2 نتیجه برای مجید سلیمانی
مجید سلیمانی، محمد شاهدی،
جلد 10، شماره 1 - ( بهار 1385 )
چکیده
یکی از عوامل مهم تأثیرگذار بر کیفیت تبدیل یا به عبارتی ضایعات ناشی از خرد شدن برنج در مرحله تبدیل به برنج سفید و در نتیجه ارزش اقتصادی آن، نحوه اعمال فرایند خشککردن و کنترل پارامترها در خشککن میباشد. به منظور بررسی عوامل مؤثر بر کیفیت تبدیل محصول و ارتباط آنها با یکدیگر، رقم بینام که یکی از ارقام متداول برنج استان گیلان با کیفیت تبدیل و مقاومت بافتی متوسط است، با رطوبت اولیه 5/20% مورد استفاده قرار گرفت. فرایند خشک کردن محصول در قالب طرح کاملاً تصادفی با 20 تیمار توسط 3 فاکتور: درجه حرارت هوای خشککن(در پنج سطح: 30، 40، 50، 60 و 70 درجه سانتیگراد)، سرعت جریان هوای خشککن (در دو سطح 5/0 و 2 متربرثانیه) و رطوبت شلتوک در انتهای فرایند (در دو سطح 5/10 و 14 درصد بر پایه تر، به ترتیب معادل 7/11 و 3/16 درصد بر پایه خشک) در 4 تکرار انجام شد. نتایج به دست آمده از آزمایشها نشان داد که افزایش درجه حرارت و سرعت جریان هوا در خشککن باعث کاهش زمان و برعکس باعث افزایش ثابت سرعت کاهش رطوبت( K ) در محصول میشود. همچنین مشخص شد کاهش رطوبت نهایی محصول علیرغم این که باعث افزایش معنیدار زمان فرایند میشود ولی بر ثابت K اثر معنیدار ندارد. آزمون همبستگی نشان داد که در دامنه رطوبتی مشخص(5/20% الی 14% و یا 5/20% الی 5/10%) میزان ضایعات (درصد شکستگی) برنج در مرحله تبدیل با زمان خشک شدن همبستگی منفی و با ثابت K همبستگی مثبت دارد در حالی که این دو شاخص با مقاومت خمشی محصول به ترتیب همبستگی مثبت و منفی دارند. برازش خصوصیات کیفی شامل ضایعات در مرحله تبدیل و مقاومت خمشی محصول برحسب زمان و یا ثابت سرعت خشک شدن مشخص کرد که با استفاده از متغیر زمان میتوان برآورد دقیقتری برای خصوصیات کیفی مذکور به دست آورد.
مجید سلیمانی، محمد شاهدی،
جلد 10، شماره 2 - ( تابستان 1385 )
چکیده
منحنیهای همدما در کنترل رطوبت بذر و رطوبت نسبی محیط اطراف آن طی دوره نگهداری و همچنین کنترل فرایند خشکشدن و طراحی خشککن حائز اهمیت است. با توجه به اهمیت این منحنیها، پژوهشی در قالب دو آزمایش فاکتوریل با 3 فاکتور: هیبرید (شامل هیبریدهای 647 و 704)، دما (در 6 سطح در دامنه 5 الی 55 درجه سانتیگراد) و رطوبت نسبی (در دامنه 10 تا 90 درصد) به طور مستقل برای پدیدههای جذب و دفع رطوبت انجام گرفت. برای فراهم ساختن رطوبت نسبی در دامنه مورد نظر از محلول گلیسرول استفاده شد. آزمایشها نشان داد که محلول این ماده میتواند شرایط مورد نظر را تأمین کند. البته رابطه میان غلظت و رطوبت نسبی، رابطهای غیر خطی و به میزان کم وابسته به دما بود. نتایج حاصل از مقایسه میانگینها نشان داد که عوامل درجه حرارت، رطوبت نسبی و هیبرید، هرسه بر رطوبت تعادلی جذب و دفع در سطح 1% دارای اثر معنیدار هستند که البته در این میان رطوبت نسبی از اهمیت و تأثیر بیشتر برخوردار است. مقایسه هیبریدها نشان داد که در شرایط محیطی یکسان، هیبرید 704 رطوبت تعادلی بالاتری نسبت به هیبرید 647 دارد که این مسأله بیانگر بالاتر بودن قابلیت نگهداری و فعالیت آبی کمتر هیبرید 704 است. انطباق مشاهدات بر مدلهای ریاضی غیرخطی هندرسن، چانگ- فاست و اسوین پس از تعیین ضرایب منتج به این نتیجه شد که مدل اسوین برای منحنیهای جذب و دفع هیبرید 704 و جذب 647 و مدل چانگ- فاست برای منحنی دفع هیبرید 647 مدلهای دقیقتر و مناسبتری است.