4 نتیجه برای صفری سنجانی
علی اکبر صفری سنجانی، گیتی امتیازی، حسین شریعتمداری،
جلد 6، شماره 3 - ( پاییز 1381 )
چکیده
مواد آلی و کانیهای رسی خاک بیشتر آنزیمهای ریزجانداران آن را جذب و نگهداری کرده، به پایداری آنها در خاک میافزایند. این پژوهش برای روشنتر شدن سهم هر یک از بخشهای آلی و کانی خاک از فعالیت آنزیمهای سلولولیتیک بیجنبش شده در آن انجام گردید. آنزیم سلولاز روی برخی از نگهدارندههای آلی و کانی خاک بیجنبش شد. فعالیت آنزیمهای اگزوگلوکاناز و اندوگلوکاناز بیجنبش شده در زمانهای مختلف اندازهگیری شد. پایداری آنزیمهای اگزوگلوناز و اندوگلوکاناز بیجنبش شده، به نگهدارنده آن بسیار وابسته بود. پس از 20 روز نگهداری در دمای چهار درجه سانتیگراد، کاهش فعالیت آنزیمهایی که روی نگهدارندههای آلی مانند آویسل بیجنبش شده بودند ناچیز بود. در برابر آن، کاهش فعالیت آنزیمهایی که روی خاک و کانیهای آن بیجنبش شده بودند نسبتاً زیاد بود. از سوی دیگر، فعالیت آنزیمهای اگزوگلوکاناز و اندوگلوکاناز بیجنبش شده روی آویسل و ماندههای کشاورزی به اندازه چشمگیری بیشتر از خاک و کانیهای رسی آن بود. بنابراین، شاید بتوان گفت که بخش بزرگی از فعالیت آنزیمهای سلولولیتیک خاک وابسته به آنزیمهایی است که روی ماندههای کشاورزی در خاک نگهداری و بیجنبش شدهاند. پوشاندن هر یک از نگهدارههای کانیهای رسی، خاک و آویسل با هیدروکسید آلومینیم (چهار میلیمول بر گرم) به اندازه چشمگیری بر مقدار و فعالیت آنزیمهای بیجنبش شده روی آنها افزود. فعالیت آنزیمهای اگزوگلوکاناز و اندوگلوکاناز بیجنبش شده روی خاک و کانیهای همیون شده با کلسیم بیشتر از آنزیمهای بیجنبش شده روی خاک و کانیهای همیون شده با پتاسیم بود. ولی این پیامدها شاید وابسته به پیامد ویژه کاتیون کلسیم در روش ارزیابی، و نیز فعالیت این آنزیمها باشد. به هر حال، پیامدهای کاتیون همیون کننده بر آنزیمهای بیجنبش شده روی آویسل چشمگیر نبوده است.
کامبیز رستمی، محمد رضا مصدقی، علی اکبر محبوبی ، علی اکبر صفری سنجانی،
جلد 12، شماره 44 - ( تابستان 1387 )
چکیده
انتقال و پالایش باکتریهای بیماریزا در محیطهای متخلخل و آبهای زیرزمینی از اهمیت ویژهای برخوردار است. در سال های اخیر بررسی عوامل مؤثر بر پالایش و انتقال باکتریها مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش اثر مقادیر مختلف سولفات کلسیم و کربنات کلسیم بر جذب و پارامترهای پالایش باکتری سودوموناس فلورسنس در ستونهای شنی تحت شرایط رطوبتی اشباع بررسی شد. چهار سطح صفر، 5 ،10 و 20 درصد کربنات کلسیم و سه سطح صفر، 5 و 10 درصد سولفات کلسیم در مخلوط با شن (25/0-15/0 میلیمتر) بهعنوان تیمارهای اصلی (بهصورت فاکتوریل) و در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار اعمال گردید. مخلوطهای مذکور در سیلندرهای پیرکس به طول 20 و قطر 7 سانتی متر ریخته و شرایط جریان اشباع ماندگار با شدت جریان یکسان در آنها ایجاد شد. سوسپانسیون با غلظت 106 باکتری سودوموناس فلورسنس در سانتیمتر مکعب (C0) بهصورت تزریق پلهای روی ستونها اعمال شد. آزمایش تا خروج زهآب از زیر ستون برابر پنج حجم آب منفذی (PV) ادامه یافت. هنگام آبشویی، غلظت باکتری (C) در زهآب با فواصل 0/25PVاندازه گیری شد. پس از پایان آبشویی، فراوانی باکتری در لایه های 5-0، 10-5، 15-10 و 20-15 سانتیمتر از ستونها نیز اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که اثر مقادیر کربنات کلسیم بر نگهداری و پالایش باکتری در لایههای 10-5 و 15-10 سانتی متری در سطح آماری 1 درصد و در لایه20-15 در سطح آماری 5 درصد معنیدار شد. همچنین اثر مقادیر سولفات کلسیم در لایه های 15-10 و 20-15 سانتیمتری در سطح آماری 5 درصد معنیدار شد. اثر متقابل سولفات کلسیم X کربنات کلسیم بر پالایش باکتری در لایههای 10-5 ، 15-10 و 20-15 سانتی متری در سطح آماری 1 درصد معنیدار گردید. نیمرخ غلظت باقی مانده و ضریب پالایش به خوبی نشاندهنده کاهش میزان پالایش باکتری با افزایش عمق در تیمارها بود. بنابراین می توان گفت معنی دار بودن اثر تیمارهای بهکار رفته در لایه های سطحی نشان دهنده پالایش فیزیکی بیشتر در این لایه ها می باشد. بنابراین ظرفیت پالایش بالای کانی های کربناته و سولفاته می تواند از انتقال باکتری در محیطهای متخلخل اشباع و بهدنبال آن آلودگی آب های زیرزمینی بکاهد.
محمدباقر فرهنگی، محمدرضا مصدقی، علیاکبر صفری سنجانی، علیاکبر محبوبی،
جلد 16، شماره 59 - ( علوم فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك-بهار - 1391 )
چکیده
در کشاورزی برای بهبود حاصلخیزی خاک از کودهای گاوی بهرهگیری میشود. اشرشیا کولی معمولترین کلیفرم رودهای کود گاوی است، که به عنوان شاخص آلودگی آبهای زیرزمینی مورد بررسی قرار میگیرد. هدف این پژوهش بررسی چگونگی حرکت باکتری اشرشیا کولی آزادشده از کود گاوی در شرایط جریان غیراشباع خاک، در مزرعه است. لایسیمترهایی (به قطر درونی 5/20 و ارتفاع cm50) در مزرعهای با بافت خاک لوم رسی کار گذاشته شدند. کنترل جریان غیراشباع در پتانسیل ماتریک cm 5- با دستگاه نفوذسنج مکشی انجام گرفت. پس از برقراری جریان ماندگار، کود گاوی تازه هوا-خشک به میزان Mg ha-1 10 (براساس وزن خشک) روی لایسیمترها ریخته شد. نمونهگیری با نمونهگیرهای پلاستیکی کارگذاشته شده در عمقهای 20 و cm 40 لایسیمتر و در زمانهای 1، 2، 4، 6، 12 و 24 ساعت پس از آغاز آبشویی کود انجام گرفت. فراوانی اشرشیا کولی در واحد حجم محلول خروجی از نمونهگیرها (C) و آب ورودی (C0) به روش زنده (شمارش پلیت) شمارش گردید. اثر عمق خاک، زمان نمونهبرداری و اثر متقابل آنها بر C و C0/ Cمعنیدار شد (در سطح آماری 1%). در همه زمانها شاخص نسبی جذب باکتری (SR) در مجموع دو لایه کمتر بود و با افزایش عمق خاک میزان پالایش هم بیشتر شد. با تصحیح غلظت ورودی برای لایه دوم دیده شد که SR در این لایه (cm 40-20) قابل توجه بوده و در زمانهای 4 و 6 ساعت بیشتر از لایه اول به دست آمد. نقش لایه رویین خاک در پالایش باکتری برجسته بود ولی وجود جریانهای ترجیحی به ویژه در زمانهای آغازین باعث انتقال باکتریها تا لایه دوم شد. کاهش دما در کاهش آزادشدن باکتری از کود و افزایش گرانروی آب تأثیرگذار بوده و سبب کاهش شدید غلظت باکتری محلول خاک در زمان h 24 شد. در کل نتایج این پژوهش نشان داد که افزون بر لایه رویین، لایه زیرین خاک با توجه به درصد بیشتر رس و آهک میتواند در پالایش باکتریها کارایی ویژهای داشته باشد.
اسماعیل اسفندیاری اخلاص، محسن نائل، جواد حمزه ئی، علی اکبر صفری سنجانی، محسن شکل آبادی،
جلد 22، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1397 )
چکیده
ارزیابی و مقایسه پایداری اکولوژیک سیستمهای مختلف کشت، یک ضرورت اجتنابناپذیر برای رسیدن به کشاورزی پایدار است. این ارزیابی از طریق مطالعه کیفیت خاک میسر است. از اینرو، بهمنظور بررسی اثرات میانمدت نظامهای مختلف خاکورزی حفاظتی (بدون خاکورزی و خاکورزی کمینه) و گیاه پوششی بر شناسههای زیستی کیفیت خاک، آزمایشی فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در منطقه دستجرد (همدان) اجرا شد. خاکورزی در سه سطح (NT: بدون خاکورزی، MT: خاکورزی کمینه و CT: خاکورزی مرسوم) و گیاه پوششی در دو سطح (C1: خلر و C2: بدون گیاه پوششی) در چهار سال زراعی بهصورت پیدرپی، اعمال شد. نمونهبرداری خاک در چهارمین سال زراعی (93-1392) و در دو گام (1- قبل از کشت گیاه پوششی و 2- پس از برداشت گیاه اصلی) و با سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد بیشتر شناسههای بررسی شده در این مطالعه (کربن آلی کل، کربن فعال، تنفس پایه و فعالیت آنزیم فسفاتاز)، بهطور معنیداری تحت تأثیر گیاه پوششی، خاکورزی و زمان نمونهبرداری قرار گرفتند. بیشترین مقدار این ویژگیها در تیمار NT-C1، در زمان دوم نمونهبرداری و کمترین مقدار در تیمار CT-C2، در زمان اول نمونهبرداری مشاهده شد. برای مثال، پس از گذشت چهار سال از کاربرد تیمارها، میانگین اندازه کربن فعال خاک از 927 میلیگرم بر کیلوگرم در تیمار خاکورزی مرسوم + بدون گیاه پوششی به 1350 میلیگرم بر کیلوگرم در خاکورزی حفاظتی + گیاه پوششی خلر رسیده است. از این رو، بهترین مدیریت جهت حفظ و بهبود کیفیت خاک، خاکورزیهای حفاظتی همراه با گیاه پوششی خلر شناسایی شد.