18 نتیجه برای قوی
سیدمحسن تقوی، کاووس کشاورز،
جلد 6، شماره 4 - ( زمستان 1381 )
چکیده
این پژوهش به منظور شناسایی سویهها و پراکندگی باکتری عامل سوختگی برگ گندم در دو استان فارس و کهگیلویه و بویراحمد، شناسایی علفهای هرز میزبان، تعیین بذرزاد بودن باکتری، و همچنین واکنش ارقام مختلف گندم نسبت به آنها انجام گرفته است. طی دو فصل زراعی 1376 و 1377 از مزارع مختلف گندم آبی دو استان نمونهبرداری شد. نمونهها روی محیط کشت KB کشت داده شد. آزمونهای LOPAT روی 181 جدایه، که توانایی تولید رنگ فلورسنت روی محیط KB داشتند، صورت گرفت. پس از انجام این آزمونها، تعداد 39 جدایه، که دارای ویژگیهای مختلف بودند، به عنوان نماینده انتخاب و آزمونهای بیوشیمیایی و فیزیولوژیک و بیماریزایی روی آنها انجام شد. بر اساس نتایج به دست آمده، جدایههایی که تولید رنگ فلورسنت کردند به پنج گروه تقسیم شدند، که یک گروه از آنها ( Pseudomonas fluorescens (Pf و چهار گروه دیگر ( Pseudomonas syringae pv. syringae (Pss بودند. عامل بیماری سوختگی برگ گندم در این دو استان جدایههای Pss تشخیص داده شد. نقوش الکتروفورزی پروتئین جدایههای Pss از گندم، جو و علفهای هرز با هم شباهتهای کلی داشتند، و فقط تعدادی از آنها که در یک یا چند واکنش بیوشیمیایی با هم متفاوت بودند در نحوه قرار گرفتن نوارهای فرعی و اصلی با هم تفاوت داشتند. همچنین، Pss از علفهای هرز یکساله نظیر دم روباهی، ماشک، یولاف وحشی و جو موشی و مرغ در چند منطقه از جمله سعادتشهر و مرودشت جداسازی و بیماریزایی آن به اثبات رسید. از بین ارقام مورد آزمایش، گندم رقم تجن حساس و ارقام دیگر مصون، مقاوم، نیمه مقاوم و نیمه حساس ارزیابی شدند. بر اساس نتایج به دست آمده، Pss قادر است به صورت بذرزاد روی بذور گندم زندگی کند، و به احتمال زیاد به صورت اندوفیت در بذر به سر میبرد.
سید محسن تقوی، محمد ضیایی،
جلد 7، شماره 1 - ( بهار 1382 )
چکیده
به منظور مقایسه جدایههای (Pseudomonas syringae pv. syringae (Pss از غلات، مرکبات، درختان میوه هستهدار و برخی علفهای هرز از نظر ویژگیهای فنوتیپی و بیماریزایی، طی سالهای 1377 و 1378 در استان فارس، شهرستانهای کرج، فریدن، الیگودرز و شهرکرد از گیاهان فوق نمونهبرداری شد. از 350 جدایه باکتری فلورسنت، 47 جدایه که از لحاظ اکسیداز، توانایی ایجاد پوسیدگی نرم در سیب زمینی و هیدرولیز آرژنین منفی بوده ولی روی توتون، شمعدانی یا هر دو فوق حساسیت ایجاد نمودند، مقدمتاً به عنوان Pss انتخاب و آزمونهای تکمیلی روی آنها انجام شد. بر اساس آزمونهای LOPAT (لوان، اکسیداز، له کردن سیب زمینی، هیدرولیز آرژنین و فوق حساسیت روی توتون) جدایهها به دو گروه، و بر اساس آزمونهای GATTα (هیدرولیز ژلاتین، هیدرولیز اسکولین، تیروزیناز و استفاده از تارتارات) به 9 گروه تقسیم شدند. جدایههای میزبانهای مختلف در آزمونهای لیپاز، لسیتیناز، تولید سیرینگومایسین، تشکیل هسته یخ، بیماریزایی، نقوش الکتروفورزی پروتئینهای سلولی و سرولوژی در آزمون نشت دوطرفه در آگار با هم متفاوت بودند.
هرمزد نقوی، محمد علی حاج عباسی، مجید افیونی،
جلد 9، شماره 3 - ( پاییز 1384 )
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی اثر ماده آلی (کود گاوی) بر برخی از ویژگیهای فیزیکی، خصوصیات و ضرایب هیدرولیکی و انتقال ردیاب برماید در خاک بوده است. برای این منظور خاک سطحی (30-0 سانتیمتری) از یک مزرعه لوم شنی انتخاب و 3 سطح کود دامی
0 (صفر)، 30 و 60 تن در هکتار به آن اضافه و در تمام پلاتها ذرت کاشته شد. این آزمایش در قالب بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا گردید. سه ماه بعد از اضافه کردن کود آلی بقایای ذرت حذف و محلول KBr به صورت یکنواخت روی سطح کرتها پاشیده شد. جرم مخصوص ظاهری، تخلخل، مقدار ماده آلی و رطوبت خاک در 18 مقدار پتانسیل ماتریک در آزمایشگاه اندازهگیری شد. پس از اضافه کردن ردیاب، سه مرحله آبیاری به مقدار 100، 200 و 400 میلیمتر انجام گردید. بعد از هر مرحله آبیاری نمونههای خاک از هفت عمق، با ضخامتهای مساوی 15 سانتیمتری تا 105 سانتیمتر برداشته شد و غلظت باقیمانده Br در نمونهها تعیین گردید. برای هر زمان نمونهبرداری مرکز جرم توزیع غلظت ردیاب در اعماق ذکر شده در تمام تیمارها نیز محاسبه شد. نتایج نشان داد که افزودن کود دامی باعث کاهش جرم مخصوص ظاهری، افزایش تخلخل، مقدار ماده آلی و رطوبت خاک در بیشتر پتانسیلهای ماتریک شده است. هم چنین افزودن کود دامی باعث تغییر ضرایب هیدرولیکی خاک گردید. مقدار Br در نیمرخ پلاتهایی که کود دامی دریافت کرده بودند، کمتر انتقال پیدا کرد. مشابه همین نتایج از بررسی مرکز جرم ردیاب در زمانهای نمونهبرداری به دست آمد.
قباد آذری تاکامی، محمد امینی، محمدرضا نقوی،
جلد 10، شماره 2 - ( تابستان 1385 )
چکیده
در این پژوهش اثر هورمون 17ـ آلفا متیل تستوسترون روی نرسازی ماهی گوپی Poecilia reticulata در دو مرحله از رشد و نمو یعنی نوزادی و مولدین جنیندار بررسی شد. گروه اول یعنی نوزادان دارای چهار تیمار شامل دو دوز 30 و 60 میلیگرم در کیلوگرم غذا و هر دوز در دورههای 15 و 30 روزه و گروه دوم یعنی مولدین دارای جنین دارای سه تیمار شامل دوزهای 400، 450 و 500 میلیگرم در کیلوگرم غذا در 10 روز انتهایی دوره جنینی به همراه تیمار شاهد بودند. در گروه اول فقط تیمار mg/kg 60 در 30 روز با میانگین 14/62 درصد نر با تیمار شاهد تفاوت معنیدار داشت و تیمارهای دیگر تأثیری بر نرسازی نداشتند. در این گروه از هفته سوم و چهارم هورموندهی صفات ثانویه جنسی در همه ماهیها قابل مشاهده بود ولی با قطع هورموندهی به تدریج این صفات در نیمی از ماهیها از بین رفت و به جز تیمار مذکور همه تیمارها تفاوت معنیداری با تیمار شاهد نداشتند. در گروه دوم هر سه تیمار با تیمار شاهد تفاوت معنیدار داشتند. دو تیمار 450 و 500 میلیگرم با 82/90 و 07/97 درصد نر دارای بیشترین درصد نرسازی بودند ولی از نظر آماری تفاوتی با یکدیگر نداشتند. در تیمار mg/kg 450 بقیه ماهیها ماده بودند در حالی که در تیمار mg/kg 500 ماهی ماده دیده نشد و بقیه ماهیها جنسیت بینابینی داشتند. درصد تلفات در هر سه تیمار بالاتر از تیمار شاهد و تعداد کل بچه ماهیهای تولید شده کمتر از تیمار شاهد بود. بنابراین تیمار هورمونی باعث کاهش همآوری و افزایش مرگ و میر میشود. درصد تلفات در تیمار mg/kg500 بالاتر از تیمار mg/kg 400 بود. درصد نرسازی در گروه اول کمتر از گروه دوم و همچنین نزدیک تیمار شاهد بود. بنابراین تیمار هورمونی بعد از تولد بچه ماهیها تأثیر قابل ملاحظهای در نرسازی ماهی گوپی ندارد. در مجموع با توجه به درصد نرسازی و درصد تلفات تیمار mg/kg 450 از گروه دوم بهترین تیمار تشخیص داده شد.
امین باقی زاده، علیرضا طالعی، محمدرضا نقوی، معصومه حاجی رضایی،
جلد 12، شماره 43 - ( بهار 1387 )
چکیده
به منظور برآورد وراثتپذیری وتعیین تعداد ژنهای کنترلکننده عملکرد دانه و برخی صفات مرتبط با آن در جو، نسلهای1 F2، F و 3 Fحاصل از تلاقی دو رقم افضل و رادیکال تهیه و همراه با والدین در شرایط مزرعه و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار کاشته شدند. صفات وزن سنبله، طول سنبله، تعداد سنبله، تعداد سنبلچه، طول ریشک، وزن صد دانه، تعداد دانه درسنبله، وزن کاه سنبله، شاخص برداشت و عملکرد دانه در نسلهای مختلف مورد اندازهگیری و یادداشت برداری قرار گرفت. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که میانگین مربعات نسلها برای تمامی صفات معنیدار بود، لذا تجزیه میانگین نسلها برای صفات مورد بررسی صورت گرفت و نتایج نشان داد که صفت طول ریشک توسط آثار افزایشی و غالبیت کنترل میشود و در کنترل سایر صفات علاوه بر آثار مذکور، اثر اپیستازی نیز موثر میباشد. همچنین مشخص شد که واریانس غالبیت بیشترین نقش را در کنترل توارث صفات به عهده دارد، ضمناً برای صفات مورد بررسی متوسط توارثپذیری عمومی بین 69/0تا89/0 تخمین زده شد و تعداد ژن برای صفات مذکور حدوداً 1 تا 6 ژن برآورد گردید.
حجت ایراندوست، غلامرضا نیکنام، ابوالقاسم قاسمی، سید محسن تقوی، اسماعیل ترابی،
جلد 12، شماره 43 - ( بهار 1387 )
چکیده
طی تابستان سال 1383 نمونههایی از غده و ساقه سیبزمینی دارای علایم پوسیدگی و پژمردگی از مزارع مختلف استانهای آذربایجانشرقی، فارس و کرج جمعآوری شدند. تعداد 39 جدایه باکتریایی جداسازی گردید و بر اساس مشخصات مرفولوژیکی، بیوشیمیایی و خصوصیات بیماریزایی به دو گروه مشخص تقسیم شدند. تمام جدایههای استان آذربایجان شرقی و کرج به عنوان نژاد 3 / بیووار
2A
باکتری Ralstonia solanacearum معرفی شدند و جدایههای فارس در نژاد 3 / بیووار N2 گروهبندی گردید. تفاوتهای مشخصی بین جدایههای دو بیووار نسبت به توانایی در استفاده از کربن (دی-ترهالوز، دی-رایبوز و تارترات)، فعالیت تیروزیناز و نقوش پروتئینی در SDS-PAGE مشاهده گردید. تعداد هشت جدایه
2A
بر اساس آزمونهای فنوتیپی انتخاب و پلاسمید آنها پس از استخراج در ژل آگارز 7/0 درصد الکتروفورز گردید. تمام جدایهها دارای تنها یک پلاسمید با اندازه یکسان بوده و هیچ اختلافی بین آنها وجود ندارد. بر اساس منابع موجود این اولین گزارش از وجود بیووار R. solanacearum N2 در ایران است
سجاد رشیدی منفرد، عبدالهادی حسین زاده، محسن مردی، محمد رضا نقوی، سید مصطفی پیرسیدی،
جلد 12، شماره 45 - ( پاییز 1387 )
چکیده
تنوع ژنتیکی گیاهان زراعی اصلی همانند گندم دوروم با گذشت زمانی کاهش پیدا کرده است. ارزیابی تنوع ژنتیکی در کارایی حفاظت از ژرم پلاسم و کاربرد آن حائز اهمیت میباشد. در این مطالعه 87 ژنوتیپ بومیدوروم متعلق به مناطق مختلف ایران و 21 ژنوتیپ خارجی از 10 کشور با استفاده از 10 ترکیب آغازگری SSAP ارزیابی شدند. رتروترانسپوزونها توالیهای متحرک در داخل ژنوم میباشند که از طریق یک RNA حدواسط در داخل ژنوم جابهجا میشوند و توزیع بسیار زیلدی در ژنوم دارند به همین دلیل در سالهای اخیر نشانگرهای مولکولی براساس آنها طراحی شده است. نشانگرهای SSAP مورد استفاده در این تحقیق شامل Tar1،Thv 19،Tagemina، BARE -1 میباشند. ترکیب آغازگری Thv19M + ACA در نمونههای ایرانی و خارجی دارای بیشترین میزان باند چند شکل(11 باند چند شکل) بود. میزان چند شکلی مشاهده شده توسط هر کدام از نشانگرهای بالا در ژنوتیپهای بومیبه ترتیب 7/26%، 3/27%، 5/51%، 8/32% و در ژنوتیپهای خارجی 4/24%، 3/24%، 5/51%،5 / 28%میباشد. این نتایج نشان میدهد که Tar1،Thv19در فرایندهای تکاملی گیاه مورد نظر بیشتر جابهجا شدهاند. دندوگرام بر اساس الگوریتم UPGMA و ضریب تشابه دایس ترسیم شد.
ابوالفضل تقوی، غلامحسی طهماسبی، علیاصغر طالبی، علی زرنگار، علیرضا منفرد، حسن نظریان،
جلد 12، شماره 45 - ( پاییز 1387 )
چکیده
در تحقیقی که در سالهای 85-1384 انجام شد، تنوع گونهای زنبورهای مخملی در دو استان تهران (منطقه فشم، زایگان) و قزوین (منطقه الموت، ویکان) در البرز مرکزی بررسی شد. کاستهای سهگانه ملکه، کارگر و نر در شش تاریخ در فصلهای بهار و تابستان در دو منطقه یاد شده جمعآوری شدند. نمونهبرداری از زنبورهای بالغ در منطقه ویکان از 5/3/85 تا 28/6/85 و در منطقه زایگان از3/3/85 تا 26/6/85 انجام شد. در مجموع 11 گونه از زنبورهای جنسBombus جمعآوری و شناسایی شد که تعداد هشت گونه در دو منطقه یکسان بود. اطلاعات به دست آمده در مورد کاستهای مختلف گونههای دو منطقه با کمک نرم افزار اکسل محاسبه و سپس با استفاده ازنرمافزار اکولوژیکال متدولوژی تجزیه و تحلیل شدند. کمیتهای تنوع گونهای با استفاده از شاخصهای سهگانه سیمسون، شانون- وینر و بریلوین و یکنواختی با استفاده از شاخصهای سیمسون، کامارگو و اسمیت- ویلسون محاسبه شدند. غنایگونهای نیز در دو منطقه محاسبه و مقایسه شد. نتایج به دست آمده در منطقه ویکان تنوع گونهای، یکنواختی و غنای گونهای بالاتری را نسبت به زایگان نشان داد. به عبارت دیگر منطقه ویکان از پایداری بالاتری در مقایسه با زایگان برخوردار بود. درصد شباهت دو منطقه 46 درصد بود که نشان دهنده تفاوت زیاد نسبتهای فراوانی گونهها با وجود اشتراک هشت گونه در دو منطقه بود.
محمدرضا میرزایی، استفان قوی، غلامرضا قضاوی، کریستینا بونر،
جلد 12، شماره 46 - ( (ب)-زمستان 1387 )
چکیده
اساس کار ارائه شده بر مبنای تهیه یک مدل رقومی زمین (DEM) در دو ماکت با ابعاد 50×50 سانتی متر و با شرایط زبری متفاوت (زبری تند و زبری ملایم) میباشد. برای تهیه DEM از دو روش زبریسنج لیزری و فتوگرامتری استفاده شد. تصاویر فتوگرامتری در دو تکرار و در تاریخهای متفاوت بهدست آمد. روش لیزری با داشتن صحت و دقت بسیار بالا به عنوان روش شاهد به منظور ارزیابی روش فتوگرامتری در نظر گرفته شد و سپس این دو روش با استفاده از پارامترهای مختلف آماری و خصوصیات خاک مانند هیستوگرامهای شیب و ارتفاع مورد مقایسه قرار گرفتند. در نهایت با استفاده از مدلهای رقومی زمین دو روش میزان ضریب زبری تصادفی (RR) و حداکثر نگهداشت سطحی خاک تعیین شد. RR عنوان نماینده میکروتوپوگرافی سطح خاک و یکی از عوامل کلیدی در بسیاری از فرآیندهای هیدرولیکی و فرسایش مورد مطالعه قرار گرفت. میزان خطای RR محاسبه شده به وسیله روش فتوگرامتری در مقایسه با لیزری به طور متوسط 10 درصد در ماکت با زبری پایین و 5 درصد در ماکت با زبری بالا میباشد. این میزان خطا در محاسبه حداکثر نگهداشت سطحی (MDS) بین 2 تا 34 درصد یعنی حداکثر حدود 17/0 میلیمتر تغییر میکند. در این تحقیق روش، فتوگرامتری مدل رقومی با شیب ملایمتری برای ماکت با زبری بالا در مقابل لیزری (یعنی به طور متوسط حدود 5/40 در برابر 46 درجه برای لیزری) و شیب تندتری برای ماکت با زبری پایین (متوسط5/23 در مقابل 7/20 برای لیزری) ارائه داده است. نتایج این تحقبق نشان میدهد که روش فتوگرامتری روشی مناسب برای تخمینی با دقت کافی از میزان RR و تخمین مناسبی از میزان MDS میباشد.
براتعلی سیاه سر، علیرضا طالعی، سید علی پیغمبری، محمد رضا نقوی، عبدالمجید رضایی، شیرعلی کوهکن،
جلد 13، شماره 47 - ( (الف) -بهار 1388 )
چکیده
به منظور ن قشه یابی نواحی ژنومی مؤثر در کمیت و کیفیت علوفه جو، دو آزمایش در سال ۱۳۸۶ با ۷۲ لاین هاپلوئید مضاعف جو به همراه والدین آنها (استپتو و مورکس )، در مزارع تحقیقاتی دانشکده علوم زراعی و دامی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران و مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی سیستان، در طرح بلوک کامل تصادفی با دو تکرار اجرا گردید . هر کرت آزمایشی شامل شش ردیف برای هر صفت در هر محیط (CIM) به روش نقشه یابی فاصله ای مرکب QTL به طول ۳ متر و فاصله بین ردیف ۲۵ سانتی متر بود . تجزیه به طور مجز ا انجام گرفت . اثر اصلی ژنوتیپ برای کلیه صفات مورد مطالعه بسیار معن ی دار بود. برای کلیه صفات مورد بررسی، تفکیک متجاوز از والدین در دو جهت مثبت و منفی دیده شد . هم بستگی بین صفات مربوط به کیفیت با کم یت علوفه منفی بود . برای صفات مورد ۳۹ درصد متغیر بود . / ۷ ت ا ۰۴ / ها از ۰۷ Q TL شناسایی شد. واریانس فنوتیپی توجیه شده ب هوسیله این QTL مطالعه در مجموع سی و سه های مربوط به شاخص های کیفیت علوفه (مواد QTL . ۲ به دست آمد H برای نسبت برگ به ساقه، روی کروموزوم LOD بیشترین مقدار مغذّی قابل هضم کل، قابلیت هضم مواد آلی خشک، نسبت برگ به ساقه، نسبت دانه به علوفه و تعداد پنجه در بوته ) و کمیت آن (ارتفاع های نقش هیابی شده از Q TL ۷ نقش هیابی گردیدند. اکثر H ۶ و H ،۵H ،۴H ،۳H ،۲H ،۱H بوته، وزن تر و خشک علوفه ) روی کروموزو مهای پایداری خوبی برخوردار بودند و م یتوانند در برنام ههای گزینش به کمک نشانگر مورد استفاده قرار گیرند.
هرمزد نقوی، محدثه حسینینیا، شهرام کریمی گوغری، محسن ایراندوست،
جلد 16، شماره 61 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-پاييز 1391 )
چکیده
آگاهی از نحوه توزیع آب در خاک جهت طراحی و مدیریت صحیح سیستمهای آبیاری قطرهای زیرسطحی امری ضروری است. از آنجایی که انجام آزمایش، برای تشخیص شکل توزیع رطوبت در داخل خاک بسیار سخت و وقتگیر میباشد، لذا استفاده از شبیهسازی عددی میتواند روشی مؤثر و کارا در امر طراحی این سیستمها باشد. از جمله این مدلها، مدل HYDRUS-2D است که قادر به شبیهسازی حرکت آب، املاح و گرما در شرایط اشباع و غیراشباع در خاک میباشد. هدف از این پژوهش بررسی میزان توانایی مدل شبیهساز
-2D HYDRUS جهت تخمین توزیع رطوبت در خاک اطراف یک قطره چکان نقطهای میباشد. نتایج شبیهسازیها با دادههای بهدست آمده از مزرعه شامل سیستم آبیاری قطرهای زیرسطحی در زمانهای مختلف از آبیاری و 72 ساعت پس از آبیاری مقایسه شد. همچنین مقادیر خطا برای تمامی نقاط و فواصل از قطره چکان و در تمامی زمانهای آبیاری و پس از آن بررسی شد. نتایج نشان داد که مدل توانسته روند تغییرات را مشابه آنچه که در پروفیل خاک رخ داده است شبیهسازی کند. البته میزان رطوبت خاک را در نقاطی که افزایش رطوبت در آنجا رخ داده است، با خطای بیشتری برآورد شده است، حداکثر مقدار خطا 05/0 RMSE=به ازای زمان 5/1 ساعت از شروع آبیاری در عمق 30 سانتیمتری در محل نصب قطره چکان. همچنین با افزایش زمان آبیاری و یکنواخت شدن رطوبت خاک در اثر توزیع مجدد رطوبت، مدل برآوردهای بهتری ارائه کرد برآوردها با سپری شدن 72 ساعت از اتمام آبیاری و میانگین خطای 002/0=RMSE به مقادیر واقعی نزدیکتر شده است.
فرشید حیدری، علی رسول زاده، علیرضا سپاس خواه، علی اصغری، اکبر قویدل،
جلد 17، شماره 65 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-پاییز 1392 )
چکیده
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر سوزاندن و برگرداندن بقایای گیاهی به خاک بر ویژگیهای فیزیکی، هیدرولیکی و بیولوژیکی خاک و همچنین اثر آنها بر اجزای عملکرد جو و ذرت علوفهای و جمعیت ریزجانداران خاک در منطقه اردبیل بود. نتایج نشان داد که برگرداندن بقایای جو باعث افزایش مقدار ماده آلی (% 2/22)، هدایت هیدرولیکی اشباع خاک (% 9/51) و تخلخل کل (% 7/3)، میانگین وزنی قطر خاکدانه (% 4/5)، افزایش ظرفیت زراعی (% 8/5) و همچنین کاهش چگالی ظاهری خاک (% 7/3) گردید. در حالیکه سوزاندن بقایا باعث کاهش مقدار ماده آلی خاک (% 8/31)، هدایت هیدرولیکی اشباع (% 6/36)، میانگین وزنی قطر خاکدانه (% 1/5)، ظرفیت زراعی (% 1/4) و افزایش چگالی ظاهری (% 1) در خاک شد. اثر تیمارهای برگرداندن و سوزاندن بقایا بر منحنی مشخصه آب خاک در مکشهای کمتر محرزتر از مکشهای بیشتر بود. نتایج همچنین نشان داد که سوزاندن بقایا در مقایسه با برگرداندن آنها باعث کاهش معنیدار جمعیت ریزجانداران خاک شده است. لذا با توجه به نتایج بهدست آمده از این پژوهش، سوزاندن بقایای گیاهی در منطقه اردبیل توصیه نمیشود.
هرمزد نقوی، آرش صباح، مهدی امیرپور رباط، فریدون نورقلی پور،
جلد 22، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1397 )
چکیده
بهمنظور بررسی اثرات مقادیر و زمانهای مختلف مصرف نیتروژن بر خواص کمی گلرنگ، آزمایشی دو ساله بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در منطقه کرمان اجرا شد. عامل اول مقدار خالص نیتروژن (صفر، 60، 120و 180 کیلوگرم در هکتار) و عامل دوم زمانهای مصرف (1- تمامی در زمان کاشت، 2- دو سوم در زمان کاشت و یک سوم در مرحله روزت، 3- یک سوم در زمان کاشت و دو سوم در مرحله روزت و 4- یک سوم در زمان کاشت، یک سوم در مرحله روزت و یک سوم در مرحله قبل از گلدهی) بود. نتایج نشان داد اثر سطح نیتروژن بر غلظت، جذب و کارایی زراعی و بازیافت ظاهری نیتروژن، ارتفاع بوته، تعداد غوزه و عملکرد در سطح یک درصد و بر تعداد دانه در غوزه در سطح پنج درصد و اثر تقسیط نیتروژن بر تعداد غوزه و عملکرد در سطح یک درصد و بر ارتفاع بوته، جذب، کارایی زراعی و بازیافت ظاهری نیتروژن در سطح پنج درصد، معنیدار بود. بنابراین براساس آزمایش حاضر مصرف 60 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار به صورت تقسیط سه مرحلهای بهمیزان مساوی در زمانهای کاشت، روزت و قبل گلدهی یا تقسیط یک سوم زمان کاشت و دو سوم زمان روزت توصیه میشود.
محمدرضا میرزایی، استفان قوی،
جلد 22، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1397 )
چکیده
جریان ترجیحی هم از لحاظ محیطی و هم از لحاظ سلامت انسان دارای اهمیت بهسزایی است. بهطوری که انتقال سریع آب و در نتیجه آلودهکنندهها و سموم کشاورزی از این طریق وارد خاک و آبهای زیرزمینی خواهند شد. درحالیکه اندازهگیری و کمیسازی آن بسیار مشکل است. در این تحقیق، با استفاده از نمونههای خاک و انجام بارش مصنوعی بهوسیله یک شبیهساز کوچک باران، سعی در کمیسازی میزان جریان ماکروپورها و مدلسازی جریان ترجیحی گردید. در این راستا از دو مدل استفاده شد: 1) مدل موج سینماتیکی ارائه شده توسط جرمان در سال 1984 و 2) مدل توسعه داده شده آن به نام مدل موج سینماتیکی- پخشی ارائه شده در سال 2003 توسط دیپیترو و همکاران. نتایج نشان داد که مدل ارائه شده توسط دی پینترو و همکاران دارای دقت بیشتری نسبت به مدل جرمان است. سپس، یک روش ابتکاری جهت محاسبه مقدار ماکروپورها بهکار گرفته شد. نتایج رگرسیون نشان داد که مقدار آب ترجیحی رابطه معنیداری با کل میزان تخلخل خاک ندارد (36/0= R2)، و در مقابل با مقدار ماکروپورها با ضریب تبیین 76/0 R2= (001/0> α) دارای یک رابطه معنیدار است.
حدیثه شعبانی، محمد امیر دلاور، سعید تقوی فردود،
جلد 24، شماره 1 - ( علوم آب و خاک - بهار 1399 )
چکیده
امروزه بهمنظور کاهش خطرات ناشی از آلایندهها، تکنیکهای جدید پاکسازی آلایندهها بر دوستدار محیط زیست و مقرون بهصرفه بودن متمرکز شده است. بیوچار با توجه به فراوانی دسترسی، ارزانقیمت بودن و داشتن خصوصیات فیزیکی و شیمیایی مطلوب پتانسیل بالایی برای پاکسازی آلایندهها در محیطهای آبی دارد. هدف از این مطالعه بررسی کارایی بیوچار مهندسی شده با کیتوسان (Bc-Ch)، بیوچار باگاس (Bg-Bc) و باگاس نیشکر (Bg) در حذف کادمیوم از محلول آبی است. بدین منظور اثر زمان تماس، مقدار جاذب، پهاش محلول بر درصد حذف کادمیوم و نیز همدماهای جذب و مدلهای سینتیکی جذب مطالعه شد. نتایج نشان داد همدمای لانگمویر و مدل سینتیکی شبه مرتبه دوم بهترین برازش را بر دادههای جذبی داشتند. حداکثر مقدار جذب با توجه به مدل لانگمویر برای Bc-Ch، Bg-Bc و Bg بهترتیب 78/32، 57/11 و 23/2 میلیگرم بر گرم بهدست آمد. برای هر سه جاذب مدل سینتیکی شبه مرتبه دوم بهترین برازش را بر دادههای تجربی جذب نشان داد. این مطالعه نشان داد که بیوچار مهندسی شده با کیتوسان میتواند بهعنوان جاذبی مؤثر، مقرون بهصرفه و دوستدار محیط زیست برای پاکسازی آلایندههای فلزی در محیطهای آبی مورد استفاده قرار گیرد.
علی عبدالهی، مجتبی نوروزی مصیر، مهدی تقوی، عبدالامیر معزی،
جلد 24، شماره 2 - ( علوم آب و خاک- تابستان 1399 )
چکیده
امروزه یکی از راههای مقابله با کمبود عناصر غذایی کممصرف کاربرد مواد نانو بهمنظور افزایش قابلیت دسترسی عناصری مانند روی برای گیاهان است. بنابراین، این مطالعه برای بررسی تأثیر نانوذرات اکسید آهن عاملدار و کود شیمیایی سولفات روی بر شکلهای شیمیایی روی در فاز محلول خاک و همبستگی آن با غلظت و جذب روی در گندم صورت گرفت. این مطالعه در قالب طرح کامل تصادفی و با سه تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل نانوذرات اکسید آهن عاملدارِ هیدروکسیل (OH)، کربوکسیل (COOH) و آمین (NH2) هر کدام در سه مقدار (100، 200 و 300 میلیگرم بر کیلوگرم)، سولفات روی (ZnSO4) (به مقدار 40 کیلوگرم در هکتار) و تیمار شاهد (بدون استفاده از نانوذرات اکسید آهن) بود. پس از اتمام دوره کشت ویژگیهای شیمیایی خاک از جمله پ.هاش، روی قابل دسترس و کربن آلی محلول و مقدار غلظت و جذب روی در گیاه اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که پ.هاش، روی قابل دسترس و مقدار کربن آلی محلول خاک بهشکل معنیداری تحت تأثیر تیمارهای آزمایش قرار گرفت. نتایج حاصل از مدل ژئوشیمیایی Visual MINTEQ نشان داد که بیشترین مقدار گونه آزاد روی در تیمار نانوذرات اکسید آهن کربوکسیلدار به مقدار 300 میلیگرم در کیلوگرم خاک بهدست آمد. همچنین تیمارهای آزمایش بهشکل معنیداری غلظت گونه روی ترکیب شده با ترکیبات آلی (Zn-DOM) را تحت تأثیر قرار داد. وجود ضرایب همبستگی بهنسبت بالا و مثبت و معنیدار بین غلظت و جذب روی در گندم با گونههای روی آزاد و کمپلکس شده با ترکیبات آلی در محلول بیانگر این است که میتوان این گونهها را بهعنوان گونههای قابل دسترس روی در محلول خاک درنظر گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که کاربرد نانوذرات اکسید آهن عاملدار به بهبود شرایط خاک به افزایش قابلیت دسترسی روی کمک میکند.
علیرضا عمادی، سینا فاضلی، محمد هوشمند، سروین زمان زاد قویدل، رضا سبحانی،
جلد 27، شماره 1 - ( علوم آب و خاک- بهار 1402 )
چکیده
بخش کشاورزی به¬عنوان یکی از مهمترین بخشهای مصرف آب در پایداری سیستمهای منابع آب کشور تأثیرگذار است. این مطالعه، با هدف تخمین برداشت آب از رودخانه برای مصارف کشاورزی در محدوده مطالعاتی نوبران، واقع در حوضه آبریز دریاچه نمک، انجام شده است. تخمین میزان برداشت آب از رودخانه با استفاده از متغیرهای وابسته به فاکتورهای ریختشناسی، هیدرولوژیکی، کاربری اراضی و ترکیبی از متغیرهای آنها که با نمونهبرداری میدانی جمعآوری شده است، انجام گرفت. همچنین، برای تخمین متغیر برداشت آب از رودخانهها، روشهای دادهکاوی شامل سامانه استنتاجی فازی- عصبی تطبیقی (ANFIS)، روش گروهی مدلسازی دادهها (GMDH)، شبکه تابع پایه شعاعی (RBF) و مدل درخت تصمیم رگرسیونی (Rtree) به کار گرفته شد. در این مطالعه، مدل GMDH24 با سناریوی ترکیبی شامل متغیرهای عرض رودخانه، عمق رودخانه، حداقل جریان، حداکثر جریان، متوسط جریان، مساحت کشت شده زراعی و باغی بهعنوان بهترین مدل برای برآورد متغیر برداشت آب از رودخانه معرفی شد. مقدار RMSE برای سناریوی ترکیبی مدل GMDH24 بهمنظور تخمین برداشت آب در محدوده مطالعاتی نوبران 046/0 بهدست آمد. نتایج حاکی از این است که عملکرد مدل GMDH24 در برآورد برداشت آب رودخانهها برای مقادیر حداکثر بسیار قابل قبول و امیدوارکننده است. بنابراین، مدلسازی و شناسایی متغیرهای مختلف تأثیرگذار بر میزان بهینه برداشت آب از رودخانهها جهت تأمین مصارف کشاورزی باعث دستیابی به اهداف مدیریت یکپارچه منابع آب (IWRM) میشود.
علیرضا عمادی، رامین فضل اولی، سروین زمان زاد قویدل، رضا سبحانی، سروش نصرتی اختر،
جلد 27، شماره 3 - ( علوم آب و خاک-پاییز 1402 )
چکیده
منابع آبهای زیرزمینی بهعنوان یﮑﯽ از ﺿﺮوریﺗﺮیﻦ نیازهای بشر ﻧﻘﺶ کلیدی در فرایندﻫﺎی اﻗﺘﺼﺎدی و ﺳﯿﺎﺳﯽ جوامع دارد. تغییرات اقلیمی و کاربری اراضی، کمیت و کیفیت منابع آبهای زیرزمینی محدوده مطالعاتی تهران-کرج را با چالشهای جدی مواجه کرده است. هدف اصلی در این مطالعه، توسعه روشی مبتنی بر مدلهای هوشمند منفرد شامل روشهای سامانه استنتاجی فازی- عصبی تطبیقی (ANFIS) و برنامهریزی بیان ژن (GEP) و ترکیبی- موجک (WANFIS، WGEP) برای تخمین زمانی و مکانی متغیرهای سختی کل (TH)، کل مواد جامد محلول (TDS) و هدایت الکتریکی (EC) در منابع آبهای زیرزمینی محدوده تهران-کرج در دوره آماری 17 ساله (1399-1383)، است. نتایج نشان داد که مدلهای ترکیبی- موجک نسبت به مدل¬های منفرد در تخمین سه متغیر منتخب از عملکرد بیشتری برخوردار هستند. بهطوری که درصد بهبود عملکرد مدل WANFIS نسبت به ANFIS و مدل WGEP نسبت به GEP با درنظر گرفتن شاخص ارزیابی ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE) بهترتیب برای سه متغیر TH، TDS و EC (18/018, 23/713 درصد)، (12/581، 33/116 درصد) و (6/433، 12/995 درصد) بهدست آمد. نتایج حاکی از انطباق بسیار زیاد مکانی و زمانی مقادیر تخمینی مدل WGEP با مقادیر مشاهداتی برای هر سه متغیر کیفی در محدوده تهران-کرج، است. نتایج نشان داد که غلظت متغیرهای کیفی منابع آبهای زیرزمینی از شمال به سمت جنوب محدوده مطالعاتی در هر سه متغیر کیفی روند صعودی دارد. در مناطق شهری آلودگیهای ناشی از فاضلاب و افزایش جمعیت و همچنین در مناطق کشاورزی استفاده از کودهای شیمیایی، نفوذ آنها به منابع آبهای زیرزمینی و برداشت بیرویه از منابع آبهای زیرزمینی باعث تشدید آلودگی آنها میشود. بنابراین، در محدوده مطالعاتی تهران-کرج تغییرات اقلیمی و نوع کاربری اراضی به شدت با وضعیت کیفیت منابع آب زیرزمینی رابطه مستقیم دارد.