جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای فتحیان

سمیه صدر، مجید افیونی، نادر فتحیان پور،
جلد 13، شماره 50 - ( علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك زمستان 1388 )
چکیده

تمرکز فعالیت‌های صنعتی، کشاورزی و شهرنشینی در شهرها باعث آلودگی و تجمع فلزات سنگین در خاک شده است. با توجه به اهمیت استان اصفهان از نظر فعالیت‌های کشاورزی و صنعتی، هم‌چنین جمعیت زیاد این استان، این تحقیق با هدف ارزیابی تغییرات مکانی آرسنیک در بخش‌هایی از استان اصفهان و هم‌چنین تهیه نقشه آلودگی این عنصر در خاک‌های این منطقه انجام گرفت. در این تحقیق نمونه‌های خاک روی یک شبکه منظم با فواصل حدود 4 کیلومتر برداشت شد. موقعیت جغرافیایی نقاط با استفاده از GPS تعیین و کاربری محل‌های تهیه نمونه‌‌های خاک نیز شناسایی و ثبت گردید. پس از آماده‌‌‌سازی نمونه‌های خاک در آزمایشگاه، غلظت کل آرسنیک در نمونه‌ها با استفاده از کریجینگ نقطه‌ای روی نتایج به دست آمده از آنالیز نمونه‌های خاک توسط نرم افزار زمین آماری WinGslib و نرم افزار Surfer، نقشه آلودگی خاک به آرسنیک تهیه شد. ساختار مکانی متغیر به کمک تغییرنما بررسی شد. تغییرنما به شکل جهتی محاسبه و ترسیم گردید. نتایج نشان داد، الگوی کروی، بهترین مدل برازش یافته بود. میانیابی در بلوک‌هایی با ابعاد1000*1000 متر به روش کریجینگ صورت گرفت و به منظور تعیین دقت تخمین‌های انجام شده از میانگین مربع خطای تخمین(MSE) و ضریب هم‌بستگی پیرسون استفاده گردید و نتایج حاکی از دقت نسبتاً خوب تخمین‌ها بود. بر اساس نقشه‌های پراکنش آرسنیک، جهت باد غالب در توزیع آرسنیک حاصل از صنایع تنها در بخش جنوب غربی استان و اطراف کارخانه‌های بزرگ صنعتی فولادسازی مؤثر بوده است. در مجموع می‌توان نقش جنس سنگ مادر را در بالا بردن غلظت آرسنیک در محدوده‌های تیره رنگ نقشه (محدوده‌های کم وسعت شمال غرب و شمال شرق) مؤثر دانست.
سیدسعید اخروی، سیدسعید اسلامیان، نادر فتحیان‌پور ، منوچهر حیدرپور،
جلد 19، شماره 74 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1394 )
چکیده

انتخاب نوع طراحی سیستم تالاب مصنوعی، علاوه‌بر توجه به توصیف جنبشی واکنش‌های بیولوژیک تصفیه، به آگاهی از الگوی جریان نیز وابسته است. در این پژوهش، به‌منظور مشخص نمودن رفتار هیدرولیکی داخلی سیستم، اثر نحوه توزیع جریان بر سیستم تالاب مصنوعی زیرسطحی افقی به ابعاد 4×26 متر و با شیب 1 درصد پرداخته شده است و به‌عنوان پارامتر متغیر برای نمایش توزیع جریان، از آرایش‌‌های ورودی جریان استفاده شده است. این آرایش‌ها شامل: 1- حالت ورودی وسط، 2- ورودی گوشه و 3- ورودی یکنواخت بود. در تمامی حالات، خروجی ثابت بوده است. به‌منظور تعیین اثرات هیدرولیک توزیع جریان در سیستم تالاب مصنوعی از ردیاب اورانین برای ترسیم منحنی زمان ماند هیدرولیکی در هر آرایش استفاده شده است. نتایج نشان داد که زمان ماند میانگین هر آرایش به‌ترتیب 53/4، 24/3 و 65/4 روز بوده است. ترسیم منحنی توزیع زمان ماند هیدورلیکی علاوه‌بر تعیین روند پخشیدگی جریان در طول سیستم، امکان تفسیر پارامترهای هیدرولیکی شامل حجم مؤثر و راندمان هیدرولیکی را فراهم نموده است. بدین‌ترتیب که در آرایش‌های 1 و3، حجم مؤثر 5/87 درصد بوده است؛ در‌حالی‌که این مقدار در آرایش 2، به‌دلیل وجود مسیرهای میان‌بر متعدد، 1/62 درصد بود. در نهایت، آرایش ورودی یکنواخت به‌جهت بهبود عملکرد تصفیه پساب سیستم تالاب مصنوعی و استفاده از کل فضای محیط برای فرآیند تصفیه به‌عنوان بهترین آرایش جریان شناخته شد و پس از آن آرایش ورودی وسط دارای عملکرد مناسبی است.


کیمیا محمدی بابادی، علیرضا نیکبخت شهبازی، حسین فتحیان،
جلد 24، شماره 2 - ( علوم آب و خاک- تابستان 1399 )
چکیده

تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه زمانی و مکانی خشکسالی‌های هواشناسی، هیدرولوژیکی و شناسایی خشکسالی در حوضه آبریز سد کارون یک انجام شده است. داده‌های آماری هواشناسی بین سال­های 1993 تا 2017 به‌عنوان طول دوره آماری انتخاب شد. رابطه بین شاخص‌های خشکسالی هواشناسی با هر یک از شاخص‌های خشکسالی هیدرولوژیکی و شناسایی خشکسالی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که خشکسالی هیدرولوژیکی در ادامه خشکسالی هواشناسی رخ داده و از همبستگی بسیار بالایی با خشکسالی هواشناسی برخوردار بوده است. شدیدترین خشکسالی بین سال‌های 2006 تا 2011 رخ داده است. بررسی‌ها نشان داد هر سه سال یک‌بار حوضه با یک خشکسالی هواشناسی و سپس خشکسالی هیدرولوژیکی همراه می‌شود. نتایج نشان داد بیشترین همبستگی مربوط به شاخص هواشناسی 12 ماهه با سه ماه تأخیر و شاخص هواشناسی و هیدرولوژیکی 6 ماهه با سه ماه تأخیر و شاخص خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیکی سه ماهه با دو ماه تأخیر است. لذا می‌توان نتیجه گرفت که خشکسالی هیدرولوژیکی تقریباً با دو تا سه ماه تأخیر خود را در کل حوضه آبریز نشان می‌دهد و هرچه از این زمان یعنی 4 ماه یا بیشتر می‌شود همبستگی بین این دو شاخص از بین می‌رود و کاهش می‌یابد. همچنین با توجه به پهنه‌بندی‌های خشکسالی مشاهده شد که در طول دوره آماری مورد بررسی از سال 1993 تا 2009 اکثر خشکسالی‌ها ناشی از کاهش بارش در شمال غرب حوضه کارون یک رخ داده است و این مسئله با کاهش میزان رواناب در ایستگاه‌های هیدرومتری خود را نشان داده است. البته در سال‌های 2009 تا 2012 وضعیت رواناب به‌طور موقت بهبود داشته است و از سال 2012 تا 2017 مجدد وضعیت خشکسالی‌ها از منظر مکانی به روال قبلی بازگشته است.

فاطمه سروش، فرشاد فتحیان،
جلد 25، شماره 1 - ( علوم آب و خاک - بهار 1400 )
چکیده

در این مطالعه، تغییرات مکانی و زمانی متغیرهای اقلیمی نظیر تبخیر از تشت (Ep)، دما (T)، ساعات آفتابی (SD)، رطوبت نسبی (RH)، سرعت باد (W) و بارش (P) و بررسی رابطه شیب روند آنها با ارتفاع برای 68 ایستگاه هواشناسی در سرتاسر ایران طی دوره زمانی 2016- 1987 در مقیاس‌های زمانی فصلی و سالانه بررسی شدند. تحلیل روند متغیرهای اقلیمی نشان می‌دهد که طی 30 سال گذشته، اغلب مناطق ایران گرم‌تر و خشک‌تر شده‌اند، اگرچه روند‌ها در همه این مناطق معنی‌دار نبوده است. بررسی ارتباط بین شیب روند متغیرهای اقلیمی و ارتفاع نشان می‌دهد که در دوره مورد مطالعه در مقیاس سالانه، ارتباط معنی‌داری بین شیب روند سنجه‌های اقلیمی و ارتفاع وجود ندارد (0/1<p). لیکن در فصل زمستان، نرخ افزایش دما (حداقل، حداکثر و میانگین)، ساعات آفتابی (0/1>p) و نرخ کاهش بارش (0/01>p) و رطوبت نسبی (001/0>p) به‌طور معنی‌داری با افزایش ارتفاع تشدید شده است. نرخ افزایش دمای میانگین (0/05>p)، دمای حداکثر (0/1>p) و ساعات آفتابی (0/001>p) در تابستان به‌طور معنی‌داری در ارتفاعات کمتر از مناطق پَست بوده است. در فصل پاییز، شیب روند تغییرات دمای حداقل و میانگین (0/05>p) با ارتفاع ارتباط منفی معنی‌دار داشته و نرخ افزایش بارش و رطوبت نسبی (0/05>p) در ارتفاعات افزایش سریع‌تری را نشان داده است. به‌نظر می‌رسد که بیشترین تغییرات اقلیمی در دو فصل پاییز و زمستان رخ داده است. نتایج نشان می‌دهد که در فصل زمستان، بیشترین نرخ گرمایش (دماهای حداقل، حداکثر و میانگین) و کاهش رطوبت نسبی مربوط به پهنه ارتفاعی 2000-1500 متری است، اما بیشترین کاهش بارش مربوط به پهنه ارتفاعی 2500-2000 متری است. در فصل پاییز، بیشترین نرخ کاهش دماهای حداقل و میانگین در پهنه ارتفاعی 2500-2000 متری و بیشترین افزایش بارش در دو پهنه ارتفاعی 500-0 و 2500-2000 متری رخ داده است.

فرشته ظریف، علی عصاره، مهدی اسدی لور، حسین فتحیان، داود خدادادی دهکردی،
جلد 26، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - تابستان 1401 )
چکیده

پیش‌بینی دقیق و قابل اعتماد از سطح آب زیرزمینی در یک منطقه برای استفاده پایدار و مدیریت منابع آب بسیار مهم است. این پژوهش با هدف ارزیابی شبکه‌های عصبی مصنوعی (ANNs)؛ پیش‌رونده عمومی (GFF) و تابع پایه شعاعی (RBF)  در پیش‌بینی ماهانه تراز سطح آب زیرزمینی در دشت دزفول- اندیمشک در جنوب غربی ایران انجام شد. برای تعیین متغیرهای مؤثر ورودی در ANNs از الگوریتم اطلاعات متقابل جزئی (PMI) استفاده شد. نتایج به‌کارگیری الگوریتم PMI نشان می‌دهد که متغیرهای ورودی مؤثر بر پیش‌بینی ماهانه تراز سطح آب زیرزمینی برای پیزومترهای تحت تأثیر برداشت و تغذیه آب، فقط شامل تراز سطح آب در ماه فعلی است. همچنین متغیرهای ورودی مؤثر بر پیش‌بینی تراز سطح آب برای پیزومترهای تحت تأثیر فقط برداشت آب، به ترتیب شامل تراز سطح آب در ماه فعلی، تراز سطح آب در یک ماه قبل، تراز سطح آب در دو ماه قبل، مختصات عرضی پیزومتر به UTM، تراز سطح آب در سه ماه قبل، تراز سطح آب در چهار ماه قبل، تراز سطح آب در پنج ماه قبل و مختصات طولی پیزومتر به UTM است. علاوه بر این متغیرهای ورودی مؤثر بر پیش‌بینی ماهانه تراز سطح آب زیرزمینی برای پیزومترهای نه تحت تأثیر برداشت و نه تغذیه آب، به ترتیب شامل تراز سطح آب در ماه فعلی، تراز سطح آب در یک ماه قبل، تراز سطح آب در دو ماه قبل، تراز سطح آب در سه ماه قبل، تراز سطح آب در چهار ماه قبل، تراز سطح آب در پنج ماه قبل، تراز سطح آب در شش ماه قبل، مختصات عرضی پیزومتر به UTM و مختصات طولی پیزومتر به UTM است. نتایج نشان می‌دهد که شبکه GFF از دقت بیشتری نسبت به شبکه RBF، در پیش‌بینی ماهانه تراز سطح آب زیرزمینی برای پیزومترهای شامل برداشت و تغذیه آب و پیزومترهای شامل فقط برداشت آب برخوردار است. علاوه بر این شبکه RBF دقت بیشتری در پیش‌بینی ماهانه تراز سطح آب زیرزمینی برای پیزومترهای شامل نه برداشت و نه تغذیه آب نسبت به شبکه GFF برخوردار است.

فرشاد فتحیان، محمد قدمی، زهره دهقان،
جلد 26، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - زمستان 1401 )
چکیده

در این پژوهش، روند تغییرات مکانی نمایه‌های حدی دما مرتبط با بخش‌های سلامت و کشاورزی شامل تعداد روزهای یخبندان، تعداد روزهای تابستانی، تعداد روزهای یخی، تعداد شب‌های حاره‌ای، طول فصل رویش، دامنه تغییرات شبانه‌روزی دما، طول مدت سرما و طول مدت گرما برای 54 ایستگاه همدیدی در سرتاسر ایران برای دوره‌های مشاهداتی (2005-1976) و آینده (2054-2025) بررسی شدند. بدین منظور، داده‌های دمای کمینه و بیشینه 3 مدل اقلیمی منطقه‌ای به نام‌های CCSM4، MPI-ESM-MR و NORESM1-ME پروژه CORDEX تحت دو سناریو RCP4.5 و RCP8.5 با استفاده از روش توسعه‌یافته تصحیح اُریبی چند مقیاسه برای هر ایستگاه ریزمقیاس‌نمایی شدند. سپس، روند و تغییرات نمایه‌های حدی دما با استفاده از روش‌های مَن-کِندال و شیب خط روند شِن بررسی شدند. نتایج بررسی‌ها نشان داد که نمایه‌های گرم همانند تعداد روزهای تابستانی و تعداد روزهای حاره‌ای در بیشتر ایستگاه‌ها برای هر دو دوره مشاهداتی و آینده روند مثبتی داشته‌اند. در مقابل، نمایه‌های سرد مانند تعداد روزهای یخبندان در بیشتر ایستگاه‌ها روند کاهشی داشته‌اند. نتایج نمایه‌های طول مدت گرما و سرما نشان داد که بیشتر ایستگاه‌ها برای هر دو دوره زمانی فاقد روند هستند. طول فصل رویش در بیش از 60 درصد ایستگاه‌ها (45 درصد معنی‌‌دار) که بیشتر در نواحی شمالی، شمال غربی و غرب واقع شده کشور افزایش یافته است. بر اساس نتایج به‌دست آمده می‌توان دریافت که بدون درنظر گرفتن اقدامات سازگاری با شرایط اقلیمی، برخی از نقاط کشور ممکن است در آینده با خطر سلامت و قابلیت سکونت و کشاورزی محدود مواجه شوند.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb