5 نتیجه برای نائینی
محمدرضا خواجه پور، احمدرضا باقریان نائینی،
جلد 5، شماره 4 - ( 10-1380 )
چکیده
تصور آن است که انواع گوناگون لوبیای زراعی، شامل چیتی، سفید و قرمز، از نظر سازگاری به دمای زیاد متفاوتند. از این رو، ممکن است واکنش آنها به تأخیر در کاشت متفاوت باشد. به منظور بررسی این واکنش، آزمایشی با طرح بلوکهای کامل تصادفی و آرایش تیمارها در چارچوب کرتهای یک بار خرد شده، در سال 1375 در مزرعه پژوهشی دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا گردید. تیمار اصلی شامل چهار تاریخ کاشت (8 و 23 اردیبهشت، و 7 و 23 خرداد) و تیمار فرعی شامل چهار ژنوتیپ لوبیای زراعی (لوبیا قرمز ناز، لوبیا چیتی لاین 11816، لوبیا چیتی لاین 16157 و لوبیا سفید لاین 11805) بود.
با تأخیر در کاشت، شمار ساقه فرعی در بوته، شمار غلاف در ساقههای فرعی و در واحد سطح، شمار دانه در هر غلاف ساقه اصلی و ساقههای فرعی، شمار دانه در ساقه اصلی، ساقه فرعی و در واحد سطح، وزن صد دانه و عملکرد دانه کاهش معنیدار یافت، ولی شاخص برداشت افزایش معنیدار نشان داد. کاهش اجزای عملکرد و عملکرد دانه با تأخیر در کاشت، به کاهش فرصت برای رشد در اثر افزایش دما نسبت داده شد. پایینی شاخص برداشت در کاشت زودهنگام، با کاهش بازده رشد رویشی حاصل شده در اثر برخورد دوران دانهبندی با دمای بالا تفسیر گردید. لوبیا چیتی لاین 11816 از لحاظ شمار ساقه فرعی در بوته و شاخص برداشت از دیگر ژنوتیپها برتر بود و بیشترین عملکرد دانه (3030 کیلوگرم در هکتار) را تولید نمود. گرچه لوبیا قرمز ناز از نظر شمار غلاف و شمار دانه در ساقه اصلی و در واحد سطح بر ژنوتیپهای دیگر به طور معنیداری برتری نشان داد، ولی وزن صد دانه بسیار کم و کمترین شاخص برداشت را داشت، و سرانجام کمترین عملکرد دانه (2254 کیلوگرم در هکتار) را به دست داد. نتایج پژوهش حاضر گویای آن است که عملکرد دانه لوبیا از تأخیر در کاشت به شدت آسیب میبیند. لوبیا چیتی لاین 11816 ممکن است در کلیه تاریخهای کاشت، ظرفیت تولیدی بیشتری نسبت به دیگر ژنوتیپهای مورد آزمایش، در شرایط مشابه با آزمایش حاضر داشته باشد. ارتباط خاصی میان ویژگیهای ظاهری دانه انواع لوبیا و تحمل آنها نسبت به گرما مشاهده نگردید.
مونا لیاقت، فرهاد خرمالی، سید علیرضا موحدی نائینی، اسماعیل دردیپور،
جلد 16، شماره 61 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-پاييز 1391 )
چکیده
مطالعات صورت گرفته در برخی خاکهای غرب استان گلستان نشان دادند که علیرغم افزایش بارندگی و حضور کانیهای با ظرفیت تبادلی کاتیونی بالا، مقدار پتاسیم قابل عصارهگیری با استات آمونیوم افزایش نیافت. برای دستیابی به عوامل مؤثر در کاهش این مقدار، به بررسی دقیق کانیشناسی و میکرومورفولوژی حفرات خاکهای مورد مطالعه پرداخته شد. از هر افق خاک این مناطق، 20 نمونه دستخورده و دستنخورده، جهت بررسی ویژگیهای فیزیکوشیمیائی، کانیشناسی و مطالعات میکرومورفولوژی جمعآوری شد. 4 خاکرخ منتخب بهترتیب عبارت بودند از Gypsic Aquisalids، Haploxerepts Typic، Typic Calcixerolls و Typic Hapludalfs. بررسیها نشان دادند علاوه بر مقدار و نوع کانی رسی، حفرات از لحاظ تأثیرشان بر توسعه ریشه و انتقال آب و یونهای محلول، میتوانند بر میزان در دسترس قرار دادن پتاسیم قابل جذب گیاهان موثر باشند. مقدار مناسب رس و غالب بودن کانی اسمکتیت در خاک مالیسولز و نیز فراوانی حفرات بیشتر و غالب بودن حفرات نوع کانال، سبب افزایش مقدار پتاسیم قابل استفاده در این خاک شده است. حال آنکه مقدار رس کمتر، وجود کانی هیدروکسی بین لایهای اسمکتیت، زهکشی ضعیف خاک و احیای آهن (III) کانی اسمکتیت در خاک اینسپتیسولز و همچنین فراوانی نسبتاً کمتر حفرات، سبب شده کمترین میزان پتاسیم قابل استفاده در این خاک دیده شود.
مهدی حسینی، سید علیرضا موحدی نائینی، مجتبی زراعت پیشه،
جلد 18، شماره 68 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-تابستان- 1393 )
چکیده
بهمنظور بررسی اثر روشهای مختلف خاکورزی بر تخلخل، رطوبت خاک، دمای روزانه و شبانه خاک، جذب رطوبت توسط گیاه و عملکرد ماده خشک گیاه، پژوهشی در قالب طرح بلوک کاملاً تصادفی با 5 تیمار و 4 تکرار، طی سال زراعی 89- 88 در اراضی زراعی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان واقع در سید میران اجرا گردید. 5 روش مختلف خاکورزی شامل شخم با گاو آهن بر گرداندار سوار به عمق (25-20 سانتیمتر) بههمراه یک شخم با دیسک، رویتواتور(17-12 سانتیمتر)، دیسک (10-8 سانتیمتر)، چیزل (30-25 سانتیمتر) و نظام بدون خاکورزی بودند. نتایج نشان داد که در تمام مراحل رشد گندم در عمق 8-0 سانتیمتر بیشترین و کمترین تخلخل خاک مربوط به تیمارهای گاوآهن برگرداندار و نظام بدون خاکورزی بود و در عمق 16-8 سانتیمتر بهجز مراحل قبل از پنجهزنی و برداشت، بیشترین مقدار تخلخل خاک مربوط به تیمار گاوآهن برگرداندار میباشد. افزایش شدت خاکورزی منجر به افزایش خلل و فرجی شده که آب را در پتانسیلهای بیش از 5- بار و کمتر از 15- بار نگهداری میکنند. در مرحله قبل از خوشهدهی، بیشترین و کمترین دما مربوط به نظام بدون خاکورزی و گاوآهن برگرداندار بود. افزایش شدت خاکورزی موجب افزایش مقدار تخلخل خاک و درنتیجه باعث رشد و توسعه بیشتر ریشه گندم شده و همچنین مقدار رطوبت موجود در خاک کاهش یافت که موجب افزایش جذب آب توسط گیاه و عملکرد ماده خشک شد.
مهری صادقی، سید تقی امید نائینی، فواد کیلانهئی، مجید گلوئی،
جلد 26، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - پاییز 1401 )
چکیده
یکی از اجزا مهم در هیدرولیک سدها، سرریزها هستند. مبنای طراحی سرریزهای اوجی، پروفیل زیرین جریان عبوری از سرریز لبهتیز است. چنانچه پروفیل سرریز اوجی در حالت دبی حداکثر از پروفیل زیرین جریان عبوری از سرریز لبهتیز تبعیت نماید، فشار وارده به کف سرریز برابر با صفر میشود. بنابراین، در این مقاله به طراحی سرریز اوجی براساس پروفیل زیرین جریان عبوری از سرریز لبهتیز مستطیلی حاصل از شبیه¬سازی عددی در حالت دو بعدی قائم و سهبعدی و مقایسه آن با پروفیل استاندارد سرریز اوجی پرداخته شده است. نتایج نشان داد که پروفیل استاندارد سرریز اوجی و پروفیل زیرین به دست آمده از حالت دو بعدی کاملاً بر یکدیگر منطبق شدند ولی در مقایسه با پروفیل سهبعدی تفاوتهایی مشاهده شد، که این مهم به عدم در نظر گرفتن دیوار هدایت¬ها در داخل مخزن سد مرتبط بود. با توجه به تحلیل¬ها، درصورتی که جریان ورودی به سرریز به صورت موازی با محور آن باشد پروفیل زیرین سرریز لبهتیز در تطابق کامل با پروفیل استاندارد خواهد بود. از آنجا که هندسه دیوار هدایت سرریزها معمولاً بوسیله ساخت مدل فیزیکی در آزمایشگاه بوده و این عمل نیز اغلب بصورت سعی و خطا و با هزینه زیاد انجام میشود، در این مقاله بر اساس مطالعه موردی سرریز سد کارون 3، سعی شده است با استفاده از مدلسازی عددی نزدیکترین هندسه به هندسه دیوار هدایت سرریز که کمترین اختلاف را در سرعت-های عرضی ایجاد نماید، به دست آید. این روش باعث خواهد شد تا روند طراحی و مدلسازی فیزیکی سرریز نیز از نظر زمانی و اقتصادی بهینه¬تر و سریعتر انجام شود.
ثریا بندک، سید علیرضا موحدی نائینی، چوقی بایرام کمکی، محمد کاکوئی، جوکم ورلست،
جلد 27، شماره 3 - ( علوم آب و خاک-پاییز 1402 )
چکیده
کربن آلی خاک (SOC) که یکی از حیاتیترین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک است، نقش مهمی در تولید پایدار کشاورزی دارد و از تخریب و فرسایش خاک جلوگیری میکند. دادهکاوی و مدلسازی مکانی همراه با تکنیکهای یادگیری ماشینی بهمنظور بررسی میزان کربن آلی خاک مبتنی بر دادههای سنجش از دور بهصورت گسترده مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این مطالعه بررسی تغییرات مقدار SOC با استفاده از تکنیک سنجش از دور در مقایسه با روشهای نمونهبرداری مزرعهای در مناطقی از گنبد کاووس و جنگل نیلی آزادشهر است. نمونههای خاک بهمنظور اندازهگیری مقدار SOC در آزمایشگاه جمعآوری شد. دادهها به دو دسته 70 درصد برای واسنجی (آموزشی) و 30 درصد اعتبارسنجی (آزمون) دستهبندی شدند و از الگوریتمهای یادگیری ماشین شامل جنگل تصادفی، ماشین بردار پشتیبان، درخت تصمیم پیشرفته، و افزایش گرادیان اکسترمم برای برآورد و تهیه نقشه کربن آلی خاک استفاده شد. متغیرهای کمکی پیشبینی کربن آلی خاک شامل باندها، شاخصهای منتج از ماهواره لندست 8 و سنتینل 2، اقلیم و توپوگرافی است. نتایج نشان داد که استخراج مؤلفههای مربوط به باندها همراه با محاسبه شاخصهایی مانند تفاوت پوشش گیاهی نرمال شده، شاخص خیسی، شاخص همواری دره بهعنوان متغیرهای کمکی نقش مهمی در برآورد صحیحتر مقدار ماده آلی خاک دارند. همچنین مقایسه رگرسیونهای مختلف تخمین نشان داد، مدل جنگل تصادفی در ماهواره سنتینل 2 و مدل درخت تصمیم پیشرفته در لندست 8 بهترتیب با مقادیر ضریب تبیین، خطای جذر میانگین مربعات و میانگین خطای مطلق 0/64، 0/05 و 0/17 بهترین کارایی را نسبت به سایر رویکردهای استفاده شده در برآورد کربن آلی خاک سطحی در منطقه مطالعاتی ارائه کردند. نتایج این مطالعه بر قابلیت دادهای سنجش از دور و مدل یادگیری در تخمین مکانی کربن آلی خاک دلالت دارد و میتواند بهعنوان روشی جایگزین برای روشهای آزمایشگاهی در تعیین برخی ویژگیهای خاک از جمله کربن آلی خاک مورد توجه قرار گیرد.