4 نتیجه برای چرم
وحید سروی مغانلو، مصطفی چرم، حسین معتمدی، بهرام علیزاده، شاهین اوستان،
جلد 15، شماره 56 - ( علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك - تابستان 1390 )
چکیده
آنزیمها به عنوان کاتالیزور نقش اساسی در فرایندهای متابولیکی مهم مثل تخریب و تجزیه ترکیبات آلی وارد شده به خاک و رفع سمیت آنها دارند. هدف از این پژوهش، بررسی فعالیت آنزیمهای دهیدروژناز، اورهاز، لیپاز و فسفاتاز و همچنین فراوانی باکتریهای هتروتروف و تجزیهگر، اندازهگیری تنفس خاک و عملکرد گیاه در طی فرآیند زیست بهسازی خاکهای آلوده بود. برای این منظور دو خاک آلوده با سطح آلودگی 1 و 2 درصد آماده گردید و چهار تیمار کشت گیاه شبدر (1T )،کشت گیاه شبدر همراه با مایهزنی قارچ میکوریز(2T)، کشت گیاه شبدر همراه با مایهزنی باکتریهای تجزیهگر(3T)، کشت گیاه همراه با مایهزنی قارچ میکوریز و باکتریهای تجزیهگر نفت(4T) برای فرایند زیست بهسازی خاک آلوده به کار گرفته شد. سپس پارامترهای فوق در پنج مرحله در طول دوره زیست بهسازی و نهایتاً عملکرد گیاه در انتهای این دوره تعیین شد. نتایج این مطالعات نشان داد که فعالیت آنزیمهای اورهاز و دهیدروژناز همراه با افزیش و کاهش آلایندهها به ترتیب افزایش و کاهش یافت. در حالیکه فعالیت آنزیم لیپاز رفتار عکس فعالیت این آنزیمها را نشان داد به طوری که در سطوح بالای آلودگی با کاهش فعالیت همراه بوده و با افزایش تجزیه ترکیبات آلاینده و کاهش میزان آنها میزان فعالیت آنها افزایش مییابد، بنابراین میتواند گزینه مناسبی برای بررسی روند زیست بهسازی خاکهای آلوده باشد. در مورد نتایج فراوانی باکتریهای تجزیهگر و هتروتروف میزان آنها با افزایش سطح آلودگی افزایش یافته و میزان باکتریهای تجزیهگر و هتروترف با کاهش میزان آلایندهها بخصوص در تیمارهای با مایهزنی میکوریزا کاهش مییابد. عملکرد گیاه و میزان تجزیه ترکیبات نفتی نیز در تیمارهای با مایهزنی میکوریزا و باکتریهای تجزیهگر بیشترین میزان بود
حدیث فیضی، مصطفی چرم، ارسلان حیدری،
جلد 17، شماره 64 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-تابستان 1392 )
چکیده
به منظور بررسی آثار آلایندگی هیدروکربنهای نفتی در خاک، الگوی پراکنش و تأثیرپذیری فلزات سنگین (Ni و Cd) مورد مطالعه قرار گرفت. نمونهبرداری از یک میدان نفتی در غرب ایران که بهطور طبیعی به علت نشت مواد نفتی طی عملیات حفر، بهرهبرداری و انتقال در معرض آلودگی محیطی قرار داشت، انجام شد. نمونه-برداری از فواصل مجاور چاه نفتی با حداکثر آلودگی نسبی آغاز و در فواصل دورتر در قالب طرح شبکهای ادامه یافت. نمونهها به واسطه آزمونهای فیزیکوشیمیایی ارزیابی شدند. آزمونهای شیمیایی مقادیر ماده نفتی(بیتومین) را در خاکها از 12/0 تا 99/2 میلی گرم در کیلوگرم خاک خشک، مقادیر نیکل را از 32/0تا 8/136 و کادمیم را ازصفر تا 4 میلیگرم در کیلوگرم خاک خشک نشان دادند. در این میان نقش عوامل خاکی مانند pH و EC و همچنین شاخصهای رسوبی در کنترل روند آلودگی در خاک حائز اهمیت بود. در نهایت طرح درونیابی و پیشبینی مقادیر نامعلوم با استفاده از روش درونیابی کریجینگ و در قالب نقشههای پهنهبندی، بهطور واضح کاهش مقادیر مشخصههای آلودگی را با افزایش مسافت از مراکز آلودگی نشان داد.
علی محمدی، مصطفی چرم، نادر حسینی زارع، هادی عامریخواه، امیر رمضانپور اصفهانی،
جلد 17، شماره 65 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-پاییز 1392 )
چکیده
این مطالعه به بررسی معادلات جذب سطحی لانگ مویر و فرندلیچ در رسوبات سه ایستگاه (پل پنجم اهواز، دارخوین و خرمشهر) در دو فصل کمآبی و پرآبی رودخانه کارون پرداخته است. برازش دادهای حاصل از آزمایشهای جذب سطحی کادمیوم روی رسوبات با معادله لانگمویر و فرندلیچ سازگار هستند. براساس آزمایشات انجام شده بین ضریب b معادله لانگ مویر با درصد مواد آلی و درصد رس در دو فصل کمآبی و پرآبی اختلافی معنیداری در سطح 01/0 وجود دارد. ولی در مورد ضریب K این معادله در دو فصل کم-آبی و پرآبی اختلاف معنیداری با درصد مواد آلی یا درصد رس وجود ندارد. همچنین بین ضریب Kf معادله فروندلیچ با درصد ماده آلی در سطح 05/0 و برای رس در سطح 01/0 رابطه معنیدار برقرار است. آزمون مقایسه میانگینها برای مقایسه دو فصل کمآبی و پر-آبی نشان میدهد که رابطه معنیداری بین ضرایب معادله لانگ مویر در دو فصل کمآبی و پرآبی بهدست نیامده است اما در معادله فروندلیج، بین ضرایب (kf) در دو فصل کمآبی و پرآبی اختلاف معنیداری در سطح 01/0 وجود دارد. در مجموع سه ایستگاه، مقدار جذب سطحی کادمیوم بهوسیله رسوبات در فصل کمآبی بیش از فصل پرآبی میباشد و رسوبات مربوط به پل پنجم اهواز بهدلیل بافت شنی دارای شدت جذب پایین و ظرفیت کم بوده و توانایی خیلی کمتری نسبت به رسوبات دارخوین و خرمشهر در جذب و نگهداری عناصر سنگین کادمیوم دارا میباشند.
امیر پرنیان، مصطفی چرم، نعمت اله جعفرزاده حقیقی فرد، مهری دیناروند،
جلد 18، شماره 70 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-زمستان 1393 )
چکیده
کادمیوم عنصری مضر برای حیات و آلایندهای خطرناک بهشمار میرود. این عنصر از طریق پسابها، زهابها و فاضلابها (شهری و صنعتی) سبب آلودگی، کاهش کیفیت وگاهی سمیت منابع آب میگردد. با افزایش جمعیت و نیاز بهمنابع آب بیشتر، همچنین افزایش آلودهشدن این منابع آبی ارزشمند، نیاز شدیدی به روشهای نو و ارزان برای پالایش و بهبود کیفیت آبها احساس میشود. گیاهپالایی با گیاهان آبزی روشی مؤثر و ارزان برای بهبود کیفیت آب و پسابهاست. هدف از این مطالعه پتانسیلیابی حذف زیستی کادمیوم بهوسیله عدسک آبی از محیطهای آبی است که برای دستیابی به آن مهم، پس از تعیین pH بهینهی رشد عدسک آبی (Lemna gibba L.)، این گیاه طی 11 روز در محلول غذایی هوگلند، آلوده به 4 سطح مختلف کادمیوم (1، 2، 4 و 6 میلیگرم در لیتر) کشت شد و با اندازهگیری روزانهی کادمیوم در محلول کشت، همچنین مقدار اولیه و نهایی آن در گیاه حذف زیستی این فلز سنگین از پسابها امکانسنجی گردید. اثرات زیستی کادمیوم بر رشد گیاه با اندازهگیری شاخص تولید جرم زنده بررسی شد. گیاه عدسک آبی کادمیوم را بهمقدار زیادی جذب کرد و کارایی حذف کادمیوم به بیش از 91% در سطح آلودگی 4 میلیگرم در لیتر رسید. ضریب انتقال و شاخص جذب حداکثری کادمیوم در سطح 6 میلیگرم در لیتر، 82/517 و 36/9 میلیگرم بهدست آمد. کمترین و بیشترین مقدار شاخص تولید جرم زنده گیاهی 2 و 71/4 گرم در روز، بهترتیب مربوط به سطوح آلودگی 6 و 0 (شاهد) میلیگرم در لیتر بود. پالایش زیستی کادمیوم به کمک عدسکآبی که گیاه بومی آبگیرهای جنوب ایران است، در محیط مصنوعی امکانپذیر است و بررسی پتانسیل آن در گیاه پالایی نیکل از پسابهای آلوده پیشنهاد میشود.