7 نتیجه برای نوربخش
فرشید نوربخش، مجید افیونی،
جلد 4، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده
اطلاع از وضعیت حدود رطوبتی ظرفیت زراعی و نقطه پژمردگی دایم، در برنامهریزیهای آبیاری و مدیریت زراعی بسیار مهم است. تعیین دقیق این حدود با استفاده از دستگاه صفحه فشاری صورت میگیرد، لیکن این کار معمولاً وقتگیر بوده، و در عین حال امکانات مورد نیاز آن در همه آزمایشگاهها یافت نمیشود. بنابراین، با تخمین این حدود از روی برخی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک، میتوان اطلاعات مفیدی از توانایی نگهداری رطوبت خاک به دست آورد. در این مطالعه 23 نمونه خاک از نقاط مختلف استانهای اصفهان و چهارمحال و بختیاری تهیه گردید. در انتخاب نمونهها سعی شد دامنه وسیعی از انواع خاکهای موجود برداشت گردد. پس از انتقال خاکها به آزمایشگاه، درصد اندازه ذرات، درصد مواد آلی، ظرفیت تبادل کاتیونی، FC و PWP خاکها با روشهای مناسب اندازهگیری شد، و به کمک روشهای رگرسیون یک متغیره و چندمتغیره (همراه با گزینش متغیر به صورت مرحله به مرحله)، رابطه FC و PWP با سایر خصوصیات خاک بررسی گردید.
نتایج نشان داد که FC با درصد شن، درصد ماده آلی و ظرفیت تبادل کاتیونی خاک رابطه قوی دارد. به طوری که این سه ویژگی در مدل چندمتغیره وارد میشوند (**97/0=r) و سایر متغیرها وارد نمیگردند. همچنین، PWP نیز با درصد سیلت، ماده آلی و ظرفیت تبادل کاتیونی رابطه معنیدار داشته، این سه متغیر وارد مدل میشوند (**95/0=r). آب قابل استفاده (AWC)، اگر چه با درصد شن، سیلت و رس رابطه معنیدار دارد، لیکن هنگام استفاده از مدل چند متغیره تنها شن وارد میشود (**82/0=r). به طور کلی، نتایج حاصله گویای آن است که برای تخمین FC و PWP این خاکها میتوان از سایر ویژگیهای خاک استفاده نمود.
فرشید نوربخش، شاپور حاج رسولیها، گیتی امتیازی،
جلد 5، شماره 3 - ( 7-1380 )
چکیده
شدت فعالیت آنزیم اورهآز نقش مهمی در کاربرد مؤثر کود اوره و ارزیابی آسیبهای بالقوه زیست محیطی دارد. در این پژوهش فعالیت آنزیم اورهآز در 20 خاک گوناگون از مناطق خشک و نیمه خشک استان اصفهان اندازهگیری شد، تا همبستگی آن با برخی از ویژگیهای مهم فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیک خاک تعیین گردد. نمونهبرداری از خاک به دو روش استریل و غیراستریل انجام شد، و ویژگیهای مورد نظر در آنها معین گردید. دامنه فعالیت آنزیم اورهآز برای خاکهای مورد بررسی 3/5-2/79 میکروگرم آمونیوم آزاد شده به ازای یک گرم خاک، در دو ساعت انکوباسیون تعیین شد.
نتایج حاصل از بررسی همبستگیهای خطی نشان داد که از میان ویژگیهای خاک، درصد کربن آلی با فعالیت آنزیم اورهآز بیشترین همبستگی را دارد (***899/0=r). میان فعالیت آنزیم اورهآز و درصد هیچ یک از ذرات شن، سیلت و رس همبستگی معنیداری دیده نشد. فعالیت آنزیم اورهآز و درصد نیتروژن کل خاک همبستگی بسیار معنیداری با یکدیگر داشتند (***797/0=r). همچنین، فعالیت اورهآز با هدایت الکتریکی عصاره اشباع نیز به طور معکوس همبستگی معنیدار نشان داد (*499/0-=r)، لیکن با نسبت جذب سدیم (pH ، (SAR درصد آهک و ظرفیت تبادل کاتیونی همبستگی معنیداری به دست نیامد. میان جمعیت کل باکتریها (باکتریهای رشد یافته در محیط آگار مغذی) و قارچها (قارچهای رشد یافته در محیط پوتیتو دکستروزآگار) با فعالیت آنزیم رابطه معنیداری وجود نداشت، ولی شمار باکتریهای رشد یافته در محیط اوره آگار، با فعالیت آنزیم اورهآز همبستگی معنیدار نشان دادند (*47/0=r). نتیجه بررسی همبستگیهای چندمتغیره گام به گام نشان داد که پس از ورود درصد کربن آلی به مدل، پارامترهای دیگر نمیتوانند به ضریب همبستگی مدل بیافزایند. بنابراین، مدل به صورت یک متغیره خواهد بود. به طور کلی، نتایج نشان میدهد که مهمترین عامل کنترل کننده فعالیت آنزیم اورهآز در خاکهای مورد آزمایش درصد کربن آلی خاک است.
فرشید نوربخش، احمد جلالیان، حسین شریعتمداری،
جلد 7، شماره 3 - ( پاییز 1382 )
چکیده
گنجایش تبادل کاتیونی (CEC) از مهمترین ویژگیهای شیمیایی خاک است که کیفیت خاکها را از جنبههای مختلف تحت تأثیر قرار میدهد. CEC در برآورد پتانسیل خطر فلزات سنگین و برخی آلایندههای آلی کاتیونی نیز مؤثر است، و یکی از مهمترین پارامترهای ورودی در بسیاری از مدلهای کامپیوتری، از جمله مدل EPIC است. روشهای آزمایشگاهی که در اندازهگیری این ویژگی به کار میروند معمولاً وقتگیر و مشکلاند. از این رو، داشتن مدلی که بتواند CEC خاک را از روی دیگر ویژگیهای خاک تخمین بزند ضروری است. در این پژوهش رابطه CEC (به عنوان متغیر تابع) با درصد اندازه ذرات، درصد مواد آلی و pH خاک (به عنوان متغیرهای مستقل) بررسی گردید. این بررسی با استفاده از اطلاعات 464 نمونه خاک از افقهای مختلف صورت گرفت.
نتایج نشان داد CEC خاکها با درصد شن همبستگی معکوس (*** 389/0- = r)، و با درصد مواد آلی (*** 772/0= r)، درصد رس (*** 391/0= r) و درصد سیلت (*** 233/0= r) همبستگی مستقیم دارد. میان CEC و pH خاکها ارتباط معنیداری دیده نشد. جدا سازی خاکها به افقهای A، B و C نشان داد سهم رس و مواد آلی در CEC افقهای مختلف یکسان نیست. جدا کردن خاکهای اریدیسول و انجام همبستگیهای چند متغیره، در مقایسه با کل خاکها، تخمین دقیقتری به دست نیاورد. جدا سازی خاکهای اسیدی و انجام همبستگیهای چند متغیره نشان داد که در این خاکها ماده آلی مهمترین عامل مؤثر بر CEC خاک است.
اسماعیل خدیوی بروجنی، فرشید نوربخش، مجید افیونی، حسین شریعتمداری،
جلد 11، شماره 1 - ( بهار 1386 )
چکیده
کاربرد لجن فاضلاب در کشاورزی اخیراً به عنوان منبعی جهت تأمین نیاز غذایی محصولات زراعی مورد توجه قرار گرفته است، از طرف دیگر وجود عناصر سمی مثل سرب، نیکل و کادمیم در این کود مدیریت صحیح اراضی تیمار شده را ضروری مینماید. عصارهگیری دنبالهای عناصر سنگین میتواند به پی بردن قابلیت جذب زیستی عناصر مذکور توسط گیاه کمک کند. هدف از این تحقیق بررسی آثار تجمعی و باقیمانده لجن فاضلاب بر شکلهای شیمیایی و فاکتور تحرک سرب، نیکل و کادمیم در خاک است. در این مطالعه که به صورت طرح کرت خرد شده با سه تکرار صورت گرفت سطوح مختلف کودی لجن فاضلاب شامل 0، 25، 50 و 100 مگا گرم بر هکتار به عنوان کرتهای اصلی و سالهای متوالی کوددهی شامل 1، 2 و 3 سال کوددهی به عنوان کرت فرعی در نظر گرفته شد. در سال سوم از عمق 25-0 سانتی متری تمام کرتها نمونه برداری انجام شد. در نمونههای خاک شکلهای مختلف عناصر سرب، نیکل و کادمیم اندازهگیری شد. نتایج نشان داد با افزایش مقدار و دفعات کودهی با لجن فاضلاب غلظت عناصر کادمیم و نیکل در فرم محلول (SOL) افزایش و در مورد سرب کاهش یافت. فرم تبادلی (EXC)، کربناتی (CAR) و آلی (ORG) هر سه عنصر افزایش یافت. فرم حبس شده (OCC) سرب و نیکل کاهش و کادمیم افزایش یافت. فرم باقیمانده (RES) سرب افزایش و نیکل و کادمیم کاهش یافت. قابلیت جذب این عناصر افزایش یافت. توزیع نسبی فرمهای مختلف عناصر سه گانه مذکور به صورت زیر بود: سرب: OCC>RES>ORG>CAR>EXC>SOL، نیکل: RES>ORG>OCC>CAR>EXC>SOL و کادمیم: OCC>CAR>RES>ORG>EXC>SOL فاکتور تحرک عناصر مذکور به ترتیب زیر بود: Cd>>Pb>>Ni ترتیب این عناصر در فرمهای مختلف به صورت زیر بود: محلول:Ni>>Pb>>Cd ، تبادلی، کربناتی و حبس شده (Occluded) Pb>Ni>Cd ، آلی و باقیمانده : Ni>Pb>Cd با توجه به افزایش قابلیت جذب این عناصر، کوددهی مداوم لجن فاضلاب حتی در چنین خاکهای آهکی نیز باعث افزایش مقادیر قابل جذب این عناصر گردیده است. شکل آلی هر سه عنصر مورد مطالعه با مقادیر قابل جذب آنها بستگی نشان داد.
محسن شکلآبادی، حسین خادمی، مصطفی کریمیان اقبال، فرشید نوربخش،
جلد 11، شماره 41 - ( پاییز 1386 )
چکیده
پژوهندگان بسیاری دگرگونی پوشش گیاهی در اثر چرای دام در منطقه زاگرس مرکزی را بررسی نمودهاند، اما مطالعه دقیقی در ارتباط با نقش اقلیم و مدیریت چرا در تغییر ویژگیهای خاک در این مناطق انجام نگرفته است. این مطالعه با هدف بررسی نقش اقلیم و قرق درازمدت بر ویژگیهای بیوشیمیایی خاک انجام شد. چهارده قرق مطالعاتی و مناطق مجاور چرا شده آنها در سه منطقه چادگان، پیشکوه و پشتکوه انتخاب و از دو عمق 5-0 و 15- 5 سانتیمتری نمونه خاک جمعآوری گردید و ویژگیهای خاک شامل کربن آلی (OC)، نیتروژن کل (TN)، نسبت کربن آلی به نیتروژن کل (C/N)، کربن توده زنده میکروبی (MBC)، نسبت کربن توده زنده میکروبی به کربن آلی (Cmic/Coc) و کسر متابولیکی (qCO2) اندازهگیری یا محاسبه گردید. کمترین میزان OC، MBC، TN و Cmic/Coc در منطقه چادگان مشاهده گردید که عمدتاً به علت ورودی کمتر بقایای تازه گیاهی در اثر اقلیم خشکتر میباشد. مقادیر این ویژگیها در مناطق پیشکوه و پشتکوه حدود 5/2 تا 3 برابر منطقه چادگان میباشند. شدت چرا در منطقه پیشکوه کمتر از منطقه پشتکوه بوده و تفاوتی بین مناطق چرا و قرق شده مشاهده نمیشود. اما به علت شدت بیشتر چرا در منطقه پشتکوه تفاوت شدید و معنیداری بین مناطق چرا و قرق شده وجود دارد. نتایج Cmic/Coc و qCO2 نشان داد کیفیت کربن خاک در مناطق پیشکوه و پشتکوه مناسبتر میباشد. در مجموع به نظر میرسد مناطق پیشکوه و پشتکوه میتوانند با مدیریت مناسب به سرعت احیا گردند در حالی که در منطقه چادگان احیای خاک به زمان بسیار طولانیتری نیاز خواهد داشت
یزدان لطفی، فرشید نوربخش، مجید افیونی،
جلد 11، شماره 42 - ( زمستان 1386 )
چکیده
در سالهای اخیر، استفاده از پسماندهای آلی و فراوردههای جانبی کار خانهها به عنوان کود آلی و اصلاح کنندههای خاک برای تولید محصولات کشاورزی مورد توجه قرار گرفته است. در کشور ما بهدلیل فقر مواد آلی خاکهای کشور از یکسو و تولید تجاری کودهای آلی از سوی دیگر، تمایل به استفاده از این کودهاافزایش یافته است. هدف از انجام این مطالعه بررسی و تفکیک اثر نوع کود، سطوح مختلف کودی و تعداد سال کوددهی بر پتانسیل معدنیشدن نیتروژن در یک خاک آهکی (فاین، لومی، میکسد، ترمیک، تیپیک هاپل آرجید) در منطقه اصفهان بود. آزمایش در قالب طرح کرتهای خرد شده و در سه تکرار انجام گردید. هر کرت اصلی به سه کرت خرد شده تقسیم گردید و اعمال تیمارها در سه سال متوالی به گونهای بود که بخشی از کرت تنها در سال اول، بخشی دیگر در دو سال پیاپی و بخش سوم در سه سال متوالی تیمار کودی (کود گاوی یا لجن فاضلاب) مشابه (25،0 و 100 مگاگرم بر هکتار) دریافت کردند. نمونهبرداری مرکب از خاک، 6 ماه پس از کوددهی سوم از عمق 0 تا 15 سانتیمتری انجام شد. پتانسیل معدنیشدن نیتروژن با استفاده از روش انکوباسیون بلند مدت- آبشویی اندازهگیری شد. در پایان فصل کشت نیز بخش هوایی ذرت برداشت گردید. نتایج نشان داد پتانسیل معدنیشدن نیتروژن در تیمارهایی که کود گاوی و لجن فاضلاب دریافت کرده بودند، تفاوت معنیداری نداشتند ولی هر دو این تیمارها نسبت به شاهد اختلاف معنیداری را نشان دادند. اضافه کردن 100 مگاگرم بر هکتار کود گاوی و لجن فاضلاب به خاک، پتانسیل معدنیشدن نیتروژن را نسبت به تیمار شاهد 4 برابر و نسبت به تیمار 25 مگاگرم در هکتار 7/1 برابر افزایش داد. همچنین پتانسیل معدنیشدن نیتروژن در تیماری که سه سال پیاپی کود آلی دریافت کرده بود نسبت به تیمارهای دو سال کود دریافت کرده، یک سال کود دریافت کرده و شاهد، به ترتیب 1/2، 5/2 و 5 برابر افزایش را نشان داد. بین پتانسیل معدنیشدن نیتروژن با پاسخهای گیاه ذرت مانند عملکرد ( ** 531/0= r )وجذب نیتروژن ( *** 568/0= r ) روابط معنیداری مشاهده شد. حاصلضرب پتانسیل معدنی شدن نیتروژن در ثابت سرعت معدنی شدن نیز با پاسخهای گیاه، مانند عملکرد ( *** 710/0= r ) و جذب نیتروژن ذرت ( *** 734/0= r ) روابط معنیداری را نشان داد. نتایج بیانگر آن است که الگوی تأثیرپذیری نیتروژن کل در تیمارهای مورد مطالعه، متفاوت از الگوی تغییرات پتانسیل معدنی شدن نیتروژن است.
اسماعیل معصومی، رسول اجل لوییان، امیر عباس نوربخش، میثم بیات،
جلد 26، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - پاییز 1401 )
چکیده
از آنجایی که از خاک رس به نحوی گسترده در اکثر پروژههای عمرانی، استفاده میشود، موضوع بهسازی خاکهای رسی دارای اهمیت قابل توجهی است. هدف در این پژوهش بهینهسازی متغیرهای مؤثر بر خواص ژئوپلیمرها و بهبود خواص مکانیکی آنها با استفاده از سرباره کوره بلند اصفهان بوده است. به این منظور از روش طراحی آماری تاگوچی برای مدل کردن 3 متغیر فرایند (سرباره کوره بلند، آب و عامل قلیایی سدیم هیدروکسید) که هر یک از آنها با 4 مقدار مختلف در طرح اختلاط استفاده شدهاند، برای بهینهسازی مقاومت فشاری تکمحوره ژئوپلیمرها استفاده شد. 16 ترکیب ژئوپلیمری تعیین شده توسط نرمافزار مینیتب، آماده و مقاومت فشاری تکمحوره آنها اندازهگیری شد. نتایج بهدست آمده توسط روش آنالیز واریانس مدلسازی شده و بعد از آن اثرات متقابل 3 متغیر ذکر شده بر مقاومت فشاری تکمحوره ژئوپلیمرها با استفاده از نمودارهای دو بعدی بررسی شد. سپس بهینهسازی متغیرها صورت گرفت و مقادیر پیشنهاد شده برای نمونه بهینه در دماهای 25، 50 و 70 درجه سانتیگراد و زمانهای 3، 7، 14و 28 روز عملآوری مورد بررسی قرار گرفت. مقایسه نتایج پیشبینی شده توسط مدلها و نتایج حاصل از آزمایشها، اعتبار مدلها را تأیید کرد. همچنین در عکسهای گرفته شده توسط میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) شاهد کاهش تخلخل از زمان 7 تا 28 روزه خواهد بود که نشان میدهد استفاده از روش ژئوپلیمیریزاسیون نقش زیادی در تثبیت خاکهای ضعیف رسی با پلاستیسیته پایین را دارد. همچنین تأثیر الیاف همراه با ژئوپلیمر را برای مسلح کردن آن نیز مورد بررسی داده شد و در ادامه برای ارزیابی بهتر، مقایسه آن با تثبیت خاک با سیمان پرتلند صورت گرفت. نتایج حاکی از آن است که در بهینهترین ترکیب ژئوپلیمر مقاومت باربری خاک رس بیش از 3400 درصد افزایش داشته است. این در حالی است که الیاف نیز همراه ژئوپلیمر با درصد و طول بهینه (0/1 درصد وزنی ترکیب ژئوپلیمر و طول 12 میلیمتر) توانسته مقاومت فشاری تکمحوره خاک رس را نزدیک به 4000 درصد افزایش دهد که نشاندهنده تأثیر بسیار خوب استفاده از الیاف همراه با ژئوپلیمر در این پژوهش بوده است.