38 نتیجه برای قاسمی
محمد مهدی قاسمی، علیرضا سپاسخواه،
جلد 7، شماره 2 - ( تابستان 1382 )
چکیده
در این پژوهش، اثر کمآبیاری با اعمال روش آبیاری جویچهای یک در میان، که یکی از روشهای نوین مدیریت آبیاری در مزرعه است، در مورد گیاه سورگوم دانهای (Sorghum durra L) بررسی شد. این پژوهش در چارچوب طرحهای یک بار خرد شده با سه تیمار اصلی دور آبیاری 10، 15 و 20 روز، و سه تیمار فرعی روش آبیاری جویچهای معمولی، یک در میان ثابت و یک در میان متغیر، در چهار تکرار، در دو منطقه باجگاه و کوشکک استان فارس انجام گرفت. با توجه به هزینهها در مراحل مختلف کاشت، داشت و برداشت و مد نظر قرار دادن قیمتهای یارانهای و واقعی آب در دو منطقه، سود به ازای واحد آب آبیاری و نسبت درآمد به هزینه محاسبه گردید. نتایج نشان داد که مقادیر این عوامل اقتصادی برای روش آبیاری جویچهای یک در میان ثابت و متغیر با دور 10 روز در هر دو منطقه، تفاوت چندانی با آبیاری جویچهای معمولی با دور 10 روز نداشته، و حتی در باجگاه بیشتر نیز میباشد. روابطی نیز بین مقدار آب آبیاری، بازده کاربرد آب، قیمت آب و سود به ازای واحد آب آبیاری با بازدههای مختلف انتقال ارائه گردید. همچنین، ضرایب رابطه خطی بین هزینهها و مقدار آب آبیاری تعیین شد. نتایج نشان داد که با افزایش قیمت آب، کشاورز مجبور است بازده کاربرد بیشتری برای آب به کار گیرد تا زیان نبیند.
سید محمدجعفر ناظم السادات، احمدرضا قاسمی،
جلد 7، شماره 3 - ( پاییز 1382 )
چکیده
در این پژوهش میزان تأثیر پدیده النینیو نوسانات جنوبی بر بارندگی ششماهه سرد استانهای اصفهان، فارس، خوزستان، چهارمحال و بختیاری، بوشهر و کهگیلویه و بویراحمد (22 ایستگاه) ارزیابی شد.
نتایج نشان داد که وقوع لانینا موجب کاهش 20 تا 50 درصدی بارندگی در استانهای بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد و جنوب فارس شد. در دیگر استانهای مورد بررسی، این پدیده تغییر چندانی در بارندگی ششماهه سرد سال ایجاد نکرد. برخلاف لانینا، وقوع النینیو موجب افزایش 20 تا 70 درصدی این بارندگی در بیشتر ایستگاهها شد، که مقدار این افزایش به موقعیت جغرافیایی ایستگاهها بستگی داشت. مشخص شد، در حالیکه بیشتر ترسالیهای شدید در منطقه مورد بررسی در شرایط النینیو بوده است، احتمال وقوع خشکسالی شدید در این حالت در عموم ایستگاهها صفر تا 25 درصد میباشد. همچنین، درصد وقوع خشکسالی شدید در شرایط لانینا در غالب ایستگاهها بسیار کم بوده، و تنها در استان خوزستان و نواحی جنوبی استان فارس به 50% افزایش مییابد.
محمدمهدی قاسمی، علیرضا سپاسخواه،
جلد 8، شماره 1 - ( بهار 1383 )
چکیده
وسعت مراتع و همچنین راهکارهایی که برای توسعه کشاورزی استان خوزستان بهصورت افزایش سطح زیر کشت دیم و آبی پیشنهاد شده همگی به میزان بارندگی بستگی دارد، بنابراین وجود مدلهایی به منظور پیش بینی بارندگی برای تصمیم گیری های مدیریتی لازم به نظر میرسد. بنابراین در این پژوهش با استفاده از آمار دراز مدت بارندگی روزانه 15 ایستگاه در منطقه مورد مطالعه ارتباط بین زمان وقوع رگبارهای زودرس پاییزه با بارندگی سالانه بررسی شد. نتایج حاکی از آن است که این ارتباط معکوس بوده و هرچه شروع بارندگیها به تأخیر بیفتد در نتیجه مقدار بارندگی سالانه کاهش مییابد. برای افزایش ضریب تعیین مــدلها از متغیرهای اقلیمی مانند میانگین دراز مدت بارندگی، دمای سطح آب خلیج فارس و مشخصههای جغرافیایی ایستگاهها استفاده گردید که بهجز میانگین دراز مدت بارندگی و ارتفاع ایستگاهها، دیگر متغیرها ضریب تعیین مدلهای ارائه شده را به طور معنی داری افزایـش ندادند. مدل ساده نهایی چنیـن میباشد: Pa=184.787-1.891t42.5+0.855Pm و R2=0.704 که در این رابطه، Pa کل بارندگی سالانه(میلیمتر)، t42.5 زمان وقوع 5/42 میلیمتر باران از ابتدای پاییز(روز)، Pm میانگین دراز مدت بارندگی ایستگاه (میلیمتر) می باشد.
لاله مشرف، ایوبعلی قاسمی،
جلد 8، شماره 2 - ( تابستان 1383 )
چکیده
به منظور تعیین زمان مناسب برداشت محصول بِه رقم اصفهان، بهمنظور افزایش طول مدت انبارمانی و حفظ کیفیت آن، پژوهشی در قالب آزمایش فاکتوریل با طرح پایه کاملاً تصادفی در 3 تکرار با 4 تاریخ برداشت و 5 ماه انبارداری طی دو سال (78 و 79) در منطقه فلاورجان اصفهان انجام شد. نخستین تاریخ برداشت در بیستم شهریور انجام شد و برداشتهای بعدی به فاصله هر 10 روز یکبار انجام گرفت. پس از انجام آزمایشهای فیزیکوشیمیایی لازم قبل از انبار، مابقی میوهها بِه سردخانه منتقل گردید و برای مدت 5 ماه در سردخانه با دمای صفر درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی85% نگهداری شد. در طول مدت انبارداری به فاصله هر ماه یکبار از میوههای انبار شده در هر تاریخ برداشت نمونه تهیه و آزمایشهای لازم انجام گرفت.
نتایج این آزمایش نشان داد که تفاوت معنیداری بین تاریخهای برداشت و زمان انبارداری در صفات مورد اندازهگیری وجود دارد. در مقایسه میانگین تیمارها در صفات درصد قند، اسیدیته، پکتین و سفتی بافت میوه بین تاریخهای مختلف برداشت اختلاف معنیدار وجود ندارد ولی تنها در صفات درصد مواد جامد محلول و pH بین زمانهای برداشت در سطح یک درصد اختلاف دیده میشود. از نظر زمان انبارداری در کلیه صفات بین تیمارها اختلاف معنیدار وجود دارد. از نظر مقدار مواد جامد محلول و درصد قند تاریخ برداشت چهارم و 5 ماه انبارداری دارای بیشترین مقدار است. از نظر مقدار پکتین و سفتی بافت میوه تاریخ برداشت اول و از نظر pH تاریخ برداشت دوم دارای بیشترین مقدار میباشند. با توجه به مقایسه میانگین تیمارها در مورد خصوصیات کمی و کیفی میوه بِه اصفهان در طول مدت انجام این پژوهش، تاریخ برداشت چهارم (181 روز بعد از گلدهی کامل) از نظر زمان برداشت محصول و 5 ماه انبارداری برای نگهداری میوه بِه اصفهان در سردخانه مناسب میباشد.
سید محمد جعفر ناظم السادات، احمد رضا قاسمی،
جلد 8، شماره 4 - ( زمستان 1383 )
چکیده
در این پژوهش میزان تأثیر دمای سطح آب دریای خزر(SST) بر بارش فصلی نواحی شمالی و جنوب غربی ایران مورد ارزیابی قرار گرفت. دورههای گرم، سرد و پایه(شرایط معمولی دمای سطح آب دریا) تعریف و میانه بارش در هر دوره(به ترتیب Rw ،Rc ،Rb ) محاسبه و از مقادیر نسبتهای Rw/Rb, Rc/Rb, Rc/Rw، و به منظور ارزیابی میزان تأثیر این شرایط بر بارش استفاده شد. روشن گردید که سردی بیش از معمول سطح دریای خزر در زمستان منجر به افزایش بارش زمستانه در ناحیه غربی و مرکزی این دریا، مناطق مرکزی و جنوبی استان فارس و تمام ایستگاههای استان خوزستان میشود. نتایج نشان داد، وقوع شرایط گرم در دمای دریای خزر عموماً موجب 20 درصد کاهش در بارش فصل زمستان در سواحل دریای خزر و نواحی شمالی استانهای فارس و خوزستان شده است. در فاز گرمSST زمستانه، تمام ایستگاههای مورد بررسی در نواحی ساحلی دریای خزر با افزایش بارش بهاره همراه میباشند. بیشترین تأثیر در بندر انزلی و آستارا دیده شد، به نحوی که وقوع فاز گرم دمای دریا موجب 80% افزایش در بارش این دو ایستگاه و در مقابل وقوع شرایط سردSST زمستانه منجر به کاهش بارش بهاره در ناحیه غربی دریای خزر شده است. همچنین مبانی فیزیکی مربوط به تأثیر دمای سطح آب دریای خزر بر بارش نواحی جنوب ایران تشریح گردید. نتایج نشان داد که نوسانهای دمای سطح آب دریای خزر بیانگر پایداری زمانی و مکانی سامانه پرفشار سیبری بوده و بنابراین میتواند در پیشگویی وضعیت بارش ایران مورد استفاده قرار گیرد.
سیدمحمدعلی جلالی حاجی آبادی، سیدعبدالحسین ابوالقاسمی، علیرضا جعفری، محمد روستائی علیمهر، محمود حقیقیان رودسری،
جلد 8، شماره 4 - ( زمستان 1383 )
چکیده
تعداد 200 قطعه جوجه گوشتی سویه آرین در طرحی کاملاً تصادفی به منظور برآورد اثر مقادیر گلوکوسینولاتهای جیره بر عملکرد جوجههای گوشتی در دوره آغازین (0-21روز) و رشد (22-42روز)، مورد آزمون قرار گرفتند. مقادیر گلوکوسینولاتهای جیره در دوره آغازین صفر، 5/7، 15، 5/22و 30 میکرومول در گرم ( به ترتیب تیمارهای آغازین 1، 2، 3، 4 و 5) و در دوره رشد صفر، 7/5، 4/11،
1/17 و 8/22 میکرومول در گرم ( به ترتیب تیمارهای رشد 1، 2، 3، 4 و 5) جیره بود. مصرف خوراک جوجهها در دوره رشد تحت تأثیر سطح گلوکوسینولاتهای جیره قرار گرفت (P<0.05) و کمترین مصرف خوراک در تیمار رشد5 دیده شد. کمترین اضافه وزن جوجهها در دوره آغازین و رشد به ترتیب در تیمار آغازین5 و تیمار رشد5 مشاهده شد(P<0.05). ضریب تبدیل غذایی تیمار آغازین5 با سایر تیمارهای دوره آغازین و تیمار رشد5 با دیگر تیمارها در این دوره تفاوت معنیدار داشت(P<0.05). در دوره آغازین بین اضافه وزن و سطح گلوکوسینولاتهای جیره و گلوکوسینولاتهای مصرفی همبستگی منفی بالا ( به ترتیب 3/95- و7/94- درصد) و در دوره رشد همبستگی منفی نسبتاً بالایی (به ترتیب 5/69- و4/72- درصد) وجود داشت.
این پژوهش نشان داد که سطح گلوکوسینولاتهای جیره در دورههای آغازین و رشد به ترتیب نباید بیش از 36/11 و 11/8 میکرومول در گرم جیره باشد. همچنین بیشترین مقدار کنجاله کلزایی که در دوره آغازین و رشد میتواند در جیره جوجههای گوشتی به کار برده شود به ترتیب برابر 13 و 8 درصد جیره است.
غلامرضا محمدی، کاظم قاسمی گلعذانی، عزیز جوانشیر، محمد مقدم،
جلد 10، شماره 2 - ( تابستان 1385 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر رژیمهای مختلف آبیاری بر برخی از شاخصهای زراعی و فیزیولوژیک، سه رقم نخود (جم، 301 و پیروز)، آزمایشی در سال 1377 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز انجام شد. آزمایش به صورت اسپلیت پلات با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد که در آن رژیمهای آبیاری، شامل آبیاری کامل و آبیاری محدود (یک نوبت آبیاری در یکی از مراحل فنولوژیک شاخه دهی، گلدهی یا تشکیل نیام) در کرتهای اصلی و ارقام نخود در کرتهای فرعی گنجانده شدند. در شرایط آبیاری محدود بین رژیمهای آبیاری، اختلاف معنیداری از نظر درصد پوشش سبز و تعداد نیام در بوته وجود نداشت، در صورتی که سرعت، طول دوره پر شدن دانه، وزن و عملکرد دانه در شرایط آبیاری در مرحله تشکیل نیام به طور معنیداری بیشتر از رژیمهای آبیاری در مرحله شاخه دهی یا گلدهی بود. میانگین کلیه صفات، به استثنای تعداد دانه در نیام در شرایط آبیاری کامل به طور معنیداری بیشتر از آبیاریهای محدود بود. سرعت پر شدن، حداکثر وزن و عملکرد دانه در شرایط آبیاری در مرحله گلدهی به طور معنیداری بیشتر از شرایط آبیاری در مرحله شاخه دهی بود ولی از نظر سایر صفات در بین این دو رژیم آبیاری، اختلاف معنیداری دیده نشد. اگرچه درصد پوشش سبز و تعداد دانه در نیام در رقم 301 بیشتر از رقم جم بود ولی در سایر موارد واکنش این دو رقم به محدودیت آب، تقریباً مشابه بود. کلیه صفات به استثنای تعداد نیام در بوته در رقم پیروز به طور معنیداری کمتر از ارقام جم و 301 بود. درصد پوشش سبز، بالاترین همبستگی را با عملکرد دانه نشان داد. این بررسی مشخص کرد که در بین مراحل فنولوژیک گیاه نخود، مرحله تشکیل و پرشدن دانهها حساسترین مرحله به کمبود آب است و در شرایط محدودیت آب، با انجام آبیاری در این مرحله میتوان عملکرد نخود را به طور قابل توجهی افزایش داد.
سید عبدالحسین ابوالقاسمی، علیرضا جعفری صیادی، سید محمدعلی جلالی حاجیآبادی، زربخت انصاری پیرسرائی،
جلد 10، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده
به منظور بررسی اثر یک ماده محرک گیرنده بتا بر عملکرد جوجههای گوشتی، تعداد 300 قطعه جوجه گوشتی نر و ماده سویه کاب به تفکیک جنس از سن 21تا 42 روزگی با پنج؛ جیره غذایی دارای سطوح صفر(شاهد)، 5، 10، 15 و 20میلیگرم تربوتالین در کیلوگرم جیره در طرح کاملاً تصادفی و در آزمایشی فاکتوریل تغذیه شدند. تربوتالین تأثیر معنیداری بر افزایش وزن جوجههای نر و ماده نداشت اما ضریب تبدیل خوراک نرها در تیمارهای 5 و 10میلیگرم در مقایسه با شاهد، کاهش معنیدار نشان داد (05/0> P). وزن سینه، وزن ماهیچه سینه، وزن نسبی سینه، وزن رانها، ماهیچه رانها و وزن لاشه جوجههای ماده در سطح 5 میلیگرم تربوتالین بیشتر از دیگر تیمارها بود(05/0> P). در جوجههای نر، وزن رانها و ماهیچه رانها، وزن لاشه، وزن نسبی لاشه و وزن زنده جوجههایی که 5 میلیگرم تربوتالین دریافت کردند، بیشتر از دیگر تیمارها بود (05/0> P). این پژوهش نشان داد که افزودن 5 میلیگرم تربوتالین به جیره دوره رشد باعث بهبود ضریب تبدیل خوراک جوجههای نر گوشتی شد و راندمان لاشه جوجههای نر، راندمان سینه جوجههای ماده و وزن لاشه جوجههای گوشتی نر و ماده را افزایش داد.
مهدی رحیمی، بابک ربیعی، حبیباله سمیعزاده لاهیجی ، علی کافیقاسمی،
جلد 12، شماره 43 - ( بهار 1387 )
چکیده
برای ارزیابی ترکیبپذیری عمومی و خصوصی ارقام برنج، شش رقم برنج در سال 1384 بهصورت یک طرح دایآلل یک طرفه با یکدیگر تلاقی داده شدند. در سال 1385 والدها و نتاج آنها در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار کشت و 10 صفت در آنها اندازهگیری شد. نتایج تجزیه واریانس حاکی از وجود تفاوتهای ژنتیکی معنیدار بین ارقام و همچنین ترکیبپذیری عمومی و خصوصی والدها و هیبریدها بود. بدین ترتیب وجود اثر افزایشی و غیرافزایشی ژنها در کنترل صفات مورد مطالعه محرز گردید. بر اساس نتایج حاصل از تجزیه دایآلل به روشهای دوم و چهارم گریفینگ، سهم اثر افزایشی ژنها در کنترل صفات دوره رشد رویشی، ارتفاع بوته، طول خوشه، تعداد خوشه در بوته و طول دانه قهوهای بیشتر از اثر غیرافزایشی ژنها بود، درحالیکه سایر صفات مورد مطالعه بیشتر تحت کنترل اثر غیرافزایشی ژنها قرار داشتند. همچنین مقایسه روشهای دوم و چهارم گریفینگ در ارزیابی صفات حاکی از تفاوت سهم واریانس افزایشی و غیرافزایشی در دو روش بود. به علاوه، ترکیبپذیری عمومی و خصوصی حاصل از دو روش در مورد بسیاری از صفات مانند دوره رشد رویشی و زایشی، ارتفاع بوته، تعداد دانه پر در خوشه و عملکرد دانه متفاوت و معنیدار بود، به طوری که میتوان گفت استفاده از نسلهای والدی در تجزیه دایآلل در روش دوم گریفینگ سبب میشود که برآورد واریانسهای ترکیبپذیری دارای اریب باشند. بنابراین روش چهارم گریفینگ به دلیل عدم استفاده از والدها از نظر صرفهجویی در زمان، هزینه و امکانات، مناسبتر از سایر روشهای گریفینگ بوده و به عنوان یک روش کاربردی پیشنهاد میشود.
حجت ایراندوست، غلامرضا نیکنام، ابوالقاسم قاسمی، سید محسن تقوی، اسماعیل ترابی،
جلد 12، شماره 43 - ( بهار 1387 )
چکیده
طی تابستان سال 1383 نمونههایی از غده و ساقه سیبزمینی دارای علایم پوسیدگی و پژمردگی از مزارع مختلف استانهای آذربایجانشرقی، فارس و کرج جمعآوری شدند. تعداد 39 جدایه باکتریایی جداسازی گردید و بر اساس مشخصات مرفولوژیکی، بیوشیمیایی و خصوصیات بیماریزایی به دو گروه مشخص تقسیم شدند. تمام جدایههای استان آذربایجان شرقی و کرج به عنوان نژاد 3 / بیووار
2A
باکتری Ralstonia solanacearum معرفی شدند و جدایههای فارس در نژاد 3 / بیووار N2 گروهبندی گردید. تفاوتهای مشخصی بین جدایههای دو بیووار نسبت به توانایی در استفاده از کربن (دی-ترهالوز، دی-رایبوز و تارترات)، فعالیت تیروزیناز و نقوش پروتئینی در SDS-PAGE مشاهده گردید. تعداد هشت جدایه
2A
بر اساس آزمونهای فنوتیپی انتخاب و پلاسمید آنها پس از استخراج در ژل آگارز 7/0 درصد الکتروفورز گردید. تمام جدایهها دارای تنها یک پلاسمید با اندازه یکسان بوده و هیچ اختلافی بین آنها وجود ندارد. بر اساس منابع موجود این اولین گزارش از وجود بیووار R. solanacearum N2 در ایران است
مهدی قاسمی ورنامخواستی، حسین مبلی، علی جعفری، محسن حیدری سلطان آبادی، شاهین رفیعی،
جلد 12، شماره 44 - ( تابستان 1387 )
چکیده
سفید کردن برنج یکی از مراحل شالیکوبی است که اصلاح و بهینهسازی دستگاههای آن بر میزان ضایعات تأثیر قابل توجهی دارد. بهمنظور کاهش ضایعات برنج، توپی سفیدکن تیغهای مجهز به مارپیچ انتقال شد و با هدف بررسی تأثیر دور توپی و دبی خروجی برکیفیت برنج رقم سرخه (از ارقام دانه متوسط برنج)، آزمایشی در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه بلوک کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. در این تحقیق اثر دور توپی در چهار سطح700،600، 800 و 900 دور در دقیقه و دبی خروجی در سه سطح400، 500 و 600 کیلوگرم در ساعت بر کیفیت برنج سفید شده مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که کمترین درصد شکستگی برنج (92/20 درصد) در دور 700 دور در دقیقه با دبی خروجی 600 کیلوگرم در ساعت و بیشترین درصد سفیدشدگی(33/6 درصد) در دور 600 دور در دقیقه با دبی خروجی 400 کیلوگرم در ساعت رخ داده است. بالاترین کیفیت برنج (درصد شکستگی کمتر و درصد سفیدشدگی بیشتر) با توپی جدید در دور 600 دور در دقیقه با دبی خروجی 500 کیلوگرم در ساعت حاصل شد.
یعقوب راعی ، کاظم قاسمی گلعذانی، عزیز جوانشیر، هوشنگ آلیاری ، ابوالقاسم محمدی،
جلد 12، شماره 45 - ( پاییز 1387 )
چکیده
با توجه به تأثیر افزایش تنوع گونهای در حفظ تعادل اکولوژیک و ثبات اکوسیستمهای کشاورزی، دو آزمایش مزرعهای بهمنظور تعیین تراکمهای مناسب سویا و سورگوم علوفهای درکشت مخلوط در سالهای 1381 و 1382 درمزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز اجرا گردید. الگوی کاشت، روش سریهای افزایشی بود.آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار پیاده گردید. فاکتور اول تراکمهای 20، 30، 40 و 50 بوته در مترمربع سویا و فاکتور دوم تراکمهای0، 4، 8، و 12 بوته در مترمربع سورگوم در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که اثرات تراکمهای سویا و سورگوم روی عملکرد هر دوگونه معنیدار بود. با افزایش تراکم سویا تا 40 بوته در مترمربع عملکرد سویا افزایش نشان داد، ولی با افزایش تراکم از 40 به 50 بوته، عملکرد آن کاهش یافت. با افزایش تراکم سویا نیز از عملکرد سورگوم کاسته شد. عملکرد سورگوم و سویا با افزایش تراکم سورگوم به ترتیب افزایش و کاهش نشان دادند. نسبتهای تراکم 20:4 و 50:12 بوته درمترمربع سورگوم به سویا به ترتیب با 6/1 و 8/0 بیشترین و کمترین مقدار نسبت برابری زمین (LER) را به خود اختصاص دادند. بنابراین، نتیجهگیری میشود که کشت مخلوط سویا و سورگوم ممکن است مزیت بیشتری نسبت به کشت خالص آنها در شرایط مشابه با مطالعه حاضر داشته باشد.
مهدی رمضانی، حبیب ا... سمیع زاده لاهیجی، حسن ابراهیمی کولابی، علی کافی قاسمی،
جلد 12، شماره 45 - ( پاییز 1387 )
چکیده
بهمنظور مطالعه صفات زراعی و مرفولوژیکی هیبریدهای ذرت در منطقه همدان سینگل کراسهای زودرس 108, 301، متوسط رس 604، 647 و تری وی کراس 647 و دیررس 704، 711 در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی همدان در خرداد 1384 در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار مورد کشت قرار گرفتند و 33 صفت مورفولوژیکی و فنولوژیکی با استفاده از 10 بوته تصادفی از دو خط وسط با رعایت اثر حاشیه یادداشت برداری گردید. بیشترین عملکرد دانه متعلق به هیبرید SC 647 و کمترین عملکرد مربوط به رقمSC 301 بود. عملکرد دانه بیشترین همبستگی را با صفت وزن بلال بدون غلاف دارا بود. استفاده از تجزیه به عامل ها به همراه دوران واریماکس نشان داد که 4 عامل مستقل، مجموعاً 03/98 درصد از تغییرات کل دادهها را توجیه کردند. بر اساس نمودار پراکنش حاصل از دو عامل اصلی اول که عامل های خصوصیات فنولوژیکی و عملکرد نامگذاری شدند، رقم سینگل کراس 704 بهعنوان رقمی که دارای ببشترین عملکرد علوفه بوده و از نظر شاخص های فیزیولوژیکی نیز برترین بوده و رقم سینگل کراس 647 بهعنوان رقمی با بیشترین عملکرد دانه و قطر بلال و تعداد دانه در ردیف بود، تشخیص داده شد.
رئوف سیدشریفی، عزیز جوانشیر، محمدرضا شکیبا، کاظم قاسمی گلعذانی، سید ابوالقاسم محمدی، یعقوب راعی،
جلد 12، شماره 46 - ( (لف)-زمستان 1387 )
چکیده
به منظور بررسی اجزای عملکرد و تعیین میزان مشارکت ذخایر ساقه در عملکرد دانه ذرت متأثر از دورههای مختلف تداخل و تراکم سورگوم، آزمایشی در سال زراعی 82 در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار به اجرا در آمد. فاکتورهای مورد بررسی را دورههای مختلف تداخل سورگوم (صفر،14،28و42 روز بعد از سبز شدن ذرت و کل دوره رشد آن) با تراکمهای (4 ,8 و12 بوته در متر مربع) تشکیل میدادند. صفات مورد بررسی شامل عملکرد و اجزای عملکرد و میزان مشارکت ذخایر ساقه در عملکرد دانه ذرت بود. نتایج نشان داد که افزایش تراکم و طول دوره تداخل سورگوم، به دلیل سایهاندازی و رقابت شدید بین بوتهها برای استفاده از منابع موجود، به کاهش اجزای عملکرد ذرت (به جز تعداد ردیف دانه) منجر گردید. بالاترین عملکرد دانه و تعداد دانه در بلال در تیمار شاهد(کشت خالص ذرت) بهدست آمد. با افزایش تراکم و طول دوره تداخل سورگوم عملکرد دانه کاهش یافت به طوری که بیشترین کاهش عملکرد ذرت (38 درصد) به بالاترین تراکم و طول دوره تداخل سورگوم با ذرت مربوط میشد. سطوح تراکم و دورههای مختلف تداخل روی میزان انتقال ماده خشک و درصد مشارکت ذخایر ساقه در عملکرد دانه اختلاف معنیداری را نشان داد. بیشترین میزان مشارکت ذخایر ساقه و سهم فرایند انتقال مجدد ماده خشک از بخشهای رویشی در عملکرد دانه، در بالاترین تراکم و طول دوره تداخل کامل سورگوم با ذرت و حداقل آن در کشت خالص ذرت بهدست آمد و ممکن است با سایه اندازی و رقابت بین بوتهها برای نور و منابع دیگر در ارتباط باشد.
سید حمیدرضا صادقی، حمیدرضا پورقاسمی، مجید محمدی، حشمت اله آقارضی،
جلد 12، شماره 46 - ( (لف)-زمستان 1387 )
چکیده
عدم وجود و یا کمبود آمار و اطلاعات در زمینه فرسایش خاک و تولید رسوب در بسیاری از حوزه های آبخیز کشور، استفاده از روش های تجربی مناسب برای برآورد شدت و مقادیر فرسایش خاک و تولید رسوب را گریزناپذیر می نماید. در این تحقیق، میزان کارآیی مدل USLE و نسخ مختلف آن شامل MUSLE-S، AOF، MUSLT، MUSLE-E، USLE-M و AUSLE در کرت استاندارد در تیمارهای دیم، شخم رها شده و مرتع در مقیاس رگبار ارزیابی شده است. برای این منظور کلیه متغیرهای مورد نیاز و ورودی مدل های مذکور در سه کرت مستقّر در هر تیمار در ایستگاه تحقیقات منابع طبیعی خسبیجان در شهرستان اراک محاسبه و به منظور اجرای مدل های مذکور مورد استفاده قرار گرفت. نتایج به دست آمده از به کارگیری هر یک از مدل ها با مقادیر رسوب اندازه گیری شده 12 رگبار مقایسه و نهایتاً کارآیی و دقّت مدل های مذکور در هر یک از تیمارهای مورد بررسی ارزیابی شد. نتایج ارزیابی ضمن تأیید ارتباط آماری خوب بین برآوردهای بسیاری از مدل ها با یکدیگر نمایان گر عدم توانایی و کارآیی مدل های مذکور در برآورد رسوب ناشی از رگبارها در تیمارهای مورد مقایسه بوده اند. حال آن که ارتباط معنی دار تخمین های حاصل از مدل MUSLE-E (99/0r=) و غیرمعنیدار MUSLE-S و MUSLE-E (50/0r<) با مقادیر مشاهده ای به ترتیب در کاربری های مرتع، و دیم و شخم رهاشده مورد تأیید قرار گرفت.
حمیدرضا پورقاسمی، حمیدرضا مرادی، مجید محمدی، محمدرضا مهدویفر،
جلد 12، شماره 46 - ( (لف)-زمستان 1387 )
چکیده
شناخت نواحی مستعد وقوع زمین لغزش یکی از اقدامات اولیه در مدیریت منابع طبیعی و برنامه ریزیهای توسعه ای و عمرانی است. هدف از این تحقیق، پهنه بندی خطر زمین لغزش در بخشی از حوزه آبخیز هراز در حد فاصله روستای وانا تا امامزاده علی با استفاده از توابع عضویت فازی و اپراتورهای فازی است. ابتدا نقاط لغزشی با استفاده از عکس های هوایی و بازدیدهای میدانی مشخص و متعاقب آن نقشه پراکنش زمین لغزش منطقه تهیه گردید. سپس هر یک از عوامل مؤثر بر وقوع زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه از قبیل شیب، جهت شیب، ارتفاع، لیتولوﮊی، کاربری اراضی، فاصله از جاده، فاصله از شبکه آبراهه، فاصله از گسل و نقشه همباران در محیط GIS تهیه گردید. داده های مذکور در فرمت های برداری و رستری در محیط نرم افزار Ilwis ذخیره و برای انجام تحلیل های مبتنی بر تئوری مجموعه های فازی مورد استفاده قرار گرفت. تحلیل های فازی با استفاده از نرم-افزار Idrisi و پس از تعیین مقادیر و توابع عضویت فازی صورت گرفت. در این تحقیق از اپراتورهای فازی مختلفی همچون And، Or، Sum، Product و Gamma استفاده گردید. نتایج نشان داد اپراتور فازی گاما با مقدار بیشترین دقت را در تهیه نقشه حساسیت به خطر زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه دارد.
مرضیه گرجی، حمیدرضا عشقی زاده، امیرحسین خوش گفتارمنش، علی اشرفی، امیرحسین معلم، نازنین پورسخی، نسیبه پورقاسمیان، اسماء میلادی،
جلد 12، شماره 46 - ( (ب)-زمستان 1387 )
چکیده
کمبود آهن در بسیاری از اراضی کشاورزی دنیا به ویژه در خاک های آهکی گسترش دارد. یکی از راهکارهای مقابله با کمبود آهن، کاشت گیاهان مقاوم به کمبود این عنصر می باشد. این پژوهش با هدف ارزیابی «آهن کارایی» تعدادی از محصولات زراعی مهم و رابطه آن با برخی صفات کمّی و کیفی در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار در پاییز سال 1385 در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. ذرت شیرین (هیبرید سینگل کراس کرج 404)، ذرت دانه ای (هیبرید سینگل کراس500)، دو رقم گلرنگ شامل 3110S- و 411S-، آفتابگردان رقم هایسون و گندم دوروم رقم شوگا در دو سطح 5 و 50 میکرو مولار آهن از منبع FeEDTA در محیط کشت محلول کاشته شدند. نتایج آزمایش نشان داد گیاهان مورد ارزیابی از لحاظ آهن کارایی اختلاف معنی داری در سطح یک درصد داشتند. هیبریدهای ذرت در مقایسه با سایر گیاهان مورد مطالعه به کمبود آهن حساستر بوده (آهن-کارایی برابر با 26 درصد) و کاهش بیشتری در وزن خشک اندام هوایی آنها در تیمار 5 میکرو مولار آهن مشاهده شد. در مقابل، گندم دوروم رقم شوگا در شرایط کمبود آهن کمترین کاهش وزن خشک ریشه و اندام هوایی را در مقایسه با شرایط کافی بودن آهن نشان داد (آهن-کارایی برابر با 94 درصد). ارزیابی آهن کارایی بر اساس صفات مختلف نشان داد که غلظت و محتوای آهن در کل گیاه، بخش هوایی و یا ریشه ارتباطی با میزان تحمل گیاه در برابر کمبود آهن نداشت.
نسیبه پورقاسمیان، مرتضی زاهدی،
جلد 13، شماره 47 - ( (ب)-بهار 1388 )
چکیده
به منظور تعیین روش کاشت مناسب برای گلرنگ تحت شرایط متفاوت آبیاری، آزمایشی به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در تابستان 1385 در مزرعه پژوهشی دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا شد. در این آزمایش دو روش کاشت جوی و پشته (با فاصله ردیف 45 سانتیمتر و فاصله بین دو بوته 5 سانتیمتر) و مسطح (با فاصله ردیف 25 سانتیمتر و فاصله بین دو بوته 8 سانتیمتر) به همراه دو رژیم آبیاری (آبیاری پس از 85 و 100 میلیمتر تبخیر تجمعی از تشتک تبخیر کلاس A) به عنوان فاکتورهای اصلی و دو رقم گلرنگ (کوسه و IL111) به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد روش کاشت مسطح نسبت به روش کاشت جوی و پشته به طور معنیداری سبب تسریع در مراحل نموی، افزایش شاخص سطح برگ، افزایش عملکرد دانه، اجزای عملکرد دانه، شاخص برداشت و درصد روغن دانهها گردید. در این بین کاهش میزان رطوبت قابل استفاده در خاک ارتفاع بوته، تعداد طبق در بوته، تعداد دانه در طبق، وزن هزار دانه، وزن خشک اندام هوایی، عملکرد دانه و شاخص برداشت را کاهش داد. ولی میزان رطوبت خاک تأثیر معنیداری بر شاخص سطح برگ در مرحله 50 درصد گلدهی، طول مراحل نمو و درصد روغن نداشت. طول دوره رشد رقم کوسه در کلیه مراحل رشد نسبت به رقم IL111 بیشتر بود و در کلیه صفات مورد اندازهگیری نسبت به رقم IL111 برتری داشت. هیچ یک از اثرات متقابل عوامل آزمایشی بر عملکرد دانه در واحد سطح معنیدار نبود، ولی بهطور کلی عملکرد دانه در روش کاشت مسطح نسبت به جوی و پشته حدود 36 درصد بیشتر بود. اثر متقابل رقم و روش کاشت بر عملکرد روغن معنیدار گردید. حداکثر عملکرد روغن (1168 کیلوگرم در هکتار) برای رقم کوسه در روش کاشت مسطح و حداقل آن (417 کیلوگرم در هکتار) برای رقم IL111 در روش کاشت جوی و پشته به دست آمد. با توجه به نتایج به دست آمده، به نظر میرسد که در شرایط مشابه مطالعه حاضر و جهت حصول عملکرد بیشتر در کاشت تابستانه گلرنگ، ترکیب روش کاشت مسطح و رقم کوسه تولید برتری خواهد داشت.
سید سعید اسلامیان، محسن قاسمی، سمیه سلطانی گردفرامرزی،
جلد 16، شماره 59 - ( علوم فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك-بهار - 1391 )
چکیده
در این تحقیق به منظور بررسی وضعیت جریانهای کم در حوضه آبخیز کرخه از پنج شاخص جریان کم رودخانهای شامل 10،7Q، 20،7Q، 10،30Q، 3،4Q و95Q استفاده شد و آمار دبی روزانه 12 ایستگاه هیدرومتری این حوضه در طول دوره آماری سالهای 46-1345 تا 81-1380 مورد استفاده قرار گرفت. همگنی دادههای دبی از طریق آزمون توالی بررسی شد. مقادیر شاخص 95Q با ترسیم منحنیهای تداوم جریان مشخص شد و چهار شاخص 10،7Q، 20،7Q، 10،30Q ، 3،4Q به کمک تحلیل فراوانی جریانهای کم 4، 7 و 30 روزه محاسبه گردید. پس از محاسبه شاخصها، دورههای جریان کم در ایستگاههای مختلف مشخص شد. ناحیهبندی شاخصها نیز به کمک روش کریجینگ صورت گرفت. نتایج نشان داد که شاخصهای 3،4Q و 95Q نسبت به بقیه شاخصهای جریان کم مقادیر کمتری دارند و هرچه دوره بازگشت افزایش یابد، مقدار شاخص جریان کم کاهش مییابد. براساس نقشههای ناحیهبندی شاخصهای جریان کم، بیشترین مقدار شاخصهای جریان کم در نواحی مرکزی و جنوبی حوضه میباشد و هرچه به سمت شمال حوضه حرکت شود از مقدار این شاخصها کاسته میشود. نتایج نشان میدهد که سالهای وقوع خشکسالی هیدرولوژیک در ایستگاههای مختلف حوضه آبخیز کرخه یکسان نیست، ولی در سالهای 46-1345، 78-1377، 79-1378، 80-1379 و 81-1380 در بیشتر ایستگاهها خشکسالی هیدرولوژیک اتفاق افتاده است، به طوری که در این سالها به ترتیب در 67، 92، 84، 75 و 59 درصد ایستگاهها خشکسالی هیدرولوژیک اتفاق افتاده است.
سید علی قاسمی ، شهناز دانش،
جلد 16، شماره 61 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-پاييز 1391 )
چکیده
در این کار تحقیقاتی، کیفیت پساب تصفیهخانههای فاضلاب شهر مشهد جهت استفاده در کشاورزی، براساس رهنمود کیفی آب آیرس و وستکات مورد بررسی قرار گرفت و پتانسیل اثرات نامطلوب آن بر خاک و گیاهان ارزیابی شد. برای این منظور، از پساب هر یک از تصفیهخانههای مورد نظر در طی مدت یک سال نمونهبرداری گردید و نمونهها از نظر پارامترهای pH، هدایت الکتریکی، غلظت یونهای سدیم، کلسیم، منیزیم، کلراید، بور، نیتروژن نیتراتی، بیکربنات و برخی از فلزات سنگین مورد آزمایش قرار گرفتند. با توجه به نتایج بهدست آمده، کاربرد پساب تصفیهخانههای شهر مشهد در کشاورزی از نظر غلظت بیکربنات (meq/L 1/12-0/8) با محدودیت شدید، و از نقطهنظر پارامترهای هدایت الکتریکی (dS/m 9/1-3/1)، غلظت سدیم (7/8-8/5 برحسب SAR)، غلظت کلراید (meq/L 5/6-2/3) و نیز شاخص نسبت جذب سدیم تنظیم شده (7/11-8/7)، با محدودیت کم تا متوسط مواجه است. این در حالی است که مقادیر
pH (8-3/7)، نیتروژن نیتراتی (mg/L 2/4-5/0)، بور (mg/L 8/0-2/0) و فلزات سنگین محدودیتی را برای استفاده از این پسابها در کشاورزی نشان ندادند. بهطورکلی نتایج این پژوهش دلالت بر آن دارد که استفاده از پساب در کشاورزی بایستی براساس رعایت برنامهریزیهای دقیق پایش و مدیریتی انجام پذیرد.