15 نتیجه برای طباطبایی
طاهره محمودی قهساره، بدرالدین ابراهیم سید طباطبایی، سیروس قبادی، آقا فخر میرلوحی،
جلد 8، شماره 3 - ( پاییز 1383 )
چکیده
اهمیت هاپلوییدها در زمینه ژنتیک و اصلاح گیاهان برای مدتهای طولانی است که شناخته شده است. به نژادی از طریق تولید گیاهان هاپلویید، روشی مناسب برای تسریع برنامههای اصلاحی و مطالعات ژنتیکی در گندم است. روشهای معمول مورد استفاده برای ایجاد گیاهان هاپلویید در گندم شامل کشت بساک، کشت میکروسپور، تلاقی بین جنسی گندم* Hordeum bulbosum و گندم * ذرت میباشد. در این پژوهش از روش تلاقی گندم × ذرت و کشت بساک برای تولید گیاهان هاپلویید در شش ژنوتیپ گندم استفاده شد. نتایج این بررسی نشان داد که تولید هاپلوییدی از هر دو روش وابسته به ژنوتیپ بوده و از پتانسیل بالایی برخوردار میباشد. یکی از مشکلات عمده کشت بساک بازده پایین گیاهان سبز هاپلویید است. در این ارزیابی، از روش کشت بساک، 7/70% از گیاهان باززا شده گیاهچههای آلبینو، و 3/29% از آنها سبز بودند در حالیکه در روش تلاقی گندم با ذرت تمام گیاهچههای حاصل از این تلاقی سبز و از نظر سطح پلوییدی، هاپلویید بودند. بهطور کلی چنین نتیجهگیری شد که روش تلاقی گندم و ذرت، روشی عملی و مناسب برای ایجاد گیاهان هاپلویید در ژنوتیپهای گندم است و در مقایسه با روش کشت بساک از پتانسیل بالاتری در تولید هاپلویید برخوردار است. روش کشت بساک بهدلیل تنوع مورفولوژیکی در گیاهان سبز و تولید گیاهان آلبینو برای اهداف خاصی توصیه میشود.
محسن فروزان گهر، غلامحسین حق نیا، علیرضا کوچکی، فروزان طباطبایی یزدی،
جلد 9، شماره 1 - ( بهار 1384 )
چکیده
در میان انواع آلایندههای آلی، آفت کشها و از جمله علف کشها به دلیل استفاده گسترده در سراسر جهان نقش چشمگیری در آلودن خاک و آب داشتهاند. در این بررسی آزمایشگاهی توانایی مواد آلی در افزایش نرخ تجزیه علف کشهای آترازین و متامیترون در دو خاک با بافتهای متفاوت، بررسی شد. نمونهها از افق سطحی دو خاک دارای بافتهای لوم شنی و رس سیلتی جمع آوری و به علف کشهای آترازین و متامیترون با غلظت 50 میلیگرم در کیلوگرم آلوده شدند. خاکهای آلوده زیر تأثیر کود دامی، کمپوست و ورمی کمپوست به مقدار 5/0 و 2 درصد (وزنی/وزنی) در برابر شاهد (بدون افزایش ماده آلی) قرار گرفتند. سپس در دورههای زمانی 20، 40 و 60 روز باقیمانده علف کشها از نمونههای خاک استخراج و به وسیله HPLC اندازهگیری شد. این پژوهش در قالب طرح کاملاً تصادفی و به صورت فاکتوریل با 3 تکرار، انجام گردید. میانگین باقیمانده آترازین در خاک پس از گذشت 20، 40 و 60 روز به ترتیب 0/93، 77/8، و 4/72 درصد غلظت نخستین بود. متامیترون با سرعت بسیار بیشتر نسبت به آترازین تجزیه شد . میانگین غلظت باقیمانده متامیترون پس از گذشت 20، 40 و 60 روز به ترتیب 8/5، 0/2، و 2/1 درصد بود. تجزیه این دو علف کش با افزودن 5/0 و 2 درصد از هر سه نوع ماده آلی، به گونهای معنی دار نسبت به شاهد افزایش یافت. بنابراین میان تأثیر انواع متفاوت ماده آلی در مقادیر 5/0 و 2 درصد تفاوتی دیده نشد. بافت خاک تأثیر مشخصی بر سرعت تجزیه علف کشها داشت. تجزیه هر دو علف کش در بافت لومی شنی به مراتب کندتر از سرعت تجزیه در بافت رسی سیلتی بود.
سید حسن طباطبایی، حسین فرداد، محمدرضا نیشابوری، عبدالمجید لیاقت،
جلد 10، شماره 1 - ( بهار 1385 )
چکیده
برای تعیین دقیقتر بازده کاربرد آبیاری جویچهای نسبت به روشهای متداول، لحاظ کردن تغییرات مکانی و زمانی خصوصیات نفوذ ضروری میباشد. از طرفی مدیریتهای مختلف زراعی به نحو قابل توجهی بر نفوذ مؤثر است. هدف از این پژوهش شبیه سازی تغییرات زمانی ضرایب نفوذ معادله کوستیاکف- لوئیس در خاکهای درز و ترکدار با دو مدیریت زراعی رایج بوده است. آزمایشها در یک فصل زراعی در کرج در زمینی با بافت لوم- رسی انجام گرفت. دو تیمار مدیریتی شامل خاک بدون کاه و کلش و خاک با کاه و کلش به میزان 5 تن در هکتار بوده و جویچهها به تعداد 22 عدد و به عرض 75/0 متر ایجاد شد. ضرایب معادله نفوذ با استفاده از روش ورودی- خروجی و دو نقطهای الیوت واکر در 6 جویچه به دست آمد. بر اساس نتایج این پژوهش ضرایب k و a در طی فصل رشد تغییرات معنیداری نداشته ولی ضریب .f در دو مدیریت مختلف تغییرات معنیداری نشان داده که توسط مدل لگاریتمی شبیه سازی شده است. مقادیر تغییرات زمانی نفوذ تجمعی (Z) نیز تحت بررسی قرار گرفت که نتایج نشان داد مقادیر Z در طی فصل رشد تغییرات معنیداری داشته و با مدل لگاریتمی قابل شبیه سازی است. در پایان روابط بدون بعد *Z برای به دست آوردن Z در زمانهای متفاوت، آبیاریهای مختلف و مدیریت کاه و کلش ارائه شده است. بر پایه نتایج این پژوهش اگر چه کاه و کلش باعث اختلاف در مقادیر .f و Z در دو تیمار مورد مطالعه شده است ولی کاه و کلش تاثیری در روند تغییرات زمانی این پارامترها نداشته و این روند مستقل از حضور یا عدم حضور بقایای گیاهی است که احتمالاً به افزایش چگالی ظاهری خاک و کاهش پایداری خاکدانهها در طی فصل رشد مربوط است.
مجید طالبی بداف، بدرالدین ابراهیم سید طباطبایی، خورشید رزمجو، بهروز شیران،
جلد 10، شماره 2 - ( تابستان 1385 )
چکیده
شناسایی گونههای چمنی بر اساس خصوصیات مورفولوژیک به لحاظ شباهتهای آنها مشکل است. از طرفی گزینش ژنوتیپهای والدی بر اساس فاصله ژنتیکی مناسب برای اجرای تلاقیها و بهنژادی چمن حائز اهمیت است. بدین ترتیب استفاده از روشهای ملکولی به عنوان ابزاری کارا در ارزیابی و شناسایی ژنوتیپها مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این پژوهش بررسی تنوع ژنتیکی بین و درون گونههای مختلف چمن و برآورد روابط ژنتیکی آنها با استفاده از نشانگر AFLP بوده است. تعداد پنج گونه چمن به همراه پنج رقم از هر گونه انتخاب شد و با استفاده از نشانگر ملکولی AFLP مورد مطالعه قرار گرفت. با استفاده از 10 ترکیب آغازگری، تعداد 1170 نوار حاصل شد که تمام آنها در بین ارقام چندشکلی نشان داده شد. از بین آغازگرهای مورد استفاده، ترکیب آغازگری P-AAG و M-CAG با 166 نوار، بیشترین تعداد نوار و ترکیب آغازگری P-ACT و M-CGC با 81 نوار، کمترین تعداد نوار را تولید کردند. گروهبندی ژنوتیپها با استفاده از روش تجزیه خوشهای بر اساس ضریب جاکارد، 5 گونه مورد نظر را از یکدیگر جدا کرد. ضمن این که رقمهای متعلق به هر گونه نیز از یکدیگر تفکیک شدند. برخی از این نشانگرها در مورد یک گونه، اختصاصی بودند که از آنها میتوان در شناسایی گونه مورد نظر استفاده کرد. تولید تعداد نوار زیاد و میزان چندشکلی بالا در گونهها و رقمهای مختلف چمن بیانگر آن است که این روش میتواند به طور کارا و مؤثری در تعیین روابط ژنتیکی رقمهای مختلف بین و درون گونهای چمن مورد استفاده قرار گیرد.
علی سرخوش، ذبیح اله زمانی، محمد رضا فتاحی مقدم، علی عبادی، علی ساعی، سید ضیاالدین طباطبایی، محمد رسول اکرمی،
جلد 10، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده
به منظور بررسی مهمترین صفات کمّی و کیفی میوه و اجزای آن و استفاده از این صفات برای گروه بندی ژنوتیپهای انار، آزمایشی با استفاده از 24 ژنوتیپ صورت گرفت. در این مطالعه 28 صفت کمّی و کیفی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تمام صفات مورد بررسی در محدوده ارقام معنیدار هستند که نشان دهنده تنوع در هر صفت میباشد. نتایج تجزیه همبستگی ساده صفات، وجود همبستگیهای مثبت و منفی معنی دار بین برخی صفات مهم را نشان داد. همچنین از تجزیه عامل برای تعیین تعداد عاملهای اصلی استفاده شد. تجزیه عامل نشان داد که اغلب صفات مربوط به عصاره میوه و صفات دانهها و هستهها از اجزای تشکیل دهنده عوامل اصلی هستند. صفات مؤثر در هفت گروه عاملی قرار گرفتند که مجموعا 89 درصد از کل تغییرات را توجیه نمودند. در محدوده هر عامل صفات با ضرایب عاملی بالای 7/۰ به عنوان ضرایب عاملی معنی دار در نظر گرفته شدند. تجزیه کلاستر با استفاده از این هفت عامل انجام شد و ژنوتیپها در فاصله 9 به پنج گروه اصلی تقسیم شدند. گروهها اغلب در صفت طعم میوه دارای تفاوت بودند و صفت نرم دانگی نیز در تشکیل کلاسترها مؤثر بود. علاوه بر این، با استفاده از سه عامل اصلی موقعیت ژنوتیپها در آنالیز تری پلات مشخص شد که ژنوتیپهای با طعم شیرین تر از ژنوتیپهای با طعم ملس و ترش از هم تفکیک گردیدند.
مهدی رحیم ملک ، بدر الدین ابراهیم سید طباطبایی، سید ابوالقاسم محمدی ،
جلد 12، شماره 43 - ( بهار 1387 )
چکیده
نقشههای ژنتیکی با پوشش بالای ژنوم نقش بسزایی در تحقیقات پایه و کاربردی ژنتیک ایفا میکنند. در دهههای اخیر با پیدایش نشانگرهای DNA تحول عظیمی در تهیه نقشههای ژنتیکی در گیاهان مختلف به خصوص گندم به وجود آمده است. در این تحقیق، از نشانگر AFLPبرای اشباع نقشه ژنتیکی 107فرد هاپلوئید مضاعف حاصل از تلاقی دو والد به نامهای Fukuho-Komugi × Oligo-Culm دریافت شده از مرکز تحقیقات بین المللی کشاورزی ژاپن استفاده گردید. از چهارچوب نقشه ژنتیکی این جمعیت به عنوان نقشه پایه در تجزیه و تحلیلهای بعدی استفاده شد. تجزیهAFLP با استفاده از آنزیمهای برشی MseI/PstI انجام گرفت. متوسط درصد چند شکلی نشانگر 16/6% AFLP بود. تجزیه دادهها توسط نرم افزار 3/3 Mapmaker/EXP Ver با معیار حداکثر فاصله 50 سانتی مورگان و حداقل LOD برابر 3 و رسم نقشه گروههای پیوستگی توسط نرم افزارDrawmap Ver1.1 انجام گرفت. 115 نشانگر AFLP به 10 گروه منتسب شدند و تعدادی نیز به صورت غیرپیوسته باقی ماندند. تجزیه تکمیلی دادهها به همراه نشانگرهای ریزماهواره، موقعیت کروموزومی نشانگرها را تعیین کرد. در نهایت 1/71% نشانگرها به ژنوم A ، 16/5% به ژنوم B و تنها 3% به ژنوم D تخصیص یافتند. نشانگرهای AFLP مورد استفاده در این تحقیق توانستند در مجموع 11 فاصله خالیرا درهفت کروموزوم
(2A،3A،7A،2B،3B،5B،7B)
پر نمایند. پوشش کم ژنوم D توسط نشانگرها بهدلیل سطح کم چند شکلی در این ژنوم در جمعیتهای مختلف و حالت حفظ شده آن در جمعیتهای گوناگون میباشد. در بین کروموزومها، بیشترین تعداد نشانگر(60) به کروموزوم 7B تخصیص داده شد. توزیع نشانگرها روی این کروموزوم غیریکنواخت بود. توزیع غیریکنواخت نشانگر روی این کروموزوم به تجمع نشانگرهای AFLP در نواحی هتروکروماتین به خصوص اطراف سانترومر مربوط میشود.
سیروس قبادی، مرتضی خوشخوی، بدرالدین ابراهیم سیدطباطبایی،
جلد 12، شماره 45 - ( پاییز 1387 )
چکیده
انگور (.Vitis vinifera L) از گیاهان مهم باغی است که از طریق غیرجنسی تکثیر میشود. شناسایی ژنوتیپهای انگور معمولاً بر اساس مشخصات تاک نگاری گیاه بالغ صورت میگیرد که تحت تأثیر شرایط محیط قراردارد. این نگرش تا حد نسبتاً زیادی فاقد اعتبار و اطمینان است. با این رویکرد از نشانگرهای مولکولی بهعنوان روشهای مکمل درتعیین تنوع و روابط ژنتیکی گیاهان باغی استفاده میشود. دراین پژوهش تنوع و روابط ژنتیکی بیست ژنوتیپ (رقم) انگور متعلق به گونه V. vinifera که در استان اصفهان کشت میشوند با استفاده از نشانگرهای RAPD مورد بررسی قرار گرفت. از تعداد 50 آغازگر تصادفی ده نوکلئوتیدی تعداد 24 آغازگر با الگوی نواری تکرارپذیر انتخاب و برای گروه بندی ژنوتیپها استفاده شد. از مجموع 315 نوار تکثیری 282 نوار چندشکل و33 نوار تک شکل بودند. تعداد متوسط نوارها به ازاء هر آغازگر 13 و دامنه قطعات تکثیری از 300 تا 3000 جفت باز متغیر بود. گروه بندی ژنوتیپها به روش تجزیه خوشهای وبا استفاده از الگوریتم 19 ،UPGMAژنوتیپ را دریک گروه بزرگ با چهار زیر گروه و ژنوتیپ مادروبچه بهدلیل فاصله ژنتیکی زیاد با بقیه ژنوتیپها دریک گروه جداگانه قرار داد. با توجه به معیارهای تاک نگاری، احتمال داده میشود که ژنوتیپ جدا شده متعلق به گونههای دیگر جنس Vitis باشد. نتایج این تحقیق نشان داد که تکنیک RAPD میتواند به عنوان یک روش مولکولی مناسب برای تعیین تنوع ژنتیکی، تجریه ژنومی و تعیین رابطه ژنتیکی ارقام انگور استفاده میشوند.
رسول اسدی، فرزاد حسنپور، سید محمود طباطبایی، نادر کوهی،
جلد 17، شماره 63 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-بهار 1392 )
چکیده
یکی از راههای استفاده بهینه از آب، بهکارگیری روشهای مدرن آبیاری از جمله آبیاری قطرهای نواری است. در این تحقیق به منظور ارزیابی سیستمهای آبیاری قطرهای سطحی و زیرسطحی بر عملکرد پنبه، آزمایشی بهصورت کرتهای خرد شده و در قالب طرح بلوکهای کاملاً تصادفی با سه تکرار در مزرعه مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی ارزوئیه واقع در استان کرمان در سال 1389 اجرا گردید. تیمارها شامل سه سطح آبیاری100، 80 و 60 درصد نیاز آبی بهعنوان عامل اصلی و دو سیستم آبیاری قطرهای سطحی و زیرسطحی بهعنوان عامل فرعی میباشند. میزان صرفهجویی در آب مصرفی دو تیمار 60 و 80 درصد نیاز آبی نسبت به تیمار 100 درصد نیاز آبی، بهترتیب به میزان 3200 و 1500 مترمکعب در هکتار میباشد. نتایج تحقیق نشان میدهد که عملکرد محصول ناشی از اعمال تیمارهای 60 و 80 درصد نیاز آبی نسبت به تیمار 100 درصد نیاز آبی، بهترتیب به میزان 2/37 و 6/15 درصد کاهش وکارایی مصرف آب در دو تیمار مذکور بهترتیب 8/3 درصد کاهش و 7/0 درصد افزایش دارد. همچنین عملکرد محصول و کارایی مصرف آب ناشی از اعمال تیمار سیستم آبیاری قطرهای زیرسطحی نسبت به سیستم آبیاری قطرهای سطحی به-ترتیب به میزان 11 و 3/11درصد افزایش داشت. علاوه بر این نسبت منفعت به هزینه سیستم آبیاری قطرهای زیرسطحی در حدود 8 درصد نسبت به سیستم آبیاری قطرهای سطحی کمتر میباشد. با توجه به نتایج بهدست آمده، استفاده از سیستم آبیاری قطرهای زیرسطحی در قالب تیمار 80 درصد نیاز آبی در کشت پنبه در منطقه ارزوئیه استان کرمان میتواند راهکاری مناسب برای صرفهجویی در مصرف آب و افزایش کارایی مصرف آب در دورههای خشکسالی باشد.
احسان صاحب جلال، فرهاد دهقانی، منیرالسادات طباطبایی زاده،
جلد 17، شماره 65 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-پاییز 1392 )
چکیده
آبهای زیرزمینی مهمترین منبع تأمین آب مورد نیاز کشاورزی در مناطق خشک و نیمه خشک میباشند. در بسیاری از مناطق، استفاده بیش از حد از منابع آب با کیفیت خوب باعث کاهش منابع آب قابل دسترس و روی آوردن به استفاده از منابع آب با کیفیت نامطلوب شده است. بنابراین جهت مدیریت صحیح منابع آب و برقراری تناسب بین کیفیت آب و نحوه استفاده از آنها، اطلاع از چگونگی تغییرات زمانی و مکانی کیفیت آبهای زیرزمینی امری ضروری محسوب میشود. بدین منظور، در این تحقیق، ابتدا در سال 1385 در بخشی از دشت بهادران مهریز از 76 حلقه چاه، نمونه آب گرفته شد و آنالیزهای شیمیایی روی آنها صورت گرفت. از آنجاکه ژئواستاتیستیک با فراهم کردن تخمینگرهای آماری مختلف نظیر کریجینگ، ما را قادر میسازد تا با استفاده از اطلاعات حاصله از نقاط نمونهبرداری شده، به برآورد خصوصیت مورد نظر در نقاطی که نمونهبرداری نشدهاند بپردازیم بنابراین به منظور پهنهبندی خصوصیات کیفی آب که شامل Cl ,SAR, ECو B میباشد از روش درونیابی کریجینگ استفاده شد و در نهایت پس از همپوشانی نقشههای حاصله و با استفاده از معیارهای طبقهبندی کیفیت آب به روش فائو، نقشههای مجزای کیفیت آب از نظر محدودیتی که ایجاد میکنند ترسیم گردید. نتایج به دست آمده از بررسی نقشه شوری نشان میدهد که آبهای زیرزمینی در 48% از منطقه مورد مطالعه در کلاس محدودیت شدید و 52% آن نیز در کلاس با محدودیت کم تا متوسط قرار دارند. همچنین آبهای زیرزمینی از نظر سرعت نفوذ در خاک در 66% از منطقه بدون محدودیت،11% با محدودیت کم تا متوسط و 23% دارای محدودیت شدید میباشند. در مرحله بعد، به منظور بررسی تغییرات زمانی شوری آب زیرزمینی در یک دوره 5 ساله(90-1385) از تعداد 38 حلقه چاه منطقه نمونهبرداری گردید و نقشه شوری آب زیرزمینی در سال 1390 نیز ترسیم شد. در نهایت با تفریق نقشه شوری سالهای مذکور، نقشه تغییرات شوری ترسیم گردید. بررسی نقشه مذکور نشان داد که شوری آبهای زیرزمینی در 1/31% منطقه کاهش و در 5/26% منطقه افزایش یافته، در حالیکه 4/42% درصد منطقه بدون تغییر مانده است. همچنین از آنجا که منطقه مورد مطالعه زیرکشت پسته میباشد و شوری آستانه کاهش عملکرد این محصول 8 دسی زیمنس بر متر است. بنابراین حدود 8 درصد به اراضی دارای محدودیت اضافه شده که در مورد مدیریت آبیاری و برنامه توسعه کاشت در قسمتهای شرق و جنوب شرقی منطقه باید تجدید نظر نمود.
نگار نورمهناد، سیدحسن طباطبایی، عبدالرحیم هوشمند، محمدرضا نوری امامزادهای، شجاع قربانی دشتکی،
جلد 18، شماره 68 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-تابستان- 1393 )
چکیده
مجید حسینی، محمد غفوری، زینب مکاریان، محمود رضا طباطبایی،
جلد 20، شماره 78 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1395 )
چکیده
در چند دهه اخیر مدلسازی پیوسته و فیزیکی از جایگاه خوبی در برآورد بیلان آبی در جهان برخوردار شدهاند و بهعنوان ابزار کارآمدی در برنامهریزی و پیشگیری از مواجهه با بحران آب مطرح هستند. علاوه بر آن، اینگونه مدلهای هیدرولوژیک قابلیت بررسی و مطالعه اثرات عملیات آبخیزداری برروی مؤلفههای جریان در حال و آینده را نیز دارا بوده و ابزار مناسبی برای بهینهسازی این عملیات بهشمار میرود. در این پژوهش، بهمنظور برآورد جریان زیرزمینی، از مدل ارزیابی آب و خاک (SWAT) در حوضههای منتخب ۶ استان جنوب غرب کشور شامل استانهای ایلام (حوضه گلگل)، بوشهر (حوضه باغان)، خوزستان (حوضه مرغاب)، فارس (حوضه شکستیان)، کهگیلویه و بویراحمد (حوضه تنگ بریم) و استان هرمزگان (حوضه درآگاه) محاسبه گردید. بهمنظور ارزیابی عملکرد مدل اطلاعات مورد نیاز شامل دادههای هیدروکلیماتولوژی، نقشه خاک و خصوصیات آن، نقشه کاربری اراضی و نقشه مدل رقومی ارتفاع (DEM) بهعنوان دادههای لازم آماده و پس از اصلاحات اولیه به مدل داده شد. برای واسنجی دقیق، تحلیل عدم قطعیت و اعتبارسنجی مدل برای حوضههای مذکور، از نرمافزار SWAT- CUP و برنامه ۲SUFI- استفاده شد. بهمنظور ارزیابی مدل معیارهای P فاکتور و R فاکتور (معیارهای ارزیابی در برنامه ۲SUFI-) و شاخصهایی نظیر ضریب تبیین (۲R) و نش- ساتکلیف (NS) استفاده شد. شاخص نش- ساتکلیف در حوضههای ششگانه در دوره واسنجی بهترتیب معادل ۶۶/۰، ۷۳/۰، ۴۰/۰، ۳۲/۰، ۵۳/۰ و ۷۸/۰ و در دوره اعتبارسنجی معادل ۴۹/۰، ۴۸/۰، ۴۲/۰، ۴۵/۰، ۴۶/۰ و ۶۲/۰ بود. بهجز حوزه شکستیان استان فارس، نتایج حاکی از کارآیی قابل قبول و مطلوب مدل در برآورد بیلان در حوضههای مورد مطالعه است.
فاضل امیری، طیبه طباطبایی، سیما ولیپور،
جلد 22، شماره 1 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- بهار 1397 )
چکیده
هدف از تحقیق، ارزیابی مکانی کیفیت آبهای زیرزمینی در محل دفن زبالههای شهری قائمشهر با استفاده از شاخص کیفیت آب زیرزمینی ایران (IRWQIGC) است. برای انجام تحقیق، از 11 حلقه چاه منطقه با سه تکرار در بهمن ماه 1393 نمونه گرفته شد و با ارزیابی پارامترهای -NO3، Ecoli، EC، pH، TH، SAR، 3-PO4، BOD5، COD و DO در نمونهها با روشهای استاندارد متد اندازهگیری و کیفیت آبهای زیرزمینی با استفاده از IRWQIGC تعیین شد. توصیفی آماری پارامترها در محیط SPSS صورت گرفت. نقشه تغییرات مکانی پارامترها در محیط ArcGIS ترسیم شد. نتایج شاخص IRWQIGC نشان داد که 15/0 درصد از سطح منطقه در طبقه بد، 85/98 درصد در طبقه نسبتاً بد، 1 درصد در طبقه متوسط قرارگرفته است. نتایج تغییرات مکانی پارامترها نشان داد که از جنوب به شمال و شمال شرق منطقه از کیفیت آب کاسته میشود. ارزیابی تغییرات کیفیت آب در نزدیکی محل دفن زباله نشان داد که 56/2149 مترمربع از مساحت کل، پتانسیل نسبتاً بدی را برای تغذیه آبهای زیرزمینی منطقه دارد.
زهرا امیری، مهدی قیصری، محمدرضا مصدقی، مهسا سادات طباطبایی، مهرناز مرادیان نژاد،
جلد 23، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1398 )
چکیده
مکان اندازهگیری رطوبت خاک در مدیریت آبیاری بهدلیل تغییرات مکانی زیاد ویژگیهای هیدرولیکی خاک و چگونگی توسعه ریشه گیاه از اهمیت ویژهای برخودار است. هدف از این پژوهش، تعیین مکان مناسبی برای اندازهگیری رطوبت خاک در مدیریت آبیاریقطرهای- نواری بود که بیانگر میانگین رطوبت خاکرخ (θavg) باشد. به همین منظور توزیع رطوبت خاک (θij) در مرحله تاسلدهی ذرت و در طول یک دور آبیاری (73- 68 روز پس از کاشت) در انتهای فصل رشد اندازهگیری شد. نتایج نشان داد بیش از 70 درصد طول ریشه گیاه تا عمق 30 سانتیمتری از سطح خاک قرار دارد. با پذیرفتن 10± درصد خطا نسبت به میانگین رطوبت خاکرخ، محدودهای از خاکرخ مشخص شد که در بازه خطای پذیرفته شده قرار گرفته و از طرفی بیشترین نزدیکی به میانگین رطوبت خاک دارد (0/9θavg<θRec<1/1θavg). از همپوشانی θRec در طول یک دور آبیاری، مکان مناسب برای اندازهگیری رطوبت خاک در فاصله افقی از نوار آبیاری تا 20 سانتیمتر و عمق 20- 10 سانتیمتری از سطح خاک بهدست آمد. از جمله عواملی که در تعیین مکان مناسب اندازهگیری رطوبت خاک در راستای میانگین رطوبت خاکرخ بایستی در نظر گرفته شود، توجه به چگونگی توسعه سیستم ریشه و محدودهای از خاکرخ است که تجمع بیشترین تراکم طول ریشه بوده و از طرفی حداکثر جذب آب از این ناحیه صورت میگیرد.
فریده انصاری سامانی، سیدحسن طباطبایی، فریبرز عباسی، ابراهیم علایی،
جلد 23، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاییز 1398 )
چکیده
شبیهسازی انتقال آب و املاح در خاک، در مدیریت بهینه مصرف آب و کود در مزرعه بسیار مؤثر است. در این پژوهش از مدل HYDRUS -1D در شبیهسازی انتقال آب و برومید در یک ستون آزمایشگاهی خاک با بافت لومرسی استفاده شد. پارامترهای هیدرولیکی خاک شامل (عکس نقطه ورود هوا) α، (هدایت هیدرولیکی اشباع) ks، (رطوبت باقیمانده) qr، (رطوبت اشباع) qs، (پارامتر پیوستگی خلل و فرج) l و (پارامتر شکل منحنی رطوبت) n از طریق اندازهگیری و با استفاده از نرمافزار Retc بهدست آمدند. پارامترهای انتقال املاح شامل ضریب انتشار و سرعت واقعی با استفاده از پارامترهای هیدرولیکی خاک و دادههای غلظت برومید به روش مدلسازی معکوس براورد شد، با توجه به ضرایب هدف، آنالیز حساسیت مدل فیزیکی انجام شد. نتایج حاصله نشان داد که ضریب همبستگی غلظت برومید مشاهدهای و شبیهسازی شده در حالت بهینه برابر 0/84 درصد بود. بر این اساس مقدار ضریب انتشار برابر 4/09 سانتیمتر براورد شد. بر پایه نتایج آنالیز حساسیت، هدایت هیدرولیکی اشباع بیشترین تأثیر را در تغییرات این پارامتر داشت بهطوری که مقدار ضریب حساسیت این پارامتر برابر با 2/64 بود. ضریب RMSE با مقدار 0/04 کمترین و ضریب ME با مقدار 0/001- بیشترین تغییرات پارامتر را داشتند.
مهرنوش دهقانیان، سید حسن طباطبایی، حسین شیرانی، فرزانه نیکوخواه،
جلد 27، شماره 1 - ( علوم آب و خاک- بهار 1402 )
چکیده
در کشاورزی پایدار برای بهرهوری بیشتر از کودهای گاوی که منبع غنی از باکتری بیماریزای ایکولای (E-Coli) است، استفاده میشود. هدف از این پژوهش بررسی اثر همزمان دانهبندی کودگاوی و شوری آب آبیاری، بر نگهداشت باکتری ایکولای در اعماق ستون شن به ارتفاع 10سانتیمتر تحت جریان اشباع است. برای این منظور چهار دانهبندی مختلف از کود گاوی (2-1، 1- 0/5، 0/5- 0/25 و کوچکتر از 0/25> میلیمتر) به سطح ستون شن به مقیاس 30 تن در هکتار اضافه شد، سپس آبشویی با شوریهای مختلف (0، 0/5، 2/5، 5 و 10 دسیزیمنس بر متر) تا 10 حجم منفذی انجام گرفت، سپس از اعماق 0، 3، 6 و 12 سانتیمتری عمق خاک نمونهبرداری شد. تعداد باکتریهای موجود در هر نمونه با روش شمارش زنده مشخص شد. نتایج نشان داد اثر تمام منابع تغییر و همچنین اثرات متقابل آنها بر نگهداشت باکتری در خاک در سطح 5 درصد معنیدار بود. شوری بر نگهداشت باکتری اثر منفی داشت، بهترتیب بیشترین و کمترین مقدار غلظت نسبی باکتری (حاصل تقسیم تعداد باکتری در هر عمق خاک به تعداد اولیه باکتری در تیمار کود مورد نظر) در تیمارهای شوری 0 و 10 دسیزیمنس بر متر بود. همچنین، با کم¬شدن اندازه ذرات کود گاوی، بهدلیل افزایش آبگریزی و مسدودسازی منافذ ترجیحی، نگهداشت باکتری در تمامی اعماق مورد بررسی خاک کاهش یافت. بهترتیب بیشترین و کمترین نگهداشت باکتری در خاک در بزرگترین تیمار دانهبندی (2-1 میلیمتر) و کوچکترین دانهبندی ( کمتر از 0/25 میلیمتر) بود. به علاوه بیشترین غلظت نسبی باکتری در خاک مربوط به عمق 3-0 سانتیمتری بود و در سایر اعماق اختلاف معنیداری دیده نمیشد.