوایی)؛ 3/6، 11/6 و 11/6 درصد (وزن خشک اندام هوایی) و 6/7، 12/4 و 14/6 درصد (وزن خشک ریشه) گردید. نتایج نشان داد که اثر توأمان شوری و خشکی منجر به کاهش بهرهوری فیزیکی آب شده است، بهطوریکه بیشترین و کمترین میزان این صفت در گیاه نعنا فلفلی با 3/54 و 2/06 کیلوگرم در متر مکعب در تیمارهای EC1I4 و EC3I1 مشاهده شد. بر اساس نتایج این پژوهش، جهت حصول عملکرد خشک و بهرهوری فیزیکی حداکثری آب، استفاده از تیمار EC1I4 توصیه میشود.
سکینه کوهی، بهاره بهمن آبادی، زهرا پرتوی، فاطمه صفری، محمد خواجه وند ساس، هادی رمضانی اعتدالی، بهزاد قیاسی،
جلد 27، شماره 4 - ( علوم آب و خاک-زمستان 1402 )
چکیده
یکی از مسائل و مشکلات اصلی در مناطق خشک و نیمهخشک، تأمین آب است. ازجمله گزینههای تأمین آب در این مناطق میتوان به منابع آب نامتعارف اشاره کرد. امروزه استحصال آب از رطوبت هوا که از جمله منابع آب نامتعارف محسوب میشود، بیشازپیش گسترشیافته است. روشهای مختلفی نیز با این هدف توسعهیافتهاست؛ اما کاربرد شبکه توری بسیار رایج است. ازاینرو در پژوهش حاضر ضمن ارزیابی عملکرد منبع در شبیهسازی متغیرهای جوی مؤثر بر قابلیت استحصال آب از رطوبت هوا (دما، سرعت باد و فشار بخار آب)، امکان استحصال آب از رطوبت هوا در استان قزوین مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشاندهنده تأثیر مثبت اعمال ضرایب اصلاحی در تخمین دما و سرعت باد توسط منبع ERA5 در ایستگاههای مطالعاتی بود. بر اساس نتایج، بخشهای شمال غربی و جنوبی استان (شهرستان کوهین و تاکستان) در فصول بهار و تابستان از ظرفیت بالایی در استحصال آب از هوا با استفاده از روش سیمی - توری برخوردار هستند. حداکثر مقدار آب قابل استحصال در دو منطقه ذکر شده در فصل تابستان، بهترتیب 10/2 و 9/7 لیتر بر مترمربع در روز تخمین زده شده است. با استفاده از پایگاه بازتحلیل ERA5، متوسط سالانه پتانسیل استحصال آب در ایستگاههای یادشده بهترتیب 7/9 و 4/6 لیتر بر مترمربع در روز برآورد شد. لازم به ذکر است، مقدار استحصال آب در شهر قزوین در فصل تابستان حداقل مقدار بوده است (3/4 لیتر بر مترمربع در روز) که میتوان برای استفاده از آن در آبیاری فضای سبز، مزارع و یا باغات برنامهریزی کرد.