جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای عبداللهی

محمد عبداللهی عزت ‌آبادی، غلامرضا سلطانی، عباس نجاتی،
جلد 5، شماره 4 - ( 10-1380 )
چکیده

در این پژوهش یک سیستم اطلاعاتی ساده مدیریت مزرعه معرفی شد که با همکاری کشاورزان و یک مرکز اطلاع‌رسانی اداره می‌شود. نتایج نشان داد که کشاورزان مورد بررسی تمایل کافی برای همکاری با این سیستم را دارند. با این وجود، نخستین گام در اجرای هر سیستم اطلاعاتی، داشتن سیستم‌های حسابداری می‌باشد، که تنها 42% کشاورزان مورد بررسی از آن استفاده می‌کنند. علت استفاده نکردن از سیستم‌های حسابداری، نداشتن آگاهی از اهمیت آن است و در صورت بیان منافع آن، به آسانی از سوی کشاورزان پذیرفته می‌شود. در بیان این اهمیت، منابع سیستم‌های حسابداری بررسی شده و نتایج نشان داد افرادی که دارای دفاتر حسابداری هستند، نسبت به کشاورزان فاقد این دفاتر، دارای عملکرد در هکتار بیشتری می‌باشند.
جلال عبداللهی، ناصر باغستانی ، محمد حسین ثواقبی، محمد حسن رحیمیان ،
جلد 12، شماره 44 - ( تابستان 1387 )
چکیده

تحقیق حاضر با هدف تبیین مدل جهت استفاده اطلاعات ماهواره‌ای و فاکتورهای محیطی در راستای دسترسی به روشی برای ایجاد نقشه پوشش گیاهی در مناطق خشک صورت گرفته است. این مطالعه در منطقه‌ای به وسعت حدود 60000 هکتار در حوزه آبخیز ندوشن استان یزد انجام گرفت. سایت‌های مطالعاتی در 50 نقطه از تیپ‌های گیاهی عمده منطقه مستقر و درصد پوشش گیاهی هر یک در تابستان سال 1381 اندازه‌گیری شد. با تعیین موقعیت سایت‌های زمینی روی تصویر ماهواره‌ای لندست ETM+ با قدرت تفکیک مکانی 30 متر و مربوط به تیرماه همان سال، شاخص‌های مختلف گیاهی و خاک از تک باندهای آن ساخته شد. هم‌چنین نقشه‌های پارامترهای محیطی منطقه تهیه گردید. سپس از روی تمامی لایه‌های اطلاعاتی اعداد مربوط به 50 سایت مطالعاتی استخراج گردید و از طریق رگرسیون خطی چند متغیره، هم‌بستگی و روابط بین درصد پوشش گیاهی با اطلاعات تمامی باندها، شاخص‌ها و فاکتور‌های محیطی دیگر مورد آنالیز قرار گرفت و از مدل مناسب استخراج شده، ضرایب جهت ساخت نقشه‌ نهایی مشخص و با استفاده از معادله رگرسیون، نقشه درصد پوشش گیاهی منطقه ترسیم گردید و دقت آن تعیین شد. نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده هم‌زمان از چندین پارامتر منجر به نتیجه‌گیری بهتر برای تعیین درصد پوشش گیاهی مرتع در مناطق خشک می‌شود.
مهرداد مقدس، علی رئیسی استبرق، جمال عبداللهی،
جلد 16، شماره 62 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-زمستان 1391 )
چکیده

خاک‌های متورم‌شونده، خاک‌هایی هستند که با تغییر رطوبت، حجم آنها تغییر می‌کند. تغییر حجم این خاک‌ها باعث ایجاد خسارت به سازه‌های بنا‌شده روی آنها می‌شود. از آنجایی که تورم و انقباض در این خاک‌ها از هم جدایی ناپذیرند، بنابراین بررسی تورم بدون انقباض منطقی به نظر نمی رسد. در این پژوهش میزان تورم-پذیری یک خاک متورم‌شونده تحت سربار 10 کیلوپاسکال با سه نوع کیفیت آب در چرخه‌های متوالی تر و خشک‌شدن، بررسی شد. به این منظور، یک نمونه از خاک متورم‌شونده که به روش استاتیکی متراکم شد، در دستگاه تحکیم اصلاح‌شده تحت سربار ثابت 10 کیلو پاسکال با سه کیفیت مختلف آب در معرض چرخه‌های تر و خشک‌شدن قرار گرفت. نتیجه حاکی از یکسان‌شدن تورم و انقباض پس از طی حدود 6 چرخه بود. هم‌چنین تغییرات پتانسیل تورمی خاک در چرخه‌های متوالی تر و خشک متأثر از کیفیت آب بود به گونه‌ای که آب شور سبب کاهش پتانسیل تورم پس از چند چرخه، نسبت به آب خالص شد. منحنی‌های تغییرات نسبت پوکی در برابر رطوبت در حالت تعادل نیز نشان‌گر حذف پدیده پس‌ماند پس از اعمال چرخه‌های تر و خشک‌شدن بود.
زهره عبدالهیان دهکردی، خدایار عبداللهی، سید جواد ساداتی نژاد، افشین هنربخش، محمد نکویی مهر،
جلد 19، شماره 71 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-بهار 1394 )
چکیده

بدون تحلیل دقیق داده‌های بارش-رواناب مشاهده‌ای، مدیریت جامع حوزه‌های آبخیز جهت پیش‌بینی وقوع سیلاب و کاهش خطرات ناشی از آن موجب هدر رفت سرمایه و عدم ایجاد توسعه پایدار خواهد شد. کاربردی‌ترین مدل جهت شبیه‌سازی فرآیند بارش-رواناب، مدل آبنمود واحد می‌باشد که با توجه به نقص کمی و کیفی آمار ایستگاه‌های هیدرومتری، ضرورت استفاده از روش‌های مصنوعی تهیه آن و به‌ویژه آبنمود واحد لحظه‌ای به‌دلیل حذف محدودیت‌های بارش مشهود می‌باشد. با‌‌توجه به عدم وجود مطالعه در مورد تعیین کارایی مدل‌های آبنمود واحد لحظه‌ای تبدیل لاپلاس و H2U-Nash در کشور ایران، پژوهش حاضر در حوزه آبخیز جونقان از زیر حوزه‌های کارون شمالی انجام شد. مدل تبدیل لاپلاس با استفاده از باران مؤثر و زمان تأخیر و مدل H2U-Nash به کمک گشتاورهای اول و دوم باران مؤثر و رواناب مستقیم اجرا گردید. میانگین مطلق خطای نسبی سیلاب مستخرج از مدل‌های H2U-Nash و تبدیل لاپلاس به‌ترتیب برابر 25/0 و 42/0 به‌دست آمد که مقایسه ظاهری و ضریب کارایی Nash-Sutcliffe نیز اولویت مدل H2U-Nash نسبت به ‌مدل تبدیل لاپلاس را تأیید می‌کنند. قابل توجه است که هر دو مدل به‌ترتیب زمان پایه، زمان تا اوج، حجم و دبی اوج آبنمودهای مشاهده‌ای را با دقت بیشتری شبیه‌سازی نمودند.


هادی سیاسر، تورج هنر، محمد عبداللهی پور،
جلد 23، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1398 )
چکیده

تخمین تبخیر- تعرق گیاه مرجع یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌ها در مطالعات هیدرولوژی، برنامه‌ریزی آبیاری و مدیریت منابع آب است. در این پژوهش به ارزیابی مدل‌های خطی تعمیم‌یافته، جنگل تصادفی و درخت گرادیان بوستینگ در شرایط داده‌های اقلیمی منطقه سیستان پرداخته شد. داده‌های مورد استفاده شامل دمای حداکثر، دمای حداقل، دمای میانگین، رطوبت حداکثر، رطوبت حداقل، رطوبت میانگین، بارش، ساعات آفتابی، سرعت باد و تبخیر از تشت بین سال‌های 1387 تا 1396 بود. با ارائه الگوهای مختلف شامل ترکیبی از پارامترهای هواشناسی به‌عنوان ورودی‌های مدل در مقیاس زمانی روزانه، مقدار تبخیر- تعرق توسط مدل‌های پیشنهادی به‌عنوان خروجی مدل برآورد شد. همچنین قابلیت پیش‌بینی این مدل‌ها، در مقایسه نتایج آنها با نتایج روش فائو-‌ پنمن- مانتیث به‌عنوان روش مبنا ارزیابی شد. در بین الگوهای مورد بررسی، الگوی M1 که دارای بیشترین تعداد پارامترهای هواشناسی ورودی (10 پارامتر) بود، با کمترین خطا 0/633 RMSE = و 0/451 MAE = و بیشترین ضریب همبستگی 0/993 R= برای مدل درخت گرادیان بوستینگ، بهترین عملکرد را در بین مدل‌ها و الگوهای بالا نشان داد. با انجام فرایند حساسیت‌سنجی پارامترها، دمای هوا به‌عنوان مهم‌ترین متغیر مؤثر برای الگوهای انتخابی در هر سه مدل مطالعه‌شده، به‌دست آمد. بنابراین افزایش دقت و صحت داده‌های دما، می‌تواند به افزایش دقت مدل‌های پیشنهادی کمک کند. استفاده از مدل درخت گرادیان بوستینگ توانست بیش از 70 درصد، زمان اجرای مدل را در مقایسه با سایر مدل‌های مورد مطالعه کاهش دهد. درنهایت این پژوهش، مدل درخت گرادیان بوستینگ را برای برآورد تبخیر- تعرق در منطقه دشت سیستان توصیه می‌کند.

محدثه پری تقی نژاد، حمیدرضا کمالی، سجاد جمشیدی، محمد عبداللهی پور،
جلد 27، شماره 2 - ( علوم آب و خاک- تابستان 1402 )
چکیده

با توجه به تأثیرهای تغییر اقلیم بر میزان تبخیرتعرق و در نتیجه میزان برداشت از منابع آبی، پیش‌بینی تغییرات اقلیمی در جهت مدیریت بهتر منابع آبی و کاهش آسیب‌های ناشی از خشکسالی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. رتبه اول تولید انبه در کشور ایران متعلق به استان هرمزگان بوده که بیشترین مقدار تولید انبه در این استان متعلق به شهرستان میناب است. در پژوهش حاضر با استفاده از پارامترهای هواشناسی مقدار تبخیرتعرق گیاه انبه در شهرستان میناب با روش پنمن فائو طی سال‌های 1985 تا 2020 محاسبه شد. در ادامه با پیش‌بینی مدل‌های گردش عمومی جوی- اقیانوسی به وسیله آخرین نسخه داده‌های C‏MIP  در قالب گزارش ششم (CMIP6) و انجام اصلاحات انحراف آماری در محیط پایتون، مقادیر تبخیرتعرق این گیاه طی سال‌های 2021 تا 2100 با دو سناریوی خوش‌بینانه و بدبینانه تخمین زده شد. طبق نتایج به‌دست آمده، در سال‌های آینده با توجه به افزایش دمای سالانه، مقادیر تبخیرتعرق بصورت میانگین، سالانه به مقدار 0/31 میلی‌متر در حالت خوش‌بینانه و 1/23 میلی‌متر در حالت بدبینانه افزایش خواهد داشت.

سهیلا اسمعیلیان، مهدی پژوهش، نسرین قرهی، خدایار عبداللهی،
جلد 27، شماره 3 - ( علوم آب و خاک-پاییز 1402 )
چکیده

آگاهی از میزان تغییرات رواناب و رسوب در شیب‌های مختلف می‌تواند در مدل‌سازی تولید رواناب و رسوب مفید واقع شود. از این‌رو این پژوهش با هدف بررسی تولید رواناب و رسوب سطحی و تونلی در خاک شور و سدیمی تحت شیب‌های مختلف انجام شد. برای انجام این پژوهش خاک شور و سدیمی جمع‌آوری و به آزمایشگاه منتقل شد. آزمایش‌ها روی خاک در یک مخزن مستطیل شکل در شیب‌های 5، 10 و 15 درصد و تحت باران شبیه‌سازی شده با شدت 30 میلی‌متر بر ساعت به مدت یک ساعت انجام شد. برای بررسی اثر شیب بر تولید رواناب و رسوب از روش تجزیه واریانس استفاده شد. مقایسه میانگین‌ها با استفاده از آزمون دانکن در سطح پنج درصد و با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 26 انجام شد. نتایج نشان داد که تفاوت معنی‌دار بین شیب‌ها از نظر رواناب (0/001>P) و رسوب (0/001>P) وجود داشت. در دقایق اولیه آزمایش به‌دلیل عدم وجود رطوبت در خاک مقدار رواناب کم بود اما با گذشت زمان بر مقدار آن اضافه شد که دلیل آن مسدود شدن منافذ خاک در اثر فرایند پراکندگی ذرات به‌واسطه وجود یون سدیم و کاهش نفوذ‌پذیری بود. همچنین در دقایق پایانی، جریان خروجی از تونل دیده شد که این جریان تنها در شیب 10 و 15 درصد اتفاق افتاد. مقدار رسوب نیز در دقایق اولیه کم بوده که دلیل آن را می‌توان کم بودن مقدار رواناب و عدم جابه‌جایی ذرات رسوب دانست، اما پس از گذشت زمان مقدار آن افزایش یافت که دلایل اصلی افزایش رسوب را می‌توان کاهش نفوذپذیری، افزایش رواناب و درنتیجه شسته شدن ذرات ریز از سطح خاک دانست.

صالح عبداللهی، علیرضا مسجدی، محمد حیدرنژاد، علی افروس، مهدی اسدی لور،
جلد 28، شماره 1 - ( علوم آب و خاک- بهار 1403 )
چکیده

استفاده از سازه‌های پرتاب‌کننده مزایای اقتصادی و ایمنی مناسبی در مقایسه با سایر سازه‌های مستهلک‌کننده انرژی دارند. در این پژوهش به‌منظور بررسی اثر طول آستانه پرتاب‌کننده مثلثی روی آبشستگی در پایین‌دست آن، آزمایش‌هایی در یک فلوم آزمایشگاهی مستطیل‌شکل از جنس پلاکسی گلاس انجام گرفت. در این پژوهش با استفاده از پرتاب‌کننده مثلثی با طول و زاویه آستانه و عدد فرود مختلف، آبشستگی در پایین‌دست پرتاب‌کننده مثلثی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد با افزایش طول آستانه در پرتاب‌کننده مثلثی، استهلاک انرژی در پرتاب‌کننده مثلثی افزایش‌یافته و عمق آبشستگی در پایین‌دست آن کاهش می‌یابد. همچنین در طول نسبی آستانه 0/21 و زاویه آستانه 45 درجه بیشترین کاهش عمق آبشستگی به میزان 85 درصد دیده شد. به‌منظور تعیین بیشترین عمق آبشستگی نسبی، رابطه‌ای ارائه شد که ضریب همبستگی نتایج حاصل از این معادله با نتایج آزمایشگاهی حدود 0/92 است.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb