9 نتیجه برای نجفی قیری
حمیدرضا اولیایی، مهدی نجفی قیری،
جلد 17، شماره 65 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-پاییز 1392 )
چکیده
شالیزارها تأمینکننده نیاز تغذیهای حدود نیمی از جمعیت جهان میباشند. تشکیل این خاکهای تحت دخالت انسان مرتبط با عملیات شلهکاری (پادلینگ)، رژیمهای غرقاب و زهکشی، تشکیل کفه شخم و فرایندهای اکسایشی-کاهشی خاص میباشد. این مطالعه به منظور بررسی اثر کشت طولانیمدت برنج بر ویژگیهای فیزیکوشیمیایی و کانیشناسی رس در سه مزرعه برنج در منطقه یاسوج و مقایسه با اراضی بکر مجاور صورت گرفت. نتایج نشان داد که کشت طولانیمدت برنج موجب افزایش در میزان رس، کربن آلی، رطوبت اشباع، ظرفیت تبادل کاتیونی، کلاس فعالیت تبادل کاتیونی، هدایت الکتریکی و کاهش میزان کربنات کلسیم معادل خاک شدهاست. همچنین این کاربری منجر به افزایش میزان آهن عصارهگیریشده با اگزالات ) (Feo، آهن کل) (Fet و کاهش میزان آهن عصارهگیریشده با دی-تیونات ) (Fed شدهاست. نوع کانیهای رسی در دو کاربری تفاوت چندان زیادی را نشان ندادند. اما از نظر مقدار، در خاکهای شالیزاری افزایش نسبتاً زیاد اسمکتیت بهویژه در افقهای سطحی دیده شد. اسمکتیت تشخیص داده شده در خاکهای شالیزاری دارای بار لایهای کمتر و درجه تبلور بالاتر در مقایسه با خاکهای غیرشالیزاری بوده است. تغییر شکل ایلیت و کلریت به کانیهای انبساطپذیر دلیل احتمالی برای کاهش این کانیها در خاکهای شالیزاری است.
حمیدرضا اولیایی، صفورا حیدرماه، ابراهیم ادهمی، مهدی نجفی قیری،
جلد 18، شماره 68 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-تابستان- 1393 )
چکیده
سرعت آزادسازی پتاسیم غیرتبادلی از خاکها میتواند وضعیت حاصلخیزی پتاسیم را تحت تأثیر قرار دهد. در این مطالعه سینتیک آزادسازی پتاسیم توسط عصارهگیری متوالی با کلرید کلسیم 01/0 مولار در 12 نمونه خاک سطحی استان کهگیلویه بررسی گردید. نتایج نشان داد که مقدار پتاسیم غیرتبادلی آزاد شده در پایان آزمایش در دامنهی 9/89 تا 9/460 میلیگرم بر کیلوگرم (میانگین 4/195) بوده است. مقادیر کربنات کلسیم، پتاسیم غیرتبادلی، ظرفیت تبادل کاتیونی و میزان کانی میکا از عوامل مؤثر بر آزادسازی پتاسیم در خاکهای مورد مطالعه میباشند. بیشترین آزادسازی پتاسیم در خاکهای آلفیسولز رخ داد که علت اصلی آن احتمالاً وجود مقادیر زیادتر رس و کانی میکا میباشد. بهطور کلی آزادسازی پتاسیم از خاکها براساس تکامل آنها روند آلفیسولز> اینسپتیسولز> انتی-سولز را نشان داد. دادههای حاصل از مطالعات با مدلهای مختلف سینتیکی برازش داده شد و براساس آن معادلات الوویچ، تابع توانی و پارابولیک آزاد شدن پتاسیم از خاکهای منطقه را بهنحو قابل قبولی توصیف نمودند. انطباق دادههای سینتیکی با این معادلات نشان میدهد که آزادسازی پتاسیم غیرتبادلی از خاکهای منطقه توسط فرآیند پخشیدگی کنترل میشود.
مهدی نجفی قیری، حمیدرضا اولیایی،
جلد 18، شماره 69 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-پاييز- 1393 )
چکیده
اگر چه افزودن مواد بهساز به خاک جهت تغییر وضعیت پتاسیم خاک نیست، اما تأثیرات جانبی این مواد میتواند در توزیع پتاسیم بین شکلهای محلول، تبادلی و غیرتبادلی خاک مهم باشد. در پژوهش حاضر تأثیر افزودن مقدار 2 درصد زئولیت، 2 درصد ورمیکمپوست و 1 درصد زئولیت+ 1 درصد ورمیکمپوست روی10 خاک آهکی استان فارس در 5 راسته ، مورد بررسی قرار گرفت. آزمایشها بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. نمونهها به مدت 90 روز در دمای 2±22 درجه سلسیوس و 50 درصد رطوبت اشباع نگهداری شده و سپس شکلهای مختلف پتاسیم در آنها اندازهگیری گردید. افزودن زئولیت سبب افزایش 279 میلیگرم بر کیلوگرم در پتاسیم تبادلی، کاهش 24 میلیگرم بر کیلوگرم در پتاسیم غیرتبادلی و عدم تغییر معنیدار پتاسیم محلول شد. کاربرد ورمیکمپوست اگر چه شکل محلول و تبادلی پتاسیم را افزایش داد اما این تأثیر بیشتر در جهت افزایش پتاسیم محلول بود (افزایش 139 میلیگرم بر کیلوگرم). ترکیب زئولیت+ورمیکمپوست سبب افزایش هر سه شکل پتاسیم گردید. افزایش پتاسیم محلول درنتیجه کاربرد ورمیکمپوست میتواند احتمال آبشویی پتاسیم را افزایش دهد؛ اما کاربرد زئولیت میتواند با نگهداشتن پتاسیم در فاز تبادلی از آبشویی و تثبیت پتاسیم جلوگیری کند.
حمیدرضا اولیایی، مهدی نجفی قیری،
جلد 18، شماره 70 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-زمستان 1393 )
چکیده
پستی و بلندی و کاربری اراضی از عوامل مهم تأثیرگذار بر تشکیل خاک میباشند. اشکال شیمیایی اکسید آهن و پذیرفتاری مغناطیسی (χ) بهطور گستردهای جهت ارزیابی تکامل خاک به کار رفتهاند. این مطالعه بهمنظور بررسی عوامل ذکرشده بر تغییرات χ صورت گرفت. یک ردیف پستی و بلندی در دشت مادوان در شمال شهر یاسوج انتخاب و 9 خاکرخ (با کاربری شالیزار و غیرشالیزار) در آن حفر و از افقهای مشخصه نمونه خاک برداشته شد. پذیرفتاری مغناطیسی نمونههای خاک بهوسیله دستگاه Bartington Dual Frequency، MS2 Meter در فرکانسهای 46/0و 6/4 کیلوهرتز اندازهگیری شد. نتایج نشان دادند که بهطورکلی خاکهای شالیزاری دارای χ، پذیرفتاری مغناطیسی وابسته به فرکانس (χfd%) و آهن عصاریگیری شده با دیتیونات (Fed) کمتر (بهترتیب 1/3 ، 6/2 و 7/1 برابر) و آهن عصارهگیری شده با اگزالات (Feo) و نسبت اکسید آهن فعال (Feo/Fed) بیشتر (بهترتیب 5 و 2/7 برابر) نسبت به خاکهای غیرشالیزاری بود. بیشترین میزان χ بهطورعمده در فیزیوگرافیهای پایدارتر (پلاتو و دشت دامنهای) با کاربری غیرشالیزار و کمترین مقدار مربوط به خاک موقعیت تراس رودخانهای با کاربری شالیزاری مشاهده شد. همچنین افزایش χ در سطح خاکهای غیرشالیزاری 17 درصد بیشتر از خاکهای شالیزاری بودهاست. ارتباط مثبت و معنیداری میان χ و برخی خصوصیات خاک از جمله Fed، میزان رس و χfd% بهدست آمد.
مهدی نجفی قیری، علیرضا محمودی، شاهرخ عسکری،
جلد 19، شماره 72 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-تابستان 1394 )
چکیده
پتاسیم از کاتیونهای مهم در خاکهای شور مناطق خشک بوده که مقدار، توزیع و قابلیت استفاده آن میتواند تحت تأثیر گیاهان بومی این خاکها قرار گیرد. جهت بررسی تأثیر گونههای گیاهی شورروی بر شکلهای مختلف پتاسیم در منطقه کرسیا واقع در غرب داراب (استان فارس)، سه گونه گیاهی غالب شامل Juncus gerardi با نام محلی سازوی شور، Halocnemum strobilaceum با نام محلی باتلاقی شور و Salsola rigida با نام محلی خریت انتخاب گردید و از خاک زیر گیاه و بین گیاه در دو عمق 15-0 (سطحی) و 30-15 (زیرسطحی) سانتیمتری در سه تکرار نمونهبرداری انجام شد. ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاکها شامل بافت، ماده آلی، کربنات کلسیم، پ- هاش، ظرفیت تبادل کاتیونی، درصد رطوبت اشباع و قابلیت هدایت الکتریکی و شکلهای مختلف پتاسیم شامل پتاسیم محلول، تبادلی و غیرتبادلی اندازهگیری گردید. نتایج نشان داد که مقدار ماده آلی، ظرفیت تبادل کاتیونی، پ- هاش و قابلیت هدایت الکتریکی خاک تحت تأثیر گونه گیاهی قرار میگیرد. گونه Juncus gerardi سبب افزایش پتاسیم تبادلی و کاهش پتاسیم محلول در خاک شد اما تأثیری بر مقدار پتاسیم غیرتبادلی و قابل استخراج با اسید نیتریک نداشت. گونه Halocnemum strobilaceum سبب افزایش معنیدار پتاسیم محلول، تبادلی و قابل استخراج با اسید نیتریک در خاک سطحی و زیرسطحی نسبت به خاک بین گیاه گردید که این میتواند در نتیجه جذب گیاهی این عنصر از خاکهای عمقی و همچنین انتقال آن همراه آب از خاکهای بین گیاه به سمت ریشه باشد. گونه Salsola rigida هیچ تأثیری بر وضعیت پتاسیم خاک نداشت. بهطور کلی خاکهای بین گیاهان دارای پتاسیم محلول و تبادلی بیشتر در افق سطحی نسبت به افق زیرسطحی بودند. سه گونه گیاهی مطالعه شده دارای تفاوت در الگوی رشد و توسعه، جذب و دفع املاح محلول و پتاسیم، مورد استفاده قرار گرفتن توسط دام، مقدار ماده آلی قابل برگشت به خاک، ذخیره املاح محلول و پتاسیم در بافتهای خود و جذب شدید آب از خاک و در نتیجه پخشیدگی آب و پتاسیم محلول از خاکهای دور از خاکریشه به سمت ریشه بوده و میتوانند تأثیرات مختلفی بر توزیع پتاسیم در خاکها داشته باشند. گیاه Juncus gerardi با توجه به تأثیری که در کاهش شدید شوری و پتاسیم محلول و افزایش پتاسیم تبادلی دارد میتواند بهعنوان گونه مناسب جهت اصلاح این خاکها توصیه شود.
مهدی نجفی قیری،
جلد 20، شماره 77 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاییز 1395 )
چکیده
وضعیت شکلهای پتاسیم خاک و ارتباط آن با مقدار پتاسیم دانه گندم در زمان برداشت میتواند در مدیریت حاصلخیزی این عنصر مهم باشد. بدینمنظور تعداد ۴۰ نمونه خاک سطحی (عمق 20-0 سانتیمتر) و زیرسطحی (عمق ۴۰-۲۰ سانتیمتر) و همچنین نمونههای دانههای گندم از مزارع شهرستان داراب که تحت کشت گندم بودند در خردادماه ۱۳۹۳ بهصورت تصادفی برداشته شد. سپس ویژگیهای مختلف فیزیکی و شیمیایی و شکلهای مختلف پتاسیم شامل محلول، تبادلی و غیرتبادلی و همچنین مقدار پتاسیم دانه گندم اندازهگیری گردید. نتایج نشان داد که پتاسیم محلول، تبادلی و غیرتبادلی در خاکهای مورد مطالعه بهترتیب در دامنه ۷۰-۱۵، ۴۴۳-۹۱ و ۱۱۸۲-۳۹۶ میلیگرم بر کیلوگرم بودند. ارتباط معنیداری بین شکلهای پتاسیم خاک و مقدار رس، کربنات کلسیم و ظرفیت تبادل کاتیونی بهدست آمد. اگرچه انتظار میرود که در مرحله پایانی رشد گندم مقدار پتاسیم بهسهولت قابلاستفاده خاک (پتاسیم محلول و تبادلی) کم باشد، اما اغلب خاکهای مورد مطالعه دارای مقدار کافی پتاسیم بودند. همچنین ارتباط مثبت و معنیدار بین شکلهای مختلف پتاسیم، نشان از به تعادل رسیدن مجدد شکلهای پتاسیم در زمان برداشت گندم داشت. اگرچه ارتباط معنیداری بین مقدار پتاسیم دانه گندم و شکلهای پتاسیم خاک بهدست نیامد اما برای خاکهای بافت ریز (رس>۳۰ درصد) نشان داده شد که مقدار پتاسیم دانه با پتاسیم تبادلی خاک و درصد رس همبستگی مثبت و معنیداری دارد. این بدان معنی است که برای خاکهای سنگین، استات آمونیم میتواند عصارهگیر مناسبی جهت تخمین وضعیت پتاسیم خاک و مقدار پتاسیم قابلاستفاده گیاه در منطقه مورد مطالعه باشد.
مهدی نجفی قیری، یاسمن کیاسی، فریدون خادمی، علی رضا محمودی، حمید رضا بوستانی، مرضیه مکرم، محمد جواد غلامی،
جلد 22، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاييز 1397 )
چکیده
اطلاعات اندکی در مورد تأثیر جادهسازی بر پوشش گیاهی و خاکهای اطراف جاده وجود دارد. پژوهش حاضر برای بررسی تأثیر جاده داراب - بندرعباس بر پوشش گیاهی، ویژگیهای خاک و قابلیت استفاده عناصرغذایی خاکهای اطراف جاده انجام شد. بنابراین، از سه منطقه مختلف از حاشیه جاده و اراضی اطراف آن (50 متری لبه جاده)، 18 نمونه خاک برداشته شد و سپس درصد تاج پوشش، نوع و تراکم پوشش گیاهی نیز اندازهگیری شد. ویژگیهای خاک و قابلیت استفاده نیتروژن، فسفر، پتاسیم، آهن، منگنز، روی و مس در خاکها اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که خاکهای حاشیه جاده دارای مقدار ماده آلی و شن بیشتر و رس و pH کمتری نسبت به خاکهای اطراف هستند. میانگین مقدار نیتروژن، آهن، روی و مس قابل استفاده در خاکهای حاشیه جاده بهترتیب 13/0 درصد و 2/4، 2/3 و 7/0 میلیگرم بر کیلوگرم و بهطور معنیداری بیشتر از خاکهای اطراف (بهترتیب 06/0 درصد، 8/2، 6/0 و 3/0 میلیگرم بر کیلوگرم) بود. پوشش گیاهی در خاکهای حاشیه جاده متنوعتر و بیشتر شامل گونههای درمنه و گون بادکنکی بود. درصد تاج پوشش گیاهی در اراضی حاشیه جاده (8/13 درصد) بهطور معنیداری بیشتر از اراضی اطراف (5/8 درصد)، بود. بهطورکلی میتوان نتیجهگیری کرد که خاکهای حاشیه جاده دارای شرایط رطوبتی و حاصلخیزی مناسبی جهت توسعه پوشش گیاهی هستند که این میتواند در مدیریت حفاظت خاک حاشیه جادهها مدنظر قرار گیرد.
مهدی نجفی قیری، حمدی رضا بوستانی، علی رضا محمودی، فرشته دهقان پور، مهدی بش،
جلد 23، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1398 )
چکیده
گون بادکنکی (Astragalus fasciculifolius) از جمله گونههایی است که در مناطق خشک و نیمهخشک جنوب ایران پراکنش خوبی دارد و میتواند بهسرعت در کنار جادهها استقرار یابد. پژوهش حاضر بهمنظور بررسی تأثیر جاده و شدت ترافیک آن بر ویژگیهای فیزیکوشیمیایی و قابلیت استفاده عناصر غذایی کنار جاده و بررسی غلظت عناصر در بخشهای هوایی گونه گون بادکنکی بود. 30 نمونه خاک و گیاه بهصورت تصادفی از کنار جادهها و فاصله 100 متری از لبه جادهها جمعآوری و برخی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک و قابلیت استفاده عناصر اندازهگیری شد. غلظت عناصر در اندامهای هوایی گیاه نیز اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که خاکهای کنار جاده دارای مقدار شن و آهک بیشتر و سیلت و pH کمتری بودند. خاکهای کنار جاده اصلی دارای مقدار پتاسیم کمتر و آهن، منگنز، روی و مس بیشتری نسبت به اراضی اطراف بودند درحالی که این تفاوت برای جادههای فرعی درباره مقدار آهن و مس وجود نداشت. غلظت عناصر در گیاه نیز تحت تأثیر جاده قرار گرفت و مقدار فسفر، پتاسیم، منگنز و روی افزایش معنیداری در گیاهان کنار جاده نشان داد. غلظت فسفر، آهن، روی و مس گیاه در جادههای اصلی و غلظت آهن و روی گیاه در جادههای فرعی ارتباط معنیداری با مقدار آن عناصر در خاک داشتند. تأثیر جادهها بر تغییرات ویژگیهای خاک و عناصر غذایی مربوط به افزودهشدن ترکیبات بستر جاده و انتشار ترکیبات حاصل از تردد وسایل نقلیه است. بهطور کلی میتوان نتیجهگیری کرد که خاکهای کنار جاده، شرایط رطوبتی و تغذیهای مناسبتری برای استقرار گونه Astragalus fasciculifolius نسبت به خاکهای اراضی اطراف دارند.
حمیدرضا اولیایی، ابراهیم ادهمی، مهدی نجفی قیری،
جلد 27، شماره 3 - ( علوم آب و خاک-پاییز 1402 )
چکیده
منابع خاکی از اجزای مهم زیستبوم بوده که کیفیت آن باید در نظر گرفته شود. از عوامل مهم اثرگذار بر کیفیت خاکها، تغییر کاربری آنها است. پژوهش حاضر بهمنظور بررسی اثرهای تغییر کاربری اراضی و جنگلتراشی بر برخی ویژگیهای حاصلخیزی و زیستی خاک در منطقه جنگلی یاسوج انجام شد. در این منطقه از چهار کاربری جنگل متراکم، جنگل تُنُک، اراضی جنگلتراشیشده (فرسایشیافته) و کشت دیم و در هر کاربری از دو کلاس شیب و در هر کاربری از 10 نقطه سطحی بهصورت تصادفی نمونهبرداری انجام شد. پانزده ویژگی حاصلخیزی و زیستی خاک با روشهای متداول اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که کاربریهای جنگل متراکم و اراضی فرسایش یافته، بهترتیب بهترین و بدترین شرایط را از نظر شاخصهای اندازهگیری شده داشتند. در میان ویژگیهای اندازهگیری شده مقادیر آلکالاین فسفات، تنفس برانگیخته، نیتروژن، تنفس پایه، اسید فسفاتاز، منگنز و روی بهترتیب بیشترین کاهش و مقادیر فسفر و پتاسیم کمترین کاهش را در تغییر کاربری از جنگل متراکم به اراضی فرسایشیافته داشتند. یافتهها نشان داد که تبدیل زیستبومهایی چون جنگلها بـه اراضـی زراعی و یا جنگلتراشی، با کاهش شدید شاخصهای حاصلخیزی و زیستی خـاک همراه بوده و بنابراین برنامههای حفاظتی از این عرصهها باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.