11 نتیجه برای مرتضوی
عبدالمجید مسکوکی، سیدعلی مرتضوی،
جلد 8، شماره 2 - ( تابستان 1383 )
چکیده
در یک پژوهش آزمایشگاهی و میدانی و به دنبال تعیین نوع و مقدار مؤثر اسانسهای طبیـعی بر علیه رشد قارچ Aspergillus parasiticus اسانسهای آویشن و زنیان که هردو دارای مقادیرمتفاوتی از ترکیبات ضد میکروبی مانند ترکیبات فنولی و از جمله تیمول وکارواکرول میباشند, آویشن به میزان 200 میکروگرم در لیتر و زنیان 300 میکروگرم در لیترانتخاب شدند. از سویه خالص قارچ Aspergillus parasiticus ATCC15517 پس از تهیه هاگ فعال در شرایط استریل نخست سوسپانسیون ml/spor 106 تهیه و پس از تلقیح هاگ قارچ مقادیر یاد شده اسانسهای فوق روی گلابی اسپری گردیدند و سپس به مدت سه ماه در سردخانه 1 ± 0 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 5 ± 85 % نگهداری و هر ماه از نظر میزان رشد قارچ مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج پس از تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که علیرغم وجود ماده مؤثر تیمول که یک میکروب کش قوی است به مقدار بیشتر در اسانس زنیان ولی اسانس آویشن بهتر توانست از رشد قارچ جلوگیری نموده که این امر ممکن است به علت وجود آثار سینرژیستی ترکیبات فنولی دیگر مانند کارواکرول باشد که در اسانس آویشن به میزان بیشتری وجود دارد. در بررسی آثار طعم اسانسها بر طعم میوه در آزمون چشایی مشخص شد که نمونههای تیمار شده با اسانس زنیان از نمونههای دیگر حتی شاهد دارای طعم بهتری تشخیص داده شدند. نتایج فوق نشاندهنده این است که میتوان از دو اسانس فوق به عنوان دو منبع قارچکش قوی، طبیعی بدون ضرر برای انسان و محیط زیست بهجای قارچ کشهای شیمیایی و مضر که آثار سوء مصرف آنها ثابت شده است استفاده نمود.
مهدی نصر اصفهانی، احمد مرتضوی،
جلد 8، شماره 3 - ( پاییز 1383 )
چکیده
بیماری نقطه سیاه سیب زمینی یک بیماری قارچی بوده و عامل ایجاد آن Colletotrichum coccodes (syn. C. atramentarium) است که با تولید آسروول بهصورت نقاط سیاه رنگ روی قسمتهای زیرزمینی گیاه آلوده بالاخص ساقه زیرزمینی ظاهر میگردد. بررسیها نشان داد که بیماری معمولاً در اواسط فصل ایجاد شده و تا اواخر فصل ادامه و گسترش مییابد. برای تعیین میزان آلودگی گیاه سیبزمینی به بیماری نقطه سیاه و نیز اثر کشت سایر محصولات قبل از سیبزمینی روی این بیماری در منطقه فریدن اصفهان بازدیدهایی از مزارع مورد کشت سیب زمینی به عمل آمد. نتایج مشخص نمود که میانگین آلودگی گیاهان سیبزمینی مورد کشت در این منطقه 86/39 درصد است. تجزیه دادههای حاصل از بررسیهای زراعی در منطقه نشان داد که آیش یک ساله از کمترین آلودگی به ترتیب در مقایسه با کشت گندم، یونجه و جو برخوردار است. بررسی مبارزه بیولوژیـکی بیماری نقـطه سیاه در قالب یک طرح بـلوکهای کامل تـصادفی با استـفاده از اسپور قارچ آنتاگـونیست Trichoderma harzianum در آغشتن غدههای بذری سیب زمینی، افزودن آن در ردیفهای کشت با سه غلظت متفاوت و نیز تلفیق آغشتن غدههای بذری و افزودن اسپور در ردیفهای کشت غدههای سیب زمینی نشان داد که قارچ آنتاگونیست موجب کاهش بیماری نقطه سیاه سیب زمینی شده است. هر چند کمترین آلودگی در تیمار تلفیقی آغشتن غدههای بذری و افزودن اسپور قارچ آنتاگونیست به خاک در مقایسه با سایر تیمارها بود. البته میزان کاهش بیماری بستگی به روش کاربرد و مقدار اسپور مورد استفاده داشته است. بررسی تعداد ساقه ، اوزان تر و خشک ، رشد طولی گیاه و میزان محصول نشان داد که این قارچ آنتاگونیست موجب ازدیاد رشد و نمو گیاه سیب زمینی و همچنین محصول آن شده است. بررسی و مقایسه حساسیت 24 رقم سیبزمینی تجاری به بیماری نقطه سیاه معلوم داشت که ارقام مورد بررسی واکنشهای متفاوت و معنی داری نسبت به بیماری از خود نشان میدهند. به طوریکه رقم دزیره کمترین آلودگی را داشته و پس از آن به ترتیب ارقام اسکورت، کیزر، کاسموس، کارلیتا و مورن با اختلاف بسیار کمی واقع شدند. بیشترین آلودگی روی رقم ماریجک دیده شد و پس از آن ارقام کوزیما و مونالیزا قرار گرفتند و بقیه ارقام در حد فاصل این دو طیف واقع شدند.
محمدرضا عدالتیان، سید علی مرتضوی، منوچهر حامدی، مصطفی مظاهری تهرانی،
جلد 9، شماره 4 - ( زمستان 1384 )
چکیده
یکی از مهمترین محصولات زراعی، گوجهفرنگی است. به طوری که شناخت دقیق و همه جانبه عوامل مؤثر بر تولید گوجه فرنگی و فرآوردههای آن ضروری است چرا که تکنولوژی و تقاضا برای این محصول و فرآوردههای آن در ایران و جهان رو به افزایش است. در این بررسی با توجه به تولید 7/3 میلیون تن گوجه فرنگی در ایران و این که بخش عمدهای از این محصول تبدیل به رب گوجه فرنگی و محصولات مشابه میشود، تلاش گردید تا اثر واریته و زمان نگهداری بر روی ویژگیهای شیمیایی رب حاصل از چهار واریته منتخب طرح ملی، کال جی ان 3، ارلی اوربانا وای، ارلی اوربانا 111، پتوارلی سی اچ در طی یک سال نگهداری در شرایط اتاق (دمای متوسط 25 درجه سانتیگراد) بررسی گردد و برخی خصوصیات فیزیکوشیمیایی شامل: بریکس، مواد جامد کل، مواد جامد نامحلول، اسیدیته، pH اندازهگیری شود. نتایج به دست آمده نشان داد که واریتههای ارلی اوربانا 111 و پتوارلی سی اچ دارای بیشترین میزان ماده جامد کل و بالاترین میزان اسیدیته بودند. ضمن آن که واریتههای پتوارلی سی اچ و ارلی اوربانا 111، دارای کمترین نوسانات و بیشترین ثبات بودند.
سیدمحمدعلی رضوی، سیدعلی مرتضوی، سیدمحمود موسوی،
جلد 10، شماره 2 - ( تابستان 1385 )
چکیده
در این تحقیق اثر تغییرات اختلاف فشار عملیاتی (TMP) بر کاهش شار ناشی از مقاومتهای قطبش غلظت و جذب سطحی (گرفتگی) و همچنین درصد دفع پروتئین در طی فراپالایش شیر پس چرخ بازسازی شده مورد بررسی قرار گرفته است. برای انجام آزمایشها از یک سیستم پایلوتی مجهز به مدول حلزونی مارپیچی با غشای پلیسولفن آمید استفاده شده است. استراتژی علمی سه مرحلهای بر مبنای مدل سه پارامتری مقاومت متوالی (جذب – لایه مرزی) برای تعیین اثر مقاومتهای هیدرولیکی غشا، قطبش غلظت و مقاومت گرفتگی بر کاهش شار به کار گرفته شده است. نتایج نشان میدهد که افزایش TMP تأثیری بر مقادیر کاهش شار نسبی کل نداشت، ولی در هر TMP کاهش شار عمدتاً به دلیل قطبش غلظت اتفاق میافتد و گرفتگی، سهم بسیار کمی در کاهش شار داشت، در حالی که پاسخ دینامیکی کاهش شار ثابت کرد که افزایش مقدار کاهش شار نسبی کل در طی عملیات، به دلیل گرفتگی است. نتایج تأثیر TMP بر مقاومتها نشان داد که با افزایشTMP مقاومت هیدرولیکی کل و مقاومت گرفتگی برگشتپذیر، افزایش مییابند، اما مقاومت ذاتی غشا و مقاومت گرفتگی برگشت ناپذیر بدون تغییر باقی میمانند. از پاسخ دینامیکی مقاومت هیدرولیکی کل نتیجه گرفته شد که افزایش مقاومت کل در طول زمان عملیات، نتیجه افزایش هر دو نوع مقاومت گرفتگی برگشتپذیر و برگشت ناپذیر است. افزایش TMP و یا گذشت زمان عملیات، تأثیر چندانی بر درصد دفع پروتئینها نداشته است و تنها باعث افزایش آن به میزان 4-1 درصد میشود.
آرش کوچکی، سیدعلی مرتضوی، مهدی نصیری محلاتی، مهدی کریمی،
جلد 10، شماره 3 - ( پاییز 1385 )
چکیده
به منظور تعیین تأثیر نوع امولسیفایر (لسیتین، E471 و E472) و سطوح مصرف آن ( 0، 25/0، 5/0، 75/0 و 1 درصد) و نیز میزان آنزیم α- آمیلاز قارچی و سطوح مصرف آن (0، 5، 10 و 20 گرم در صد کیلوگرم آرد) روی نان آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. در فاصله صفر، 24، 48 و 72 ساعت بعد از پخت، آزمونهای بافت سنجی و حسی روی نانهای تهیه شده صورت گرفت. رابطه بین متغیرهای اندازهگیری شده با استفاده از رگرسیونهای ساده و چند متغیره مطالعه شد. نتایج آزمایشها نشان داد که افزودن امولسیفایر باعث کاهش سفتی بافت نان شد. در بین سه امولسیفایر مورد بررسی امولسیفایر E472 بیشترین اثر و E471 کمترین اثر را بر کاهش میزان سفتی نان در 72 ساعت پس از پخت داشت. افزودن آنزیم α- آمیلاز نیز باعث کاهش میزان سفتی بافت نان گردید که این اثر در 72 ساعت پس از پخت بسیار کمتر بود. نتایج مدلسازی و کمی کردن روابط بین متغییرهای مختلف حاکی از آن است که در روزهای اولیه تولید حد بهینه امولسیفایرها برای حصول حداکثر کیفیت نان بهترتیب برای لسیتین حدود 1 درصد، 25/0 درصد برای E471 و 5/0 درصد برای E472 بود. مقدار بهینه آنزیم در هنگام استفاده هم زمان آن با امولسیفایرها حدود 5 گرم در 100 کیلوگرم آرد بهدست آمد.
شهرام دخانی، سارا جعفریان، غلامحسین کبیر، احمد مرتضویبک،
جلد 11، شماره 1 - ( بهار 1386 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر فرایند حرارتی مقدماتی بر کیفیت فرنچ فرایز یا خلال نیمه سرخ شده (سولانوم توبروزوم –ال )، چهار رقم سیبزمینی به نامهای آگریا، مارفونا، آئولا وآئوزونیا از منطقه فریدن اصفهان خریداری و به سردخانه دانشکده کشاورزی با دمای 5 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی90-85 درصد منتقل گردیدند. در ابتدا آزمونهای فیزیکوشیمیایی اندازهگیری وزن مخصوص و درصد ماده خشک به روش A.O.A.C و درصد قندهای احیا کننده به روش کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (HPLC) روی ارقام سیبزمینی انجام گرفت. نمونه برداری به صورت کاملاً تصادفی بود. خلالهای سیبزمینی در ابعاد 8/0×8/0×5 سانتیمتر درآب با شرایط حرارتی مختلف 70 درجه –4 دقیقه، 70درجه –10 دقیقه و95 درجه –2 دقیقه تیمار شده و سپس به طور عمقی در روغن 175درجه سلسیوس به مدت 2 دقیقه سرخ شدند. خصوصیات کیفی مورد بررسی در محصول نهایی عبارت بودند از: بافت، رنگ و درصد جذب روغن. نتایج تحقیق در طرح آماری کاملاً تصادفی با آزمون فاکتوریل و مقایسه میانگین چند دامنهای دانکن تجزیه و تحلیل شدند (01/0 >p) نتایج نشان داد تیمار 70 –10 دقیقه شاخصهای کیفی محصول را به طور محسوسی بهبود میبخشد. تیمار 95 - 2 دقیقه از نظر فاکتورهای رنگ هانترلب، تفاوت معنی داری با تیمار 70 –10 دقیقه نداشت ولی بافت خلالها افت قابل توجهی نشان داد. جذب روغن در تیمارهای غیر از 70 –10 دقیقه افزایش یافت. تیمار 70 –4 تغییر محسوسی درکیفیت محصول ایجاد نکرد. همچنین ملاحظه گردید که درمیان ارقام مورد بررسی در این تحقیق، ارقام آگریا وآئولا برای فرایند تولید فرنچ فرایز مطلوب تر از دو رقم دیگر هستند.
علیرضا صادقی، فخری شهیدی، سید علی مرتضوی، مهدی نصیری محلاتی، سید حامد رضا بهشتی،
جلد 12، شماره 43 - ( بهار 1387 )
چکیده
هدف اصلی از انجام این پژوهش، بررسی امکان استفاده از آنزیم آلفا آمیلاز Termamyl 2-x در تولید مالتودکسترین با استفاده از نشاسته ذرت و تسهیل فرایند صنعتی تولید مالتودکسترین بود. پس از بررسیهای آزمایشگاهی، فرایند مذکور در مقیاس پایلوت پلنت انجام شد. مراحل فرایند شامل تهیه سوسپانسیون نشاسته، تنظیم pH، افزودن آنزیم، گرم کردن سوسپانسیون در طی همزدن آن، کنترل مداوم اکیوالان دکستروز و مواد جامد محلول، غیر فعالسازی آنزیم پس از رسیدن به اکیوالان دکستروز مورد نظر، جداسازی بخشهای محلول با استفاده از سانتریفوژ و در نهایت خشککردن محلول حاصل از سانتریفوژ به روش پاششی بود. در این پژوهش، مقدار اکیوالان دکستروز بر حسب مادهی خشک، تحت تاثیر سه غلظت آنزیم (2/0، 25/0 و 3/0 میلیلیتر به ازاء هر کیلوگرم نشاسته) و در سه دمای متفاوت (60 ، 65 و70 درجه سانتیگراد) در طول زمان هیدرولیز و pH ثابت 6 مورد ارزیابی قرار گرفت. آنالیز آماری نتایج حاصل در قالب طرح کاملاً تصادفی، به روش فاکتوریل و در پنج تکرار صورت پذیرفت. جهت بررسی رابطه بین اکیوالان دکستروز و عوامل مؤثر بر آن از رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. در انتها نیز مدلی جهت تخمین مقدار اکیوالان دکستروز در ماده خشک بر حسب مقدار آنزیم مصرفی، دما و زمان هیدرولیز در محدودههای مورد ارزیابی، ارایه گردید. نتایج حاصل نشان میدهند که مقادیر اکیوالان دکستروز فراورده تولیدی تحت تأثیر غلظتهای مختلف آنزیم (در دما و زمان یکسان هیدرولیز) بهطور معنیداری (05/0≥ P) با یکدیگر تفاوت دارند. ضمن اینکه جهت تولید مالتودکسترین با اکیوالان دکستروز بالا، بهترین مقدار مصرف آنزیم و دمای بهینه فرایند هیدرولیز پس از 300 دقیقه به ترتیب 25/0 میلیلیتر به ازای هر کیلوگرم نشاسته و 70oC بهدست آمد. در این شرایط، کمترین میزان نشاسته هیدرولیز نشده و فعالیت باقیمانده آنزیم نیز مشاهده گردید.
آرش کوچکی، علیرضا صادقی، فخری شهیدی، سید علی مرتضوی، مهدی نصیری محلاتی،
جلد 13، شماره 47 - ( (الف) -بهار 1388 )
چکیده
هدف اصلی از انجام این پژوهش، بررسی امکان استفاده از خمیرترش دارای کشت های آغازگر اختصاصی جهت فراوری نان بربری و کاهش بیاتی آن بود . ابتدا برای تهیه خمیرترش، سلول های تازه میکروبی با تعداد کلنی معین، توسط سانتریفوژ از کشت اولیه باکتری های ٠% وزنی از مخمر خشک فعال / ١% وزنی نسبت به آرد از این سلول ها و ٢٥ / اسید لاکتیک جدا شدند. سپس معادل ٥ ١٦ و ٢٤ ساعت، تأثیر ، با مقادیر یکسانی از آب و آرد مخلوط گردید. تأثیر فاکتور زمان تخمیر در سه سطح ٨ Saccharomyces cerevisiae sanfransicencis Lactobacillus - ٣٢ و ٣٦ درجه سانت ی گراد و تأثیر سه نوع کشت آغازگر ١ ، فاکتور دمای تخمیر در سه سطح ٢٨ و ٣- مخلوط هر دو لاکتوباسیل به نسبت مساوی، بر تهیه خمیرترش ارزیابی شد. پس از فراوری یکسان Lactobacillus plantarum -٢ نمونه ها جهت بررسی میزان بیاتی از آزمای ش های سفتی بافت و حجم مخصوص نان استفاده شد. حجم مخصوص نان های تولیدی و سفتی ۴۸ و ۷۲ ساعت پس از پخت، تعیین گردید. این آزمای شها در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی، به ، بافت آنها در تناوب های زمانی یک، ۲۴ روش فاکتوریل و با چهار تکرار انجام شدند . جهت بررسی رابطه بین عوامل مؤثر بر تخمیر با سفتی بافت و حجم مخصوص نان از رگرسیون چند متغیره اس تفاده شد و مدل های رگرسیونی بر حسب نوع کشت آغازگر به منظور پیش بینی میزان بیاتی ارائه گردید. نتایج حاصل ۴۸ و ۷۲ ساعت پس از پخت در مقایسه با نمونه ، نشان می دهند تأثیر خمیرترش در کاهش بیاتی نان بربری، در فواصل زمانی یک، ۲۴ علاوه بر این در فاصله زمانی ۷۲ ساعت پس از پخت، نمونه فراوری شده توسط .(P ≤۰/ شاهد، معن یدار است ( ۰۵ در دمای تخمیر ۳۲ درجه سانت یگراد و زمان تخمیر ۲۴ ساعت دارای بیشترین مقدار افزایش حجم و کمترین میزان بیاتی بود. L. plantarum
فائزه صابری نسب، ثمر مرتضوی،
جلد 22، شماره 1 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- بهار 1397 )
چکیده
امروزه رشد جمعیت و افزایش بیرویه شهرها و در پی آن توسعه صنایع در تمامی نقاط کره زمین مشهود است. این نوع از رشد و توسعه منجر به ورود مواد شیمیایی با ترکیبات مختلف بهویژه عناصر سنگین در اکوسیستمهای آبی میشود. در این پژوهش آلودگی رسوبات اطراف حوضه آبگیر تالاب میقان به فلزات سنگین سرب، روی، مس و نیکل با کمک شاخصهای ضریب آلودگی CF، زمین انباشت ژئوشیمیایی Igeo و شدت آلودگی رسوبات IPOLL بررسی شد. نتایج نشاندهنده غلظت بالایی از فلزات مس و نیکل نسبت به عناصر روی و سرب در منطقه مورد مطالعه بود. همچنین با توجه به محل استقرار ایستگاههای نمونهبرداری و مجاورت آنها با صنایع موجود در اطراف تالاب، نتایج حاصل از مقایسه غلظت فلزات اندازهگیری شده با شاخصهای کیفی رسوب، بیانگر تمرکز بالایی از آلایندههای مورد سنجش در بخش جنوبی تالاب بود و بر لزوم کنترل آلایندههای موجود در تالاب تأکید مینماید.
بهناز راحلی نمین، ثمر مرتضوی، عبدالرسول سلمان ماهینی،
جلد 23، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1398 )
چکیده
این مطالعه با استفاده از رویکرد مدلسازی و ابزار پشتیبانی تصمیمگیری Multiple criteria analysis tool (MCAT) با در نظر گرفتن جنبههای مختلف محیط زیستی، اقتصادی و اجتماعی، ترکیب بهینهای از محصولات کشاورزی دیمی ارائه میدهد. چارچوب پیادهسازی رویکرد ارائه شده بر اساس روش تجزیه و تحلیل چند معیاره و الگوریتمهای فراتکاملی است. تولید محصولات کشاورزی کافی و با کیفیت مناسب و درآمد مناسب برای کشاورزان با کمترین آسیب به محیط زیست از اهداف اصلی بهینهسازی محصولات کشاورزی است. هدف اصلی این مطالعه اولویتبندی، بهینهسازی و تخصیص اراضی دیم شهرستان گنبدکاووس استان گلستان برای محصولات راهبردی گندم، جو، کلزا و سویا در دو سناریوی اقتصادی- اجتماعی و محیط زیستی بوده است. بهدلیل در دسترس نبودن اطلاعات و دادههای صحیح میزان مصرف کود و سموم شیمیایی در مزارع منطقه مورد مطالعه، با استفاده از مصاحبه حضوری و چهره به چهره با کشاورزان این دادهها جمعآوری شد. نتایج حاکی از بالا بودن مقدار مصرف کود و سموم در منطقه مورد مطالعه بود. همچنین مصرف برخی از سموم نسبتاً خطرناک و خیلی خطرناک نیز در منطقه مشاهده شد. از آنجا که هدف اصلی در این مطالعه کمینه کردن میزان مصرف آب، کود و سموم و بیشینه کردن سود به هزینه، اشتغالزایی، افزایش عملکرد و میزان تولید ماده خشک است، نتایج نشان میدهد در سناریوی محیط زیستی با تفاوت اندکی در نسبت تخصیص اراضی و میزان سود بهترتیب جو، کلزا و سویا اولویت کشت در منطقه را دارند. این تفاوت اندک حاکی از شرایط بهینه برای کشت این محصولات است و اختلاف سود آنها در سناریو محیط زیستی، مربوط به میزان مصرف کود و سموم در هر یک از محصولات یاد شده است. در سناریوی اقتصادی و اجتماعی نیز بهترتیب کلزا، گندم و جو بالاترین نسبت تخصیص اراضی و میزان سود را دارند. درنهایت رویکرد ارائه شده در این مطالعه با ترکیب جنبههای مختلف محیط زیستی، اقتصادی و اجتماعی ترکیب بهینهای از محصولات کشاورزی در شرق استان گلستان را ارائه میدهد و برنامهریزان را قادر به طراحی سیستم کشت بهینه و مدیریت صحیح در کوددهی و میزان مصرف آب و سموم میکند.
بهناز عطائیان، سمیه حسین زاده، ثمر مرتضوی،
جلد 28، شماره 2 - ( علوم آب و خاک- تابستان 1403 )
چکیده
بهرهبرداری از معادن، منجر به تخریب مراتع شده است. در این مطالعه پاکسازی زیستی خاکهای آلوده به عنصر سرب توسط گونه گیاهی Chrysypogon zizanioides در خاک اطراف معدن سرب منطقه لشکردر واقع در شهرستان ملایر بررسی شد. در سنجش اولیه، میزان آلودگی سرب خاک در این مراتع برابر 600 میلیگرم در کیلوگرم خاک خشک برآورد شد. با ارزیابی اثرات زیستمحیطی سرب منطقه، ضرایب زمین انباشت، آلودگی و خطرپذیری بالقوه بومشناختی در محدوده بینهایت تا بسیار زیاد دیده شد. پژوهش در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با 4 تیمار سطح آلودگی سرب (0، 300،600 و 1600 میلیگرم در کیلوگرم) در 4 تکرار در گلخانه دانشگاه ملایر طی 130 روز انجام شد. در انتهای دوره پارامترهای غلظت سرب در خاک، ریشه و اندام هوایی، شاخص تجمع زیستی BCF، ضریب انتقالTF، تولید اندام هوایی و ریشه در گیاه وتیور اندازهگیری شدند. نتایج بیانگر اثر افزایشی غلظت سرب خاک بر میزان غلظت سرب در ریشه و اندام هوایی گیاه بود. بهطوریکه در سطح آلودگی 1600mg/kg، غلظت سرب در اندام هوایی به 94/ 242 و در ریشه به 242/02mg/kg رسید. در بیشتر سطوح آلودگی بجز سطح 1600mg/kg، شاخصهای BCF در ریشه و اندام هوایی و ضریب TF کمتر از یک محاسبه شدند. TF<1 بیانگر عدم تجمع فلز سرب در اندامهای قابلبرداشت و سلامت تولید هوایی است. به همین دلیل گیاه وتیور برای احیا مراتع منطقه توصیه میشود.