10 نتیجه برای پیمان
محمد شاهدی، پیمان گلی خوراسگانی، زهره حمیدی اصفهانی،
جلد 3، شماره 2 - ( 4-1378 )
چکیده
یکی از مشکلات اساسی صنعت ماکارونی، چسبندگی و خمیری شدن محصول آن پس از پخت میباشد. در این تحقیق عوامل موثر روی خمیری شدن و چسبندگی ماکارونی ایرانی به شرح زیر مورد بررسی قرار گرفت:
1- درصد گلوتن آرد در چهار سطح 5/8، 5/10، 5/12 و 5/14 درصد که با اضافه کردن گلوتن گندمهای سخت خریداری شده از بازار تهیه شد.
2- دمای خمیر خروجی از اکسترودر در سه سطح 48، 58 و 68 درجه سانتیگراد که با تغییر دادن دمای آب مصرفی در تهیه خمیر، جریان و یا عدم جریان آب در جداره اکسترودر و تغییر در سرعت دورانی خمیردان و زمان ماندن خمیر در اکسترودر حاصل گردید.
3- دمای خشک کردن در دو سطح 50 و 62 درجه سانتیگراد که با افزایش دمای سیستم گرمایش به کمک مشعلها و گرمکن برقی در گرمخانه ایجاد شد. آرد با گلوتن 5/14% و 5/12% دمای اکسترودر 48°C و دمای خشک کردن 62°C باعث بهبودی کیفیت و جلوگیری از چسبندگی و خمیری شدن ماکارونی گردید. با توجه به این که اثر افزایش درصد گلوتن از 5/12 درصد به 5/14 درصد روی افزایش کیفیت قابل توجه نبود با ملحوظ کردن عامل اقتصادی تولید، آرد با گلوتن 5/12 درصد برای تولید ماکارونی ایرانی مناسب تشخیص داده شد.
پیمان نامور، محمد حسن صفر علیزاده، علی اصغرپورمیرزا،
جلد 7، شماره 1 - ( بهار 1382 )
چکیده
در این پژوهش حساسیت سه سن اول لاروی Spodoptera exigua در برابر باکتری Bacillus thuringiensis بررسی گردید. برای تخمین LC50 از شش غلظت مختلف باکتری، که با فواصل لگاریتمی محاسبه شده بودند، به همراه یک شاهد برای هر سن لاروی به طور جداگانه استفاده شد. مقادیر LC50 برای لاروهای سن اول، که تنها 1-4 ساعت پس از خروج از تخم تیمار شدند، 617/311 پیپیام، و برای لاروهای سنین دوم و سوم به ترتیب 95/1356 و 27/2708 پیپیام برآورد گردید. بدین ترتیب مشخص شد که حساسیت لاروها با افزایش سن کاهش مییابد، و در نتیجه برای کنترل این آفت در مزرعه بهتر است همزمان با اوج تفریخ تخمها باکتریپاشی شود.
پیمان نوروزی، دگوان کای، محمد علی ملبوبی، بهمن یزدی صمدی،
جلد 7، شماره 3 - ( پاییز 1382 )
چکیده
ژنهای OF2 ( نوعی اکسالات اکسیداز) و VAP که در مسیر پیام رسانی مقاومت به نماتد سیستی در چغندرقند هستند، قبلاً به ترتیب به کمک نشانگر مولکولی AFLP و سیستم دو هیبریدی در ناقل باکتریایی همسانه شدهاند. برای آزمون قابلیت این ژنها در ایجاد مقاومت در چغندرقند، ژنها به ناقلین گیاهی قابل بیان منتقل گردیدند. برای این منظور، ژن OF2 پس از جدا سازی، درون T-DNA ناقل دوگانه pAM194 در پاییندست پروموتر ذاتی CaMV35S و نیز درون T-DNA ناقل دوگانه pBin121 تغییر یافته در پاییندست پروموتر القایی ژن Hs1pro-1 (ژن مسؤل ایجاد مقاومت به نماتد سیستی) قرار گرفت. ژن VAP نیز پس از جدا سازی از همسانه اولیه، در T-DNA پلاسمید pAM194 در پاییندست پروموتر ذاتی CaMV35S قرار گرفت. بدین ترتیب، سه سازه جدید که بیان کننده ژنهایی از مسیر پیام رسانی مقاومت به نماتد چغندرقند بودند ساخته شد. سپس این سه پلاسمید به آگروباکتریوم ریزوژنز سویه AR15834 جداگانه منتقل شدند و پس از آن، جداکشت دمبرگ گیاه چغندرقند با آگروباکتری تلقیح شد. ریشههای مویین حاصل از تراریختی، پس از تأیید اولیه با روش رنگآمیزی GUS و یا PCR، به منظور بررسی مقاومت با لارو نماتد تلقیح شدند. نتایج اولیه وجود مقاومت نسبی در برابر لارو نماتد را در شماری از ریشههای مویین نشان داد. این مقاومت را میتوان به اثر ژنهایOF2 و VAP نسبت داد.
ابوالفضل دهقانی، امیر فتوت، غلامحسین حقنیا، پیمان کشاورز،
جلد 11، شماره 41 - ( پاییز 1386 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر ماده آلی و شوری روی محلول خاک یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 سطح شوری و 2 سطح ماده آلی و 2 سطح روی از نمک سولفات روی در 4 خاک در 3 تکرار انجام شد. نمونهها به مدت 6 ماه در دمای آزمایشگاه نگهداری شدند. مقادیر pH و EC و نیز غلظت یونهای - SO4-2, HCO3-,Cl-, Zn+2, Mg+2, Ca+2, Na+, K+, PO4-3, NO3و کربن آلی محلول (DOC) در عصاره اشباع خاک در پایان 2 و 6 ماه اندازهگیری شد. سپس با استفاده از نرم افزار MINTEQA2 گونههای شیمیایی موجود در عصاره اشباع خاک بر آورد گردید. افزایش قابلیت هدایت الکتریکی عصاره اشباع خاک باعث افزایش معنیدار (در سطح 5 درصد) غلظت کل روی عصاره اشباع تمام خاکهای مورد مطالعه شد. با افزایش شوری در تمام خاکهای مورد مطالعه غلظت کاتیون دو ظرفیتی روی افزایش و مقدار کربن آلی محلول کاهش یافت. در تمام خاکهای مورد مطالعه اضافه کردن ماده آلی باعث افزایش معنیداری (در سطح 5 درصد) غلظت روی کل محلول شد. با توجه به نتایج بهدست آمده به نظر میرسد شوری، کاربرد کود سولفات روی و ماده آلی سبب افزایش غلظت روی محلول شود.
سعید اسماعیل خانیان، اردشیر نجاتی جوارمی، فضلا... افراز، پیمان دانشیار، صابر قنبری،
جلد 11، شماره 41 - ( پاییز 1386 )
چکیده
در این مطالعه به منظور تعیین سطح تنوع ژنتیکی در جمعیت گوسفند بلوچی از 19 جایگاه ریزماهوارهای استفاده شد. نمونههای خون کامل از تعداد 156 راس گوسفند بلوچی در ایستگاه اصلاح دام شمال شرق کشور (عباسآباد- مشهد) تهیه و استخراج DNA به روش استخراج نمکی بهینه شده انجام شد. تمام نشانگرهای مورد استفاده به غیر از نشانگر UNC5C جایگاههای مربوطه را تکثیر کردند. محصولات PCR با استفاده از الکتروفورز ژل پلی آکریل آمید واسرشته ساز 8% تفکیک و رنگ آمیزی به روش نیترات نقره سریع انجام شد. فراوانیهای آللی و ژنوتیپی به روش شمارش مستقیم بهدست آمد و برآورد معیارهای مختلف تنوع درون جمعیتی و معیارهای چندشکلی برای هر نشانگر برآورد شد. آزمون تعادل هاردی- واینبرگ نشان داد که این جمعیت بهجز در جایگاه OarAE101، در سایر جایگاهها انحراف معنیداری از حالت تعادل داشت (P<0.005). دامنه هتروزیگوسیتی (تنوع ژنی) برای این جایگاهها بین 1/0 تا 93/0 متفاوت بود. همچنین دو جایگاه BM1329 و BULG5E یک شکل بودند. در مجموع نتایج حاکی از چند شکل بودن اکثر نشانگرهای مورد مطالعه بود که امکان استفاده از آنها را در مطالعات بعدی در این جمعیت تأیید میکند.
آتنا شادمهر، پیمان نوروزی، قاسمعلی گروسی، نسرین یاوری،
جلد 11، شماره 42 - ( زمستان 1386 )
چکیده
در این پژوهش پس از بهینه سازی روش سترون کردن سطحی سیست و لارو نماتد مولد سیست چغندرقند ( Heterodera schachtii )، امکان به کارگیری نماتد در گیاهچههای بذری چغندر قند جهت تبدیل لارو به سیست در کشت آزمایشگاهی بررسی گردید. بدین منظور ابتدا سیستها از خاک آلوده استخراج و در محلول کلرید روی 5/0 گرم در لیتر قرار گرفته و تفریخ تخمها صورت گرفت. سپس جهت تهیه لاروهای سترون نماتد از تیمارهای مختلف سترون کردن استفاده گردید. با مقایسه میانگین دادهها به روش دانکن برای تعداد لاروهای زنده و سترون، مشخص شد که تیمارهای اتانل 70 درصد به مدت یک دقیقه به اضافه هیپوکلریت سدیم 5 درصد به مدت 5 دقیقه و نیز هیپوکلریت سدیم 1/0 درصد به مدت 20 دقیقه به ترتیب به عنوان بهترین تیمارهای سترون کردن سیستهای جدا سازی شده از خاک و لاروهای خارج شده از سیستهای غیر سترون میباشند. در مرحله بعد، به منظور بررسی تبدیل لارو به سیست در شرایط درون شیشه از دو رقم چغندر قند حساس به نماتد به نامهای 191 و 7233 استفاده شد. جهت تهیه بستر مناسب ریشه زایی و مایه زنی ریشهها با لاروهای سترون شده از محیط کشت PGoB با غلظتهای مختلف هورمونی استفاده گردید. مشاهده سیستهای تشکیل شده روی ریشه، پس از رنگآمیزی توسط استرئو میکروسکوپ انجام و شمارش نهایی سیستها 40 روز پس از مایه زنی گیاهچهها صورت گرفت. روی هر گیاهچه از دو رقم مذکور 5 تا 12 سیست تشکیل گردید. در نتیجه به نظر میرسد این روش بتواند در ارزیابی ژرم پلاسم چغندر قند جهت غربال ژنوتیپهای مقاوم به نماتد در شرایط کنترل شده کشت آزمایشگاهی استفاده شود.
زهرا دانشور راد، مسعود اصفهانی، میرحسن پیمان، محمد ربیعی، حبیب اله سمیع زاده،
جلد 12، شماره 46 - ( (لف)-زمستان 1387 )
چکیده
تأثیر روشهای مختلف خاکورزی و مدیریت بقایا بر عملکرد و اجزای عملکرد کلزا پس از برداشت محصول برنج طی آزمایشی مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش در سال زراعی 84-1383 در مزرعه مؤسسه تحقیقات برنج کشور در رشت، به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل خاکورزی به سه روش، الف) خاکورزی متداول ب) خاکورزی حداقل و ج) بدون خاکورزی، و مدیریت بقایا شامل الف) خارج نمودن بقایا و ب) باقی گذاشتن بقایای برنج بودند. رقم کلزای مورد استفاده هایولا308 بود. در این آزمایش صفات عملکرد دانه، عملکرد و درصد روغن، تراکم بوته، ارتفاع بوته، فاصله پایینترین شاخه خورجیندار از سطح زمین، تعداد خورجین در بوته، وزن خشک بوته کلزا و وزن خشک علفهای هرز، شاخص سطح برگ و سرعت رشد گیاه، اندازه گیری شدند. نتایج نشان دادکه نوع خاکورزی تأثیر معنیداری بر عملکرد دانه داشت. همچنین اثر نوع خاکورزی بر تراکم بوته، ارتفاع بوته، تعداد خورجین در بوته، فاصله پایینترین شاخه خورجیندار از سطح زمین و عملکرد روغن معنیدار بود. اثر مدیریت بقایای برنج بر هیچکدام از صفات به غیر از وزن خشک علفهای هرز معنیدار نبود. بیشترین مقادیر شاخص سطح برگ و سرعت رشد گیاه، در سیستم خاکورزی متداول و خارج نمودن بقایای برنج بهدست آمد. تجزیه و تحلیل اقتصادی نتایج نشان داد که کشت کلزا در بستری با وجود بقایای برنج و با خاکورزی حداقل، از لحاظ هزینههای تولید، علیرغم کاهش عملکرد حدود 15درصدی نسبت به روشهای دیگر، دارای برتری نسبی بوده است.
سهیلا یونسزاده جلیلی، میثم کمالی، پیمان دانشکار آراسته،
جلد 20، شماره 78 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1395 )
چکیده
مدیریت جامع حوضههای آبخیز در گرو دانش عمیق از اطلاعات پایه حوضه و از جمله آرایش اراضی و نوع کاربرد آن میباشد. موقعیت مکانی و سطح پراکنش کاربری کشاورزی کمک شایانی به تعادل منابع آبی در یک حوضه میکند. در این تحقیق و با کمک تصاویر ماهوارهای لندست ۵ و ۸ و الگوریتم طبقهبندی نظارت شده به روش حداکثر احتمال، کاربریهای پهنههای آبی، شورهزار و کشت آبی حوضه آبخیز ارومیه و در سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۹۲ تهیه گردید. تمام تصاویر انتخابی از ماهواره لندست در ماههای تیر و مرداد قرار گرفتهاند. سپس به مقایسه کاربریهای حاصل از ماهواره مودیس برای سال ۱۳۸۹ و ۱۳۹۱ و در انتها به مقایسه نتایج حاصل از ماهواره مودیس و لندست برای سال ۱۳۸۹ پرداخته شده است. نتایج بررسی ماهوارههای لندست و مودیس نشان میدهد که سطح اراضی کشت آبی افزایش و پهنههای آبی کاهش یافته است. با مقایسه کاربری اراضی کشت آبی و پهنههای آبی سال ۱۳۸۹ میان ماهواره مودیس و لندست نشان میدهد که ماهواره مودیس کشت آبی و پهنههای آبی را بهتر از زمینهای بایر برآورد نموده است. مقدار ضریب کاپا برای کاربریهای حاصل از ماهواره لندست برای سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۳ به ترتیب ۷۷/۰ و ۸۷/۰ میباشد.
تارخ احمدی، معصومه دلبری، پیمان افراسیاب،
جلد 23، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1398 )
چکیده
امروزه الگوریتمهای محاسباتی بیرکن (BESTslope و BESTsteady) بهعنوان روشهای غیرمستقیم مناسبی برای تخمین هدایت هیدرولیکی اشباع (Ks) و قابلیت جذب خاک (S) و پارامتر مقیاس (hg) در معادله منحنی مشخصه ونگنوختن از طریق دادههای آزمایش نفوذ بیرکن و سایر پارامترهای مورد نیاز شناخته شدهاند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه دو الگوریتم مذکور در تخمین Ks و S و رطوبت خاک متناظر با مکشهای 33، 300،200،100 و 1500 کیلو پاسکال است. برای این منظور تعداد 40 آزمایش نفوذ بیرکن در مزرعه پژوهشهایی سد سیستان انجام شد. از کل آزمایشها تعداد 30 آزمایش در بافتهای لوم و لومشنی که متوسط خطای نسبی (Er(t,I)) آنها کمتر از 5/5 درصد بود برای بررسی و تحلیل نتایج انتخاب شد. برای مقایسه رطوبت اندازهگیری شده و تخمین زده شده در هر یک از فشارهای مورد نظر از معیارهای جذر میانگین مربعات خطا (RMSE)، میانگین خطا (ME) و ضریب تعیین وزنی (ωr2) استفاده شد. نتایج نشان داد الگوریتم BESTsteady که فرایند محاسباتی بسیار سادهتری در مقایسه با الگوریتم اصلی بیرکن (BESTslope) دارد، توانایی تخمین مقدار Ks و S و همچنین مقدار رطوبت در مکشهای نزدیک به ظرفیت زراعی با دقت قابل قبولی را دارد. دقت تخمین مقدار رطوبت خاک متناظر با مکش 1500 کیلو پاسکال (رطوبت در نقطه پژمردگی) در هر دو الگوریتم ضعیف و غیرقابل قبول تشخیص داده شد. از طرفی با افزایش درصد رس خاک مقدار خطای نسبی تخمین رطوبت اندازهگیری شده ((Er(h,θ) با شیب ملایمی کاهش یافت.
پیمان حیدری راد، امیرعباس کمان بدست، محمد حیدرنژاد، علیرضا مسجدی، هوشنگ حسونی زاده،
جلد 24، شماره 1 - ( علوم آب و خاک - بهار 1399 )
چکیده
از جمله نکاتی که باید در طراحی عمومی آبگیرها به آن اشاره کرد مواردی نظیر: تأمین کردن آب بهمیزان مطلوب در هر زمان، برای رفع نیازها، بدون درنظر گرفتن دبی رودخانه است، مشروط بر آنکه نیازها از جریان رودخانه تجاوز نکنند. با توجه به کمبود اطلاعات لازم در این زمینه و اهمیت پدیده انتقال رسوب به آبگیرهای جانبی در قوس رودخانهها، هدف اصلی تحقیق حاضر بر شناخت دقیق این مکانیزم استوار است. بدین منظور با بهره گرفتن از مدل فیزیکی، اثر ترکیب همگرایی و واگرایی در آبگیرهای جانبی در پدیده انتقال رسوب مورد بررسی قرار خواهد گرفت. نتایج نشان داد، با همگرا کردن فلوم آزمایشگاهی، دبی انحرافی به آبگیر افزایش پیدا کرده است. هرچه انتهای فلوم تنگتر شده و همگراتر شود باعث افزایش بیشتر دبی انحرافی میشود، بهطوری که با همگرا کردن فلوم به اندازه (b/B) 0/75 و 0/5 بهترتیب باعث افزایش 13/6 و 75 درصد دبی انحرافی به آبگیر میشود که میتوان علت آن را تنگشدگی و انسداد جریان و پس زدن جریان به آبگیر دانست. برخلاف همگرایی با واگرا کردن فلوم نتایج عکس شده، بهعبارتی با واگرا کردن فلوم دبی ورودی به آبگیر کاهش پیدا کرده است. هر چه انتهای فلوم بازتر شده و واگراتر شود باعث کاهش بیشتر دبی انحرافی میشود. با واگرا کردن فلوم به اندازه (b/B) 75/0 و 5/0 بهترتیب باعث کاهش 21/9 و 31/8 درصد دبی انحرافی به آبگیر میشود. بهطور متوسط درصد دبی انحرافی به آبگیر با زاویه 30، 60 و 90 درجه بهترتیب 13/2، 15/2 و 11/5 درصد است. همچنین نتایج شبیهسازی با مدل CCHE2D نزدیک به نتایج مدل فیزیکی است. شبیهسازی آبگیر در قوس همگرا 6/4 درصد خطا و شبیهسازی آبگیر در قوس واگرا 11/9 درصد خطا نسبت به مدل فیزیکی دارد که قابل قبول است.