جستجو در مقالات منتشر شده


16 نتیجه برای غلامی

سید سعید مدرس نجف آبادی، حسین اکبری مقدم، غلامحسین غلامیان،
جلد 8، شماره 4 - ( زمستان 1383 )
چکیده

در بررسی‌های انجام شده سال‌های 1380 و 1381 در مزارع کلزا منطقه سیستان، چهار گونه شته، مورد شناسایی قرار گرفتند، که در میان آنها گونه Brevicoryne brassicae (شته مومی کلم) با 89 درصد فراوانی، گونه غالب بوده است. برای بررسی تغییرات جمعیت شته مومی، در هر یک از مزارع ایستگاه تحقیقاتی زهک و مزارع اطراف با وسعت تقریبی هر کدام نیم هکتار، به طور هفتگی تعداد 30 برگ از بوته‌های کلزا، به صورت تصادفی برداشت شد و بر اساس این نمونه برداری‌ها، مشخص شد که جمعیت شته‌ها به ویژه شته مومی از نیمه دوم اسفند تا اواخر فروردین ماه، با میانگین دمای روزانه 28-22 درجه سانتی‌گراد و رطوبت نسبی 65- 45 درصد در اوج بود. هم‌چنین بررسی‌های به عمل آمده در شرایط کنترل شده (دمای 2± 25 درجه سانتی‌گراد و رطوبت نسبی 5 ± 75 درصد)، نشان داد که طول دوره یک نسل (مدت زمانی که یک نوزاد شته لازم دارد تا به مرحله تولید مثل برسد)، 7-6 روز و طول عمر یک شته بی بال، 31-20 روز و تعداد نوزادان حاصل ازآن، 98-18 عدد بود، در حالی‌که این تعداد برای یک شته بی بال در شرایط متغیر آزمایشگاهی 93-22 عدد نوسان داشته است. در بررسی‌های مربوط به شناسایی شکارگرها و پارازیتوئیدها، در نمونه برداری‌های صورت گرفته، شکارگرهای جمع آوری و شناسایی شده از مزارع کلزا طی سال‌های مورد بررسی، شامل پنج گونه کفشدوزک(Col:Coccinellidae)، چهار گونه مگس سیرفید (Dip:syrphidae) و دو گونه بالتوری(Neu:Chrysopidae) بودند. هم‌چنین از راسته بال غشائیان دو گونه پارازیتوئید (Hym:Aphidiidae & Pteromalidae) نیز جمع آوری شدند.
هادی شیر غلامی، بیژن قهرمان،
جلد 9، شماره 1 - ( بهار 1384 )
چکیده

پژوهش‌های انجام شده در سطح جهان به طور عمده بیانگر افزایش تدریجی در دمای متوسط است. با این وجود گزارش‌هایی مبنی بر کاهش درجه حرارت نیز وجود دارد. در این پژوهش روند تغییرات دراز مدت دمای متوسط سالانه در 34 ایستگاه‌ سینوپتیک ایران (2 ایستگاه در اقلیم سرد و مرطوب، 14 ایستگاه در اقلیم معتدل و مرطوب، 11 ایستگاه در اقلیم استپی و 7 ایستگاه در اقلیم بیابانی- بر اساس اقلیم‌بندی کوپن) با دوره آماربرداری حداقل 30 ساله، به روش کمترین مربعات خطا و روش من- کندال مورد بررسی قرار گرفت (روش والد - وولفوویتز منجر به نتایج متفاوتی شد). نتایج نشان داد که در 59% ایستگاه‌ها تغییرات دما دارای روند مثبت و در 41% ایستگاه‌ها دارای روند منفی می‌باشد. با درنظر گرفتن سطح معنی‌داری، سه ناحیه روند مثبت، منفی و بدون روند در ایران تشخیص داده شد. به نظر نمی‌رسد که توزیع جغرافیایی این ایستگاه‌ها از یک الگوی مشخص تبعیت کنند. نتایج بررسی در دوره مشترک آماری (1968-1998) نشان داد که در 68% ایستگاه‌ها روند مثبت و در32% روند منفی حاکم است. توزیع جغرافیایی ایستگاه‌ها در این حالت با حالت قبل بعضاً تفاوت‌هایی را نشان می‌دهد و در این حالت نیز نمی‌توان الگوی جغرافیایی خاصی را بر آنها مترتب نمود. در این حالت و در سطح معنی‌داری 5 درصد، 44، 15 و 41 درصد از ایستگاه‌ها به ترتیب روند مثبت، منفی و بدون روند را از خود نشان دادند. با توجه به نتایج به دست آمده می‌توان گفت که بیشتر مناطق در سال‌های آتی با افزایش دما روبه‌رو خواهد بود. هرچند شیب خط روند دراز مدت دمای متوسط سالانه در برخی از ایستگاه‌های به لحاظ آماری معنی‌دار نشده است، ولی مثبت بودن این شیب بیانگر افزایش دماست.
محمد نقی غلامی روچی، جواد میرمحمد صادقی، عباسعلی دهقانی،
جلد 9، شماره 1 - ( بهار 1384 )
چکیده

هدف از این پژوهش اندازه‌گیری بهره‌وری کل عوامل تولید (TFP (Total Factor Productivity صنایع کوچک روستایی استان اصفهان که شامل شش نوع صنایع غذایی، نساجی، فلزی، کانی غیر‌فلزی، شیمیایی و سلولزی بودند، بود. برای این منظور 60 کارگاه از 166 کارگاه صنایع کوچک روستایی موجود که در سال 1380 زیر نظر سازمان جهاد کشاورزی کار می‌کردند انتخاب شدند. اطلاعات مقطعی سال 1380 به دست آمده از طریق پرسش‌نامه از این 60 کارگاه داده‌های این تحقیق را تشکیل داد. توزیع نوع این60 کارگاه به نسبت توزیع نوع آنها در جامعه 166 کارگاهی بود. تحلیل استنباطی این پژوهش شامل دو بخش بود. در بخش اول TFP صنایع کوچک روستایی به کمک تابع تولید کاب - داگلاس تخمین زده شد که در آن ارزش تولید کارگاه‌ متغیر وابسته و هزینه‌های سرمایه، تعداد کل ساعت نیروی کار، هزینه مواد اولیه و هزینه سوخت و آب کارگاه متغیرهای مستقل را تشکیل می‌دادند. در بخش دوم عوامل مؤثر بر TFP این صنایع تحلیل گردید. برای این منظور با استفاده از ضرایبی که در بخش اول تخمین زده شده بود و نیز ارقام واقعی متغیرها، TFP هر کارگاه ‌محاسبه شد. سپس یک مدل رگرسیونی دیگر تخمین زده شد که در آن متغیر وابسته TFP های محاسبه شده و متغیر‌های مستقل شامل میانگین تعداد کل فرزندان نیروی کار، درصد نیروی کار تولیدی با تحصیلات ابتدایی و بالاتر، تعداد روز تعطیلی کارگاه در سال، متغیر مجازی برای وجود مرکز تحقیقات در کارگاه، بیمه بودن کل نیروی کار، عضویت کارگاه در اتحادیه و چند متغیر دیگر بود. نتایج بخش اول نشان داد که TFP صنایع غذایی بیشتر از TFP سایر انوع صنایع بود و بین TFP صنایع نساجی، فلزی، کانی غیر‌فلزی، شیمیایی و سلولزی اختلاف معنی‌داری وجود نداشت. نتایج رگرسیون بررسی عوامل مؤثر بر TFP نشان داد که وجود مرکز تحقیقات در کارگاه، بیمه بودن کل نیروی کار و میانگین تعداد فرزندان نیروی کار روی TFP کارگاه اثر مثبت داشت. ولی سطح تحصیلات نیروی کار تولیدی، مساحت ساختمان‌های کارگاه و تعداد روز تعطیلی آنها اثر منفی داشت.
سید سعید مدرس نجف‌آبادی‌، غلامحسین غلامیان،
جلد 10، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده

در مطالعات انجام شده سال‌های 1379 و1380 در مزارع گندم و جو واقع در بخش‌های مختلف منطقه‌ سیستان (شامل بخش‌های میانکنگی، شهرکی و ناروئی، شیب آب و مرکزی) ، هفت گونه شته متعلق به شش جنس، مورد شناسایی قرار گرفتندکه در میان آنها گونه Schizaphis graminum Rondani (شته سبز گندم) با 4/85 درصد فراوانی، گونه غالب منطقه بوده است. برای بررسی تغییرات فصلی جمعیت شته سبز گندم، در هر یک از مزارع بخش‌های منطقه‌ سیستان، با وسعت تقریبی هر کدام نیم هکتار، به‌طور هفتگی تعداد 30 برگ از بوته‌های گندم و جو، به صورت تصادفی برداشت شد و مشخص گردید که جمعیت شته‌ها به ویژه شته سبز گندم از نیمه دوم اسفند تا اواسط اردیبهشت ماه، با متوسط دمای روزانه 28-22 درجه سانتی‌گراد و رطوبت نسبی 65-45 درصد در اوج بود. هم‌چنین بررسی‌های به‌عمل آمده در شرایط کنترل شده (انکوباتور با دمای2± 25 درجه سانتی‌گراد و رطوبت نسبی 5 ± 75 درصد)، نشان داد که طول دوره یک نسل(مدت زمانی که یک نوزاد شته لازم دارد تا به مرحله تولید مثل برسد)، 7-5 روز و طول عمر یک شته بی بال،31-20 روز و تعداد نوزادان حاصل از آن، 98-18 عدد بود، در حالی‌که این تعداد برای یک شته بی بال در شرایط متغیر آزمایشگاهی (اتاق پرورش با دمای 25-20 درجه سانتی‌گراد و رطوبت نسبی5 ± 55 درصد)، 93-22 عدد نوسان داشته است. در بررسی‌های مربوط به شناسایی شکارگر‌ها و پارازیتوئید‌ها، در نمونه‌برداری‌های صورت‌گرفته، شکارگرهای جمع‌آوری و شناسایی شده از مزارع گندم و جو طی سال‌های مورد مطالعه، شامل شش گونه کفشدوزک(Col:Coccinellidae)، ده گونه مگس سیرفید (Dip:Syrphidae) و دو گونه بالتوری(Neu:Chrysopidae) بودند. هم‌چنین از راسته بال غشاییان پنج گونه زنبور پارازیتوئید (Hym:Aphidiidae) نیز جمع آوری شدند.
محمدرضا قنبرپور، مهدی تیموری، شعبانعلی غلامی،
جلد 12، شماره 44 - ( تابستان 1387 )
چکیده

برآورد میزان مشارکت آب‌های زیرزمینی در دبی جریان در یک حوزه آبخیز یکی از مهم‌ترین مباحث مدیریت منابع آب و هیدرولوژی می‌باشد. در این مقاله سهم آب‌های زیرزمینی در کل رواناب به‌عنوان شاخص جریان پایه در تعدادی از حوزه‌های آبخیز در جنوب غرب ایران بر اساس روش‌های تفکیک هیدروگراف جریان تعیین گردید. هدف اصلی در این تحقیق تشخیص مناسب‌ترین روش اتوماتیک تفکیک هیدروگراف جریان و برآورد دبی پایه می‌باشد. روش‌های اتوماتیک مرسوم در تفکیک هیدروگراف جریان شامل روش حداقل محلی و روش فیلتر عددی برگشتی با ضرایب فیلتر 9/0 تا 975/0 در مقایسه با روش تحلیل شاخه خشکیدگی جریان به صورت عددی و گرافیکی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داده است که روش اتوماتیک فیلتر عددی برگشتی با ضریب 925/0 به‌عنوان دقیق‌ترین روش به‌منظور استخراج مقادیر دبی پایه جریان در منطقه مورد مطالعه می‌باشد. این تحقیق نشان می‌دهد که شاخص دبی پایه در حوزه‌های آبخیز مورد مطالعه که با استفاده از روش انتخابی محاسبه شده، بین 79/0 تا 88/0 متغییر است.


هادی مدبری، مجید میرلطیفی، محمدعلی غلامی،
جلد 18، شماره 67 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك- بهار- 1393 )
چکیده

بیش از ۷۵ درصد اراضی زیر کشت برنج کشور در استانهای شمالی یعنی مازندران، گیلان و گلستان قرار دارد. بنابراین تعی ین مقدار آب مورد نیاز برنج بر ای برنامه ریزی منابع آب، دار ای اهم یت بس یار ز یادی میباشد. بدین منظور، ای ن پژوهش در سال ۱۳۸۹ در زم ینها ی شالیزاری شهرستان صومعه سرا (منطقه دشت مرداب) در استان گیلان برای تعیین ضریب گیاهی و تبخیر- تعرق گیاه برنج ارقام هاشم ی و خزر با استفاده از ۴ لا یسیمتر زه کشدار انجام شد . نتایج نشان م یدهد که محدوده تغ ییرات تبخ یر- تعرق برنج ارقام هاشم ی و خزر در طول ۶ م یلیمتر در روز متغ یر م یباشد. تبخیر- تعرق گ یاه برنج در دوره رشد (از مرحله نشا تا برداشت محصول ) در / ۲ تا ۳ / فصل رشد بین ۴ ارقام هاشمی و خزر به ترتیب ۴۲۹ و ۴۵۶ میلیمتر به دست آمد. تبخیر- تعرق گیاه مرجع با روش فائو- پنمن- مانتیث محاسبه گردید و بر ۱ به دست آمد. این ضریب برای رقم خزر به / ۱ و ۱ /۴ ،۱/ اساس آن ضر یب گیاهی برنج هاشمی در مرحله اول، میانی و رسیدن به ترتیب ۱ ۱ حاصل شد. / ۱ و ۲ /۳ ،۱/ ترتی
فاطمه جلیلیان، بهاره بهمنش، مجید محمداسمعیلی، پرویز غلامی،
جلد 21، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1396 )
چکیده

در پژوهش حاضر، تغییرات شاخص‌های مختلف پوشش گیاهی و خصوصیات مختلف فیزیکوشیمیایی خاک در سه تیمار پخش سیلاب، قرق و چرای دام (تیمار شاهد)، در منطقه پشرت واقع در استان مازندران، مورد بررسی و مقایسه واقع گردید. به‌منظور اندازه‌گیری خصوصیات مختلف خاک، اقدام به برداشت 18 نمونه خاک (6 برداشت در هر تیمار) از عمق صفر تا 30 سانتی‌متری در تیمارهای مورد نظر گردید. برای بررسی شاخص‌های مختلف پوشش گیاهی نیز، تعداد 90 پلات (9 ترانسکت 100 متری) به‌صورت تصادفی سیستماتیک در تیمارهای مورد مطالعه اجرا و اندازه‌گیری‌های لازم انجام گرفت (30 پلات در هر تیمار). سپس در هر یک از این پلات‌ها، درصد پوشش تاجی به تفکیک گونه‌ها مشخص و برای بررسی و ارزیابی تنوع و غنای گونه‌ای در هر سه تیمار، از دو شاخص تنوع شانون- واینر و سیمپسون و شاخص‌های غنای مارگالف و منهنیک استفاده گردید. درنهایت، داده‌های به‌دست آمده از هر دو بخش خاک و پوشش گیاهی در سه تیمار مورد مطالعه، با استفاده از آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون دانکن باهم مقایسه و مورد ارزیابی واقع شدند. نتایج نشان داد که پخش سیلاب و قرق باعث افزایش معنی‌دار درصد شن و ازت کل و کاهش معنی‌دار درصد سیلت و پتاسیم نسبت به تیمار شاهد بوده است. همچنین، درصد رس و ماده آلی، مقادیر اسیدیته خاک، هدایت الکتریکی و فسفر خاک هیچگونه اختلاف معنی‌داری را در تیمارهای مورد مطالعه نشان نداده است. نتایج آنالیز واریانس شاخص‌های مختلف تنوع، غنا و یکنواختی گونه‌ای نشان داد که همه شاخص‌ها پاسخ معنی‌داری در هر سه تیمار با هم داشتند و بیشترین تنوع و غنای گونه‌ای در تیمارهای پخش سیلاب و قرق مشاهده گردید. با توجه به تغییرات ایجاد شده در خصوصیات خاک و پوشش گیاهی در تیمارهای پخش سیلاب و قرق نسبت به شاهد، می‌توان بیان نمود که اجرای عملیات پخش سیلاب و قرق در منطقه مورد مطالعه تأثیر مثبتی در اصلاح بافت خاک، افزایش نفوذپذیری خاک و درنهایت بهبود وضعیت پوشش گیاهی داشته است.
 

هانیه دباغی، مجتبی خوش روش، محمد علی غلامی سفیدکوهی،
جلد 22، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1397 )
چکیده

گرفتگی قطره‌چکان‌ها در هنگام استفاده از پساب، موجب افزایش هزینه بهره‌برداری و کاهش رغبت کشاورزان می‌شود. روش جدید برای کاهش گرفتگی قطره‌چکان‌ها، استفاده از رینگ مروس است که مشکلات روش‌های کلرزنی و اسیدشویی، از قبیل آلودگی و هزینه‌های بالا را ندارد. با توجه به اهمیت استفاده از پساب کشاورزی، در این پژوهش به بررسی گرفتگی قطره‌چکان‌ها و تأثیر کاربرد رینگ مروس بر کارایی قطره‌چکان‌های به‌کار برده شده در سامانه آبیاری قطره‌ای پرداخته ‌شد. تیمارها شامل آب آبیاری (آب چاه و پساب) و اصلاح آب (آبیاری با رینگ مروس و آبیاری بدون رینگ مروس)، به‌عنوان عامل اصلی و تیمار نوع قطره‌چکان‌ها شامل ایریتک (E1)،کرونا (E2)، اکسیوس (E3)، نتافیم (E4)، پلی‌رود (E5) و پایا (E6) به‌عنوان عامل فرعی در سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که به‌مرور زمان پساب کشاورزی باعث گرفتگی قطره‌چکان‌ها در تیمارهای آب آبیاری و اصلاح آب شده اما با گذشت زمان رینگ مروس روی پارامترهای ارزیابی قطره‌چکان‌ها اثر مثبت داشت. در مورد پساب کشاورزی، در دور اول و آخر آبیاری، متوسط آبدهی قطره‌چکان‌ها با رینگ مروس به‌ترتیب 05/0 و 33/0 لیتر در‌ ساعت بیشتر از تیمار پساب بدون رینگ مروس بود. ضریب یکنواختی قطره‌چکان‌ها در دور اول و آخر آبیاری در تیمار چاه با رینگ مروس به‌ترتیب 31/0 و 67/6 درصد بیشتر از تیمار چاه بدون رینگ مروس به‌دست آمد، همچنین ضریب یکنواختی قطره‌چکان‌ها در دور اول و آخر آبیاری، در تیمار پساب با رینگ مروس به‌ترتیب 85/0 و 10/12 درصد بیشتر از تیمار پساب بدون رینگ مروس، اندازه‌گیری شد. در مورد قطره‌چکان‌ها، با گذشت زمان مشخص شد که قطره‌چکان نتافیم بهترین عملکرد و قطره‌چکان آکسیوس، ضعیف‌ترین عملکرد را دارا بود. به‌طور کلی قطره‌چکان‌های به‌کار برده شده در تیمار آب چاه تیمار شده با رینگ مروس، بیشترین میزان آبدهی و قطره‌چکان‌های به‌کار برده شده در تیمار پساب بدون رینگ مروس، کمترین میزان آبدهی را دارا بودند.

بابک مومنی، محسن مسعودیان، محمدعلی غلامی سفیدکوهی، علیرضا عمادی،
جلد 22، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاييز 1397 )
چکیده

با گذشت سال‌های متمادی از آغاز طرح‌‌ زیربنایی و ملی تجهیز و نوسازی اراضی شالیزاری، ارزیابی عملکرد مدیریت توزیع و تحویل آب این پروژه، برای دریافت بازخورد‌های آن در مسیر تحقق اهداف مدنظر، ضروری است. اما نتایج ارزیابی یک سیستم وقتی قابل اتکا است که فارغ از قضاوت‌های سلیقه‌ای و براساس شاخص‌های کمی انجام شود. لذا در این پژوهش، شاخص‌ آماری خطای کلی عملکرد تحویل آب و مؤلفه‌های آن، شامل؛ خطاهای کفایت،‌ مدیریت‌پذیری و عدالت، براساس محاسبه نیاز آبی و اندازه‌گیری میزان آب تحویلی، برای آبگیرهای دو کانال آبیاری بتنی و خاکی اراضی روستای اسماعیل‌کلای جویبار، در فصل آبیاری سال 1394، محاسبه و مقایسه شد. نتایج نشان داد؛ هرچند کانال بتنی (28/0) نسبت به کانال خاکی (43/0) خطای کمتری داشت و در مقایسه با کانال خاکی، سهم مؤلفه‌های کفایت و قابلیت مدیریت سیستم از خطای کل، از 47 درصد، در آن به کمتر از 10 درصد رسید، اما مقدار خطا در عدالت توزیع که برابر 25/0 (90 درصد از خطای کل) است، موجب شد خطای مدیریت در تحویل آب کانال بتنی نیز همچنان زیاد باشد. لذا برای کاهش خطای عملکرد، پس از پوشش کانال، باید علاوه‌بر توجیه مدیریت آبیاری، نسبت به تحویل آب مبتنی بر نیاز، در ساختار آبگیری و کنترل جریان هم بازنگری شود.

مهدی نجفی قیری، یاسمن کیاسی، فریدون خادمی، علی رضا محمودی، حمید رضا بوستانی، مرضیه مکرم، محمد جواد غلامی،
جلد 22، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاييز 1397 )
چکیده

اطلاعات اندکی در مورد تأثیر جاده‌سازی بر پوشش گیاهی و خاک‌های اطراف جاده وجود دارد. پژوهش حاضر برای بررسی تأثیر جاده داراب - بندرعباس بر پوشش ‌گیاهی، ویژگی‌های خاک و قابلیت استفاده عناصرغذایی خاک‌های اطراف جاده انجام شد. بنابراین،‌ از سه منطقه مختلف از حاشیه جاده و اراضی اطراف آن (50 متری لبه جاده)، 18 نمونه خاک برداشته ‌شد و سپس درصد تاج پوشش، نوع و تراکم پوشش‌ گیاهی نیز اندازه‌گیری شد. ویژگی‌های خاک و قابلیت استفاده نیتروژن، فسفر، پتاسیم، آهن، منگنز، روی و مس در خاک‌ها اندازه‌گیری شد. نتایج نشان داد که خاک‌های حاشیه جاده دارای مقدار ماده ‌آلی و شن بیشتر و رس و pH کمتری نسبت به خاک‌های اطراف هستند. میانگین مقدار نیتروژن، آهن، روی و مس قابل ‌استفاده در خاک‌های حاشیه جاده به‌ترتیب 13/0 درصد و 2/4، 2/3 و 7/0 میلی‌گرم بر کیلوگرم و به‌طور معنی‌داری بیشتر از خاک‌های اطراف (به‌ترتیب 06/0 درصد، 8/2، 6/0 و 3/0 میلی‌گرم بر کیلوگرم) بود. پوشش‌ گیاهی در خاک‌های حاشیه جاده متنوع‌تر و بیشتر شامل گونه‌های درمنه و گون بادکنکی بود. درصد تاج پوشش گیاهی در اراضی حاشیه جاده (8/13 درصد) به‌طور معنی‌داری بیشتر از اراضی اطراف (5/8 درصد)، بود. به‌طورکلی می‌توان نتیجه‌گیری کرد که خاک‌های حاشیه جاده دارای شرایط رطوبتی و حاصلخیزی مناسبی جهت توسعه پوشش‌ گیاهی هستند که این می‌تواند در مدیریت حفاظت خاک حاشیه جاده‌ها مدنظر قرار گیرد.

عطااله کاویان، مهندس اعظم علیپور، کریم سلیمانی، لیلا غلامی،
جلد 23، شماره 1 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- بهار 1398 )
چکیده

یکی از جدی­ترین مشکلات زیست‌محیطی که امروزه بسیاری از مناطق دنیا با آن روبه­رو هستند، باران اسیدی است. این پدیده اثرات مخرب زیست‌محیطی بسیاری دارد که یکی از مهم­ترین آنها آلودگی و تخریب خاک است. باران اسیدی اثر آنی بر خاک داشته و سبب تجزیه و پراکنده شدن ذرات خاک می­شود. این اولین گام برای شروع فرسایش خاک است. بنابراین در این پژوهش به بررسی اثر pH‌های مختلف باران اسیدی به همراه تغییرات شدت بر پاشمان خاک در شرایط آزمایشگاهی و با استفاده از شبیه­ساز باران و فنجان پاشمان پرداخته شد. برای انجام آزمایش‌ها از باران اسیدی با pH ‌های 75/3، 25/4 ، 25/5 و باران معمولی در سه شدت 40، 60 و 80 میلی‌متر بر ساعت استفاده و درنهایت 36 نمونه برای تجزیه و تحلیل اماری برداشت شد. به‌منظور انجام تحلیل‌های آماری از نرم­افزارهای 23SPSS  و 2013EXCEL  و آزمون­های آنالیز واریانس یک‌طرفه و دوطرفه در سطح معنی‌داری 95 درصد استفاده شد. نتایج نشان داد در شدت­های 40 و 60 میلی­متر بر ساعت، نرخ پاشمان در تمامی تیمارهای pH‌ باران تفاوت معنی­داری داشتند و باران اسیدی با pH 75/3 بیشترین مقدار پاشمان را ایجاد کرد. درحالی‌که این تفاوت در شدت 80 میلی­متر بر ساعت علیرغم افزایش عددی مقدار پاشمان در تیمارهای با pH 75/3 و 25/4، تفاوت معنی­دار نشد. همچنین نتایج مقایسه میانگین­ها نشان داد که با افزایش شدت، مقدار پاشمان خاک نیز افزایش می­یابد. درنهایت آزمون تجزیه واریانس دو طرفه نشان داد اعمال همزمان دو فاکتورتغییرات pH و شدت باران اثر متقابلی در پاشمان خاک بر هم نداشتند.

نبیه کریمی، لیلا غلامی، عطااله کاویان،
جلد 23، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاییز 1398 )
چکیده

استفاده از افزودنیهای خاک بهمنظور حفاظت آب و خاک ضروری است و همچنین بررسی اثر رطوبت خاک بر فرایند حفاظت خاک و نقش آن بر تغییرات رواناب، فرسایش خاک و تولید رسوب به‌منظور شناخت و شبیهسازی پاسخ هیدرولوژیکی خاک ضروری است. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بایوچار به مقدار 6/1 تن بر هکتار بر مؤلفههای زمان شروع رواناب، حجم رواناب، ضریب رواناب، هدر‌رفت خاک و غلظت رسوب در رطوبت‌های مختلف خاک شامل هواخشک، 15، 20 و 30 درصد با سه تکرار در مقیاس کرت انجام شد. نتایج نشان داد که بعد از کاربرد افزودنی بایوچار زمان شروع رواناب در مقایسه با تیمار شاهد در رطوبت‌های هواخشک، 15، 20 و 30 درصد به‌ترتیب 33/240، 320، 66/186 و 33/172 ثانیه دیر‌تر اتفاق افتاد. نتایج همچنین نشان داد که حجم رواناب در رطوبت‌های هواخشک، 15، 20 و 30 درصد به‌ترتیب 49/44، 60/55، 47/36 و 08/41 درصد و ضریب رواناب به‌ترتیب 71/55، 39/66، 45/48 و 82/37 درصد کاهش یافت. افزودن بایوچار سبب کاهش هدر‌رفت خاک به‌ترتیب به‌مقدار 19/91، 05/85، 63/85 و 06/88 درصد و غلظت رسوب نیز به‌ترتیب 19/84، 53/66، 17/76 و 59/79 درصد شد. همچنین نتایج نشان داد که تغییرات رطوبت خاک تأثیر معنی‌داری در سطح 99 درصد بر تغییرات مولفه‌های زمان شروع رواناب، حجم رواناب، ضریب رواناب، هدر‌رفت خاک و غلظت رسوب داشت.

نگار حسن زاده، لیلا غلامی، عبدالواحد خالدی درویشان، حبیب اله یونسی،
جلد 25، شماره 1 - ( علوم آب و خاک - بهار 1400 )
چکیده

فرسایش خاک یکی از جدی‌ترین مسائل زیست‌محیطی در جهان بوده که باعث تخریب خاک، کاهش بهره‌وری زمین، افزایش سیل، آلودگی آب و انتقال آلاینده‌ها شده و تهدید جدی برای دستیابی به توسعه پایدار در جهان است. بنابراین حفاظت خاک، جلوگیری از فرسایش خاک و استفاده از افزودنی‌‌ها مانند نانورس یک راهکار برای بهبود بهره‌وری زمین و حفاظت از محیط‌زیست است. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر کاربرد نانورس مونت‌موریلونیت با سه مقدار 0/03، 0/06 و 0/09 تن بر هکتار بر تغییرات مؤلفه‌های رواناب و هدررفت خاک در ﺷﺮاﻳط آزمایشگاهی پرداخت. نتایج نشان داد که نانورس با مقدار 0/03 تن بر هکتار توانست ضریب رواناب، هدررفت خاک و غلظت رسوب را به‌ترتیب 40/7، 88/4 و 82/2 درصد کاهش دهد. میانگین هدررفت خاک در تیمار شاهد و تیمارهای حفاظتی نانورس با مقادیر مختلف به‌ترتیب 3/8، 0/4، 1/3 و 3/2 گرم اندازه‌گیری شد. همچنین نتایج ﻧﺸﺎن داد ﮐﻪ بیشترین ﻏﻠﻈﺖ رﺳﻮب ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺗﯿﻤﺎر ﺷﺎﻫﺪ با مقدار 5/8 گرم بر لیتر ﺑﻮده و در تیمارهای حفاظتی با نانورس در مقادیر به‌کار برده شده به‌ترتیب 1/1، 3/5 و 3/0 گرم بر لیتر بود. همچنین نتایج ﻧﺸﺎن داد ﮐﻪ اثر نانورس بر تغییرات هدررفت خاک و غلظت رسوب در سطح 99 درصد معنی‌دار بود. درنهایت با توجه به اثر این افزودنی برای استفاده از آن در شرایط طبیعی پیشنهاد می‌شود اثرات محیط زیستی و نیز پایداری خاکدانه‌ها بررسی شود.

طیبه دهقان، محمد علی غلامی سفید کوهی، مجتبی خوش روش، نرگس صمدانی لنگرودی،
جلد 25، شماره 1 - ( علوم آب و خاک - بهار 1400 )
چکیده

در این پژوهش، کارایی حذف نیترات توسط جاذب برگ راش در آزمایش‌های ناپیوسته و پیوسته مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا طی آزمایش‌های ناپیوسته، اثر pH، زمان تماس، جرم جاذب و غلظت اولیه نیترات بر حذف نیترات بررسی شد. نتایج نشان داد که با افزایش pH، بازدهی و ظرفیت جذب کاهش یافت و جذب نیترات توسط میلی و نانوجاذب برگ راش به‌ترتیب ۱۲۰ و ۹۰ دقیقه پس از شروع آزمایش به تعادل رسید. با افزایش غلظت نیترات، بازدهی حذف نیترات میلی و نانوجاذب برگ راش به‌ترتیب از 59/2 به 39/7 و از 82/1 به 69/9 درصد کاهش یافت. در ادامه طی آزمایش‌های پیوسته دبی‌های ۵، ۸ و ۱۱ میلی‌لیتر در دقیقه و غلظت‌های نیترات ۱۵، ۵۰ و ۱۲۰ میلی‌گرم در لیتر مورد بررسی قرار گرفت. یافته‌ها نشان داد که با افزایش غلظت نیترات از ۱۵ به ۱۲۰ میلی‌گرم در ‌لیتر زمان اشباع برای میلی جاذب برگ راش از ۲۴۰ به ۱۵۰ دقیقه و برای نانوجاذب برگ راش از ۳۶۰ به ۲۷۰ دقیقه کاهش یافت. مدل‌های توماس، دوز- پاسخ و یون- نلسون بر نتایج حاصل از آزمایش‌های پیوسته برازش داده شدند. مدل توماس با دقت بالایی بر داده‌های آزمایشگاهی برازش یافت. درمقایسه جاذب‌ها، نانوجاذب دارای قابلیت جذب بیشتری بوده است.

لیلا غلامی، عبدالواحد خالدی درویشان، نبیه کریمی،
جلد 25، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - پاییز 1400 )
چکیده

هدررفت خاک می¬تواند مشکلات درون منطقه¬ای و برون منطقه¬ای زیادی را ایجاد کند، از سویی دیگر اثر رطوبت خاک بر فرایندهای هدررفت خاک و تولید رسوب در جهت شناخت و شبیه¬سازی پاسخ هیدرولوژیکی خاک ضروری است. بنابراین استفاده از افزودنی-های خاک به¬منظور حفاظت آب و خاک امری ضروری است. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر افزودنی¬های خاک ورمی¬کمپوست و نانوکود بر مؤلفه¬های هدررفت خاک و غلظت رسوب در رطوبت¬های هواخشک، 15 و 30 درصد و شدت¬های 50 و 90 میلی¬متر بر ساعت بر تغییرات هدررفت خاک و غلظت رسوب انجام شد. نتایج به¬دست آمده ضمن تأیید اثر معنی¬دار هر تیمار¬ حفاظتی در سطح 99 درصد بر مؤلفه¬های مورد نظر نشان داد که تیمار حفاظتی ورمی¬کمپوست در مقایسه با تیمار نانوکود تأثیر بیشتری بر مؤلفه¬های اندازه-گیری شده داشت. همچنین تیمار حفاظتی ورمی¬کمپوست توانست هدررفت خاک را در رطوبت¬های هواخشک، 15 و 30 درصد به-ترتیب 72/51، 66/63 و 78/76 درصد (50 میلی¬متر بر ساعت) و 45/01، 35/57 و 10/45 درصد (90 میلی¬متر بر ساعت) کاهش دهد. اثر جداگانه تیمارهای حفاظتی، رطوبت¬های خاک و شدت¬های بارندگی و نیز اثر متقابل تیمارهای حفاظتی × شدت بارندگی و شدت بارندگی×رطوبت خاک روی تغییرات هدررفت خاک و غلظت رسوب در سطح 99 درصد معنی¬دار بود. همان¬گونه که نتایج نشان می-دهد استفاده از ورمی¬کمپوست و نانوکودها نتایج قابل قبولی را روی مؤلفه¬های مورد بررسی داشته اما تأثیر ورمی¬کمپوست بر مؤلفه¬های مورد بررسی بیشتر از نانوکود بود. بنابراین با توجه به استفاده گسترده از انواع مختلف افزودنی‌ها امروزه بایستی به‌سمت امکان‌سنجی کاربرد افزودنی‌هایی مانند ورمی¬کمپوست و نانوکود پیش رفت که اثر سوء محیط ¬زیستی نداشته باشند.

آرمین بالوایه، لیلا غلامی، فاطمه شکریان، عطااله کاویان،
جلد 26، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - زمستان 1401 )
چکیده

تغییرات غلظت عناصر غذایی خاک می‌تواند در مدیریت بهینه مصرف کود را مشخص کرده و از آلوده شدن محیط ‌زیست و منابع آبی جلوگیری کند. این پژوهش با هدف تعیین تغییرات غلظت عناصر پرمصرف خاک نیتروژن، فسفر و پتاسیم با کاربرد اصلاح‌کننده‌های پلی‌وینیل‌استات، بقایای لوبیاروغنی و ترکیب پلی‌وینیل‌استات + بقایای لوبیاروغنی در دوره‌های زمانی یک، دو و چهار ماهه انجام شد. نتایج نشان داد که کاربرد اصلاح‌کننده‌های خاک تأثیر متفاوتی بر تغییرات نیتروژن، فسفر و پتاسیم خاک داشتند. بیشترین مقدار نیتروژن مربوط به تیمار بقایای لوبیاروغنی در بازه زمانی چهار ماه قبل از شبیه‌سازی (با مقدار 44/62 درصد) و کمترین مقدار نیتروژن در تیمار پلی‌وینیل‌استات در بازه زمانی یک ماه (با مقدار 1/92- درصد) است. کمترین مقدار فسفر بعد از کاربرد اصلاح‌کننده‌ها در تیمار بقایای لوبیاروغنی با مقدار 50 درصد در بازه زمانی یک ماه قبل از شبیه‌سازی بارندگی، با مقدار (0/95 درصد) اندازه‌گیری شد. بیشترین مقدار پتاسیم مربوط به تیمار پلی‌وینیل‌استات در بازه زمانی چهار ماه قبل از شبیه‌سازی (189/35 درصد) و کمترین مقدار در تیمار ترکیب بقایای لوبیاروغنی + پلی‌وینیل‌استات در بازه زمانی یک ماه بعد از شبیه‌سازی (40/66 درصد) بود. بنابراین کاربرد اصلاح‌کننده‌ها می‌تواند در دوره‌های زمانی متفاوت اثرات متفاوتی بر تغییرات عناصر پرمصرف خاک داشته باشد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb