8 نتیجه برای عزیزی
بیرامعلی عزیزی و آق قلعه،
جلد 5، شماره 3 - ( 7-1380 )
چکیده
تأثیر سه نوع ماده آلی بر حداکثر چگالی ظاهری خشک خاک (MDBD) و گنجایش رطوبت بحرانی (CMC) دو خاک بررسی گردید. خاکهای مورد آزمایش (Coarse Loamy, Mesic, Typic Xerofluvents and Fine Mixed, Calcixerollic, Xerochrepts) از عمق 0-25 سانتیمتری نمونهبرداری شده و درصد ماده آلی و بافت آنها تعیین گردید. سه نوع ماده آلی شامل خاک برگ، کود دامی و تفاله ضایعات سیب با خاکهای مورد آزمایش به نسبتهای صفر، 4، 8 و 12 درصد مخلوط شد. مخلوطهای خاک و ماده آلی تا مقادیر متفاوتی مرطوب، و سپس با کمک یک پراکتورمتر چکشدار در سه سطح 10، 20 و 30 ضربه، فشرده شدند. آزمایش با استفاده از طرح فاکتوریل در چارچوب بلوکهای کاملاً تصادفی در سه تکرار اجرا شد.
نتایج آزمایش گویای کاهش چگالی مخصوص ظاهری (MDBD) از 53/1 تا g.cm-3 28/1 و افزایش میانگین گنجایش رطوبت بحرانی (CMC) از 32/23 تا 28/33 درصد وزنی، در اثر کاربرد مقادیر مختلف ماده آلی (از صفر تا 12 درصد) است. در تمامی نتایج کاهش گنجایش رطوبتی خاکها با افزایش فشردگی همراه بود. همچنین، کاهش MDBD در اثر اختلاط خاک با ماده آلی به ترتیب در خاکبرگ، کود دامی و تفاله سیب مشاهده شد. در این آزمایش، خاک لوم رسی دارای چگالی ظاهری خشک کمتر، ولی در عین حال گنجایش رطوبتی بیشتری نسبت به خاک لوم شنی بود. اثر همبستگی خاک با سه نوع ماده آلی در آزمایش فشردگی و عوامل مورد بررسی معنیدار بود، و معادلهای از رابطه MDBD و CMC، برای ترکیبی از خاک و سه نوع ماده آلی پیشنهاد گردید.
فرهاد عزیزی، عبدالمجید رضایی، سیدعلی محمد میرمحمدی میبدی،
جلد 5، شماره 3 - ( 7-1380 )
چکیده
به منظور مطالعه تنوع ژنتیکی ویژگیهای مورفولوژیک در 121 ژنوتیپ لوبیا سفید، قرمز و چیتی، بررسی روابط میان صفات برای استفاده در برنامههای به نژادی و شناخت عوامل پنهانی مؤثر بر روابط داخلی میان صفات از راه تجزیه و تحلیلهای چند متغیره، آزمایشی در سال 1376 در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان، در چارچوب طرح لاتیس ساده اجرا گردید.
برای کلیه صفات مورد بررسی تنوع زیادی میان ژنوتیپها مشاهده شد. ضرایب تنوع فنوتیپی برای کلیه صفات از ضرایب تنوع ژنتیکی بزرگتر بودند. در میان ویژگیهای بررسی شده، عملکرد بوته، شمار غلاف در ساقههای فرعی و اصلی، طول ساقههای فرعی و اصلی، شمار گره در ساقههای فرعی و ساقه اصلی، وزن صد دانه و شمار ساقه فرعی به ترتیب دارای ضریب تنوع ژنتیکی و فنوتیپی بزرگی بودند. شمار روز تا رسیدگی کمترین تنوع را داشت. صفات مربوط به ساقههای فرعی تنوع بیشتری را نسبت به صفات مشابه در ساقه اصلی نشان دادند تجزیه عاملها برای کلیه ژنوتیپها، و به طور جداگانه برای لوبیاهای قرمز، سفید و چیتی، رشد محدود و رشد نامحدود چهار عامل را مشخص نمود، که بیش از 4/78 درصد از تنوع را توجیه کردند. نتایج تجزیه و تحلیل روی همه ژنوتیپها نشان داد که عامل اول به طور عمده وابسته به شمار روز تا رسیدگی، طول ساقههای اصلی و فرعی و شمار گره در ساقههای اصلی و فرعی بود، و عامل رشد رویشی نامیده شد. عوامل دوم و سوم بیشترین وابستگیها را به صفات شمار غلاف در ساقههای اصلی و فرعی، شمار دانه در غلاف ساقههای اصلی و فرعی و وزن صد دانه داشتند، و عاملهای اجزای عملکرد نام نهاده شدند. عامل چهارم بیشترین همبستگی را با شمار ساقه فرعی داشت، که به همین نام شناخته شد. عوامل اول و چهارم مرتبط با ویژگیهای رشد رویشی و مبدأهای فیزیولوژیک بودند. عوامل دوم و سوم با مقصدهای فیزیولوژیک ارتباط داشتند. بر مبنای نتایج رگرسیون مرحلهای، شمار غلاف در ساقههای فرعی مهمترین جزء عملکرد بود، و شمار غلاف در ساقه اصلی، وزن صد دانه و شمار دانه در غلاف در رتبههای بعدی قرار داشتند. شمار غلاف در ساقههای فرعی و اصلی بیشترین ارتباط را با عملکرد داشتند.
علیاکبر عزیزیزهان، علیاکبر کامگار حقیقی، علیرضا سپاسخواه،
جلد 10، شماره 1 - ( بهار 1385 )
چکیده
ایران با سطح زیر کشت 45 هزار هکتار و تولید 150 تن زعفران در سال مقام اول تولید را در جهان دارد. کاشتن پداژههای درشت گلدهی را افزایش میدهد. ولی اندازه و تعداد پداژههای تولیدی تابع فاصله و روش آبیاری میباشد. بنابراین در این تحقیق در مزرعه دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز اثر تیمارهای روش و دور آبیاری بر تولید پداژه و گلدهی آن در سالهای 79-1377 بررسی شد. برای بررسی اثر روش و دور آبیاری بر وزن و اندازه پداژه و عملکرد از آزمایش فاکتوریل در یک طرح بلوکهای کامل تصادفی در 4 تکرار استفاده شد. تیمارهای روش آبیاری به صورت کرتی و جویچهای و دور آبیاری در چهار سطح (12، 24 و 36 روز و دیم) اعمال گردید. در شهریور 1379 نمونههای پداژه از هر کرت گرفته شد و اثر اعمال تیمار دوره رشد قبلی بر تولید پداژه و اثر پداژه تولیدی بر گلدهی آینده بررسی شد. نتایج نشان داد که تعداد کل پداژه و تعداد پداژههای کوچکتر از 4 گرم، در آبیاری جویچهای بیشتر از کرتی است. در این موارد دورهای مختلف آبیاری با هم و با تیمار دیم اختلاف معنیداری نشان ندادند. وزن کل پداژهها و تعداد پداژه سنگینتر از 8 گرم در آبیاری کرتی بیشتر از جویچهای بود، به طوری که علت اصلی تفاوت گلدهی تیمارها به حساب آمده و سبب شده که گلدهی در آبیاری کرتی از آبیاری جویچهای بیشتر باشد. در آبیاری کرتی، دور آبیاری 12 و 24 روز بیشترین گلدهی را داشتند. از نظر تولید پداژههای متوسط بین تیمارها در دو روش آبیاری اختلافی مشاهده نشد ولی تیمارهای آبیاری با تیمار دیم در هر دو روش اختلاف بسیار معنیداری نشان دادند. بنابراین روش آبیاری کرتی با دور آبیاری 24 روزه به خاطر مصرف آب کمتر نسبت به آبیاری جویچهای ارجحیت دارد زیرا پداژههای درشت تر تولید میکند که در گلدهی مؤثر است.
ابوالفضل عزیزیان، علیرضا سپاسخواه، علیرضا توکلی، منصور زیبایی،
جلد 10، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده
زهرا هادیان، محمدحسین عزیزی،
جلد 12، شماره 43 - ( بهار 1387 )
چکیده
به منظور تعیین میزان باقیمانده انواع آفت کشها در برخی از سبزیجات تازه وگلخانه ای، این تحقیق به روش توصیفی روی 25 نمونه (گوجه فرنگی، خیار گلخانهای و هویج تازه) با هدف بررسی وجود 105 نوع باقیمانده سم از انواع Strobilurin و Pyrethroids، Triazine، Organophosphorus،Organonitrogen Organochlorine Dicarboximides انجام گرفت. پس از استخراج سموم از نمونهها با حلال اتیل استات و تخلیص عصاره حاصل با ستون فاز جامد (Envicarb Solid Phase Extraction)، شناسایی سموم و تعیین مقدار آنها با استفاده از کروماتوگرافی گازی- طیف سنجی جرمی مجهز به آشکارساز تله یونی (GC-ITMS) صورت گرفت. دادهها نشان داد که 80 درصد از نمونههای بررسی شده دارای انواع باقیمانده سموم fenvalerate ,iprodione , permethrin fenpropathrin , chlorpyrifosو trifluralin بودند. میزان بازیابی و تکرارپذیری انحراف معیار نسبی سموم، با این روش خوب و به ترتیب در محدوده 117- 67/61 درصد و 55/14- 49/3 درصد تعیین شد. نتایج آزمون مقایسه دوتایی میانگین باقیمانده آفت کشهای شناسایی شده در نمونهها با میزان حداکثر مجاز توصیه شده (Codex Alimentarius FAO/WHO (MRLS اختلاف آماری معنیداری را نشان داد و کمتر از مقادیر مجاز اعلام شده بود
(05/0>P)
سیدسعید پورداد، خشنود علیزاده، رضا عزیزی نژاد، عبداله شریعتی، مسعود اسکندری، مجید خیاوی، عزتاله نباتی،
جلد 12، شماره 45 - ( پاییز 1387 )
چکیده
گلرنگ (Carthamus tinctorius L.) بومی ایران بوده و با شرایط آب و هوایی کشور سازگاری خوبی دارد. 16 ژنوتیپ گلرنگ در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در شش ایستگاه تحقیقاتی سرارود (کرمانشاه)، مراغه، قاملو (کردستان)، خدابنده (زنجان)، شیروان (خراسان شمالی) و کوهدشت (لرستان) بهصورت دو آزمایش جداگانه در شرایط تنش و بدون تنش رطوبتی در بهار کشت گردید. شاخصهای کمّی مقاومت به خشکی شامل شاخص حساسیت به خشکی (SSI) ، شاخص متوسط محصولدهی (MP)، شاخص تحمل به خشکی (STI) ، میانگین هندسی محصولدهی (GMP) و شاخص تحمل (TOL) برای عملکرد دانه و نیز پایداری غشای ژنوتیپها محاسبه گردید. نتایج نشان داد که شاخص تحمل به خشکی (STI) مناسبترین شاخص برای ارزیابی مقاومت به خشکی ژنوتیپها بوده و برآورد این ضریب از میانگین کل ایستگاهها نشان داد که ژنوتیپهایCW-4440 ،Gilaو PI-537598 با بیشترین میزان STI دارای عملکرد بالا در هر دو شرایط رطوبتی بودند. انحراف معیار STI این سه ژنوتیپ نشان داد که Gila پایداری کمتری از نظر این شاخص داشته و نهایتاً دو ژنوتیپ دیگر شایستگی بیشتری برای گزینش داشتند. تجزیه واریانس شاخص پایداری غشای (CMS) نشان داد که بین ژنوتیپها اختلاف معنیداری در سطح احتمال یک درصد وجود دارد. رقم S-541 دارای بیشترین پایداری غشای و رقم KINO-76 دارای کمترین میزان پایداری غشا بود. پایدای غشا با شاخصهای STI,MP,GMP همبستگی مثبت و معنیداری نشان داد. یعنی ژنوتیپهای دارای غشای پایدارتر در شرایط واقعی و محیط طبیعی نیز مقاومت به خشکی بالایی نشان داده بودند. بنابراین آزمون پایداری غشا میتواند بهعنوان یک روش سریع برای غربال ژنوتیپها در مراحل اولیه اصلاحی مورد استفاده قرار گیرد. تجزیه کلاستر براساس سه ضریب مقاومت به خشکی(STI,MP,GMP)، پایداری غشا (CMS) و عملکرد در دو شرایط تنش و بدون تنش خشکی ژنوتیپهای تحت بررسی را به سه گروه تقسیم نمود. گروهبندی حاصل از تجزیه کلاستر نیز توانست چهار ژنوتیپ برتر CW-4440 ،PI-537598، Gilaو S-541 را شناسایی کرده و تأکیدی بر نتایج حاصل از دیگر روشها بود.
عسکر غنی، مجید عزیزی، محمد حسن زاده خیاط، علی اصغر پهلوانپورفرد جهرمی،
جلد 12، شماره 45 - ( پاییز 1387 )
چکیده
بومادران، گونه wilhelmsii Achillea از جمله گونههای متعلق به جنس Achillea میباشد که پراکنش نسبتاً وسیعی در مناطق مختلف ایران دارد. در طب سنتی از این گیاه به عنوان برطرف کننده ناراحتیهای سینه، مقوی و بادشکن استفاده میگردد. در این تحقیق به منظور مقایسه درصد و اجزای اسانس دو توده وحشی (فارس و خراسان) این گونه، در خرداد 1384 اقدام به جمعآوری گیاه گلدار این گونه از دو منطقه مورد نظر(خراسان و فارس) گردید و سپس اسانسگیری به روش تقطیر با آب توسط کلونجر صورت گرفت. تعیین اجزای اسانس با استفاده از دستگاه کروماتوگرافی گازی( GC) و کروماتوگرافی گازی متصل به طیف نگار جرمی (GC/MS )صورت گرفت. نتایج، نشان دهنده تفاوت بین این دو توده وحشی از نظر درصد و اجزای اسانس بود. از نظر درصد اسانس، توده وحشی مشهد 65/0 درصد وتوده شیراز دارای 2/0 درصد اسانس بودند. مهمترین ترکیبات موجود در اسانس توده وحشی مشهد شامل: کامفور (06/19 درصد)، سمبرن (10درصد)، 1و8 سینئول (78/8 درصد)، آلفاپینن(06/8 درصد) و لینالول (47/7 درصد) بودند و مهمترین ترکیبات در اسانس توده شیراز شامل: ایزوپنتیل ایزووالرات(46/9 درصد)، آلفاپینن(75/8 درصد)، 1و8 سینئول(7/8 درصد)، 10 اپی-گاما اودسمول (65/5 درصد)، اسپاچولنول(94/4 بودند.ترکیبات سمبرن(10 درصد)،جرماکرین ( درصد 5/68 ) Bو سابینن(34/4 درصد) در توده مشهد وجود داشت در حالی که در توده شیراز این ترکیبات تشخیص داده نشدند و همچنین ترکیبات 10 اپی-گاما اودسمول (65/5 درصد)، بنزآلدهیددی متیل استال (47/4 درصد) و یونون ای بتا (29/4) ترکیبات مهمی بودند که در توده شیراز وجود داشتند ولی در توده مشهد تشخیص داده نشدند.
رضا میر، غلامرضا عزیزیان، علیرضا مساح بوانی، علیرضا گوهری،
جلد 24، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - پاییز 1399 )
چکیده
با هدف توسعه تحلیل آسیبپذیری دشت سیستان به نوسانات و کاهش منابع آب رودخانه هیرمند از چارچوب آسیبپذیری فوزل با رویکرد برگشتپذیری گذار استفاده شده است. مؤلفههای اقتصادی- اجتماعی و بیوفیزیکی مطرح شده در این چارچوب، در مجموعهای از زیرسیستمهای مدل پویایی سیستمها درنظر گرفته شده است. بر این اساس چهار سطح برگشتپذیری مرجع بر پایه آورد سالانه رودخانه هیرمند تعریف و مقادیر مشخصههای نگرانی تحت ساختار موجود منطقه تا افق 1430 مشخص شد. در ادامه، راهکارهای پیشنهادی در ساختار اقتصادی- اجتماعی تحت دو حالت بحرانی مخاطره کمآبی و نوسان جریان رودخانه بهکار گرفته شدند. مقادیر مشخصههای نگرانی دو حالت مذکور با هریک از سطوح برگشتپذیری مرجع مطابقت داده شدند. نتایج حکایت از مناسب بودن گزینه سیاستی کاهش مصرف آب و اهمیت پیامدهای زیستمحیطی مؤلفه بیوفیزیکی دارد. بهنحوی که حالتهای مخاطره کمآبی و نوسان جریان دارای درآمدهایی بهترتیب 9490 و 5100 میلیارد ریال (به قیمت پایه سال 1390) بودهاند ولی دارای جمعیت و سطح رفاهی یکسان هستند که علت آن به تأمین 117 و 600 میلیون متر مکعب از نیاز زیستمحیطی ارتباط دارد. مدیریت، توسعه و حمایت مستمر بخش صنعت قادر خواهد بود الگوی "موفقیت برای موفقها" را برای بخش اجتماعی- اقتصادی سیستان به ارمغان آورد.