17 نتیجه برای طباطبائی
میترا محمدی بازرگانی، بدرالدین ابراهیم سیدطباطبائی، عبدالمجید رضایی، سیروس قبادی،
جلد 8، شماره 2 - ( تابستان 1383 )
چکیده
بهینهسازی باززایی گیاه پنبه برای دو رقم ساحل و ورامین با استفاده از مریستم انتهایی با هدف انتقال ژن از طریق آگروباکتریوم صورت گرفت. در این بررسی مریستم انتهایی از گیاهچههای 4 تا 5 روزه دو رقم جدا گردید و در محیط ویژه ساقه زایی (MS Murashige & Skoog,) تغییر یافته بدون تنظیمکننده رشد) قرار داده شدند. پس از 2- 5/1 ماه مریستمهایی که تولید ساقه و برگ نمودند به منظور ریشهزایی در یک طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار ریشهزایی: 1ـ MS تغییر یافته بدون تنظیم کننده رشد 2ـ یک دوم MS به همراه 1/0 میلیگرم در لیـتر اینـدول بوتــیریک اسیـد (IBA)(Indole-3-butyric Acid) ،ـ 3- یک دوم MS به هـمراه 1/0 میلـیگـرم در لیتر نفـتالین استـیک اسید (NAA) (a-Naphtaleneacetic Acid) و 4ـ یک دوم MS به همراه 1/0 میلیگرم در لیتر ایندول استیک اسید (IAA) (Indoleacetic Acid) در چهار تکرار ارزیابی شدند. پس از 2- 5/1 ماه تجزیه و تحلیل آماری دادهها نشان داد که بهترین محیط ریشهزایی برای دو رقم ساحل و ورامین محیط حاوی تنظیمکننده رشد IBA است. همچنین نتایج بیانگر آن بود که ریشهزایی رقم ورامین بهتر از رقم ساحل میباشد.
بدرالدین ابراهیم سید طباطبائی،
جلد 8، شماره 4 - ( زمستان 1383 )
چکیده
صفت دو ردیفه و شش ردیفه بودن بذر در جو توسط ژن vrs1 که روی بازوی بلند کروموزوم H2 قرار دارد کنترل میشود. این صفت در بررسی روند اهلی شدن و میزان محصول جو اهمیت دارد. دو والد کانتو نکیت گولد (دو ردیفه) و آزوماموگی (شش ردیفه) به منظور تهیه لاینهای تقریباً ایزوژن (NILs) تلاقی داده شدند. لاینهای تهیه شده به منظور یافتن نشانگرهای پیوسته با ژن مورد نظر با استفاده از نشانگر AFLP مورد استفاده قرار گرفتند. پس از بررسی 1792 ترکیب جفت آغازگر، تعداد 5 نشانگر جدید پیوسته به ژن مذکور شناسایی شد. با استفاده از لاینهای نوترکیب، فاصله تقریبی نشانگرهای انتخاب شده با مکان ژنی vrs1 تعیین گشت. این نشانگرها میتوانند به منظور همسانهسازی و توالی یابی ژن مورد نظر استفاده شوند.
بهرام حیدری، قدرت الله سعیدی، بدرالدین ابراهیم سید طباطبائی،
جلد 11، شماره 42 - ( زمستان 1386 )
چکیده
در این مطالعه تجزیه با عاملها و تعیین سهم آنها در ایجاد تنوع صفات کمی و همچنین آثار مستقیم و غیر مستقیم اجزای عملکرد بر عملکرد دانه گندم مورد بررسی قرار گرفت. در این آزمایش 157 لاین دابل هاپلوئید گندم (. Triticum aestivum L)، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سالهای زراعی 1382 و 1383 و از لحاظ صفات مختلف زراعی و مرفولوژیکی ارزیابی شدند. نتایج تجزیه به عامل ها به روش حداکثر درستنمایی پنج عامل پنهانی را در هر سال شناسایی نمود که این پنج عامل جمعأ و به ترتیب 37/80 و 93/73 درصد از کل تنوع دادهها را در سالهای زراعی اول و دوم توجیه نمودند. در سال اول ارزیابی، عامل اول به شدت تحت تأثیر تعداد روز تا گرده افشانی، تعداد روز تا سنبله دهی، طول برگ پرچم و طول دوره رشد بود و 5/30 درصد از کل تنوع را تبیین نمود و این عامل بیانگر ارتباط منفی اجزای عملکرد با یکدیگر و اهمیت ارتباط برخی از صفات مورفولوژیک با عملکرد دانه بود. ولی عامل اول در سال دوم ارزیابی بیشتر تحت تأثیر مثبت وزن دانه در سنبله، تعداد دانه در سنبله و وزن هزار دانه بود و لذا عامل اجزای عملکرد نامیده شد. عاملهای دوم و سوم در سال اول به ترتیب شامل ارتفاع بوته و عملکرد دانه و در سال دوم ارزیابی بیانگر طول دوره رسیدگی و ارتفاع بوته بودند. محاسبه ضرایب مسیر نشان داد که تعداد دانه در سنبله در هر دو سال ارزیابی بیشترین اثر مستقیم و مثبت (33/1 و 871/0 به ترتیب در سال اول و دوم) را بر عملکرد دانه داشت. به دلیل آثار غیر مستقیم زیاد و منفی تعداد دانه در سنبله از طریق تعداد سنبله بارور در متر مربع و وزن هزار دانه بر عملکرد دانه، ضریب همبستگی بین عملکرد دانه و تعداد دانه در سنبله بسیار کم بود. تفاوت ناچیز اثر مستقیم تعداد سنبله بارور در متر مربع بر اساس ضریب همبستگی فنوتیپی و ژنتیکی در سال اول و دوم بیانگر تأثیر پذیری کم این رابطه از عوامل محیطی است. بهطور کلی تجزیه ضرایب مسیر نشان داد که تعداد دانه در سنبله و تعداد سنبله بارور میتوانند از کارایی بیشتری در مقایسه با وزن هزار دانه برای افزایش عملکرد دانه برخوردار باشند و میتوانند در برنامههای بهنژادی به عنوان شاخص انتخاب مورد استفاده قرارگیرند. همچنین با توجه به نتایج تجزیه به عاملها، انتخاب لاینها بر اساس عامل چهارم یا عامل عملکرد شامل صفات عملکرد بیولوژیک، تعداد سنبله در متر مربع و عملکرد دانه به عنوان شاخص انتخاب در برنامههای بهنژادی و به منظور بهبود عملکرد دانه میتواند از راندمان زیادتری برخوردار باشد.
عاطفه مهدوی، محمدرضا نوری امامزادهیی، رسول مهدوی نجفآبادی، سیدحسن طباطبائی،
جلد 15، شماره 56 - ( علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك - تابستان 1390 )
چکیده
استان چهارمحال و بختیاری طی سالهای اخیر دچار محدودیت شدید دسترسی به منابع آب سطحی و در نتیجه اعمال فشار بهرهبرداری بر منابع آب زیرزمینی شده است. به همین لحاظ تقویت منابع آب زیرزمینی به کمک منابع سطحی یا تغذیه مصنوعی، یکی از راههای جبران این فشار محسوب میشود. هدف از انجام این تحقیق تعیین محلهای مناسب جهت اجرای طرح تغذیه مصنوعی به روش منطق فازی است. عوامل مؤثر در مکانیابی در نظر گرفته شده عبارتاند از شیب، نفوذپذیری سطحی، ضخامت قسمت غیر اشباع آبرفت، کیفیت شیمیایی آب، کاربری اراضی و شبکه آبراههای. لایه اطلاعاتی مربوط به هر پارامتر بر اساس منطق فازی، در نرمافزارهای Arc View 3.2a و
Arc GIS 9.3، کلاسهبندی و وزندهی شد و با عملگر حاصلضرب جبری عملیات تلفیق شاخصهها انجام گرفت. نتایج به دست آمده از تلفیق نشان میدهد که 79/4 درصد از کل حوضه مناسب و 94/17 درصد نیز نسبتاً مناسب است. جهت تعیین میزان تأثیرگذاری عامل کاربری اراضی بر نتیجه کار، این لایه روی نقشههای جواب به صورت جداگانه اعمال شد. مشاهده شد که درصد تناسب اراضی به یک سوم کاهش پیدا کرد. در مجموع حدود 30 نقطه با ذکر ویژگیهای اجرایی هر یک، معرفی شدند
سید حسن طباطبائی، محبوبه غزالی،
جلد 15، شماره 57 - ( علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك -پاییز 1390 )
چکیده
توجه به دقت و صحت دادههای ورودی در تحلیلها و تصمیمگیریهای مهندسی از اهمیت خاصی برخوردار است. منابع خطا به طور عمده مربوط به جمعآوری، وارد کردن، ثبت، ذخیرهسازی، فراخوانی، بهکارگیری و تحلیل اطلاعات و در نهایت تهیه مدلها میباشد. از جمله خطاهایی که بر دادههای نقطهای اعمال میشود، خطای مربوط به نحوه میانیابی آنهاست. این نوع خطا مربوط به نامناسب بودن روش انتخابی جهت میانیابی است. هدف این تحقیق، ارزیابی دقت هشت روش مهم میانیابی در تخمین ارتفاع سطح ایستابی برای دو دشت فارسان ـ جونقان و سفید دشت از دشتهای زیر حوضه بهشت آباد در استان چهارمحال و بختیاری است. برای بررسی خطای هر روش میانیابی و انتخاب بهترین روش در تعیین تراز سطح ایستابی، از فن اعتبارسنجی متقابل استفاده شد. همچنین جهت مقایسه آماری مدلها از مقادیر ریشه متوسط مربع خطاها (RMSE) و میانگین خطای مطلق (MAE) استفاده شد. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان میدهد که روش اصلاح شده شپارد مناسبترین روش برای میانیابی سطح ایستابی در دشت سفید دشت با 6=MAE و 7=RMSE و روش تواندهی عکس فاصله با 6=MAE و 9=RMSE ، بهترین روش برای دشت فارسان ـ جونقان است. همچنین در این دشتها روشهای میانگین متحرک، انحنای کمینه و رگرسیون چند جملهای دارای بیشترین میزان متوسط خطا در میانیابی سطح ایستابی میباشند (25
رضا لاله زاری، سید حسن طباطبائی،
جلد 17، شماره 65 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-پاییز 1392 )
چکیده
آبخوان شهرکرد با بیش از 800 چاه عمیق و نیمهعمیق تخیله میگردد که عمده چاهها برای کشاورزی و تعدادی جهت تأمین آب شرب استفاده میشوند. سطح آب زیرزمینی در بخشهایی از جنوب دشت بهدلیل برداشت زیاد با افت شدید مواجه شده و ورود فاضلاب خانگی نیز در همین محدوده کیفیت آب را تنزل داده است. احداث سد زیرزمینی و تأثیر آن بر افزایش ارتفاع سطح ایستابی در محل مصرف، کاهش هزینههای انتقال و جلوگیری از حرکت آلایندهها اهدافی است که در این مطالعه به آن پرداخته شده است. بدین منظور مدل هیدرولیکی آبخوان شهرکرد با واسنجی ضرایب هیدرودینامیک توسط نرمافزار PMWIN 5.3 تهیه شد. بخش خروجی جنوب دشت (پاییندست روستای بهرام آباد) جهت انجام مطالعات احداث سد زیرزمینی انتخاب و لایهای با میانگین آبگذری 5/0 متر در روز در مسیر جریان شبیهسازی گردید. ارتفاع سطح ایستابی و کیفیت آب قبل و بعد از احداث سد توسط نرمافزار ArcGIS 9.2 ترسیم و تحلیل شد. نتایج نشان میدهد احداث سد تا فاصله چهار کیلومتر سطح آب زیرزمینی بالادست را تحت تأثیر قرار داده است. در نتیجه حجم آب قابل دسترس به میزان000/500/1 مترمکعب افزایش یافته و استحصال آب را آسانتر نموده است. توزیع نیترات در منطقه نسبت به حالت اولیه تغییر زیادی نداشت. اما با انباشته شدن آب در محدوده مخزن و بهدلیل واقع شدن در نزدیکی تصفیهخانه شهرکرد و چاه-های فاضلاب خانگی امکان بالا رفتن غلظت سایر آلایندههای شیمیایی وجود خواهد داشت.
سید محمد جواد میرزائی، سید حسن طباطبائی، منوچهر حیدرپور، پیام نجفی،
جلد 17، شماره 66 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك، زمستان 1392 )
چکیده
شیرابه زباله به دلیل دارا بودن مواد آلی و شیمیایی فراوان بر خصوصیات فیزیکی و هیدرولیکی خاک تأثیر میگذارد. هدف این تحقیق بررسی تأثیر شیرابه کارخانه کود آلی اصفهان روی خصوصیات فیزیکی و هیدرولیکی خاک و همچنین تأثیر زئولیت بر این فرآیند است. تیمارهای تحقیق شامل دو نوع بافت خاک (لوم شنی (A) به عنوان خاک سبک و خاک لوم رسی (B) به عنوان خاک سنگین) و سه سطح زئولیت (0، 5 و 10 درصد وزنی) بودند که زئولیتها با خاک مخلوط شدند. آزمایش در مقیاس لایسیمتری انجام شد. نتایج نشان داد کاربرد شیرابه سبب کاهش نفوذپذیری و هدایت هیدرولیکی در خاک لوم رسی گردید به طوریکه میزان هدایت هیدرولیکی در خاک لوم رسی بدون زئولیت (تیمار B0) قبل و بعد از کاربرد شیرابه به ترتیب 73/1 و 36/0 متر در روز اندازهگیری شد. در مورد خاک لوم شنی قبل و بعد از کاربرد شیرابه تغییری در نفوذپذیری و هدایت هیدرولیکی خاک دیده نشد و میزان هدایت هیدرولیکی در خاک لوم شنی به همراه پنج درصد زئولیت (تیمار A5) قبل و بعد از کاربرد شیرابه 17/3 متر در روز اندازهگیری شد. همچنین افزودن زئولیت به خاک تأثیر کاهنده در نفوذپذیری و همچنین هدایت هیدرولیکی خاک لوم رسی بعد از ورود شیرابه داشته است به طوریکه میزان هدایت هیدرولیکی از 44/1 به 44/0 در تیمار 10 درصد زئولیت و از 58/1 به 29/0 در تیمار 5 درصد زئولیت کاهش یافت. به-علاوه نتایج نشان داد کاربرد شیرابه سبب کاهش چگالی ظاهری هر دو نوع خاک و برای تمامی سطوح زئولیت گردید.
علی مرشدی، مهدی نادری، سیدحسن طباطبائی، جهانگرد محمدی،
جلد 17، شماره 66 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك، زمستان 1392 )
چکیده
در برخی موارد نیاز به تبدیل مقدار تبخیر و تعرق گیاه مرجع (یونجه) به تبخیر و تعرق گیاه مرجع (چمن) و یا برعکس وجود داشته تا بتوان مقدار ضریب گیاهی صحیح را بر اساس نوع سطح مرجع مورد استفاده بهدست آورد، هدف این پژوهش تعیین نسبت ETr (تبخیر و تعرق از گیاه مرجع یونجه) به ETo (تبخیر و تعرق گیاه مرجع چمن) طی فصل رویش برای دشت شهرکرد میباشد که این نسبت Kr نامیده میشود. مقادیر میانگین ماهیانه و کل (فصل رشد) Kr بر اساس مقادیر روزانه آن در ایستگاه چهارتخته شهرکرد در فصل زراعی رشد منطقه، با استفاده از دادههای هواشناسی مورد نیاز در یک دوره 185 روزه (اول اردیبهشت تا پایان مهر 1390) از ایستگاه خودکار تحقیقات هواشناسی کشاورزی بهدست آمده است. مقادیر ETr و ETo برای محاسبه Kr به شش روش محاسبه شدند. این روشها عبارتاند از: معادلههای استاندارد شده پنمن- مانتیث توسط انجمن مهندسین عمران آمریکا ﴿ASCE-stPM-ETr﴾، پنمن- مانتیث توسط انجمن مهندسین عمران آمریکا (ASCE-PM-ETr)، کیمبرلی- پنمن 1982 (1982KP-ETr)، جنسن- هیز اصلاحشده (JH-ETr)، و روش محاسبه Kr در نشریه 56 فائو(تمامی روشها برای گیاه مرجع یونجه). مقادیر Kr محاسبه با نتایج بهدستآمده حاصل از یک مطالعه لایسیمتری مورد مقایسه قرار گرفت. مقدار Kr حاصل از مطالعه لایسیمتری برابر با 12/1 که برابر 12/1 برای ASCE-PM-ETr، 16/1 برای JH-ETr و دور از مقدار 27/1 برای 1982 KP-ETr (هر سه نسبت به معادلههای استانداردشده پنمن- مانتیث برای گیاه مرجع چمن توسط انجمن مهندسین عمران آمریکا (ASCE-stPM-ETo) بهدست آمده است که در مقایسه با مقدار 40/1 بر مبنای روش موجود در نشریه 56 فائو فاصله زیادی دارد.
هاجر طاهری سودجانی، سیدحسن طباطبائی، مهدی قبادینیا، حسین کاظمیان،
جلد 18، شماره 67 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك- بهار- 1393 )
چکیده
استفاده از زئولیت به منظور جلوگیری از شستشوی نیترات در خاک کشاورزی مورد توجه است. در این تحقیق، بررسی تأثیر روش، مقدار کاربرد و اندازه زئولیت بر جذب نیترات پساب در خاک مورد بررسی قرار گرفت. آزمایشها روی 6 تیمار مختلف نحوه استفاده از زئولیت شامل، دو روش کاربرد (مخلوط و لایهای)، دو نوع اندازه ذره (بین 125 و 63 میکرون و کوچکتر از 63 میکرون) و دو مقدار مختلف (2 و 4 درصد) در داخل 27 ستون پی وی سی با قطر اسمی (خارجی) 11 سانتیمتر و ارتفاع 60 سانتیمتر انجام شد. این آزمایشها مشتمل بر 8 تیمار و 3 تکرار بود. تزریق پساب به داخل خاک 13 مرتبه با تناوب هفتگی تکرار شد. در دور آبیاری یک، چهار، نه و سیزدهم از پساب ورودی و زهآب خروجی از هر ستون نمونهگیری و میزان نیترات تعیین شد. نتایج نشان داد که راندمان جذب نیترات در تیمارهای مخلوط و لایهای نسبت به تیمار شاهد به طور میانگین به ترتیب 28/164 و 73/350 درصد افزایش داشت. با توجه به تجزیه آماری اثر روش کاربرد زئولیت، دور آبیاری، اندازه ذرات زئولیت، مقدار زئولیت به کار رفته بر راندمان جذب نیترات توسط خاک و زئولیت در سطح یک درصد معنیدار شد و با ریزتر شدن اندازه ذرات و افزایش میزان کاربرد زئولیت جذب نیترات توسط خاک به طور معنیداری افزایش یافت. همچنین نتایج نشان داد با افزایش دور آبیاری میزان جذب نیترات در خاک کاهش مییابد.
مریم آسمان رفعت، سیدحسن طباطبائی، مسعود نوشادی، حبیباله بیگی هرچگانی،
جلد 18، شماره 68 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-تابستان- 1393 )
چکیده
یکی از راههای کاهش فلزات سنگین از محلولهای آبی، استفاده از زئولیت است. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر کاربرد زئولیت در حذف چند فلز از محلول با غلظتهای مختلف است. این پژوهش در قالب یک طرح آزمایشی کرتهای خردشده با 45 تیمار و 3 تکرار در محل دانشگاه شیراز در تابستان 1390 انجام شد. تیمارهای پژوهش شامل 5 غلظت آلاینده و 3 اندازه مختلف زئولیت (075/0 ، 2/0 و 425/0 میلیمتر) بودهاند. برای سرب غلظتهای40، 250، 500، 1000 و 1250 میلیگرم بر لیتر و برای نیکل و کادمیم غلظت-های 4، 6، 15، 20 و 40 میلیگرم بر لیتر در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که اثر غلظتهای مختلف، معنیدار بوده است و با افزایش غلظت آلاینده، فرآیند جذب عناصر سنگین توسط زئولیت بهصورت خطی افزایش یافته است. بیشترین مقدار جذب سرب در غلظت 1250 میلیگرم بر لیتر و برابر با 97/59 میلیگرم بهازای مصرف یک گرم زئولیت بوده است و کمترین میزان جذب سرب مربوط به غلظت 40 میلیگرم بر لیتر و برابر 82/1 میلیگرم بهازای مصرف یک گرم زئولیت بوده است. بیشترین مقدار جذب نیکل مربوط به غلظت 40 میلیگرم بر لیتر و برابر با 92/1 میلیگرم و کمترین میزان جذب نیکل مربوط به غلظت 4 میلیگرم بر لیتر و برابر 16/0 میلی-گرم بهازای مصرف یک گرم زئولیت بوده است. بیشترین مقدار جذب کادمیم نیز مربوط به غلظت 40 میلیگرم بر لیتر و برابر با 87/1 میلیگرم و کمترین میزان جذب کادمیوم در غلظت 4 میلیگرم بر لیتر و برابر 18/0 میلیگرم بهازای مصرف یک گرم زئولیت رخ داده است. همچنین، اثر اندازههای مختلف زئولیت نیز مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نشان داد که برای هر سه فلز سنگین سرب، نیکل و کادمیم، اثر اندازه زئولیت معنیدار نبوده است.
سید محمد موسوی، سید مجید میرلطیفی، سید حسن طباطبائی،
جلد 19، شماره 71 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-بهار 1394 )
چکیده
اثر کیفیت آب آبیاری، عمق و فاصله نصب لولههای آبده آبیاری زیرسطحی بر شاخصهای عملکرد گیاه چمن، در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد بهصورت کرتهای دوبار خرد شده (Split Split Plot) در قالب طرح آزمایشی بلوکهای کامل تصادفی با هشت تیمار و سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. تیمارهای تحقیق شامل دو نوع کیفیت آب آبیاری: آب چاه (W) و پساب (WW)، دو فاصله نصب لولههای آبده آبیاری (45 و 60 سانتیمتر) و چهار عمق کارگذاری لولههای آبده آبیاری (15، 20، 25 و 30 سانتیمتر) بودند. یادداشت برداری از صفات ارتفاع، ماده خشک، رنگ، تراکم و یکنواختی رشد چمن در طول فصل زراعی انجام گرفت. نتایج تجزیه واریانس نشان داد اثر متقابل کیفیت آب آبیاری، فاصله و عمق نصب لولههای آبده آبیاری زیرسطحی بر صفات ارتفاع، ماده خشک و یکنواختی رشد چمن معنیدار است. آبیاری با پساب در مقایسه با آب چاه منجر به حصول عملکرد بالاتری بر صفات ارتفاع و ماده خشک و ایجاد تفاوت معنیدار شد. تیمارهای آبیاری شده با آب چاه در مقایسه با تیمارهای آبیاری شده با پساب یکنواختی رشد بیشتری نشان داد. نتایج نشان داد فاکتورهای آزمایش اثر معنیداری بر رنگ چمن ندارد. اثر متقابل فاصله و عمق نصب لولههای آبده بر تراکم چمن معنیدار بود. همچنین افزایش عمق و فاصله نصب لولههای آبده موجب کاهش کیفیت بصری و عملکرد چمن شد.
سیدحسن طباطبائی، فاطمه مستشفی حبیب آبادی، محمد شایان نژاد، محسن دهقانی،
جلد 20، شماره 75 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- بهار 1395 )
چکیده
هدف از این تحقیق بررسی اثر آبیاری با مدیریت تلفیقی و چرخشی آب شور و شیرین روی الگوی توزیع شوری در خاک میباشد. برای
اجرای این طرح یک زمین به 32 عدد کرت به ابعاد 5/2×6 مترمربع تقسیمبندی گردید. طرح آماری مورد استفاده در این تحقیق کرتهای خرد شده (اسپلیت پلات) با 2 رقم آفتابگردان (آلستار و هایسان 33)، 4 رژیم آبیاری و 4 تکرار میباشد. رژیمهای آبیاری بهعنوان تیمارهای تحقیق عبارتند از: 1T- آبیاری یک در میان با آب شور 11 دسیزیمنس بر متر و آب معمولی 2 دسیزیمنس بر متر (یک در میان)، 2T- معمولی ـ شور، 3T- مخلوط و 4T- شور ـ معمولی. در این تحقیق در اول، وسط و آخر فصل آبیاری نمونهبرداریهایی از اعماق 0 ـ 20، 20 ـ 40 و 40 ـ 60 سانتیمتری خاک انجام گرفته و میزان شوری، کلسیم و منیزیم، سدیم و کلر خاک اندازه گیری شد. نتایج نشان میدهد که میزان شوری در عمق 40 سانتیمتری برای هر دو رقم آفتابگردان و هر چهار رژیم آبیاری و در مراحل مختلف رشد گیاه، از دو عمق 20 و 60 سانتیمتر بیشتر است. رژیم معمولی ـ شور در بین چهار تیمار اعمالی بیشترین میزان شوری خاک را دارد. با افزایش عمق آبیاری میزان کلر و سدیم خاک در اکثر رژیمها و مراحل رشد، افزایش یافت و به حدود 50 و 75 میلیاکیوالانبرلیتر افزایش یافت. عناصر کلسیم و منیزیم برای رقم آلستار در رژیمهای مختلف و در حالت تأثیر رژیمها برروی عمقهای مختلف معنیدار بوده است. در رقم آلستار کمترین شوری و بیشترین عملکرد بعد از تیمار شور ـ معمولی، مربوط به تیمار مخلوط، بعد از آن یک در میان و در آخر تیمار معمولی ـ شور میباشد.
کامران عسگری، سیدحسن طباطبائی، پیام نجفی، شهرام کیانی،
جلد 20، شماره 78 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1395 )
چکیده
استفاده مداوم از پساب فاضلاب در آبیاری گیاهان زراعی در بلند مدت باعث انباشته شدن عناصر سنگین و آلودگی گیاهان، حیوانات و محیط زیست در ابعاد مختلف میگردد. هدف از این تحقیق، ارزیابی تأثیر استفاده از آبیاری قطرهای عمقی در کاهش پتانسیل تجمع عناصر سنگین در خاک و محصول و همچنین شاخص ریسک آلودگی تحت آبیاری با پساب میباشد. مزرعه مورد آزمایش در قالب طرح اسپلیت بلوک با دو تیمار اصلی شامل آب معمولی و پساب و سه تیمار فرعی شامل عمق قطره چکان صفر، 15 و 30 سانتیمتر با چهار تکرار در شهر اصفهان قرار داشت. نمونههای خاک در ابتدا و پس از برداشت گندم کشت شده در دو سال متوالی در زمین مورد آزمایش از هر پلات برداشته شدند. غلظت عناصر سنگین Cu, Zn, Cd, Pb, Cr, Ni در نمونههای خاک و دانههای گندم با استفاده از دستگاه جذب اتمی اندازهگیری شدند. شاخص افزایش آلودگی (PLI) نشان داد که افزایش میزان عناصر سنگین در خاکهای آبیاری شده تحت تیمار پساب اختلاف معنیداری با آب معمولی نشان نداد (05/0P>). غلظت عناصر Cu، Pb، Cr و Zn در دانههای گندم کمتر از میزان حداکثر مجاز استاندارد بود ولی میزان Cr بیشتر از مقدار مجاز بود و میزان Ni چندین برابر حد مجاز بود. نتایج حاصل از آزمایشات میزان شاخص ریسک آلودگی 17/5 و 57/1 را برای عناصر Cd و Cu نشان داد. همچنین مقدار این شاخص برای عناصر Cd، Cu و Cr برای کودکان نیز بیش از یک بود. براساس نتایج ارائه شده میتوان نتیجه گرفت که عمق قطره چکان تأثیر معنیداری در انباشته شدن عناصر سنگین در خاک و دانه گندم ندارد.
علی مرشدی، مهدی نادری، سید حسن طباطبائی، جهانگرد محمدی،
جلد 21، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1396 )
چکیده
روشهای متداول برآورد تبخیر و تعرق ناشی از دادههای نقطهای هستند که کاربرد آنها محدود و قابل تعمیم به مناطق و حوضههای آبخیز وسیع نمیباشند. فناوری سنجش از دور این قابلیت را دارد که با استفاده از تصاویر ماهوارهای و برخی دادههای هواشناسی مقدار تبخیر و تعرق را در منطقهای وسیع برآورد نماید. در این پژوهش به مقایسه برآوردهای تبخیر و تعرق به کمک مدلهای SEBAL و METRIC براساس دادههای سنجنده ETM+ از ماهواره لندست7 نسبت به تبخیر و تعرق اندازهگیری شده از لایسیمتر در هفت تاریخ گذر ماهواره در محدوده دشت شهرکرد واقع در حوضه آبخیز رودخانه کارون پرداخته شد. نتایج نشان داد مدل SEBAL دارای کمترین مقادیر شاخصهای NRMSE، MAE و MBE (بهترتیب برابر با 317/0، 503/1 میلیمتر بر روز و 973/0- میلیمتر بر روز) و بیشترین مقدار شاخص d (768/0) بوده است. شاخصهای آماری مذکور برای مدل METRIC بهترتیب برابر با 420/0، 120/2، 023/2 و 646/0 بوده است. بهطور کلی نتایج نشان داد مدل SEBAL از دقت بیشتری در برآورد تبخیر و تعرق نسبت به مدل METRIC تحت شرایط حاکم بر دشت شهرکرد برخوردار بوده است. تا زمانی که امکان تأمین آمار کامل هواشناسی بهصورت ساعتی فراهم آید و یا برخی اصلاحات بر مدل METRIC انجام شود، نتایج مدل SEBAL به واقعیت نزدیکتر بوده و لذا مدل SEBAL توصیه میشود.
علی مرشدی، مهدی نادری، سید حسن طباطبائی، جهانگرد محمدی،
جلد 21، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاييز 1396 )
چکیده
این تحقیق بهمنظور بررسی امکان استفاده از دو مدل سبال (SEBAL) و متریک ((METRIC در دو تاریخ گذر 9 تیر 1378 (برابر با 30 ژوئن 1999) و 30 مرداد 1378 (برابر با اول اوت 1999) برای برآورد و مقایسه تبخیر و تعرق گیاه مرجع (یونجه) در مقیاس منطقهای با استفاده از اطلاعات سنجنده ETM+ در مقایسه با برآوردهای ET از برخی روشهای ریاضی (تجربی و ترکیبی) شامل پنج مدل پنمن- مانتیث استاندارد شده بهروش انجمن مهندسین عمران آمریکا (ASCE-stPM)، پنمن- مانتیث بهروش فائو 56 (F56PM)، بلانی- کریدل (F24BC)، هارگریو- سامانی(HS) و تشتک تبخیر (Pan) انجام شد. مقدار تبخیر و تعرق در تاریخهای 9 تیر و 30 مرداد (1378) برای پیکسلهای معیار سرد در مدل سبال برابر با 97/6 و 77/6 میلیمتر بر روز و در مدل متریک برابر با 27/10 و 31/9 میلیمتر بر روز بهدست آمد. برای مدل ریاضی مناسب منطقه (هارگریوز- سامانی) مقادیری بهترتیب برابر با 0/8 و 5/7 میلیمتر بر روز در تاریخهای گذر بهدست آمد. بهطور کلی نتایج نشان داد برآوردهای مدل سبال در مقایسه با برآوردهای مدل HS و دادههای لایسیمتری موجود از صحت بیشتری نسبت به مدل متریک برخوردار و در شرایط مشابه قابل توصیه میباشد.
ریحانه السادات موسوی زاده مجرد، سید حسن طباطبائی، بهزاد قزبانی، نگار نورمهناد،
جلد 23، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاییز 1398 )
چکیده
مقدار رطوبت خاک، حساسترین فاکتور مرتبط با تغییرات آبگریزی و آبدوستی خاک است. آبگریزی در خاکها یک ویژگی دائمی نیست و این امکان وجود دارد که در فصل خشک به حداکثر برسد و در فصلهای مرطوب کاهش یابد یا حذف شود. میتوان گفت از لحاظ رطوبت، یک ناحیه انتقالی یا بحرانی وجود دارد که بهعنوان حد رطوبتی یا رطوبت آستانه تعریف میشود و در رطوبتهای کمتر از آن، دفع آب و در رطوبتهای بالاتر از آن خاک خیسشونده است. هدف از این پژوهش، بررسی تغییرات رطوبت خاک بر درجه آبگریزی و تعیین مقدار رطوبت آستانهای در نمونههای خاک مورد بررسی در مرغزار شهرکرد بود. در این پژوهش، تعدادی نمونه خاک از مرغزار شهرکرد بررسی شد. پس از تعیین رطوبت اولیه خاک، شرایط آبگریزی خاک با تعیین زمان نفوذ قطره آب (WDPT)، بررسی شد. تغییرات رطوبتی خاک به روش خیس کردن و خشک کردن خاک انجام و در هر مرحله وضعیت آبگریزی خاک آزمون شد. کاهش رطوبت در خاکهای آبگریز منجربه تغییر درجه آبگریزی و در یک نمونه خاک آبدوست باعث ایجاد شرایط آبگریزی در خاک شد. رطوبت آستانه نیز، تا حداکثر 54 درصد رطوبت حجمی در یک نقطه مورد بررسی، مشاهده شد که بر اساس آن، مقدار بالای رطوبت آستانه در این نقطه، نشاندهنده قابلیت بالای خاک برای تولید رواناب و سیلخیزی بود. بررسی آنالیز خاک نشان داد که مقدار ماده آلی خاک با رطوبت آستانه همبستگی مثبت دارد.
ریحانه السادات موسوی زاده مجرد، سید حسن طباطبائی، نگار نورمهناد،
جلد 25، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - تابستان 1400 )
چکیده
زاویه تماس آب- خاک معیار کمی تمایز خاک آبدوست و آبگریز است. اهداف این پژوهش شامل: 1) بررسی روشهای اندازهگیری زاویه تماس شامل روش مولاریته الکل، صعود موئینگی، شاخص جذبپذیری و روش قطره چسبان و 2) تعیین مناسبترین روش در یک نمونه خاک با بافت لوم شنی است. در این پژوهش سطوح مختلف آبگریزی بهطور مصنوعی با استفاده از اسید استئاریک و با آزمون نفوذ قطره آب تهیه شد. زاویه تماس خاک آبدوست در روشهای مولاریته الکل، صعود موئینگی، شاخص جذبپذیری (دو شیوه محاسبه) و قطره چسبان بهترتیب 89/9، 75/41، (57/81) 56/28 و 58/91 درجه محاسبه شده است. روش قطره چسبان با استفاده از دستگاه اندازهگیری زاویه تماس بررسی شد. با این روش زاویه تماس در پنج سطح آبگریزی بهترتیب 58/91، 104/92، 120/48، 129/96 و 173/07 درجه تعیین شد. روش قطره چسبان بهدلیل عدم محدودیت کاربرد در خاکهای آبگریز و دقت ناشی از ترکیب توأم مشاهده عینی برخورد قطره آب به خاک و نرمافزار در تعیین زاویه تماس، مناسبترین روش اندازهگیری زاویه تماس در خاکهای آبگریز است. ارتباط زاویه تماس بهعنوان شاخص کمی آبگریزی و زمان نفوذ قطره بهعنوان شاخص کیفی، بررسی شد و همبستگی مثبت (R2=0.975) ارزیابی شد.