61 نتیجه برای عباسی
محمدعلی حاج عباسی، آقافخر میرلوحی، محمد صدرارحامی،
جلد 3، شماره 3 - ( 7-1378 )
چکیده
تأثیر دو نوع خاکورزی بر خصوصیات فیزیکی خاک در مزرعه تحقیقاتی آموزشی دانشگاه صنعتی اصفهان (لورک) و عملکرد ذرت (Zea mays) طی دو سال (1377-1376) مورد مطالعه قرار گرفته است. خاک (Fine loamy, Thermic, typic Haplargids) از دو عمق 20-0 و 40-20 سانتیمتری نمونهبرداری و مواد آلی (OM)، جرم مخصوص ظاهری (BD)، شاخص فروسنجی (PI) میانگین وزنی قطر خاکدانه (MWD) و توزیع اندازهای خاکدانهها (ASD) و همچنین عملکرد محصول ذرت مورد مقایسه قرار گرفت. اعمال روش بدون خاکورزی باعث افزایش مواد آلی خاک تا دو برابر، نسبت به سیستم خاکورزی مرسوم شد. جرم مخصوص ظاهری و شاخص فروسنجی در هر دو سیستم یکسان بود. در سیستم خاکورزی مرسوم خاکدانههای کوچکتر از 25/0 میلیمتر در حدود 20 درصد بیشتر از سیستم بدون خاکورزی بوده است. به همین جهت میانگین وزنی قطر خاکدانه در خاک سطحی شخم خورده نیز حدود 20 درصد کوچکتر از خاکهای شخم نخورده میباشد. ولی سیستم بدون خاکورزی اثر معنیداری بر کاهش وزن خشک گیاه در تمام طول دوران رشد داشته است. در نتیجه بیشترین کاهش عملکرد در سال دوم و در سیستم بدون شخم صورت گرفته است. علت این موضوع را میتوان در کم بودن اولیه مواد آلی خاک، ساختمان ضعیف آن و در نتیجه عدم رشد مناسب ریشه در خاک این مناطق دانست. با توجه به موارد مذکور سیستم خاکورزی بدون شخم در مناطق یاد شده توصیه نمیگردد.
محمدرضا مصدقی، محمدعلی حاج عباسی، عباس همت، مجید افیونی،
جلد 3، شماره 4 - ( 10-1378 )
چکیده
مطالعه حاضر به جهت بررسی تاثیر رطوبت خاک و کود دامی بر تراکمپذیری خاک به صورت نوارهای خرد شده، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه آموزشی – پژوهشی دانشگاه صنعتی اصفهان (لورک) اجرا شد. خاک مورد مطالعه از نظر ردهبندی تیپیک هاپل آرجید میباشد. کود دامی یک سال مانده، شامل سه سطح صفر، 50 و 100 تن در هکتار تا عمق شخم (20 سانتیمتر) توسط دیسک سنگین با خاک مخلوط شد. پس از گذشت 5 ماه (تیر تا آبان ماه) در رطوبتهای حد خمیری 80 ،(PL) درصد حد خمیری (0/8PL) و 60 درصد حد خمیری (0/6PL) توسط یک تراکتور دوچرخ متحرک مدل اونیورسال 650-U، با یک عبور (1 P) و دو عبور (2 P) تحت تیمار تراکم قرار گرفت و جرم مخصوص ظاهری (BD)، شاخص مخروطی (CI) تا عمق 40 سانتیمتر و نشست خاک به عنوان شاخصهای تراکمپذیری و ترددپذیری اندازهگیری شد.
افزودن کود سبب کاهش قابل توجه تاثیر بارگذاری و رطوبت در زمان بارگذاری بر BD و CI شد. تفاوت معنیدار بین تاثیر دو سطح 50 و 100 تن در هکتار بر BD دیده شد، ولی در مورد CI این تفاوت معنیدار نبود. مواد آلی در رطوبتهای زیاد سبب کاهش و در رطوبتهای پایین سبب افزایش نشست خاک شد. همچنین کود دامی سبب کاهش BD و CI خاک تحتالارضی گردید. در رطوبت (0/6PL) افزایش معنیدار در درجه تراکم خاک ایجاد نشد. بنابراین در تیمار بدون کود، رطوبت (0/6PL) مناسب ترددپذیری شناخته شد. در حالی که در تیمارهای کودی این حد به 0/8PL رسید. عبور مجدد ( 2 P ) سبب افزایش معنیدار درجه تراکم خاک شد. مطالعه حاضر نشان داد اضافه نمودن کود دامی در مقادیر حدود 50 تن در هکتار سبب کاهش قابل توجه تراکمپذیری و افزایش دامنه رطوبتی ترددپذیری این خاک میگردد.
آقا فخر میرلوحی، محمدعلی حاج عباسی، سیدجلیل رضوی، ابراهیم قناعتی،
جلد 5، شماره 1 - ( بهار 1380 )
چکیده
روشهای شخم حفاظتی به منظور جلوگیری از تخریب و فرسایش روزافزون خاکهای زراعی و حفاظت هرچه بیشتر از منابع طبیعی، در جهان رو به گسترش است. عوامل متعددی، همچون ژنوتیپهای گیاهی در موفقیت استفاده از روشهای شخم حفاظتی نقش دارند. هدف از تحقیق حاضر بررسی امکان استفاده از روش بدون شخم، و بررسی واکنش ژنوتیپهای مختلف ذرت به این روش کشت در اصفهان بود. بدین منظور، در تابستان سالهای 74 و 75، دو آزمایش به صورت کرتهای خرد شده، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی، در چهار تکرار انجام گرفت. دو روش شخم متداول و بدون شخم به عنوان فاکتورهای اصلی، و پنج هیبرید ذرت به عنوان فاکتورهای فرعی انتخاب شد. جوانهزنی در همه تیمارها مشابه بود، و تعداد روز از کاشت تا 50 درصد سبز شدن، برای هیبریدهای مختلف و روشهای متفاوت شخم شش روز به طول انجامید. نوع شخم اثر بسیار معنیداری بر وزن خشک گیاه در تمام دوران رشد گیاه گذاشت، و موجب کاهش آن در روش بدون شخم شد. همچنین، تفاوت وزن خشک گیاه در ارقام مختلف در مرحله رسیدگی کامل بسیار معنیدار بود. شاخص سطح برگ از روند مشابهی پیروی کرد، و به صورت معنیداری در روش بدون شخم کاهش یافت. قطر ساقه در سالهای مختلف آزمایش و نیز روشهای مختلف شخم به طور معنیداری متفاوت بود. کمترین قطر ساقه در سال دوم آزمایش و در روش بدون شخم، با تبعیت از رشد رویشی گیاه به دست آمد. عملکرد نهایی دانه به صورت معنیداری تحت تاثیر سال آزمایش، روش شخم و ژنوتیپ گیاه قرار گرفت. بیشترین عملکرد دانه در سال اول و کمترین آن در سال دوم آزمایش حاصل شد. با توجه به معنیدار بودن اثر متقابل سال و شخم، مشخص شد که بیشترین کاهش عملکرد در سال دوم و در روش بدون شخم صورت گرفته است. اثر متقابل شخم و رقم از نظر آماری معنیدار نبود، که مبین عملکرد یکسان ژنوتیپهای مختلف در دو روش شخم میباشد، یعنی هیبریدهایی که عملکرد بهتری در روش شخم متداول داشتند، در روش بدون شخم دارای عملکرد بیشتری بودند. نتایج دوساله این آزمایش نشان داد که تغییرات عملکرد ژنتیپهای مورد آزمایش در دو روش شخم یکسان است و احتمالاً تولید ذرت در اصفهان به روش بدون شخم، با کاهش عملکرد دانه، خصوصاً در دراز مدت همراه خواهد بود.
محمدعلی حاج عباسی، احمد جلالیان، جمال الدین خواجه الدین، حمیدرضا کریم زاده،
جلد 6، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
خاکهای مراتع استان چهارمحال و بختیاری به خاطر پستی و بلندی، ساختمان ضعیف و کم بودن مواد آلی، عموماً در معرض تخریب و فرسایش میباشد. تبدیل این مراتع به زمینهای کشاورزی و انجام عملیات خاکورزی، شدت تخریبپذیری در این خاکها را افزایش میدهد. در این پژوهش عوامل دخیل در شاخص کشتپذیری و برخی از ویژگیهای حاصلخیزی خاک، در سه موقعیت مرتعی بکر، تبدیل شده تحت کشت، و تبدیل شده کاملاً تخریب شده بررسی گردیده است. این عوامل عبارتند از: بافت و مقدار رس، مواد آلی، درصد اشباع، شاخص مخروطی، نیتروژن، فسفر، پتاسیم، جرم مخصوص ظاهری، شاخص خمیری، میانگین وزنی قطر خاکدانهها و توزیع اندازهای خاکدانهها. حدود 20 سال انجام عملیات کشت و کار باعث تغیر محسوسی در بافت و مقدار رس گردیده است. در خاک مرتع تخریب شده، جرم مخصوص ظاهری خاک حدود 20% افزایش یافته، و مواد آلی خاک به میزان 30% کمتر از دو خاک مرتعی بکر و تحت کشت میباشد. درصد اشباع (تخلخل کار) در خاک مرتع دست نخورده و مرتع تحت کشت حدود 25% بیشتر از مرتع تخریب شده بود. خاک مرتع دست نخورده مقاومت کمتری نسبت به فرو رفتن میله فروسنج از خود نشان داد. در خاک مرتع دست نخورده مقادیر نیتروژن کل و فسفر قابل جذب نیز بیشتر بود. اندازه میانگین خاکدانههای خاک مرتعی دست نخورده در عمق صفر تا 10 سانتیمتری سه برابر خاک مرتعی تخریب شده میباشد. نتایج این پژوهش نشان داد که برخورد با منابع طبیعی بایستی هماهنگ با پتانسیل کاری طولانی مدت آنها باشد، یعنی استفاده از این منابع بایستی با کلیه پدیدهها و قوانین طبیعی ماندگاری آنها همخوانی داشته باشد. در صورت توجه نکردن به چنین قوانینی، به مرور کیفیت خاک کاهش مییابد و اگر مدیریتی متناسب با موقعیت خاک جایگزین نگردد، ممکن است خاک برای مدت زیادی توان بهرهدهی خود را از دست بدهد.
علیرضا عباسیان، رحیم عبادی،
جلد 6، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده
به منظور ارزیابی اثر تغذیهای مواد پروتئینی مختلف در جیرههای غذایی زنبوران عسل کارگر آزمایشهایی با 15 تیمار به صورت طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار روی زنبور عسل اروپایی (Apis mellifera L) انجام گرفت. در این آزمایشها اثر تغذیهای 15 تیمار روی مدت زمان مربوط به تلفات 50 درصد و طول عمر زنبورهای کارگر در قفس بررسی گردید. تأثیر تغذیه کیکهای جانشین گرده گل، شامل پودر دانه سویا، پودرکنجاله سویا، پودر مخمر نانوایی، گلوتن گندم، پودر دانه سویا+کنجاله سویا، پودر دانه سویا+گلوتن گندم، پودر دانه سویا+مخمر، کنجاله سویا+گلوتن گندم، گلوتن گندم+مخمر، و مکمل گرده گل شامل گلوتن گندم+گرده، پودر دانه سویا+گرده، کنجاله سویا+گرده، مخمر نانوایی+گرده، و دو تیمار شاهد شامل گرده گل و عسل بر مقدار پروتئین و چربی لاشه زنبورها مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج نشان داد که مواد پروتئینیمختلف آثار متفاوتی بر طول عمر زنبورهای کارگر داشتند، به طوری که مکمل گلوتن گندم و جانشین سویا به ترتیب بیشترین (58/60 روز) و کمترین (53/10 روز ) طول عمر زنبورهای کارگر را به همراه داشتند. مقدار مصرف غذا در تیمارهای مختلف مرحله انکوباتور تفاوت معنیداری نشان نداد ( 05/0
P). بیشترین درصد پروتئین لاشه مربوط به تیمار مکمل گلوتن گندم (57/22 درصد ) و کمترین آن مربوط به تیمار مکمل مخمر (01/20 درصد ) بود. همچنین، بیشترین درصد چربی لاشه در تیمار مکمل سویا (75/4 درصد ) وکمترین آن در مکمل گلوتن گندم (84/3 درصد ) دیده شد. نتایج نشان داد که میتوان از موادی نظیر پودر سویا، کنجاله سویا، گلوتن گندم و مخمر نانوایی در تهیه کیکهای جانشین و مکمل گرده گل در تغذیه زنبورعسل استفاده کرد.
محمدرحیم بهره مند، مجیدافیونی، محمدعلی حاج عباسی، یحیی رضایی نژاد،
جلد 6، شماره 4 - ( زمستان 1381 )
چکیده
در این پژوهش اثر لجن فاضلاب بر ویژگیهای فیزیکی خاک، و همچنین اثر گذشت زمان پس از افزودن لجن فاضلاب به خاک بر این ویژگیها بررسی گردید. چهار سطح لجن فاضلاب (صفر، 25، 50 و 100 تن در هکتار) در چارچوب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار به خاک افزوده و تا عمق 20 سانتیمتری مخلوط شد. خاک مورد آزمایش جزو فامیل فاین- لومی، میکسد، ترمیک هاپل آرجید است. پس از افزودن لجن فاضلاب، گندم کشت شد و 23، 85، 148 و 221 روز بعد از افزودن لجن فاضلاب ویژگیهای فیزیکی خاک شامل پایداری خاکدانهها، جرم مخصوص ظاهری، هدایت هیدرولیکی اشباع، نفوذپذیری، درصد رطوبت در 3/1 و 15 بار و آب قابل استفاده گیاه در خاک اندازهگیری گردید. لجن فاضلاب در خاک باعث افزایش معنیدار پایداری خاکدانهها، هدایت هیدرولیکی اشباع، سرعت نفوذ نهایی، درصد رطوبت در 3/1 و 15 بار و آب قابل استفاده گیاه در خاک و کاهش معنیدار جرم مخصوص ظاهری آن گردید. برای خواص فیزیکی اندازهگیری شده، بهترین نتایج در تیمار 100 تن در هکتار مشاهده شد. گذشت زمان پس از افزودن لجن فاضلاب به خاک باعث شد که کمیت این ویژگیها در تمام تیمارها به سوی مقدار شاهد میل کند. ولی حتی 221 روز پس از افزودن لجن فاضلاب به خاک در تیمارهای 50 و 100 تن در هکتار، ویژگیهای فیزیکی تفاوت معنیدار با شاهد داشتند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که افزودن لجن فاضلاب به خاک اثر مطلوبی بر ویژگیهای فیزیکی آن دارد، و این موضوع مخصوصاً در مورد افزایش آب قابل استفاده گیاه و نفوذپذیری خاک در مناطق مرکزی ایران که با کمبود آب روبهرو هستند، بسیار اهمیت دارد.
عباس احمدی ایلخچی، محمدعلی حاج عباسی، احمد جلالیان،
جلد 6، شماره 4 - ( زمستان 1381 )
چکیده
تبدیل مراتع به زمینهای کشاورزی در مناطق پرشیب کوهستانی، عموماٌ سبب فرسایش خاک و جاری شدن سیلهای ویرانگر شده و کیفیت پویای خاک را تحت تأثیر قرار میدهد. این پژوهش با هدف بررسی اثر تبدیل مراتع به زمینهای کشاورزی بر تولید رواناب و کیفیت خاک، در منطقه دوراهان )چهارمحال و بختیاری) انجام گرفته است. بدین منظور، یک قطعه زمین مرتعی و یک قطعه زمین کشاورزی که به مدت 40 سال زیر کشت گندم دیم زمستانه بوده است، در کنار هم و در دو موقعیت شیب (پشت و شانه به ترتیب با 20 و 23 درصد شیب) انتخاب شد و در زیر بارانی به شدت 5±60 میلیمتر بر ساعت (متناسب با بارندگیهای موسمی منطقه) و با استفاده از دستگاه بارانساز قرار گرفته، رواناب و رسوب حاصله جمعآوری شد. تفاوت بین میانگینها با استفاده از آزمون tبررسی گردید.
نتایج نشان داد که مقدار مواد آلی، میانگین وزنی قطر خاکدانهها و ضریب هدایت آبی اشباع خاک در زمینهای کشاورزی به ترتیب 35، 53 و 8 درصد در موقعیت پشت شیب، و 39، 60 و 33 درصد در موقعیت شانه شیب کمتر از زمینهای مرتعی بوده است. همچنین، در بارش با تداوم 60 دقیقه، مقدار تولید رواناب سطحی و هدررفت خاک در زمین کشاورزی به ترتیب 3 و 8 برابر در موقعیت پشت شیب، و 11 و 55 برابر در موقعیت شانه شیب بیشتر از موقعیتهای مشابه مرتع بود.
محمدرضا مصدقی، عباس همت، محمدعلی حاجعباسی،
جلد 7، شماره 1 - ( بهار 1382 )
چکیده
حالت فیزیکی خاک نقش مهمی در سبز شدن بذر، رشد و توسعه ریشه گیاه و تولید محصول دارد. از عوامل تغییردهنده ویژگیهای فیزیکی خاک، نیروهای داخلی حاصل از مکش ماتریک است. در این بررسی، تأثیر این نیروها در افق سطحی یک خاک لومرسیسیلتی و با ساختمان ناپایدار (سری خمینی شهر یا فاینلومی، میکسد، ترمیک تیپیک هاپلآرجید) بررسی شد. آزمایش به صورت گلدانی انجام گرفت. در این پژوهش، تغییرات سطح خاک با زمان، چگالی ظاهری، شاخص مخروطی و مقاومت کششی در رطوبتهای مختلف پس از نخستین آبیاری غرقابی اندازهگیری شد.
نتایج نشان داد که بستر بذر (20 سانتیمتر) با آرایش سست (با چگالی ظاهری 2/1 مگاگرم بر متر مکعب) حدود 5/1 سانتیمتر نشست کرد. با توجه به این که هیچ گونه بار خارجی، پس از نخستین آّبیاری، بر خاک وارد نشده بود، حالت فیزیکی آن به قبل از خاکورزی نزدیک شد. چگالی ظاهری، شاخص مخروطی و مقاومت کششی خاک پس از اّبیاری و در طول خشک شدن افزایش چشمگیری یافت. تغییرات مقاومت خاک (شاخص مخروطی و مقاومت کششی) با رطوبت شدید بود. ارتباط شاخص مخروطی و مقاومت کششی با تنش مؤثر نشان داد که احتمالاً کنترل کننده اصلی مقاومت در حالت تر، تنش مؤثر است.
زهرا عباسی، قدرتاله سعیدی، آقافخر میرلوحی،
جلد 7، شماره 1 - ( بهار 1382 )
چکیده
بزرک از گیاهان دانه روغنی با سازگاری وسیع است، که در بیشتر مناطق جهان کشت میشود. روغن بزرک معمولی به لحاظ میزان زیاد اسید چرب لینولنیک (50%<)، به عنوان روغن خشک شونده در صنعت به کار میرود. ژنوتیپهای جدید حاصل از پروژههای جهشزایی دارای اسید لینولنیک بسیار کمی (2% >) بوده و میتوانند به مصارف خوراکی برسند. رنگ زرد بذر به عنوان یک نشانه ظاهری برای ژنوتیپهای با کیفیت روغن خوراکی، در جدا کردن آنها از ژنوتیپهای معمولی با کیفیت روغن صنعتی، که عموماً دارای رنگ بذر قهوهای میباشند، مورد توجه است. در این پژوهش لاینهای مختلف با ترکیب کامل دو رنگ بذر (زرد و قهوهای) و دو میزان اسید لینولنیک (زیاد و کم)، در چارچوب طرح بلوک کامل تصادفی، برای صفات زراعی، به ویژه عملکرد دانه و اجزای آن، در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان در سال 1379 ارزیابی گردید. نتایج نشان داد که لاینهای با میزان زیاد اسید لینولنیک، نسبت به لاینهای با میزان کم، به صورت معنیدار عملکرد دانه بیشتری (حدود 12%) داشتند. ولی هیچکدام از صفات زراعی دیگر و نیز اجزای عملکرد دانه به طور معنیدار تحت تأثیر میزان اسید لینولنیک قرار نگرفتند. صفات شمار گیاهچه در متر مربع، شمار انشعاب در بوته، شمار کپسول در بوته و عملکرد دانه در بوته به صورت معنیدار به رنگ بذر بستگی داشتند، به نحوی که لاینهای با رنگ بذر زرد نسبت به لاینهای با رنگ بذر قهوهای دارای میزان سبز شدن کمتر، ولی شمار انشعاب، شمار کپسول و عملکرد دانه در بوته بیشتری بودند. افزایش عملکرد دانه در بوته در لاینهای با رنگ بذر زرد نسبت به لاینهای با رنگ بذر قهوهای، ناشی از کاهش تراکم بوته، و در نتیجه افزایش شمار کپسول در بوته در این لاینها بوده است. لاینهای با رنگ بذر زرد و قهوهای از لحاظ عملکرد دانه تفاوت معنیدار نداشتند. بنابراین، تأثیر کاهش تراکم بوته بر عملکرد دانه در لاینهای با رنگ بذر زرد از طریق افزایش شمار انشعاب و شمارکپسول در بوته، و نتیجتاً عملکرد دانه در بوته جبران گردیده است.
محمد حاجیان شهری، مسعود عباسی،
جلد 8، شماره 4 - ( زمستان 1383 )
چکیده
به منظور بررسی تغییرات جمعیت، تعیین درصد کلونیزاسیون ریشه و شناسایی نوع همزیستی میکوریزی همراه ریشه و ریزوسفر درختان پسته جنگلی Pistacia vera ، دو ایستگاه در جنگلهای طبیعی پسته مناطق کلات (چهچهه) و سرخس (شورلق) انتخاب شد. نمونهبرداری از خاک و ریشه درختان مزبور در فواصل زمانی حداکثر هر ماه یک بار در محدوده سایه انداز آنها و از عمق 30 سانتیمتری به عمل آمد. برای استخراج و جداسازی اسپورها از روش غربال تر استفاده شد. پس از رنگ آمیزی ریشهها، میزان کلونیزاسیون ریشهها و جمعیت اسپور این قارچها اندازهگیری شد. در همین ارتباط میزان تأثیر برخی خصوصیات خاک شامل pH، میزان رطوبت، ماده آلی و مقدار فسفر قابل جذب خاک نیز بر جمعیت اسپور مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که نوع همزیستی میکوریزی درختان پسته از نوع میکوریز وزیکولار – آربوسکولار (Vesicular Arbuscular Mycorrhiza) میباشد. متوسـط میزان کلونیزاسـیون ریشهها در ایستگاه کلات 13% و در ایستگاه شورلق 11% و متوسط تعداد اسپور در منطقه کلات 12 و در منطقه سرخس 10 عدد در هرگرم خاک خشک بود. محاسبه همبستگی بین تغییرات جمعیت اسپور با میزان رطوبت، ماده آلی، فسفر قابل جذب، pH خاک و میزان کلونیزاسیون ریشه نشان داد که جمعیت اسپور با میزان کلونیزاسیون ریشه همبستگی مثبت و با میزان رطوبت خاک، ماده آلی، فسفر قابل جذب و pH خاک همبستگی منفی دارند.
مهدی شریفی، محمد علی حاج عباسی، محمود کلباسی، مصطفی مبلی،
جلد 9، شماره 1 - ( بهار 1384 )
چکیده
سیب زمینی (Solanum tuberosum L) گیاهی است با سیستم ریشه ای که نیاز بالای آن به نیتروژن از جنبه های اقتصادی و زیست محیطی حائز اهمیت است. این پژوهش با هدف تعیین و مقایسه ویژگی های مرفولوژیکی ریشه و جذب نیتروژن در 8 رقم رایج و جدید سیب زمینی تحت کشت در ایران انجام شد. برای این منظور رقم های سیب زمینی آریندا، اگریا، پریمیر، دیامانت، کنکورد، مارفونا، مارودانا و نویتا در یک آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان مورد مقایسه قرار گرفتند. غده های عاری از ویروس پس از کشت در گلدان و رشد در شرایط مناسب، در زمان گلدهی برداشت شدند. ویژگی های ریشه شامل طول، متوسط قطر و سطح ریشه با استفاده از دستگاه دلتا-ت اسکن ایمیج آنالیز، همچنین تراکم طول ریشه و نسبت ریشه به اندام هوایی تعیین شد. وزن خشک و تجمع نیتروژن (کل نیتروژن جذب شده) در گیاه اندازه گیری شد. غلظت نیتروژن معدنی خاک نیز قبل از کاشت و بعد از برداشت تعیین شد. نتایج بیانگر تفاوت معنی دار رقم ها از نظر تمام ویژگی های مورد بررسی به جز متوسط قطر ریشه بود. تفاوت زیاد بین رقم ها برای بیشتر صفات، حاکی از تنوع ژنتیکی بالا بین رقم ها بود. رقم های مارفونا و نویتا به ترتیب دارای بالاترین و پائیترین مقادیر ویژگی های مرفولوژیکی ریشه، تجمع ماده خشک و نیتروژن بودند. تجزیه کلاستر بر اساس صفات طول ریشه، نسبت ریشه به اندام هوایی، تجمع ماده خشک و تجمع نیتروژن رقم های فوق را به چهار گروه کلی زیر تقسیم نمود. به طور کلی رقم مارفونا که در یک گروه جداگانه قرار گرفت در بین 8 رقم مورد مطالعه از نظر ویژگی های ریشه، تجمع ماده خشک و جذب نیتروژن به عنوان مناسب ترین رقم شناخته شد در حالی که رقم های نویتا، اگریا، مارودانا و آریندا رقم های ضعیف تری بودند. تنوع دیده شده در ویژگی های مورفولوژیکی ریشه و جذب نیتروژن امکان شناسایی و استفاده از رقم هایی با سیستم ریشه ای قوی تر و قابلیت جذب بالاتر نیتروژن را به وسیله متخصصان اصلاح نبات فراهم می سازد.
هرمزد نقوی، محمد علی حاج عباسی، مجید افیونی،
جلد 9، شماره 3 - ( پاییز 1384 )
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی اثر ماده آلی (کود گاوی) بر برخی از ویژگیهای فیزیکی، خصوصیات و ضرایب هیدرولیکی و انتقال ردیاب برماید در خاک بوده است. برای این منظور خاک سطحی (30-0 سانتیمتری) از یک مزرعه لوم شنی انتخاب و 3 سطح کود دامی
0 (صفر)، 30 و 60 تن در هکتار به آن اضافه و در تمام پلاتها ذرت کاشته شد. این آزمایش در قالب بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا گردید. سه ماه بعد از اضافه کردن کود آلی بقایای ذرت حذف و محلول KBr به صورت یکنواخت روی سطح کرتها پاشیده شد. جرم مخصوص ظاهری، تخلخل، مقدار ماده آلی و رطوبت خاک در 18 مقدار پتانسیل ماتریک در آزمایشگاه اندازهگیری شد. پس از اضافه کردن ردیاب، سه مرحله آبیاری به مقدار 100، 200 و 400 میلیمتر انجام گردید. بعد از هر مرحله آبیاری نمونههای خاک از هفت عمق، با ضخامتهای مساوی 15 سانتیمتری تا 105 سانتیمتر برداشته شد و غلظت باقیمانده Br در نمونهها تعیین گردید. برای هر زمان نمونهبرداری مرکز جرم توزیع غلظت ردیاب در اعماق ذکر شده در تمام تیمارها نیز محاسبه شد. نتایج نشان داد که افزودن کود دامی باعث کاهش جرم مخصوص ظاهری، افزایش تخلخل، مقدار ماده آلی و رطوبت خاک در بیشتر پتانسیلهای ماتریک شده است. هم چنین افزودن کود دامی باعث تغییر ضرایب هیدرولیکی خاک گردید. مقدار Br در نیمرخ پلاتهایی که کود دامی دریافت کرده بودند، کمتر انتقال پیدا کرد. مشابه همین نتایج از بررسی مرکز جرم ردیاب در زمانهای نمونهبرداری به دست آمد.
حمیدرضا علی عباسی، مسعود اصفهانی، بابک ربیعی، مسعود کاوسی،
جلد 10، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر مقادیر و نوبتبندی کود نیتروژن بر عملکرد دانه و اجزای عملکرد برنج (Oryza sativa L.) رقم خزر، آزمایشی در سال 1382 در یک خاک شالیزاری با بافت سبک در استان گیلان، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. در این آزمایش شش تیمار شامل: شاهد(بدون استفاده از کود نیتروژن)، تیمار دوم(40 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در زمان نشاکاری)، تیمار سوم (80 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در زمان نشاکاری و پنجهزنی)، تیمار چهارم(80 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در زمان نشاکاری، پنجهزنی و آغاز رشد زایشی)، تیمار پنجم(120 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در زمان نشاکاری و پنجهزنی) و تیمار ششم(120 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در زمان نشاکاری، پنجهزنی و آغاز رشد زایشی) مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بالاترین تعداد پنجههای بارور در تیمارهای پنجم و ششم با مصرف 120 کیلوگرم نیتروژن در دو و سه نوبت(به ترتیب 236 و 248 عدد در متر مربع) بهدست آمد. بالاترین درصد دانههای پر (8/84 درصد)، وزن هزار دانه(1/26 گرم) و عملکرد دانه(83/4 تن در هکتار) به تیمار ششم تعلق داشت، ولی از نظر عملکرد و وزن هزار دانه، تیمارهای چهارم و ششم با سه نوبت کوددهی اختلاف معنیداری با یکدیگر نداشتند. این موضوع میتواند از تأثیر مصرف نوبت سوم کود نیتروژن در آغاز رشد زایشی و افزایش غلظت نیتروژن برگ پرچم(6/33 و 2/31 گرم نیتروژن برکیلوگرم وزن خشک برگ)، درجه سبزینگی(9/39 و 4/39) و مساحت بالاتر برگ پرچم(5/45 و 8/44 سانتیمتر مربع) در طی دوره پرشدن دانه در این تیمارها ناشی شده باشد. تجزیه رگرسیونی نیز نشان داد که سبزینگی برگ پرچم در 5 روز بعد از گلدهی و مساحت برگ پرچم به ترتیب حدود 75 و 78 درصد از تغییرات عملکرد دانه را توجیه میکنند. در نتیجه، در این مناطق مصرف سه نوبت 80 کیلوگرم نیتروژن در هکتار برای رقم برنج خزر پیشنهاد میشود، زیرا با این روش میتوان به عملکرد مشابهی با مصرف 120 کیلوگرم نیتروژن در هکتار دست یافت.
فریبرز عباسی، فواد تاجیک،
جلد 11، شماره 1 - ( بهار 1386 )
چکیده
برآورد ویژگیهای هیدرولیکی و پارامترهای انتقال املاح به روش حل معکوس، عمدتاً به تحلیلهای یک بعدی در آزمایشگاه و با فرض شرایط ماندگار محدود شده است. علت این امر، هزینه زیاد و دشواریهای اندازهگیری، جمع آوری و توصیف تغییرات زمانی و مکانی دادههای مزرعهای میباشد. در این مقاله، ویژگیهای هیدرولیکی و پارامترهای انتقال املاح از آزمایشهای مزرعهای با آبیاری جویچهای در شرایط دو بعدی و غیر ماندگار برآورد شده است. سه آزمایش در جویچههای با انتهای بسته و زمان آبیاری مشابه با مقادیر مختلف آب و املاح نفوذ یافته ناشی از عمق آب 6، 10، و 14 سانتیمتر انجام گردیده است. دو آزمایش دیگر با مقادیر مشابه آب و املاح کاربردی و زمان آبیاری متفاوت در جویچههایی با عمق آب 6 و 10 سانتیمتر نیز انجام شد. هدایت آبی اشباع (Ks) و پارامترهای انتقال املاح در مدل تعادل فیزیکی جابهجایی- انتشار (CDE) و مدل غیر تعادلی روان - ساکن (MIM) به روش معکوس و با استفاده از الگوریتم شبیه سازی لونبرگ – مارکوارت و نرم افزار HYDRUS-2D بر آورد گردید. در حین بهینه سازی، دادههای رطوبت خاک، نفوذ تجمعی و غلظت املاح در تابع هدف به کار رفت. مقادیر Ks بین 0996/0– 0389/0سانتیمتر در دقیقه با ضریب تغییرات CV) 48) درصد متغیر بوده است. مقدار رطوبت ساکن برآورد شده (θim) کم و بیش در مقدار متوسط cm3cm-3 0/025 ثابت ماند، در حالیکه ضریب تبادل مرتبه اول (ω) بین min-1 0/10 تا 52/19 تغییر نمود. ضریب انتشار پذیری طولی (DL) بین 6/2 تا 8/32 سانتیمتر و ضریب انتشار پذیری عرضی (DT) بین 03/0 تا 20/2 سانتیمتر متغیر بود. مقادیر DL تا حدی به عمق آب و زمان کاربرد آب و املاح در جویچهها وابسته بود اما چنین وابستگی برای مقادیر Ks و دیگر پارامترهای انتقال مشاهده نگردید. تطابق میان شدت نفوذ برآورد و اندازهگیری شده قابل قبول بوده است، در حالی که مقدار رطوبت خاک بیشتر از مقدار واقعی و غلظت املاح کمتر از مقدار واقعی برآورد گردید. تفاوت میان مقادیر برآورد شده غلظت املاح توسط مدلهای انتقال CDE و MIM نسبتاً اندک بوده است. این نکته و همچنین مقدار پارامترهای بهینه شده نشانگر آن است که دادههای مشاهدهای به قدر کافی با استفاده از مدل ساده CDE قابل تخمین بوده و رطوبت ساکن نقش مهمی در فرایند انتقال ایفا نمینماید.
سلیمان عباسی، سحر فروغینیا،
جلد 11، شماره 41 - ( پاییز 1386 )
چکیده
ثعلب یک ترکیب هیدروکلوئیدی است که از ریشههای افشان، غدهای و یا ریزومهای خزنده گیاهان تیره ارکیدهها بهدست میآید. این ترکیب، علاوه بر کاربردهای دارویی، دارای کاربردهای بسیاری در صنعت غذا بهویژه در بستنیسازی میباشد ولی به دلیل بومی بودن، تاکنون پژوهشهای چندانی در این زمینه صورت نگرفته است. بنابراین، در پژوهش حاضر تأثیر متغیرهایی مانند دما (5 تا 55 درجه سانتیگراد)، زمان (چرخه 24 ساعته)، غلظت (3 تا 7 گرم در لیتر) و پ هاش (2، 4، 6، 7، 9 و 11) روی گرانروی ظاهری و رفتار جریان این محلول مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها نشان دادند که این محلول در غلظتهای پایین (3 و 4 گرم در لیتر) رفتار نیوتنی و در غلظتهای بالاتر (5، 6 و 7 گرم در لیتر) رفتار شبهپلاستیک داشته و افزایش غلظت سبب افزایش گرانروی ظاهری و بالا رفتن دما اثر عکس روی آن داشت. در ضمن، زمان و پ هاش اثر معنیداری روی گرانروی ظاهری محلول ثعلب نداشتند.
معصومه یوسفی، حسین شریعتمداری، محمد علی حاج عباسی،
جلد 11، شماره 42 - ( زمستان 1386 )
چکیده
مدیریت صحیح عملیات کشاورزی و حفظ مواد آلی خاک، از جمله عوامل مهم در کشاورزی پایدار میباشند. مقدار ماده آلی خاک یکی از شاخصهای مهم کیفیت خاک محسوب میشود. ذخایر لبایل مواد آلی به عنوان شاخص خوبی از کیفیت خاک که بیشتر به تغییرات عملیات مدیریتی حساس میباشد، میتواند مورد بررسی قرار گیرد. تحقیق حاضر با هدف بررسی برخی از ذخایر لبایل کربن آلی خاک به عنوان شاخص ارزیابی تأثیر مدیریتهای متفاوت زراعی در دو خاک آهکی صورت گرفت. این مطالعه دردو محل 1- کرتهای تحت کوددهی با چهار سطح0،25، 50 و 100 مگاگرم کود گاوی در هکتار با تناوب زراعی ذرت- گندم ( C1, C2, C3, C4 ) و در کرتهای زیر سیستمهای کاشت ( C5, C6, C7 ) با سابقه تناوب مشخص در مزرعه تحقیقاتی لورک و2- در سیستمهای کاشت با تاریخچه کشت مشخص ( C8, C9, C10 ) در مزرعه ایستگاه تحقیقاتی فزوه اجرا گردید. نمونه برداری خاک از دو عمق 5- 0 و 15- 5 سانتیمتر از وسط کرتها انجام شد. در نمونههای خاک مقادیر کربن آلی، کربوهیدرات قابل عصارهگیری با آب داغ، ذرات مواد آلی ( POM )، کربن آلی و مقدار کربوهیدرات قابل عصارهگیری با آب داغ در بخش POM ومیانگین وزنی قطر خاکدانههای پایدار در آب اندازهگیری شد. اجزای اندازهگیری شده مواد آلی و پایداری خاکدانهها، تحت تأثیر مدیریتهای گوناگون، تفاوت معنی داری نشان دادند. بیشترین مقدار کربوهیدرات و پایداری خاکدانه در منطقه لورک در پلاتهای 100 مگاگرم کود گاوی در هکتار و در منطقه فزوه درزمین زیر کشت یونجه به دست آمد. همچنین نتایج نشان داد که میانگین وزنی قطر خاکدانههای پایدار در آب همبستگی بیشتری با مقدار کربوهیدراتهای قابل عصارهگیری با آب داغ نسبت به سایر اجزای کربن آلی داشتند. بخش کربوهیدرات قابل عصارهگیری با آب داغ به تغییرات مدیریتی در کوتاه مدت حساسیت بیشتری نشان داده و به عنوان شاخص خوبی از کیفیت خاک به ویژه در ارتباط با تشکیل خاکدانه میتواند در ارزیابی کیفیت خاک مورد توجه باشد.
حسین بیات، علی اکبر محبوبی، محمدعلی حاجعباسی، محمدرضا مصدقی،
جلد 11، شماره 42 - ( زمستان 1386 )
چکیده
خاکورزی از جمله عوامل مدیریتی مهمی است که میتواند موجب تخریب یا بهبود ساختمان خاک شود. نوع ادوات خاکورزی و شکل چرخ ها ی ماشینهای کشاورزی موجب تغییر ساختمان خاک می شود، لذا یک آزمایش مزرعهای درمرکز تحقیقات کشاورزی همدان روی یک خاک Coarse Loamy Mixed Mesic Calcixerolic Xerocrepts جهت اندازه گیری و بررسی اثرات خاکورزی و تراکم ناشی از تردد چرخ ها بر برخی از خصوصیات فیزیکی خاک انجام شد. تیمارها شامل دو روش خاکورزی با گاوآهن برگرداندار و خاکورزی حفاظتی (CP, MP) بود که با استفاده از سه تراکتور رایج در ایران [John Deer (J), Romany (R) and Massey Ferguson(MF)] اجرا شدند. محل تردد و بدون تردد از دیگر تیمارهای مورد بررسی در این تحقیق بودند. آزمایش بهصورت کرت ها ی خرد شده در قالب طرح بلوک ها ی کامل تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. نمونه ها ی خاک در آخر فصل رشد گندم از محل تردد چرخ و محل بدون تردد از چهار لایه برداشت شد و از نظر چگالی ظاهری (BD) ، شاخص مخروطی (CI) و میانگین وزنی قطر خاکدانهها (MWD) مقایسه شدند. اثر هر دو روش خاکورزی در روی BD در هیچکدام از لایهها معنیدار نبود، در حالیکه، با افزایش عمق BD افزایش پیدا کرد. تردد چرخها موجب افزایش معنیدار BD نگردید، ولی با افزایش عمق اثر تراکم کاهش پیدا کرد. خاکورزی حفاظتی بهطور معمول، پایداری خاکدانهها را افزایش داد که توسط MWD مورد ارزیابی قرار گرفت. شاخص مخروطی روندی مشابه BD داشت، با این تفاوت که به دلیل حساسیت بیشتر CI در محل تردد در تیمار CP بیشتر از MP بود. ولی چنین تفاوتی در محل بدون تردد مشاهده نگردید. همچنین CI در محل تردد نسبت به بدون تردد بهطور معنیداری افزایش یافت. تراکتور جان دیر در دو لایه اول و دوم موجب افزایش معنیدار CI نسبت به MF گردید، ولی بین تراکتور R و J تفاوتی مشاهده نگردید. شخم با گاوآهن قلمی MWD را در محل بدون تردد افزایش داد که در لایه چهارم معنیدار شد. تردد چرخ ها موجب افزایش معنی دار MWD در لایه دوم گردید و در دیگر لایهها تفاوت معنیداری مشاهده نشد. در لایه سوم تراکتور رومانی موجب بهبود ساختمان خاک گردیده و MWD را بهطور معنیداری افزایش داد. بهطور کلی تراکتور رومانی موجب تخریب کمتر ساختمان خاک شده و روشهای خاکورزی بعضی از ویژگیهای فیزیکی خاک را تغییر دادند.
محمد علی حاج عباسی، اصغر بسالت پور، احمدرضا مللی،
جلد 11، شماره 42 - ( زمستان 1386 )
چکیده
استفاده از سیستم های مختلف خاک ورزی پس از تغییر ناآگاهانه و غیر علمی کاربری اراضی سبب تسریع تجزیه ماده آلی خاک شده و سایر ویژگی های فیزیکی و شیمیایی آن را تحت تأثیر قرار می دهد. این امر بهویژه در اراضی حاشیه ای و مناطق پرشیب کوهستانی، عموماً سبب افزایش امکان تخریب و فرسایش خاک و در نتیجه جاری شدن سیل های ویرانگر می گردد. این پژوهش با هدف بررسی اثر تبدیل اراضی مرتعی به زمین های کشاورزی بر برخی از ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک مانند چگالی ظاهری، میانگین وزنی قطر خاکدانه ها، مقدار ماده آلی و رسانایی الکتریکی خاک انجام گرفته است. بدین منظور از هشت منطقه در جنوب و جنوب غربی اصفهان از دو بخش مرتع دست نخورده و مرتع دست خورده و از دو لایه 0-15 و 15-30 سانتی متری، نمونه برداری خاک انجام شد. پس از انجام آزمایش های مربوطه، نتایج مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد که تغییر کاربری اراضی مرتعی مورد مطالعه به کشاورزی در برخی از مناطق بر حسب نوع استفاده از اراضی پس از تغییر کاربری آنها (کشت دیم یا آبی، عملیات خاک ورزی و کوددهی) سبب افزایش تقریباً 39 درصدی در میزان ماده آلی خاک و در برخی نیز سبب کاهش 26 درصدی در میزان آن شده است. رسانایی الکتریکی خاک نیز در اثر این تغییر کاربری تقریباً 41 درصد افزایش یافت. در حالی که تغییر کاربری به کشاورزی سبب ایجاد اختلاف معنی دار آماری در ویژگیهای میانگین وزنی قطرخاکدانه ها، وزن مخصوص ظاهری و واکنش خاک در دو لایه مذکور نشد. بنابراین به نظر می رسد که اگرچه در مناطق مورد مطالعه در این پژوهش، تغییر کاربری اراضی و انجام عملیات کشت و کار، تأثیر معنی داری از نظر آماری بر برخی از ویژگیهای خاک نداشته است، ولی در نهایت می تواند موجب کاهش کیفیت و افزایش تخریب آن شده و پیامدهای نامطلوبی را بهدنبال داشته باشد.
علی اصغر بسالتپور، محمدعلی حاجعباسی، امیرحسین خوشگفتارمنش، مجید افیونی،
جلد 12، شماره 44 - ( تابستان 1387 )
چکیده
وجود هیدروکربنهای نفتی در خاک، میتواند سبب بروز سمیت برای انسانها و سایر موجودات زنده شده و موجبات آلودگی آبهای زیرزمینی را نیز فراهم آورد. در روش گیاهپالایی جهت دستیابی به حداکثر کاهش غلظت این آلایندهها در خاک، انجام مطالعات اولیه به منظور انتخاب گیاه مناسب الزامی است. در این پژوهش، قابلیت جوانهزنی و رشد هفت گونه گیاهی مختلف در دو خاک آلوده به هیدروکربنهای نفتی ناشی از رهاسازی پسماندها و ضایعات نفتی پالایشگاه تهران (به ترتیب تیمار C1 و C2) در مقایسه با خاک غیر آلوده (تیمار Co)، جهت شناسایی گیاهان با درصد جوانهزنی بالا، رشد و عملکرد مناسبتر، مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور درصد و سرعت جوانهزنی بذر هر گیاه طی یک دوره 14 روزه، چگونگی رشد با ثبت تغییرات ارتفاعی هر یک از گیاهان طی دوره 8 هفته و نهایتاً عملکرد ماده خشک گیاهی در انتهای این دوره تعیین گردید. تجزیه آماری دادهها با استفاده از طرح آماری کرتهای خرد شده در قالب طرح پایهای کاملاً تصادفی انجام شد. نتایج نشان داد که وجود هیدروکربنهای نفتی در خاک بر جوانهزنی بذر گیاهان آفتابگردان، گلرنگ، اگروپایرون و شبدر بیاثر بود اما موجب تأخیر2 و3 روزه به ترتیب در تیمارهای C1 و C2 نسبت به تیمار Co در شروع جوانهزنی بذر گیاه کلزا و همچنین تأخیر 4 روزه و کاهش 52 درصدی جوانهزنی بذر گیاه فسکیو و کاهش 32 و 56 درصدی جوانهزنی بذر گیاه پوکسنلیا به ترتیب برای تیمارهای C1 و C2 نسبت به تیمار Co گردید. گیاهان شبدر و کلزا، نسبت به وجود این آلایندهها در خاک پایداری کمتری داشته، خشک گردیده و در نتیجه فاقد عملکرد ماده خشک گیاهی در انتهای دوره آزمایشی بودند. میزان کاهش رشد و عملکرد ماده خشک گیاهی برای گیاهان گلرنگ و آفتابگردان در تیمار C2 بیشتر از تیمار C1 بود ولی این کاهش رشد برای فسکیو و اگروپایرون، فقط در تیمار C2 نسبت به تیمار Co مشاهده شد و برای تیمار C1 نسبتاً ناچیز بود. برای گیاه پوکسنلیا نیز اختلاف معنیداری مبنی بر کاهش رشد و عملکرد ماده خشک گیاهی در هیچ یک از سطوح آلودگی C1 و C2 دیده نشد. بنابراین بهنظر میرسد که اگرچه وجود هیدروکربنهای نفتی در خاک نتوانسته بر جوانهزنی بذر گیاهان آفتابگردان، گلرنگ، شبدر و کلزا اثر گذار باشد ولی این گیاهان فاقد رشد و عملکرد مناسب بوده و لذا جهت استفاده در مطالعات بعدی گیاهپالایی خاکهای آلوده به نفت منطقه مورد مطالعه قابل توجه نیستند. این درحالیاست که گیاهان فسکیو، اگروپایرون و پوکسنلیا بهسبب دوام و عملکرد ماده خشک گیاهی نسبتاً مناسب، جهت مطالعات بعدی گیاهپالایی خاکهای آلوده منطقه پیشنهاد میگردند.
سمیه جنت، محمد چیذری، سلیمان عباسی،
جلد 12، شماره 45 - ( پاییز 1387 )
چکیده
هدف این تحقیق، بررسی نگرش دامداران پیرامون بهبود کیفیت شیر و نقشی است که آموزش در بهبود کیفیت و کمیت شیر تولیدی آنها و در کل بر سلامت جامعه دارد. این تحقیق در دو بخش انجام شده است. بخش اول تحقیق، پیمایشی بوده و جامعه آماری آن، شامل 6200 دامدار سنتی شهرستان گلپایگان بودند که با روش نمونهگیری طبقهای تناسبی، از این تعداد، 130 نمونه انتخاب و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در بخش تحقیق تجربی نیز12 دامدار انتخاب شدند و نتایج دو صفت بار میکروبی شیر و درصد چربی شیر گاوهای شیری آنها بر پایه طرح بلوک کاملاً تصادفی در 3 تکرار و 2 تیمار (دامداران آموزش دیده و دامداران آموزش ندیده) مورد آزمایش قرار گرفت. یافتههای حاصل از تحلیل دادهها نشان دادند که از بین متغیرهای مستقل تحقیق، تنها بین متغیرهای سطح تحصیلات، جنسیت (07/4= t)، عضویت در اتحادیه دامداران (82/6= t)، دانش دامداران (297/0=r) و شرکت در کلاسهای آموزشی (21/4=t) با متغیر وابسته نگرش ارتباط مثبت و معنیداری وجود دارد. نتایج تجزیه واریانس حاصل از تحقیق آزمایشی هم ارتباط معنیداری به ترتیب در صفت درصد چربی شیر و صفت بار میکروبی شیر (17/37=F و 09/10=F) در بین دو تیمار مورد بررسی نشان داد.