محمود عالیچی، علی اصغر احمدی،
جلد 3، شماره 1 - ( 1-1378 )
چکیده
اثر دو ماده شیمیایی بوپروفزین (سوسپانسیون 40%) و پیریپروکسیفن (مایع امولسیون شونده 10%) بر روی مرگ و میر سنین مختلف پورگی و میزان باروری شپشک استرالیایی (Icerya purchase) در شرایط گلخانهای مورد مطالعه قرار گرفت. دو محلول پاشی با فواصل یک روز قبل از آلودهسازی توسط پورههای خزنده و سپس 42 روز پس از آلودهسازی، با استفاده از هر یک از مواد فوق انجام و غلظت کشنده برای پنجاه درصد جمعیت مورد آزمایش (LC50) پورههای سن اول نیز محاسبه گردید. مقایسه LC50 نشان داد که بوپروفزین بیش از پیریپروکسیفن بر روی رشد پورههای سن اول تأثیر داشته و در فاصله 28 روز پس از اولین محلول پاشی، که عمل پوستاندازی پورهها متوقف گردیده بود، بیشترین تلفات را بر آنها وارد نمود. اگر چه کل مرگ و میر پورههای سن دوم در تیمارهای مربوط به پیریپروکسیفن از تیمارهای مشابه بوپروفزین بیشتر بود، اما آمار مرگ و میر تجمعی این پورهها در تیمار 1000ppmبرای هر دو ماده فوق، پس از 42 روز به 100% رسید. عملکرد بوپروفزین در پوستاندازی ناقص پورهها و تا حدودی اثر تخمکشی آن، یک روند نزولی را در بقای پورههای سن سوم و تعداد تخمهای شپشک استرالیایی نسبت به افزایش غلظت آن ماده نشان داد، اما در این تیمارها هیچگاه اثر آن به 100% نرسید. در همین حالت غلظت 1000ppm پیریپروکسیفن در آزمایشهای فوق، به دلیل اختلال در تعادل هورمون جوانی حشره، باعث وارد آوردن تلفات کامل بر پورههای سن سوم و جلوگیری از تشکیل حشرات کامل ماده و تخم گردید. اما این ترکیب در غلظت1ppm افزایش قابل ملاحظهای در میزان باروری شپشک استرالیایی ایجاد نمود.
محمود عالیچی، پرویز شیشه بر، محمدسعید مصدق، ابراهیم سلیمان نژادیان،
جلد 12، شماره 45 - ( پاییز 1387 )
چکیده
در این مطالعه شتههای مزارع گندم و پارازیتوئیدهای آنها در منطقه شیراز، ترکیب گونهای، دامنه پراکندگی و تغییرات فصلی جمعیت گونههای غالب طی سالهای 84-1383 مورد بررسی قرار گرفت. همچنین از مزارعی به مساحت 3-1 هکتار واقع در 10 ناحیه به شعاع 50 کیلومتری اطراف شهر شیراز، نمونهگیری به عمل آمد. تراکم گونهها به وسیله شمارش افراد موجود روی 40 پنجه گندم که بهطور تصادفی در فواصل 5 متری با روش نمونهبرداری از دو قطر جمعآوری شدند، محاسبه گردید. مجموعاً 8 گونه شته و 3 گونه پارازیتوئید در طی این تحقیق شناسایی شدند. شتههای (.Rhopalosiphum padi (L و (.Metopolophium dirhodum (Wlk با فراوانی نسبی 94/33 و 33/31 درصد و پارازیتوئیدهای Aphidius rhopalosiphi De Stefani-Perez و (.Praon volucre (Hal با فراوانی نسبی 53/55 و 90/39 درصد به عنوان گونههای غالب تعیین گردیدند. تغییرات فصلی جمعیت گونههای فوق نیز در منطقه باجگاه، واقع در 15 کیلومتری شمال شهر شیراز، مورد مطالعه قرار گرفت. اوج جمعیت شتهها در سالهای مذکور بین 16-2 خرداد و حداکثر جمعیت پارازیتوئیدها 3-1 هفته بعد از آنها به وقوع پیوست. مقایسه درصد پارازیتیسم فصلی بین پارازیتوئیدهای غالب، اختلاف معنیداری را در رابطه با ترجیح زنبور A. rhopalosiphi روی شته R. padi و ترجیح P. volucre روی M. dirhodum نشان داد. بررسی مجموع درصد پارازیتیسم دو زنبور فوق روی شتههای مورد مطالعه مشخص نمود که حدود 30 درصد از جمعیت شتههای مذکور توسط این دو پارازیتوئید کنترل میشوند. بنابراین در صورت نیاز به سمپاشی مزارع گندم برای کنترل آفات دیگری مانند سن گندم باید به صورتی برنامهریزی شود که اختلالی در کارایی این زنبورهای پارازیتوئید ایجاد نشود.