۴ نتیجه برای پورمیرزا
علی اصغر پورمیرزا، مهدی تاجبخش ششوان،
جلد ۶، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۸۱ )
چکیده
به دلیل نیاز به فومیگانت جدید برای کنترل حشرات انباری، در سال ۱۳۷۹ اثر تدخینی استون بر حشرات انباری و بذر گندم در دانشگاه ارومیه ارزیابی گردید. در آزمایشهای فضای خالی مقادیر LC۵۰ استون برای حشرات کامل Oryzaephilus surinamensis (L.)، Callosobruchus maculatus (F.)، Tribolium confusum و Sitophilus granarius به ترتیب برابر با ۵۵/۱۷، ۵۱/۱۵، ۴۰/۱۵ و ۲۶/۱۸ میکرولیتر در لیتر برآورد شد. در آزمایش امکان نفوذ استون به داخل توده گندم، معلوم شد که بخار استون میتواند از سطح توده گندم به اعماق توده آن نفوذ نموده و حشرات S. granarius و T. confusum مخفی شده در بین دانههای گندم را از بین ببرد. با مقایسه مقادیر LC۵۰ در آزمایشهای فضای خالی و نفوذ به اعماق توده گندم، معلوم شد که در گازدهی توده گندم نسبت به فضای خالی مقدار LC۵۰ برای S. granarius، ۶۳/۸ برابر گردید. در مورد حشرات کامل T. confusum نیز همین روند مشاهده شد. هنگامی که استون بر علیه حشره S. granarius فعال در داخل بذرهای گندم به کار رفت، استون مراحل مختلف زیستی این حشره را در داخل بذر از بین برد، و با غلظت ۱۶۰ میکرولیتر بر لیتر، در مدت هفت هفته ۷۵ درصد تلفات را موجب گردید. استون در دوزهای مصرف شده، در قابلیت جوانهزنی و بنیه بذر گندم اثر سوئی نشان نداد.
پیمان نامور، محمد حسن صفر علیزاده، علی اصغرپورمیرزا،
جلد ۷، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۲ )
چکیده
در این پژوهش حساسیت سه سن اول لاروی Spodoptera exigua در برابر باکتری Bacillus thuringiensis بررسی گردید. برای تخمین LC۵۰ از شش غلظت مختلف باکتری، که با فواصل لگاریتمی محاسبه شده بودند، به همراه یک شاهد برای هر سن لاروی به طور جداگانه استفاده شد. مقادیر LC۵۰ برای لاروهای سن اول، که تنها ۱-۴ ساعت پس از خروج از تخم تیمار شدند، ۶۱۷/۳۱۱ پیپیام، و برای لاروهای سنین دوم و سوم به ترتیب ۹۵/۱۳۵۶ و ۲۷/۲۷۰۸ پیپیام برآورد گردید. بدین ترتیب مشخص شد که حساسیت لاروها با افزایش سن کاهش مییابد، و در نتیجه برای کنترل این آفت در مزرعه بهتر است همزمان با اوج تفریخ تخمها باکتریپاشی شود.
الهام جوّّی، محمدحسن صفرعلیزاده، علی اصغر پورمیرزا،
جلد ۸، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۳ )
چکیده
در این بررسی اثر باکتری Bacillus thuringiensis var.kurstaki Strain EG۲۴۲۴ روی سنین مختلف لاروی سوسک کلرادوی سیب زمینی (Leptinotarsa decemlineata (say ، و امکان افزایش کارآیی آن توسط دو ماده گیاهی کافئین و عصاره آبی چریش در شرایط آزمایشگاه مورد بررسی قرار گرفت. آزمایشها در دمای ۴ ± ۲۵ درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی ۵±۶۵ درصد و دوره روشنایی ۱۶ ساعت در شبانه روز انجام شد. لاروهای مورد نیاز برای انجام آزمایشها از کلنی پرورشی ایجاد شده روی غذای طبیعی تأمین شد. سنین لاروی مورد نظر با استفاده از اندازهگیری عرض کپسول سرتفکیک گردید. در بررسی حساسیت لاروهای سنین اول، دوم، سوم و چهارم سوسک کلرادوی سیب زمینی مقادیر Lc۵۰ برای سنین مزبور به ترتیب ۸۶/۰۳،۳۷۷،۱۸۳/۱۲۹۷ و ۳۰۹۶ پی پی ام محاسبه گردید. اثر تشدیدکنندگی کافئین و چریش به تفکیک در اختلاط با باکتری و در قالب طرح کرتهای کاملاً تصادفی با ۶ تیمار و ۴ تکرار روی لارو سن سوم سوسک کلرادو بررسی شد. نتایج به دست آمده نشان دادند که کافئین و چریش خاصیت تشدیدکنندگی بالایی در افزایش کارآیی باکتری دارند و مخلوط حداقل غلظت مؤثر باکتری (۶۱۸ پی پی ام) و کافئین با غلظت ۴۰۰۰ پی پی ام بعد از ۱۴۴ ساعت ۸۰ درصد تلفات ایجاد نمود در حالی که کافئین و باکتری هر کدام به تنهایی به ترتیب ۱۰ و ۲۰ درصد تلفات را باعث شدند. علاوه بر این مرگ و میر در تیمارهای حاوی کافئین سریعتر ظاهر گردید. اختلاط غلظت ۶۱۸ پی پی ام از باکتری با عصاره آبی حاصل از چریش با غلظت ۳۵۰۰۰ پی پی ام بعد از ۱۴۴ ساعت موجب ۵/۷۷ درصد تلفات شد. در صورتی که باکتری و عصاره آبی چریش هر یک به تنهایی به ترتیب ۵/۲۲ و ۲۵ درصد تلفات ایجاد کردند. مشخص گردید که میانگین وزن لاروهایی که از غذای حاوی کافئین خالص و چریش خالص تغذیه کرده بودند با اطمینان ۹۵ درصد کمتر از وزن لاروهای تیمار شاهد بود.
محمد پورمیرزا، امیرعباس کمان بدست،
جلد ۲۳، شماره ۴ - ( علوم آب و خاک - ويژهنامه سيل و فرسايش خاک - زمستان ۱۳۹۸ )
چکیده
یکی از مهمترین عوامل آسیب و خرابی لولهها، وقوع آبشستگی موضعی است، بنابراین طراحی مطمئن و اقتصادی لولهها که در مسیر جریان قرار میگیرند، مستلزم تخمین مناسبی از میزان تأثیر عوامل مؤثر بر آبشستگی زیر لوله است. در این پژوهش بر اساس پارامترهای مهم و اثرگذار در پدیده آبشستگی و بر اساس دادههای بهدست آمده در آزمایشگاه دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز، مدلهایی بر مبنای شبکههای عصبی مصنوعی با استفاده از نرمافزارNeuroSolution۵ ایجاد شد که در این تحقیق از سه مدل MLP، GFF و RBF استفاده شد و پس از مقایسه این سه مدل با یکدیگر، مدل MLP محور بررسیها قرار گرفت. در نهایت با استفاده از تکنیک شبکههای عصبی مصنوعی میزان تأثیر هر کدام از پارامترهای مؤثر بر آبشستگی مشخص شد که بر اساس آن، پارامتر شیلدز با تأثیری بسیار زیاد (بیش از ۹۵ درصد)، یکی از مؤثرترین عوامل در آبشستگی موضعی در این پژوهش است.