18 نتیجه برای طهماسبی
غلامحسین طهماسبی، رحیم عبادی، مرتضی اسماعیلی، جعفر کامبوزیا،
جلد 2، شماره 1 - ( بهار 1377 )
چکیده
تعیین وضعیت ژنتیکی موجودات زنده، اولین قدم برای برنامهریزی اصولی اصلاح نژاد آنها میباشد. طی سالهای 75-1371 برای مشخص شدن این وضعیت در زنبور عسل موجود در ایران، تلاش شد با استفاده از خصوصیات ظاهری، وضعیت توده زنبور عسل معمولی ایران مشخص شده و رابطه آن با نژادهای جهان تعیین گردد. برای این منظور، اندازهگیری دوازده خصوصیت ظاهری روی بیش از 13000 زنبور کارگر برداشت شده از 1320 کلنی مربوط به 212 زنبورستان، 104 شهرستان و 25 استان کشور و نیز 7 صفت ظاهری روی بیش از 900 زنبور عسل نر برداشت شده از 403 کلنی مربوط به 111 زنبورستان، 42 شهرستان و 10 استان کشور، با استفاده از روش بینالمللی روتنر انجام شد. تجزیه و تحلیل آماری نتایج به دست آمده با استفاده از روش تجزیه به مولفههای اصلی (PCA)، نشان میدهد که توده زنبور عسل موجود در ایران همان زنبور عسل نژاد ایرانی (Apis mellifera meda) است و از نژادهای اروپایی وارد شده به ایران مثل کارنیولان، ایتالیایی، قفقازی و حتی نژادهای آناتولی، سوری، یمنی و مصری فاصله زیادی دارد. واردات نژادهای بیگانه در گذشته، به دلیل پایداری نژاد ایرانی و عدم واردات ملکه در دهه اخیر، تأثیر قابل ملاحظهای روی آن نگذاشته و این نژاد هویت خود را از دست نداده است و حتی در سالهای اخیر، خصوصیات نژاد ایرانی در مقایسه با نژادهای مذکور، بیشتر تثبیت گردیده است.
غلامحسین طهماسبی، دردی قوجق، رحیم عبادی ، منصور آخوندی،
جلد 3، شماره 4 - ( 10-1378 )
چکیده
تفکیک و متمایز ساختن جمعیتهای زنبور عسل ایرانی از اقدامات اساسی برای برنامهریزی اصولی اصلاح نژاد این حشره در ایران میباشد. طی سالهای 1375-1371 تلاش شد تا با استفاده از خصوصیات بیوشیمیایی، وضعیت این جمعیتها در ایران مشخص شود. برای این منظور از 251 کلنی مربوط به 21 استان، 84 شهرستان و 15 زنبورستان نمونهبرداری صورت گرفت. سپس با استفاده از روش الکتروفورز افقی پروتئینهای قفس سینه زنبوران عسل کارگر، تفاوتها و شباهتهای زنبوران عسل مناطق مختلف کشور مشخص گردید.
نتایج نشان داد که کلنیهای مربوط به شهرستانهای شمال و شرق کشور، به دلیل نداشتن باند پروتئینی با وزن مولکولی حدود صد هزار دالتون، از کلنیهای مناطق غربی و مرکزی کشور متمایز میشوند. با توجه به نتایج به دست آمده از این بررسی و مقایسات مورفولوژیک انجام شده بر روی تودههای زنبور عسل ایرانی میتوان نتیجه گرفت که حداقل در دو منطقه مذکور میتوان مراکز اصلاح نژادی زنبور عسل ایران را سازماندهی نمود و در جهت بهبود خصوصیات بیولوژیک زنبور عسل ایرانی تلاش کرد.
محمد مستاجران، محمدعلی ادریس، رحیم عبادی، غلامحسین طهماسبی،
جلد 4، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده
به منظور برآورد ضریب وراثتپذیری صفات ظاهری زنبور عسل کارگر و عملکرد کلنی زنبور عسل، 30 ملکه مادر، از زنبورستان مرکز تحقیقات منابع طبیعی و امور دام استان اصفهان، به طور تصادفی انتخاب شد. از هر ملکه مادر، پنج ملکه دختر پرورش داده شد و پس از جفتگیری طبیعی به کلنیهای همسان معرفی گردید. میزان عسل استخراجی تابستان اندازهگیری، و میزان عسل پاییز بر اساس مساحت سطح قاب سرپوشیده عسل برآورد گردید. تولید عسل سال از مجموع عسل تولیدی تابستان و پاییز محاسبه شد. برای تعیین ابعاد بدن زنبورهای کارگر، نمونههایی که به صورت تصادفی از هر کلنی انتخاب شده بود، با استفاده از استریو میکروسکوپ مجهز به عدسی چشمی مدرج، بر اساس روش روتنر (1985) اندازهگیری و ضریب وراثتپذیری صفات با استفاده از همبستگی داخل فامیل برآورد گردید. ضریب وراثتپذیری تولید عسل تابستان، زمستان و کل تولید عسل سالیانه به ترتیب (62/0± 65/0)، (58/0± 51/0) و (64/0± 36/0) برآورد شد. وراثتپذیری صفات ظاهری، به ترتیب: طول خرطوم (08/0± 64/0)، طول ساق (07/0± 45/0)، طول ران (08/0 ± 50/0)، طول پنجه (07/0± 47/0)، عرض پنجه (04/0± 33/0)، طول بال جلو (06/0 ±42/0)، عرض بال جلو (10/0± 90/0) طول کوبیتال bی (05/0 ±20/0)، شاخص کوبیتال (08/0± 50/0)، طول بال عقب (01/0± 94/0) و تعداد قلاب لبه جلویی بال عقب (07/0± 45/0) برآورد گردید. با توجه به میزان وراثتپذیری تخمینی تولید عسل، انتخاب بر اساس این صفت میتواند باعث افزایش عسل تولیدی شود. عرض بال جلو، و بعضی صفات ظاهری دیگر همچون طول بال عقب، دارای وراثتپذیری بالایی میباشند که انتخاب بر اساس این صفات نیز میتواند باعث تغییر سریع آنها گردد.
سیما یاراحمدی، سیدرضا میرایی آشتیانی، رحیم عبادی، غلامحسین طهماسبی،
جلد 5، شماره 2 - ( تابستان 1380 )
چکیده
برای تعیین همبستگی فنوتیپی شماری از صفات ظاهری و تولیدی در توده زنبور عسل استان تهران، تعداد 130 کلنی از ده زنبورستان و چهار منطقه (دماوند، کرج و ساوجبلاغ، تهران و قم) به طور تصادفی انتخاب شد. صفات تولیدی شامل میزان عسل استخراجی (WH)، میزان جمعآوری گرده (WP) و میزان مومبافی (WW) در محل زنبورستانها اندازهگیری شد. صفات ظاهری شامل طول بال جلو (FL)، عرض بال جلو (FB)، ایندکس کوبیتال (CI)، طول پای عقبی و قطعات آن (HL)، طول خرطوم (LP)، ضریب لاغری (SI)، طول (WL)، عرض (WT)، فاصله (WD)، ضریب غدد مومساز (IW) و مساحت سبد گرده (CA) با استفاده از روش روتنر (1978) و روشهای معمول دیگر، روی ده زنبور نمونهبرداری شده از کلنیها در آزمایشگاه اندازهگیری گردید. دادههایی که از اندازهگیری صفات ظاهری و تولیدی به دست آمد با انجام تجزیه واریانس، تعیین ضرایب همبستگی فنوتیپی، رگرسیون گام به گام، تجزیه علیت و همبستگی کانونی مورد بررسی قرار گرفت.
ضرایـب همبـستـگی ساده نـشان دهنده همبستـگی مثـبت معنـیدار (01/0≥P) میان FL با (FB (r=0/65)، WL (r=0/361)، WT (r=0/261)، HL (r=0/555 و (LP (r=0/257 و هـمچنـین WH بـا (WP (r=0/30 و WW بـا (WH (r=0/560 بـود. FB بـا (WH (r=0/204 در سطح پنج درصد و CA با (WH (r=0/234 در سطح یک درصد همبستگی مثبت معنیداری داشت. همبستگی میان WH و (LP (r=0/17 نزدیک به سطح معنیدار مورد قبول بود (06/0 ≥P) و WH با (WP (r=0/30 و (WW (r=0/56 در سطح یک درصد همبستگی مثبت و معنیدار نشان داد. نتایج روش تابعیت گام به گام و تجزیه علیت، هنگامی که صفات تولیدی به عنوان متغیرهای وابسته در برابر صفات ظاهری قرار گرفتند، نشان داد که این صفات سهم نسبتاً کمی از تغییرات صفات وابسته را توجیه میکنند و به رغم همبستگیهای معنیدار موجود میان برخی از صفات ظاهری و تولیدی، اندازههای گوناگون اعضای بدن زنبور نمیتواند به تنهایی به عنوان معیار مطمئن بـرای انتخاب کلنیها، در تـولید عسل، جمعآوری گرده و یا مومبافی بیشتر به شمار آید. بنابراین، به صفات ظاهری و همبستگیهای موجود باید به میزان نقشی که در صفات تولیدی دارند، بها داد.
رحیم عبادی، رضا جعفری، فرامرز مجد، غلامحسین طهماسبی، حمیدرضا ذوالفقاری،
جلد 5، شماره 3 - ( 7-1380 )
چکیده
کنترل شبپره بزرگ موم توسط روش نرسترونی با استفاده از پرتو گاما، و روش شیمیایی بررسی و مقایسه گردید. به منظور تعیین دوز مناسب پرتو گاما در سترون نمودن شفیرههای نر شبپره بزرگ موم، آزمایشی در چارچوب طرح کامل تصادفی با پنج تیمار صفر، 250، 300، 350 و 400 گری) در سه تکرار انجام شد. بررسی نتایج مشخص نمود که بهترین دوز سترون کننده، دوز 350 گری پرتو گاما میباشد. برای مشخص نمودن نسبت رهاسازی نرهای سترون به نرهای سالم در برابر تعداد مساوی از حشرات ماده طبیعی، آزمایشی در چارچوب طرح کامل تصادفی با پنج تیمار (1:1:1؛ 1:1:2؛ 1:1:3؛ 1:1:4؛ 1:1:5) در سه تکرار انجام گرفت.
نتایج به دست آمده نشان داد چنانچه نسبت رهاسازی نرهای سترون در جمعیتهای سالم 1:1:4 باشد، نتیجه مطلوب حاصل میگردد. به منظور بررسی امکان بکرزایی این حشره، طرح آزمایشی کامل تصادفی با دو تیمار (مادههای باکره و مادههای جفتگیری نموده)، در سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که حشره ماده توانایی بکرزایی ندارد. بـرای مقایـسه عملکرد روش کـنترل نـرسترونی بـا روش شیمیایـی، آزمایشی بـا سه تیـمار و سه تـکرار در انبـارهای موم بـه ابعاد 100×115×176 سانتیمتر، که هر کدام حاوی 20 شان سیاه رنگ در یک کندوی دوطبقه و عاری از هر گونه آلودگی بود، انجام گردید.
تیمارهای آزمایشی شامل کنترل به روش نرسترونی، شیمیایی و بدون کنترل بود. برای کنترل شیمیایی، به ازای هر متر مکعب فضا یک قرص سه گرمی فستوکسین 56%، و برای تیمار نرسترونی به نسبت رهاسازی (1:1:4) در هر انبار، 134 نرسترون، 33 نر سالم و 33 ماده سالم استفاده شد. پس از بررسی میزان کنترل در روشهای مختلف، مشخص شد که به احتمال 95% بین کنترل شیمیایی و کنترل ژنتیکی (نرسترونی) این آفت تفاوتی وجود ندارد.
غلامحسین طهماسبی، رحیم عبادی، ناصر تاج آبادی، منصور آخوندی، سعید فرج،
جلد 6، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده
زنبور عسل کوچک یکی از دو گونه زنبور عسل موجود در ایران است که در نواحی جنوبی کشور زندگی میکند، و نقش مهمی در گردهافشانی گیاهان این منطقه ایفا مینماید. در این پژوهش تلاش شد وضعیت تودههای زنبور عسل کوچک در ایران، و نیز اثر شرایط جغرافیایی و اقلیمی در تغییرات مورفولوژیک و جدا شدن این تودهها بررسی گردد. بدین منظور بیش از 400 نمونه زنبور کارگر از 40 کلنی مربوط به 26 شهرستان و 9 استان جمعآوری، و اندازهگیری دوازده صفت مورفولوژیک آنها با روش روتنر (1978) انجام شد. برای تعیین مختصات جغرافیایی و متغیرهای اقلیمی، از میانگین این متغیرها در طول عمر ایستگاههای سینوپتیک هر منطقه و یا میانگین متغیرها در ایستگاههای هواشناسی مناطق استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادههای به دست آمده با روش تجزیه به مؤلفههای اصلی انجام گردید.
نتایج نشان داد که گونه زنبور عسل کوچک دارای دو توده جداگانه در نواحی جنوبی ایران است. مناطق جنوب غربی با عرض جغرافیایی بیشتر و با زنبوران بزرگتر در یک گروه، و مناطق جنوب شرقی با عرض جغرافیایی کمتر با زنبوران کوچکتر در گروهی دیگر قرار میگیرند. بررسی همبستگی صفات ظاهری با شرایط جغرافیایی و متغیرهای اقلیمی نشان داد که صفات مربوط به اندازه جثه، اندازه بال و پای زنبوران عسل کوچک با عرض جغرافیایی همبستگی مثبت و با طول جغرافیایی همبستگی منفی، و نیز با میزان بارندگی سالیانه منطقه همبستگی منفی معنیدار دارد، ولی با صفات مربوط به درجه حرارت، رطوبت نسبی، سرعت باد، حداقل درجه حرارت و ... همبستگی معنیداری ندارد. نتایج این پژوهش به طور کلی نشان داد که مناطق شمالیتر، مرتفعتر و پربارانتر دارای زنبوران بزرگتری است. این نتیجه با قانون برگمن، که معتقد است حیوانات مناطق شمالیتر و سردتر دارای جثه بزرگتری هستند، همخوانی دارد.
قربان الیاسی، جلیل شجاع غیاث، محمدرضا نصیری، عبدالمنصور طهماسبی، امالبنین پیراهری،
جلد 9، شماره 2 - ( تابستان 1384 )
چکیده
در برنامههای نوین اصلاحنژاد دام چند شکلی موجود در پروتئینهای شیر میتواند به عنوان نشانگر ژنتیکی به کار برده شود. بتالاکتوگلوبولین پروتئین اصلی بخش آبپنیر شیر نشخوارکنندگان میباشد که ژن کدکننده آن روی کروموزوم 3 گوسفند تعیین نقشه شده است. این پروتئین در طی دورههای آبستنی و شیردهی در غدد پستان ساخته میشود. مطالعات نشان داده که این پروتئین در اکثر نژادهای گوسفند دارای چند شکلی است و دلیل آن جانشینی ساده یک باز در ژن BLG میباشد که با انجام برش آنزیمی توسط RsaI تشخیص داده میشود. هدف از این پژوهش بررسی توزیع ژنوتیپی ژن BLG در گوسفندان بومی است. در این تحقیق نمونههای خون از 142 رأس گوسفند (قزل، افشاری، مغانی، ماکوئی و آرخارمرینو) جمعآوری گردید. DNA ژنومی از 200 میکرولیتر خون با روش بوم و همکاران (1989) که توسط شیخایف (1995) تغییراتی در آن داده شده بود استخراج گردید. تکثیر ناحیه پلیمورفیک ژن بتالاکتوگلوبولین به طول 452 جفت باز از اگزون II با آغازگرهای BLG3 و BLG5 صورت گرفت. برای مشاهده محصولات PCR از ژل آگارز 1% با رنگآمیزی اتیدیومبروماید استفاده گردید. برای برش آنزیمی قطعات DNA تکثیر شده، از آنزیم RsaI استفاده شد. محصولات هضم شده، بر روی ژن پلیآکریلامید 8% الکتروفورز شده و با اتیدیومبروماید رنگآمیزی گردید. فراوانی ژنوتیپها، آللها، تعادل هاردی- واینبرگ و دندروگرام فواصل ژنتیکی با استفاده از نرمافزار PopGen32 محاسبه گردید. فراوانی آلل A در نژاد قزل 56%، نژاد آرخارمرینو 48%، نژاد ماکویی 53%، نژاد مغانی 36% و نژاد افشاری 34% به دست آمد. به غیر از نژاد افشاری سایر جمعیت های مورد بررسی در تعادل هاردی - واینبرگ بودند. کمترین فاصله ژنتیکی بین نژادهای مغانی و افشاری و بیشترین آن بین نژادهای قزل و افشاری به دست آمد و در نهایت به نظر میرسد که PCR-RFLP یک روش مناسب برای تعیین ژنوتیپ و بررسی تنوع ژنتیکی در دام باشد.
سیروس طهماسبی، محمود خدامباشی، عبدالمجید رضائی،
جلد 11، شماره 1 - ( بهار 1386 )
چکیده
به منظور برآورد پارامترهای ژنتیکی و تعیین چگونگی کنترل ژنتیکی صفات عملکرد و اجزای عملکرد گندم و همچنین تعیین اثر محیط بر برآورد این پارامترها، از طرح تلاقیهای دایآلل یک طرفه با 8 والد استفاده گردید. دراین مطالعه نتاج F2 تلاقیها به همراه والدین آنها در دو آزمایش مجزا یکی تحت شرایط رطوبتی مطلوب و دیگری تحت شرایط تنش خشکی انتهایی، بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهرکرد مورد ارزیابی قرار گرفتند. میانگین مربعات محیط و همچنین اثر متقابل ژنوتیپ × محیط برای صفات طول سنبله و تعداد دانه در سنبله معنیدار بودند. واریانس قابلیت ترکیبپذیری عمومی (GCA) برای کلیه صفات مورد بررسی به جز تعداد پنجه بارور در محیط بدون تنش و عملکرد بوته در محیط تحت تنش خشکی، در هر دو محیط معنی دار گردید. واریانس قابلیت ترکیبپذیری خصوصی(SCA) برای ارتفاع بوته در محیط بدون تنش و برای تعداد پنجه بارور و عملکرد بوته در هر دو محیط معنیدار بود ولی برای بقیه صفات در هیچ یک از دو محیط معنیدارنگردید. نسبت بالا و معنیدار واریانس قابلیت ترکیبپذیری عمومی به واریانس ترکیبپذیری خصوصی برای ارتفاع بوته، طول سنبله وتعداد دانه در سنبله در هر دو محیط و برای تعداد سنبلچه در سنبله در محیط تنش خشکی حاکی از سهم بیشتر آثار افزایشی ژنها در کنترل ژنتیکی این صفات بود. برآورد پارامترهای ژنتیکی نشان داد که صفات ارتفاع بوته، طول سنبله و تعداد دانه در سنبله در هر دو محیط و تعداد سنبلچه در سنبله در محیط تنش خشکی تحت تأثیر غالبیت نسبی ژنها قرار داشتند ولی صفات تعداد پنجه بارور و عملکرد بوته در هر دو محیط و تعداد سنبلچه در سنبله در محیط بدون تنش تحت کنترل اثر فوق غالبیت ژنها بودند.
عبدالله بحرانی، زین العابدین طهماسبی سروستانی،
جلد 11، شماره 40 - ( تابستان 1386 )
چکیده
درک فیزیولوژیکی انتقال مجدد نیتروژن توسط گیاه به منظور دستیابی به ارقام با کیفیت بیشتر، از اهمیت ویژهای در فیزیولوژی گیاهی برخوردار است. در این راستا از یک رقم گندم نان و یک رقم گندم دوروم با درصدهای متفاوت پروتئین تحت سطوح مختلف مقدار و زمان مصرف نیتروژن با استفاده از طرح آماری اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در سال زراعی 81-1380 در منطقه شیراز استفاده شد. ارقام به عنوان فاکتور اصلی شامل فلات و یاواروس و مقادیر و زمانهای مصرف نیتروژن به صورت فاکتوریل به عنوان فاکتورهای فرعی در نظر گرفته شدند. مقادیر نیتروژن در سه سطح شامل 40،80 و160 کیلوگرم نیتروژن در هکتار و زمانهای مصرف آن نیز در سه سطح بهترتیب شامل مصرف تمام نیتروژن در زمان کاشت T1 =1/2همراه با کاشت و2/1 زمان طویل شدن ساقه = 1/3T2 همراه با کاشت،3/1 زمان طویل شدن ساقه 3/1 زمان ظهور سنبله= T3بودند. نتایج بهدست آمده حاکی از آن بود که بین ارقام از نظر مقدار نیتروژن برگ پرچم در مرحله رسیدگی، انتقال و کارایی انتقال مجدد نیتروژن از برگ پرچم به سمت دانه، درصد پروتئین دانه و نیز عملکرد دانه اختلاف معنی داری وجود دارد. رقم یاواروس با انتقال مجدد بیشتر نیتروژن و کاراتر بودن در این انتقال، درصد پروتئین دانه بالاتری را به ایجاد کرد. افزایش در مقدار و نیز تقسیط نیتروژن بر اغلب خصوصیات مورد اندازهگیری تأثیر مثبت معنی داری داشت. اثرات متقابل معنی داری بین ارقام، مقدار و زمان مصرف نیتروژن وجود داشت که غالباٌ حاکی از کاراتر بودن رقم یاواروس در انتقال مجدد نیتروژن از برگ پرچم با مقادیر و زمانهای مصرف نیتروژن بود. به طور کلی به نظر میرسد کارایی انتقال مجدد نیتروژن عامل مهمی در افزایش پروتئین دانه در گندم است. همچنین بالا رفتن عملکرد دانه موجب کاهش درصد پروتئین دانه میگردد.
رحیمه سپهری، غلامحسین طهماسبی، میرجمال جلالی زنوز،
جلد 11، شماره 41 - ( پاییز 1386 )
چکیده
این تحقیق در سال 1382 روی 364 کلنی زنبور عسل منطقه مرکزی ایران انجام شد. اهداف این طرح تعیین میزان هموزیگوتی آللهای جنسی و تعداد آنها در نسل سوم این توده و نحوه تأثیر آن بر بعضی صفات تولیدی بود. اندازهگیری هموزیگوتی آللهای جنسی بر اساس روش "روتنر"(1988) و"تارپی و پیج"(2002) انجام گردید. جهت تعیین میزان جمعیت نوزادان کارگر، جمعیت نوزادان نر و میزان ذخیره گرده، به ترتیب سطح ناحیه نسلی کارگر، سطح ناحیه نسلی نر و سطح گرده ذخیره شده روی شانها اندازهگیری شد. میزان جمعیت بالغین بر حسب قاب و میزان عسل تولیدی نیز، با محاسبه مجموع عسل استخراجی و عسل باقیمانده هر کلنی ارزیابی شد. متوسط هموزیگوتی آللهای جنسی و تعداد آنها در توده مورد آزمایش، به ترتیب 83/18 درصد و 32/5 آلل براورد شد. نتایج نشان میدهد که رابطه مستقیم و معنیداری بین هموزیگوتی آللهای جنسی و سطح ذخیره گرده وجود ندارد (P>0.05). همچنین افزایش هموزیگوتی آللهای جنسی تأثیر منفی و معنیداری روی میزان جمعیت و تولید عسل میگذارد (P<0.01). لذا به منظور جلوگیری از کاهش تعداد آللهای جنسی لازم است کلنیهای جدیدی از منطقه برای تلاقیها وارد شود که بتوان از کاهش عملکرد کلنیها نیز جلوگیری کرد.
فرنوش طهماسبی، علیرضا حسین پور،
جلد 11، شماره 42 - ( زمستان 1386 )
چکیده
ویژگیهای خاک نقش مهمی در جذب فسفر دارد. اطلاعات درباره جذب فسفر در خاکهای همدان محدود است. هدف از این پژوهش بررسی سرعت جذب فسفر در تعدادی از خاکهای همدان به وسیله دو نوع عصارهگیر بیکربنات سدیم 5/0 نرمال (روش اولسن) و بیکربنات آمونیوم-دیتیپیای در مدت 2520 ساعت و انتخاب بهترین معادله سینتیکی جهت توصیف جذب فسفر و بررسی همبستگی خصوصیات جذب فسفر با ویژگیهای خاک بود. به این منظور 200 میلی گرم فسفر در کیلوگرم خاک به صورتKH2PO4 به نمونههای خاک اضافه شد. خاکهای کود داده شده با رطوبت ثابت 20 درصد وزنی به مدت 2520 ساعت در انکوباتور در دمای 1±25درجه سانتیگراد نگهداری و در زمانهای 1، 2 ، 4، 8 ، 24، 48، 72، 96، 120، 144، 168، 240 ، 336 ،504 ،672،840، 1008، 1176 ، 1344، 1512، 1680، 1848، 2016، 2186، 2352 و 2520 ساعت پس از اضافه کردن کود فسفره به خاکها، عمل نمونهبرداری و عصارهگیری فسفر توسط عصارهگیر اولسن و بیکربنات آمونیوم-دیتیپیای انجام و معادلههای سینتیکی مرتبه صفر، مرتبه اول، پخشیدگی پارابولیکی، تابع نمایی و الوویچ ساده شده بر دادهها برازش داده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که سرعت جذب فسفر در ابتدا سریع بوده، سپس کاهش یافت و به مقدار ثابتی رسید. مقدار فسفری که پس از 2520 ساعت خوابانیدن جذب شد در روش اولسن و بیکربنات آمونیوم-دیتیپیای به ترتیب در دامنه 8/253-6/162 و 1/253-3/193 میلیگرم در کیلوگرم بود. با توجه به بالا بودن ضرایب تشخیص و کم بودن خطای استاندارد برآورد معادلههای سینتیکی، دو معادله الوویچ ساده شده و تابع نمایی بهتر از معادلههای دیگر جذب فسفر را تشریح نمودند. دامنه تغییرات ضرایب سرعت در معادله الوویچ ساده شده و تابع نمایی توسط عصارهگیر اولسن به ترتیب 49/0-036/0 و 304/0-157/0 میلیگرم در کیلوگرم در ساعت و در روش بی کربنات آمونیوم-دیتیپیای به ترتیب 76/0-074/0 و 382/0-184/0 میلیگرم در کیلوگرم در ساعت بود. نمودار معادلهها در 336 ساعت دارای شکستگی بود. بنابراین دو معادله بر دادهها برازش شد(صفر تا 336 و 336 تا 2520ساعت) . در بخش اول نیز با توجه به بالا بودن ضرایب تشخیص و کم بودن خطای استاندارد برآورد معادلههای سینتیکی الوویچ، تابع نمایی و پخشیدگی پارابولیکی بهتر از معادلههای دیگر جذب فسفر را تشریح نمودند. ضرایب سرعت تعیین شده در این معادلهها در خاکها تغییرات زیادی داشت. در بخش دوم معادلههای سینتیکی قادر به توصیف جذب فسفر نبودند. نتایج این مطالعه نشان داد که سرعت جذب فسفر در خاکها متفاوت بود و تحت تأثیر مقدار کربنات کلسیم، آهن و آلومینیوم بلوری و بیشکل میباشد.
منا طهماسبی، عباس همت، محمود وفاییان، محمدرضا مصدقی،
جلد 12، شماره 44 - ( تابستان 1387 )
چکیده
برای جلوگیری از تراکم خاک، دانستن حد تنش فشاری مجاز (مقاومت تراکمی) خاک حائز اهمیت میباشد. تنش پیش-تراکمی (σpc ) بهعنوان معیاری از مقاومت به تراکم خاک و برای تعیین درجه تراکمپذیری خاک پیشنهاد شده است. در این پژوهش، σpcخاک با استفاده از آزمایشهای نشست صفحهای (PST) و فشردگی محصور (CCT) تعیین گردید. آزمایشها روی نمونههایی از یک خاک لوم-شنی انجام گرفت. برای تهیه نمونههای خاک با درجات مختلف تراکم، از دو سطح رطوبت (17 و 19 درصد وزنی خشک) و شش سطح تنش پیش-باری (0، 25، 50، 100، 150 و 200 کیلوپاسکال) استفاده شد. برای بررسی اثر رطوبت و تنش پیش-باری بر σpcبراورده شده، از آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی و با سه تکرار استفاده شد. مقادیر σpcتعیین شده بهطور معنیداری تحت تأثیر ترکیب بارگذاری و شرایط رطوبتی خاک قرار گرفت. نتایج آزمایش PST نشان داد که با افزایش مقدار تنش پیش-باری و رطوبت خاک، میزان σpc به ترتیب افزایش و کاهش یافته است. در صورتی که در آزمایش CCT با افزایش رطوبت خاک، σpc براورد شده بهطور معنیداری افزایش یافت. همچنین نتایج نشان داد که با آزمایش PST، مقاومت تراکمی خاک ( σpc) با دقت تعیین شد، در صورتیکه مقادیر تعیین شده با آزمایش 4/5 ، CCT (در رطوبت 17%) و 5/8 (در رطوبت 19%) برابر مقادیر تنش پیش- باری اعمال شده به خاک بودند. نتایج این تحقیق نشان داد که σpc بستگی به روش آزمایش فشاری داشته، آزمایش PST روشی مناسب برای براورد مقاومت تراکمی (تنش پیش- تراکمی) خاک بوده و در مدیریت پایدار خاک (از جنبههای ترددپذیری خاک و خاکورزی) و اثر عوامل مختلف مدیریتی بر تنش پیش- تراکمی خاک قابل استفاده میباشد.
سید حسین ثنایینژاد، امیررضا شاهطهماسبی، رضا صدرآبادی حقیقی، کیومرث کلارستانی،
جلد 12، شماره 45 - ( پاییز 1387 )
چکیده
علم سنجش از دور و دادههای ماهوارهای یکی از روشهای جدید و مؤثر در زمینه تحقیقات کشاورزی میباشد. سنجندههای موجود روی ماهوارههای مختلف طیفهای بازتابی پوشش گیاهان را ثبت مینمایند. از این دادهها میتوان برای شناسایی نوع گیاه، وضع سلامت گیاهان و برآورد عملکرد آنها استفاده کرد. ماهواره TERRA با داشتن پنج سنجنده فرصت مناسبی را برای بررسی زمین، اقیانوس و اتمسفر فراهم آورده است. MODIS یکی از این پنج سنجنده میباشد. این سنجنده دارای 36 باند طیفی با قدرت تفکیک مکانی 500،250 و 1000 متر است. از شاخصهای گیاهی سنجنده مودیس در پایش تابشهای فعال فتوسنتزی، تغییرات پوشش گیاهی، وضعیت سلامت و مساحت زیر کشت گیاهان مختلف استفاده میشود. در این مقاله تصاویر باند قرمز(620-670 نانومتر) و باند مادون قرمز نزدیک (841- 876 نانومتر) سنجنده مودیس با دوره زمانی شانزده روزه مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار میگیرند. از این تصاویر مزارع کشت گندم زمستانه واقع در دشت مشهد در فصل زراعی 84-1383 استخراج شده است. با استفاده از روشهای پردازش تصویر، مقادیر رقومی (DN) پیکسلهای موجود روی تصاویر استخراج گردیده و در این تحلیل استفاده شدند. نتایج نشان داد که هم در اوایل و هم در اواخر فصل رشد گندم بین دو باند قرمز و مادون قرمز نزدیک، همبستگی مثبتی (با ضریب همبستگی 70/0 و 69/0) وجود داشته و مقدار شاخصNDVI کاهش (24/0 در خرداد و 18/0 در اوایل آبان) مییابد. این ارتباط در اوایل فصل رشد وجود نداشته و از طرفی افزایش چشمگیری(5/0) در شاخص NDVI مشاهده میشود. همچنین علیرغم وجود پوشش گندم، در اواخر فصل رشد، کاهش چشمگیری در میزان بازتاب باند مادون قرمز نزدیک دیده میشود. بنابراین میتوان از رابطه بین باند قرمز و مادون قرمز نزدیک همراه با شاخص NDVI در مدیریت کشاورزی دقیق مانند پیشبینی مراحل فنولوژیک گندم، برآورد عملکرد گندم و پایش وضعیت سلامت گندم استفاده کرد.
ابوالفضل تقوی، غلامحسی طهماسبی، علیاصغر طالبی، علی زرنگار، علیرضا منفرد، حسن نظریان،
جلد 12، شماره 45 - ( پاییز 1387 )
چکیده
در تحقیقی که در سالهای 85-1384 انجام شد، تنوع گونهای زنبورهای مخملی در دو استان تهران (منطقه فشم، زایگان) و قزوین (منطقه الموت، ویکان) در البرز مرکزی بررسی شد. کاستهای سهگانه ملکه، کارگر و نر در شش تاریخ در فصلهای بهار و تابستان در دو منطقه یاد شده جمعآوری شدند. نمونهبرداری از زنبورهای بالغ در منطقه ویکان از 5/3/85 تا 28/6/85 و در منطقه زایگان از3/3/85 تا 26/6/85 انجام شد. در مجموع 11 گونه از زنبورهای جنسBombus جمعآوری و شناسایی شد که تعداد هشت گونه در دو منطقه یکسان بود. اطلاعات به دست آمده در مورد کاستهای مختلف گونههای دو منطقه با کمک نرم افزار اکسل محاسبه و سپس با استفاده ازنرمافزار اکولوژیکال متدولوژی تجزیه و تحلیل شدند. کمیتهای تنوع گونهای با استفاده از شاخصهای سهگانه سیمسون، شانون- وینر و بریلوین و یکنواختی با استفاده از شاخصهای سیمسون، کامارگو و اسمیت- ویلسون محاسبه شدند. غنایگونهای نیز در دو منطقه محاسبه و مقایسه شد. نتایج به دست آمده در منطقه ویکان تنوع گونهای، یکنواختی و غنای گونهای بالاتری را نسبت به زایگان نشان داد. به عبارت دیگر منطقه ویکان از پایداری بالاتری در مقایسه با زایگان برخوردار بود. درصد شباهت دو منطقه 46 درصد بود که نشان دهنده تفاوت زیاد نسبتهای فراوانی گونهها با وجود اشتراک هشت گونه در دو منطقه بود.
رضا باقری، غلامعلی اکبری، محمدحسین کیانمهر، زینالعابدین طهماسبی سروستانی،
جلد 16، شماره 59 - ( علوم فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك-بهار - 1391 )
چکیده
آزمایشی در سال زراعی 88–1387 در مزرعه تحقیقاتی پردیس ابوریحان دانشگاه تهران، به منظور ارزیابی آزادسازی تدریجی نیتروژن از کود پلت شده دامی و اوره بر کارایی مصرف نیتروژن و خصوصیات مرفولوژیک و عملکرد دانه ذرت انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. عوامل مورد مطالعه شامل نحوه مصرف کود: به صورت پخش در سطح زمین و مصرف کود به صورت پلت و عامل دوم تلفیق چهار سطح کود نیتروژن و دامی به ترتیب، (46+ 600 و 92+600 و 138+600 و 184+600 ) کیلوگرم در هکتار بود. کرت شاهد بدون مصرف کود نیتروژن به منظور محاسبه کارایی مصرف نیتروژن در نظر گرفته شد که در محاسبات آماری وارد نگردید. در این تحقیق یک ماشین پلت کننده از نوع اکسترودر به منظور تهیه پلتها طراحی و ساخته شد. افزایش مقدار نیتروژن باعث کاهش معنیدار (1%>P) کارایی مصرف نیتروژن و کارایی زراعی و افزایش معنیدار (1%>P) کارایی فیزیولوژیک شد. بیشترین کارایی مصرف نیتروژن، کارایی زراعی و کارایی فیزیولوژیک به تیمار توزیع کود به صورت پلت اختصاص داشت. همچنین بیشترین ارتفاع بوته و قطر ساقه و قطر بلال متعلق به تیمار پلت بود ولی تعداد برگ در هر بوته تحت تأثیر روش توزیع کود قرار نگرفت. بیشترین عملکرد دانه به تیمار پلت اختصاص داشت. به طوری که بیشترین میزان عملکرد دانه و درصد پروتئین دانه از کاربرد 184 کیلوگرم کود نیتروژن به صورت پلت به دست آمد.
حجتاله خدری غریبوند، قاسمعلی دیانتی تیلکی، پژمان طهماسبی، منصور مصداقی، منوچهر سرداری،
جلد 17، شماره 64 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-تابستان 1392 )
چکیده
در این تحقیق رویشگاه گونه کافوری Camphorosma monspeliaca در استان چهارمحال و بختیاری مورد مطالعه قرارگرفت. این گیاه یکی از گونههای غیر بومی در استان و انحصاری در رویشگاه دوتو تنگ صیاد است که در منطقهای به وسعت 3500 هکتار پراکنش دارد. با توجه به احتمال تأثیرگونههای غیر بومی بر محیط رویشی جدید، متغیرهای خاکی در دو عمق 10-0 و 30-10 سانتیمتری در چهار مرحله شامل؛ جمعآوری اطلاعات، عملیات صحرایی، آزمایشگاهی و تجزیه و تحلیل دادهها با نرمافزارSPSS، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد تفاوت متغیرهای خاکی در دو عمق معنیدار نبود ولی در تودههای گیاهی مورد مطالعه از لحاظ متغیرهای مورد مطالعه خاک تفاوت معنیداری دیده شد. اثر متقابل عمق و تودهگیاهی معنیداری نشد. از بین نسبت جذب سدیم، درصد گچ، ماده آلی, شن، آهک، رطوبت اشباع، سیلت، رس، هدایت الکتریکی و اسیدیته خاک؛ میانگین نسبت جذب سدیم و ماده آلی در توده-های اینگونه در عمق 10-0 سانتیمتری و نسبت جذب سدیم، ماده آلی و شن در عمق 30-10سانتیمتری در تودههای گونه در سه موقعیت بیشترین مقدار را دارند، همچنین بین تودههای اینگونه و تودههای همجوار اختلاف معنیداری (05/P<) وجود دارد. رطوبت اشباع در هر دو عمق در تودههای اینگونه کمترین مقدار را دارد. میتوان گفت اینگونه بر نسبت جذب سدیم خاک تحت رویش تأثیر میگذارد و جذب سدیم از خاک در حضور این گیاه افزایش مییابد. افزایش مادهآلی در پای بوتههای اینگونه را میتوان به حفظ و قدرت نگهداری و افرایش لاشبرگ اینگونه نسبت داد. اینگونه علیرغم تأثیر منفی بر خصوصیات خاک همچون سدیم و نسبت جذب سدیم با افزایش ماده آلی، تأثیر مثبت بر خاک میگذارد.
ایرج رحیمی، پژمان طهماسبی، الهام امیدزاده اردلی،
جلد 21، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1396 )
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر عملکرد سوسکهای سرگینخوار بر میزان نفوذ آب در خاکهای مرتعی در قسمتی از مرتع تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد در قالب طرح کاملاً تصادفی در طول یک سال بود. بدین منظور توریهایی با اندازه سوراخهای بزرگ وکوچک و همچنین کود دامی گاو، گوسفند و بز در شش حالت مختلف (حضور اقامتگرها و تونلگرها، عدم حضور غلتانگرها- حضور اقامتگرها، تونلگرها و غلتانگرهای کوچک و عدم حضور غلتانگرهای بزرگ- حضور اقامتگرها، غلتانگرها و تونلگرهای کوچک و عدم حضور تونلگرهای بزرگ- حضور اقامتگرها و تونلگرهای کوچک، عدم حضور تونلگرهای بزرگ و غلتانگرها- حضور اقامتگرها، تونلگرها و غلتانگرهای کوچک، عدم حضور تونلگرها و غلتانگرهای بزرگ- عدم حضور سوسک) با چهار تکرار بهعنوان تیمارهای مطالعه انتخاب شدند. نفوذپذیری خاک با استفاده از روش استوانه مضاعف اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که بیشترین عملکرد سوسکهای سرگینخوار بر میزان نفوذ آب در خاک در مورد تیمارهای با کاربرد کود حیوانی گاو و بزی مربوط به حالت دوم بود که احتمال حضور سوسکهای اقامتگر، حضور تونلگرهای بزرگ و کوچک و همچنین عدم حضور غلتانگرهای بزرگ و حضور غلتانگرهای کوچک بررسی شد (بهترتیب 27/10 و 97/8 سانتیمتر بر ساعت)، و در مورد تیمارهای با کاربرد کود حیوانی گوسفندی مربوط به حالت سوم (97/7 سانتیمتر بر ساعت) بود، که احتمال حضور سوسکهای اقامتگر، عدم حضور تونلگرهای بزرگ و حضور تونلگرهای کوچک و همچنین حضور غلتانگرهای بزرگ و کوچک بررسی شد. همچنین نتایج حاصل از مقایسه تأثیر کودهای دامی بر میزان کل آب نفوذ یافته در خاک، از تمامی تیمارها توسط سوسکهای سرگینخوار نشان داد که بیشترین میزان آب نفوذ یافته در خاک بهترتیب مربوط به عملکرد سوسکهای سرگینخوار از طریق برداشت کود بزی (47/40 سانتیمتر بر ساعت)، کود گاوی (77/39 سانتیمتر بر ساعت) و کود گوسفندی (07/38 سانتیمتر بر ساعت) بوده است. گروههای عملکردی متفاوت سوسکهای سرگینخوار از طریق برداشت و وارد کردن سرگین دامها به درون خاک بر میزان نفوذ آب در خاک مراتع تأثیر میگذارند.
طیبه طهماسبی، خدایار عبدالهی، مهدی پژوهش،
جلد 26، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - تابستان 1401 )
چکیده
روش شماره منحنی رواناب بهطور گستردهای جهت پیشبینی رواناب استفاده شده و در بسیاری از بستههای نرمافزاری محبوب برای مدلسازی گنجانده شده است؛ اما تا حد زیادی به خصوصیات گروههای هیدرولوژیکی خاک وابسته است. بنابراین، تلاش در جهت کاهش این اثر و استخراج اطلاعات خاک ضروری است. مطالعه حاضر بهمنظور ادغام منطق فازی برای استخراج شماره منحنی رواناب انجام شده است. برای دستیابی به این هدف مدل توزیعی جدیدی به نام CNS2 توسعه داده شده است. در بخش نخست، فرموله¬کردن و برنامهنویسی مدل CNS2 با استفاده از محیط زبان برنامهنویسی پایتون انجام شد، سپس مدل در حوزه آبخیز بهشت¬آباد اجرا شد. این مدل در گام زمانی ماهانه با شماره منحنی فازی و در نظرگرفتن فاکتور تعداد روزهای بارانی، ضریب مدیریت معادله جهانی فرسایش خاک، شیب و ضریب تتای خاک، میزان تولید رواناب را در یک حوزه آبخیز شبیهسازی مینماید. نتایج بیانگر آن است که مدل با شاخص نش- ساتکلیف 0/6 و ضریب تبیین 0/63 در دورۀ واسنجی و شاخص نش 0/53 و ضریب تبیین 0/56 در دورۀ اعتبارسنجی، کارائی مناسبتری نسبت به روش سنتی شماره منحنی در شبیهسازی رواناب دارد. مزیت توزیعی¬بودن مدل امکان شناخت مناطق با تولید رواناب بیشتر را فراهم میآورد.