21 نتیجه برای نوری
محمد زمان نوری دلاور، احمد ارزانی،
جلد 4، شماره 4 - ( 10-1379 )
چکیده
تحقیق حاضر، به منظور ارزیابی واکنش 18 رقم برنج (.Oryza sativa L) مشتمل بر 15 رقم برنج ایرانی و سه رقم خارجی، برای کالوسزایی و باززایی گیاهچه از کالوس با کشت جنین نارس نسبت به سه محیط کشت MS، LS و 6N اجرا گردید. میزان کالوسدهی با استفاده از صفات قطر کالوس، وزن تر و وزن خشک مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس با انتقال کالوسهای تولیدی از سه محیط کشت ذکر شده به محیط کشت باززایی (MSR) ، و از طریق سنجش درصد گیاهچههای تولید شده از کالوسها، میزان باززایی اندازهگیری گردید.
نتایج نشان داد که تفاوت معنیداری هم از لحاظ کالوسزایی و هم باززایی بین ارقام وجود دارد (01/0>P). در مرحله کالوسزایی، از نظر قطر کالوس، ارقام نعمت و چرام-2 به ترتیب با متوسط قطر 83/4 و 6/4 میلیمتر به عنوان ژنوتیپهای برتر شناخته شدند. از نظر وزن تر کالوس ارقام نعمت، چرام-2 تا سپیدرود، طارم محلی و لاینهای خارجی 33IRCTN91 و 30-IRFAON به طور معنیداری بهتر از سایرین بودند. ارقام نعمت، زایندهرود و لاین 33IRCTN91 بالاترین درصد محتویات آبی را داشتند. از نظر باززایی، لاین 33IRCTN91 و ارقام عنبربو محلی، نعمت، چرام-2 و طارم محلی بیشترین میزان باززایی گیاهچه از کالوس را دارا بودند. از هر دو جنبه کالوسزایی و باززایی بین محیطهای کشت تفاوت معنیدار وجود داشت.
بدین ترتیب که از لحاظ قطر کالوس، وزن تر، و میزان باززایی، محیطهای کشت MS و N6 با یکدیگر تفاوت معنیداری نداشتند، ولی نسبت به محیط کشت LS، به طور معنیداری برتر بودند( 01/0>P )کالوسهایی که در محیط کشت MS رشد یافتند، بیشترین و در محیط کشت LS، کمترین درصد آب را داشتند. محیط کشت MS و N6 برای کشت این ویترو جنین نارس برنج مناسب تشخیص داده شد، و از بین ارقام مورد مطالعه، ارقام نعمت و چرام-2 به عنوان ارقام برتراز لحاظ کالوسدهی و میزان بازززایی گیاهچه شناخته شدند. همچنین، برنجهای ژاپونیکای مورد مطالعه در زمره بهترین ارقام از نظر میزان باززایی گیاهچه بودند. مطالعه روابط همبستگی بین صفات نشان داد که بین صفت کالوسزایی و باززایی گیاهچه، همبستگی معنیداری وجود ندارد، و این دو صفت مستقل از هم عمل میکنند.
جواد نوری اظهر، پرویز احسانزاده،
جلد 11، شماره 41 - ( پاییز 1386 )
چکیده
تبیین رابطه احتمالی بین شاخصهای فیزیولوژیک رشد و عملکرد گیاه زراعی، در مدیریت تولید گیاهان زراعی حائز اهمیت میباشد. بدین منظور پژوهشی در سال 1383، با پنج هیبرید ذرت شامل سینگلکراسهای 704، 700، 647، 604 و 301 به صورت دو آزمایش جداگانه، هر کدام در قالب یک طرح بلوک کامل تصادفی با 4 تکرار، یکی در محیط بدون تنش (آبیاری پس از70 میلیمتر تبخیر) و دیگری در محیط تحت تنش خشکی (آبیاری پس از 105 میلیمتر تبخیر) در اصفهان به اجرا در آمد. تراکم 95000 بوته در هکتار (فاصله روی ردیف 15 و بین ردیف 70 سانتیمتر) استفاده شد. تنش خشکی اثر معنیداری بر صفات حداکثر شاخص سطح برگ (LAImax)، دوام سطح برگ (LAD)، دوام سطح برگ در مرحله خطی رشد (LADLinear)، دوام سطح برگ از گردهافشانی تا رسیدگی فیزیولوژیک (LADs-m) و روز تا کاکلدهی به جای گذاشت. نتایج بهدست نشان داد که همبستگی مثبت و معنیداری بین سرعت رشد محصول طی مرحله خطی (CGRLinear) با LAImax، LAD، LADLinear و LADs-m وجود داشت. عملکرد بیولوژیک همبستگی مثبت معنیداری با LAImax و LADs-m نشان داد. همبستگی مثبت و بسیار معنیداری بین عملکرد و اجزای عملکرد شامل تعداد بلال در بوته، تعداد دانه در بلال، تعداد دانه در متر مربع و همچنین شاخص برداشت به دست آمد که در این بین، تعداد دانه در متر مربع بیشترین همبستگی را با عملکرد دانه نشان داد. CGRLinear و LAImax همبستگی مثبت و معنیداری با عملکرد دانه نشان دادند. در نهایت میتوان نتیجه گرفت که اگرچه افزایش LAImax منجر به افزایش CGRLinear و در نتیجه افزایش تولید ماده خشک میگردد، اما با عنایت به آنکه همبستگی معنیداری بین تولید ماده خشک و شاخص برداشت وجود نداشت، ظاهراً در ژنوتیپهای مورد مطالعه و در شرایط مطالعه حاضر، تسهیم زیست توده به بخش اقتصادی عملکرد کل، ضرورتاً با وضعیت LAI این ژنوتیپها همروند نمیباشد.
نگار نور مهناد، محمدرضا نوری امامزاده ئی، بهزاد قربانی، عبدالرحمن محمدخانی،
جلد 13، شماره 50 - ( علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك زمستان 1388 )
چکیده
در مناطق خشک و نیمه خشک، کمبود آب از عوامل اصلی کاهش تولید محسوب میشود. در چنین شرایطی، کمآبیاری به عنوان یک راهبرد مدیریتی مهم برای تعدیل شرایط تنش آبی توصیه شده است. این پژوهش به منظور بررسی تأثیر دو نوع مدیریت آبیاری (کمآبیاری سنتی و بخشی) بر برخی خصوصیات فیزیولوژیک، فنولوژیک و راندمان مصرف آب گیاه گوجهفرنگی انجام شده است. به این منظور یک طرح کاملاً تصادفی با پنج تیمار آبیاری و چهار تکرار تعریف شد. تیمارهای آبیاری شامل کمآبیاری DI75 و DI50 (به ترتیب تأمین 75 و 50 درصد نیاز آبی) بود که در آنها آب مورد نیاز گیاه به طور معمول به تمام محیط ریشه داده میشد و تیمارهای آبیاری بخشی PRD75 و PRD50 (تأمین 75 و50 درصد نیاز آبی) که آب مورد نیاز گیاه در هر بار آبیاری فقط به یک سمت محیط ریشه داده میشد و بخش تر و خشک به طور متناوب جابهجا میشدند. تیمار FI (تأمین 100 درصد نیاز آبی) نیز به عنوان تیمار شاهد در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که بیشترین راندمان مصرف آب (28/6 کیلوگرم بر متر مکعب) در تیمارPRD75 و کمترین راندمان (98/1کیلوگرم بر متر مکعب) در تیمار DI50 به دست آمد. راندمان مصرف آب در تیمار کمآبیاری معمولی (DI50) 67 درصد کاهش و در تیمار آبیاری بخشی ((PRD75 6/4 درصد افزایش نسبت به تیمار شاهد داشت. اندازهگیری وضعیت آب گیاه نشان داد که در تمام مراحل، همواره میزان آماس نسبی در تیمارهای PRD نسبت به تیمارهای DI بالاتر بود. نتایج تجزیه واریانس قطر روزنه برگ بیانگر معنیدار شدن اثر تیمارها در سطح 5 درصد بود. بهطوریکه با افزایش آب آبیاری، قطر روزنهها نیز افزایش یافت. به علاوه قطر بازشدگی روزنهها در تیمارهای آبیاری کامل و کمآبیاری سنتی بیشتر از تیمارهای آبیاری بخشی بود. از نظر تعداد روزنه در واحد سطح برگ، تیمار آبیاری کامل بیشترین و تیمارDI50 کمترین تعداد روزنه را دارا بودند (به ترتیب 04/10509 و 4/6904). از نظر خصوصیات فنولوژیک بین تیمارهای آبیاری به لحاظ درجه- روز مورد نیاز تا زمان میوهدهی و درجه- روز مورد نیاز تا زمان برداشت در سطح 5 درصد تفاوتی مشاهده نشد.
عباس امینی فسخودی، سید هدایت ا... نوری،
جلد 15، شماره 55 - ( علوم فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك بهار 1390 )
چکیده
مطالعه پایداری سیستمهای زراعی مستلزم ارزیابی جامع و یکپارچهای از دینامیسم حاکم و ارتباط تنگاتنگ ابعاد محیطی، اقتصادی و اجتماعی آنهاست. بهینهسازی تخصیص و افزایش بهرهوری مصرف آب در یک سیستم زراعی، علاوه بر بهبود وضعیت پایداری و حفاظت از منابع آب و خاک، کاهش خسارتهای اقتصادی و اجتماعی را نیز در پی خواهد داشت. شمار زیادی از مدلهای برنامهریزی ریاضی برای تحلیل و ارزیابی جوانب مختلف برنامهریزی و مدیریت سیستمهای زراعی در دهههای اخیر توسعه پیدا کردهاند. مقاله حاضر به ارزیابی سیستمی پایداری در سیستم زراعی منطقه روستایی براآن جنوبی در شرق شهر اصفهان و تعیین مناسبترین الگوی کشت متناسب با آن میپردازد. به منظور تلفیق ابعاد سهگانه محیطی، اقتصادی و اجتماعی، دو معیار نسبی حصول بیشترین عایدی اقتصادی و ایجاد بیشترین فرصتهای اشتغال بهازای هر واحد مصرف آب کشاورزی، به عنوان شاخصهایی برای پایداری سیستم تعریف شدهاند. بهینهسازی نسبتهای «سود خالص به مصرف آب» و «ایجاد اشتغال به مصرف آب»، با بهرهگیری از مدلهای برنامهریزی ریاضی یکهدفه و چندهدفه کسری صورت گرفته است. در ادامه با محاسبه و مقایسه کارایی اقتصادی و اجتماعی هر واحد مصرف آب کشاورزی در سناریوهای مختلف مدلهای یکهدفه و چندهدفه برنامهریزی خطی و کسری، مناسبترین الگوهای کشت منطقه با توجه به منابع موجود آب و خاک و نیروی انسانی تعیین و معرفی شده است
عاطفه مهدوی، محمدرضا نوری امامزادهیی، رسول مهدوی نجفآبادی، سیدحسن طباطبائی،
جلد 15، شماره 56 - ( علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك - تابستان 1390 )
چکیده
استان چهارمحال و بختیاری طی سالهای اخیر دچار محدودیت شدید دسترسی به منابع آب سطحی و در نتیجه اعمال فشار بهرهبرداری بر منابع آب زیرزمینی شده است. به همین لحاظ تقویت منابع آب زیرزمینی به کمک منابع سطحی یا تغذیه مصنوعی، یکی از راههای جبران این فشار محسوب میشود. هدف از انجام این تحقیق تعیین محلهای مناسب جهت اجرای طرح تغذیه مصنوعی به روش منطق فازی است. عوامل مؤثر در مکانیابی در نظر گرفته شده عبارتاند از شیب، نفوذپذیری سطحی، ضخامت قسمت غیر اشباع آبرفت، کیفیت شیمیایی آب، کاربری اراضی و شبکه آبراههای. لایه اطلاعاتی مربوط به هر پارامتر بر اساس منطق فازی، در نرمافزارهای Arc View 3.2a و
Arc GIS 9.3، کلاسهبندی و وزندهی شد و با عملگر حاصلضرب جبری عملیات تلفیق شاخصهها انجام گرفت. نتایج به دست آمده از تلفیق نشان میدهد که 79/4 درصد از کل حوضه مناسب و 94/17 درصد نیز نسبتاً مناسب است. جهت تعیین میزان تأثیرگذاری عامل کاربری اراضی بر نتیجه کار، این لایه روی نقشههای جواب به صورت جداگانه اعمال شد. مشاهده شد که درصد تناسب اراضی به یک سوم کاهش پیدا کرد. در مجموع حدود 30 نقطه با ذکر ویژگیهای اجرایی هر یک، معرفی شدند
حمید زارع ابیانه، حدیثه نوری، عبدالمجید لیاقت، ولی الله کریمی، حمیده نوری،
جلد 15، شماره 57 - ( علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك -پاییز 1390 )
چکیده
کودهای شیمیایی مورد استفاده در کشاورزی از منابع آلاینده محیط زیست مانند منابع آب زیرزمینی و خاک هستند. شناخت عوامل مؤثر بر حرکت آب و نمکها در نیمرخ خاک کمک مؤثری در مدیریت منابع آب و کاهش آبشویی نمکها از ناحیه ریشه مینماید. در این پژوهش برای شبیهسازی و ارزیابی سطح ایستابی و انتقال نیترات با دادههای یک مزرعه برنج از نرمافزار DRAINMOD-N استفاده شد. برای ارزیابی کارآیی این نرمافزار، یکی از قطعههای زراعی مجهز به سیستم زهکش سطحی در منطقه محمود آباد (مازندران)، سطح ایستابی و غلظت نیترات در آب زیرزمینی به مدت 4 ماه (خرداد الی شهریور) در سال 1387 اندازهگیری شد. بافت خاک قطعه زراعی رس سیلتی بود. همچنین از 160 کیلوگرم در هکتار اوره طی دو مرحله استفاده شد. نرمافزار با تغییر ضرایب معدنی شدن و دنیتریفیکاسیون در دامنه مقادیر پیشنهاد شده از سوی دیگر پژوهشگران واسنجی شده و برای شرایط واقعی اجرا شد. نتایج نشان داد که تغییرات سطح ایستابی و غلظت نیترات در زیر منطقه ریشه در اکثر مواقع به خوبی توسط نرمافزار برآورد گردید و از هماهنگی نسبی خوبی با شرایط مزرعه برخوردار است. کارآیی نرمافزار در پیشبینی سطح آب زیرزمینی منطقه ریشه 84/0 و غلظت نیترات 97/0 به-دست آمد. نتایج این پژوهش نشان داد که نرمافزار DRAINMOD-N برای شبیهسازی مدیریت سطح ایستابی و غلظت نیترات تحت شرایط اقلیمی منطقه محمودآباد (مازندران) میتواند مفید باشد. بهعبارت دیگر این نرمافزار بهعنوان ابزار مدیریتی برای کاهش و جلوگیری از مسائل و دشواریهای زیست محیطی نیترات در مناطق شالیکاری قابل استفاده است.
محمد حسین نوری قیداری،
جلد 17، شماره 64 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-تابستان 1392 )
چکیده
در برداشتهای صحرائی مثل نمونهبرداری از عمق آب در چاهها، تعیین نقاط مهم جهت نمونهبرداری به لحاظ کاهش حجم نمونهها و صرفهجویی در هزینه و زمان بسیار مهم است. آنالیز مؤلفههای اصلی یکی از تکنیکهای کاهش داده میباشد که اساس آن شناسایی مؤلفههای توصیفکننده واریانس سیستم میباشد. در این مقاله از آنالیز مؤلفههای اصلی جهت تعیین چاههای مؤثر برای تعیین تراز سطح ایستابی سفره آب زیرزمینی دشت قیدار واقع در استان زنجان و حذف چاههای کم اهمیت استفاده شده است. در منطقه مورد مطالعه با وسعت 920 کیلومترمربع 48 چاه مورد بررسی قرار گرفت و با استفاده از آنالیز مؤلفههای اصلی اهمیت نسبی هر چاه بین 0 (برای چاه کاملاً غیر مؤثر) تا 1 (برای چاه کاملاً مؤثر) محاسبه گردید. بررسی به عمل آمده نشان داد با حذف چاههایی که اهمیت نسبی آنها کمتر از 5/0 که تعداد آنها نصف کل چاهها میباشد، ضریب تغییرات سطح آب زیرزمینی نسبت به حالتی که از تمامی چاهها استفاده میگردید افزایش چندانی نمیکند و خطای تعیین تراز سطح آب زیرزمینی کمتر از 13 درصد خواهد بود.
میلاد نوری، مهدی همایی، محمد بای بوردی،
جلد 17، شماره 66 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك، زمستان 1392 )
چکیده
هدف از این پژوهش، بررسی رفتار هیدرولیکی نفت خام در خاک بود. بدین منظور، منحنیهای نگهداشت خاک برای نفت خام و آب بهوسیله دستگاه ستون آویزان و هدایت هیدرولیکی اشباع خاک برای این سیالات به روش بار پایا تعیین شد. پارامترهای منحنیهای نگهداشت خاک برای آب و نفت خام براساس مدلهای ونگنوختن، بروکس-کوری و کمپبل برآورد شد. هدایت هیدرولیکی غیر اشباع بهعنوان تابعی از پتانسیل ماتریک خاک بهوسیله مدلهای معلم- ونگنوختن، معلم- بروکس- کوری، بوردین- بروکس- کوری و کمپبل تعیین شد. آنگاه، دقت مدلها بهوسیله آمارههای ME، RMSE، EF، CD و CRM بررسی شد. مقدار پارامترهای توزیع تخلخل و نقطه ورود هوا در سیستم دو فازی نفت خام- هوا نسبت به آب-هوا کاهش یافت. نتایج نشان دادند که بهدلیل رفتار غیرمعمول نفت خام و برهمکنشهای بین نفت خام و خاک که سبب باقی ماندن مقدار زیادی نفت خام در محیط متخلخل میشود، مکش بیشتری برای خارج کردن نفت خام از خاک نسبت به آب لازم است. بنابراین خاک مورد آزمایش در یک مقدار معین از فاز مایع، نگهداشت بیشتری برای نفت خام نسبت به آب دارد. بهدلیل لزوجت زیاد نفت خام، هدایت هیدرولیکی اشباع نفتخام کمتر از آب بود. لیکن، در مکشهای بیشتر از 100 سانتیمتر، هدایت هیدرولیکی نفت خام بیشتر بود.
عبدالرحمان محمدخانی، محمدرضا نوریامامزادهای، اعظم میرجلیلی،
جلد 17، شماره 66 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك، زمستان 1392 )
چکیده
در این پژوهش اثر چهار تیمار آبیاری موضعی ریشه (FULL, 1PRD50, 2PRD50, 3PRD50) بر تولید میوه و راندمان مصرف آب گوجه فرنگی در یک طرح کاملاً تصادفی در پنج تکرار مورد بررسی قرار گرفت. در تیمار شاهد (FULL)، کل آب مورد نیاز گیاه بهطور یکنواخت در تمام محیط ریشه بهکار برده شد. در تیمارهای 1PRD50، 2PRD50 و 3PRD50 ریشهها به دو ناحیه مجزا از هم تقسیم و به اندازه 50 درصد تیمار شاهد به ترتیب یک، دو و سه مرتبه یک طرف ریشه بهطور متوالی آبیاری شد. نتایج شان داد، بیشترین میانگین وزن میوه در تیمار آبیاری کامل (44/43 گرم) و کمترین آن در تیمار PRD50 3 (57/24 گرم) دیده شد. بیشترین قطر (1/43 میلیمتر) و تعداد میوه (46 عدد) در تیمار شاهد و کمترین این ویژگیها ( بهترتیب 6/15 میلیمتر و 20 عدد) در تیمار 3PRD50 دیده شد. بیشترین عملکرد میوه و عملکرد بازار پسند در تیمار شاهد و سپس در تیمار آبیاری بخشی متناوب (1PRD50) حاصل شد. بیشترین راندمان مصرف آب در تیمار آبیاری موضعی متناوب ریشه (48 درصد بیش از شاهد) و کمترین آن در تیمار 3PRD50 (27 درصد کمتر از شاهد) ملاحظه شد. در کل آبیاری بخشی متناوب (1PRD50) برای تولید گوجهفرنگی قابل توصیه است.
نگار نورمهناد، سیدحسن طباطبایی، عبدالرحیم هوشمند، محمدرضا نوری امامزادهای، شجاع قربانی دشتکی،
جلد 18، شماره 68 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-تابستان- 1393 )
چکیده
سارا صمدوند، مهدی تاجبخش، کامران انوری، جمال احمدآلی،
جلد 18، شماره 70 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-زمستان 1393 )
چکیده
بهمنظور بررسی عملکرد و کارآیی مصرف آب در سیستمهای آبیاری قطرهای نواری و نشتی در کشت یک و دو ردیفه و تراکم در زراعت ذرت دانهای رقم سینگل کراس 704، آزمایشی در قالب طرح کرتهای نواری خردشده بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1389 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی میاندوآب به اجرا درآمد. فاکتور عمودی چهار تیمار آبیاری شامل سه سطح 80٪، 100٪ و 120٪ نیاز آبی گیاه ذرت با استفاده از آبیاری قطرهای نواری و 100٪ نیاز آبی در روش آبیاری نشتی و فاکتور افقی آرایش کاشت بهصورت کشت یک و دو ردیفه و تراکم شامل سه سطح 75، 90 و 105 هزار بوته در هکتار بود. نتایج نشان داد که بیشترین عملکرد دانه مربوط به تیمار آبیاری نشتی به میزان 6/18 تن در هکتار و پس از آن تیمارهای 120٪، 100٪ و 80٪ به ترتیب با 4/18، 2/18 و 9/14 تن در هکتار بودند. اگر چه تیمار نشتی بر سایر تیمارها برتری داشت اما هر سه تیمار اول در یک گروه آماری قرار گرفتند و تفاوت معنیداری بین آنها وجود نداشت. بنابراین با تامین آب مورد نیاز با استفاده از سیستم آبیاری قطرهای ضمن صرفهجویی در مصرف آب و بدون کاهش شدید عملکرد میتوان راندمان مصرف آب را بهبود بخشید. مقایسه تیمارها از نظر کارآیی مصرف آب برای تیمارهای 80٪، 100٪، 120٪ و آبیاری نشتی بهترتیب 3/2، 2/2، 9/1 و 4/1 کیلوگرم دانه ذرت به ازای مصرف هر مترمکعب آب بهدست آمد. همچنین بالاترین میزان کارآیی مصرف آب و بیشترین میزان عملکرد محصول در تراکم 90 هزار بوته در هکتار حاصل شد.
علی نوری امام زاده یی، منوچهر حیدرپور، محمدرضا نوری امامزادهیی، بهزاد قربانی،
جلد 21، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1396 )
چکیده
میلاد نوری، مهدی همایی، محمد بنایان،
جلد 22، شماره 1 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- بهار 1397 )
چکیده
در این مطالعه، روند تغییرات شاخص بارش استانداردشده در بازه 12 ماهه (SPI-12) و بارش فصلی و سالانه طی 2014-1976 در 21 ایستگاه همدید مرطوب و نیمهخشک ایران بررسی شد. پس از حذف همبستگی سریالی در برخی از سریها، روند تغییرات بارش و SPI-12 بهوسیله آزمون ناپارامتری من- کندال ارزیابی شد. نتایج این پژوهش نشان داد که روند بارش سالانه در تمامی ایستگاهها طی 39 سال اخیر کاهشی بود. روند بارش فصلی در زمستان، بهار، پاییز و تابستان بهترتیب در حدود 90، 95، 47 و 33 درصد از ایستگاهها کاهشی بود. روند نزولی بارش زمستانی در مناطق سنندج، خوی، ارومیه، همدان، مشهد، تربیت حیدریه، نوژه و قزوین معنیدار بود. همچنین، روند سری SPI-12 در تمامی ایستگاهها به غیر از شهرکرد کاهشی بود. بهعلاوه، SPI-12 فقط در ایستگاههای سنندج و فسا روند نزولی معنیدار داشت. شدیدترین خشکسالی نیز در ایستگاههای همدان، رامسر و ارومیه در 2000-1999 و در تبریز، سنندج، شیراز، فسا، قزوین، مشهد، تربت حیدریه، شهرکرد، گرگان و کرمانشاه در دوره 2009-2008 رخ داده است. نتایج این پژوهش نشان داد که روند بارش بخش عمدهایی از منطقه مورد مطالعه بهویژه در قسمتهای نیمهخشک شمال شرقی و جنوب غربی ایران در اثر خشکسالیهای شدید و طولانی دهه اخیر (2015-2005) تغییر کرده است.
مصطفی رئیسی اسدآبادی، محمدرضا نوری، روح الله فتاحی،
جلد 22، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1397 )
چکیده
بهمنظور بهینهسازی عملکرد سیستم آبیاری، اطلاع از اجزای معادله بیلان آب در مزرعه، امری ضروری است. اجزای زیرسطحی و ناپیدای معادله بیلان به کمک دستگاه تعیینگر جبهه رطوبتی (WFD)، قابل برداشت و تعیین است. این تحقیق با هدف ارزیابی عملکرد دستگاه WFD در تعیین سرنوشت آب نفوذ یافته به خاک در هر آبیاری انجام شده است. آزمون مزرعهای در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار و تحت تیمارهای 60، 80، 100 و 120 درصد تأمین نیاز آبیاری گیاه سیبزمینی، در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد در سال 1393 انجام شد. بهمنظور دادهبرداری در طول فصل زراعی، قبل از عملیات کاشت، دستگاههای WFD متعددی در اعماق و موقعیتهای مختلف در طول شیارها نصب شدند. علاوهبر دادههای WFD، دبی ورودی (با استفاده از کنتور)، دبی خروجی (سنجش شده با فلوم تیپ یک) و مقادیر رطوبت خاک (با دستگاه تتا-پروب) در طول فصل رشد، اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که بین تلفات سطحی محاسبه شده و اندازهگیری شده، نزدیکی خوبی وجود دارد. ضریب نش- ساتکلیف در این مقایسه 87/0 به دست آمد، همچنین میانگین این ضریب برای مقایسه مقادیر محاسبهای و مشاهدهای رطوبت باقیمانده قبل از هر دفعه آبیاری، برابر 98/0 به دست آمد. کمیت این شاخص در مقایسههای صورت گرفته، نشانه قابل اعتماد بودن دادههای دستگاه WFD برای ارزیابی مزرعه است. طی فرایند ارزیابی مزرعه فاریاب تحت آزمایش، متوسط سهم آب خارج شده از ناحیه ریشه (تلفات عمقی) در تیمارهای آزمایشی در هر اتفاق آبیاری، بهترتیب 02/0، 07/0، 27/0 و 47/0 مترمکعب برای هر شیار بهدست آمد.
پریا شجاعی، مهدی قیصری، حمیده نوری، هادی اسماعیلی، سید سعید اسلامیان،
جلد 23، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاییز 1398 )
چکیده
ایجاد و حفاظت از فضاهای سبز شهری در محیطهای خشکی که با مشکلات کمبود آب، آلودگی هوا و کمبود فضاهای سبز طبیعی مواجه است، ضروری بوده و نیاز به تمهیدات ویژهای دارد. کمبود آب در اصفهان بزرگترین چالش مدیران آب شهر است. تخمین، دقیق نیاز آبی فضاهای سبز شهری در مناطقی با آبوهوای خشک بهمنظور مدیریت بهینه آبیاری بسیار ضروری است. در این پژوهش نیاز آبی گیاهان باغ گلها، بیش از 200 نوع گونه گیاهی، با استفاده از دو روش WUCOLS و LIMP در طول سالهای 2011 تا 2013 تخمین زده شد و حجم آب بهکار رفته با نیاز آبیاری تخمینزده، مقایسه شد. بهطور متوسط، نیاز ناخالص آبیاری سالانه با روش WUCOLS برابر 1164 میلیمتر بود که 15 درصد کمتر از مقدار 1366 میلیمتر آبیاری انجام شده است. درحالی که نیاز ناخالص آبیاری سالانه با روش LIMP برابر 1239 میلیمتر بود که 9 درصد کمتر از حجم آب بهکار رفته سالانه است. بر اساس تخمین های LIMP، امکان کاهش 9 درصدی در مصرف آب سالانه باغ وجود دارد. نتایج این مطالعه لزوم اصلاح مداوم مقادیر آبیاری فضای سبز با درنظر گرفتن شرایط آبوهوایی (بهویژه بارش) را نشان داد.
بدیعه نوری، حمیده نوری، غلامرضا زهتابیان، امیرهوشنگ احسانی، حسن خسروی، حسین آذرنیوند،
جلد 23، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1398 )
چکیده
با توجه به تغییرات اقلیم و تأثیرات آن بر نیاز آبی گیاهان و منابع آبی بهویژه در مناطق گرم و خشک، براورد دقیق میزان تبخیر و تعرق بهمنظور مدیریت کشاورزی و آبیاری اهمیت ویژهای پیدا کرده است. در این پژوهش سعی شده است با شناخت وضعیت پوششگیاهی در حاشیه مناطق بیابانی دشت ورامین بهویژه اراضی کشاورزی با کشت مختلط، میزان تبخیر و تعرق واقعی پوششگیاهی و نیاز آبی آنها مشخص شود. این پژوهش به بررسی رابطه بالقوه میان تبخیر و تعرق پوششگیاهی اراضی کشاورزی ناهمگن و شاخص پوششگیاهی با استفاده از تکنیک سنجش از دور در اراضی کشاورزی دشت ورامین میپردازد. مجموعه تصاویر ماهوارهای لندست 7 در فصول متوالی سالهای 2013 و 2014 برای تعیین میزان سبزینگی استفاده شد. بهمنظور پردازش تصاویر از جمله تصحیحات هندسی، تصحیحات اتمسفری و تهیه نقشههای NDVI، نرمافزار ENVI بهکار گرفته شد. علاوهبر این، اطلاعات آبوهوایی و پوشش گیاهی دشت ورامین جمعآوریشده و نرخ تبخیر و تعرق واقعی پوششگیاهی در منطقه مورد مطالعه، با استفاده از روش فائو- پنمن- مانتیث در نرمافزار CropWat براورد شد. درنهایت، رابطه میان NDVI برگرفته از تصاویر ماهوارهای و میزان تبخیر و تعرق تخمین زده شده به روش فائو 56 بررسی شد. نتایج، حاکی از همبستگی قوی مثبت میان تبخیر و تعرق پوششگیاهی اراضی کشاورزی ناهمگن و NDVI بوده است. در واقع، با برقراری رابطه ریاضی میان این دو متغیر میتوان میزان تبخیر و تعرق واقعی پوششگیاهی را بدون نیاز به اندازهگیریهای زمینی بهدست آورد، همچنین مشخص شد که NDVI برگرفته از سنجش از دور میتواند شاخص کارامدی برای بررسی وضعیت پوششگیاهی و تخمین نیاز آبی گیاهان اراضی کشاورزی حاشیه بیابان باشد.
علی حیدر نصرالهی، حامد احمدی، یاسر سبزواری، سمیه نوری،
جلد 24، شماره 2 - ( علوم آب و خاک- تابستان 1399 )
چکیده
شاخص تنش آبی گیاه (CWSI) ابزاری است که میتواند برای پایش سریع وضعیت آب گیاه مورد استفاده قرار گیرد که یک نیاز کلیدی برای مدیریت دقیق آبیاری محصولات است. این تحقیق با هدف محاسبه شاخص CWSI برای لوبیاچیتی در منطقه خرمآباد در دو روش آبیاری سطحی و تیپ انجام شد. به این منظور طرحی در قالب بلوکهای کامل تصادفی و آزمایش کرتهای خرد شده اجرا شد که فاکتور اصلی شامل روشهای آبیاری تیپ (T) و آبیاری سطحی (F) رقمهای لوبیاچیتی شامل COS16 (C)، صدری (S) و کوشا (K) در کرتهای فرعی قرار گرفتند. نتایج نشان داد مقادیر CWSI محاسبه شده در آبیاری سطحی در طول دوره رشد گیاه همواره از آبیاری تیپ بیشتر بودند. بیشترین مقدار شاخص CWSI در هر دو روش آبیاری برای رقم صدری، معادل 0/20 و 0/26 بهترتیب برای روش تیپ و سطحی حاصل شد. تجزیه آماری نشان داد که اثر روش آبیاری بر روی مقدار شاخص تنش آبی گیاه در سطح پنج درصد معنیدار بود، ولی بین ارقام مختلف تأثیر معنیداری مشاهده نشد. بر همین اساس برای آبیاری تیپ و سطحی بهترتیب مقادیر 0/19 و 0/24 بهعنوان مقادیر آستانه CWSI منظور شد و روابطی بر اساس اختلاف دمای پوشش گیاهی و هوا برای تعیین زمان آبیاری ارائه شد.
زهرا نوری، محمدامیر دلاور، یاسر صفری،
جلد 24، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - زمستان 1399 )
چکیده
در پژوهش حاضر، امکان اصلاح برخی ویژگیهای شیمیایی یک خاک شور و سدیمی طی افزودن سطح پنج درصد وزنی بقایای یونجه و دو نوع بیوچار تولید شده از باگاس نیشکر و پوست گردو بهصورت مستقل و همزمان با گچ، سولفات آلومینیم و مخلوط این دو بررسی شد. این پژوهش در سه تکرار در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی بهصورت گلدانی انجام شد. نمونههای خاک پس از اعمال تیمارها بهمدت چهار ماه در رطوبت ظرفیت مزرعه خوابانیده و برخی از مهمترین ویژگیهای شیمیایی خاک اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که بقایای یونجه بیشترین کارایی را در کاهش پهاش خاک داشته و کاربرد مخلوط این نوع بقایا با گچ مقدار پهاش خاک را از 13/9 در تیمار شاهد به 24/7 کاهش داد. تیمارهای گچ، سولفات آلومینیم و مخلوط این دو با افزایش غلظت یونهایی از جمله کلسیم و سولفات موجب افزایش غلظت الکترولیت خاک و درنتیجه افزایش قابلیت هدایت الکتریکی تا حدود سه برابر بیشتر از تیمار شاهد شدند. تیمارهای مورد استفاده با جایگزینی برخی یونها بهجای سدیم تبادلی موجب افزایش غلظت سدیم محلول و درنتیجه بالا رفتن نسبت جذب سدیم خاک شدند. بیشترین افزایش نسبت جذب سدیم را کاربرد همزمان بیوچار پوست گردو و گچ رقم زده و این ویژگی را از 6/22 در تیمار شاهد تا 3/54 افزایش داد. آزادسازی پتاسیم از تیمارهای آلی و بهبود شرایط عمومی خاک در پی افزودن تیمارهای شیمیایی موجب افزایش پتاسیم تبادلی خاک شد؛ درحالی که افزایش فسفر قابل دسترس خاک کمتر تحت تأثیر کاربرد تیمارهای شیمیایی قرار گرفت. در مجموع، بهنظر میرسد که اثرات اصلاحی تیمارهای آلی و معدنی مورد استفاده تکمیل کننده یکدیگر هستند و از اینرو، کاربرد همزمان آنها نهتنها ویژگیهای نامطلوب شیمیایی خاکهای شور و سدیمی را بهبود میدهد، بلکه افزایش کیفیت حاصلخیزی این خاکها را نیز رقم میزند.
مهندس حامد نوری خواجه بلاغ، پروفسور سید فرهاد موسوی،
جلد 25، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - پاییز 1400 )
چکیده
در تحقیق حاضر، به بررسی اثرات تغییر اقلیم بر کمیت و کیفیت رواناب شهری قسمتی از حوضه آبریز شهر کرج در استان البرز، با استفاده از مدل CanESM2 و شبیهساز بارش و رواناب SWMM، پرداخته شده است. بر همین اساس، دورۀ پایه (2005-1985) و دورۀ آتی (2040-2020) درنظر گرفته شده است. بر اساس سامانه اصلی و فرعی زهکشی رواناب موجود و بهمنظور بالا بردن دقت، حوضه آبریز در فضای نرمافزار ArcGIS به 37 زیرحوضه تقسیم شد. برای شبیهسازی بارش و رواناب، منحنی شدت- مدت- فراوانی در سه حالت پایه و سناریوهای اقلیمی RCP2.6 و RCP8.5 بر پایۀ دادههای بارش اخذ شده از ایستگاه سینوپتیک هواشناسی کرج، برای تدوام بارش دو ساعته و دورۀ بازگشت 10 ساله، تهیه شده است. نتایج نشان داد که میزان میانگین بارش 24 ساعته در سناریوهای RCP2.6 و RCP8.5 نسبت به مقادیر مشاهداتی در دورۀ پایه بهترتیب 21 و 11 درصد افزایش داشته و حداکثر بارش 24 ساعته نیز بهترتیب 17 و 23 درصد با کاهش روبهرو شده است. همچنین، با بررسی نتایج بهدست آمده از مدلسازی کمی و کیفی رواناب در حوضه مطالعاتی، و با توجه به هیدروگراف سیلاب خروجی در دو سناریوی RCP2.6 و RCP8.5، دبی سیلاب بهترتیب 5/8 و 7/10 درصد و حجم آبگرفتگی در سطح حوضه نیز بهترتیب 13 و 15/28 درصد نسبت به دورۀ پایه کاهش خواهد داشت. مقادیر غلظت آلایندهها در سناریوهای RCP2.6 و RCP8.5، شامل کل مواد جامد معلق بهترتیب با افزایش غلظت 48/7 و 24/9 درصد، نیتروژن کل بهترتیب با افزایش غلظت 6/93 و 8/48 درصد و آلاینده سرب بهترتیب با افزایش غلظت 7/32 و 8/91 درصد نسبت به دورۀ پایه همراه خواهد بود.
حسین نوری حسن آبادی، محمدرضا کاویانپور، امیر خسروجردی، حسین بابازاده،
جلد 26، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - پاییز 1401 )
چکیده
استفاده از زبری پیوسته در بستر تنداب در شرایط برابر با روشهای متداول استهلاک انرژی مانند حوضچههای آرامش، سرریزهای پلکانی، پرش اسکی و استقرار موانع در بستر تنداب میتواند روشی کارآمد برای افزایش استهلاک انرژی جریان در این سازهها باشد. در این پژوهش تأثیر زبری بستر تنداب بر میزان استهلاک انرژی جنبشی جریان مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور، رابطه عمومی بدون بعد توسعه داده شده و پس از واسنجی حل عددی با نتایج آزمایشگاهی، میزان استهلاک انرژی سازه در سه شیب 15، 22/5 و 30 درجه، با شش زبری 0/005، 0/0072، 0/0111، 0/016 و 0/022 متر و بدون زبری (شاهد) و سه دبی 0/07، 0/09 و 0/11 متر مکعب بر ثانیه، بررسی شد. بر اساس نتایج حاضر با ایجاد زبری ممتد در بستر تنداب، استهلاک انرژی افزایش مییابد. همچنین، با افزایش شیب تنداب، نسبت استهلاک انرژی در طول سرریز زبر به سرریز صاف افزایش می¬یابد. نتایج نشان داد که بیشترین مقدار استهلاک انرژی نسبی در حضور زبری، مربوط به شیب 22/5 درجه و برای زبری 22/2 میلیمتر (85%) بوده و کمترین استهلاک انرژی نسبی نیز در حالت شاهد (25%) مشاهده شد. بنابراین، استفاده از بستر تنداب طبیعی بدون پوشش بتنی، از جنبه محیطزیست و قابلیت استهلاک انرژی، قابل توصیه است.