3 نتیجه برای محمدرضا نیشابوری
حسین رضائی، محمدرضا نیشابوری، علیرضا سپاسخواه،
جلد 8، شماره 3 - ( پاییز 1383 )
چکیده
در برآورد مقدار و شدت جریان آبهای زیر زمینی و انتقال مواد آلاینده در محیطهای متخلخل، ضرایب هیدرولیکی (هدایت هیدرولیکی،(K(θ و پخشیدگی هیدرولیکی،(D(θ) نقش اصلی را ایفا میکنند. دقت این بررسی در محیط متخلخل منوط به تعیین دقیق مقادیر این ضرایب میباشد. اندازهگیری این ضرایب در شرایطی که خاک اشباع نباشد مشکل بوده و هزینه و وقت زیادی نیاز دارد. همچنین بهطور عمده اندازهگیری در نزدیکی رطوبت اشباع صورت میگیرد. بنابراین این امر، محققین را به استفاده از مدلها سوق داده است. یکی از روشهای ارزیابی ضرایب (K(θ و (D(θ ، کاربرد مدلهای نظری بر اساس اطلاعات اندازهگیری شده منحنی مشخصه آب خاک است. در این پژوهش، منحنیهای مشخصه آب خاک در 9 بافت مختلف خاک با استفاده از دستگاه صفحات فشاری اندازهگیری شد. در فشارهای اعمال شده بر نمونه دست نخورده خاک (1/0 تا 5/1 مگاپاسکال)، حجم آب خروجی از دستگاه نسبت به زمان اندازهگیری شده و دبی خروجی در لحظه اتمام آزمایش محاسبه گردید. مقادیر (K(θ و (D(θ با استفاده از دبی اندازهگیری شده و با بهکارگیری معادله ساده شده ریچاردز محاسبه و بهعنوان روش مناسب پیشنهاد شده است. نتایج کاربرد مدلهای معلم، وان گنوختن و همکاران، بوردین، گرین و کوری و گاردنر، در برآورد مقادیر (K(θ و (D(θ در 9 سری بافت خاک آزمایشی دارای اختلاف و پراکندگی زیادی بوده است. بهطوریکه، شبیهسازی هدایت هیدرولیکی از این مدلها برای بافتهای مختلف خاک با دقت کافی امکان پذیر نیست. اگر کمترین و بیشترین مقادیر شبیهسازی شده توسط مدلها در رطوبتهای متناظر بهعنوان محدوده مجاز در نظر گرفته شود، در اینصورت نتایج برآورد ضرایب هیدرولیکی با روش پیشنهادی در پژوهش حاضر با نتایج دیگر مدلها انطباق نشان میدهد. از اینرو، روش پیشنهادی برای تعیین (K(θ و (D(θ امکان انتخاب بهترین مدل شبیه ساز را در برآورد مقادیر ضرایب هیدرولیکی فراهم میسازد.
سید حسن طباطبایی، حسین فرداد، محمدرضا نیشابوری، عبدالمجید لیاقت،
جلد 10، شماره 1 - ( بهار 1385 )
چکیده
برای تعیین دقیقتر بازده کاربرد آبیاری جویچهای نسبت به روشهای متداول، لحاظ کردن تغییرات مکانی و زمانی خصوصیات نفوذ ضروری میباشد. از طرفی مدیریتهای مختلف زراعی به نحو قابل توجهی بر نفوذ مؤثر است. هدف از این پژوهش شبیه سازی تغییرات زمانی ضرایب نفوذ معادله کوستیاکف- لوئیس در خاکهای درز و ترکدار با دو مدیریت زراعی رایج بوده است. آزمایشها در یک فصل زراعی در کرج در زمینی با بافت لوم- رسی انجام گرفت. دو تیمار مدیریتی شامل خاک بدون کاه و کلش و خاک با کاه و کلش به میزان 5 تن در هکتار بوده و جویچهها به تعداد 22 عدد و به عرض 75/0 متر ایجاد شد. ضرایب معادله نفوذ با استفاده از روش ورودی- خروجی و دو نقطهای الیوت واکر در 6 جویچه به دست آمد. بر اساس نتایج این پژوهش ضرایب k و a در طی فصل رشد تغییرات معنیداری نداشته ولی ضریب .f در دو مدیریت مختلف تغییرات معنیداری نشان داده که توسط مدل لگاریتمی شبیه سازی شده است. مقادیر تغییرات زمانی نفوذ تجمعی (Z) نیز تحت بررسی قرار گرفت که نتایج نشان داد مقادیر Z در طی فصل رشد تغییرات معنیداری داشته و با مدل لگاریتمی قابل شبیه سازی است. در پایان روابط بدون بعد *Z برای به دست آوردن Z در زمانهای متفاوت، آبیاریهای مختلف و مدیریت کاه و کلش ارائه شده است. بر پایه نتایج این پژوهش اگر چه کاه و کلش باعث اختلاف در مقادیر .f و Z در دو تیمار مورد مطالعه شده است ولی کاه و کلش تاثیری در روند تغییرات زمانی این پارامترها نداشته و این روند مستقل از حضور یا عدم حضور بقایای گیاهی است که احتمالاً به افزایش چگالی ظاهری خاک و کاهش پایداری خاکدانهها در طی فصل رشد مربوط است.
حجت امامی، مهدی شرفا، محمدرضا نیشابوری،
جلد 16، شماره 59 - ( علوم فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك-بهار - 1391 )
چکیده
اندازهگیری مستقیم هدایت هیدرولیکی غیراشباع (K(h) یا K(θ)) بسیار دشوار و وقتگیر است و در بسیاری از مدلهای کاربردی، اغلب پیشبینی هدایت هیدرولیکی براساس اندازهگیریهای منحنی مشخصه رطوبتی خاک و هدایت هیدرولیکی اشباع (Ks) انجام میشود. با وجود این، استفاده از KS به عنوان یک مرجع در بسیاری از مدلهای تخمینی ممکن است باعث بیش برآورد K(θ) در ناحیه خشکی شود. بنابراین در این پژوهش از هدایت هیدرولیکی نقطه عطف منحنی مشخصه رطوبتی (Ki) و Ks به عنوان مرجع برای برآورد K(h) استفاده گردید. برای اندازهگیری K(h)، 30 نمونه خاک براساس تنوع بافت (8 کلاس بافتی از شنی تا رسی) و سایر ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی از دشت کرج جمعآوری شدند. علاوه بر اندازهگیری Ks، مقادیر K(θ) در نمونههای دستنخورده با استفاده از روش جریان خروجی چند مرحلهای در مکشهای ماتریک 1/0، 2/0، 3/0، 5/0، 7/0 و 1 بار و نقطه عطف منحنی مشخصه رطوبتی به کمک ستون آب آویزان و دستگاه صفحه فشاری اندازهگیری شد. سپس مقادیر K(h) و پخشیدگی هیدرولیکی D(θ) اندازهگیری شده با مقادیر تخمینی از مدلهای وانگنوختن و بروکس و کوری (با فرضیات معلم و بردین) مقایسه شدند. نتایج نشان داد که در 80 درصد نمونهها مدل وانگنوختن- معلم با Ki دقیقترین و بهترین مدل برای پیشبینی K(θ) بود. یعنی استفاده از Ki به عنوان مرجع در مدل وانگنوختن– معلم، باعث برازش بهتر مدل با دادههای اندازهگیری شده گردید. همچنین در 7/6 درصد موارد (دو نمونه خاک رس شنی) مدل بروکس و کوری-معلم با Ki و در 3/13 درصد خاکها (دو نمونه رس سیلتی و دو نمونه لوم رسی سیلتی)، مدل وانگنوختن– معلم دارای برازش خوبی بر دادههای اندازهگیری شده K(h) بود. علاوه بر این، در 20 درصد موارد (چهار نمونه لوم رسی و دو نمونه لوم سیلتی) دقت و کارآیی مدلهای وانگنوختن– معلم با Ki و وانگنوختن– معلم در برآورد K(h) تقریباً یکسان بود. براساس آزمون t-Student میانگین پارامترهای RMSE و GSDER در مدل وانگنوختن-معلم با Ki در سطح آماری 1%، به طور معنی-داری کمتر از مدل وانگنوختن-معلم بود. در 90 درصد از نمونههای خاک مورد بررسی، مدلهای وانگنوختن- معلم و بروکس و کوری- بردین برازش خوبی بر دادههای اندازهگیری شده D(θ) داشتند، ولی در مواردی مدل وانگنوختن- بردین با Ki بهترین مدل برای برآورد D(θ) بود.